کوری گیاهی؛ چرا نمی‌توانیم گیاهان را ببینیم؟

پنج‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۰
مطالعه 10 دقیقه
کوری گیاهی عارضه‌‌ای جمعی است که باعث می‌شود سیستم درک عصبی انسان‌‌ها نتواند گیاهان را ببیند و تشخیص دهد. این پدیده‌ی ناخوشایند اثرهای جدی بر بی‌‌رحمی ما دربرابر گیاهان گذاشته است.
تبلیغات

به‌خاطر می‌‌آورید آخرین حیوانی که دیدید، چه بود؟ رنگ، اندازه، شکل و شمایل آن را به‌یاد دارید؟ آیا آن‌‌قدرها به آن توجه نشان دادید که بتوانید بعدها آن را در میان دیگر حیوانات تشخیص دهید؟ حال اگر همین پرسش‌‌ها را درباره آخرین گیاهی بپرسیم که دیده‌اید، واکنش شما چه خواهد بود؟ کمی سخت شد، این‌طور نیست؟

اگر حس می‌‌کنید تصاویر ذهنی شما از حیوانات بسیار قوی‌‌تر از گیاهان است، تعجب نکنید. کودکان نیز پیش از آنکه بتوانند مفهوم «زندگی» را در گیاهان تشخیص دهند، ابتدا این موضوع را درباره‌ی حیوانات درک می‌کنند. آزمون‌های یادآوری نیز نشان می‌دهند شرکت‌‌کنندگان تصاویر حیوانات را بهتر از تصاویر گیاهان به‌خاطر می‌آورند. برای مثال، مطالعه‌‌‌ای در آمریکا نشان می‌دهد هنگامی‌که در آزمون سعی می‌‌شود تصاویر مختلف به‌‌سرعت از مقابل دیدگان افراد عبور داده شود، شرکت‌‌کنندگان تصاویر حیوانات را بهتر از تصاویر گیاهان تشخیص می‌‌دهند.

این گرایش به‌‌قدری گسترده و عمومی است که الیزابت شاسلر و جیمز وندرسی، از گیاه‌‌شناسان و مربیان زیست‌شناسی، اصطلاح ویژه‌ای برای این پدیده ابداع کرده‌‌اند: «کوری گیاهی»؛ یعنی ناتوانی افراد در دیدن یا توجه به گیاهان در محیط اطراف خود.

plant blindness

کوری گیاهی به‌‌معنای ناتوانی در دیدن یا توجه به گیاهان در محیط اطراف خود است.

از عارضه‌های مهم کوری گیاهی، بی‌‌توجهی به حضور گیاهان و به‌‌تبع آن، علاقه‌‌ی کمتر به محافظت از آنان است

بدون شک یکی از دستاوردهای مهم‌ این کوری گیاهی، بی‌‌توجهی به حضور گیاهان و به‌‌تبع آن، علاقه‌‌ی کمتر به محافظت از آنان است. دوره‌های زیست‌شناسی گیاهی در سراسر دنیا با سرعت حیرت‌‌انگیزی تعطیلی می‌شوند و بودجه‌‌ی عمومی برای علم گیاه‌شناسی نیز در حال محدودشدن است. نکته‌ی غم‌‌انگیز این است که امروزه از یک سو، مطالعات چندانی در حوزه‌‌ی این پدیده‌ی عجیب و تغییرات آن در طول زمان انجام نمی‌‌شود و از سوی دیگر نیز، با رشد شهرنشینی و صرف زمان بیشتر با فناوری، با مشکل تازه‌‌ای به‌‌عنوان اختلال کمبود طبیعت در نسل بشر مواجه شده‌‌ایم؛ آسیبی که موجب بیگانگی انسان از طبیعت شده است. هرچه تماس ما با گیاهان کمتر می‌‌شود، عارضه‌‌ی کوری گیاهی نیز در ما عمیق‌‌تر می‌‌شود. به‌‌تعبیر شاسلر: «انسان‌ها تنها می‌توانند آنچه را که می‌‌شناسند، به‌‌صورت دیداری تشخیص دهند».

