۸ باور اشتباه در مورد بدن انسان که توسط علم رد شده است
بسیاری از مردم وقتی در مورد موضوعی تبادل نظر میکنند، اطلاعات اشتباهی به یکدیگر منتقل میکنند که به مرور زمان نادرست بودن آنها مشخص میشود. بدن انسان نیز مستثنا نیست و ممکن است اشتباهات فراوانی در فهم عملکرد آن روی دهد. پژوهشهای علمی، هرروزه این باورهای اشتباه را راستیآزمایی میکند تا عموم مردم تصورات غلط را بشناسند و از انتشار آنها جلوگیری کنند. در ادامه به ۸ مورد از این تصورات و اشتباهات رایج در مورد بدن انسان، میپردازیم. با زومیت همراه شوید.
اثر انگشت انسان منحصربهفرد است
اثر انگشتی که در صحنهی جرم یافت میشود و افرادی را به صحنهی جرم ارتباط میدهد، مدرک مهمی برای پلیس است. از سال ۱۹۰۱ که اولین آزمایشگاه پزشکی قانونی در اسکاتلندیارد انگلستان ایجاد شد، از مدرک اثر انگشت برای به دام انداختن مجرمان استفاده میشود. مایک سیلورمن، محقق علوم جنایی، در مصاحبه با وبسایت تلگراف گفته است که خطای انسانی، چاپ جزئی و ناکامل اثر انگشت و موقعیتهای اشتباه، به این معنی است که مدرک اثر انگشت آنگونه که همه به آن باور دارند، قابل اعتماد نیست. از سوی دیگر، برخی معتقدند که اگر بتوان اثر انگشت یک فرد را با ۷.۴ میلیارد نفر جمعیت جهان مقایسه کرد، همچنان نمیتوان به نتیجهای قطعی در مورد منحصربهفرد بودن آن دست یافت؛ زیرا افرادی که فوت کردهاند در این سرشماری مد نظر قرار نگرفتهاند.
مشکلات دیگری هم وجود دارد؛ مانند اسکن کردن اثر انگشت افراد مسن که پوستشان حالت ارتجاعی خود را از دست میدهد. در شرایط نادر، برخی از افراد نوک انگشتهای صاف و بدون خط دارند. اثر انگشت ممکن است منحصربهفرد نباشد، حتی مجازات کردن افراد فقط بر اساس اثر انگشت، امکان دارد با خطا همراه باشد. مطالعهای که در دانشگاه ساوثهمپتون انجام شد، نشان داد وقتی مجموعهای یکسان از اثر انگشتها برای دومین بار به کارشناسانی که نادانسته آنها را بررسی میکردند نشان داده شد، دوسوم آنها در دفعهی دوم نتیجهای متفاوت با دفعهی اول گرفتند.
اولین بار یک جراح اسکاتلندی بهنام دکتر هنری فاولدز ، کشف کرد که اثر انگشت میتواند برای اهدافی مفید باشد. او در سال ۱۸۸۸ مقالهای در این زمینه در مجلهی نیچر منتشر و ایدهاش را به پلیس ارائه کرد؛ اما در آن زمان پلیس به ایدهی او علاقهای نشان نداد. به همین دلیل، دکتر فاولدز به چارلز داروین نزدیک شد؛ داروین هم این موضوع را با یکی از خویشاوندان خود بهنام فرانسیس گالتون، مطرح کرد. گالتون کتابی در زمینهی اثر انگشت در علم پزشکی قانونی منتشر کرد و ادعا کرد که شانس اینکه دو نفر اثر انگشت یکسانی داشته باشند، حدود یک در ۶۴ میلیون نفر است.
لوله کردن زبان ژنتیکی است
حدود ۶۵ تا ۸۰ درصد مردم جهان میتوانند زبان خود را لوله کنند؛ چرا برخی میتوانند این کار را انجام دهند اما عدهای دیگر نمیتوانند؟ سادهترین جواب این است که باید از کودکی تمرین کرد و باور غلط این است که اگر شما نمیتوانید زبان خود را لوله کنید، مقصر پدر و مادر شما هستند؛ چون آنها نمیتوانند یا به زبان ساده، این ارث را از آنها نگرفتهاید. بهگفتهی پروفسور مکدانلد، استاد ژنتیک و زیستشناسی، اگر این باور واقعیت داشت، شما هیچوقت نمیتوانستید از پدر و مادری که این توانایی را ندارند کودکی با این توانایی پیدا کنید؛ در حالیکه از این موارد زیاد است.
