حباب بزرگ سامسونگ، نبرد استراتژی‌ها و نگرش‌ها در بازار محصولات هوشمند: قسمت چهارم

جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۱
مطالعه 19 دقیقه
ما در مورد هر نام و برند بزرگی در دنیای تکنولوژی نظر و احساسی داریم و رفتار ما نسبت به آن برند تا حدی ماهیت این احساس و نظر را آشکار می‌کند.
تبلیغات

در این قسمت از سری مقالات اختصاصی «نبرد استراتژی‌ها و نگرش‌ها» به بررسی وضعیت سامسونگ در حال حاضر و مسیر آن در آینده خواهیم پرداخت. اینکه چگونه سامسونگ دنیای هوشمند را با قدرت تمام تسخیر کرد و چرا این یکه تازی ممکن است به موانع بزرگی برخورد کند. با زومیت همراه باشید تا ببینیم منظور از حباب برای برند محبوب و عظیم سامسونگ چیست.

  • نبرد استراتژی‌ها و نگرش‌ها در بازار تلفن هوشمند و تبلت: قسمت اول بررسی نگرش و استراتژی اپل و دلیل سود بالا از فروش هر محصول
  • نبرد استراتژی‌ها و نگرش‌ها در بازار تلفن هوشمند و تبلت: قسمت دوم، چرا آیفون یا آیپد ثمره نگرش و استراتژی اپل هستند
  • نبرد استراتژی‌ها و نگرش‌ها دربازار تلفن هوشمند و تبلت: قسمت سوم بررسی دلایل موفقیت اکوسیستم اپل و ثبات آن، به همراه مقایسه اکوسیستم‌ها
  • در ابتدا باید خاطر نشان کنم که این مقاله نظر شخصی نویسنده است و کوچکترین ارتباطی به جهت گیری وب‌سایت یا مسائل تجاری یا تبلیغاتی ندارد. پس با خیالی آسوده این مقاله را مطالعه کنید و در آخر نظر خود را برای تکمیل ارزش مقاله در بخش نظرات اضافه کنید.

    سوال اول : سامسونگ به چه خصوصیاتی معروف است؟ اسم آن را «۵ ت» می‌گذاریم!

    ۱. تکنولوژی برتر

    این اولین ذهنیتی است که در بسیاری از ما ایجاد می شود. سامسونگ در بسیاری از محصولات ، مخصوصا محصولات الکترونیکی و هوشمند دارای تکنولوژی پیشرو است. منظور از تکنولوژی، محصول از دید کلی نیست بلکه قطعات بکار رفته، فرایند تولید، مواد به کار رفته در قطعات داخلی و عملکرد نسبی یک قطعه است. به طور مثال در زمینه پردازنده، این شرکت توانسته به یکی از شرکت‌های بسیار موفق در تولید تراشه با لیتوگرافی‌های رقابتی در بازار تبدیل شود.

    سامسونگ با گلکسی آلفا و تراشه 20 نانومتری ثابت کرد که باز هم می‌تواند حتی به شرکت اینتل که ۲ سال از دیگر تولیدکننده‌ها جلوتر است لبخند پیروزی بزند. از موارد دیگر می‌توان به نمایشگر AMOLED یا حافظه مجتمع سه‌بعدی رم اشاره کرد. این موضوع حتی به دوربین هم کشیده شده و سامسونگ توانسته در دوربین موبایل هم پیشرفت شگرفی ایجاد کند. به راحتی می توان گفت که سامسونگ در این زمینه از دید وسعت بی همتا است.

    samsung-bubble-1

    ۲. تبلیغات

    هیچ شرکتی به اندازه سامسونگ تبلیغ نمی‌کند. این موضوع مستقل از کشور است، شما به هر کشوری که سفر کنید، یکی از مواردی که از احساس غربت شما می‌کاهد، بیلبوردها و تبلیغات سامسونگ است. این موضوع به قدری زیاد است که بودجه بازاریابی سالیانه این شرکت را به بیش از 13 میلیارد دلار رسانده است. به این معنی که هیچ جای کره خاکی از تبلیغات این شرکت در امان نیست.

    samsung-bubble-2

    ۳. تقلید

    این موضوعی ناراحت کننده و در بعضی موارد امیدوار کننده است. ناراحت کننده به این خاطر که سامسونگ تقریبا در هر دسته محصولی از جارو برقی گرفته (دادگاه با شرکت دایسون) تا گوشی هوشمند (دادگاه با اپل) مشکلی با کپی‌برداری مستقیم از رقبای موفق ندارد و این موضوع شرکت‌های نوآور را یک به یک دچار مشکل کرده است. امیدوارکننده به این جهت که مشتریان به محض اینکه ایده جالبی به بازار می‌آید منتظر هستند که سامسونگ هم همان ایده را با تکنولوژی‌های برتر خود با امکانات فراوان به نمایش بگذارد، به گونه‌ای که هر ایده خوبی حتما یک معادل سامسونگی دارد.