این موضوع واقعا دردسرساز است. حفاظت از گیاهان برای سلامت محیط‌زیست اهمیت دارد؛ اما درنهایت مزایای آن متوجه سلامت بشر خواهد بود.تحقیقات گیاهی برای بسیاری از پیشرفت‌های علمی ما اهمیت دارد؛ از محصولات زراعی مقاوم گرفته تا تولید داروهای مؤثرتر. درحال‌‌حاضر، از بیش از ۲۸ هزار گونه‌‌ی گیاهی در صنعت دارو استفاده می‌شود که داروهای ضدسرطان و رقیق‌‌کننده‌‌ی خون بخشی از همین صنعت بزرگ به‌شمار می‌آیند.

plant blindness

پروینکل ماداگاسکار گیاهی حاوی دو نوع آلکالوئید است که برای مبارزه با بیماری‌‌های لوسمی و لنفوم هاجکین استفاده می‌شود.

همچنین، آزمایش روی گیاهان درمقایسه‌با برخی دیگر از آزمایش‌های انجام‌‌شده روی حیوانات مزیتی اخلاقی دارد: اصلاح تکنیک‌های چندمنظوره در حوزه‌‌هایی مانند ویرایش ژنوم با استفاده از گیاهان ساده‌‌تر انجام می‌‌گیرد؛ چون پرورش و کنترل این گونه‌‌ها از سهولت و صرفه‌‌ی اقتصادی بیشتری برخوردار است. برای مثال، توالی‌یابی ژنوم آرابیدوپسیس، یکی از گیاهان گل‌‌دار مهم در تحقیقات زیست‌شناسی، نقطه عطفی نه‌تنها برای علم ژنتیک گیاهی، بلکه برای کل علم توالی‌یابی ژنوم محسوب می‌‌شود.

حال پرسش این است: باتوجه‌به نقش حیاتی گیاهان برای بقای گونه‌‌ی بشر، چگونه دچار عارضه‌‌ای همچون کوری گیاهی شده‌‌ایم؟

دیدن سبزها

برای پاسخ به این پرسش که «چرا از دیدگاه بشر، حیوانات حتی گونه‌‌هایی که اهمیت عینی هم برای انسان ندارند، بیشتر از گیاهان مدنظر است؟»، چند دلیل شناختی و فرهنگی وجود دارد.

تمایل داریم به موجوداتی توجه کنیم که شباهت بیشتری به ما داشته باشند

بخشی از آن به نحوه‌‌ی طبقه‌بندی جهان از دیدگاه ما مربوط می‌‌شود. شاسلر و وندرسی می‌گویند مغز اساسانوعی آشکارساز تفاضلی است. ازآنجاکه گیاهان به‌‌ندرت حرکت و در نزدیکی یکدیگر رشد می‌‌کنند و اغلب رنگی مشابه هم دارند، مغز ما به دسته‌‌بندی آن‌‌ها به‌‌صورت یک گروه واحد تمایل دارد. با درنظرگرفتن اینکه شبکیه‌ی چشم انسان چیزی حدود ۱۰ میلیون بیت داده‌های تصویری را در هر ثانیه پردازش می‌‌کند، طبیعی است سیستم بصری انسان چیزهای غیرتهدیدآمیز نظیر گیاهان را فیلتر و آن‌ها را درقالب یک گروه دسته‌‌بندی می‌کند.

plant blindness

ازآنجاکه گیاهان به‌‌ندرت حرکت و در نزدیکی یکدیگر رشد می‌‌کنند و اغلب رنگی مشابه هم دارند، مغز ما به دسته‌‌بندی آن‌‌ها به‌‌صورت یک گروه واحد تمایل دارد.