او همچنین میگوید مطالعات علمی دربارهی این موضوع، به سال ۱۹۴۰ برمیگردد. در واقع توضیح این مسئله کمی پیچیده است و بیشتر به طبیعت و محیط برمیگردد و در بعضی موارد هم به خصوصیات رشد جنین مانند موقعیت جنین در رحم مادر بستگی دارد. برخی از افراد با تمرین و تکرار، موفق میشوند این توانایی را کسب کنند. آلفرد استن متخصص ژنتیک، در سال ۱۹۴۰ مقالهای در مورد توانایی لوله کردن زبان منتشر کرد که در آن گفته شد این توانایی ژنتیکی است و والدینی که توانایی لوله کردن زبان دارند، فرزندان آنها نیز این توانایی را خواهند داشت. بعد از ۱۲ سال متخصص ژنتیک دیگری به نام فیلیپ متلاک، یافتههای متخصص قبلی را با مطالعات خود رد کرد.
در سال ۱۹۵۰ بسیاری به چشم دیدند دوقلوهای همسانی وجود دارند که یکی توانایی لوله کردن زبان دارد در حالیکه دیگری فاقد آن است. در واقع این توانایی ژنتیکی نیست؛ هرچند امروزه بیشتر مردم بر این اعتقاد غلط پافشاری میکنند. چون ژنوم دوقلوهای همسان کاملا یکسان است؛ پس ژنتیک نمیتواند عامل اصلی در توانایی لوله کردن زبان باشد. بعد از ۶۵ سال از مطالعات متلاک، هنوز هم این باور وجود دارد که توانایی لوله کردن زبان، ارثی است.
انسان فقط ۵ حس دارد
در ضمیر ناخودآگاه ما حواس دیگری علاوه بر حواس پنجگانهی شنوایی، بویایی، چشایی، بینایی و لامسه، وجود دارند که نادیده گرفته شدهاند. این مسئله به مطالعات ارسطو در ۳۵۰ سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. دانشمندان هنوز نمیدانند که چه تعداد حس داریم؛ اما تخمین زده میشود که حدود ۲۳ تا ۳۳ حس در بدن ما وجود دارد؛ مانند مثل حس تعادل، حس دما، حس درد، حس جنبش و حس موقعیت اندامهای بدن. حس حرارت، مسئول سنجش درجهی حرارت است و به ما کمک میکند در سرمای زمستان بتوانیم میزان سرما را درک کنیم و بر اساس این حس، لباس مناسب بپوشیم.
قبلا احساس گرما و سرما در دستهبندی حس لامسه قرار میگرفت؛ این در حالی است که بهگفتهی محققان، برای درک سرما یا گرما نیازی به لمس آن ندارید. حس دیگری که همیشه مخصوصا در مدرسه و دانشگاه و محل کار به کمک ما میآید و ما از وجود آن بیاطلاع هستیم، حس موقعیت اندامهای بدن نام دارد که به ما کمک میکند بدون نگاه کردن به صفحه کلید، لغات مورد نظر خود را تایپ کنیم. این حس حتی در زمان راه رفتن نیز به کمک انسان میآید و فرد بدون نگاه کردن به زمین میتواند بهراحتی راه رود و به پاهای خود برای ادامه مسیر اطمینان کند. به کمک این حس حتی بدون نگاه کردن به اندامهای مختلف بدن میتوان موقعیت آنها را درک کرد.
شاید بتوان گفت که ما سادهترین کارهای خود مانند رانندگی، راه رفتن، تایپ کردن و ... را مدیون این حس هستیم. در نهایت، حس تعادل، مربوط به حفظ تعادل ما است و از افتادن و زمین خوردن ما جلوگیری میکند. البته محققان این پژوهش برای اثبات رسمی این ادعای جدید نیازمند انجام پژوهشهای بیشتر هستند؛ اما نکته قابل توجه این است که بدون وجود این حواس زندگی برای ما بسیار دشوار خواهد شد.
ناخنها و موها بعد از مرگ هم رشد میکنند
افسانهای در بین بسیاری از مردم کشورهای دنیا رایج است که مو و ناخن پس از مرگ به رشد خود ادامه میدهند؛ درحالیکه این درست نیست و برای اینکه ناخنها به رشد خود ادامه دهند، نیاز به تولید و تکثیر سلولهای جدید است؛ چیزی که بعد از مرگ اتفاق نمیافتد. این موضوع باعث ترس بسیاری از مردم شده است و زمینه را برای کابوسهای شبانهی کودکان و تشدید مرگهراسی فراهم میکند. در واقع حقیقت آن است که با قطع جریان خون، پوست رطوبت خود را از دست میدهد. این کمبود رطوبت باعث میشود پوست شروع به چروکیده شدن کند. در مورد مو و ناخن نیز همین مورد صادق است و فولیکولهای مو و سلولهای ناخن به همین شکل از بین میروند.
کسانی که قبلا این تجربه را داشتهاند، متوجه شدند با خشک شدن تدریجی پوست، انتهای پیاز مو و ریشهی ناخن از زیر پوست بیرون میزند و بهنظر میرسد طول آنها چند میلیمتر بیشتر شده است. مو و ریشهی ناخنها بر اثر خشک شدن تدریجی بدن فرد مرده، خشک و جمع نمیشوند؛ بنابراین با خشک شدن پوست، به نظر میرسد مو و ناخن در حال رشد هستند. به همین دلیل، حتی مردانی که پیش از مرگ کاملا صورت خود را اصلاح کرده بودند، اگر زیادی روی زمین بمانند، ممکن است تهریش در بیاورند!
این تصور غلط به سال ۱۹۲۹ برمیگردد؛ زمانی که اریش ماریا رمارک، (نویسندهی آلمانی)، این موضوع را در رمان «در جبههی غرب خبری نیست» بیان کرد. در واقع اشتباه او به خطای دید بازمیگردد. ناخن بخشی از دستگاه پوششیِ فاقد عصب یا حس است. بخشهای دیگر این دستگاه پوست، مو و غشای مخاطی هستند. ناخنها از کراتین که یک پروتئین درشتمولکول در مو و پوست است، تشکیل شدهاند. همچنین آنها از ماتریکس که زیر لایهی محافظ و پیوسته به نام کوتیکول قرار دارد و از لانولا که منطقهی هلالی شکل در قاعدهی ناخن است، رشد میکنند.
بیدار کردن فرد خوابگرد میتواند باعث حملهی قلبی شود
این باور قدیمی که بیدار کردن فرد خوابگرد میتواند باعث بروز حملهی قلبی، شوک، نارسایی قلبی یا حتی موجب به کما رفتن فرد شود، تنها یک افسانه است و پایه و اساس علمی ندارد. راه رفتن در خواب یا خوابگردی نوعی اختلال خواب است که در میان کودکان ۵ تا ۱۲ سال بسیار رایج است. اما این بدان معنا نیست که این اختلال در بزرگسالان مشاهده نمیشود. بهگفتهی بنیاد ملی خواب، راه رفتن در خواب در بین تقریبا ۱ تا ۱۵ درصد از جمعیت عمومی شایع است؛ این رفتار میتواند ارثی باشد.
این اختلال عموما در طول مرحلهی حرکت غیر سریع چشم (NREM)، خواب مشاهده میشود. استرس، آپنه خواب، بیخوابی، مصرف دارو، اختلالات روانی، خستگی، اضطراب و ...، برخی از دلایل مرتبط با راه رفتن در خواب بهحساب میآیند. برخی معتقدند این باور به اجداد پیشین ما بازمیگردد؛ زیرا آنها معتقد بودند که هنگام خواب روح از بدن خارج میشود. به همین دلیل تصور میکردند با بیدار کردن خوابگردها، آنها به موجودی بیروح تبدیل خواهند شد.
هرگز نمیدانید که فرد در آن لحظه در حال دیدن چه خوابی است؛ در رؤیایی که میبیند، ممکن است خوشحال یا ناراحت باشد؛ یا حتی از کسی که به او حمله میکند، ترسیده باشد. بنابراین، هنگامی که او را بهطور ناگهانی بیدار میکنید، ممکن است با تصور واقعی بودن خوابی که میدیده، به شما حمله کند یا حتی بترسد و گیج شود. در نتیجه، بسیار اهمیت دارد که فرد خوابگرد را با روشی آرام و بدون عجله بیدار کنید به گونهای که فرد موقعیت را درک کند و در راستای آن واکنش نشان دهد.
هضم آدامس ۷ سال زمان میبرد
در گذشته، بیشتر شرکتها برای تولید آدامس از شیرهی درخت ساپودیلا استفاده میکردند که از راستهی درختان همیشه بهار و بومی جنوب مکزیک، آمریکای مرکزی و کارائیب تهیه میشد. صمغ این درخت که برای تولید سقز استفاده میشد، چیکل نام دارد. اما وقتی سربازان آمریکایی، در طول جنگ جهانی دوم آدامسهای خود را به بیرون مرزها بردند، میزان تقاضا برای این خوراکی شیرین افزایش پیدا کرد و همین امر موجب شد درختان ساپودیلا، دیگر پاسخگوی میزان درخواست مردم نباشد.