    تقلید سامسونگ به معنای نبود نوآوری نیست، سامسونگ گاهی ایده خوب را از میان می‌برد و گاهی ایده از میان رفته را با یک محصول نوآورانه دوباره به صحنه باز می‌گرداند

    ۴. تنوع

    یا بهتر بگوییم تنوع بیش از اندازه! سامسونگ از انتشار ۱ گوشی در روز یا ۱۰ تبلت در ماه ابایی ندارد! حتی مدیران سامسونگ هم نمی‌توانند تمام محصولات فقط هوشمند این شرکت را از حفظ بر روی کاغذ بنویسند. این موضوع واقعا تصمیم گیری را برای مشتری مشکل ساخته است. به طوری که در یک بازه قیمت کوچک، مثلا ۲۰ گوشی از این کمپانی وجود دارد که در ۶ ماه قبل معرفی شده‌اند. سامسونگ واقعا به نام گلکسی معنای واقعی آن را بخشیده است، کهکشانی پر از ستاره که از ستارگان کوچک و کم سو تا ستارگان درخشان را شامل می‌شود.

    ۵. تقلب

    شاید این مورد هنوز بزرگ نشده باشد. دلیل آن هم واضح است، چون انتشار بیش از اندازه این موارد بهای سنگینی دارد، اما موارد بسیاری به سامسونگ نسبت داده شده است که در شان یک شرکت با درآمد کلی بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار نیست. از استخدام دانشجویان برای نوشتن کامنت در مطالب مرتبط با HTC تا تهدید بلاگ‌نویسان نمایشگاه به اینکه باید فقط در مورد سامسونگ گزارش تهیه کنند.

    تقلب در بسیاری از شرکت‌های آسیای شرقی وجود دارد، در این منطقه رقابت سالم و قانون‌مند تعریف نشده است.

    این شرکت برای بهبود وضعیت خود در بازار دست به هر کاری می زند. علت آن سیاست مستقیم این شرکت برای تقلب نیست، بلکه به دلیل بودجه بالای بازاریابی و به تبع آن فشار بر مدیران برای گرفتن نتیجه دلخواه و فرهنگ سازی نادرست برای حفظ شخصیت برند، مدیران کشورهای مختلف دست به این روش‌ها می زنند و برند سامسونگ را خدشه‌دار می‌کنند.

    البته این رفتار غیر اخلاقی در بسیاری از شرکت‌های آسیای شرقی دیده می شود، از کپی کردن تمام امکانات نرم افزاری سامسونگ توسط ال‌جی گرفته تا کپی برداری شرکت هواوی از iOS نسخه جدید و کپی‌برداری‌های آشکار شیائومی از اپل که به یک معضل تبدیل شده است. به دلایل متعدد فرهنگی و قانونی در آن منطقه، این موضوع هنوز یک معضل بزرگ برای دنیای تکنولوژی و رقابت سالم محسوب می‌شود.

    حال اجازه دهید چند مورد جزئی تر را به هویت جدید سامسونگ اضافه کنیم:

    نسل اول برای تست

    سامسونگ همیشه نسل اول خود را برای تست بازار عرضه می‌کند. حتی گلکسی نوت که یک محصول فوق العاده بود، به گفته مدیران سامسونگ در ابتدای کار به عنوان تست بازار عرضه شد و امید چندانی به فروش میلیونی آن وجود نداشت. حال تصور کنید که Galaxy Camera، تبلت سامسونگ گلکسی نوت 10.1 یا حتی Galaxy Gear چه معنایی خواهد داشت. نسل اول محصولات سامسونگ را نباید خرید، مگر در موارد خاص (گوشی گلکسی نوت اول). مورد دیگر را می‌توان به پردازنده ۸ هسته‌ای اشاره کرد که به راستی نسخه اول حتی از مرحله آزمایشی هم نگذشته بود، اما در نسخه‌های بعدی به یک باره به یک 8 هسته‌ای واقعی و بهینه تبدیل شد.

    قیمت بالاتر نسبت به امکانات (مخصوصا در میان رده)

    این موضوع شاید 3 یا 4 سال است که در بازار محصولات هوشمند حس شود. اما کافی است نگاهی به برندهای خوب چینی مانند هواوی یا لنوو بیاندازید. یک گوشی بسیار خوب مانند سری Honor با امکانات فراوان قیمتی نزدیک به ۳۰ درصد پایین تر از معادل سامسونگ خود دارد.

