انسانها، در گذشته یک بار روند بحران اقلیمی را آهسته کردهاند
دههها پیش از اینکه ما نسبتبه بحران اقلیمی در حال رشد، اعتراض کنیم، ظهور سوراخ بزرگی در لایهی ازن موجب جلب توجه ما شد. اقدامات ما برای برطرف کردن این مشکل نتیجهبخش بود و بدون این اقدامات، دمای آیندهی زمین بیشتر میشد.
بهلطف مقررات مربوط به توقف انتشار گروهی از گازهای گلخانهای تخریبکنندهی لایهی ازن که کلروفلوئوروکربنها (CFC) نامیده میشوند، دمای پیشبینی شده برای سال ۲۰۵۰، حداقل یک درجهی سانتیگراد سردتر از چیزی است که درصورت عدم وضع این مقررات پیش خواهد آمد. یک درجهی سانتیگراد مقدار بیاهمیتی نیست؛ آن هم در شرایطی که طبق پیشبینیها، فقط دو درجه افزایش دما در دهههای آینده میتواند اقلیمی را به وجود آورد که طی میلیونها سال گذشته رخ نداده است و پیامدهای ویرانگر زیادی بههمراه دارد.
پژوهشگران دانشگاه نیوساوتولز (UNSW) در استرالیا سناریوهای مختلف اقلیمی را با استفاده از شبیهسازیهای ترکیبشده با یک مدل اقلیمی جهانی مورد ارزیابی قرار دادهاند تا این موضوع را بررسی کنند که اگر پروتکل ۱۹۸۹ مونترال هرگز اتفاق نمیافتاد، وضعیت زمین چگونه میشد. هدف اولیهی آنها این بود که ببینند چگونه کاهش در انتشار مواد شیمیایی تخلیهکنندهی ازن روی گردش اتمسفر در اطراف جنوبگان تأثیر میگذارد. آنها دنیایی را تصور کردند که در آن گازهای CFC با نرخی معادل ۳ درصد در سال افزایش مییافت؛ نرخی که با فرض افزایش تقاضا برای مواد در اواخر قرن بیستم، نسبتا محافظهکارانه است.
ازن یک مولکول اکسیژن است که طول موجهای خاصی از نور را در محدودهی طیف فرابنفش جذب میکند. تراکم آن در اتمسفر زمین، در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری کمی افزایش مییابد و لایهای را تشکیل میدهد که به حمایت از زیستکره دربرابر اثرات مخرب حاصل از این تشعشعات کمک میکند.
مقادیر صنعتی ترکیبات تخریبکنندهی ازن که در اوایل تا اواسط قرن بیستم وارد اتمسفر شد، اثری مخرب بر این سپر محافظتی خصوصا در انتهای پایین زمین گذاشت؛ آنچه اساسا لایهی نازکی از ازن بود، به سوراخ لایهی ازن معروف شد و جهان برای رفع این مشکل متحد شد. در سال ۱۹۸۵، رهبران جهان گرد هم آمدند تا کنوانسیون وین را برای حمایت از لایهی ازن را امضا کنند؛ وعدهای که بعدا به شکل پروتکلی برای توقف تولید مواد شیمیایی تخریبکنندهی لایهی ازن در سرتاسر جهان طراحی شد. سه دهه بعد، شکاف در بخش محافظتی اتمسفر ناپدید شد.
این یک داستان موفقیت است که ارزش تجلیل دارد. اگرچه هنوز تعداد انگشتشماری از گروههای سرکش، همچنان این آلایندهها را تولید میکنند، پروتکلی که در مونترال امضا شد، نشان میدهد که انسان وقتی آیندهای پایدار را مقدمتر از سودهای تجاری خود قرار دهد، به چه موفقیتهایی دست پیدا میکند. اکنون دادههای محکمی داریم که نشان میدهند این پروتکل مزیت بزرگ دیگری نیز داشته است. ریشاو گویال، دانشمند اقیانوسشناس و اقلیمشناس UNSW میگوید:
ازنظر جرم، گازهای گلخانهای CFC هزاران برابر قویتر از کربندیاکسید هستند، بنابراین پروتکل مونترال نهتنها لایهی ازن را نجات داد، بلکه بخش زیادی از گرمایش جهانی را نیز کاهش داد. این خبر مخصوصا برای قطبهای زمین خبر خوبی است . اگر این اقدامات برای نجات لایهی ازن انجام نشده بود، گازهای گلخانهای مذکور میتوانستند تا اواسط قرن جاری دمای شمالگان را تا ۴ درجه افزایش دهند. یخهای تابستانی در قطب شمال مانند قبل نیست اما طبق محاسبات پژوهشگران، بهخاطر اقداماتی که درمورد CFCها انجام شد، میزان یخ، در حال حاضر ۲۵ درصد بیشتر است.
اگرچه این موفقیت رضایتبخش است اما میدانیم کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. متیو انگلند از UNSW میگوید:
مونترال موجب حل شدن مشکل CFC شد و هدف بزرگ بعدی باید به صفر رساندن میزان انتشار کربندیاکسید باشد.
این بار صرفا ایجاد توافقی مانند مونترال موجب حل مشکل نمیشود. اهدافی که در پروتکل کیوتو تعیین شده است، از برخی جهات ضعیف هستند. هدف این پروتکل کاهش دما فقط تا بخشی از یک درجه تا سال ۲۰۵۰ است، آنهم در تلاش برای محدود کردن فاجعه.
اما وظیفهی پیش روی ما مانند مورد گذشته نیست. درمقایسهبا اشتهای ما برای مواد شیمیایی تخریبکنندهی لایهی ازن، برای سوختهای فسیلی ولع بسیار بیشتری داریم. اگر در تاریخ درسهایی درمورد سیاستهای جهانی وجود دارد، اکنون زمان آموختن از آنها است. انگلند میگوید:
موفقیت پروتکل مونترال نشان میدهد که پیمانهای بینالمللی برای محدود کردن انتشار گازهای گلخانهای واقعا مؤثر هستند؛ آنها میتوانند تأثیر مطلوبی روی اقلیم ما داشته باشند و میتوانند به ما کمک کنند تا از رسیدن به سطوح خطرناک تغییرات اقلیمی اجتناب کنیم.
نتایج این پژوهش در مجلهی Environmental Research Letters منتشر شده است.
نظرات