درهم شکستن غرور و گستاخی؛ درس بهیادماندنی کووید ۱۹ برای بشریت
درست زمانیکه بشر سیطرهی خود را بر جهان امری بدیهی و مقدر میپندارد، طبیعت با سازوکاری ظریف جایگاه واقعیاش را به او گوشزد میکند. بیش از صد سال بود که بشر مرزهای علم و فناوری را پیوسته درمینوردید و اقتصاد بهعنوان موتور محرکهی این لوکوموتیو قدرتمند، بیوقفه منابع جهان را میسوزاند و تمدن ما را به پیش میراند.
اما همانگونه که نمودارهای صعودی سهام شرکتها نیز هرازگاهی با حرکات اصلاحی، اندکی از سرعت حرکت روبهرشد خود میکاهند؛ بهنظر میرسد ویروس کرونا نیز آمده است تا هرچند برای مدتی کوتاه، این غرور و گستاخی بیحدوحصر بشر را عقب بنشاند. طبیعت به تمامی نوع بشر فارغ از غنی و فقیر، درس فروتنی میدهد. ما میاندیشیدیم که همواره میتوانیم هر زمان که بخواهیم طبیعت را دستکاری کنیم؛ اما امروزه ویروسی ناچیز که اطلاعات ژنتیکی آن درمقایسه با پیچیدگی دیانای و ساختار مغز ما پشیزی بهشمار نمیآید؛ توانسته است سلامت عمومی و اقتصاد قدرتمند ما را به زانو درآورد؛ ویروسی کوچک که آسیبهای اجتماعی غیرمستقیم ناشیاز آن بهمراتب تاثیرگذارتر از اثرات مستقیم فیزیولوژیک آن بوده است.
آوی لوب، مدیر دپارتمان نجوم دانشگاه هاروارد و از نویسندگان ژورنال علمی ساینتیفیکامریکن، در یادداشت اخیر خود به تحولات محسوسی اشاره کرده است که ویروس کرونا در طی چند ماه اخیر رقمزده است. او میگوید ازجمله کسانی بوده است که پیش از رویدادهای اخیر نیز برای مدتی سعی داشته است زندگی بهسبک دوریگزینی اجتماعی را تجربه کند. او از پیروان تفکر گاتفرید لایبنیتس، فیلسوف قرن هفدهم است که انسانها را علیرغم داشتن توهم قدرت در هنگام حضور در جمع، بهذات موجوداتی مجرد و منزوی قلمداد میکند. از دیدگاه او، دوریگزینی اجتماعی یک مزیت مهم دارد و آن «تفکر آزاد» است. لوب مثالی تاریخی از مهمترین دستاوردهای علمی آیزاک نیوتن مطرح میکند که همگی طی دوران شیوع طاعون بزرگ در لندن (سالهای ۱۶۶۵ الی ۱۶۶۶ میلادی) و در برههای رقم خورد که او بههمراه والدینش در شهر وولزتورپ بریتانیا خانهنشین شده بود. در این دوران، دانشگاه کمبریج تعطیل شده بود و نیوتن درنتیجهی یک سال پژوهش مستقل توانست به تمامی دستاوردهای مهم خود در علوم حساب دیفرانسیل و انتگرال، فیزیک نوری و گرانش دست یابد.
اما در این میان یک درس بزرگ دیگر نیز وجود دارد. چند سال پیش از این موفقیت، یادداشتی از نیوتن بهچشم میخورد که در آن، وی به فهرست گناهانی پرداخته است که تا پیش از مراسم مذهبی ویتسان در سال ۱۶۶۲ مرتکب شده بود. جالب اینکه در مورد ۱۳اُم از این فهرست میبینیم که وی در آن زمان، والدین خود را تهدید به سوزاندن خودشان و خانهوزندگیشان کرده است؛ موضوعی که نشاندهندهی عمق فشار روانی واردشده به وی در دوران انزوای خودخواسته بوده است.