    این اختلاف به این دلیل چشم‌گیر است که در بعضی موارد شما می‌توانید با بودجه بسیار کمتر محصولی بخرید که حتی کیفیت ساخت آن نیز بهتر از برندهای بزرگ است. این موضوع در محصولات میان رده بسیار زیاد است و برند سامسونگ به معنای ۲۰ تا ۳۰ درصد قیمت بیشتر برای محصول است.

    سوال دوم: چرا سامسونگ به غول دنیای هوشمند تبدیل شد؟

    samsung-bubble-3

    پیش از اینکه به مبحث حباب برسیم، اول باید پرسید که چرا سامسونگ به این شدت رشد کرد و به غول دنیای هوشمند تبدیل شد. جالب اینجا است که اگر موارد بالا را مطالعه کرده باشید تقریبا جواب این پرسش برای‌تان روشن است. اما اجازه دهید موارد دیگری را به آن اضافه کنم که دلیل این رشد را واضح‌تر نشان می‌دهند:

  • شناخت به موقع بازار در سال ۲۰۰۷ و پاسخ به موقع و سریع به آیفون
  • گوش دادن به تمام خواسته‌های بازار و پیاده سازی آنها حتی به قیمت ناکارآمدی
  • شناخت مفهوم پرچمدار بازهم با نگاه کردن به آیفون و تولید یک رقیب بزرگ و یک انتخاب مناسب به تعداد انبوه
  • رابطه تنگاتنگ با گوگل در ابتدای کار و بهره‌گیری زیاد از امکانات نرم افزاری این شرکت
  • هدف قرار دادن شرکت اپل در تبلیغات و حمله به نقطه ضعف های این شرکت و حتی کاربران آیفون
  • سرمایه گذاری پر ریسک و تهاجمی در تکنولوژی های مربوط به محصولات هوشمند مانند AMOLED
  • این موارد کافی است تا یک گزینه بی چون و چرا برای کسانی که نمی‌خواهند آیفون بخرند ایجاد نماید. موردی که شرکت‌های مایکروسافت، نوکیا، موتورولا ، بلک‌بری و بسیاری دیگر متوجه نشدند و پاسخ دیر آنها باعث از دست رفتن این فرصت بزرگ در بازه زمانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ شد. زمانی که آیفون به تازگی بازار تلفن هوشمند واقعی را شکل داده بود و فرصت برای هر شرکتی وجود داشت که یک گزینه مناسب در مقابل آن قرار دهد.

    سامسونگ تنها شرکتی است که تخصص شکست دادن رهبر بازار را دارد، و این کار را بارها و به هر قیمتی انجام داده است

    همین موضوع برای آیپد نیز وجود دارد. باز هم شرکت‌های دیگر این موضوع را جدی نگرفتند و سامسونگ با تکیه بر تکنولوژی‌های فراوان خود توانست به هر صورت ممکن (حتی بدون وجود یک سیستم عامل مناسب تبلت و بدون اپلیکیشن) یک گزینه در اختیار کاربران قرار دهد و بازار تبلت اندرویدی را نیز از آن خود کند.

    تمامی این موفقیت‌ها ناشی از شناخت هوشمندانه این شرکت در انتخاب هدف است. هدفی که با تمام قوا و سریع به سمت آن هجوم می آورد و بخشی از بازار جدید را به چنگال خود می‌کشد. این موضوع تنها در قرن ۲۱ و تنها در دنیای تلفن و تبلت هوشمند وجود نداشته و قبلا این حمله به شرکت نوکیا در دنیای موبایل‌های غیرهوشمند، یا سونی در دنیای تلویزیون تخت یا برندهای آمریکایی و آلمانی در دنیای لوازم خانگی صورت گرفته که دقیقا به همین روش به پیروزی رسیده است.

    سوال سوم: چرا این رشد عجیب در دنیای محصولات هوشمند شبیه یک حباب است؟

    جواب این سوال آنقدر ساده نیست، اما می‌توان به جواب نزدیک شد. با دقت به مواردی که در بالا اشاره کردم و مقایسه آن با اصول برندینگ، به این موضوع پی می‌بریم که سامسونگ در مبحث برندینگ هنوز دچار مشکل است. اگر یک برند فروش زیاد داشته باشد، اما هر محصول نماینده برند و پیام آور برند آن سازمان نباشد، تنها به مانند حبابی است که هر لحظه امکان از میان رفتن آن وجود دارد. بسیاری از برندها به همین دلیل با وجود فروش باورنکردنی از صحنه رقابت حذف شده اند. در دنیای مصرف کننده نهایی سه معیار مهم اوج گیری و ثبات یک برند از دید من به صورت زیر است:

    پیوستگی

    samsung-bubble-4

    پیوستگی برای یک برند به این معنا است که شما حتی اگر بعد از 10 سال از یک برند خریدی انجام دهید، دوباره همان حس را نسبت به محصول آن برند داشته باشید. این گونه است که خریداران یک برند معتبر به راحتی آن برند را به دیگران پیشنهاد می‌کنند و مطمئن هستند که دیگران به هر صورتی از برند مورد نظرشان خرید کنند پشیمان نخواهند شد. محصول این پیوستگی اطمینان از خرید در هر زمان است.

