بزرگ‌ترین شکست‌ها و اشتباهات خجالت‌آور مایکروسافت

جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۰
مطالعه 54 دقیقه
از معرفی محصولات نصف‌ونیمه و کنارگذاشتن‌ آن‌ها تا سرطان‌خواندن لینوکس و پیش‌بینی مرگ آیفون؛ دریای اشتباهات مایکروسافت را پایانی نیست.
تبلیغات

مایکروسافت به‌عنوان یکی از باارزش‌ترین و ثروتمندترین شرکت‌های حوزه فناوری، دستاوردهای مهمی را در این بازار کسب کرده و قطعاً در کنار این دستاوردها، شکست‌های کوچک و بزرگی را نیز متحمل شده است. در چنین شرکت‌های بزرگی، راه فراری از تصمیمات اشتباه نیست و به‌واسطه جایگاهی که دارند هر قدم اشتباه می‌تواند تبدیل به آخرین قدم اشتباه شود.

فعالیت‌های غول نرم‌افزاری جهان تنها به تولید نرم‌افزار محدود نمی‌شود و از سرویس‌های مختلف گرفته تا عرضه سخت‌افزارهای متنوعی چون خانواده سرفیس را شامل می‌شود. با توجه به دامنه فعالیت‌های اهالی ردموند، لیستی بلند از شکست‌ها و اشتباهات زیر و درشت را در کارنامه خود دارند که با بررسی هر شکست یا اشتباه به موردی دیگری برخورد خواهید کرد. از این رو از شما دعوت می‌کنیم تا پس از مطالعه بزرگ‌ترین شکست‌ها و اشتباهات خجالت‌آور سامسونگ و بزرگ‌ترین شکست‌ها و اشتباهات خجالت‌آور اپل، نگاهی به بزرگ‌ترین شکست‌ها و اشتباهات خجالت‌آور مایکروسافت نیز داشته باشید.

فهرست مطالب

شکست‌ها

مایکروسافت یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های حوزه فناوری به‌شمار می‌رود. دفتر اصلی این‌ شرکت در ردموند با نام Microsoft campus فضایی بالغ‌بر ۷۴۰ هزار متر مربع دارد و پذیرای بیش از ۵۰ هزار کارمند است.

شرکتی در این ابعاد برای ماندن در چرخه رقابت نیازمند مدیریتی فوق‌العاده و انسجامی مثال‌زدنی خواهد بود. بنابراین با وجود طولانی بودن لیست، همچنان اهالی ردموند یکی از موفق‌ترین شرکت‌های جهان به‌شمار می‌روند که محصولات فوق‌العاده‌ای چون ایکس‌باکس، سرفیس، سرویس ابری گسترده و بسیاری دیگر را برای راحتی هرچه بیشتر مردم سراسر جهان، به‌ارمغان آورده‌اند.

ردموندی‌ها به‌واسطه بزرگی و صدالبته ثروت سرشاری که ازطریق ویندوز و سرویس‌های موفقی چون Azure به‌دست آورده‌اند، هیچ ترسی از ریسک‌های بزرگ ندارند. در این لیست نیز بزرگ‌ترین ریسک‌هایی را که منجر به شکست‌هایی بزرگ شده‌اند، گردآوری کرده‌ایم.

درنظر داشته باشید که در این لیست همچنان جای خالی مواردی چون تعطیلی استودیو Lionhead، لغو پروژه بزرگ بازی Scalebound، لغو بازی مورد انتظار Fable Legends، عقب‌ماندن از سونی در زمینه بازی‌های انحصاری، تعلل در خرید استودیو BioWare، تمرکز نکردن روی صنعت گیمینگ در ایکس باکس وان، توجه نکردن به بازار ژاپن و بسیاری موارد دیگر، حس می‌شود. اما تمامی موارد یادشده بخشی از اشتباهات برند ایکس باکس و صنعت سرگرمی تلقی می‌شوند و یادکردن از آن‌ها در این مقاله که محوریت اصلی آن، شکست‌ها و اشتباهات مایکروسافت در حوزه فناوری است، کمی زیاده گویی خواهد بود.

از طرفی تاحد امکان سعی شده تا مقاله‌ای کامل اما مختصر تقدیم شما مخاطبان عزیز زومیت شود تا مطالعه کامل مقاله از حوصله خارج نشود. بنابراین بهتر است سراغ اولین شکست ردموندی‌ها برویم.

Microsoft Bob (سال ۱۹۹۵)

مهندسان مایکروسافت در سال ۱۹۹۵ درنظر داشتند تا رابط‌کاربری جدید و قابل فهمی برای کاربران ویندوز ۳٫۱، ویندوز ۹۵ و ویندوز NT توسعه دهند؛ هدف آن‌ها از توسعه Microsoft Bob پوسته‌ای ساده‌تر از ویندوز بود تا از این طریق بتوانند ویندوز را برای اقشار بیشتری از جامعه آماده کنند. سرانجام در ۲۰ اسفند ۱۳۷۳ (۱۱ مارس ۱۹۹۵) اولین نسخه از پوسته Microsoft Bob منتشر شد؛ اما شرایط آن‌طور که مایکروسافت انتظار داشت، پیش نرفت و در مدت کوتاهی باب تبدیل به موضوعی برای به‌سخره گرفتن آن‌ها تبدیل شد.

مشکل اصلی پوسته باب به دیدگاه مهندسان «باهوش» مایکروسافت بازمی‌گشت؛ بدین صورت که آن‌ها همانند دیگر افراد باهوش، کاربران را بیش از حد «احمق» فرض کردند و با طراحی پوسته‌ای به‌شدت ابتدایی، درحقیقت رابطی برای کودکان طراحی کردند و نه بزرگسالان. همین موضوع باعث شد تا Microsoft Bob تنها ۱۰ ماه پس از عرضه و بدون توسعه نسخه‌ای دیگر، در همان نسخه ۱٫۰ از دستور کار مایکروسافت خارج و توسعه آن متوقف شود.

پوسته باب همانند میز کاری واقعی طراحی شده بود که هر یک از بخش‌های ویندوز، در قسمتی از این میز کار قرار داشت و علاوه‌بر پدید آمدن ظاهری کودکانه، یافتن و اجرا کردن برخی موارد، سخت و گیج‌کننده بود. برای مثال کافی است تا در عکس زیر نحوه قراردادن Alarm را مشاهده کنید تا متوجه پیچیدگی رابط‌کاربری Bob بشوید.

رابط کاربری مایکروسافت باب

MSN Messenger (سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۴)

در اواخر قرن بیستم شرکت‌ها با ظهور اینترنت به‌دنبال راهی برای وقف دادن خود با این فضا بودند و سرویس‌های گفت‌وگوی فوری یا Instant Messaging (به‌اختصار IM) بهترین گزینه برای ارسال و دریافت اطلاعات با بالاترین سرعت ممکن بودند. در ابتدا AOL تبدیل به یکی از پراستفاده‌ترین سرویس‌های ارتباطی آنلاین شد و سرویس ICQ نیز یکی از گزینه‌های مهم برای کاربران به‌شمار می‌رفت.

مایکروسافت به‌عنوان شرکتی نرم‌افزاری به‌تازگی ویندوز ۹۸ را عرضه کرده بود و فروش میلیونی آن درآمد هنگفتی را به خزانه شرکت سرازیر کرده بود. با وجود منابع مالی عظیم، توسعه یک پیام‌رسان جدید کار چندان سختی نبود؛ بنابراین در سال ۱۹۹۹ اولین نسخه از MSN Messenger معرفی شد. در ابتدا ردموندی‌ها کار بسیار سختی برای مقابله با دیگر حاضرین در دنیای پیام‌رسان‌های فوری داشتند. ولی در ادامه و با به‌روزرسانی‌های متعدد نرم‌افزاری خود، توانست تا سال ۲۰۰۲ نظر ۷۵ میلیون نفر را جلب کند.

MSN Messenger قله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری درمی‌نوردید و در سال ۲۰۰۹ پس از افزوده شدن ویژگی‌های جذاب متعددی همچون بازی آنلاین دونفره، استیکرهای متحرک تمام صفحه و بسیاری موارد دیگر، به ۳۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه دست پیدا کرد.

رابط کاربری MSN Messenger مایکروسافت

اما چه‌چیزی باعث سقوط MSN Messenger شد؟ شاید باورش سخت باشد اما دلیل این اتفاق، خود مایکروسافت بود! غول ردموندی در سال ۲۰۱۱ اسکایپ را به‌ارزش ۸٫۵ میلیارد دلار (حدود ۱۱ میلیارد دلار به ارزش امروزی) خریداری کرد و در سال ۲۰۱۳ برنامه ترکیب این دو پیام‌رسان را اعلام کرد. درنتیجه این تصمیم، در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۱۴ سرورهای MSN Messenger برای همیشه خاموش شدند تا یک دهه موفقیت برای همیشه پایان یابد.

البته تصور نکنید که خاموش‌کردن سرورهای MSN Messenger سبب موفقیت اسکایپ شده است؛ برای پی‌بردن به نتیجه این اتفاق در ادامه بخش اسکایپ را مطالعه کنید.

MSN Direct Smart Watch (سال ۲۰۰۴)

سرویس MSN Direct ردموندی‌ها یکی از سرویس‌های خلاقانه و مبتنی بر امواج رادیویی بود که اخبار لحظه‌ای را در کسری از ثانیه دراختیار کاربران قرار می‌داد. درحقیقت مایکروسافت برای به‌حقیقت پیوستن هدف خود باند ۶۷٫۶۵ کیلوهرتز را اجاره کرده بود تا ازطریق آن به کاربران سرویس ماهانه خود در پلتفرم‌های مختلف اطلاع‌رسانی کند.

اما همان‌طور که احتمالاً حدس می‌زنید مایکروسافت به همین مرحله راضی نبود و تفکرات بلندپروازانه‌تری را در ذهن خود پرورش می‌داد. این شرکت در CES 2003 از ساعت‌های هوشمند خود رونمایی کرد؛ البته این ساعت‌های هوشمند باهمکاری شرکت‌های مطرحی چون فوسیل و سیتیزن تولید شده بودند اما از پلتفرم SPOT غول ردموندی استفاده می‌کردند. پلتفرم SPOT بستر اصلی سرویس MSN Direct بود و شالوده اصلی تفکر پشت آن را تشکیل می‌داد و از اواخر دهه ۹۰ میلادی توسط بخش تحقیقاتی مایکروسافت درحال توسعه بود.

باوجود محدودیت‌های ارتباط بی‌سیم در آن زمان، مایکروسافت درنظر داشت تا حد امکان دستگاه‌های مختلف را بااستفاده از پلتفرم SPOT هوشمندسازی کند؛ روش کار همانی بود که در ابتدای کار گفته شد و این شرکت موفق شد تا ازطریق فرکانس‌های رادیویی به مخابره اطلاعاتی چون وضعیت ترافیک، آب‌و‌هوا و حتی پیام‌ها بپردازد. به‌دنبال این کار طیف وسیعی از دستگاه‌ها همچون ساعت‌های هوشمند، قهوه‌ساز و بسیاری دیگر با مجهز شدن به پلتفرم SPOT و سخت‌افزار موردنیاز آن هوشمند شدند.

ساعت هوشمند مجهز به MSN Direct

به پروژه‌های ساعت‌های هوشمند برگردیم. دستگاه‌هایی که به عقیده ما به دلیل «جلوتر از زمان بودن» با شکست مواجه شدند. البته محدودیت‌هایی چون یک‌طرفه بودن ارتباط رادیویی وجود داشت اما این مشکلی نبود که به تنهایی باعث شکست محصولی تا این حد کارآمد و نوآور شود.

ساعت هوشمند مایکروسافت فراتر از زمان خود بود

از طرفی ساعت‌های هوشمند MSN Direct به ویژگی‌های فوق‌العاده‌ای چون شارژر بی‌سیم مجهز بودند! درحقیقت اولین ساعت‌های هوشمند مایکروسافت جزو اولین دستگاه‌هایی بودند که به صورت عملیاتی از شارژر بی‌سیم استفاده کردند. علاوه‌براین مجهز شدن به نمایشگر بزرگ با انیمیشن‌های جذاب از دیگر ویژگی‌های ساعت هوشمند MSN Direct به‌شمار می‌رفت.

دلیل شکست ساعت‌های هوشمند مجهز به MSN Direct را می‌توان در هزینه نسبتاً بالای سرویس ماهانه آن جست‌وجو کرد (بله مایکروسافت در دهه ابتدایی قرن بیست و یکم سرویس اشتراکی ماهانه توسعه داده بود). قیمت سرویس MSN Direct سالیانه ۶۰ دلار بود و در آن برهه زمانی رقمی پریمیوم برای سرویسی اشتراکی محسوب می‌شد. البته درنظر داشته باشید که در آن زمان خبری از 2G و هرگونه ارتباطی بی‌سیم پیشرفته‌ای نبود و پلتفرم SPOT درنوع خود نوآوری فوق‌العاده‌ای به‌شمار می‌رفت و استحقاق چنین هزینه‌ای را داشت.