 این پدیده، تنها به گونه‌‌ی انسان‌ها محدود نمی‌شود. این ظرفیت محدود توجه حتی در پرندگانی نظیر جیجاق کبود نیز دیده شده است. دلیل دیگر این پدیده نیز به اولویت‌‌های ما در شباهت‌‌های زیست‌‌رفتاری برمی‌‌گردد. به‌‌صورت ساده، ما تمایل داریم به موجوداتی توجه کنیم که شباهت بیشتری به ما داشته باشند. فومیهیرو کانو، یکی از روان­‌شناسان گونه‌‌ی میمون‌‌ها در دانشگاه کیوتوی ژاپن می‌گوید:

از تجربه‌‌ی من با میمون‌های بزرگ این‌‌گونه برمی‌‌آید که آن‌ها عموما بیشتر به موجوداتی علاقه‌‌مند هستند که ازنظر ظاهری، شباهت بیشتری به آن‌‌ها داشته باشند. مانند انسان‌ها، عامل اجتماعی برای این ترجیح بصری وجود دارد. میمون‌های پرورش‌یافته‌ی بشر به تصاویر چهره‌‌ی انسان علاقه‌‌ی بیشتری نشان می‌‌دهند تا تصاویر سایر گونه‌‌ها و این حتی شامل گونه‌‌ی خود آن‌‌ها نیز می‌‌شود.

در جوامع انسانی، دائما با ترویج این ایده مواجه هستیم که حیوانات اساسا جذاب‌تر و ملموس‌‌تر از گیاهان هستند. ما حیوانات را نام‌‌گذاری می‌‌کنیم و برایشان ویژگی‌های انسانی قائل می‌‌شویم. همچنین، اغلب از آن‌ها به‌عنوان نماد تیم‌‌های ورزشی استفاده می‌کنیم و با تنوع ویژگی‌‌های اختصاصی در برخی از حیوانات خو گرفته‌‌ایم: چیزهایی نظیر شخصیت سگ یا الگوی رنگ منحصربه‌‌فرد پروانه.

تبلیغات دائما به ما یادآور می‌کنند حیوانات اساسا جذاب‌تر از گیاهان هستند

اینکه شباهت بیشتری میان حیوانات و گونه‌‌ی خود می‌‌بینیم، موجب تحریک حس همدلی می‌‌شود. این موضوع درباره‌ی تصمیمات ما در حفاظت از گونه‌‌ها نقشی مهم ایفا می‌کند. بنابر اظهارات کاترین ویلیامز، روان‌‌شناس زیست‌‌محیطی از دانشگاه ملبورن استرالیا، بسیاری از ما این احساس را داریم که باید به هر نحو ممکن از گونه‌‌هایی نظیر خرس‌های قطبی حفاظت کنیم؛ آن‌هم نه با استناد به فهرستی بلندبالا از دلایل نیاز به وجود این گونه؛ بلکه تنها به‌دلیل اینکه چهره‌‌ی معصوم این موجودات قلب ما را به درد می‌‌آورد. تا همین حالا هم حفاظت از حیوانات کاریزماتیک، به‌ویژه پستانداران بزرگ با چشمان رو‌به‌جلو، سهم زیادی از توجه ما را به‌خود اختصاص داده‌‌اند. درواقع، تحقیقات ویلیامز نشان داده‌ مردم بیشتر هوادار تلاش‌های حفاظتی برای نجات گونه‌هایی از جانوران هستند که شخصیت‌‌هایی انسانی دارند.

plant blindness

یکی از گونه‌‌های ارکیده‌ی درمعرض خطر انقراض که در پارک حفاظت‌‌شده‌‌ای در کوپلند از فلوریدا نگه‌داری می‌‌شود. گیاهان ۵۷ درصد از فهرست گونه‌‌های درمعرض خطر را تشکیل می‌‌دهند.

