آیا مطالعه شما را خوشحال‌تر می‌کند؟

سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۰
مطالعه 12 دقیقه
برای تمام خوانندگان مشتاق و علاقمند به مطالعه، که در تمام زندگی با کتا‌ب‌های عالی، خوددرمانی کرده‌اند، تعجبی ندارد اگر بگوییم مطالعه برایتان مفید است.
تبلیغات

کتاب‌درمانی (به‌انگلیسی: bibliotherapy) اصطلاح گسترده‌ای برای همان تمرین قدیمی تشویق به مطالعه برای دریافت اثرات درمانی‌ است. اولین استفاده از این عبارت به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد؛ مقاله‌ای با عنوان «کلینیک ادبیات» در ماهنامه آتلانتیک چاپ شده است که در این مقاله، نویسنده از یک مؤسسه گردآورنده کتاب صحبت می‌کند که در طبقه زیرین کلیسایی متعلق به باگستر ایجاد شده است. باگستر در این مکان توصیه‌هایی برای مطالعه دارد که ارزش درمانی دارند و به‌این‌شکل توضیح می‌دهد:

کتاب‌درمانی یا مطالعه‌درمانی علم جدیدی است؛ یک کتاب می‌تواند مانند دارویی محرک یا آرام‌بخش یا خواب‌آور عمل کند. نکته اینجا است که مطالعه باید برایتان کاری انجام دهد و شما باید بدانید که آن‌کار چیست. یک کتاب ممکن است ماهیت شربت آرام‌بخش را داشته باشد یا از نوع پماد خردل برای تسکین درد باشد.
bibliotherapy/کتاب درمانی

چرا کتاب‌درمانی؟

برای میان‌سالانی که عقایدشان تاحدودی خشک‌تر و غیرانعطاف‌پذیرتر است، باگستر این نسخه را تجویز می‌کند: «رمان‌های بیشتری بخوانید؛ نه کتاب‌های داستانی خوشایند که باعث می‌شود خودتان را فراموش کنید. باید در جستجوی رمان‌های قوی و تندوتیز و بی‌رحمانه و زننده باشید.» (جرج برنارد شاو در صدر این فهرست قرار می‌گیرد.) در پایان، نویسنده‌ی مقاله از تعامل با مشتاقان کتاب می‌گوید که بیش‌ازحد درگیر ادبیات جنگ شده‌اند. توصیه او این‌ است که این افراد به کتاب‌هایی بیندیشند که زندگی جدیدی را روبه‌رویمان قرار می‌دهند و سپس ضربان زندگی را قوی اما آرام می‌کنند.

امروز، کتاب‌درمانی شکل‌های گوناگونی به‌خود گرفته‌است؛ از دروس ادبی برای زندانیان تا حلقه‌های مطالعه برای افراد در آستانه‌ی پیری که از آلزایمر رنج می‌برند. این کار در قالب جلسه‌های گروهی یا فردبه‌فرد برای کسانی که مطالعه را کنار گذاشته‌اند و دوباره می‌خواهند راهشان را برای لذت‌بردن از خواندن کتاب پیدا کنند، انجام می‌شود.

آغاز تحقیق درباره‌ی کتاب‌درمانی

«برت‌هود» و همکار کتاب‌شناس قدیمی‌اش، «سوزان الدرکین»، اغلب مشغول تمرین کتاب‌درمانی مؤثر به‌منظور حمایت از قدرت نیرومند و تجدید کننده خواندن ادبیات داستانی هستند. این‌دو بیش‌از ۲۰ سال پیش یکدیگر را در دوران تحصیل در دانشگاه کمبریج ملاقات کردند و خیلی زود به‌خاطر اشتراک‌گذاری محتوای کتاب‌های خوانده‌شده‌شان به‌یکدیگر پیوستند. این اشتراک‌گذاری به‌ویژه حول کتاب «ایتالوکالوینو» نویسنده‌ی سرشناس ایتالیایی، به‌نام «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» پیرامون ماهیت کتاب خواندن بود.

bibliotherapy/کتاب درمانی

به‌تدریج که دوستی آن‌ها عمیق‌تر شد، تجویز رمان‌های مختلف به‌یکدیگر را به‌منظور بهبود مشکلات روحی‌شان نظیر شکست عاطفی و بی‌ثباتی شغلی آغاز کردند. وقتی سوزان، بحرانی درباره‌ی تخصصش پیدا کرد، (او می‌خواست نویسنده شود، اما نمی‌دانست می‌تواند با واقعیت تلخ رد شدن نوشته‌هایش کنار بیاید یا نه) برت‌هود شعرهای «دان مارکوس» را به‌دلیل تشابه مشکل شخصیت اصلی با مسئله‌ی سوزان به او پیشنهاد داد. سال‌ها بعد الدرکین رمان «پاتریک گیل» به‌نام «یادداشت‌هایی از نمایشگاه» را به برت‌هود که می‌خواست بفهمد چطور میان نقش مادری و هنر نقاشی‌اش تعادل برقرار کند، توصیه کرد. این کتاب درباره‌ی یک هنرمند زن موفق اما پر از چالش بود.

برت‌هود و سوزان‌الدرکین تجویز رمان برای یکدیگر را تا سال‌های بعد ادامه دادند و این کار به توصیه‌ی کتاب به دوستان و آشنایان و فامیل هم گسترش پیدا کرد. تا اینکه در سال ۲۰۰۷ وقتی پروفسور آلن‌دوباتن، همکلاسی دانشگاهی آن‌ها داشت به راه‌اندازی مدرسه زندگی می‌اندیشید، به او پیشنهاد کلینیک کتاب‌درمانی را دادند. برت‌هود گفت:

تا پیش از این چنین کلینیکی وجود نداشته و این درمان تابحال انجام نشده است. اگر کتاب‌درمانی وجود داشت، پایه‌ی مفاهیم درمانی بسیاری از درمان‌ها با تاکید بر کتاب‌های خودیاری قرار می‌گرفت. ما به‌عنوان راه‌حل نهایی، توصیه‌ی کتاب‌های داستانی را درنظر گرفتیم؛ چون برای خوانندگان تجربه‌ای متحول‌کننده به‌ارمغان می‌آورد.

برت‌هود و الدرکین کتاب‌درمانی را از زمان گذشته تاکنون مرور کردند. در یونان قدیم بالای سردر کتابخانه‌ای در طبس این جمله حک شده‌بود: «اینجا مکانی شفابخش برای روح است.» تمرین کتاب‌خوانی از اواخر قرن نوزدهم، زمانی‌که زیگموند فروید استفاده از ادبیات را در جلسات روانکاوی آغاز کرد، به‌وجود آمد. بعد از جنگ جهانی اول، برای سربازان مجروح و خسته که به خانه‌هایشان بازمی‌گشتند، یک دوره‌ی کتاب‌خوانی تجویز شد. الدرکین می‌گوید:

کتاب‌دارها درباره‌ی چگونگی دادن کتاب به سربازان جنگ جهانی آموزش می‌دیدند و درست همزمان ماجرای جالبی درباره‌ی استفاده از رمان‌های جین‌آستین برای کتاب‌درمانی سربازان در انگلستان مطرح شد.