Microsoft Kin (سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱)

ردموندی‌ها در تلاش برای جلب‌نظر رنج سنی ۱۵ تا ۳۰ سال و ترغیب هرچه بیشتر آن‌ها به حرکت به‌سوی اکوسیستم مایکروسافت، با همکاری شارپ پروژه‌ای ۱ میلیارد دلاری را آغاز کردند. پس از ۲ سال تحقیق و توسعه سرانجام در سال ۲۰۱۰ گوشی‌های هوشمند Kin ONE و Kin TWO روانه معرفی شدند؛ دستگاه‌هایی با صفحه لمسی و کیبورد Q‌WERTY اسلایدی.

گوشی‌های هوشمند Kin از سیستم عامل KIN OS که برپایه Windows CE بود، استفاده می‌کرد و به‌صورت اختصاصی ازطریق اوپراتور Verizon آماده فروش شد؛ اما تنها دو ماه پس از آغاز عرضه، ناگهان Verizon فروش آن را متوقف کرد و به‌دنبال آن تمامی برنامه‌های ردموندی‌ها برای عرضه سری Kin در اروپا نیز به حالت تعلیق درآمد. سرانجام مایکروسافت تمام کارکنان تیم Kin را به دیگر بخش‌ها انتقال داد و پروژه به‌طور کامل لغو شد.

البته چندی بعد به دلیل موجودی فراوان در انبارهای مایکروسافت، این شرکت تصمیم گرفت تا ویژگی‌های هوشمند Kin را از روی دستگاه‌ها حذف کند و آن‌ها را با نام ONEm و TWOm و به‌عنوان فیچرفون وارد بازار کند که ویژگی‌های آن تنها به برقراری تماس و ارسال پیامک محدود می‌شد.

گوشی هوشمند مایکروسافت KIN

اما دلیل لغو پروژه آن هم به‌صورت ناگهانی چه بود؟ طبق اطلاعات منتشرشده از جانب Verizon، فروش سری Kin به حدی پایین بود که آن‌ها در مدت کوتاهی تصمیم گرفتند تا فروش آن را به‌کلی متوقف کنند.

از طرفی نبود امکان نصب پیام‌رسان‌ها (Instant Messaging)، نرم‌افزارهای محدود برای Kin OS، نبود فروشگاه نرم‌افزاری و نبود امکان انتقال مخاطب‌ها از تلفن دیگر برای کاربران، از دیگر دلایل لغو پروژه و شکست آن به‌شمار می‌روند. از طرفی کیبورد دستگاه نیز به‌دلیل نبود ویژگی تصحیح خودکار، تایپ کردن را برای کاربران به عملیاتی دشوار تبدیل می‌کرد.

گوشی‌های هوشمند سری Kin از ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی استفاده می‌کردند که اشاره به آن‌ها خالی از لطف نیست. برای مثال می‌توان به فضای ابری نامحدود اشاره کرد. فضای ابری مذکور به کاربران دستگاه‌های Kin این امکان را می‌داد تا اطلاعات خود اعم از عکس، فیلم و پیام‌ها را به‌صورت خودکار در فضای ابری همگام‌سازی یا Sync کنند.

علاوه‌براین کاربران گوشی‌های Kin می‌توانستند با پرداخت ماهیانه ۱۴٫۹۹ دلار و خرید Zune Pass، به آرشیو عظیم موسیقی مایکروسافت دسترسی داشته باشند.

Zune Player (سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱)

در سال سال‌های ابتدایی قرن بیست و یکم، آیپاد‌های اپل یکی پس از دیگری درحال درنوردیدن بازارهای جهان بودند و مایکروسافت به هیچ نمی‌خواست از چنین پتانسیلی برای کسب سود بیشتر جا بماند. به‌همین منظور غول نرم‌افزاری جهان به‌فکر توسعه پخش‌کننده اختصاصی موزیک خود افتاد و تصمیم گرفت تا محصولی را روانه بازار کند که بتواند آیپادهای اپل را از دور رقابت خارج کند.

میوه این تفکر مایکروسافت پخش‌کننده Zune بود که ظاهری مشابه آیپاد داشت و رابط میان نرم‌افزار و کاربر نیز به دکمه‌های فیزیکی محدود می‌شد. ردموندی‌ها آینده بسیار روشنی را برای Zune تصور می‌کردند؛ به‌همین دلیل مدل‌های مختلفی از آن را روانه بازار کردند. پخش‌کننده موزیک Zune در فیلم‌سینمایی Another Cinderella Story با بازی سلنا گومز نیز جزو ستاره‌ها به‌شمار می‌رفت اما شرایط همانند دیگر محصولات این مقاله به‌خوبی پیش نرفت.

مایکروسافت مدل‌های محدود (Limited Edition) متنوعی از Zune را معرفی کرد که طرفداران خاص خود را نیز پیدا کرد. اما همچنان مشتریان خرید آیپاد را منطقی‌تر تصور می‌کردند. سرانجام پس از عرضه ۷ مدل از Zune، مایکروسافت توسعه آن را به دلیل فروش پایین‌تر از حد انتظار و کاهش روزافزون فروش، متوقف کرد.

پخش‌کننده موسیقی Zune مایکروسافت

درموندی‌ها پیش از اسپاتیفای سرویس استریم موسیقی داشتند

عوامل مختلفی در کاهش فروش Zune دست داشتند. عواملی چون به‌روزرسانی‌ها نامنظم نرم‌افزاری از سوی مایکروسافت و باگ‌های متعددی که در سیستم عامل دستگاه وجود داشت. علاوه‌براین دارندگان Zune 30 در آخرین روز از ماه دسامبر سال ۲۰۰۸ با باگ عجیبی مواجه شدند که باعث می‌شد گوشی به کلی قفل (فریز) شود. مایکروسافت دلیل این اتفاق را مشکلی در درایور ساعت اعلام کرد که به واسطه آن درایور در آخرین روز سال برای محاسبه سال وارد لوپی بی‌نهایت می‌شد و در نهایت تمامی عملگرهای سیستم از کار می‌افتاد. ردموندی‌ها به کاربران پیشنهاد کردند تا ۲۴ ساعت با Zune خود کاری نداشته باشند تا پس از پایان اولین روز از سال ۲۰۰۹ مشکل خود به خود رفع شود.

یکی از پرفروش‌ترین مدل‌های Zune را می‌توان Zune HD معرفی کرد که طبق گزارش‌ها موجودی فروش آن به سرعت به اتمام رسید و در آمازون نیز زمان تحویل مدل ۱۶ گیگابایت ۱ الی ۲ ماه و مدل ۳۲ گیگابایتی نیز ۱ تا ۳ هفته اعلام شده بود. Zune HD از نمایشگر AMOLED لمسی ۳٫۳ اینچی بهره می‌برد و یکی از زیباترین مدل‌های سری نیز به‌شمار می‌رود.

Windows Phone (سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷)

امکان ندارد مقاله‌ای درباره شکست‌های مایکروسافت منتشر شود و ردپای ویندوزفون (یا ویندوز موبایل) در آن دیده نشود. ویندوزفون نسخه‌ای کامل‌تر و صدالبته مدرن‌تر از ویندوز موبایل به‌شمار می‌رفت که از المان‌های طراحی سیستم عامل Zune در آن استفاده شده بود.

ویندوزفون کار خود را با ویندوزفون ۷ در سال ۲۰۱۰ و در کنگره جهانی موبایل آغاز کرد. یک سال بعد ویندوزفون ۷٫۵ مانگو معرفی شد که تغییراتی چون اینترنت اکسپلورر ۹، یکپارچه‌سازی توییتر با People Hub، پشتیبانی برنامه‌های سوم‌شخص از چندوظیفگی و دسترسی به SkyDrive را با خود به‌همراه داشت.

تعلل مایکروسافت، دلیل اصلی مرگ ویندوز موبایل

سپس نسخه‌ای با نام Tango نیز معرفی شد که اجرای ویندوزفون را برای دستگاه‌هایی با پردازنده ۸۰۰ مگاهرتز و رم ۲۵۶ مگابایتی ممکن می‌کرد. آخرین نسخه سیستم عامل موبایلی میکروسافت نیز با نام ویندوزفون ۷٫۸ در سال ۲۰۱۳ منتشر شد تا کاربران آن نیز به حال خود رها شوند. در این رابطه مایکروسافت علت آپدیت نشدن دستگاه‌های مبتنی بر ویندوزفون ۷ به ویندوزفون ۸ را محدودیت‌های سخت‌افزاری عنوان کرد.

پس از عرضه ویندوزفون ۸، مایکروسافت همچنان در ساخت سیستم‌عاملی قدرتمند برای دنیای موبایل با مشکلاتی مواجه بود و فقدان بسیاری از امکانات رقبا مانند نوتیفیکیشن سنتر به‌شدت در پلتفرم ردموندی‌ها حس می‌شد. به‌دنبال این موضوع غول ردموندی تصمیم گرفت تا ویندوزفون ۸٫۱ را در سال ۲۰۱۴ با تغییرات گسترده معرفی کند.

لومیا ۹۵۰ مایکروسافت

ویندوزفون ۸٫۱ به دستیارصوتی هوشمند کورتانا مجهز شده بود و امکاناتی چون نوتیفیکیشن سنتر، ستون سوم کاشی‌ها، مدیریت صدای سیستم در اسلایدرهایی جداگانه، ویژگی‌های شخصی‌سازی جدید و بسیاری دیگر را نیز با خود به‌همراه داشت. علاوه‌براین مایکروسافت امکان استفاده از دکمه‌های پیمایش نرم‌افزاری را برای تولیدکنندگان به‌ارمغان آورده بود تا محدودیت استفاده از دکمه‌های فیزیکی نیز حذف شود.

اما مهم‌تر از همه، استفاده از کرنل Windows NT به‌جای Windows CE بود که ویندوزفون را برای هدف‌هایی والاتر و دستیابی به فرصت‌هایی جدید برای همگام شدن با ویندوز دسکتاپ آماده کرد. درحقیقت مایکروسافت با ویندوزفون ۸٫۱ یکی از بزرگ‌ترین گام‌های خود برای ساخت سیستم عاملی کامل برای گوشی‌های هوشمند را برداشت.

به‌دنبال عرضه این نسخه فروش دستگاه‌های مبتنی بر ویندوزفون ۸٫۱، خصوصاً سری لومیا شرکت نوکیا افزایش چشمگیری پیدا کرد؛ تاحدی که در برخی از بازارهای اروپایی، مایکروسافت موفق شد تا جایگاه iOS به‌عنوان دومین پلتفرم موبایلی را تصاحب کند.

کاربران ویندوزفون بی‌تابانه منتظر دریافت نسخه بعدی سیستم عامل بودند و مایکروسافت نیز علاوه بر راه‌اندازی برنامه اینسایدر برای ویندوز ۱۰ به‌منظور دریافت زودتر از موعد به‌روزرسانی‌ها، این ویژگی را برای ویندوز ۱۰ موبایل نیز فراهم کرد تا کاربران بتوانند پیش از عرضه عمومی سیستم عامل، آن را امتحان کنند.

اما با نزدیک شدن به زمان عرضه عمومی، مایکروسافت مشابه کاری که با کاربران ویندوزفون ۷ کرده بود، کاربران ویندوزفون ۸٫۱ را نیز به‌حال خود رها کرد و ویندوز ۱۰ موبایل را به دلیل «محدودیت‌های سخت‌افزاری» و «نبود منابع سخت‌افزاری کافی برای اجرای نرم و روان سیستم عامل» تنها برای مدل‌های محدودی عرضه کرد. این‌درحالی‌ است که پیش‌تر تمامی مدل‌ها قادر به اجرای بدون مشکل نسخه اینسایدر ویندوز ۱۰ موبایل بودند.

ویندوز ۱۰ موبایل به‌خوبی با ویندوز ۱۰ دسکتاپ یکپارچه شده بود و طبق اعلام شرکت از هسته مشابهی نیز استفاده می‌کرد. گوشی‌های مجهز به ویندوز ۱۰ موبایل می‌توانستند اپلیکیشن‌های UWP توسعه داده شده برای دسکتاپ را بدون مشکل اجرا کنند. از این رو در مدت‌زمانی کوتاه برنامه‌های زیادی برای دستگاه‌های موبایلی نیز دردسترس قرار گرفت؛ اما باوجوداین همچنان تعداد برنامه‌های موبایلی در فروشگاه نرم‌افزاری ویندوز ۱۰ موبایل بسیار محدود بودند.

علاوه‌براین امتناع گوگل از عرضه سرویس‌های خود برای ویندوز ۱۰ موبایل بر شدت این موضوع افزود تا اینکه در نهایت در سال ۲۰۱۷ مایکروسافت به‌طور رسمی توقف توسعه ویندوز ۱۰ موبایل را اعلام کرد تا برای بار سوم در زمینه توسعه سیستم عاملی برای گوشی‌های هوشمند شکست بخورد.