مسئله‌ی اخیر برای حیات گیاهان ابعاد تازه‌‌ای به‌خود گرفته است. به‌‌عنوان مثال، در سال ۲۰۱۱ گزارش شد ۵۷ درصد از فهرست گونه‌های درمعرض خطر در ایالات‌ متحده‌ی آمریکا را گیاهان تشکیل داده‌‌اند. این درحالی است که گونه‌‌ی گیاهی، تنها ۴ درصد از بودجه‌‌ی دولتی را در حمایت از گونه‌‌های درمعرض خطر را ازآنِ خود کرده است. ویلیامز می‌گوید:

ایجاد ارتباط عاطفی با اکوسیستم‌ها، گونه‌ها و گیاه‌ها، اصلی کلی برای حفاظت از گیاهان حیاتی است.
plant blindness

ایجاد ارتباط عاطفی با اکوسیستم‌ها و گونه‌ها و گیاه‌ها، اصلی کلی برای حفاظت از گیاهان حیاتی است.

البته، علم نیز در این بازی بی‌‌تقصیر نبوده و نیست؛ چراکه اختصاص منافع و پول بیشتر در مجموعه‌ای از موجودات زنده، خود‌به‌خود موجب کاهش سهم بودجه‌‌ای در گونه‌‌های دیگر می‌شود. بی‌‌تردید اولین گام در اصلاح این سوگیری عامدانه نیز قبول واقعیات فعلی خواهد بود.

فرار از کوری گیاهی

یکی از عوامل مؤثر در کاهش کوری گیاهی ما، افزایش تعداد و تنوع روش‌های دیدن گیاهان است؛ اما باید هرچه‌زودتر این رویه را در فرزندانمان در پیش بگیریم. همان‌‌طورکه شاسلر بر این موضوع صحه می‌‌گذارد: «این کار را باید پیش از آن شروع کرد که دانش‌آموزان بگویند گیاهان کسل‌‌کننده هستند». یکی از پروژه‌های علمی شهری که با هدف کمک به رفع این مشکل آغاز شده، TreeVersity است که در آن، از مردم عادی خواسته می‌‌شود به طبقه‌بندی تصاویر گیاهان واقع در باغ آرنولد دانشگاه هاروارد کمک کنند.

شاسلر اعتقاد دارد تعاملات روزانه با گیاهان بهترین استراتژی ممکن است. او از حفاظت گیاهان واقع در پارک‌های محلی و باغبانی سخن می‌‌گوید.

plant blindness

گردش کودکان در باغ گیاه‌‌شناسی سلطنتی بریتانیا. بسیار مهم است که کودکان را از سنین پایین با گیاهان خو دهیم.

اگرچه مغز انسان احتمالا برای نادیده‌‌گرفتن گیاهان برنامه‌ریزی شده است، می‌توانیم با آگاهی بیشتر بر این مشکل غلبه کنیم

در عرصه‌‌ی هنر نیز جای تأکید بیشتر بر گیاهان وجود دارد. دان ساندرز از دانشگاه گوتنبرگ سوئد در پروژه‌های هنری محیط‌زیست در باغ گیاه‌شناسی گوتنبرگ همکاری کرده است. به‌اعتقاد وی، تصویرها و داستان‌‌ها اهمیت فراوانی در جذب دانش‌‌آموزان برای برقراری ارتباط با گیاهان و شروع پرسش درباره‌ی این گونه‌‌ها دارند؛ پرسش‌‌های ازاین‌دست که گیاهان چگونه رشد می‌‌کنند و عمرشان چقدر است. افزون‌براین، نتایج تحقیقات ساندرز به تغییرات فرهنگی نیز اشاره می‌کند. او می‌‌گوید کوری گیاهی درباره‌ی تمامی افراد به یک شکل روی نمی‌‌دهد. او با مقایسه‌‌ی نتایج تحقیقات اولیه روی دانش‌‌آموزان آمریکایی می‌گوید:

ما دریافتیم دانش‌‌آموزان سوئدی با گیاهان ازطریق حافظه و احساس و زیبایی ارتباط برقرار می‌کنند. این موضوع، به‌‌ویژه در زمان‌‌هایی نظیر نیمه‌‌ی تابستان و روزهای اول بهار مصداق دارد. به‌‌عنوان مثال، گیاهی مانند شقایق نعمان آمریکایی به‌‌عنوان نماد فصل بهار در این فرهنگ ارزش‌‌گذاری شده است.