بلع آدامس توسط کودکان عادت ناپسندی است که در بلندمدت میتواند عوارض نامطلوبی به همراه داشته باشد. در اثر تجمع آدامس در روده، فرد به انسداد روده مبتلا میشود که میتواند سلامت جسمانی را در معرض خطر قرار دهد. متأسفانه گاهی پیش از خروج آدامس بلعیدهشده از دستگاه گوارش، مواد غذایی دیگر به آن میچسبد و در نتیجه تودهای در مسیر دستگاه گوارش به وجود میآورد که باعث اختلال در عملکرد آن میشود.
در حال حاضر، کارخانهها از پلیمرهای طبیعی یا مصنوعی برای تولید آدامس استفاده میکنند. انجمن دارو و غذای آمریکا، اجازهی استفاده از چندین ماده، همانند لاستیک بوتیل را به تولیدکنندهها داده است. این مادهی لاستیکی در ساخت بخش داخلی تیوبها مورد استفاده قرار میگیرد. تنها موردی که میتواند باعث شود آدامس ۷ سال در معده بماند و خارج نشود، این است که حجم وسیعی از این خوراکی قورت داده شود و فرد هم یبوست داشته باشد. در سال ۱۹۹۸ میلادی، خبری در روزنامه منتشر شد و در مورد سه کودکی هشدار داد که در نتیجهی بلعیدن همیشگی آدامس دچار انسداد مقعد شده بودند.
برخی افراد مفاصل کاذب دارند
بدن افرادی که دچار تحرک بیش از حد مفصل هستند، بسیار انعطافپذیر است و میتوانند دست و پای خود را در جهات مختلف حرکت دهند؛ درحالیکه سایر افراد نمیتوانند چنین کاری کنند. این حالت در کودکان شایع است و با افزایش سن کاهش مییابد. این توانایی باعث میشود برخی افراد تصور کنند که آنها ممکن است مفاصل کاذب داشته باشند، درحالیکه هیچ انسانی با مفصل اضافه متولد نمیشود. این حالت میتواند بهواسطهی شکل غیر عادی استخوانها و شل بودن رباطها رخ دهد.
در این حالت پزشکان میگویند فرد دچار سندرم شلی مفاصل شده است؛ ابتلا به مفاصل شل، اغلب ارثی است. یکی از علل اصلی شلی مفصل، تغییرات ژنتیکی یک نوع پروتئین به نام کلاژن است. کلاژن در تمام بدن وجود دارد؛ به عنوان مثال در رباطها که دو سر استخوانها را در مفاصل به هم وصل میکنند. اگر کلاژن ضعیفتر از حد طبیعی شود، بافتهای بدن شکننده میشوند و بهخصوص رباطها و مفاصل، شل میشوند و کش میآیند؛ در نتیجه مفاصل بیشتر از حد طبیعی، کشیده و خم میشوند.
بیشتر گرمای بدن از سر خارج میشود
گرما زیاد است و سر شما نیز گرم شده؛ اما بیرون رفتن در هوای سرد بدون اینکه چیزی به سر ببندید، ایدهی خوبی برای کم کردن گرما نیست. هرچند این ایده که گرما از سر خارج میشود ممکن است درست باشد؛ اما شما گرمای بیشتری از سر خود نسبت به دیگر اعضای بدن از دست نخواهید داد. بر اساس تحقیقات مؤسسهی سلامت کودکان، پوشیدن کلاه فقط سر شما را گرمتر نگه میدارد؛ این باور شاید به آزمایش نظامی قدیمی که در سال ۱۹۵۰ برای تأثیر هوای سرد روی سربازان انجام شد، بازگردد. دانشمندان افرادی را در لباسهای مخصوص قطب شمال اما بدون کلاه قرار دادند و سپس میزان از دست دادن گرمای بدنشان را در هوای بینهایت سرد اندازه گرفتند.
آنها بیشتر گرما را از سر خود از دست داده بودند؛ زیرا تنها قسمتی که با هوای سرد در ارتباط بود، سرآنها بود. با این حال دانشمندان میگویند حتی اگر این آزمایش را با لباس شنا انجام میدادند، این افراد نباید بیشتر از ۱۰ درصد از گرمای بدنشان را از سر خود از دست میدادند. تحقیقات اخیر هم تأیید کرده است که بین از دست دادن گرما و سر هیچ رابطهای وجود ندارد. هر قسمت از بدن که پوشیده نشده باشد، میتواند باعث از دست رفتن گرما شود. بنابراین اگر هوای بیرون سرد است باید از خود محافظت کنید؛ پوشاندن یا نپوشاندن سر به خود شما بستگی دارد.