۲۸ باور مضر که انسان‌ های موفق از آن‌ها اجتناب می‌کنند

جرقه‌ی ایده‌‌های فوق‌العاده‌ی کسب‌وکار، در ذهن بسیاری از انسان‌ها درخشیده است؛ اما چون آن‌ها شجاعت کافی برای پیگیری نداشته‌اند، آن کسب‌وکارها هرگز به وجود نیامده‌اند. انسان‌هایی که اگر فکر محدودی نداشتند، شرکت‌های موفقی بنیان می‌گذاشتند که همه‌چیز را تغییر می‌داد.

 اندرو توماس (نویسنده، محقق و مؤسس شرکت SkyBell) در دهه‌ی سوم زندگی‌اش، برنامه‌ریز مالی یک شرکت بود. او بعدها گفت در آن زمان هرگز به دنبال رؤیاهایش نمی‌رفت، چون هرگز فکر نمی‌کرد آن‌قدر باارزش باشد که بتواند پا در مسیر کارآفرینی بگذارد. او بعد از تجربه سه سال افسردگی شدید، ناگهان به خود آمد و متوجه شد که ادامه‌ی این سبک زندگی ممکن نیست. پس‌ازآن بود که نخستین گام‌ها را در مسیر هدفش یعنی مدیریت موفق برداشت.

اگر شما هم در ذهنتان هرگز برای رؤیاهای خود زندگی نکرده‌اید یا حس می‌کنید پتانسیل خود را به کار نگرفته‌اید، زمان آن رسیده است که افکار خود را محک بزنید. اگر واقف باشید که حتی به خودتان هم دروغ می‌گویید، پس حتماً می‌توانید با تمرکز و اراده‌ی خود این افکار محدودکننده را دور کنید.

در ادامه مطلب ما ۲۸ باور محدودکننده و سمی را به شما معرفی می‌کنیم که نمی‌گذارند شما به زندگی و موفقیتی برسید که واقعاً می‌خواهید:

• من به‌اندازه کافی خوب نیستم
• نمی‌دانم چطور این کار را انجام دهم
• دفعه قبل نتوانستم موفق شوم
• من تجربه‌ی کافی ندارم
• من ذاتاً جاه‌طلب نیستم
• ممکن است شکست بخورم
• پول کافی برای شروع این کار ندارم
• باید اول یک مدرک معتبر بگیرم
• قبلاً هرگز این کار را نکرده‌ام
• اگر شکست بخورم دوستانم متوجه می‌شوند
• من به‌اندازه کافی باهوش نیستم
• افرادی را نمی‌شناسم که بتوانند با من همکاری کنند
• والدینم گفتند نباید دست به این کار بزنم
• این کار ریسک زیادی دارد
• ممکن است هیچ احتمالی برای موفقیت وجود نداشته باشد
• من در یک دانشگاه درجه‌یک درس نخوانده‌ام
• وقت کافی ندارم
• در این زمینه یک کارشناس زبده نیستم
• اگر شکست بخورم نقطه‌ی تاریکی در رزومه کاری من خواهد بود
• توازن کار و زندگی‌ام به هم می‌خورد
• ایده‌ی من به حد کافی خوب نیست
• سایر مردم از من باهوش‌ترند
• هیچ‌کس به من اعتماد نمی‌کند
• این کار خیلی زمان می‌برد
• من نمی‌توانم کار قبلی‌ام را ترک کنم
• بعدها انجامش خواهم داد
• کار خیلی سختی است
• شاید یک نفر زودتر این کار را انجام داده باشد

شما می‌توانید این محدودیت‌های خودخواسته را طی چهار مرحله‌ی کلیدی به انرژی موردنیاز برای پیشرفت در زندگی‌ تبدیل کنید.

لیست افکار سمی را بخوانید و ببینید آیا باوری هست که در کنترل شما نباشد؟ چراکه تلاش برای کنترل چیزی که در دست شما نیست، فقط خستگی و سرخوردگی به همراه دارد. برای افکاری که تحت کنترل خودتان است، به مرحله‌ی بعد بروید.

تغییر واقعی سیستم، باوری جدید می‌طلبد. شما باید باورهای محدودکننده را با مصادیق مثبت جدیدی که به‌عنوان پادزهر افکار قدیمی عمل می‌کنند، جایگزین کنید.

برای هر باور منفی، یک تصدیق مثبت بنویسید و آن‌ها را جایی بگذارید که در معرض دید باشند. حداقل دو بار در روز با صدای بلند آن‌ها را بخوانید. خیلی زود افکار منفی پوست می‌اندازند و با نظام فکری جدید شما هماهنگ می‌شوند.

هنگامی‌که در مرحله‌ی گذار هستیم، معمولاً بر نکات منفی بیشتر تمرکز می‌کنیم. پس در این مرحله سعی کنید شواهدی بیابید که ثابت می‌کنند جملات مثبتی که در مرحله دوم نوشته‌اید، درست هستند.

برای مثال، اگر فکر می‌کردید که نمی‌دانید باید چطور این کار را انجام بدهید، به این فکر کنید که بارها در زندگی‌تان کاری را بلد نبوده‌اید، آن‌ را یاد گرفته‌اید و بعد به طرزی فوق‌العاده انجام داده‌اید. مثلاً شما رانندگی کردن بلد نبودید، اما بعد یاد گرفتید. این هم تفاوتی با کار بزرگی که در سر می‌پرورانید ندارد.

انسان تا زمانی که نتواند افکار محدودکننده‌ای را که خانواده، دوستان یا جامعه به او تحمیل کرده‌اند، فراموش کند، نمی‌تواند ذهنش را برای پیشرفت باز کند. اگرچه کار آسانی نیست؛ ولی اول باید بفهمید هرکدام از این باورهای محدودکننده از کجا آمده‌اند و بعد سعی کنید خودتان و دیگران را برای خلق این افکار ببخشید. اگر خشمگین و عصبانی باشید، نمی‌توانید به جلو حرکت کنید. پس بخشنده باشید و بابت هر درسی که از این افکار می‌گیرید، سپاسگزار باشید.

همه‌ی ما گاهی در زندگی به توانایی‌های خود شک می‌کنیم. بااین‌حال تا زمانی که بر افکاری متمرکز می‌شوید که شما را محدود می‌کنند و عقب نگه می‌دارند، نمی‌توانید به موفقیت برسید. انسان‌های موفق با تردیدهای خود روبه‌رو می‌شوند و با تمرکز، اراده و عمل از آن‌ها عبور می‌کنند. باورهای ارزشمند، شما را توانمند می‌کنند؛ پس با نظام فکری جدید، زندگی‌تان را آن‌گونه که می‌خواهید خلق کنید.