علیرغم تهدیدهای وجودی ناشیاز کووید ۱۹، شیوع این بیماری باعث شد نوعی همکاری علمی بینالمللی میان جوامع شکل گیرد. این همکاریها نشان داد که وقتی پای آیندهی تمدن بشری در میان باشد، دیگر نمیتوان مرزی برای علم و دانش قائل شد. همانگونه که ویروس کرونا میتواند هر کسی را قربانی خود کند، واکسن آن نیز خواهد توانست برای تکتک ابناء بشر مفید واقع شود. ما نیز بهمانند دیگر همنوعان خود از این دستاوردهای علمی منفعت خواهیم برد. علم یک بازی با حصلجمع صفر نیست که در آن، سود (یا زیان) یک بازیکن دقیقا متعادل با زیانها (یا سودهای) دیگر بازیکنان باشد؛ نوعی مدل که اگر در آن مجموع سودهای شرکتکنندگان از مجموع زیانهای آنها کسر شود، حاصل تنها صفر خواهد بود. از دیدگاه لوب، عرصهی دانش، بیشتر شبیه به یک بازی با حاصلجمع بینهایت است. چهبسا تداوم این همکاریهای علمی بینالمللی حتی در دوران پساکرونا نیز بتواند حسننیت بیشتری میان ملتها ایجاد کند و روابط سیاسی جهان آینده را از منظر انسانی نیز ارتقا دهد.
اگر بتوان یک مزیت مهم برای دوریگزینی اجتماعی متصور شد، آن «تفکر آزاد» خواهد بود
اما بنیادیترین درس این روزها بسیار سادهتر از اینها خواهد بود. ما باید این حس مالکیت متکبرانهی خود را کنار بگذاریم و بیشازاین، قدر مواهبی را بدانیم که طبیعت بهرایگان در اختیارمان نهاده است؛ چراکه تجربهی اخیر به ما ثابت کرد همهی آنچه داریم ممکن است در چشمبرهمزدنی از دست بروند. این اولین و آخرین بار نبوده و نیست و طی سدههای آینده نیز ممکن است صدها تریلیون دلار سرمایه، نه در اثر بروز یک دنیاگیری مانند کووید ۱۹، بلکه دراثر برخورد یک سیارک بزرگ یا یک شرارهی سرکش خورشیدی به یکباره از دست برود. از این رو، شاید لازم باشد از هماکنون خود را برای چنین روزهایی نیز آماده کنیم.
در دیدگاه بلندمدت نیز ممکن است با فجایع بهمراتب عظیمتری مواجه شویم؛ وقایعی نظیر انفجار یک ستاره در منظومهای مجاور یا انبساط خورشید ما که میتواند تا یک میلیارد سال دیگر تمامی آب اقیانوسهای زمین را تبخیر کند.
از دیدگاه لوب، درک و دریافت فعلی ما از مفهوم زندگی تنها یکی از معدود خروجیهای تصورشدنی از این نظام کیهانی است. جهان ما تنها از تودهای عظیم از هیدروژن و هلیوم نشات گرفته است. عناصر سنگینی مانند کربن و اکسیژن که اساس شیمی حیات را شکل میدهند، تنها سربارهای ناشیاز یک زنجیره واکنشهای هستهای عظیم است که روزگاری در قلب ستارگان کهن روی داد. باور کردنش سخت است که همهی مراحل پیدایش، رشد و شکوفایی تمدن گونهی بشر تنها در بازهای بهدرازای یکدهمیلیاردم تاریخ کیهان روی داده است و آن هم در سنگپارهای سرگردان و دورافتاده که ما آن را سیارهی زمین مینامیم. ما باید قدردان شرایطی باشیم که بهشکلی تصادفی در اختیار ما قرار گرفته و این شانس را به ما داده است که وجود داشته باشیم؛ چراکه این فرصت دیر یا زود از دست همهی ما خواهد رفت؛ چه با کووید ۱۹ و چه بدون آن.
نظرات