    حباب در بازار یعنی صعود و سقوط سریع، اما به معنای این نیست که سودی در آن بدست نیامده است

    در این زمینه سامسونگ در سری گلکسی اس یا گوشی گلکسی نوت خیلی خوب عمل کرده است، اما در بقیه موارد این پیوستگی وجود ندارد، به طور مثال زمانی گلکسی تب یک تبلت رده بالا بود اما از سری دوم و سوم ناگهان به یک تبلت با مشخصات بسیار پایین تبدیل شد. این موضوع در تبلت بسیار نمایان تر است، به صورتی که تنها چند ماه بعد از انتشار سری پرو که به نظر پرچمدارهای سامسونگ می رسیدند، سری گلکسی تب اس وارد بازار شد و نشان داد که در این دسته محصولات تصمیم مشخصی برای پرچمدار وجود ندارد.

    شفافیت پیام برند

    samsung-bubble-5

    شفافیت پیام برند لزوم داشتن هویت است. لازم نیست که این پیام را بتوان به صورت کلمات مشخص بیان کرد، تنها کافی است که افراد بدانند دقیقا از یک برند چه انتظاری باید داشته باشند، حتی اگر از محصولات آن استفاده نکرده باشند.

    به طور مثال شاید هیچ کدام از ما سوار یک ماشین فراری نشده باشیم، ولی لازم نیست که کسی برای ما توضیح دهد که محصول این برند چه حسی را به مصرف کننده منتقل می‌کند. محصول شفافیت پیام، هماهنگی انتظار مصرف‌کننده از محصول و به تبع آن وفاداری به برند است. برند دلسی (Delsey) مثال بسیار مناسبی برای دو مورد بالا است، شما از این برند انتظار مشخصی دارید زیرا دلسی ده‌ها سال در ارایه هویت خود پیوستگی و شفافیت را رعایت نموده و این پیام سبکی، مقاومت بالا و طول عمر زیاد است.

    samsung-bubble-6

    تنوع بیش از اندازه محصول و پیروی از گرایش‌ها و ایده‌های بازار موجب می‌شود که سامسونگ اندک اندک این خصوصیت مهم را از دست بدهد. و مصرف کننده نداند که از یک محصول سامسونگ دقیقا چه مواردی را باید انتظار داشته باشد، ممکن است یک گوشی میان رده خریداری کند و با مشخصات پایین و کیفیت نامناسب مواجه شود یا ممکن است یک محصول رده بالا خریداری کند و طیف وسیعی از تکنولوژی‌ها را دریافت کند.

    تمایز

    برند زمانی بین مشتریان شناخته می‌شود که محصولش در برخی موارد کلیدی متمایز باشد، این تمایز به مشتری این اعتماد به نفس را می‌دهد که حتی خرید خود را جزئی از هویت خود بداند و آن را به دیگران پیشنهاد دهد. به طور مثال اگر یک برند کفش به کیفیت، طراحی و طول عمر معروف باشد، مشتری نه تنها خرید خود را تکرار خواهد کرد (چون در برند دیگری به آن هدف نمی رسد) بلکه خرید خود را به دیگران با افتخار پیشنهاد می‌کند.

    در بخش تمایز سامسونگ خوب عمل کرده است، اما مشکل کمرنگ شدن این تمایز در برخی موارد است. به طور مثال زمانی بود که سامسونگ در زمینه پردازنده رقیبی در دنیای اندروید نداشت، اما اکنون این تمایز را از دست داده است. زمانی در زمینه نمایشگر بی‌رقیب بود، اما باز هم این مشخصه با حضور قدرتمند‌تر شرکت‌های کوچکتر مانند ال‌جی کمرنگ گشته است، این کمرنگ شدن تمایز به نرم افزار، قیمت‌گذاری نسبت به امکانات و بسیاری از موارد دیگر نیز گسترش یافته است.