بعدها در قرن حاضر کتاب‌درمانی به‌روش‌های مختلفی در بیمارستان‌ها و کتابخانه‌ها به‌کار گرفته شد و اخیرا روان‌شناسان و درمان‌گران اجتماعی در انواع روش‌های درمانی از آن استفاده می‌کنند.

bibliotherapy/کتاب درمانی

استفاده از کتاب‌درمانی

امروز شبکه‌ای از کتاب‌درمان‌ها ایجاد شده که زیرنظر برت‌هود و الدرکین انتخاب شده و آموزش دیده‌اند. این درمان‌گران وابسته به مدرسه زندگی و در سرتاسر جهان از نیویورک تا ملبورن مشغول فعالیت هستند. بیشترین مسائلی که افراد را به‌سوی این درمان می‌کشاند، به‌گفته‌ی برت‌هود گیرافتادن در شغلی خسته‌کننده و یکنواخت، احساس افسردگی در رابطه یا رنج و مصیبت ناشی از فقدان یک عزیز است. کتاب‌درمان‌ها گاهی بازنشستگانی را می‌بینند که شاید ۲۰ سال مطالعه کرده‌اند، اما صرفا به ماجراهای پلیسی هیجانی پرداخته‌اند و فقط دنبال مطالب جدیدی برای تقویت آن هیجان بوده‌اند. برخی از افراد هم در آستانه‌ی پدر یا مادر شدن هستند و نیاز به کمک دارند.

برت‌هود از تجربه‌های کاری خودش تعریف می‌کند که مراجعه‌کننده‌اش در نیویورک مردی بوده که به‌تازگی صاحب فرزند شده و در نگرانی مسئولیت پدر بودنش به‌سر می‌برده است. برت‌هود خواندن کتاب «دمای اتاق» از نیکلسون بیکر را به او توصیه می‌کند. این کتاب درباره‌ی مردی است که با بطری به فرزندش خوراک می‌دهد و درست همین افکار آزاردهنده را درباره‌ی مسئولیت پدری خویش دارد. همینطور کتاب «کشتن مرغ مقلد» که توصیه‌ی خوبی برای این مرد بود؛ چون آتیکوس فینچ، شخصیت اصلی این داستان، پدری ایده‌آل است.

کتاب «درمان با رمان»

برت‌هود و الدرکین همچنین مولف کتاب «درمان با رمان: از الف تا ی درمان‌های ادبی» هستند که این کتاب به‌سبک دانش‌نامه‌های پزشکی و براساس طبقه‌بندی بیماری‌ها نوشته شده است. برای درمان هر بیماری مانند احساس شکست، احساس افسردگی و ... کتاب‌هایی برای خواندن توصیه شده است. اولین‌بار در سال ۲۰۱۳ این کتاب در انگلیس چاپ شد. در حال حاضر این کتاب در بیش از ۱۸ کشور دنیا منتشر می‌شود و نکته‌ی جالب این است که قرارداد انتشار به ناشران محلی اجازه می‌دهد تا ۲۵ درصد از بیماری‌ها و توصیه‌های کتاب‌خوانی موجود در کتاب را متناسب با سبک و عادت خواندن همان کشور و خوانندگان محلی ویرایش کنند. بیماری‌ها و مشکلات روحی جدید و سازگار شده، کاملا فرهنگ آن کشور را نشان می‌دهد. مثلا در نسخه‌ی هلندی، یکی از بیماری‌های سازگاریافته داشتن اعتقاد بیش از حد به فرزند خود است. در ویرایش هندی دفع ادرار عمومی و وسواس زیاد به حشرات جزو این بیماری‌هاست. در ایتالیا ناتوانی بدنی و ترس از توبان و مومیایی کردن (بیش از حد در گذشته ماندن) به نسخه‌ی ایتالیایی کتاب اضافه شده است. نسخه آلمانی تنفر از جهان و تنفر از مهمانی را به آن افزوده است. در سال ۲۰۱۶ برت‌هود و الدرکین روی نسخه‌ی ادبیات کودکان این کتاب با عنوان «یک قاشق داستان» کار کردند.

bibliotherapy/کتاب درمانی

کتاب‌درمانی چگونه کار می‌کند؟

برای کسانی که بارها با استفاده از کتاب‌خواندن حال و روحیه خود را بهبود بخشیده‌اند، باور این قضیه چندان سخت نیست که خواندن کتاب برای بهترکردن روابط و سلامت روحی و فکری مفید است. اما امروز به‌لطف مطالعه‌های بیشتر و عمیق‌تر روی تاثیر خواندن بر مغز، چگونگی و چرایی این اتفاق آشکارتر و ملموس‌تر است. از زمان این کشف یعنی اواسط قرن نوزدهم، درباره‌ی عصب‌های آینه‌ای (عصب‌هایی که هم موقع انجام کاری و هم در زمان دیدن کاری که دیگری انجام می‌دهد، فعال  می‌شوند) عصب‌شناسی همذات‌پنداری شفاف‌تر شده است. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۱ بر پایه‌ی تحلیل اسکن‌های MRI مغز از شرکت‌کنندگان در Annual Review of Psychology منتشر شد، نشان داد که وقتی افراد، تجربه‌ی شخص دیگری را مطالعه می‌کنند، ناحیه‌ی عصبی مشابهی از مغز نسبت به زمانی‌که خودشان چیزی را تجربه می‌کنند، تحریک می‌شود. شبکه‌های عصبی مغز افراد در زمانی‌که داستان می‌خوانند با موقعی‌که تلاش می‌کنند خودشان را جای دیگری بگذارند و احساسات او را درک کنند، شکل یکسانی ایجاد می‌کند.

مطالعه‌ی دیگری که در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام شده بود، نتیجه‌ی مشابهی را نشان می‌داد: افرادی که داستان‌های زیادی می‌خوانند، قدرت همدلی بیشتری با افراد دیگر دارند. (حتی بعد از اینکه محققان به این اصل بالقوه پی بردند که افراد با توان درک و همدلی بالاتر، تمایل بیشتری به خواندن رمان دارند.) همینطور در سال ۲۰۱۳ مطالعه‌ی تأثیرگذار دیگری در مجله Science منتشر شد که نشان می‌داد که خواندن ادبیات داستانی (به‌جای ادبیات عمومی یا ادبیات غیرداستانی) نتایج شرکت‌کنندگان را در سنجش درک اجتماعی و همدلی با دیگران بهبود می‌بخشد. این توانایی در تئوری ذهن، حیاتی است؛ توانایی حدس زدن فکر و احساس با دقت بالا، که در انسان‌ها بعد از سن ۴ سالگی شروع به شکل‌گیری و رشد می‌کند.

کیت اوتلی، رمان‌نویس و استاد بازنشسته دانشگاه تورنتو در رشته‌ی روانشناسی شناختی، سال‌ها پیش یک گروه تحقیقاتی متمرکز بر روانشناسی داستان راه‌اندازی کرد. او در کتاب ۲۰۱۱ خود با عنوان «چیزی شبیه رویا: روانشناسی داستان» نوشت: «ما سعی کردیم نشان دهیم تعیین هویت با شخصیت‌های داستانی چطور شکل می‌گیرد، چطور ادبیات به بهبود توانایی‌های اجتماعی افراد کمک می‌کند، آن‌ها را به‌سمت احساسی‌تر بودن سوق دهد و به تغییر خویشتن تشویق کند.» داستان، یک‌جور شبیه‌سازی است که نه روی کامپیوتر، بلکه روی ذهن انسان اتفاق می‌افتد؛ یک شبیه‌سازی از خود در تعامل با دیگران در دنیای اجتماعی بر پایه‌ی تجربیات و درگیر شدن با تفکر درباره‌ی آینده‌ای ممکن. چنین ایده‌ای اعتقادی عمیق و درازمدت برای نویسندگان و خوانندگان ایجاد می‌کند که کتاب بهترین دوستی است که انسان می‌تواند داشته باشد. کتاب‌ها شانس تجدیدنظر در روابطمان با دنیا را به‌وجود می‌آورند تا بدون ایجاد رنج و آسیب با دیگران تعامل داشته باشیم.