خرید کسب‌و‌کار موبایل نوکیا (سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷)

طرفداران قدیمی نوکیا قطعاً این قسمت را یکی از تاریک‌ترین بخش‌های فعالیت نوکیا می‌دانند. درست در زمانی که این شرکت با توسعه سیستم عامل MeeGo به سطحی جدید از هوشمند سازی گوشی‌های خود رسیده بود، استفان ایلاپ (Stephen Elop) که از آن به‌عنوان اسب تروآ مایکروسافت نیز یاد می‌شود، به محض رسیدن به سمت مدیرعاملی نوکیا، طی قراردادی با مایکروسافت در سال ۲۰۱۱، سیمبین و میگو را بازنشسته کرد و به استفاده از ویندوزفون روی آورد. درست پس از اعلام این خبر یکی از مقامات گوگل طی توییتی اعلام کرد:

ترکیب دو بوقلمون باعث به‌وجود آمدن یک عقاب نمی‌شود.

پس از این اتفاق بسیاری از تحلیلگران با تفسیر عملکرد ایلاپ اعلام کردند که این شخص نوکیا را برای خریده شدن توسط نوکیا آماده می‌کند؛ اتهامی که از سوی ایلاپ بارها و بارها رد شد. اما در نهایت در سال ۲۰۱۳ نوکیا موافقت کرد تا کسب‌و‌کار گوشی هوشمند خود را در ازای دریافت ۷٫۲ میلیارد دلار به مایکروسافت بفروشد و توافق نهایی نیز پس از تأیید اکثر رگولاتوری‌های سراسر جهان در سه‌ماهه ابتدایی سال ۲۰۱۴ به ثمر نشست.

تصاحب نوکیا توسط مایکروسافت

باتوجه به اتفاق‌های پیشین بسیاری براین عقیده بودند که با خرید یک شرکت بزرگ احتمال موفقیت تضمینی نخواهد بود؛ چراکه مدیران شرکت باید برنامه‌ای اصولی و منسجم را برای استفاده از تمامی پتانسیل‌های آن شرکت، تبیین کنند. اتفاقی که احتمالاً از سوی مایکروسافت نادیده گرفته شد. چراکه تنها پس از گذشت ۳ سال از خرید نوکیا و در سال ۲۰۱۷، غول ردموندی خبر از فروش کسب‌و‌کار گوشی‌های هوشمند خود به شرکتی فنلاندی تحت نام HMD Global داد که توسط مدیران پیشین نوکیا تأسیس شده بود. البته در این قرارداد کارخانه‌های ویتنام مایکروسافت نیز به فاکس‌کان، بزرگ‌ترین تولیدکننده گوشی‌هوشمند در جهان، واگذار شد که خود یکی از سرمایه‌گذاران در HDM Global به‌شمار می‌رفت.

خرید نوکیا از سوی مایکروسافت ضربه‌ای سنگین به این شرکت وارد و این خرید را در زمره بزرگ‌ترین شکست‌های ردموندی‌ها برای همیشه ثبت کرد.

Microsoft Band (سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶)

پس از تجربه شکست ساعت‌های هوشمند مبتنی بر پلتفرم SPOT، مایکروسافت در سال ۲۰۱۴ سراغ توسعه ایده جدیدی رفت: دست‌بند سلامتی! مایکروسافت نام Band را برای محصول جدید خود برگزید و ۴ ماه زودتر از اپل واچ در ۸ آبان ۱۳۹۳ (۳۰ اکتبر ۲۰۱۴) رونمایی کرد. مایکروسافت بند متشکل از ۱۱ سنسور و یک نمایشگر AMOLED خمیده با اندازه ۳۲ در ۱۲٫۸ میلی‌متر بود و قابلیت اتصال به ویندوز، ویندوز ۱۰ موبایل،‌ اندروید و iOS را نیز داشت. البته اولین نسل Band فاقد نمایشگر AMOLED و پشتیبانی از iOS بود و این ویژگی‌ها در نسل دوم به دستگاه افزوده شد.

در ابتدا کاربران تصور می‌کردند که مایکروسافت بند از هسته ویدوز ۱۰ برای مدیریت وظایف استفاده می‌کند؛ اما مایکروسافت به‌صورت رسمی اعلام کرد که بند فاقد سیستم عامل است و تنها فِرم‌ویری خاص از جانب مایکروسافت برای مدیریت سخت‌افزار توسعه داده شده است.

بند سلامتی مایکروسافت

فوق‌العاده قدرتمند، با پشتیبانی ضعیف

دست‌بند سلامتی مایکروسافت محصولی تمام عیار بود که با ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود هر کاربری را شیفته خود می‌کرد. اما ارگونومی نه‌چندان جالب آن سبب می‌شد تا قسمت قفل بند به جاهای مختلف گیر کند و همچنین پاره شدن بند نسل دوم به دلیل مقاومت پایین آن، باعث شد تا تعداد بسیار کمی از آن به‌فروش برود. افزون بر این موارد، ساعت‌های هوشمند تولید شده توسط اپل موسوم به اپل واچ، برای کاربران بسیار جذاب‌تر از بند سلامتی مایکروسافت بودند و در آن سوی میدان نیز سامسونگ، هواوی و دیگر شرکت‌های فعال در زمینه ساعت‌های هوشمند و بند‌های سلامتی با ارائه محصولاتی جذاب، نماینده ردموندی‌ها را به حاشیه راندند.

سرانجام در ماه اکتبر سال ۲۰۱۶ پایان راه سری Band اعلام شد و در سال ۲۰۱۹ نیز اپلیکیشن آن برای همیشه از کار افتاد. مایکروسافت برای کاربرانی که به صورت پیوسته از Band نسل اول یا دوم استفاده می‌کردند نیز برنامه‌ای درنظر گرفت که طی آن به ترتیب ۸۰ و ۱۷۵ دلار به کاربران به‌عنوان جبران خسارت پرداخت می‌شد.

Groove Music (سال ۲۰۱۴)

داستان Groove Music سری دراز دارد. مایکروسافت پس از ناکامی در رقابت با آیپاد، در زمان عرضه ویندوز ۱۰ باری دیگر شانس خود را با اپلیکیشن موزیک Groove امتحان کرد. این اپلیکیشن UWP امکان اجرا روی طیف وسیعی از دستگاه‌های ویندوز از کامپیوترهای دسکتاپ گرفته تا موبایل و ایکس باکس و هالولنز داشت و در دل خود سرویس اشتراکی موزیک مایکروسافت را نیز جای داده بود.

شکست دوباره Zune

تا انتهای سال ۲۰۱۴، Groove Music پذیرای بیش از ۵۰ میلیون قطعه موسیقی بود که شامل آلبوم‌ها و تک‌آهنگ‌های خواننده‌های سرشناس جهان و همچنین ناشران بزرگ دنیای موسیقی می‌شد. مایکروسافت حتی برای گسترش قلمرو خود اپلیکیشن اندروید و iOS سرویس Groove را نیز عرضه کرده بود؛ اما با پایان یافتن پشتیبانی از ویندوز ۱۰ موبایل و استقبال کم از این سرویس موسیقی در نهایت در ماه دسامبر سال ۲۰۱۷ ردموندی‌ها مرگ Groove را اعلام کردند. آن‌ها همچنین یک‌سال بعد یعنی در دسامبر سال ۲۰۱۸، اپلیکیشن‌های اندروید و iOS سرویس Groove را نیز از فروشگاه‌های نرم‌افزاری حذف کردند تا آخرین میخ بر تابوت آن کوبیده شود.

پایان Groove Music و انتقال به اسپاتیفای

اپلیکیشن Groove نیز که حالا ماهیت اصلی خود یعنی دسترسی به میلیون‌ها قطعه موسیقی را از دست داده بود، پس از عرضه ویندوز ۱۱ به اپلیکیشن Media Player تغییر نام داد و در قالب اسمی جدید و صدالبته رابط‌ کابری بهبودیافته و مدرن، به حیات خود ادامه می‌دهد.

Windows RT/Surface RT (سال ۲۰۱۱)

ویندوز RT و سرفیس RT شکستی دیگر در کارنامه مایکروسافت برای ساخت نسخه‌ای از ویندوز برای دستگاه‌های قابل حمل است. درواقع اصلی‌ترین دلیل شکست ردموندی‌ها در ورود به این فضا و شکست‌های مستمر را می‌توان در نبود برنامه‌ای منسجم دانست. این‌شرکت درحالی‌که سیستم‌عاملی با نام ویندوزفون برای گوشی‌های هوشمند داشت و با وجود اینکه سری سرفیس پرو کامپیوتری تمام عیار در فرم‌فکتور تبلت به‌شمار می‌رفتند، در سال ۲۰۱۱ اقدام به توسعه و معرفی سیستم عامل ARM خود با نام Windows RT کرد. این نسخه درواقع همان ویندوز ۸ بود، اما امکان اجرا روی تراشه‌های ARM را داشت. به‌نظر می‌رسد که مایکروسافت با مشاهده موفقیت‌های آیپد سعی داشت تا محصولی مشابه آن را با قدرت ویندوز تولید کند؛ البته نسخه محدود ویندوز.

شاید با خود بگویید که چندین سال پیش از اپل، مایکروسافت سیستم عامل ARM معرفی کرده بود؟ دقیقاً همین‌طور است؛ اما سیستم اجرایی مایکروسافت آنقدر ضعیف بود که باوجود نبود اکوسیستم نرم‌افزاری قدرتمند، همچنان ویندوز RT معرفی شد و روی تبلت‌های سرفیس RT قرار گرفت؛ سیستم عاملی که نه نرم‌افزار داشت و نه از برنامه‌های فعلی ویندوز (برنامه‌های X86) پشتیبانی می‌کرد و نه حتی امکان نصب برنامه خارج از فروشگاه نرم‌افزاری ویندوز مهیا بود.

سرفیس RT و ویندوز RT مایکروسافت

درواقع سرفیس RT نسبتاً گران‌قیمت شما تنها می‌توانست برای مقاصدی چون وب‌گردی و تماشای فیلم مورد استفاده قرار بگیرد و هیچ کار حرفه‌ای یا نیمه‌حرفه‌ای از آن ساخته نبود. استور ویندوز ARM همانند کویری بود که تعداد بازی‌های باکیفیت آن نیز به تعداد انگشتان دست بود؛ چه‌ برسد به اپلیکیشن‌های کاربردی. از طرفی رابط کاربری جدید ویندوز ۸ موسوم به Metro UI نیز آن‌قدر برای کاربران غریب و ناآشنا بود که کمتر کسی به سمت استفاده از آن رغبت پیدا می‌کرد. درحقیقت عامل شکست ویندوز ۸، رابط‌کاربری پیچیده آن بود.

پلتفرمی فاقد اپلیکیشن‌های اصلی محکوم به شکست است

تنها نقطه قوت تبلت‌های سرفیس RT (یا به‌طور کلی سیستم عامل ویندوز ۸ و ویندوز RT) را می‌توان ژست‌های حرکتی فوق‌العاده آن برای تبلت‌ها دانست. به‌طوری که چندی بعد بسیاری از این ژست‌های حرکتی توسط اپل به‌شیوه‌های گوناگون در آیپد و سیستم عامل iOS به‌کار گرفته شدند.

سرانجام پس از پایان تولید تبلت سرفیس ۲ و لومیا ۲۵۲۰، مایکروسافت در سکوت خبری پشتیبانی از ویندوز RT را نیز به‌پایان رساند. سرفیس RT نیز به سرنوشتی مشابه دچار شد و درنهایت مایکروسافت با استفاده از تراشه اینتل در سرفیس ۳، سرنوشت ساخت تبلتی موفق مبتنی بر تراشه ARM را بار دیگر با شکست پیوند داد.

Cortana (سال ۲۰۱۵)

عرضه اپلیکیشن Siri در فروشگاه نرم‌افزاری اپ‌استور و نمایش پتانسیل بالای هوش مصنوعی سبب شد تا اپل سریعا شرکت توسعه‌دهنده سیری را خریداری کند و پس از حذف اپلیکیشن آن از اپ‌استور، آن را به‌صورت یک ویژگی جدید به همراه آیفون 4S معرفی کند. پس از معرفی Siri تب و تاب ساخت دستیار صوتی هوشمند در شرکت‌های بزرگ دنیای فناوری اعم از گوگل و مایکروسافت قوت گرفت.

ردموندی‌ها با پیشی‌گرفتن از گوگل، برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ و در خلال رویداد Build 2014 از دستیار صوتی هوشمند Cortana رونمایی کردند و سپس در سال ۲۰۱۵ این دستیار صوتی برای ویندوز ۱۰ و گوشی‌های هوشمند مبتنی بر ویندوزفون به‌طور رسمی عرضه شد. یک‌سال بعد و در سال ۲۰۱۵ کورتانا برای اندروید و iOS نیز عرضه شد تا فعالیت‌های خود را به دیگر پلتفرم‌های موبایلی نیز گسترش دهد. کورتانا حتی در اسپیکر هوشمند Invoke و هدفون‌های سرفیس نیز حضور پیدا کرد.

کورتانا توانمند بود؛‌ کافی بود تا بگویید: Hey Cortana, Play Eminem تا کوتانا ازطریق Groove Music موزیک‌های ذخیره‌شده روی دستگاه شما را بررسی کند و درصورت وجود موزیکی از امینم، آن را پخش کند. امکان پخش موزیک آفلاین آن‌هم ازطریق دستیار صوتی کاملاً آنلاین کار بسیار هیجان‌انگیزی بود. برای مثال سیری همین کار را تنها با اپلیکیشن‌ها موسیقی و سرویس‌های اشتراکی آنلاین مانند Apple Music انجام می‌داد.

در سوی دیگر میدان Google Now چندان هوشمند نبود و در بیشتر مواقع روبه‌روی کورتانا و سیری شبیه موجودی عقب‌افتاده بود و چندان متوجه فرامین پیچیده نمی‌شد. از این رو رقیبی برای دستیار صوتی ردموندی‌ها و کوپرتینویی‌ها محسوب نمی‌شد. برتری دیگر کورتانا درمقابل سیری بود که ورود آن تنها ازطریق صوت بود؛ اما کورتانای مستر چیف این امکان را برای کاربر مهیا می‌کرد تا درصورت وجود مشکل یا محدودیت در صحبت کردن، فرامین را به‌صورت متنی نیز وارد کند.

لوگو کورتانا

اما... همان امای همیشگی که در جای‌جای این لیست مشاهده می‌شود. با اینکه کورتانا بسیار هوشمند بود و در برخی زمینه‌ها از سیری و حتی دستیار صوتی گوگل نیز بهتر عمل می‌کرد، ردموندی‌ها پس از مرگ ویندوز ۱۰ موبایل روند محدود کردن کورتانا را آغاز کردند. درست زمانی که اپل درحال توسعه سیری بود و آن را یکی پس از دیگری به پلتفرم‌های مختلف خود اضافه می‌کرد، مایکروسافت در حال حذف ویژگی‌های دستیار صوتی دوست‌داشتنی خود بود.

درنهایت پس از شایعات مختلف مبنی بر مرگ کورتانا، ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت اعلام کرد که این شرکت قصد دارد کورتانا را برای سازمان‌ها و آفیس آماده کند. حتی دکمه کورتانا نیز از ویندوز ۱۱ حذف شد؛ اما همچنان ازطریق دکمه ترکیبی Win+C قابل فراخوانی است. البته همان‌طور که گفته شد، بسیاری از دستورهای پیشین دیگر دردسترس نیست و کورتانا تبدیل به دستیاری مشابه Google Now پیشین شده است که به‌نظر می‌رسد چندان هوشمند نیست.

با اینکه کورتانا همچنان وجود دارد اما مدت‌ها است که از جانب ردموندی‌ها به‌روزرسانی مهمی دریافت نمی‌کند؛ بنابراین موفق نشدن مایکروسافت در سوق دادن کاربران به‌سمت استفاده از کورتانا را شکستی دیگر برای این شرکت آمریکایی قلمداد می‌کنیم.

Surface Earbuds (سال ۲۰۱۹)

هدفون‌های تمام بی‌سیم ردموندی‌ها آنقدر بی‌نام و نشان است که احتمال می‌دهیم بسیاری از شما خوانندگان عزیز حتی نمی‌دانید که چنین دستگاهی وجود دارد! سرفیس ایربادز مایکروسافت در سال ۲۰۱۹ معرفی و به سرعت به فراموشی سپرده شد. بزرگ‌ترین دلیل این اتفاق را می‌توان طراحی غیرمعمول و سینی شکل آن دانست که باوجود قرارگیری مناسب در گوش، ظاهری نه چندان جذاب داشت. قسمت سینی شکل برای ژست‌های حرکتی قرار داده شده بود و امکان کنترل اسلایدهای پاورپوینت ازطریق همین بخش نیز وجود داشت.

هدفون تمام بی‌سیم مایکروسافت سرفیس earbuds

سرفیس ایربادز محصولی توانمند بود؛ اما اکثر ویژگی‌های آن برای کاربرنهایی بی‌معنی تلقی می‌شد. البته هنوز هم امکان خرید سرفیس ایربادز ازطریق فورشگاه مایکروسافت وجود دارد؛ اما خرید محصولی که حتی خود ردموندی‌ها نزدیک به ۴ سال به‌روزرسانی خاصی برای آن منتشر نکرده‌اند و حتی خبری از نسل بعدی آن نیست، کاری عقلانی به‌نظر نمی‌رسد.

به‌نظر می‌رسد اولین نسلِ سرفیس ایربادز، آخرین نسل، آن باشد و دیگر شاهد محصولی در این دسته‌بندی از جانب مایکروسافت نباشیم.

Surface Hub 2X (سال ۲۰۱۸)

یکی از محصولات سازمانی مایکروسافت، سرفیس‌هاب نام دارد. نمایشگری بزرگ که برای کنفرانس‌های درون‌سازمانی کاربردهای وسیعی دارد. سرفیس هاب وایت‌برد هوشمند بزرگی به‌شمار می‌رود که توانایی ارتباط بلادرنگ با دیگر شعبه‌های شرکت را دارد و همچنین افراد می‌توانند به‌صورت هم‌زمان روی یک پروژه کار کنند.

مایکروسافت به‌دنبال استقبال از سرفیس هاب، نسل دوم آن را شامل دو نسخه با نام‌های سرفیس هاب 2S و سرفیس هاب 2X در سال ۲۰۱۸ معرفی کرد که از اصلی‌ترین ویژگی‌های نسخه X، امکان چرخش نرم صفحه بدون تغییر در نحوه قرارگیری محتوای آن بود. برای توضیح بهتر است نگاهی به تصویر متحرک زیر داشته باشید:

نحوه چرخش صفحه در سرفیس هاب 2X

در ابتدا قرار بود نسخه S در سال ۲۰۱۹ و نسخه X در سال ۲۰۲۰ به‌بازار عرضه شوند. مایکروسافت حتی پیش‌فروش دومدل را نیز آغاز کرد. در آن زمان مایکروسافت به‌صورت محرمانه درحال توسعه پروژه‌ای با نام Windows Core OS بود که به واسطه آن ویندوز تبدیل به یک هسته واحد در تمامی دستگاه‌ها اعم از ویندوز، ویندوز موبایل، ایکس باکس، هاب و هالولنز می‌شد و تنها پوسته یا Shell آن به‌صورت براساس نمایشگر دستگاه به‌صورت خودکار تغییر می‌کرد. همین موضوع سبب شده بود تا این نسخه معرفی نشده از ویندوز لقب Shapeshifter را ازآن، خود کند.

یکی از ویژگی‌های Windows Core OS برای دستگاه‌های Hub، امکان چرخش صفحه بدون تغییر در زاویه محتوا بود که پس از متوقف شدن این پروژه، مایکروسافت در ارائه این ویژگی در سرفیس هاب 2X دچار مشکل شد. پس از چند سال و پس از گمانه‌زنی‌های بسیار، ردموندی‌ها در وبیناری با خریداران سرفیس هاب 2X اعلام کردند که تمام تلاش خود را برای ارائه این ویژگی خواهند کرد. آن‌ها همچنین وعده یک به‌روزرسانی بزرگ برای سرفیس هاب 2S را دادند که احتمالاً ویژگی چرخش پیشرفته صفحه را به آن اضافه خواهد کرد. اما چنین اتفاقی نیفتاد و درنهایت و در سکوت خبری، سرفیس هاب 2X به خاطره‌ها سپرده شد.

Hololens (سال ۲۰۱۶)

بر کسی پوشیده نیست که دستگاه هالولنز مایکروسافت محصولی انقلابی قلمداد می‌شود. به‌یاد دارم در زمان معرفی هالولنز ۲ و پس از به‌دست گرفتن یک هولوگرام و تغییر اندازه آن، سراسر شگفتی شدم و سرازپا نمی‌شناختم. دستاوردی بزرگ از سوی مایکروسافت که درحقیقت رویایی دیرینه برای انسان بود.

هالولنز ویژگی‌های گسترده‌ای داشت. برای مثال کاربران می‌توانستند به‌صورت هولوگرام در نقطه دیگری از جهان حاضر شوند و از دریچه هالولنز شخص ثانویه، محیط را نظاره کنند و به بررسی مشکلات بپردازند. این دستگاه حتی این اجازه را می‌داد تا یک تیم در جاهای مختلف جهان به‌صورت هم‌زمان روی توسعه یک طرح هولوگرامی کار کنند.

هالولنز مایکروسافت

پس از معرفی هالولنز ۲ و سرنوشت مبهم Windows Core OS، آینده پروژه هالولنز نیز در وضعیت نامعلومی قرار گرفت. درحال‌حاضر ۴ سال از معرفی هالولنز ۲ می‌گذرد و با استعفای الکس کیپمن از سمت رئیس بخش هوش‌مصنوعی و واقعیت افزوده مایکروسافت آینده این پروژه بیش از پیش با شکست و لغو کامل گره خورد. درحال‌حاضر خبری از نسل سوم هالولنز نیست و با توجه به تغییرات گسترده در سیاست‌های مایکروسافت به‌نظر می‌رسد این پروژه نیز رفته‌رفته به لیست شکست‌های بزرگ ردموندی‌ها افزوده شود.

Surface Pro X (سال ۲۰۱۹)

سرفیس پرو X را دقیقاً نمی‌توان یک شکست به حساب آورد؛ اما باتوجه به فروش بسیار کم و عملکرد فوق‌العاده ضعیف تراشه SQ1 و SQ2 در هردو نسل این تبلت، عملاً موفقیت سری X امری نزدیک به غیرممکن به‌شمار می‌رود! مگر اینکه طی یکی دو سال آینده مایکروسافت با همکاری کوالکام یا با تکیه به دانش فنی خود در مبحث تولید تراشه، به مرحله‌ای برسد که تراشه‌های آن قدرتی معادل تراشه‌های سری M اپل را ارائه بدهند.

حتی درموندی‌ها در صفحه معرفی محصول سرفیس پرو X، نوشته زیر را نمایش می‌دهند:

اگر درنظر دارید تا با سرفیس خود بازی‌های گرافیک‌محور انجام دهید، سرفیس پرو ۸ گزینه بهتری برای شما خواهد بود.
سرفیس پرو ایکس / Surface Pro X

حتی پس از عرضه عمومی دستگاه و انجام بررسی‌های بیشتر مشخص شد که پردازنده SQ2 درحقیقت همان SQ1 با تغییراتی جزئی است و قدرت سخت‌افزاری آن تفاوت چندانی با نسل قبل ندارد. بااین‌تفاسیر حتی خود مایکروسافت نیز امیدی به موفقیت سرفیس پرو X ندارد.

در چنین شرایطی پروژه ویندوز آرم و سرفیس پرو X قطعاً به سرنوشت ویندوز RT و سرفیس RT دچار خواهند شد؛ مگر اینکه ردموندی‌ها برگ برنده‌ای فوق‌العاده روی میز بگذارند که امری دور از انتظار به‌نظر می‌رسد.

Windows 10X (سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱)

ویندوز 10X از آن پروژه‌های عجیب و بدون برنامه مایکروسافت بود که در نهایت نیز لغو شد. پس از توقف پروژه Windows Core OS مایکروسافت که به‌دنبال عرضه دستگاهی با دو نمایشگر مجزا بود به فکر توسعه سیستم عاملی با رابط کاربری اختصاصی برای چنین فرم‌فکتوری بود. دستگاه مجهز به دو نمایشگر مایکروسافت، سرفیس نئو نام داشت که در رویدادی اختصاصی به‌همراه سرفیس دوئو معرفی شد. پشت‌پرده سرفیس دوئو نیز اتفاقی عجیب وجود دارد که در ادامه و در همین بخش به بررسی آن خواهیم پرداخت.

مایکروسافت برای سرفیس نئو درحال توسعه ویندوز 10X بود که رابط کاربری آن برای دستگاه‌هایی با دو نمایشگر بهینه شده بود. این شرکت حتی نسخه‌هایی پیش‌نمایش از ویندوز 10X را برای توسعه‌دهندگان عرضه کرد تا بتوانند اپلیکیشن‌های خود را با آن هماهنگ کنند. روند توسعه ویندوز 10X به کندی پیش می‌رفت و درنهایت ردموندی‌ها اعلام کردند که تمامی ویژگی‌های این نسخه از ویندوز را درقالب یک به‌روزرسانی رایگان جدید و تحت عنوان ویندوز ۱۱ روانه بازار خواهند کرد!

تصمیم بی‌برنامه مایکروسافت برای اهالی دنیای تکنولوژی شوکه‌کننده بود؛ زیرا این شرکت در زمان معرفی ویندوز ۱۰ اعلام کرده بود که این نسخه، آخرین نسخه ویندوز خواهد بود و ویندوز از این پس به‌صورت یک سرویس به‌صورت سالانه به‌روزرسانی‌های مختلفی دریافت خواهد کرد.

ویندوز ۱۰ ایکس مایکروسافت

علاوه‌براین طبق شنیده‌ها قرار بود سرفیس دوئو نیز از ویندوز 10X قدرت بگیرد که در مکاتبات داخلی مایکروسافت با نام Andromeda OS شناخته می‌شد؛ سرفیس دوئو که درحقیقت همان سرفیس‌فون افسانه‌ای بود قرار بود گوشی‌ هوشمند ویندوزی مایکروسافت باشد که در آخرین لحظات به‌دلیل آماده نبودن Andromeda OS و بدون اطلاع تیم توسعه‌دهنده سرفیس دوئو، سیستم عامل آن با اندروید جایگزین شد. درحقیقت پوسته اندروید در سرفیس دوئو اکثر ویژگی‌های ویندوز 10X را باخود به‌همراه دارد. برای اطلاعات بیشتر درباره Andromeda OS پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله ویندوز سنترال را مطالعه کنید.

آینده در گرو دستگاهی با دو نمایشگر است؛ اما لغوش می‌کنیم

پس از لغو ویندوز 10X، اهالی ردموند دیگر سیستم عاملی با پشتیبانی از دستگاه‌های مجهز به دو صفحه‌نمایش نداشتند و به‌همین علت توسعه سرفیس نئو را در سکوت کامل، لغو کردند. البته گفته می‌شود بدنه نازک سرفیس دوئو و نبود پردازنده‌ای قدرتمند برای تأمین قدرت چنین دستگاه پیشرفته‌ای، از دیگر دلایل برای لغو پروژه سرفیس نئو به‌شمار می‌روند.

با اینکه به‌گفته مایکروسافت آینده دستگاه‌های هوشمند در گرو گوشی‌های هوشمند و تبلت‌هایی با دو نمایشگر است، اما این شرکت همچنان برنامه‌ای کامل و مشخص برای توسعه سیستم عامل برای این دستگاه‌ها، ندارد و پروژه لغو شده ویندوز 10X نیز گواهی بر شکست ردموندی‌ها برای ارائه محصولی در فرم‌فکتور یادشده است.

در آخر باید به نکته‌ای عجیب‌تر اشاره کنیم. با وجود لغو پروژه ویندوز 10X، همچنان Emulator Image آن ازطریق فروشگاه نرم‌افزاری مایکروسافت قابل دانلود است!

Kinect (سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷)

دهه ابتدایی قرن بیست و یکم مملؤ بود از ایده‌های جدید و جاه‌طلبانه برای تغییر رویه دنیای گیم. در میان طیف وسیعی از ایده‌ها دستگاه Wii شرکت نینتندو توانست با دسته‌های حرکتی خود نظر کاربران بسیاری را به‌خود جلب کند. مایکروسافت نیز باتوجه اینکه به‌تازگی وارد دنیای گیم شده بود و هنوز یک دهه هم از فعالیت آن نمی‌گذشت، ۵ سال پس از دومین نسل از کنسول‌های گیمینگ خود و در نسل هفتم کنسول‌های بازی، دستگاهی منحصربه‌فرد را با نام Kinect معرفی کرد. کینکت برای گیمرها این امکان را فراهم می‌کرد تا بتوانند بدون نیاز به دسته، بازی‌هایی که توسط کینکت پشتیبانی می‌شوند (مانند Kinect Sports) را انجام دهند.

کینکت بدون مشکل کار نمی‌کرد و باگ‌های ریز و درشتی در آن به‌چشم می‌خورد اما باتوجه به تکنولوژی دستگاه و اتکای آن به دوربین و فرستنده‌های مادون قرمز (IR) تمامی این موارد قابل چشم‌پوشی بود. کینکت فروش بی‌سابقه‌ای را تجربه کرد و تنها در ۶۰ روز به فروش ۹ میلیونی دست یافت. بازی‌های تولیدشده برای کینکت عموماً بازی‌های معمولی و نه‌چندان گرافیکی بودند بسیاری از گیمرها به‌همراه خانواده خود به انجام بازی‌ها می‌پرداختند. درحقیقت ماهیت کینکت انجام بازی به‌صورت گروهی بود و گیمر را به‌سمت پیداکردن رقیبی فیزیکی برای به‌چالش‌کشیدن آن، سوق می‌داد.

پس از موفقیت‌های کینکت، مایکروسافت دوربین پیشرفته گیمینگ خود را برای ویندوز نیز عرضه کرد و کیت توسعه نرم‌افزاری آن (API) را دراختیار توسعه‌دهندگان قرار داد. پس از این اتفاق کینکت در طیف وسیعی از پروژه‌های مختلف اعم از نظامی، پزشکی، رباتیک و غیره مورد استفاده قرار گرفت و به عضوی کلیدی تبدیل شد.

کینکت ۲ ایکس باکس وان

موفقیت‌های کینکت ۳ سال پیاپی ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۳، کنسول ایکس باکس وان به‌صورت پیش‌فرض به‌همراه نسل دوم کینکت عرضه شد و باعث شد تا باندل نسل هشتمی ردموندی‌ها ۱۰۰ دلار بیشتر از رقیب ژاپنی قیمت‌گذاری شود. به‌دنبال این تصمیم فروش ایکس باکس وان به دلایلی که در ادامه مقاله بررسی خواهیم کرد کاهش یافت و درنتیجه شرکت‌های بازی‌سازی کمتری به توسعه بازی برای نسل دوم کینکت رغبت پیدا کردند. درنهایت در سال ۲۰۱۷ تولید کینکت متوقف شد و مایکروسافت موفقیتی بزرگ را به‌دلیل جاه‌طلبی‌های خود، تبدیل به شکستی بزرگ کرد.

البته باید به این نکته اشاره کنیم که شکست کینکت تنها به دلیل فروش کم نسل دوم نبود؛ بلکه استقبال کم از جانب مشتریان و کاربران بسیار محدود باعث شده بود تا توسعه یک بازی به‌صورت انحصاری برای کینکت، چندان توجیه اقتصادی برای استودیوهای بازی‌سازی نداشته باشد. علاوه‌براین امکان انجام سبک‌های پرطرفداری چون شوتر و Racing نیز وجود نداشت.

درانتها ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مایکروسافت تجربه کینکت را در سخت‌افزاری جدید با نام Azure Kinect ادامه می‌دهد که درحقیقت دستگاهی برای سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ به‌شمار می‌رود.

Edge UWP (سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹)

مایکروسافت زمانی با اینترنت اکسپلورر رهبر دنیای مرورگرها بود؛ به‌طوری که سهم‌بازار این شرکت از مرورگرها چیزی بالغ بر ۹۵ درصد بود! اما با ظهور فایرفاکس در سال ۲۰۰۴ و دانلود ۶۰ میلیونی آن هم در عرض تنها ۹ ماه، زنگ خطری برای ردموندی‌ها به‌صدا درآمد. در سال ۲۰۱۱ سهم بازار اینترنت اکسپلورر به کمتر از ۵۰ درصد رسید و یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۲، گوگل کروم به پادشاهی ۱۴ ساله مایکروسافت بر دنیای مروگرها خاتمه داد.

مایکروسافت برای ارائه مرورگری مدرن با ویژگی‌های جذاب، تلاش‌های بسیاری کرد که یکی از آن‌ها مرورگر Edge برپایه پلتفرم UWP یا Universal Windows Platform بود. مرورگر جدید ردموندی‌ها که اولین نسخه عمومی آن در ماه جولای سال ۲۰۱۵ منتشر شد، به‌دلیل استفاده از پلتفرم UWP امکان اجرای روی تمامی محصولاتی که از هسته ویندوز استفاده می‌کردند، داشت. برای مثال می‌توان به ایکس باکس،‌ ویندوز موبایل و سرفیس هاب و هالولنز اشاره کرد.

اما عملکرد بد پلتفرم UWP و کرش‌های متعدد سبب شد تا Edge UWP از همان ابتدا توجه چندانی دریافت نکند. حتی با وجود اینکه ردموندی‌ها مرورگر جدید را به‌صورت پیش‌فرض به‌همراه ویندوز ۱۰ عرضه کردند، هیچ‌گاه سهم آن از ۵ درصد فراتر نرفت.

اج ویندوز ۱۰ درمقایسه با اج کرومیوم

پس از شکست مجدد مایکروسافت در بازار مرورگرها،‌ این شرکت اقدام به معرفی مرورگری جدید برپایه پروژه متن‌باز Chromium گرفت و درنهایت Edge Chromium در سال ۲۰۱۹ عرضه شد. درحال‌حاضر مروگر جدید اهالی ردموند در مدتی تقریباً کوتاه توانسته سهمی ۱۰ درصدی از بازار را کسب کند و پس از کروم تبدیل به دومین مرورگر دسکتاپ شود. که مرورگر Edge رشدی ۰٫۴۲ درصدی را تجربه می‌کند که بیشتر از هر مرورگر دیگری به‌شمار می‌رود.

Windows as a Servise (سال ۲۰۱۵ تاکنون)

یکی از ایده‌های مایکروسافت برای تغییر نگرش کسب‌و‌کار و همچنین جایگاه مهم‌ترین محصول خود یعنی ویندوز، معرفی ویندوز به‌عنوان سرویس بود. به‌طوری که ویندوز ۱۰، آخرین نسخه از ویندوز خوانده شد و ویندوز به‌عنوان سرویس متولد شد تا به‌جای معرفی نسخه جدید، با به‌روزرسانی‌های سالانه، ویندوز به رشد خود ادامه بدهد.

اما به‌نظر می‌رسید که مایکروسافت چندان در مسیر خود مصمم نیست و این شرکت پروبال چندانی به سرویس ویندوز نداد. برای مثال سرویس Office 365 که درحال‌حاضر با نام Microsoft 365 فعالیت می‌کند، از بخشی مجزا برای نمایش وضعیت مشکلات سرویس برخوردار است. از این رو کاربران در هر زمانی می‌توانند با بررسی این سایت از وضعیت سلامت سرویس خود مطلع شوند.

ویندوز به عنوان سرویس

درحقیقت مشکل اصلی ویندوز نبود بخشی اختصاصی برای رصد کردن وضعیت مشکلات جاری ویندوز است؛ موضوعی که باعث می‌شود کاربرها ساعت‌ها در انجمن‌ها به جست‌وجو و صحبت پیرامون مشکلات ویندوز خود بپردازند تا راهی برای حل مشکل پیدا کنند.

غول نرم‌افزاری جهان همچنان در ارائه ویندوز به‌عنوان سرویس ناکام مانده است و حتی با وجود ویندوز ۱۱، و تغییر سیاست‌های شرکت، امکان لغو شدن کامل پروژه نیز وجود دارد. باوجود اینکه درحال‌حاضر سخنی ازجانب شرکت درباره لغو پروژه به‌میان نیامده است؛ اما تصمیم گرفتیم تا پروژه ویندوز به‌عنوان سرویس را به دلیل نامعلوم بودن آینده آن و همچنین سکوت معنادار مایکروسافت، جزو شکست‌های ردموندی‌ها به‌میان بیاوریم.

Smart Speaker (سال ۲۰۱۷)

در لیست بلند شکست‌های مایکروسافت، در کنار بند سلامتی، گوشی هوشمند، پلیرهای Zune، کینکت و بسیاری دیگر، بلندگوی هوشمند نیز به‌چشم می‌خورد. البته در بخش کورتانا اشاره کوچکی به بلندگوهای هوشمند کردیم و حالا به توضیح مفصل روند شکست ردموندی‌ها در بازار بلندگوهای هوشمند خواهیم پرداخت.

درحقیقت شکست مایکروسافت در دنیای بلندگوهای هوشمند چندان طولانی نیست و غول ردموندی تنها در اولین تلاش خود برای ورود به این بازار ناکام ماند. ماجرا به سال ۲۰۱۷ باز می‌گردد. شرکت هارمن با همکاری مایکروسافت بلندگوی هوشمندی با نام INVOKE معرفی کرد که قدرت هوش مصنوعی آن ازطریق دستیار صوتی هوشمند کورتانا تأمین می‌شد.

اسپیکر Invoke شرکت هارمن

INVOKE در مقام یک بلندگو ساده، به ۳ توییتر و ۳ ووفر مجهز شده بود و ازطریق Spotify Connect، به‌عنوان پخش‌کننده موزیک اسپاتیفای مورد استفاده قرار می‌گرفت. صدای ۳۶۰ درجه INVOKE در یک کلام عالی بود و کیفیت فوق‌العاده‌ای را دراختیار شنونده قرار می‌داد. اما مشکل از قیمت ۲۰۰ دلاری دستگاه و رغبت پایین کاربران برای استفاده از دستیارصوتی کورتانا آغاز شد.

کورتانا هوشمند بود اما همچنان در زمینه مهارت در پله‌ای پایین‌تر از رقبای خود یعنی دستیارصوتی گوگل و الکسای آمازون، قرار می‌گرفت. از طرفی قیمت بالای دستگاه باعث می‌شد تا کاربران به سمت دستگاه‌هایی ارزان‌تر مانند Amazon Echo و Google Homne سوق پیدا کنند. تمامی منتقدان بلندگوی INVOKE را دستگاهی ارزشمند و باکیفیت خطاب کردند؛ اما این چیزی نبود که کاربران را به سمت خرید آن سوق دهد. بنابراین مایکروسافت در سال ۲۰۱۹ و دو سال پیش از اعلام پایان رسمی پشتیبانی از کورتانا در بلندگوی INVOKE به دارندگان آن یک گیفت کارت ۵۰ دلاری ارسال کرد تا به نوعی پشتیبانی ضعیف خود و پایان توسعه کورتانا را اعلام کند. درنهایت در ماه جولای ۲۰۲۰ پایان توسعه کورتانا برای بلندگوهای هوشمند اعلام شد و در سال ۲۰۲۱ نیز با یک به‌روزرسانی نرم‌افزاری، کورتانا به‌طور کامل از بلندگوی INVOKE حذف شد تا تبدیل به بلندگویی ساده شود.

اشتباهات خجالت‌آور

علاوه‌بر لیست بلند شکست‌های مایکروسافت، ردموندی‌ها مجموعه‌ای تقریباً بزرگ از اشتباهاتی را در کارنامه خود دارند که بررسی آن خالی از لطف نیست. درحقیقت این بخش به محصولاتی اختصاص دارد که شکستی را متحمل نشدند و تنها به دلیل تصمیمات اشتباه درنهایت تبدیل به درسی بزرگ برای مدیران و دیگر اعضای شرکت شدند.

Windows ME (سال ۲۰۰۰)

ویندوز ME در اواخر سال ۲۰۰۰ معرفی شد و یکی از بدترین محصولات مایکروسافت در طول تاریخ حیات این شرکت به‌شمار می‌رود. ویندوز ME (مخفف Millennium Edition) به‌باور مایکروسافت نسخه‌ای پیشرفته از ویندوز ۹۸ بود که سرعت و پایداری بالاتری را ارائه می‌داد. این نسخه قرار بود نسخه‌ای ویژه از ویندوز ۹۸ باشد و همانند اسم آن نسخه‌ای آماده‌شده برای هزاره جدید باشد.

ویندوز ME مایکروسافت

اما در عمل ME تبدیل به فاجعه‌ای تمام عیار شد و پس از کرش‌های متعدد و مشکلات پیرامون پشتیبانی از نرم‌افزارهای پیشین،‌ به‌سرعت از دستورکار ردموندی‌ها خارج شد و تنها پس از یک سال، پشتیبانی از آن به‌طور کامل قطع شد. ردموندی‌ها برای جبران اشتباه خود، یک سال بعد و در سال ۲۰۰۱ ویندوز XP را معرفی کردند که برخلاف ویندوز ME، تبدیل به یکی از پرطرفدارترین نسخه‌های ویندوز شد.

Internet Explorer (سال ۲۰۰۱)

اینترنت اکسپلورر به‌خودی‌خود محصولی شکست‌خورده نیست و به‌همین دلیل در بخش اشتباهات خجالت‌آور قرار دارد. همان‌طورکه در بخش Edge گفته شد، اینترنت اکسپلورر در دوران اوج خود ۹۵ درصد از بازار مرورگرها را به خود اختصاص داده بود. درواقع در هر کامپیوتری از IE استفاده می‌شد و کاربران از کار با IE لذت می‌بردند.

دلیل اصلی سقوط IE تصمیمات اشتباه مایکروسافت درقبال این مرورگر محبوب بود. درواقع ردموندی‌ها از موفقیت بزرگ این مرورگر سرمست شده بودند و با غفلت از بازار مرورگرها و ظهور رقبای جدید و قدرتمند، از به‌روزرسانی IE و افزودن ویژگی‌های جدید امتناع کردند. البته دلیل اصلی رشد IE و شکست Netscape ، عرضه آن به‌صورت پیش‌فرض به‌همراه ویندوز بود و تصور مایکروسافت بر این بود که کاربران به خود زحمت نصب مرورگر جدید را نمی‌دهند.

اینترنت اکسپلورر

عملکرد اینترنت اکسپلورر بسیار کند بود و در مقایسه با کروم یا فایرفاکس، وب‌سایت‌ها را با سرعت کم‌تری بارگذاری می‌کرد. علاوه‌براین با توسعه اینترنت، تمایل به دانلود نیز افزایش پیدا کرده بود و IE حتی از نبود یک دانلود منیجر خوب و کاربردی نیز رنج می‌برد. درنهایت IE تبدیل به مرورگری شد که کاربران ازطریق آن، دیگر مرورگرها را دانلود می‌کردند.

لینوکس سرطان است (سال ۲۰۰۱)

استیو بالمر، مدیرعامل پیشین مایکروسافت در زمان مدیریت خود نظرات جنجالی بسیاری داشت. یکی از این نظرات جنجالی بالمر به سال ۲۰۰۱ بازمی‌گردد. زمانی که او در مصاحبه با مجله Chicago Sun-Times، لینوکس را «سرطان» توصیف کرد.

لینوکس رقیب خوبی برای ما به‌شمار می‌رود. این سیستم عامل ما را به سمت نوآوری سوق می‌دهد و کاری می‌کند تا قیمت‌گذاری محصولاتمان را براساس ویژگی‌های محصولمان انجام دهیم.نرم‌افزارهای اوپن سورس برای شرکت‌های تجاری قابل استفاده نیست. طبق لایسنس نوشته‌شده، اگر [در نرم‌افزار خود] از برنامه متن‌بازی استفاده کنید، باید برنامه خود را متن‌باز کنید. لینوکس مانند سرطانی است که مالکیت خود را به هرچه که لمس می‌کند، گسترش می‌دهد. این همان لایسنس [لینوکس] است.
لینوکس سرطان است. استیو بالمر

این صحبت‌ها سبب شد تا در مدتی کوتاه مایکروسافت تبدیل به‌چهره‌ای منفور در ذهن کاربران جامعه آزاد نرم‌افزاری تبدیل شود. حتی کسانی که از نرم‌افزارهای تجاری استفاده می‌کردند اما در ذهن خود نرم‌افزارهای آزاد را راهی برای رسیدن به مدینه فاضله دنیای تکنولوژی می‌دانستند نیز از مایکروسافت تنفر پیدا کردند.

اما با ورود ساتیا نادلا، مایکروسافت نگرش خود به لینوکس را تغییر داد و با شعار Microsoft ❤ Linux، رفته‌رفته خود را به جامعه نرم‌افزارهای آزاد نزدیک‌تر کرد. این شرکت حتی پشتیبانی از لینوکس را به ویندوز افزود تا از این طریق کاربران بیشتری از پلتفرم رقیب را به سمت ویندوز بکشاند. درحال‌حاضر ویندوز ۱۱ حتی قادر است در قالب Windows Subsystem for Linux، نرم‌افزارهای لینوکسی را به شکل گرافیکی اجرا کند. بدین معنی که تمامی UI نرم‌افزار به‌همان شکلی که در لینوکس وجود دارد (مثلا برعکس بودن دکمه‌های کنترل پنجره‌ها)، در ویندوز نیز نمایش داده خواهد شد.

نظر جنجالی استیو بالمر ضربه بزرگی به وجهه مایکروسافت به‌عنوان غول نرم‌افزاری جهان، وارد کرد و تغییر رویه شرکت در ساخت چهره‌ای علاقه‌مند به لینوکس می‌تواند بزرگی این ضربه را نشان دهد.

Windows Vista (سال ۲۰۰۷)

توسعه ویندوز ویستا ۵ ماه پیش از عرضه عمومی ویندوز XP یعنی در سال ۲۰۰۱ آغاز شد و در قالب پروژه‌ای با نام Longhorn شروع شد. در ابتدا قرار بود نسل بعدی مشابه ویندوز XP باشد و ویژگی‌های جدیدی مانند ویجت‌ها، جست‌وجوی پیشرفته و بسیاری موارد دیگر را با خود به‌همراه داشته باشد؛ اما با طولانی شدن روند توسعه Longhorn و تغییر نگرش ردموندی‌ها به نسل بعدی ویندوز، این شرکت درنهایت تصمیم گرفت تا پروژه ویندوز ویستا را آغاز کند.

درنهایت ویندوز ویستا در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و در هیچ‌یک از بخش‌ها به ویندوز XP شباهت نداشت. مایکروسافت سیستم عاملی کاملاً مدرن و جدید را زبان طراحی شیشه‌ای با نام Aero را توسعه داده بود که عموم کاربران با‌ آن آشنا نبودند. علاوه‌براین نیاز به سخت‌افزار قدرتمند برای تجربه‌ای لذت‌بخش از ویستا باعث شد تا تبدیل به سرطانی برای مایکروسافت شود. همه جا صحبت از ویستا و عملکرد کند و آزاردهنده آن بود. سخت‌افزار طیف وسیعی از کاربران حتی ویندوز ویستا را پشتیبانی نمی‌کرد. برای مثال رم موردنیاز برای اجرای ویندوز XP معادل ۱۲۸ مگابایت بود که در ویستا به ۱ گیگابایت افزایش پیدا کرده بود. البته همین ۱ گیگابایت هم برای اجرای درست سیستم عامل کافی نبود!

ویندوز ویستا مایکروسافت

مشکل به‌همین موارد ختم نشد و در سال ۲۰۰۸ با عرضه اولین سرویس پک ویستا، بسیاری از دستگاه‌ها با مشکل ریبوت مواجه شدند. همه این موارد باعث شد تا مایکروسافت ویندوز ۷ را تنها ۲ سال بعد و در سال ۲۰۰۹ به‌طور عمومی عرضه کند. البته پشتیبانی از ویندوز ویستا تا ۲۰۱۷ ادامه داشت و ردموندی‌ها با عرضه سرویس‌پک ۲ و همچنین به‌روزرسانی‌های امنیتی متعدد، تاحدود زیادی مشکلات آن را نیز مرتفع کردند. اما درنهایت عرضه عجولانه ویستا سبب شد تا به اشتباهی بزرگ از سوی ردموندی‌ها تبدیل شود.

Windows 8 (سال ۲۰۱۳)

به‌نظر می‌رسد سندرم نسخه‌های میانی ویندوز امری واقعی است؛ چراکه با عرضه ویندوز ۸ این موضوع بر همگان ثابت شد. ساده‌تر بگوییم، ویندوز ۹۸ مایکروسافت موفقیت‌آمیز بود و فروش بسیار خوبی را رقم زد؛ اما ویندوز Me چنین نبود. ویندوز XP عالی بود و ویندوز ویستا شکستی بزرگ! عرضه ویندوز ۷ موفقیتی بزرگ برای اهالی کوپرتینو محسوب می‌شد اما ویندوز ۸ نسخه‌ای جنجالی از ویندوز بود که برای بسیاری از کاربران غیرقابل استفاده بود.

مشکل از تصمیمی جنجالی آغاز شد. بر کسی پوشیده نیست که مایکروسافت آینده‌بینی فوق‌االعاده‌ای دارد؛ برای تکمیل این ادعا می‌توانیم به سرویس اشتراکی Zune، رابط‌کاربری جذاب ویندوز ویستا، سرویس آنلاین ایکس باکس، تبلت‌های دو در یک و بسیاری موارد دیگر. اما مشکل عمده دیگری که مایکروسافت با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، جلوتر از زمان خود بودن است؛ اتفاقی که تفکر پشت ویندوز ۸ را به ایده‌ای به‌دردنخور تبدیل کرد.

مایکروسافت آینده را در کامپیوترهای لمسی می‌دید و عقیده داشت که ویندوز نیز باید با ورودی لمسی همگام شود. نتیجه این تفکر ویندوز ۸ بود که از رابط‌کاربری مترو استفاده می‌کرد. ویندوز ۸ برای دستگاه‌های لمسی فوق‌العاده بود و با وجود ژست‌های حرکتی پیشرفته، انجام تمامی کارها تنها با کشیدن انگشت انجام می‌شد؛ اما در این میان مشکلی وجود داشت: در ویندوز ۸ خبری از استارت همیشگی نبود!

رابط کاربری مترو ویندوز ۸ مایکروسافت

استارت در ویندوز ۸ تمام صفحه شده بود و در آن کاشی‌هایی بزرگ با گوشه‌هایی تیز نمایش داده می‌شد. از طرفی درهنگام ورود به ویندوز به‌جای دسکتاپ، استارت نمایش داده می‌شد و همین امر بسیاری از کاربران را سردرگم کرده بود. برای ورود به دسکتاپ حتماً باید روی کاشی Desktop کلیک می‌کردید و برای ورود به استارت نیز خبری از دکمه استارت (لوگو ویندوز) نبود.

ردموندی‌ها در ویندوز ۸ دو دنیای متفاوت را با یکدیگر پیوند داده بودند؛ رابط کابری مترو که کاملاً لمسی بود و رابط کاربری سنتی ویندوز که کاملاً ماوس-محور بود. علاوه‌براین، ژست‌های حرکتی لمسی ازطریق ماوس نیز دردسترس بود و برای انجام یک‌سری از کارها مانند نمایش Charm Bar و دسترسی به تنظیمات، باید مراحل پیچیده و طولانی‌ای را طی می‌کردید. اتفاقی که برای طیف وسیعی از کاربران ناخوشایند بود. از طرفی امکان استفاده از دستگاه به‌صورت کاملاً لمسی نیز وجود نداشت. مثلا برای مدیریت فایل باید از Windows Explorer بخش دسکتاپ استفاده می‌کردید که فاقد هرگونه ژست حرکتی بود و برای کاری ساده باید از ژست‌های حرکتی سخت و پیچیده استفاده می‌کردید.

به‌زبان ساده‌تر، ویندوز ۸ نه کاملاً لمسی بود و نه کاملاً برای کامپیوترهای دسکتاپ توسعه داده شده بود. این تناقض‌ها و رابط‌کابری نه‌چندان جذاب از کوچ کاربران به ویندوز ۸ جلوگیری کرد تا ردموندی‌ها دورباره وارد چالشی مشابه ویندوز ویستا شوند.

نه کاملاً لمسی، نه کاملاً دسکتاپ؛ تجربه‌ای ناقص از هردو جهان

از طرفی نرم‌افزارهای فروشگاه نرم‌افزاری ویندوز ۸ بسیار محدود بودند و شامل بازی‌ها و برنامه‌های زیادی نمی‌شدند. مایکروسافت حتی در سال ۲۰۱۳ نسخه‌ای تحت عنوان ویندوز ۸٫۱ نیز معرفی کرد که در آن بسیاری از مشکلات مانند نبود دکمه Power و سختی دسترسی به دکمه Settings رفع شده بود. حتی ردموندی‌ها دکمه استارت را نیز بازگرداندند؛ اما دیگر دیر شده بود و کاربران تمایلی به استفاده از ویندوز ۸ نداشتند. درنهایت غول نرم‌افزاری به‌سرعت پروژه توسعه ویندوز ۱۰ را آغاز کرد و طی برنامه‌ای با نام Insider Program از تمامی کاربران درخواست کرد تا در توسعه نسخه بعدی ویندوز نقش داشته باشند.

در سال ۲۰۱۳ استفاده از صفحات لمسی و کامپیوترهای ویندوزی لمسی چندان همه‌گیر نشده بود و حتی در سال ۲۰۲۲ نیز بسیاری از کاربران ترجیح می‌دهند تا برای تعامل با ویندوز از ماوس استفاده کنند. حقیقت این است که ایده اصلی ویندوز ۸ بسیار جلوتر از زمان خود بود و ترکیب آن با رابط کاربری سنتی ویندوز و اجبار کاربران به استفاده از استارت تمام صفحه و کاشی‌ها، اقدام مناسبی برای محصولی پرطرفدار مانند ویندوز به‌شمار نمی‌رفت. بهتر بود ویندوز ۸ شامل نسخه‌ای لمسی و نسخه‌ای غیر لمسی می‌شد تا به‌راحتی بتوان بسته به کاربری دستگاه، از هر یک استفاده کرد. ایده‌ای که سبب شد مایکروسافت پروژه Windows Core OS را شروع کند که پیش‌تر و در بخش Surface Hub به‌آن اشاره شد.

Xbox The Duke controller (سال ۲۰۰۱)

اولین نسخه ایکس باکس محصولی انقلابی از جانب مایکروسافت به‌شمار می‌رفت. غول نرم‌افزاری پس از کش و قوس‌های فراوان بالأخره اولین کنسول گیمینگ خود را در سال ۲۰۰۱ و در نسل ششم کنسول‌های بازی، به بازار عرضه کرد. اما آنچه که توجهات بسیاری را به‌خود جلب کرد، نه خود کنسول بلکه کنترلر عظیم آن با نام The Duke بود. حتی در کتاب رکوردهای گینس سال ۲۰۰۸ نیز از The Duke به‌عنوان بزرگ‌ترین کنترلر بازی یاد شد.

سال ۲۰۰۳ نسخه‌ای اصلاح شده از The Duke با نام Controller S معرفی شد که هم وزن کمتری داشت و هم ابعاد آن کوچک‌تر بود. تمامی کنسول‌هایی که از سال ۲۰۰۳ به بعد عرضه شدند همگی در جعبه خود به‌جای The Duke از کنترلر S استفاده می‌کردند.

دسته The Duke ایکس باکس مایکروسافت

کنترلر Duke از حیث بزرگی تبدیل به یک نوستالژی برای کاربران ایکس باکس شد و شرکت Hyperkin نیز با دانش به این موضوع در سال ۲۰۱۸ نسخه Xbox One و ویندوز آن را با همکاری مایکروسافت، مجدداً عرضه کرد.

اما دوک چرا بزرگ بود؟ درست هم‌زمان با طراحی دسته، بورد آن نیز در حال تولید بود و با وجود درخواست مایکروسافت برای استفاده از تکنولوژی بورد کنترلر DualShock 2، برای کوچک‌تر شدن بورد، شرکت تولید کننده از انجام آن امتناع کرد و همین موضوع باعث شد تا با چنین طراحی بزرگی روبه‌رو باشیم.

درحقیقت دلیل نام‌ بردن از کنترلر Duke، عرضه چنین دسته بزرگی به‌همراه کنسول بود؛ موضوعی که از همان ابتدا نیز کارش اشتباهی به‌نظر می‌رسید.

Xbox One (سال ۲۰۱۳)

سال ۲۰۱۳ سال شومی برای برند ایکس باکس بود. مدیر پیشین برند گیمینگ مایکروسافت، دان ماتریک، درنظر داشت تا نسل بعدی Xbox را تبدیل به دستگاهی خانگی با محوریت سرگرمی تبدیل کند. به‌دنبال این تصمیم، اتصال ایکس باکس وان به اینترنت امری ضروری بود و بازی‌های فیزیکی نیز امکان انتقال به شخص دیگری را نداشتند. علاوه‌براین ایکس باکس به ورودی گیرنده تلویزیون مجهز شده بود و امکان تبدیل آن به یک گیرنده دیجیتال تلویزیون وجود داشت. اما تیر خلاص با خرید اجباری نسل دوم کینکت به‌همراه کنسول به ایکس باکس وان زده شد. این تصمیم باعث شد کنسول نسل هشتمی مایکروسافت ۱۰۰ دلار گران‌تر از کنسول رقیب ژاپنی باشد. نکته عجیب این‌که هیچ نسخه فاقد کینکت نیز عرضه نشد.

ایکس باکس وان مایکروسافت

با اینکه ایکس باکس ۳۶۰ برای مایکروسافت یک برد تمام عیار بود اما تصمیمات اشتباه در قبال ایکس باکس وان و درنتیجه کاهش فروش آن، کنسول نسل هشتمی ایکس باکس را تبدیل به شکستی بزرگ کرد؛ به‌طوری که فروش این کنسول شامل ایکس باکس وان، وان اس، وان ایکس و وان اس دیجیتال تنها ۵۱ میلیون نسخه بود؛ کمتر از نصف فروش کلی PS4! این در حالی است که در مجموع ۸۴ میلیون نسخه از ایکس باکس ۳۶۰ به‌فروش رسیده بود! درواقع کاهش فروش ایکس باکس وان سبب افزایش فروش پلی‌استیشن و سرازیر شدن کاربران ایکس باکس ۳۶۰ به اکوسیستم گیمینگ سونی شد.

تصمیمات اشتباه درقبال ایکس باکس وان باعث شد تا برند Xbox به دلیل ضرر ده بودن تا مرز تعطیلی پیش برود؛ اما با اخراج دان ماتریک و در سایه رهبری فیل اسپنسر، تاکنون رشد روزافزون برند گیمینگ مایکروسافت را شاهد بودیم. البته این شرکت همچنان در بخش بازی‌های فرست پارتی با مشکلات مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کند که توضیح آن در این مقاله ممکن نیست.

Surface Duo (سال ۲۰۲۰)

نسل اول سرفیس دوئو به دلایلی که در بخش Windows 10X گفته شد، فاجعه‌ای تمام عیار بود. به دلیل آماده نبودن سیستم عامل Andromeda OS و جایگزینی اندروید در آخرین لحظات، رابط کاربری سرفیس دوئو سراسر باگ بود و حتی در بررسی زومیت نیز مهرداد عیسی‌لو به جوانب مختلف دستگاه و باگ‌های آزاردهنده آن اشاره کرد.

سرفیس دوئو محصولی جذاب بود؛ اما سیستم عاملی نپخته و باگ‌های متعدد و همچنین نبود دوربینی باکیفیت باعث شد تا تبدیل به دستگاهی منفور شود که کار با آن آزاردهنده و صرف هزینه چند ده میلیونی برای خرید آن، جز خسارت مادی چیز دیگری با خود به‌همراه نداشت.

افزون براین مایکروسافت برای سرفیس دوئو از اسنپدراگون ۸۵۵ و اندروید ۱۰ استفاده کرده بود؛ درحالی‌که دیگر پرچمداران اندرویدی در زمان عرضه گوشی تاشو ردموندی‌ها، به تراشه اسنپدراگون ۸۶۵ و اندروید ۱۱ مجهز می‌شدند. غول نرم‌افزاری حتی به‌روزرسانی اندروید ۱۱ را در اوایل سال ۲۰۲۲ برای کاربران دستگاه منتشر کرد و عرضه اندروید ۱۲ نیز به‌دلیل تغییر برنامه برای استفاده از اندروید 12L، به اواخر سال ۲۰۲۲ موکول شده است. در چنین شرایطی و باتوجه به سابقه بسیار بد مایکروسافت در تنها گذاشتن مشتریانش، کمتر کسی جرئت خرید سرفیس دوئو را داشت. درنظر داشته باشید که قیمت سرفیس دوئو در ماه آگوست ۲۰۲۱ به کمتر از ۴۰۰ دلار رسیده بود!

رابط کاربری مایکروسافت لانچر روی سرفیس دوئو مایکروسافت

با اینکه بعد از ۲ سال، وضعیت سرفیس دوئو بهتر از گذشته است و ردموندی‌ها موفق شده‌اند تا با به‌روزرسانی‌های متعدد تا حد زیادی باگ‌ها و مشکلات دستگاه را کاهش دهند، اما ارزش خرید دستگاه درمقایسه با نماینده سامسونگ یعنی گلکسی زد فولد ۳ و حتی ۲ بسیار پایین‌تر بود.

مایکروسافت با تعجیل در عرضه عمومی دستگاه و تصمیمات اشتباه و جایگزینی اندروید با Andromeda OS در لحظات آخر، دستگاهی پر از ایراد و بلااستفاده را راهی بازار کرد و باعث شد تا عموم کاربرانی که از تلفن همراهی با برند سرفیس و لوگو مایکروسافت ذوق‌زده می‌شدند نیز دل‌سرد شوند.

Skype (سال ۲۰۰۷)

اسکایپ سرنوشت پیچیده و پرفراز و نشیبی دارد. این شرکت در سال ۲۰۰۳ تأسیس شد و در مدت زمان کوتاهی تبدیل به شرکتی میلیارد دلاری شد. رشد اسکایپ آنقدر سریع بود که ۲ سال بعد از تأسیس در سال ۲۰۰۵ شرکت ebay اسکایپ را با رقم ۲٫۶ میلیارد دلار تصاحب کرد. تعداد کاربران اسکایپ در سال ۲۰۰۶ به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر رسید و در سال ۲۰۰۶ شرکتی با نام Silver Lake حدود ۷۰ درصد از سهام اسکایپ را خریداری کرد. یک سال بعد و در سال ۲۰۰۷، مالکیت اسکایپ در ازای رقم هنگفت ۸٫۵ میلیارد دلار به غول ردموند منتقل شد.

از همان ابتدا مشخص بود که مایکروسافت رقمی بیشتر از ارزش واقعی اسکایپ برای خرید آن پرداخت کرده است و برخی از تحلیل‌گران نیز دلیل این خرید را ترس مایکروسافت از خریداری شدن اسکایپ توسط گوگل یا دیگر رقبا دانستند. اما هرچه که بود مایکروسافت چندی بعد سرویس IM خود با نام MSN Messenger (که بعدها به Windows Live Messenger تغییر نام داد) را با اسکایپ ادغام کرد.

لوگو اسکایپ

این ادغام سبب شد تا اسکایپ ماهیت Peer-to-Peer بودن خود را از دست بدهد و برای برقراری تماس به سرورهای مایکروسافت احتیاج بود. درنتیجه تمامی اطلاعات کاربران باید از دروازه سرورهای ردموندی‌ها گذر می‌کرد که خود این موضوع نگرانی‌هایی را برای عده‌ای از کاربران ایجاد کرد.

در ادامه تغییرات، ردموندی‌ها بارها و بارها رابط‌کاربری اسکایپ را تغییر دادند و افزوده شدن ویژگی‌های بدون استفاده مختلف باعث سردرگمی کاربران و درنتیجه کوچ از اسکایپ شد. حالا اسکایپی که زمانی از داشتن ۳۰۰ میلیون کاربر ماهانه خشنود بود تعداد کاربران روزانه آن در سال ۲۰۲۰ به ۶۵ میلیون نفر رسید. این‌درحالی‌ است که در زمان تصاحب اسکایپ توسط مایکروسافت، مدیرعامل وقت هدف اسکایپ را چیزی بیشتر از این اعداد اعلام کرده بود:

با همکاری مایکروسافت می‌توانیم روند رو به رشد اسکایپ را سرعت ببخشیم و آن را به هدف یک میلیارد کاربر روزانه برسانیم.

نکته اینکه آخرین آمار مربوط به کاربران فعال اسکایپ به سال ۲۰۱۶ و رویداد بیلد مایکروسافت بازمی‌گردد که در آن ساتیا نادلا کاربران فعال این سرویس را ۳۰۰ میلیون نفر عنوان کرد. همچنین به‌گزارش تک‌کرانچ اسکایپ در سال ۲۰۱۹ نیز دارای ۳۰۰ میلیون کاربر ماهانه بود. بنابراین سرویس برقراری تماس صوتی و تصویری مایکروسافت طی این سال‌ها رشد چندانی را تجربه نکرده است.

Teams Personal (سال ۲۰۲۱)

مایکروسافت تیمز پلتفرمی محبوب درمیان کاربران سازمانی است؛ با استفاده از تیمز ارتباط بین اعضای سازمان‌ها راحت‌تر صورت می‌پذیرد. اما به‌همراه ویندوز ۱۱ تیمز که فلسفه آن برای سازمان‌ها و شرکت‌ها بود، درقالب برنامه‌ای جداگانه و با عنوان Teams Personal در نوار وظیفه قرار گرفت؛ این درحالی‌ است که ردموندی‌ها می‌توانستند چنین رفتاری را با اسکایپ انجام دهند که هم در میان کاربران عادی شناخته‌تر شده بود و هم این اتفاق می‌توانست به رشد مجدد آن کمک کند.

تیمز پرسونال مایکروسافت

نکته عجیب‌تر اینکه اگر بخواهید روی لپ‌تاپ خود به هر دو حساب تیمز دسترسی داشته باشید، باید حتماً از دو برنامه مجزا استفاده کنید! تمامی این‌ها باعث سردرگمی بیشتر کاربران و درنتیجه خراب شدن وجهه تیمز نزد کاربران غیرسازمانی می‌شود.

Red Ring of Death (سال ۲۰۰۸)

بااینکه ایکس باکس ۳۶۰ برای مایکروسافت موفقیتی بزرگ محسوب می‌شود؛ اما در ابتدا مشکلی بزرگ برای کنسول نسل هفتمی آن رخ داد که برند ایکس باکس را در لبه پرتگاه قرار داد. تنها کمی بعد از عرضه عمومی ایکس باکس ۳۶۰، کاربران شروع به صحبت درباره مشکلی بزرگ کردند: چراغ ایکس باکس قرمز می‌شد و دیگر کار نمی‌کرد!

در ابتدا تصور براین بود که مشکل چندان فراگیر نیست اما به‌سرعت گزارش حلقه قرمز بیشتر و بیشتر شد تا اینکه مایکروسافت تولید ایکس باکس ۳۶۰ را متوقف کرد تا تحقیق روی مشکل آغاز شود. پس از مدتی مشخص شد یکی از قطعات حیاتی بورد دستگاه پس از اجرای بازی‌های سنگین و داغ شدن بورد، می‌سوزد. همین امر سبب می‌شود تا دستگاه کاملاً از کار بیفتد.

حلقه قرمز مرگ ایکس باکس ۳۶۰ مایکروسافت

حلقه قرمز مرگ، اشتباه ۱ میلیارد دلاری ردموندی‌ها

مایکروسافت باید تمامی ایکس باکس‌های معیوب را فراخوانی می‌کرد و طبق پیش‌بینی‌ها این فراخوانی برای ردموندی‌ها هزینه‌ای بالغ‌بر یک میلیارد دلار داشت! رئیس وقت ایکس باکس طی جلسه‌ای خصوصی با استیو بالمر بودجه لازم برای جمع‌آوری ایکس باکس‌های معیوب را دریافت کرد تا از سقوط برند گیمینگ مایکروسافت جلوگیری شود.

اما چرا این اتفاق را در بخش اشتباهات خجالت‌آور قرار دادیم؟ درحقیقت ضعف بخش کنترل کیفیت مایکروسافت و بررسی‌های پیش‌ از تولید انبوه دستگاه باعث چنین رخداد بزرگ و زیان‌دهی شد. اگر مایکروسافت کمی سفت و سخت‌تر روند توسعه دستگاه را پیش می‌گرفت از ضرر ۱ میلیارد دلاری و آسیب به برند ایکس باکس جلوگیری می‌شد.

استفاده رئیس بخش ویندوز موبایل از آیفون (سال ۲۰۱۶)

یکی از آبروریزی‌های مایکروسافت به‌سال ۲۰۱۶ بازمی‌گردد. زمانی که معاون ارشد بخش ویندوز موبایل به تعطیلات زمستانی رفته بود و پس از انتشار عکس‌ها در شبکه‌های اجتماعی بازخوردهای مختلفی درباره تغییر رنگ موی خود دریافت کرد. اما برخی از کاربران متوجه شدند که توییت‌های جو ازطریق آیفون منتشر شده بودند! به زبان ساده، چهره اصلی ویندوز موبایل به‌جای گوشی نوکیا (که در آن زمان تحت مالکیت مایکروسافت بود) از برند رقیب یعنی آیفونِ اپل استفاده می‌کرد.

ارسال توییت از طریق آیفون توسط جو بلفیوره معاون بخش ویندوز موبایل

چنین اقدامی از جانب معاون بخش ویندوز موبایل خجالت‌آور تلقی می‌شود؛ چراکه نشان می‌دهد حتی رؤسای مایکرسافت نیز، خود علاقه‌ای به ویندوز ۱۰ موبایل و دستگاه‌های لومیا ندارند.

پس از مدتی جو بلفیوره در پاسخ به بازخوردهای منفی کاربران اعلام کرد که رؤسای مایکروسافت ممکن است برای بررسی پلتفرم‌های رقیب از محصولات آن‌ها استفاده کنند تا از این طریق پلتفرم خود را توسعه دهند. اما این جوابیه نیز برای کاربران کافی نبود و درنهایت روسیاهی چنین تصمیمی نصیب مایکروسافت و تیم ویندوز موبایل شد.

رابط کاربری غیرمنسجم ویندوز (سال ۲۰۰۰ تاکنون)

اگر کاربر ویندوز ۱۰ باشید احتمالاً متوجه ناهماهنگی رابط‌کاربری بخش‌های مختلف آن شده‌اید. برای مثال درکنار بخش تنظیمات جدید، همچنان Control Panel نیز وجود دارد یا المان‌های ویندوز ۹۸، در ویندوز ۱۰ نیز به‌چشم می‌خورد. این اتفاق درباره ویندوز ۱۱ نیز صدق می‌کند و مایکروسافت در ارائه رابط‌کاربری یکپارچه در تمامی قسمت‌های سیستم عامل خود ناکام مانده است.

رابط کاربری چندگانه منوی راست کلیک در ویندوز ۱۰ مایکروسافت

این‌ درحالی است که ما از شرکتی صحبت می‌کنیم که منابع مالی و انسانی گسترده‌ای دارد و می‌تواند با مدیریت درست، تمامی این ناهماهنگی‌های ویندوز را برطرف کند. به‌همین دلیل نبود طراحی یک‌دست و یکپارچه به خودی خود نشان‌دهنده ضعف مدیریت و نبود تصمیم‌گیری منسجم در مایکروسافت است و ما این مورد را آبروریزی بزرگی برای دومین شرکت ارزشمند تکنولوژی-محور جهان می‌دانیم.

پیش‌بینی استیو بالمر درباره آینده گوشی‌های هوشمند (سال ۲۰۰۷)

پس از معرفی آیفون توسط استیو جابز فقید، استیو بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت طی مصاحبه‌ای نظر خود درباره آیفون را این‌چنین بیان کرد:

دستگاهی ۵۰۰ دلاری که به‌صورت قراردادی به‌فروش می‌رسد؟ به‌نظرم [آیفون] گران‌قیمت‌ترین گوشی دنیا است که از نظر مشتریان سازمانی چندان جذاب نخواهد بود؛ چون فاقد کیبورد است و کاربرد چندانی برای ایمیل ندارد. البته شاید فروش‌خوبی را هم تجربه کند اما ما استراتژی موبایل خود را داریم و گوشی‌های مجهز به ویندوز موبایل فوق‌العاده‌ای را در بازار مشاهده می‌کنید. شما همین حالا می‌توانید یک گوشی موتورولا Q را با قیمت ۹۹ دلار خریداری کنید که هم قابلیت پخش موسیقی دارد و هم به اینترنت متصل است و امکان بررسی ایمیل هم دارد و حتی می‌توانید از آن برای ارسال فوری پیام (IM) نیز استفاده کنید. من استراتژی خودمان درقبال بازار موبایل را دوست دارم.
جمله تاریخی استیو بالمر درباره آیفون

بالمر در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید:

ما سالانه میلیون‌ها میلیون گوشی می‌فروشیم و اپل صفر گوشی می‌فروشد و تا ۶ ماه دیگر اپل خواهد ماند و یک گوشی ۵۰۰ دلاری و گران‌قیمت که خودتان رفتار بازار با آن را خواهید دید [بدین معنی که فروش چندانی را تجربه نخواهد کرد و در نهایت با شکست مواجه خواهد شد].

اما آینده‌نگری استیو بالمر به‌عنوان مدیرعامل بزرگ‌ترین شرکت نرم‌افزاری جهان چندان درست نبود و آن‌ها پس از مدت کوتاهی در بازار گوشی‌های هوشمند شکست خوردند و حالا با سیستم عامل اندروید برای کسب سهم کوچکی از بازار تلاش می‌کنند. اما در آن سوی میدان اپل با مدل‌های اندک خود سالانه میلیاردها دلار سود به جیب می‌زند و سهم فوق‌العاده مهمی از بازار را در دست دارد.

پس از مطالعه تمامی موارد این مقاله می‌توانیم به یک جمع‌بندی مهم برسیم. اینکه مایکروسافت باوجود داشتن منابع مالی عظیم، همچنان عملکرد مانند یک استارتاپ کوچک دارد و با آزمون و خطا و نه استراتژی منسجم، سعی در ایجاد تغییرات بزرگ دارد. از طرف دیگر باوجود گاوهای شیردهی چون بخش ابری و همچنین ویندوز، برای ردموندی‌ها شکست در بازار موبایل یا صرف هزینه‌های هنگفت و درنهایت شکست خوردن پروژه، چندان اهمیت ندارد. علاوه‌براین مایکروسافت حتی همین حالا نیز جزو بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری است و دلیل چندانی برای بزرگ‌تر شدن حس نمی‌کند.

مورد دیگر آینده‌بینی فوق‌العاده این شرکت است که سبب می‌شود محصولات معرفی‌شده در زمان خود ارزش چندانی نداشته باشند و پس از سپری شدن چندان سال، ارزش واقعی آن‌ها مشخص شود. برای این ادعا همان‌طورکه در خود مقاله نیز اشاره کردیم موارد بسیاری وجود دارد. مثل انتخاب ARM به‌عنوان آینده تبلت‌های ویندوزی یا وارد کردن دستیار صوتی به ویندوز یا حتی تولید دستگاه‌های ۲ در ۱ مانند سرفیس پرو. مایکروسافت حتی به دلیل ارائه زودتر از موعد، در پلتفرم اشتراکی Zune نیز شکست خورد. درحالی‌که در سال ۲۰۲۲ عموم سرویس‌ها از نتفلیکس گرفته تا اسپاتیفای و غیره به شیوه اشتراکی ارائه می‌شوند.

در انتها باید به برخی از موفقیت‌های مهم مایکروسافت نیز اشاره کنیم که یکی از آن‌ها برند ایکس باکس است. در کنار این برند می‌توانیم به خود ویندوز به‌عنوان پلتفرمی که تمامی برنامه‌ها از سال ۲۰۰۰ و حتی پیش از آن را پشتیبانی می‌کند و هیچ‌یک از کاربران را به‌حال خود رها نکرده است نیز اشاره کنیم. سرویس آنلاین Xbox Live، سرویس Azure، سرویس تیمز و بسیاری دیگر از جمله موفقیت‌های بزرگ مایکروسافت به‌شمار می‌روند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات