APS-C یا فولفریم؛ خرید کدام یک هوشمندانهتر است؟
در دنیای عکاسی، اندازهی حسگر دوربینها همیشه یکی از موارد بحثبرانگیز بوده است و از نظر بسیاری، یکی از مهمترین عوامل تعیین کنندهی کیفیت نهایی تصویر است. وقتی سونی برای اولینبار از دوربین a7R IV رونمایی کرد، ادعا داشت که توانسته کیفیت تصویر را بهحدی ارتقاء ببخشد که توانایی رقابت با نمونههای قطع متوسط را داشته باشد. در سوی دیگر میتوان علاقهمندان به محصولاتی با حسگر میکرو سهچهارم را مثال زد که اعتقاد دارند چنین دوربینهایی میتوانند تصاویری در حد نمونههای فولفریم ثبت کنند، درحالی که حملونقل آنها به سبب اندازهی کوچکتر، بسیار آسانتر خواهد بود. در نهایت عدهی زیادی از علاقهمندان به دنیای عکاسی نیز وجود دارند که حسگرهای فولفریم را بهعنوان استانداردی برای عکاسی حرفهای پذیرفتهاند. از نظر آنها نمونههای کوچکتر مانند سنسورهای APS-C ممکن است در مواقع نیاز کاربردی واقع شوند و بتوانند نیازهای کاربران مبتدی یا نیمهحرفهای را برآورده کنند، اما هیچ وقت به گرد پای دوربینهایی با حسگر فولفریم نخواهند رسید. در سوی دیگر بسیاری از منتقدان یا مخالفان ادعا میکنند که محبوبیت بالای فولفریم به دلیل قرار گرفتن در جایگاه مناسب است که توسط بسیاری از شرکتهای سازنده تعریف شده است نه خود عکاسها و علاقهمندان به عکاسی. همچنین نمیتوان از نقش غیرقابل انکار تاریخچهی صنعت عکاسی و قطع ۳۵ میلیمتری در افزایش محبوبیت فولفریم، چشمپوشی کرد. اما ریشهی اصلی چنین تفکری از کجا منشاء میگیرد و چرا حسگرهای فولفریم توانستهاند تا این حد محبوبیت کسب کنند و تاج پادشاهی دنیای عکاسی را بر سر بگذارند؟
تعریف واژهی ایدهآل
قبل از هرگونه صحبتی بهتر است در ابتدا منظور از برخی تعابیر را شفافسازی کنیم تا دچار سردرگمی نشویم. در این متن مفهوم از عبارت ایدهآل در عکاسی شامل ترکیبی از عملکرد، اندازه و هزینه میشود بهطوری که عملکرد باتوجه به اندازه و هزینه قابل توجیه باشد. طبیعی است که هرچقدر ابعاد حسگر کوچکتر باشد، در زمینهی اندازه و هزینه میتواند رتبهی بهتری کسب کند اما در نقطهای، کاهش هزینه و افزایش قابلیت حملونقل ارزش فدا کردن عملکرد را نخواهد داشت. همچنین برعکس این مثال نیز صادق است و بسیاری از علاقهمندان حاضر نیستند دوربینهای ۱۵۰ مگاپیکسلی قطع متوسط را خریداری کنند زیرا اندازهی بسیار بزرگی دارند و هزینهی بسیار زیادی نیز باید بابت آنها پرداخت کرد که برای بسیاری قابل توجیه نیست. با بزرگ شدن اندازهی حسگر مشکلاتی مانند فایلهای بسیار حجیم RAW، کاهش تعداد تصویر متوالی قابل ثبت، افزایش بار پردازنده و کاهش عمکلرد فیلمبرداری از جمله مواردی هستند که میتواند گریبان خریداران را بگیرد. پس باید نتیجه گرفت که رابطهی مستقیم و خطی میان اندازهی حسگر و عملکرد دوربین وجود ندارد و عوامل تأثیرگذار دیگری نیز در این معادله، سهیم هستند.
تفاوت میان حسگرهای مختلف (برای مشاهده در ابعاد اصلی روی تصویر کلیک کنید)
چگونه فولفریم به یک استاندارد تبدیل شد
برای یافتن پاسخ این سؤال به سراغ ریچارد باتلر، ویراستار فنی سایت DPReview و بیل کلف، ویراستار سایت PhotonsToPhotos میرویم که نظرات آنها پیرامون علت تبدیل فولفریم به استانداردی در عکاسی را بشنویم. بیل کلف به ما میگوید:
نظر شما بسیار درست است که اندازهی حسگر با معیارهایی مانند اندازه، قیمت و عملکرد رابطه دارد اما بهنظر من ترکیبی بهینه بهعنوان بهترین گزینه وجود ندارد. هر یک از افراد معیارها و حداقلهای خود را برای میزان کیفیت تصویر دارند و قطعا بیشتر افراد نیز ترجیح میدهند لوازم عکاسی با وزن و اندازهی کمتری حمل کنند. اما اندازهی حسگر بستگی به کاربرد و نیاز عکاس دارد زیرا در غیر این صورت میزان عملکرد براساس اندازهی حسگر یکسان است و تفاوت چندانی ندارد.