مارسل پروست در مقاله‌اش در سال ۱۹۰۵ به‌زیبایی این مسئله را بیان می‌کند: «ما با کتاب‌ها هیچ معاشرت اجباری‌ای نداریم. اگر زمانی را با آن‌ها می‌گذرانیم، کاملا با میل و خواسته قلبی است. ما به‌راحتی می‌توانیم هرزمان که بخواهیم، کتاب را کنار بگذاریم و وقتی که ترکش می‌کنیم، نگران از دست دادن رابطه‌ی دوستانه‌مان با او نیستیم. چون هیچکدام از افکار نگران‌کننده‌ای مثل: حالا چه فکری می‌کند؟ یا آیا هنوز دوستم دارد؟ آیا کار بدی کردم؟ به‌ما هجوم نمی‌آورد. هیچ اضطرابی در رابطه با جایگزین شدنمان توسط شخص دیگری نداریم.»

bibliotherapy/کتاب درمانی

مثال‌هایی از موفقیت کتاب‌درمانی

جورج الیوت با روی‌آوردن به یک برنامه‌ی مطالعاتی با راهنمایی مردی که بعدا شوهرش شد، توانست بر سوگ و غم ناشی از ازدست‌دادن شریک زندگی‌اش غلبه کند. او که برای گذراندن این درمان زبانزد خاص و عام شد، اعتقاد دارد که هنر نزدیک‌ترین موضوع به زندگی بشری است. او می‌گوید: «هنر حالتی از تجربه است که روابط ما را با دوستانمان فراسوی مرزهای شخصی‌مان تقویت می‌کند.» اما همه به این مسئله اعتقاد ندارند که شخصیت‌پردازی با خواندن داستان‌ها می‌تواند مهارت‌های ارتباطی‌مان را در زندگی واقعی تقویت کند.

سوزان کین در کتاب «رمان و همذات‌پنداری» در سال ۲۰۰۷ با طرح فرضیه‌ی نوع‌دوستی-هم‌ذات‌پنداری، شک و تردید خود را نسبت به تبدیل اتصال هم‌ذات‌پندارانه‌ای که در حین خواندن رمان ایجاد می‌شود، با تبدیل آن به رفتارهای اجتماعی و نوع‌دوستانه در دنیای واقعی ابراز می‌کند. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که اثبات چنین فرضیه‌ای تا چه‌حد دشوار است. کین می‌نویسد: «کتاب‌ها به‌خودی خود نمی‌توانند تغییر ایجاد کنند. همان‌طور که هر کتاب‌خوان حرفه‌ای می‌داند، رفتار خوانندگان کتاب گاهی ممکن است ضداجتماعی و سست به‌نظر بیاید. نوشتن رمان یک ورزش تیمی نیست.»

همدلی با شخصیت‌های داستان کتابی که می‌خوانیم، ما را از فشارهای روزانه می‌رهاند.

در عوض سوزان کین معتقد است باید از آنچه داستان به ما می‌دهد، لذت ببریم؛ چیزی مانند انتشار یک تعهد اخلاقی که نسبت به شخصیت خلق‌شده در داستان احساس می‌کنیم. (همان‌طور که در دنیای واقعی نسبت به فردی آسیب‌دیده یا رنج‌کشیده ممکن است احساس کنیم.) حتی گاهی به‌گونه‌ای متناقض، خوانندگان رمان با همدلی بیشتری به شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستانی، در مقایسه با افراد و موقعیت‌های واقعی پاسخ می‌دهند. البته او با تمام وجود از منافع سلامتی فردی حاصل از تجربه‌های جالبی مانند خواندن، که موجب رهایی از فشارهای روزمره تکراری می‌شود، حمایت می‌کند.

بنابراین حتی اگر باور نداشته باشید که مطالعه می‌تواند روابطمان را با دیگران بهتر کند، حداقل راهی برای بهتر شدن خودمان است. خواندن کتاب، مغز را به حالتی دلپذیر مانند آنچه در مراقبه برایش رخ می‌دهد، می‌برد و منافعی مشابه آرام‌سازی عمیق ذهنی و درونی را به‌همراه می‌آورد. کسانی که در خواندن و مطالعه مداومت دارند، در مقایسه با افرادی که این‌کار را نمی‌کنند، بهتر می‌خوابند، استرس کمتری تجربه می‌کنند و عزت نفس بالاتری دارند و معمولا کمتر افسردگی سراغشان می‌آید. جانت وینترسون نویسنده، می‌گوید: «داستان و شعر، دوزی از دارو است. چیزی که بهبود می‌بخشد، جدایی از واقعیت بر مبنای تخیلات ذهنی است.»

bibliotherapy/کتاب درمانی

یکی از مراجعان برت‌هود تعریف می‌کند که چطور جلسات فردی و گروهی که با برت‌هود گذرانده در غلبه بر مشکلات کمکش کرده است. او در مقطعی از زندگی با چالش‌ بزرگی چون مصیبت از دست دادن همسرش و حلمه قلبی روبه‌رو شد. او می‌گوید: «در آن لحظه حس کردم زندگی بدون هدفی دارم. خودم را یک زن شکست‌خورده می‌دیدم.» در مورد کتاب‌هایی که در ابتدای کار برت‌هود به او توصیه کرد، او تجربه جالبی به‌دست آورد. کتاب معرفی شده، از جان ایروینگ به‌نام «هتل جدید هامپ‌شایر» بود. او فکر می‌کرد که این کتاب را به‌دلیل اینکه بسیار مورد علاقه‌ی همسرش بوده است، نخواهد خواند و از اینکه آن‌را در فهرست کتاب‌های توصیه شده می‌دید، متعجب و عصبانی بود. اما با گوش دادن به این توصیه، دریافت که خواندن این کتاب تجربه‌ی احساسی فوق‌العاده‌ای را هم از نظر ادبی و هم از نظر رهایی از مشغولیت‌های ذهنی به او بخشید. او همچنین قدردان توصیه‌ی برت‌هود به خواندن رمان تام رابین است؛ چرا که این کتاب یک مسیر یادگیری واقعی درباره‌ی قضاوت و تجربه بود.

یکی از کسالت‌های فهرست شده در مشکلات قابل درمان با رمان، مغلوب شدن با تعداد کتاب‌های موجود در جهان است. این چیزی است که اغلب افراد اهل مطالعه را آزار می‌دهد. الدرکین می‌گوید این یکی از شایع‌ترین مشکلات خوانندگان امروزی است که انگیزه‌ی زیادی را برای برت‌هود به‌عنوان یک کتاب‌درمان ایجاد می‌کند. اینطور به‌نظر می‌رسد که اگرچه تعداد کتاب‌هایی که چاپ می‌شوند هرسال بیشتر از سال گذشته هستند، اما افراد درحقیقت، هر سال از حلقه‌ی کوچک و کوچک‌تری از کتاب‌ها انتخاب می‌کنند. با نگاهی به فهرست اغلب کلوب‌های کتاب درمی‌یابیم که کتاب‌های انتخابی تقریبا همه‌جا مشابه هستند. این فهرست اغلب کتاب‌هایی است که در مطبوعات در موردشان بیشتر صحبت شده و معروف شده‌اند. اگر حساب کنید در طول سال چند کتاب می‌خوانید، یا چه تعداد کتاب دوست دارید پیش از مرگ بخوانید، کم کم پی خواهیدبرد که ناچارید انتخاب درستی از کتاب داشته باشید تا بتوانید بیشترین بهره را از زمان خواندن کتاب ببرید. به‌نظر می‌رسد بهترین راه برای این کار این باشد که در اولین فرصت به یک کتاب‌درمان مراجعه کنید و این جملات را از کتاب تیتوس اندرونیکوس شکسپیر از او بشنوید:

بیا و از کتابخانه‌ی من هرچه می‌خواهی انتخاب کن تا غم و اندوهت را به فراموشی بسپاری.
تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات