داستان برند سایون؛ شرکت پیشگام اما گمنامی که سیمبین را خلق کرد
سال ۱۹۸۴ بود و اغلب شرکتهای فناوری، کامپیوترهایی تولید میکردند که برای حملونقل به دو نفر نیاز داشت. اما شرکتی در لندن، به بازار نوظهور کامپیوترها با دید متفاوتی مینگریست. این شرکت تصمیم داشت کامپیوتری کامل، مجهز به صفحهنمایش، کیبورد، حافظهی SD و همراه با نرمافزارهای کاربردی را در جیب کاربران قرار دهد.
در دنیایی که گوشیهای هوشمند و لپتاپهای فوق باریک زندگی دیجیتال ما را شکل دادهاند، کمتر کسی به یاد دارد که سایون (Psion) روزگاری پیشتاز تولید دستگاههای قابل حمل بود. این شرکت بریتانیایی در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی با نوآوریهای خیرهکننده، از دستیارهای دیجیتال شخصی (PDA) گرفته تا سیستمعاملهایی که بعدها الهامبخش گوشیهای هوشمند شدند، نقشی کلیدی در مسیر تکامل فناوری بازی کرد.
سایون نهتنها استانداردهای جدیدی برای دستگاههای جیبی تعریف کرد، بلکه سیستمعامل EPOC آن پایهگذار سیمبین (Symbian) شد؛ نخستین پلتفرم گستردهی موبایل که سالها پیش از اندروید و iOS، دنیا را برای پذیرش گوشیهای هوشمند آماده کرد.
در این مطلب، نگاهی خواهیم داشت به تاریخچهی سایون، نوآوریهای برجستهاش و تأثیر ماندگار آن بر فناوری مدرن.
تاریخچه تاسیس سایون؛ آنهایی پیروزند که آینده را میسازند
دیوید ادوین پاتر در سال ۱۹۴۳ در لاندنایست، آفریقای جنوبی به دنیا آمد. او در کیپتاون بزرگ شد و در سال ۱۹۶۲ تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه همان شهر آغاز کرد. یک سال بعد، او بورسیهی Beit را به دست آورد و به مطالعهی علوم طبیعی در دانشگاه کمبریج مشغول شد.
موفقیتهای علمی پاتر به قدری چشمگیر بود که او بورسیهی کشورهای مشترکالمنافع را نیز برای ادامهی تحصیل در امپریال کالج لندن دریافت کرد. پاتر در رشتهی فیزیک محاسباتی مدرک دکترای خود را دریافت کرد و به عنوان عضو هیئت علمی همان دانشگاه استخدام شد.
پاتر در طول دوران تدریس در دانشگاه، کتاب درسی نوشت که بیش از سی سال در فهرست منابع دانشگاه آکسفورد قرار داشت. او در دههی ۱۹۷۰ در دانشگاههای لندن و کالیفرنیا تدریس کرد و بهعنوان یکی از برجستهترین دانشمندان حوزهی خود شناخته میشد.
پاتر در دوران کاری، با توجه به پیشینهی تحصیلی و حرفهایاش، با انواع کامپیوترهای بزرگ و دسکتاپ آشنا بود. زمانی که ریزپردازنده اختراع شد و تراشههای مختلف به بازار خردهفروشی عرضه شدند، پاتر بهسرعت تأثیر بالقوهی این دستگاهها را تشخیص داد. او شروع به مطالعهی مجلات کامپیوتری، تحقیق در بازار و تلاش برای شناسایی فرصتها کرد، درحالیکه از طریق مشاغل مختلفی مانند رانندگی کامیون، فروش دایرهالمعارف و حتی بستنی، درآمد کسب میکرد.
زمانی که مفهومی برای اپمارکت نبود، پاتر به فروش نرمافزارها از طریق مارکت نرمافزاری فکر میکرد
او با شرکتهای مختلفی از جمله سینکلر ریسرچ (Sinclair Research) آشنا شد و با آنها تماس گرفت. پاتر با دیدن افرادی که در حال نوشتن نرمافزار بودند، متوجه بازار تقریباً بیپایان نرمافزارها شد. بنابراین، او به این شرکتها نزدیک شد و پیشنهاد کرد که نرمافزارشان را به صورت غیرانحصاری و با دامنهی گستردهتری بفروشد، به شرطی که فقط دوازده درصد از مبلغ فروش را برای خود بردارد.
طولی نکشید که پاتر به هدف مالی خود در تاسیس شرکت کامپیوتری رسید و در سال ۱۹۸۰، سایون (Psion) را تأسیس کرد. این نام از سرواژههای عبارت «Potter Scientific Instruments Or Nothing» ساخته شده بود نشاندهندهی نگاه علمی و آرمانگرایانهی پاتر در توسعهی فناوریهای جدید بود.
دفتر اولیهی سایون در خیابان بیکر، کمی پایینتر از خانه/موزهی شرلوک هولمز در لندن قرار داشت و بیشتر کارمندان اولیه، دانشجویان سابق پاتر بودند. شرکت در روزهای اولیه با مشکلات مالی مواجه بود و بودجهی بسیار محدودی داشت؛ تا جایی که حتی بهجای خرید ماشین تحریر، مجبور شدند آن را اجاره کنند. اما این محدودیتها مانع پیشرفت نشد. سایون بهسرعت با توسعهی نرمافزارهای کامپیوتری و سپس سختافزارهای نوآورانه، مسیر رشد را طی کرد و به یکی از پیشگامان دنیای کامپیوترهای جیبی و دستگاههای هوشمند قابلحمل تبدیل شد.
پاتر تا سال ۱۹۹۹ بهعنوان مدیرعامل سایون فعالیت کرد و تا اواخر سال ۲۰۰۹، رئیس هیئتمدیرهی شرکت باقی ماند.
موفقیت اولیه با توسعه بازی
اولین محصول موفق سایون، بازیهایی بودند که در داخل شرکت برای کامپیوتر کوچک سینکلر ZX81 توسعه یافتند. یکی از این بازیها، شبیهساز پرواز (Flight Simulation) بود که اصول پایهی پرواز با یک هواپیمای دو موتورهی ملخی را شبیهسازی میکرد. این بازی شامل داشبورد ابزار و افق شبیهسازی شده در پنجرهی نمایش بود. با اینکه این شبیهساز دستاورد فنی قابلتوجهی بود، یک خطای جالب نیز داشت: دایرهی یکی از ابزارها، ۳۶۱ درجهای بود!
برای درک سختافزار ZX81، خوب است بدانیم که این دستگاه از پردازندهی زایلوگ Z80 با فرکانس ۳٫۲۵ مگاهرتز استفاده میکرد، فقط یک کیلوبایت رم داشت، میتوانست تصاویری با ابعاد ۴۸۰×۶۴۰ پیکسل نمایش دهد و برای ذخیرهسازی به دستگاه خارجی ضبط/پخش نوار مغناطیسی نیاز داشت.
علاوه بر بازیها، این شرکت نرمافزارهای کاربردی دیگری مانند Vu-Calc و Vu-File را نیز عرضه کرد
یکی دیگر از بازیهای مهم سایون، شطرنج بود. با اینکه بیشتر نرمافزارهای ساخته شده برای ZX81 به حافظهی رم ۱۶ کیلوبایتی نیاز داشتند، سایون نسخهای از شطرنج را عرضه کرد که تنها به یک کیلوبایت حافظه نیاز داشت (البته نسخهی کاربردیتری نیز با 16K حافظه موجود بود). در ادامه، این شرکت چندین بازی ماجراجویی متنی نیز روی نوارهای مغناطیسی دوطرفه منتشر کرد. بهعنوان مثال، نوار بازیهای فانتزی شامل Perilous Swamp در طرف اول و Sorcerer’s Island در طرف دوم بود.
کامپیوترهای ZX81 و ZX Spectrum بهحدی محبوب شده بودند که نوشتن نرمافزار برای این دستگاهها به لحاظ تجاری نیز مقرونبهصرفه بود. به همین منظور و برای پیشبرد فعالیتهای توسعهی نرمافزار، شرکت سایون یک مینیکامپیوتر VAX با سیستمعامل VMS (احتمالاً مدل VAX 11/780) خریداری کرد تا مجموعهای از نرمافزارهای کاربردی تولید کند.
این مجموعه شامل چهار نرمافزار بود: یک نرمافزار شبیه اِکسل (Abacus)، یک پایگاه دادهی ساده (Archive)، ابزاری برای تهیهی نمودار (Easel) و یک نرمافزار واژهپرداز (Quill). این برنامهها روی کامپیوتر VAX توسعه یافت و در ۱۲ ژانویهی ۱۹۸۴ برای دستگاه Sinclair QL عرضه شدند؛ دستگاهی که ایدهبخش لینوس توروالدز برای توسعهی لینوکس شد.
اوضاع شرکت به خوبی پیش میرفت و ایدههای نرمافزاری به درستی پیادهسازی میشدند. اما پاتر همچنان به دنبال ایدهی گمشدهای میگشت که مدتها در ذهن داشت.
دستگاه Sinclair QL ایدهبخش لینوس توروالدز برای توسعه لینوکس شد
در یکی از شبها که پاتر به همراه چند تن دیگر از کارکنان این شرکت، بعد از یک جلسه در حال صرف شام در یک رستوران یونانی در لندن بودند، بحثشان به قابلیت حمل کامپیوترها کشیده شد. صحبتها دربارهی موضوع قطع برق و از دست رفتن تمام اطلاعات در حال کار بود.
طولی نکشید که ایدههای آن جلسهی شام به توسعهی دستگاهی به نام Organiser منتهی شد.
کامپیوترهایی که واقعاً در جیب جا میشوند
دستگاه Organiser که در ژوئن ۱۹۸۴ عرضه شد، یک میکروکامپیوتر قابلحمل ۸ بیتی بود که از پردازندهی Hitachi HD3601X استفاده میکرد؛ پردازندهای بر پایهی معماری موتورولا ۶۸۰۰ که با سرعت ۹۰۰ کیلوهرتز کار میکرد و شامل ۲ کیلوبایت رم و ۴ کیلوبایت رام بود که همگی بر روی یک تراشه قرار داشتند.
این دستگاه دارای یک صفحهنمایش کریستال مایع با یک خط و شانزده کاراکتر بود. برخلاف سایر کامپیوترهای قابلحمل آن زمان، Organiser از حافظهی ذخیرهسازی انبوه به نام Datapaks پشتیبانی میکرد که درواقع حافظههای EPROM با ظرفیت ۸ یا ۱۶ کیلوبایت بودند و دستگاه میتوانست همزمان هر دو حافظه را آدرسدهی کند.
حافظههای Datapaks به عنوان دستگاههای سریالی شناخته میشدند و این موضوع باعث پیچیدگی و کاهش سرعت دسترسی به اطلاعات میشد. جستجوی کامل یک Datapak با ظرفیت ۱۶ کیلوبایت بهطور متوسط، پنج ثانیه طول میکشید، در حالی که اکثر عملیاتها به زمان کوتاهتری نیاز داشتند.
سایون برای نخستین بار مفهومی به نام «حالتهای خواب» را برای کاهش مصرف انرژی به دستگاه اضافه کرد
سایون در این دستگاه ترفندهای بسیار هوشمندانهای را برای دور زدن برخی از محدودیتهای فناوری در آن زمان به کار برد. بهعلاوه، مدیریت مصرف انرژی و حالتهای خواب را به پردازندهی ۶۸۰۰ اضافه کرد؛ بدینترتیب، زمانی که هیچ فرآیندی در حال اجرا نبود، فرکانس پردازنده کاهش مییافت تا در مصرف انرژی صرفهجویی شود.
دستگاه Organiser سیستمعامل خاصی نداشت، چون رام ۴ کیلوبایتی، فضایی کافی برای داشتن سیستم پیچیدهتر ارائه نمیداد. دستگاه Organiser همراهبا برنامههای ساعت، تقویم، ماشینحساب و یک پایگاه داده ارائه میشد. پایگاه داده کلیدهایی فیزیکی روی کیبورد داشت که کاربر را از نوشتن زیاد بینیاز میکرد. رکوردهای پایگاه داده نیز حداکثر دویست کاراکتر طول داشتند.
برای این صفحهنمایش کوچک، برخی تسهیلات در نظر گرفته شده بود. برای مثال، پس از شروع اسکرول به چپ یا راست، دستگاه به اسکرول ادامه میداد تا زمانی که کلید دیگری فشرده شود. ماشینحساب بهجز چهار عمل اصلی و محاسبات ممیزدار، ویژگی دیگری نداشت
اولین نسخه Organiser بسیار درست و دقیق طراحی شده بود
با این حال، Organiser یک کامپیوتر واقعی بود و حتی زبان برنامهنویسی POPL را از طریق یک بستهی نرمافزاری ارائه میداد؛ ساده، محدود با اندازهی توابع به حداکثر ۲۰۰ کاراکتر و حداکثر ۳۵۶ بایت برای حافظهی رم دادهها.
در سال ۱۹۸۶ سایون Organiser II CM را بر پایهی پردازندهی Hitachi HD6303X (موتورولا ۶۸۰۳) و با فرکانس ۹۲۰ کیلوهرتز و حافظهی رم ۸ و رام ۳۲ کیلوبایتی عرضه کرد. صفحهنمایش آن یک LCD ماتریس نقطهای دو خطی بود که هر خط ۱۶ کاراکتر داشت. این نسخه همچنین با یک بازر پیزوالکتریک و یک اسلات در بالای دستگاه عرضه میشد که میتوانست به شارژر، کابل سریال، بارکدخوان، شمارهگیر تلفن یا حتی یک درگاه USB متصل شود.
مدل Organizer II XP همان سال ۱۹۸۶ و با ۳۲ کیلوبایت رم عرضه شد. از آنجا که مدلهای جدید، رم بیشتری نسبت به قبل داشتند، قابلیتهای برنامهنویسی به طور قابل توجهی بهبود یافت و زبان جدیدی به نام OPL معرفی شد که مشابه بیسیک بود.
با موفقیت این نسل از ریزکامپیوترها، شرکت سایون نسخهی بهروزرسانیشدهی Organizer II LZ را در سال ۱۹۸۸ معرفی کرد. این نسخه دارای ۶۴ کیلوبایت رم و ۶۴ کیلوبایت رام بود و ویژگیهای پیشرفتهتری برای پایگاه دادهها ارائه میداد.
عملکردهای ماشینحساب نیز گسترش یافته بودند. صفحهی نمایش LZ بهتر از مدل قبلی بود که چهار خط با بیست کاراکتر را در هر خط کلمات نمایش میداد. تا سال ۱۹۸۸، حافظههای بزرگتر 32K، 64K و 128K نیز برای خط محصولات Organizer در دسترس قرار گرفتند.
پیش به سوی بازار لپتاپ
در ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۹، سایون گامی مهم در توسعهی محصولات خود برداشت و با معرفی مدلهای MC200، MC400 و MC600، نخستین لپتاپهایش را رونمایی کرد. این دستگاهها، با ابعادی نزدیک به یک کاغذ A4 اما ضخامت بیشتر و وزنی بیش از ۱٫۸ کیلوگرم، به بازار عرضه شدند.
این لپتاپها از پردازندهی اینتل 80C86 با ۲۵۶ کیلوبایت رام استفاده میکردند و با استفاده از هشت باتری قلمی یا دو باتری نیکلکادمیوم تغذیه میشدند. یک شارژر ۱۲ ولتی نیز برای اتصال به برق در دسترس بود.
این دستگاهها میتوانستند بهطور همزمان از چهار حافظهی SD قابل تعویض استفاده کنند. این دستگاهها همچنین دارای یک پردازشگر صوتی بودند که به کاربران این امکان را میداد تا صداها را ضبط یا پخش کنند. طبق گفتهها، این تراشهی صوتی، فشردهسازی نسبتاً کارآمدی از صدا انجام میداد، بهطوریکه ۸ دقیقه صدای ضبط شده تنها ۶۴ کیلوبایت حافظه اشغال میکرد.
علاوه بر این، همهی این دستگاهها دارای درگاههای سریال بودند که اتصال به کامپیوتر شخصی، مودم یا دستگاههای دیگر را ممکن میکردند. برای اتصال به کامپیوتر، سایون همچنین نرمافزار PsiWin را عرضه کرده بود که دادهها را بین برنامههای لپتاپ و کامپیوتر هماهنگ میکرد.
البته مشخصات مربوط به رم و صفحهی نمایش به ازای هر مدل MC متفاوت بود. مدل MC200 دارای ۱۲۸ کیلوبایت رم و وضوح ۲۰۰×۶۴۰ پیکسل بود، مدل MC400 از ۶۴۰ کیلوبایت رم و وضوح ۴۰۰×۶۴۰ پیکسل بهره میبرد و مدل MC600 قادر به نمایشگر CGA به صورت خاکستری و دارای رم ۷۶۸ کیلوبایتی بود. با این تفاوتها، باتریها به ترتیب ۷۵، ۶۰ و ۳۰ ساعت پاسخگوی نیاز کاربر بودند.
سیستمعامل EPOC برنامههای داخلی خود را از پیش بارگذاری میکرد تا کارها سریعتر انجام شود
مدلهای MC200 و MC400 از سیستمعاملی به نام EPOC استفاده میکردند. این سیستمعامل که به زبانهای C و اسمبلی ۸۰۸۶ توسعه یافت، تککاربره بود و با قابلیت انجام چندوظیفگی پیشرفته طراحی شد. این سیستم کاملا گرافیکی بود و یک مفسر زبان OPL نیز داشت.
مدل MC600 با دو مدل دیگر تفاوت زیادی داشت و با رم یک مگابایتی فروخته میشد که تا ۳ مگابایت نیز قابلارتقاء بود. به علاوه از سیستمعامل MS-DOS 3.0 بهره میبرد که در رام قرار داشت. بهرهمندی از سیستمعامل همهمنظورهتر، این امکان را میداد که MC600 توانایی اجرای نرمافزارهایی مانند Lotus WordStar و dBase را داشته باشد.
این بدان معنی بود که MC600 دیگر یک کامپیوتر محدود ۱۶ بیتی مانند دو مدل قبلی نبود، بلکه بیشتر شبیه یک لپتاپ سازگار با PC با مصرف انرژی بسیار پایین بود که به صورت پیشفرض نرمافزارهایی برای پردازش دادهها نیز داشت.
اما خانوادهی MC دستگاههای بسیار گران قیمتی بودند. مدل MC400 در زمان عرضه حدود ۱٬۲۶۸ دلار قیمت داشت که به رقمی معادل حدود ۳٬۲۰۶ دلار در سال ۲۰۲۴ میرسد. قیمت مدل MC600 تقریباً دو برابر بود. علاوه بر این، نرمافزارها در زمان عرضه کاملاً آماده نبودند و بسیاری از ویژگیهای وعده داده شده، تا یک سال بعد در دسترس قرار نگرفتند. هزینهی بالا و کمبود قابلیت باعث شد تا فروش به کندی صورت بگیرد و شرکت را تقریباً به ورشکستگی نزدیک کند.
با این حال، سایون فقط نظارهگر نبود و به تلاشهای خود ادامه میداد. این شرکت در حال کار بر روی سیستمعامل EPOC و همچنین ادامهی توسعهی سختافزار بود. مدلهای بعدی، کامپیوترهای جیبی HC 100، 110 و 120 بودند که در سال ۱۹۹۱ با سیستمعامل EPOC عرضه شدند.
این سه مدل قابلیت اتصال به لوازم جانبی را داشتند و برای استفادههای صنعتی، انبارها و فروشگاهها طراحی شده بودند
دستگاههای سری HC مجهزبه پردازندهی ۸۰۸۶ با فرکانس ۳٫۸۴ مگاهرتز ساخته شده بودند که با ۲۵۶ کیلوبایت رام، ۲۵۶ کیلوبایت تا یک مگابایت رم و ماژولهای ذخیرهسازی فلش همراه میشدند. این دستگاهها همچنین یک پایهی رومیزی اختیاری برای شارژ و انتقال دادهها داشتند.
سایون تا به اینجای کار، سیستمعاملی عالی، سختافزاری باکیفیت و دیدگاهی خوب نسبت به بازار داشت. تنها جای خالی در این معادله، ترکیب مناسب ویژگیهای سختافزاری و قیمتگذاری بود تا محصولی موفق به بازار عرضه شود. کامپیوترهای جیبی در بخشهایی که نیاز به این نوع طراحی داشتند، موفق بودند، اما لپتاپها همچنان عملکرد ضعیفی داشتند. سرانجام سایون تصمیم گرفت تا هر دو را ادغام کند تا اولین دستیار جیبی (Palm top) را بسازد. بدینترتیب، در سپتامبر ۱۹۹۱، سایون سری ۳ متولد شد.
تنها جای خالی، ترکیب مناسب ویژگیهای سختافزاری و قیمتگذاری بود
سری ۳ سایون با پردازندهی NEC V30 با فرکانس ۴٫۷۰ مگاهرتز، ۱۲۸ یا ۲۵۶ کیلوبایت رم، دو درگاه SSD، صفحهی نمایشی با وضوح ۸۰×۲۴۰ پیکسل و اندازهی ۳٫۸ در ۱٫۵ اینچی ساخته شد. این دستگاه با مصرف فقط دو باتری قلمی در هر ۸۰ ساعت، عمر باتری فوقالعادهای را نیز فراهم میکرد.
سری ۳ تقریباً با یکسوم قیمت MC400 عرضه شد. با گذشت زمان، سیستمعامل EPOC پختهتر شد و مشکلات اولیه را نداشت. واژهپرداز سایون، مجموعهی PIM، OPL و C SDK بهطور قابلتوجهی بهبود یافته بودند. OPL حتی از گرافیک بومی نیز پشتیبانی میکرد که به توسعهدهندگان، از علاقهمندان تا حرفهایها، امکان میداد برنامههایی بسازند که تجربهای یکپارچه و هماهنگ با پلتفرم را برای کاربران فراهم کند.
پیشرفت این دستیار جیبی با ارائهی سری 3a در سال ۱۹۹۳ دنبال شد که صفحهنمایش بزرگتری با وضوح ۱۶۰×۴۸۰ پیکسل داشت و قادر بود طیف رنگ خاکستری را به جای سیاه و سفید نمایش دهد. پردازنده نیز به NEC V30H با فرکانس ۷٫۶۸ مگاهرتز ارتقا یافت و تا ۲ مگابایت رم را پشتیبانی میکرد.
در سال ۱۹۹۶، سایون سری 3c با یک نوآوری مهم معرفی شد: درگاه مادون قرمز (IrDA) که امکان ارتباط بیسیم را فراهم میکرد. دو سال بعد در سال ۱۹۹۸، مدل سری 3mx وارد بازار شد که نسبتبه نسخهی پیشین سریعتر و قدرتمندتر بود. این مدل از پردازندهی NEC V30MX با فرکانس ۲۷٫۶۸ مگاهرتز بهره میبرد، حافظهی رم به یک مگابایت افزایش یافت و سرعت درگاه سریال نیز بهبود قابلتوجهی پیدا کرد. برای حفظ سازگاری با نرمافزارهای قدیمیتر، کاربران میتوانستند با فشردن کلیدهای Ctrl + Caps Lock، سرعت پردازنده را کاهش دهند.
سری 3mx آخرین مدل از پلتفرم ۱۶ بیتی سایون (SIBO) بود. با در نظر گرفتن مدل اصلی و تمامی نسخههای آن، دستگاههای SIBO بیش از ۱٫۵ میلیون واحد فروش داشتند که رقمی چشمگیر برای آن دوران بهشمار میرود. این محبوبیت، در کنار بهبود ابزارهای توسعهی نرمافزار، موجب شد که بیش از ۱۵ هزار نرمافزار برای این پلتفرم طراحی و عرضه شود. این نقطهی عطفی در تاریخ نرمافزارهای موبایلی به شمار میرود و سایون را در جایگاه یکی از پیشگامان کامپیوترهای جیبی و سیستمهای هوشمند قابل حمل قرار داد.
از نوامبر ۱۹۹۴، شاید به دلیل ترس از دستگاه Newton اپل که در آگوست ۱۹۹۳ عرضه شده بود)، کالی مایرز، مهندس ارشد طراحی در سایون، شروع به کار بر روی نسخهی ۳۲ بیتی EPOC کرد که عمدتاً به زبان ++C برای پردازندههای آرم (ARM) نوشته شده بود. او با کمک دو مهندس نرمافزار دیگر، هستهی ۳۲ بیتی این سیستمعامل را در تابستان ۱۹۹۵ توسعه داد.
برخلاف نسخهی ۱۶ بیتی، سیستمعامل جدید برای همهی تولیدکنندگان در دسترس بود تا بتوانند ضمن دریافت مجوز، آن را برای سختافزار خود بهینه کنند. این نسخهی جدید در ۱۶ ژوئن ۱۹۹۷ همراه با سری ۵ سایون عرضه شد.
سری ۵ مجهزبه پردازندهی Cirrus Logic PS7110 با فرکانس ۱۸٫۴۳ مگاهرتز بود که میتوان عملکرد آن را با پردازندهی ۸۰۴۸۶ اینتل ۳۳ مگاهرتزی مقایسه کرد.
البته برخلاف اینتل پرمصرف، پردازندهی طراحیشده بر معماری ARM7، تنها ۲۰ میلیآمپر مصرف داشت که آن هم در حالت آمادهباش به ۳ میکروآمپر کاهش مییافت. همچنین این پردازنده قادر بود یک گیگابایت رم را مدیریت کند، اما به نظر نمیرسد که هیچ سیستمعاملی از این مقدار استفاده کرده باشد.
سری ۵ دارای حافظهی رام ۶ مگابایتی، رم ۴ یا ۸ مگابایتی، درگاه RS-232، درگاه مادون قرمز، میکروفون، اسپیکر، اسلات حافظهی فلش، صفحهنمایش لمسی LCD با وضوح ۲۴۰×۶۴۰ پیکسل (قادر به نمایش ۱۶ رنگ خاکستری) و کیبوردی با دکمههای فیزیکی بود. تمام این اجزا توسط دو باتری قلمی تغذیه میشدند که عمری بین ۱۰ تا ۲۰ ساعت ارائه میداد.
Geofox تنها حدود هزار دستگاه فروخت و شرکت به دلیل مشکلات مالی ورشکست شد
اولین محصولی که از مجوز سیستمعامل سایون استفاده کرد، Geofox One بود که در اکتبر ۱۹۹۷ وارد بازار شد که از همان پردازندهی Cirrus Logic و ۸ مگابایت رام و ۱۶ مگابایت رم استفاده میکرد. این دستگاه صفحهی کلیدی بیکیفیت و صفحهنمایشی بزرگ با وضوح ۳۲۰×۶۴۰ پیکسل داشت و تنها با دو باتری قلمی کار میکرد.
دستگاه Geofox One همچنین بهجای صفحهنمایش لمسی، از یک تاچپد استفاده میکرد و یک مودم برای اتصال به اینترنت از طریق خط تلفن نیز در نظر گرفته شده بود. با این حال، هر کسی که از این مودم استفاده میکرد، ترجیح میداد از شارژر استفاده کند، چرا که در غیر این صورت دستگاه به طرز عجیبی پرمصرف میشد.
سختافزار و نرمافزار ۱۶ بیتی توسط تیمی کوچک طراحی شده بود. اما نیاز به سختافزار و نرمافزار ۳۲ بیتی باعث شد تا کارمندان شرکت به بیش از صد مهندس رشد کند. این افراد به اندازهی کافی جوان بودند که خلاقانه و پرشور کار کنند و این خلاقیت در برخی از ویژگیهای سیستم عامل EPOC32 مشهود بود.
سیستمعامل به گونهای طراحی شده بود که هیچگاه کاربر نگران انتخاب مکان خاصی برای ذخیرهسازی دادهها نباشد، زیرا المانهای گرافیکی به صورتی طراحی شده بود که با استفاده از کلیدهای جهتدار قابل پیمایش باشند و زبان سادهی انگلیسی در تمام سیستم، استفاده را برای همهی کاربران آسان میکرد.
به دلیل شیوهی طراحی شیگرا، پیادهسازی ویژگیهای پیچیدهای در سیستمعامل ممکن شده بود. برای مثال، کاربر میتوانست تصویر یک گوشی پزشکی را در نرمافزار تقویم رسم کند تا زمان ثبت شدهی ملاقات با پزشک نمایش داده شود. یا مثلا، بیشتر برنامهها از قابلیت درگانددراپ پشتیبانی میکردند. این بدین معنا بود که کاربر میتوانست فهرست کارها را روی نمایش روزانهی نرمافزار تقویم رها کند و زمانی مشخص برای آن تعیین کند.
دستگاههای جدید مبتنی بر آرم به نوعی به عنوان همراههای هوشمند آن دوران عمل میکردند
بازار نرمافزارهای وابسته خیلی سریع گسترش یافت و تنها پس از دو سال از معرفی دستگاه، برنامههایی مانند شبیهساز ZX Spectrum برای این سیستمعامل در دسترس قرار گرفت تا نرمافزارهای قدیمیتر نیز قابل اجرا باشند.
باوجود اینکه هم سختافزار و هم نرمافزار به دقت طراحی شده بودند، رقیب جدیدی از ایالات متحده به نام پالم (Palm) ظاهر شد. دستگاه اولیهی پالم با نام پایلوت (Pilot) به نظر میرسید که تنها یک دستیار الکترونیکی برنامهریزی باشد، در حالی که سایون رسما در حال ساخت کامپیوترهای جیبی بود.
در اوایل، پالم تلاش میکرد تا توجه سایون را برای خرید کل شرکتش جلب کند، اما طرف مقابل، علاقهای به این موضوع نداشت. شاید اگر سایون، گوی پیشگوی آینده داشت، پیشنهاد پالم را رد نمیکرد. تاریخ همواره پر از چنین افسوسها است؛ اگر مایکروسافت در دههی ۹۰ میلادی، اپل را میخرید، یا اینتل در دورانی که آرم هنوز رشد نکرده بود، حق امتیاز آن را تصاحب میکرد، دنیایی که امروز میشناسیم، بسیار متفاوت میشد.
در آن زمان، گوشیهای موبایل نیز در حال ظهور بودند و به سرعت قابلیتهای محاسباتی بیشتری مییافتند
ایالات متحده به سرعت به برگ برندهی شرکت پالم تبدیل شد، زیرا استقبال از دستگاه ارزانقیمت پالم که دادههای آن با کامپیوترهای ویندوزی به راحتی همگامسازی میشد، برای آمریکاییها بسیار جذاب بود. دیری نپایید که پالم پایلوت به سریعترین محصول کامپیوتری فروختهشده در سال ۱۹۹۷ تبدیل شد.
سایون پس از سری ۵، نسخهی 5mx را در ژوئن ۱۹۹۹ عرضه کرد. دستگاه 5mx از پردازندهی ARM710T با سرعت ۳۶ مگاهرتز، ۱۰ مگابایت رام و ۱۶ مگابایت رم بهره میبرد. سایر ویژگیها مشابه سری ۵ قبلی بود.