    با این حال این تمایز تنها موردی است که هنوز سامسونگ توانسته بخشی از آن را که تمایز تکنولوژی است به خوبی حفظ کند، اما طناب تمایز برند سامسونگ دیگر به ضخامت و استحکام گذشته نیست که به راحتی این برند را در بازار رقابتی محصولات هوشمند در بالای هرم نگاه دارد. یک علت بزرگ آن، قدرت گرفتن شرکت‌های تامین کننده قطعه مانند پردازنده، نمایشگر و غیره است که این اختلاف و تمایز را هر روز کمرنگ‌تر می‌کند.

    برندینگ درست یعنی دلسی Delsey، یعنی پیام تبلیغات با خصوصیات محصول و با پیشنهاد پدر به فرزند در مورد این برند لغت به لغت یکسان است

    خطر اصلی که این حباب را تهدید می کند چیست؟

    شاید این تصور وجود داشته باشد که اگر بازار تغییر انقلابی کند، به شرکت سامسونگ لطمه‌ای وارد می‌شود چرا که سامسونگ در زمینه تغییر گرایش بازار هیچگاه پیشرو نبوده است. اما این تصور اشتباه است! سامسونگ با هر تغییری خود را وقف داده و به سرعت در آن رهبر بازار را کنار زده و خود را در جایگاه اول نشانده است؛ حتی می‌توان این موضوع را تخصص این شرکت دانست.

    اما مشکل این است که سامسونگ به دنبال ساختن سازه استواری به نام برند واحد نیست و تخصص خود را در ایجاد همین حباب‌های بزرگ می‌داند. هر حبابی که از میان می‌رود، حباب دیگری ایجاد می‌شود و ایده جدید دنبال می‌شود و باز هم سامسونگ بیشترین بهره را از بازار جدید ایجاد شده می‌برد. پس این حباب به خودی خود برای این شرکت نگران کننده نیست. چیزی که سامسونگ انتظار آن را نداشته در جای دیگری نهفته است.

    تهدید اول (مهمترین تهدید): ارتش بزرگ چین و برندینگ تقریبا صحیح

    samsung-bubble-8

    خطر اصلی که سامسونگ را تهدید می‌کند، این است که ارتش قدرتمند چین که شامل برندهای بزرگی همچون هواوی، لنوو، شیاومی، ZTE ،Oppo و بسیاری دیگر برندهای کوچک و بزرگ است، به اهمیت برندینگ واقف شده‌اند و به سرعت در حال رشد هستند. این شرکت‌ها همانند گذشته تنها به دنبال تولید محصولات ارزان نیستند، بلکه با هوشمندی تمام قدم‌های استواری در مسیر برندینگ برداشته‌اند.

    حتی مدیران سامسونگ نیز به اهمیت این موضوع واقف بوده‌‌ و از تغییر شکل بازار در سال ۲۰۱۴ سخن‌های فراوانی به زبان آورده‌اند. تصور کنید شرکت‌هایی مانند لنوو یا هواوی بتوانند بودجه تبلیغاتی خود را افزایش داده و در بازارهای جهانی با خدماتی مشابه سامسونگ وارد شوند.

    لنوو، هواوی، شیائومی و دیگر برندهای موفق چینی ثابت کردند که محصول چینی یعنی محصول با کیفیت و خوش قیمت، نه محصول بی کیفیت!

    شرکتی مانند لنوو که موفقیت بی چون و چرای خود را در دنیای کامپیوتر شخصی به یدک می‌کشد، حال برای اولین بار بیش از لپ‌تاپ و کامپیوتر توانسته تلفن هوشمند به فروش برساند. این شرکت با تکیه بر موارد مهم برندینگ مانند تمایز با تولید محصولاتی با مشخصات کاملا متفاوت مانند باتری بسیار بزرگتر از محصولات همرده (تبلت لنوو یوگا و تلفن هوشمند S860) یا با کیفیت ساخت مثال زدنی و مشخصات فنی بالا مانند مدل K920 توانسته در دنیای تلفن هوشمند و تبلت نیز جایگاه بسیار مناسبی به دست آورده و به سرعت رو به رشد (گاها بیش از ۱۰۰ درصد رشد نسبت به فصل قبل) داشته باشد.

    هواوی، شرکتی که زمانی تنها بر ارایه خدمات مخابراتی و تولید تجهیزات متمرکز بود، هم اکنون به غول دنیای تلفن هوشمند تبدیل شده است. پیوستگی و شفافیت پیام این شرکت با تولید محصولاتی باکیفیت و قیمت پایین نسبت به محصولات هم‌رده این اطمینان را به مشتری می دهد که بیش از میزان پرداختی خود ارزش دریافت خواهند کرد.

    تمایز در برخی موارد مانند سری Ascend P با ارایه کیفیت ساختی بی نظیر در دنیای اندروید توانسته حتی کیفیت شرکت‌هایی مانند اپل را نیز به چالش بکشد.

    از این گونه مثال ها بسیار است و تنها این نوید را می دهد که سال 2015 یا 2016 دیگر سال رهبری شرکتهای بزرگ کره ای یا ژاپنی و یا آمریکایی نیست، بلکه قدرت تولیدی چین در کنار درک مفهوم برندینگ به راحتی می تواند بازار را به سمت خود بکشد، حتی در بخش محصولات بسیار با کیفیت و پرچمدار.

    تهدید دوم: ویندوز فون و نوکیا رقیبی کهنه کار

    آری، این غول که روزی توسط سامسونگ از صحنه بازار کنار کشیده شد دوباره خود را آهسته آهسته به صحنه بازگردانده است. هیچگاه نباید نوکیا را که به تازگی توسط مایکروسافت خریداری شده، دست کم بگیریم. سرمایه گذاران مایکروسافت بعد از مشکلات فراوانی که در عرصه کامپیوتر شخصی، کنسول ایکس باکس وان و حوزه ی سیستم عامل موبایل داشته‌اند، دیگر هیچ بهانه ای را نمی پذیرند و به هر قیمتی می‌خواهند که این خرید ۸ میلیارد دلاری نتیجه مثبتی داشته باشد.

    از تغییرات اساسی این برند می‌توان عرضه محصولات بسیار خوش قیمت مانند لومیا 520 و محصولاتی پرچمدار مانند گوشی نوکیا لومیا 1020 و لومیا 1520 را مثال زد که در نوع خود بازار اندروید و اپل را اندک اندک تصاحب می‌کنند. گوشی‌هایی مانند سری ایکس که بر پایه اندروید هستند باز هم گواه بر این هستند که نوکیا با وجود مالکیت مایکروسافت به هر قیمتی قصد داشتن سهم بیشتری در بازار جهانی را دارد.

    دست کم گرفتن نوکیا-مایکروسافت توسط سامسونگ، دقیقا همان اشتباهی است که نوکیا 15 سال پیش در قبال سامسونگ کرد.

    حال قیمت مناسب را در کنار نوآوری های بیشمار نوکیا و شرکت مایکروسافت به راحتی این نوید را میدهد که این دو قصد عقب‌نشینی ندارند و مسیر صعودی خود را حفظ خواهند کرد.

    تهدید سوم: اپل و گوشی های بزرگتر

    شرکت اپل شاید سال پیش تهدید بزرگی برای رشد و سهم بازار سامسونگ نبود چرا که بازار این دو شرکت تفاوت داشت، اما امسال به طور کامل موضوع متفاوت است.

    اپل با تقلید از ایده‌های خوب اندروید و حتی پاسخ نا‌محسوس به برخی استراتژی‌های اندرویدی مانند تبلت کوچکتر و ارزانتر یا گوشی بزرگتر (که هنوز صددرصد نیست اما بعید است که به واقعیت نپیوندد) به بازار این سیستم عامل حمله خواهد برد.

    اپل با ارایه گوشی بزرگتر و سیستم عاملی با امکانات بیشتر می تواند به راحتی سهم بازار خود را حداقل در بازه زمانی کوتاه، افزایش دهد. حال این پاسخ ناگهانی و تا حدی ناهماهنگ با برند اپل را در کنار نوآوری‌هایی بی‌نقص و اکوسیستم پایدار این شرکت بگذارید تا بیشتر این تهدید را حس کنید.

    تهدید چهارم: ال جی (سامسونگ نسخه ۲)

    شاید ۳ سال پیش کسی فکر نمی‌کرد که ال‌جی بتواند در بازار تلفن هوشمند، گوشی‌های رده بالا را به راحتی به فروش برساند. اما همکاری این شرکت با گوگل برای تولید نکسوس 4 و همچنین گوشی بسیار باکیفیت اپتیموس جی، نسل جدید محصولات رده بالای ال‌جی را متولد ساخت، محصولاتی که از هر لحاظ رقابتی و مقبول بازار بودند.

    حال با وجود گوشی جی 3 و بسیاری محصولات مناسب این شرکت در بخش رده بالا، باز هم امید به پیشرفت بیشتر آن بسیار است. اما مهمترین مشخصه این هموطن سامسونگ در این است که در چند فصل اخیر نشانه‌های رقابت رو در رو با سامسونگ در جای جای استراتژی، تبلیغات و محصولات این شرکت دیده می شود.

    از جمله آنها می‌توان به امکانات نرم‌افزاری بسیار مشابه که گاها تقلید شده، هدف قراردادن محصولات سامسونگ در تبلیغات و نشانه رفتن نقاط ضعف این شرکت و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد که نشان می ده این شرکت نیز قصد به چنگ آوردن سهم بازار سامسونگ را دارد.

    غول‌های اندرویدی همگی با زنجیرهای متعدد به هم متصل هستند، هر که به هر جهت حرکت کند دیگران را به سمت خود می‌کشد.

    نمودار زیر به راحتی می تواند این تهدیدات را به زبان اعداد به تصویر بکشد، متاسفانه آمار دقیقی از چهار فصل اخیر شرکت ZTE یافت نشد، اما بدون تردید این شرکت نیز سهمی مشابه شرکتهای بزرگ چینی دیگر مانند هواوی و لنوو دارد و رشد این شرکت (سبز کمرنگ) نیز به وضوح در نمودار نمایان است.

    samsung-bubble-12

    تهدید آخر: سامسونگ صاحب سخت افزار اما وابسته به نرم افزار، محتوا و اکوسیستم

    سامسونگ در چند سال اخیر با سرمایه‌گذاری بزرگ در نرم افزار حتی به دنبال ایجاد سیستم عامل مختص خود بوده است. اما ناموفق بودن این شرکت در زمینه نرم‌افزار فقط به یک معنا است. این شرکت همیشه برای پیروزی نیازمند یک اکوسیستم خارجی است، اگر مثلا شرکت‌های سازنده محتوا یا سیستم‌های اشتراک ماهیانه فیلم و سریال مانند Netflix ، فیلمی با کیفیت 4K تولید و عرضه نکنند، سامسونگ هم قادر به فروش تلویزیون های 4k خود نیست. سامسونگ برای عرضه محصولات 64 بیتی مجبور است تا منتظر گوگل بماند تا سیستم عامل آماده پشتیبانی از سیستم 64 بیت شود.

    اگرها بسیار است و همه یک نتیجه دارد، وابستگی نرم افزار، محتوا، سیستم عامل و در نهایت اکوسیستم. شکی در قدرت سخت افزاری سامسونگ نیست، اما یک سرباز قوی برای جنگیدن در مقابل یک ارتش کافی نیست.

    خصوصیت اکوسیستم این است که دوره تغییر ماهیت آن بسیار طولانی تر از دوره تغییر سخت افزار است، بنابرین یک صاحب اکوسیستم هر 5 تا 10 سال باید به فکر یک تغییر اساسی باشد، اما یک سازنده سخت افزار هر 6 ماه باید به دنبال نسلی جدید باشد. همین موضوع باعث می شود که سامسونگ برای پاسخ گویی به تغییرات بازار هزینه بسیار بالایی بپردازد.

    به طور مثال ناگهان گوگل پلتفرم Android Wear را معرفی کرد، درست چند ماه پس از عرضه جهانی گلکسی Gear و همزمان با عرضه گلکسی گیر جدید با سیستم عامل TIZEN. شاید در نگاه اول و در نگاه سطحی این موضوع اهمیتی نداشته باشد و بگوییم که سامسونگ به هر حال یک گزینه با اندروید WEAR در بازار خواهد داشت، اما برای مدیران سامسونگ این معرفی نابهنگام به معنای هدر رفتی صدها میلیون دلار سرمایه است که هم در بخش سخت‌افزار و هم در بخش سیستم عامل و نرم‌افزار هزینه شده است.

    سعی سامسونگ برای رهایی از اکوسیستم گوگل هر بار بی نتیجه می‌ماند، اول بادا، سپس گلکسی گیر و حالا تایزن!

    این است که به دلیل نداشتن قدرت در اکوسیستم، سامسونگ همیشه باید منتظر تصمیمات مالک آن بماند و بعد از آن بر روی محصولات سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی کند. کاری که اجازه بلندپروازی را از این شرکت عظیم و قدرتمند می‌گیرد و اختلاف سطح این شرکت را با رقبای موجود در این اکوسیستم با وجود اختلاف شدید در منابع، باز هم کمتر و کمتر می‌کند.

    سخن آخر

    اینکه بگوییم سامسونگ در شرایطی ناگوار به سر می‌برد تا حد زیادی دور از عقل است. سامسونگ با سرعت عمل بالا، تکنولوژی پیشرو، شناخت لحظه‌ای نیاز بازار، بازاریابی گسترده و تولید انبوه محصولات توانست بازاری را که همه آرزوی آن را داشتند به چنگال خود بکشد. این شرکت بیش از هر کمپانی دیگری از سیستم عامل اندروید سود خالص از آن خود کرد که بعید است که هیچ شرکت دیگری حتی به اعداد و ارقام این شرکت نزدیک شود و سرمایه این شرکت در حال حاضر از هر شرکت اندرویدی دیگری با اختلاف بسیار بیشتر است. اما هر که بامش بیش برفش بیشتر.