هردو ویراستار قبول دارند که فولفریم بهعنوان استاندارد پیشفرض در دنیای عکاسی پذیرفته شده است اما علت آن این است که آسانترین و منطقیترین گزینه برای پشتیبانی از سوی سازندگان به شمار میرفته است و به همین دلیل رواج بیشتری یافته است. دلایل تاریخی بسیاری وجود دارد که چرا سازندگان ترجیح دادند از این نوع حسگر، پشتیبانی بیشتری به عمل بیاورند و تمایل بیشتری دارند تا محصولاتی چنین حسگری را به خریداران ارائه دهند که البته بعضی از همین دلایل بدون ربط با مسائل مالی و سود اقتصادی نیست. در سوی دیگر ریچارد باتلر به ما میگوید:
سازندگان دوربینها میزان بسیار زیادی سرمایهگذاری روی حسگرهای فولفریم انجام دادهاند و قطعاً انتظار میرود تا تمرکز اساسی آنها نیز روی محصولاتی با چنین حسگری باشد. مشتریان حرفهای یا ردهبالا کسانی هستند که اقدام به خرید لنزهای متعدد برای دوربینهای خود میکنند، پس شرکتها تصمیم میگیرند تا از مشتریانی که لنزهای آنها را خریداری کردهاند، پشتیبانی بیشتری به عمل بیاورند زیرا ممکن است در آینده نیز اقدام به خرید لنزهای دیگری کنند. این روند موجب میشود تا علاقهمندان به عکاسی نیز به خرید دوربینهای فولفریم ترغیب شوند بدون آن که تناسب چنین محصولاتی با معیارهای خود فکر کنند. در زمان قبل از دوربینهای دیجیتال، قطعهای مورد استفاده در عکاسی اندازهای برابر یا بیشتر از ۳۵ میلیمتر داشتند. اکنون قطعهایی با اندازهی کمتر از ۳۵ میلیمتر با نام بریج شناخته میشوند و معمولا توسط جامعهی حرفهای عکاسان، چندان مورد توجه قرار نمیگیرند. حتی با وجود حجم بسیاری از نمونهها و کارهای حرفهای صورت گرفته با دوربینهای دارای حسگرهایی مانند میکرو سهچهارم و APS-C، همچنان تفکر رایج در دنیای عکاسی نسبت به چنین حسگرهایی تغییر پیدا نکرده است که خود موجب تداوم سلطهی فولفریم میشود.
دوربین a7 IV سونی با حسگر فولفریم
شاید حدود ۱۰ سال قابل، دلایل اقتصادی چندان در زمینهی برتری حسگرها مهم نبودند؛ اما ظهور گوشیهای هوشمند موجب شد تا سازندگان دوربینها مجبور باشند به خریداران ثابت کنند که هر یک از دوربینهای آنها ابزار حرفهای به شمار میرود که با دوربین گوشیهای هوشمند تفاوت دارد. در نهایت میزان فروش کلی در تعداد واحدهای دوربین کاهش چشمگیری پیدا کرد و یکی از راههای جبران آن، افزایش قیمت به ازای هر واحد بود. همچنین باید در نظر داشت حتی شرکتهای بزرگ مانند سونی، بودجهی محدودی در اختیار دارند و درنتیجه عاقلانه است که تمرکز هزینههای صورت گرفته در بخش تحقیق و توسعه به سوی محصولاتی با حسگر فولفریم یا قطع متوسط جلب شود. ریچارد باتلر در جمعبندی صحبتهای خود میگوید:
بسیاری از تولیدکنندگان دوربینها، بسیار کوچکتر از آنچه که فکر میکنید هستند. این شرکتها تعداد کمی طراح لنز در اختیار دارند که بودجهی محدودی در اختیار آنها قرار داده میشود. میزان زمان مورد نیاز برای توسعهی یک لنز APS-C برابر با میزان مورد نیاز برای یک نمونهی فولفریم خواهد بود که در نهایت میتوان آن را به دارندگان دوربینهایی با حسگر APS-C نیز فروخت و آنها را متقاعد کرد که چنین روشی در بلندمدت اقتصادی و هوشمندانه خواهد بود. در مقطع زمانی خاصی، پشتیبانی کمتر از محصولات میانرده میتواند به افزایش فروش محصولات ردهبالای یک شرکت کمک کند که میتوان از آن بهعنوان مسیر یا عطش بهروزرسانی نام برد. در چنین حالتی، دارندگان محصولات میانرده به این فکر میکنند که با دوربینهای گرانقیمتتر فولفریم میتوانند از لنزها، قطعات جانبی و در کل پشتیبانی بیشتری بهره ببرند بدون اینکه در نظر داشته باشند چنین محصولی برای آنها مفید و کاربردی واقع میشود یا خیر.
اکنون با پیشرفتهای صورت گرفته در زمینهی حسگرها و تغییر نیازهای عکاسان، شاید بتوان گفت که حسگرهای APS-C میتوانند گزینههای بهینهتری نسبت به حسگرهای فولفریم و میکرو سهچهارم به شمار بیایند.
حسگر تصویر ایدهآل
برای دست یافتن به یک گزینهی ایدهآل همیشه باید توازن میان دوربین، لنز و حسگر را برای هر موقعیت و شرایط در نظر بگیریم. گاهی اوقات در شرایطی ممکن است اندازه و وزن زیاد به هیچ وجه نتواند جلوی استفاده از حسگر تصویر بزرگتر را بگیرد و اندازهی حسگر برای ثبت تصاویر با کیفیتتر در الویت قرار داشته باشد. در هر صورت هر کاربر بسته به نوع نیازهای خود دارای یک حسگر تصویر ایدهآل است که احتمالا برای بسیاری گزینهی معقول، APS-C است. این حسگر به خوبی پشتیبانی میشود که میتوان سری X فوجیفیلم و مانت E سونی را نام برد. در این حسگر نسبت عملکرد به اندازه و هزینه دارای مقدار مطلوبی است که اختلاف بسیاری با حسگرهای فولفریم و میکرو سهچهارم دارد. بسیاری از قابلیتهایی که کاربران تنها از دوربینهای فولفریم انتظار دارند، در نمونههای مشابه APS-C نیز قرار گرفته است و بعضی اوقات استفاده از آنها در چنین دوربینهایی بسیاری آسانتر نیز هست. چنین محصولاتی معمولا قیمت برابر یا کمتر از دوربینهای میکرو سهچهارم دارند و ضریب کراپ آنها تنها ۱.۵ برابر است.
برای مقایسه میتوانیم دوربین a6400 سونی را با نمونهی گرانقیمت و فولفریم این شرکت یعنی a7 III مقایسه کنیم. a6400 حدود ۱۱۰۰ دلار ارزانتر از برادر بزرگتر خود است و حدود ۲۵۰ گرم سبکتر است. همچنین از قابلیتهای چشمگیری مانند دنبالکردن سوژهی Real Time، فوکوس در دو صدم ثانیه و تصویربرداری پیاپی با نرخ ۱۱ فریم در ثانیه با فرمت ۱۴ بیت RAW بهره میبرد درحالی که مقدار آخر در a7 III برابر با ۱۰ فریم در ثانیه است. اوضاع حتی برای مدل پرچمدار a6500 بهتر نیز هست زیرا به ویژگیهایی مانند فیلمبرداری 4K/60p مجهز شده است.
دوربین a6500 سونی با حسگر APS-C در کنار a7 III با حسگر فولفریم
مثال دیگر دوربین X-T3 فوجیفیلم است که از نظر قیمت و وزن نزدیکی بیشتری با a7 III دارد و با قیمت ۵۰۰ دلار کمتر و اختلاف حدود ۱۰۰ گرم عرضه میشود. در زمینهی ویدئو، محصولی فوجی میتواند با فرمت 4k/60p بهصورت ۱۰ بیت و داخلی اقدام به ضبط کند درحالی که محصول سونی حتی نمیتواند این کار را به کمک HDMI انجام دهد. همچنین مانند a6400 قادر است تصاویر پیاپی با نرخ ۱۱ فریم در ثانیه بهصورت ۱۴ بیت با فرمت RAW بگیرد و در حالت الکترونیکی نیز قادر است این مقدار را به ۳۰ فریم در ثانیه با کراپ ۱.۲۵ برابر برساند. باید در نظر داشت که دارندگان این محصول میتوانند از لنزهای باکیفیت مخصوص APS-C در اندازههای مناسب نیز بهره بگیرند. ریچارد باتلر در ادامهی صحبتهای خود میافزاید:
هر فرد باتوجه به نیازهای خود باید محصول خاصی را در نظر داشته باشد و گزینهی مناسب و صحیح برای همهی افراد وجود ندارد. اما مشکل اینجا است که شعارهای پیرامون حسگرهای فولفریم و جدی گرفتن بیش از اندازهی آنها موجب شده است تا بسیاری از علاقهمندان از خرید لنز برای دوربینهای APS-C خود منصرف شوند که این امر در نهایت موجب کاهش انگیزهی سازندگان برای توسعهی لنزهای مخصوص این حسگرها میشود و چنین چرخهای همچنان تکرار خواهد شد. اگر خود من فردا نیاز به خرید یک دوربین داشتم، قطعا یک مدل APS-C را انتخاب میکردم. اگرچه دوربینهای فولفریم قابلیتهای بیشتری مانند عمق میدان و عملکرد بهتر در شرایط نوری نامناسب را ارائه میدهند، اما تمامی این ویژگیها به بهای وزن و هزینهی بیشتر تمام میشود. همچنین نباید فراموش کرد که برخی مدلهای APS-C میتوانند در زمینهی فیلمبرداری، بسیار قدرتمندتر از سایر محصولات ظاهر شوند.
در نهایت باید گفت که بحث پیرامون حسگر تصویر ایدهآل ممکن است به نتیجه نرسد و پاسخی واحد برای تمامی علاقهمندان به عکاسی وجود نداشته باشد اما قطعاً حامل این پیام است که همهی افراد به دوربینهای فولفریم نیاز ندارند. این پیام همانند پادزهری در مقابل اپیدمی حسگرهای فولفریم و اغراق ایجاد شده از سوی واحدهای بازاریابی است که متاسفانه موفق به فتح قسمتهای بسیاری از صنعت عکاسی شدهاند.
تشویق به رقابت
اگرچه دوربینهای مجهز به حسگر APS-C میتوانند بهترین تعادل میان عملکرد و قیمت را ارائه دهند، اما همچنان بسیاری از عکاسان حاضر نیستند قابلیتهایی مثل عمق میدان یا عکاسی در نور کم را فدای قیمت و وزن کنند. در سوی دیگر کسانی که اقدام به فیلمبرداری حرفهای میکنند به استفاده از حسگرهای Super 35 عادت دارند و درنتیجه میزان کراپ برای آنها چندان مهم نیست و معمولا از دوربین دوم نیز بهره میبرند تا بتوانند سایر نیازهای خود را پوشش دهند و دیگر نیازی به حسگرهای کوچکتر مانند میکرو سهچهارم نداشته باشند. البته بسیاری نیز هستند که پیرامون ارزشمندی حسگرهای میکرو سهچهارم پافشاری میکنند و اعتقاد دارند فدا کردن تصویربرداری در نور کم، ارزش وزن و اندازهی کمتر و سرعت بیشتر را دارد. اما نباید فراموش کرد که چنین حسگرهایی از کراپ ۲ برابر بهره میبرند که میتواند آزاردهنده باشد و اختلاف قیمت آنها با نمونههای APS-C چندان نیست درنتیجه مبلغ چشمگیری در هزینهها صرفهجویی نخواهد شد.
دوربین X-T3 فوجیفیلم با حسگر APS-C
بسیاری از قابلیتهای دوربینهای گرانقیمت فولفریم برای قشر عظیمی از دارندگان بدون استفاده است و تنها هزینهی اضافی بهدنبال دارد. همچنین خرید چنین محصولاتی موجب میشود تا فشار وارد شده روی سازندگان برای توسعهی محصولاتی با ابعاد کوچکتر، کاهش پیدا کند و موجب تمرکز بیشتر آنها روی حسگرهای فولفریم میشود. در نهایت پیشرفتهای مهم و درخور توجه مرتبط با سایر حسگرها از جمله APS-C و میکرو سهچهارم کاهش مییابد و شرکتها نیز همچنان به تبلیغ نمونههای فولفریم خود ادامه خواهند داد. با تشویق علاقهمندان عکاسی به خرید دوربینهایی با حسگرهای متنوعتر، بستر مورد نیاز برای پشتیبانی از سایر قطعهای مستقل از فولفریم فراهم میشود و در نهایت با افزایش قطعهای پشتیبانی شده توسط سازندگان، گزینههای بیشتری برای خریداران در دسترس قرار میگیرد.
قیمت بهروز، مشخصات فنی و هر اطلاعاتی که برای خرید ارزان و آگاهانهی انواع دوربین عکاسی نیاز دارید را در بخش محصولات زومیت بیابید. در این بخش، علاوهبر مشخصات فنی دقیق دوربینهای کانن، نیکون، پاناسونیک، سونی و دیگر برندها، امکان مقایسهی دو یا چند محصول درکنار گالری تصاویر رسمی محصولات دردسترس شما خواهد بود.
نظرات