در بُعد نرمافزاری نیز شرکت مجموعهی ارائه شدهی خود را به طور قابل توجهی بهبود داد و نرمافزارهایی مانند لیست مخاطبان، واژهپرداز، و مدیریت ایمیل اکنون قادر به همگامسازی با نرمافزارهای ویندوزی از طریق PsiWin بودند. علاوه بر انتقال فایلها، کاربران میتوانستند از دستگاه نیز نسخهی پشتیبان تهیه کنند.
نوامبر ۱۹۹۹، این شرکت یک نسخهی جدید از 5mx به نام Revo را منتشر کرد. این دستگاه باریکتر و سبکتر از 5mx بود زیرا صفحهی نمایش کوچکتری داشت و با حذف میکروفون قابلیتهای صوتی را پشتیبانی نمیکرد. اما همین کمبودها باعث شد تا مورد استقبال قرار نگیرد.
مدل Revo پلاس از دید ظاهری دقیقا همانند Revo بود، با این تفاوت که رم ۸ مگابایتی، دو برابر شده بود
با توجه به اینکه تواناییهای Revo به وضوح به پای سری ۳ یا ۵ نمیرسید، سایون در سپتامبر ۲۰۰۰ مدل Revo پلاس را برای کاربران غیر سازمانی معرفی کرد. مدل Revo پلاس به جای باتریهای آلکالاین معمولی و قابل تعویض، از دو باتری ۷۰۰ میلیآمپر ساعت نیکل-هیدرید فلزی (NiMH) قابل شارژ استفاده میکرد.
از نظر نرمافزاری، Revo Plus از پیامک نیز پشتیبانی میکرد و مرورگر اپرا را به طور پیشفرض داشت. با این حال، هیچکدام از اینها، مشکلات Revo را برطرف نکرد و بسیاری بر این باور بودند که مدلهای سری ۳ یا ۵ همچنان گزینههای بهتری برای کسانی بودند که به دنبال یک دستگاه مقرون به صرفهتر میگشتند.
سایون نیاز به قدمی جسورانه داشت تا به گردونهی رقابتها بازگردد. بنابراین دستگاه نِتبوک سایون (Psion netBook) را در اواخر سال ۱۹۹۹ معرفی کرد. این نِتبوک دارای جلدی نیمهچرمی بود، صفحهی نمایش بسیار بزرگتری داشت و بسیاری از ویژگیهای موجود در سری ۵ را ارائه میداد. با این حال، این بار سایون از پردازندهی اینتل SA-1100 StrongARM با فرکانس ۱۹۰ مگاهرتز به جای آرم استفاده کرده بود و امکاناتی شامل ۶۴ مگابایت رم، باتری لیتیومیونی و پشتیبانی از فلش را ارائه میداد.
صفحهنمایش رنگی این دستگاه حالا لمسی، ۷٫۷ اینچ، و با وضوح ۴۸۰×۶۴۰ پیکسل بود. در این مدل، اسپیکر و میکروفون نیز به دستگاه بازگشته بودند.
در سال ۲۰۰۰، سایون شرکت Teklogix را خریداری کرد تا خط تولید دستگاههای خود را برای بازارهای سازمانی تقویت کرده تا به ریشههای خود بازگردد. دستگاههایی که از این خرید تولید شدند، از این نظر برای سایون منحصر به فرد بودند که با استفاده از پردازندههای x86، سیستمعامل ویندوز را اجرا میکردند.
آخرین دستگاه سایون، نِتپد نام داشت که در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۱ عرضه شد. این دستگاه ترکیبی از کامپیوترهای صنعتی سایون و نِتبوک بود و بازار صنعتی را هدف قرار داده بود. نِتپد بر اساس پردازندهی Intel StrongARM ۲۰۶ مگاهرتزی ساخته شد. این دستگاه دارای ۱۶ مگابایت رام و ۱۶ مگابایت رم بود.
منبع تغذیه نیز یک باتری لیتیوم-یونی ۸۷۵ میلیآمپر ساعتی بود که تقریباً ۱۰ ساعت زمان کار مفید بین شارژها فراهم میکرد، اما باتری با ظرفیت ۱۴۰۰ میلیآمپر ساعت نیز برای خرید در دسترس بود. نکتهی قوت این دستگاه، وجود حافظهای پاکنشدنی برای حفظ دادههای رم در صورت قطع برق بود که برای افرادی که در انبار کار میکردند، مفید واقع شد.
نِتپد برای مقاومت بالا طراحی شده بود و در صورت سقوط از ارتفاع تقریباً ۱٫۵ متر روی بتن، جان سالم به در میبرد. این دستگاه فاقد درگاه اترنت، بلوتوث، USB و درگاههای مشابه بود، اما دارای قابلیتهایی چون حسگر مادون قرمز، درگاه مودم، شیار کارت حافظه، وایفای و شبکهی اینترنت موبایل بود.
بر خلاف نسخهی ابتدایی، نسخههای بعدی نتپد از ویندوز CE استفاده کردند، همانطور که نتبوک پرو نیز چندی بعد به این سیستمعامل مهاجرت کرد
اولین نسخهی نِتپد از سیستمعامل سیمبین استفاده میکرد و شامل بسیاری از برنامههای آشنای کاربران EPOC32 مانند واژهپرداز، تقویم، آلارم، ماشینحساب، ضبط صدا و مرورگر اپرا بود. علاوه بر اینها، ماشین مجازی جاوا نیز در آن گنجانده شده بود. همچنین از PsiWin برای تبدیل فرمتهای داخلی فایلها به مایکروسافت آفیس یا Lotus SmartSuite و همچنین همگامسازی با اوتلوک پشتیبانی میکرد. اما به زودی، تمام این دستگاهها به سیستمعامل ویندوز CE مهاجرت کردند تا بهترین تجربهی کاربری برای همگامسازی با ویندوز فراهم شود.
سیستمعامل سیمبین متولد میشود
سایون علاوه بر تهدیدهای بیرونی نظیر شرکت آمریکایی پالم، از مشکلات درونی نیز رنج میبرد. با رشد سایون در طول سالها، تقسیمبندیهایی درون شرکت به وجود آمد؛ Psion Computers برای کار روی دستگاههای جیبی، Psion Enterprise برای کار روی دستگاههای سازمانی، و Psion Software برای کار بر روی نرمافزارها.
درنتیجهی رشد بیش از حد، هیئت مدیره تصمیم گرفت که Psion Software به عنوان شرکتی جداگانه استقلال یابد. به این ترتیب در ۲۴ ژوئن ۱۹۹۸، ۱۳۰ نفر از کارکنان سایون به شرکت تازه مستقل شدهی سیمبین (Symbian Ltd) پیوستند.
سیمبین یک سرمایهگذاری مشترک از سایون، نوکیا، موتورولا و اریکسون بود که هر کدام حدود یک چهارم از کل سهام را در اختیار داشتند. گلدمن ساکس ارزش شرکت را حدود ۱۵۰ میلیون دلار برآورد کرد. کالی مایرز به عنوان مدیرعامل، پاتر به عنوان رئیس هیئتمدیره و بقیهی معاونان نیز از سایون منصوب شدند.
اولین هدف سیمبین جذب هر چه بیشتر مجوزدهندگان بود تا از پیوستن آنها به مایکروسافت جلوگیری کنند
سیمبین با قیمتگذاری رقابتی تلاش کرد تا دست مایکروسافت را از تولیدکنندگان سختافزار کوتاه کند. این شرکت تنها ۵ پوند به ازای هر گوشی هوشمند از تولیدکننده دریافت میکرد و این مدل قیمتگذاری، برای خریداران کوچک و بزرگ، یکسان بود. با این حرکت، سیمبین موفق شد تعدادی از مجوزدهندگان را جذب کند.
در سال ۱۹۹۸، اسکات جانسون که روی طراحی اصلی اپل نیوتن کار کرده بود، به شرکت سیمبین پیوست. او، یوا کریستنسن و نیک هیلی میخواستند مطمئن شوند که دستگاههای مختلف با فرمفاکتورهای متفاوت و روشهای تعامل متنوع قادر به استفاده از سیستمعامل سیمبین باشند. برای این منظور، آنها شش طراحی اولیه با نامهای سنگهای قیمتی، ابداع کردند: Emerald، Sapphire، Ruby، Pearl، Quartz و Crystal. در نهایت این تعداد به پنج و سپس به سه مدل کاهش یافت:
- Pearl متعلق به خانواده دستگاههای سبک بود.
- Quartz به دستگاههای با قلم (Stylus) اختصاص داشت.
- Crystal به دستگاههایی با کیبورد QWERTY مربوط میشد.
هر کدام از این دستگاهها دارای رابط کاربری گرافیکی مخصوص به خود بودند و روشهایی متفاوت در مورد نحوهی تعامل کاربران با رابط کاربری ارائه میدادند.
- رابط کاربری Quartz در ابتدا در آزمایشگاه طراحی اریکسون در شهر رونهبای سوئد ساخته شد. این آزمایشگاه پیشتر توسط سیمبین خریداری شده بود.
- طراحی Crystal توسط نوکیا ساخته شد و هیچگاه با شرکت دیگری به اشتراک گذاشته نشد. هر شرکتی که میخواست از این طراحی استفاده کند، باید با نوکیا تماس میگرفت.
- هیچ شرکتی طراحی Pearl را توسعه نداد.
در کنار خروجی شرکت، سیستم اداری سیمبین به هیچوجه شبیه به سایون نبود. در همان سال اول، برای برنامهنویسهای جوان و پرانرژی کاملاً روشن شد که باوجود جلسات طولانی، هیچگاه تصمیمات نهایی گرفته نمیشود زیرا اریکسون و نوکیا هر پیشنهادی از سیمبین را خیلی کُند پاسخ میدادند. نوکیا به تدریج شروع به اعمال نفوذ برای کنترل بیشتر بر شرکت کرد، چراکه به بزرگترین فروشنده گوشی هوشمند در دنیا تبدیل شده بود.
نوکیا با ارائهی رابط کاربری سری ۶۰، عملاً طراحی Pearl را نابود کرد
تا اینجای کار، سیمبین به جای تبدیل شدن به یک شرکت پرتکاپو و ایدهپرداز، بیشتر به عنوان یک شرکت مشاور عمل میکرد که میتوانست طراحی مرجع دستگاهها را بگیرد و آن را به سختافزار مشتریان تطبیق دهد. در نهایت سه طراحی اولیهی دستگاهها به تدریج منسوخ شدند و جای خود را به طراحیهای جدیدتر دادند.
در نوامبر ۲۰۰۱، در نمایشگاه COMDEX، نوکیا رابط کاربری سری ۶۰ را با نوکیا ۷۶۵۰ معرفی کرد که طراحی Pearl را به فراموشی سپرد. معرفی این گوشی یک اتفاق بزرگ بود، زیرا اولینهای بسیاری را به نام خود ثبت کرد: اولین دستگاه با سیستمعامل سیمبین که به تولید انبوه رسید و اولین گوشی نوکیا که با دوربین VGA، قابلیتهای MMS، بلوتوث و GPRS را ارائه میداد.
نوکیا ۷۶۵۰ با اپلیکیشنهای جاوا و EPOC کار میکرد و در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۲ به بازار عرضه شد. با افزایش محبوبیت و فروش بالا در بازار اروپا، سیستمعامل سیمبین به رقیبی جدی برای Palm OS و ویندوز CE تبدیل شد. این گوشی و نرمافزار آن به نوعی استاندارد گوشیهای هوشمند اولیه را تعیین کردند.
بازندهها، آینده را دستکم گرفته بودند
روزهای اولیهی سایون و سیمبین سرشار از استعدادهای متنوع بود. این شرکت افرادی را گرد هم آورده بود که در علوم طبیعی، ریاضیات، مهندسی صوت و حوزههای مشابه تخصص داشتند. برخلاف بسیاری از شرکتهای فناوری، سایون چندان به مدرک تحصیلی، پیشینهی کامپیوتری یا حتی آشنایی افراد با محصولاتش اهمیت نمیداد. آنها تنها به دنبال بهترین و خلاقترین افراد بودند؛ رویکردی که نتیجهاش تیمی پویا، نوآور و متمرکز بر محصول بود.
اما زمانی که نوکیا مدیریت سیمبین را به دست گرفت، به شکلی شبیه به دیگر شرکتهای بزرگ دنیا در آمد. از یک سو، این شرکت فقط فارغالتحصیلان رشتهی علوم کامپیوتر را استخدام کرد که تجربهی کافی در مدیریت نداشتند و از سوی دیگر، مدیریت کنترل بیشتر تصمیمها را در دست گرفت و انتقادات دیگر پذیرفته نمیشد. بسیاری از کسانی که از آن دوران صحبت میکنند، به سیاستهای داخلی آزاردهندهای اشاره دارند که جو جلسات را خصمانه میکرد.
در سپتامبر ۲۰۰۳، موتورولا سهم خود در سیمبین را به سایون و نوکیا فروخت. پس از آن، سایون در فوریهی ۲۰۰۴ از سیمبین خارج شد. سهم سایون بین نوکیا، پاناسونیک، زیمنس و سونی اریکسون تقسیم شد. در آن زمان، نوکیا ۴۷٫۹٪ از شرکت سیمبین را در اختیار داشت.
تا سال ۲۰۰۷، سیستمعامل سیمبین نزدیک به دوسوم بازار موبایل را در اختیار داشت و به پرکاربردترین پلتفرم موبایلی تبدیل شده بود. این گستردگی، نوکیا را بر آن داشت تا در ۲۰۰۸ تمامی سهام سیمبین را از سایر شرکا خریداری کند. پس از این خرید، نوکیا بنیاد سیمبین را تأسیس کرد که یک سازمان غیرانتفاعی بود که در آن، هم پلتفرم S60 و هم تمامی داراییهای مجوزدار سیمبین را رایگان و متنباز کرد.
نوکیا خیلی دیر مجوزهای سیستمعامل سیمبین را رایگان کرد
هدف از این تصمیم، ایجاد یک اکوسیستم آزاد و بدون هزینهی لایسنس برای دنیای موبایل بود؛ تلاشی که هرچند بلندپروازانه به نظر میرسید، اما در نهایت در برابر رقابت اندروید و iOS نتوانست دوام بیاورد.
روند اتفاقات بد برای نوکیا و سیمبین بسیار سریع بود؛ مانند یک دومینوی در حال فروپاشی
این اقدام کمی دیر بود. آیفون وارد بازار شده بود و اندروید نیز به تازگی معرفی شده بود. با این حال، سیمبین همچنان حکمرانی میکرد و برای رقابت خود را تطبیق داده بود. به عنوان مثال، نوکیا در اواخر ۲۰۰۸ گوشی اکسپرسموزیک ۵۸۰۰ را منتشر کرد که دارای یک رابط کاربری لمسی مدرن بود. اما دیری نپایید که سهم نوکیا در بازار وارونه شد.
در سه ماه آخر سال ۲۰۱۰، سیستم عامل سیمبین بیش از پیش سهم خود از بازار را از دست داد و اندروید با فروش ۳۳٫۳ میلیون دستگاه، جایگزین آن شد. در همین زمان، بنیاد سیمبین دچار مشکلاتی شد که روند مجوزدهی را کُند میکرد. برای دور زدن مشکلات قانونی، نوکیا توسعهی سیمبین را به طور داخلی در اختیار گرفت. اما دیگر دیر شده بود؛ نوکیا در حال از دست دادن مسیر خود بود و همه این موضوع را میدانستند. مدیرعامل نوکیا، استیون الوپ، در یک یادداشت داخلی گفت:
در حالی که رقبای ما سهم بازار ما را کاهش میدادند، در نوکیا چه اتفاقی افتاد؟ ما عقب ماندیم، روندهای بزرگ را از دست دادیم و زمان را از دست دادیم. در آن زمان، فکر میکردیم تصمیمات درستی میگیریم؛ اما با نگاهی به گذشته، حالا میبینیم که سالها از رقبا عقب هستیم. ما منابع نوآوری در داخل نوکیا داریم، اما این منابع به بازار نمیآید. فکر میکردیم MeeGo یک پلتفرم برای پیروزی در بازار گوشیهای هوشمند رده بالا خواهد بود. اما با این روند، تا پایان سال ۲۰۱۱ ممکن است تنها یک محصول با سیستمعامل MeeGo در بازار داشته باشیم.- استیون الوپ، مدیرعامل اسبق نوکیا
در سال ۲۰۱۱، نوکیا توسعهی سیمبین را به شرکت اَکسنچر (Accenture) واگذار کرد و به سمت استفاده از سیستمعامل ویندوز فون ۷ تغییر جهت داد. آخرین دستگاه سیمبین نیز در سال ۲۰۱۳ توسط نوکیا تولید شد: گوشی پیورویو ۸۰۸.
پایانی بر امپراطوری سایون و میراثی که بر جای ماند
سالهای پایانی فعالیت شرکت سایون با تمرکز بر تولید نسخههای ماژولار و سفارشی محصولات خود همراه بود که این کار از طریق جامعهی آنلاین خود به نام Ingenuity Working انجام میشد. این پلتفرم که در مارس ۲۰۱۰ راهاندازی شد، در ماه اول فعالیت خود بیش از ۳۵ هزار بازدیدکننده جذب کرد.
در ژانویهی ۲۰۱۱، سایون با حذف واژهی Teklogix از نام خود، لوگوی جدیدی را معرفی کرد. اما مشکلات داخلی با تغییر نام حل نشد؛ زیرا بعد از مهاجرت تیم برنامهنویس به شرکت سیمبین، سرعت تحولات در سایون کاهش یافت. بازار پویای آن سالها، برنامهنویسهای سیمبین را نیز به خود جذب کرد و سایون رفتهرفته خالی از ایده شد.
ظهور سیمبین تحت کنترل نوکیا، ویندوز موبایل، ویندوز فون، اندروید و در نهایت iOS میخ آخر را بر تابوت سایون کوبید. در ژوئن ۲۰۱۲، موتورولا اعلام کرد که برای تصاحب سایون به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار به توافق رسیده است و امپراطوری سایون در ۱۵ ژوئن سال ۲۰۱۲ به ایستگاه پایانی خود رسید.
زمانی، سایون و سیمبین هر دو در اوج بودند، اما بیش از حد به تسلطشان بر بازار اتکا کردند و همین وابستگی، سرنوشتشان را تغییر داد: سایونی که سیمبین را خلق کرد، سیمبینی که نوکیا را متمایز ساخت و درنهایت نوکیایی که هم سیمبین و هم سایون را از گردونهی رقابت کنار زد.
این سقوط، داستانی نیست که فقط به این دو شرکت محدود شود، اما همیشه دیدنش تلخ و غمانگیز است. بااینحال، ایدهها و نوآوریهای سایون که مرزهای هنر و تکنولوژی را در زمان خود گسترش داد، هرگز از یاد نخواهند رفت.