    آینده سامسونگ در اندروید به درخشانی گذشته این شرکت نخواهد بود مگر پاسخی هوشمندانه برای بازار متحول شده داشته باشد

    گام‌های بزرگ سامسونگ می‌تواند شکست‌های بزرگ را هم در پی داشته باشد. برای اثبات این ادعا می‌توان به غول موفق دیگری مانند مایکروسافت اشاره کرد. شرکتی که به دلیل سود خالص بی حد و اندازه و فروش بی‌رقیب سیستم عامل ویندوز، خود را در جایگاه پیروزی ابدی می‌دید. اما همه ما میدانیم که چه تعداد پروژه چند صد میلیون دلاری این شرکت به شکست منجر شد. از Zune و Kin گرفته تا پروژه‌های دیگری که فقط خاطره آن‌ها باقی مانده است. مطمئن باشید که در سال‌های آیند خبرهای بسیاری از کاهش بودجه‌ها و صرفه‌جویی‌ها در شرکت سامسونگ خواهید شنید.

    راه حل سامسونگ برای پاسخ به شرایط کنونی چیست؟

    مطمئنا راه حل سامسونگ ارایه گلکسی آلفا یا تولید یک سیستم عامل مشابه اندروید با اسم متفاوت نیست. نه آن محصول هویت و بازار هدف مشخص دارد و نه سیستم عامل جدید تفاوت چندانی نسبت به محیط اندروید، برای خریدار ایجاد می‌‌کند که حجم انبوه اندرویدی را به یک باره به سمت خود بکشد.

    به نظر شما کدام یک از موارد زیر می‌تواند وضعیت سامسونگ را در مقابل رقبای چینی و دیگر موارد بهبود دهد؟

    ۱. ادامه مسیر پیشین با ارایه تن‌ها دو پرچمدار گلکسی‌اس و گلکسی‌نوت این بار با کیفیت و طراحی بهتر و حتی در صورت تغییر هویت، ارایه با نام جدید (مانند کاری که اپل با آیپد ایر انجام داد) و کاهش تعداد نسخه‌های این محصولات در بازار. همانطور که می‌دانید گلکسی اس 5 به تنهایی دارای نسخه‌های فراوانی است و ای کاش از همان ابتدا گوشی سامسونگ گلکسی اس 5 اکتیو با بدنه‌ای مستحکم و طراحی آینده نگر به عنوان تنها نسخه این محصول، در بازارهای جهانی عرضه می‌شد. منظور از نام جدید این نیست که هم گلکسی اس 6 به بازار عرضه شود و هم یک نام جدید، منظور این است که همانند آیپد که هویت سبکی و نازکی به آن اضافه شد، نام همان سری محصول تغییر کند.

    ۲. تمرکز بیشتر بر توانایی‌های درونی و اندکی کنار گذاشتن دنباله روی از رقبا. سامسونگ قابل پیش بینی باید به همان سامسونگ غیر قابل پیش بینی گذشته تبدیل شود که محصولات عجیب و گاها خارق‌العاده به بازار عرضه می‌کرد.

    ۳. کاهش تنوع محصول در بخش‌های مختلف و تمرکز بر روی تعداد محدود‌تر. به راستی تعداد نام‌های سری گلکسی و طول این نام‌ها از حد گذشته است.

    ۴. برند سازی در بخش میان رده و ایجاد یک نام با هویت «ارزش بالا نسبت به قیمت» ، مانند سری Honor هواوی. سامسونگ به راحتی با قدرت تولیدی و تکنولوژیکی خود می‌تواند محصولاتی با این خصوصیات برای کنار زدن چینی‌ها ایجاد کند، اما با قیمت‌های بالای کنونی این امکان وجود ندارد.

    ۵. منتشر نکردن محصولات به عنوان تست، یا حداقل تکمیل محصولات تا حد ممکن و سپس انتشار آنها. این موضوع به برند سامسونگ و اعتماد به محصولات جدید لطمه بزرگی زده است، مخصوصا محصولاتی که بار اول به یک بازار جدید وارد می شوند، مانند Galaxy Gear.

    به نظر شما آیا واقعا خطری سهم بازار سامسونگ را تهدید می‌کند؟ آیا برندهای چینی می‌توانند در بازار پرچمداران به قدرت برسند؟ دیدگاه‌های خود در باره این مقاله را در بخش نظرات با ما و سایر زومیتی‌ها در میان بگذارید.

    تبلیغات
    داغ‌ترین مطالب روز

    نظرات

    تبلیغات