در هند، پیوند میان گیاه و بشر بیشتر با مفاهیم مذهبی و نیز دارویی ارتباط دارد. گیتانجالی ساچدو، پژوهشگر هنر گیاه‌‌شناسی در مدرسه‌‌ی هنر و طراحی و فناوری در بنگلور هند می‌‌گوید:

(مردم هند) قطعا با پوست و گوشت و استخوان خود ارزش (گیاهان) را درک کرده‌‌اند. نمی‌توانیم از این مفهوم در زندگی خود فرار کنیم؛ چراکه گیاهان با بسیاری از جنبه‌های زندگی فرهنگی هند درهم‌تنیده شده‌ است.
plant blindness

گیتانجالی ساچدو به نقش‌ونگارهای گیاهان در گوشه‌‌وکنار شهرهای هند اشاره می‌کند.

درحقیقت، ساچدو خودش مشغول مستند‌‌سازی حضور نمادهای فرهنگی مربوط‌‌به گیاهان در سراسر شهرهای هند است؛ از گل‌های نیلوفر آبی کشیده‌شده روی تانکرهای آب تا نقاشی‌های گیاهی نقش‌بسته بر کف زمین. او می‌‌افزاید:

این تصاویر فراتر از گل‌هایی هستند که اغلب در فرهنگ کشورهای غربی با آن مواجه می‌‌شویم. از دیدگاه اساطیری، درخت‌ها و برگ‌ها و گل‌ها همگی درخورتوجه هستند؛ اما از دیدگاه پزشکی در آیورودا، گونه‌ای از طب سنّتی هند، بسیاری از بخش‌های دیگر گیاهان نظیر ریشه‌ها و گل‌ها و دانه‌ها نیز ارزشمند تلقی می‌‌شوند.

بنابراین، پدیده‌‌ی کوری گیاهی نه امری جهانی است و نه اجتناب‌ناپذیر. شاسلر بر این باور است:

اگرچه مغز انسان ممکن است برای نادیده‌‌گرفتن گیاهان برنامه‌ریزی شده باشد، می‌توانیم با آگاهی بیشتر بر آن غلبه کنیم.
plant blindness

نقوشی از نمادهای گیاهی در نقاشی دیواری کشیده‌‌شده در اولین منطقه‌‌ی اختصاصی هنر در دهلی‌نو، پایتخت هند

ویلیامز نیز درباره‌ی افزایش همدلی برای گیاهان احساس خوش‌‌بینی می‌‌کند و می‌گوید:

اصلا دورازانتظار نیست، موضوع تخیل است. امروزه، حتی شخصیت‌های تخیلی گیاهی نیز پا به عرصه گذاشته‌‌اند. یکی از این شخصیت‌های دنیای کامیک، مک‌‌پدرو (McPedro)، نوعی کاکتوس اسکاتلندی‌ایرلندی و دیگری گروت (Groot)، ابرقهرمان داستان‌‌های شرکت مارول است که معرفی آن، بحث‌های زیست‌شناسی زیادی در پی داشته است.

باتوجه‌به مؤلفه‌‌هایی نظیر رشد جمعیت، کمبود منابع آب، کاهش زمین‌‌های کشاورزی و تغییرات اقلیمی، امروزه عرضه‌‌ی موادغذایی در جهان با مشکلات بیشتری رو‌‌به‌‌رو است. پژوهش‌‌های اخیر درباره‌ی سوخت‌‌های زیستی نشان می‌‌دهد گیاهان را نیز می‌‌توان به‌‌عنوان منبعی بالقوه برای تأمین انرژی تجدیدپذیر تلقی کرد. این بدان معنا است که هنوز چیزهای زیادی وجود دارند که می‌توانیم از این همسایگان سبز خود بیاموزیم و در زندگی خود به‌‌کار گیریم. فراموش نکنیم آینده‌‌ی ما وابستگی تنگاتنگی به حیات این موجودات دارد.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات