بررسی اپل ویژن پرو؛ شگفتانگیز اما نه جادویی
و بالاخره، هدست واقعیت ترکیبی اپل ویژن پرو از راه رسید؛ گجتی که حتی اگر نتواند انقلاب تکنولوژی آیفون را تکرار کند، بیاغراق نوآورانهترین محصول اپل در ۱۰ سال گذشته است. ویژن پرو بهادعای اپل، شروع عصر جدیدی موسومبه «رایانش فضایی» (Spatial Computing) را رقم خواهد زد که به بیان بسیار ساده، بهمعنی گذاشتن کامپیوتری روی صورت و اجرای اپلیکیشن نه در محیطهای محدودی چون نمایشگر گوشی و لپتاپ، بلکه در تمام محیط پیرامون افراد خواهد بود.
هدست اپل ویژن پرو را فروشگاه باهماستور برای بررسی در اختیار زومیت قرار داد. برای خرید محصولات مختلف اپل میتوانید بهصورت حضوری به شعبههای مختلف باهماستور مراجعه کنید.
البته اپل به این ادعا که «ویژن پرو دوران جدیدی را در صنعت رایانش آغاز میکند»، نیاز دارد؛ چراکه شرکتهای دیگر از بیش از ۱۰ سال پیش درحال عرضهی هدست واقعیت مجازی هستند؛ اما استفاده از آنها هرگز آنطور که انتظار میرفت، فراگیر نشد؛ بهعنوان مثال متا کوئست ۳ هدست VR هیجانانگیزی با برخی قابلیتهای واقعیت افزوده و مجموعهی بسیار بزرگی از بازی است که فقط یکهفتم ویژن پرو قیمت دارد، اما نتوانسته افراد را به آیندهی VR امیدوار کند.
معرفی هدست اپل آتش کنجکاوی و علاقه به VR را دوباره شعلهور کرد. دموی تبلیغاتی ویژن پرو که مطمئنا برای بسیاری از افراد «جادویی» بهنظر میرسید، دنیایی را بهتصویر کشید که در آن از هدست اپل برای کار، تماشای فیلم، بازی و ثبت و مرور سهبعدی خاطرات استفاده میشد؛ اما در ویدیوهایی که پس از عرضهی هدست در شبکههای اجتماعی حسابی سروصدا کرد، افرادی داشتند در حال رانندگی با خودروی خودران تسلا، ملاقات با دوستان در کافه یا درحال اسکیتبازی و رد شدن از خیابان از ویژن پرو استفاده میکردند و حسابی احمقانه بهنظر میرسیدند.
تماشای تصاویر مربوط به نوع استفادهی افراد از ویژن پرو در دنیای واقعی تکاندهنده بود و آیندهی «ترسناکی» را ترسیم میکرد که انسانها حتی در کنار دیگران، تنها هستند؛ اما اگر این ویدیوهای عجیبوغریب را کنار بگذاریم و از ویژن پرو صرفا برای پُر کردن لحظات تنهایی خود استفاده کنیم، آنوقت میتوان گفت ویژن پرو فوقالعاده است؛ البته بیعیبونقص نیست و با قیمت نجومی و محدودیتهایی که دارد، قرار نیست بهاینزودیها (یا شاید هرگز؟) جای گوشی هوشمند و کامپیوتر را بگیرد…اما فوقالعاده سرگرمکننده است.
مشخصات فنی اپل ویژن پرو در یک نگاه | |
---|---|
از ۳۵۰۰ دلار | |
سیستمعامل | visionOS |
تراشه | M2 و R1 |
فضای ذخیرهسازی | 256GB | 512GB | 1TB |
نمایشگر | میکرواولد (۲۳ میلیون پیکسل، ۹۰-۹۶-۱۰۰هرتز) |
دوربین | دوربین سهبعدی استریوسکوپی ۶٫۵ مگاپیکسلی با قابلیت فیلمبرداری و عکاسی سهبعدی (۱۸میلیمتر، f/2.0) |
حسگرها | ۲ دوربین اصلی، ۶ دوربین ردیاب روبهجلو، ۴ دوربین ردیاب چشم، دوربین TrueDepth، اسکنر لیدار، ۴ واحد سنجش اینرسی، حسگر فلیکر، حسگر نور محیط |
روش احراز هویت | OpticID (اسکن مردمک چشم) |
سیستم صوتی | دو اسپیکر با صدای فراگیر و ردیاب حرکات سر، ۶ میکروفون |
اتصالات بیسیم | Wi-Fi 6 و Bluetooth 5.3 |
باتری | ۳۱۶۶ میلیآمپرساعت (۲ ساعت استفاده عادی، ۲٫۵ پخش ویدیو) |
وزن | ۶۰۰-۶۵۰ گرم |
ویژن پرو؛ شگفتی سختافزاری و طراحی (ولی نه جادویی)
حتی اگر نسبتبه کارایی و ارزش هدستهای واقعیت ترکیبی بدبین باشید (میدانم که بسیاری از افراد این حس را دارند)، بهسختی میتوان شگفتی سختافزاری و طراحی ویژن پرو را نادیده گرفت.
ویژن پرو درمقایسه با سایر هدستهای VR که عمدتا پلاستیکی هستند و ظاهر احمقانهای دارند، از کیفیت ساخت و طراحی خیرهکنندهای بهره میبرد. این هدست از شیشه، فلز منیزیم و فیبر کربن ساخته شده و درون محفظهای آلومینیومی جای گرفته که انگار بخشی از طراحیاش را از آیفون، ایرپادمکس و اپل واچ الهام گرفته؛ بهعلاوه، بسیار جمعوجورتر از چیزی است که در تصاویر بهنظر میرسد.
ویژن پرو بخش بزرگی از طراحی خیرهکنندهاش را به هدبند Solo Knit مدیون است؛ همان هدبند کشی یکدست و دندانهداری که در تمام تصاویر تبلیغاتی هدست دیده میشود؛ اما این تصاویر واقعیت مهمی را پنهان میکنند. بند Solo Knit ظاهر شیک و باکلاسی دارد؛ اما تمام وزن ۶۵۰ گرمی هدست را روی صورتتان میگذارد که تحمل آن پس از ۳۰ دقیقه، تقریبا ناممکن میشود؛ گویی که بخواهید آیپد پرو ۱۲٫۹ اینچی را روی صورتتان نگه دارید!
ویژنپرو بخش بزرگی از طراحی خیرهکنندهاش را به هدبند Solo Knit مدیون است
اپل با آگاهی کامل از مشکلات ارگونومی هدبند Solo Knit، داخل جعبه هدبند دیگری بهنام Dual Loop را قرار داده که دوتیکه است، جذابیت Solo Knit را ندارد و موها را حسابی شلخته میکند؛ اما در توزیع وزن سنگین هدست عملکرد بهتری دارد. احتمالا در ویدیوها و تصاویری که کاربران از ویژن پروی خود در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند، همان هدبند سولو نیت را ببینید، اما بعید نیست زمانیکه ضبط ویدیو بهپایان میرسد، بلافاصله هدبند را برای راحتی بیشتر عوض خواهند کرد. ما نیز در مدتی که مشغول بررسی هدست بودیم، از هدبند نهچندان جذاب اما کاربردیتر Dual Loop استفاده کردیم.
درون جعبه، به جز خود هدست و هدبندها که هنگام خرید در یکی از دو سایز مختلف عرضه میشوند، یک بالشتک برای دیوارهی Light seal، باتری همراه با کابل، کاور محافظ دیسپلی، یک آداپتور ۳۰واتی USB-C، یک کابل ۱٫۵ متری USB-C، دفترچهی راهنما و یک پارچه برای تمیز کردن دیسپلی به چشم میخورد (اپل میگوید ویژن پرو را فقط با این پارچه تمیز کنید، اما هر پارچهی میکروفایبری برای این کار مناسب است) و از کنترلر هیچ خبری نیست. برای دستگاهی که میخواهد انقلابی در صنعت رایانش باشد، محتویات جعبه بهشدت مینیمال بهنظر میرسد؛ اما شاید شگفتی ویژن پرو بههمین سادگی ظاهریاش باشد.
علاوهبر لوازم همراه دستگاه، سادگی در طراحی خود هدست نیز مشهود است. ویژن پرو فقط دو دکمه دارد؛ دکمهی چرخان آشنای Digital Crown در لبهی بالایی سمت راست که حجم صدا و درجهی غرقشدن در واقعیت مجازی را کموزیاد میکند و دکمهی سمت چپ که اجازه میدهد با هدست عکس و فیلم سهبعدی ثبت کنید.
یکی از بخشهای مهم ویژن پرو، قطعهای بهنام Light Seal است که با اتصال مغناطیسی به داخل دیسپلی، جلوی نشت نور به داخل هدست را میگیرد. این قطعه بستهبه فرم صورت کاربر، در اندازههای مختلف عرضه میشود تا بهترین تجربهی واقعیت مجازی را ارائه دهد. ما برای بررسی فقط به یک نمونه دسترسی داشتیم که مطمئنا برای تمام فرمهای صورت مناسب نبود، اما مشکل چندانی ایجاد نکرد.
از طراحی که بگذریم، ویژن پرو سختافزار تحسینبرانگیزی دارد. پنل شیشهای جلوی هدست مجموعهی عظیمی از دوربین و حسگر را در دل خود جای داده است؛ ازجمله یک جفت دوربین روبهجلو باوضوح بالا برای نمایش محیط اطراف (Passthrough)، ۶ دوربین روبهپایین و در دو طرف برای ردیابی حرکت دستها، ۴ دوربین برای ردیابی حرکت چشمها، دوربین TrueDepth برای ردیابی فضای سهبعدی، اسکنر لیدار، ۴ واحد سنجش اینرسی، حسگر فلیکر، حسگر نور محیط و پروژکتورهای فروسرخ برای اینکه دوربینها و سنسورها بتوانند در محیط کمنور بهخوبی کار کنند. علاوهبراینها، دوربین استریوسکوپی سهبعدی ۱۸میلیمتری با دیافراگم ƒ/2.00 و حسگر ۶٫۵ مگاپیکسلی وظیفهی ثبت عکس و ویدیوی سهبعدی را برعهده دارد.
در زیر مجموعهی دوربین و حسگر، تراشهی M2 برای اجرای اپلیکیشنها در سیستمعامل visionOS، تراشهی جدید R1 برای رایانش فضایی و یک جفت فن برای انتقال گرما به بخش بالایی هدست قرار دارد. فنها بهقدری بیسروصدا هستند که اگر دربارهیشان از پیش نمیدانستم، فکر میکردم اصلا وجود ندارند؛ هرچند پس از چند ساعت استفادهی مداوم از هدست، گرمای آن را در بخش بالایی احساس خواهید کرد.
تراشهی M2 با لیتوگرافی ۵ نانومتری TSMC تولید میشود و بالغبر ۲۰ میلیارد ترانزیستور روی سطح خود دارد. این تراشه از ترکیب ۴ هستهی کممصرف و ۴ هستهی پرقدرت بهعنوان CPU، گرافیک ۱۰ هستهای، حافظهی یکپارچهی ۱۶ گیگابایت و موتور عصبی ۱۶ هستهای با قابلیت انجام ۱۵٫۸ تریلیون عملیاتبرثانیه استفاده میکند. درکنار مدیریت تسکهای مربوطبه سیستمعامل، M2 پردازش گرافیکی پیشرفته برای ارائهی محتوای یکپارچه 4K را هم برعهده دارد.
تاخیر ۱۲میلیثانیه مشکل تهوع هدستهای VR را حل کرده است
بهگفتهی اپل، تراشهی R1 با پهنای باند حافظهی ۲۵۶ گیگابایتبرثانیه، ورودی دریافتی از ۱۲ دوربین، ۵ حسگر و ۶ میکروفن هدست را پردازش میکند و بهاندازهای قدرتمند پردازشی دارد که نرخ تأخیر بین حرکت سر و تغییر میدان دید نمایشگر را به تنها ۱۲میلیثانیه کاهش میدهد؛ یعنی حدود یکهشتم مدت زمان پلکزدن. این تأخیر کم باعث میشود هنگام استفاده از هدستهای واقعیت مجازی و افزوده دچار حالت تهوع نشوید؛ اتفاقی که در هدستهای دیگر بهشدت رایج است.
اگر از اپل بپرسید شگفتانگیزترین بخش ویژن پرو چیست، بهاحتمالزیاد میگوید نمایشگرهای داخلی و حق هم دارد؛ چون ویژن پرو جهش بزرگی در فناوری نمایشگر بهشمار میرود و دلیل اصلی قیمت نجومی هدست، دقیقا همین است.
در هر پیکسل از نمایشگر آیفون، ۶۴ پیکسل از نمایشگر ویژن پرو جا میگیرد
دو نمایشگر ویژن پرو درواقع پنلهای MicroOLED بسیار کوچکی با مجموعا ۲۳میلیون پیکسل بهاندازهی ۷٫۵ میکرومتر هستند؛ یعنی تقریبا اندازهی یک گلبول قرمز. بهبیان دیگر، میتوان در هر پیکسل از نمایشگر آیفون، ۶۴ پیکسل از نمایشگر ویژن پرو را جا داد! هر یک از این پیکسلهای کوچک نیز از سه زیرپیکسل RGB با الگوی نواری S-مانند میزبانی میکند؛ دقتی که در ساخت نمایشگرها بهکار رفته واقعا حیرتانگیز است و نتیجهی این مهندسی پیشرفته را در وضوح فوقالعادهی تصاویر رندرشده خواهید داد.
در ویدیوی کالبدشکافی ویژن پرو مشخص شد که هر یک از نمایشگرهای هدست با جا دادن ۳۶۶۰ در ۳۲۰۰ پیکسل در کمتر از یک اینچ مربع، به تراکم پیکسلی بینظیر ۳۳۸۶ دست پیدا کردهاند. بهیاد دارید که اپل هنگام معرفی نمایشگر «رتینا»، مدعی شد تراکم پیکسلی آن بهحدی است که چشم انسان نمیتواند تفاوتی را احساس کند؟ تراکمپیکسلی آن موقع فقط 300ppi بود و اکنون در ویژن پرو به 3386ppi میرسد. تراکم پیکسلی نمایشگر آیفونهای امروزی به حدود 460ppi و در هدست متا کوئست ۳ به 1218ppi میرسد.
نرخ نوسازی نمایشگر در اغلب موارد ۹۰هرتز است؛ اما بستهبه نوع محتوا میتواند به ۱۰۰هرتز هم برسد؛ اما بخش جادویی داستان، به استفادهی ویژن پرو از فناوری «Foveated Rendering» بازمیگردد که نمونهای از آن را پیشتر در هدست پلیاسیتشن ویآر ۲ دیده بودیم.
ویژن پرو بهکمک فناوری «Foveated Rendering» و قابلیت ردیاب حرکات چشم، فقط نقاطی را که در مرکز توجه ما هستند، با وضوح و جزییات بالا رندر میکند و نقاطی را که در دید نیست، برای کاهش فشار روی سختافزار از فوکس خارج میکند. وقتی که درحال استفاده از هدست هستید، متوجه این موضوع نمیشوید؛ اما در ویدیوهای ثبتشده با هدست، کاملا مشخص است در لحظات مختلف، چشم بهکدام نقطهی تصویر خیره شده، چون باقی نواحی محو هستند.
فناوری Foveated Rendering فقط نقطهای را باوضوحبالا رندر میکند که به آن نگاه میکنید
سومین عامل متمایزکنندهی ویژن پرو پس از طراحی و نمایشگر، سیستم ردیاب حرکات دست و چشم است که از فناوری بهمراتب پیشرفتهتری از هدستهای رقیب بهره میبرد. در ویژن پرو از کنترلرهای عجیب و دستپاگیر هیچ خبری نیست؛ بلکه همهچیز با حرکت چشمها و فشردن سر انگشت شست و اشاره به هم کنترل میشود. انگار که یکباره به ستارهی یک فیلم ابرقهرمانی تبدیل شدهاید!
سیستم ردیاب حرکات چشم و دست، کاربر را به ستاره فیلم ابرقهرمانی تبدیل میکند
قابلیت ردیاب حرکات دست و چشم در هدستهای VR چیز جدیدی نیست و برخی از هدستهای متا کوئست از این دو فناوری بهره میبرند؛ اما در ویژن پرو عملکرد بهتری از خود نشان میدهند.
دوربینهای هدست برای ردیابی حرکات دست، میدان دید گستردهای دارند؛ طوریکه لازم نیست حتما دستتان را بالا بیاورید و جلوی هدست بگیرید. حتی اگر دستتان روی زانو یا کنار بدنتان باشد، هدست میتواند حرکاتش را دنبال کند. ردیاب چشم هم در بیشتر موارد کارش را بهدرستی انجام میدهد، مگر درمواقعی که دکمهها بهقدری کوچک و نزدیک به هم طراحی شدهاند (مثلا در نسخهی وب یوتیوب) که انتخاب آنها با اشتباهات مکرر و آزاردهنده همراه است.
بیشک، Passthrough یکی دیگر از متمایزکنندهی ویژن پرو بهحساب میآید. اپل میگوید فقط ۱۲ میلیثانیه طول میکشد تا نور محیط پس از برخورد به حسگرها و پردازش تصویر، به مردمک چشمها برسد. این تأخیر واقعا حیرتانگیز است، چراکه مغز انسان برای پردازش تصویری که از چشمها دریافت میکند، به ۱۳ میلیثانیه زمان نیاز دارد. بهگفتهی اپل، Passthrough ویژن پرو حتی بهاندازهی یک فریم هم تأخیر ندارد؛ فریم بعدی ویدیو پیش از تماشای فریم کنونی، آماده میشود.
قابلیت Passthrough ویژن پرو نزدیکترین شباهت را به تماشای دنیای واقعی از دریچهی چشمها دارد؛ طوریکه باورتان نخواهد شد آنچه با گذاشتن هدست روی صورت از محیط اطراف میبینید، ویدیوی ضبطشده با دوربین، آن هم در نمایشگری است که فاصلهی بسیار کمی با چشمهایتان دارد.
Passthrough ویژن پرو نزدیکترین شباهت را به تماشای دنیای واقعی دارد
بااینحال، فناوری Passthrough اپل بیعیبونقص نیست؛ در محیط کمنور، دوربینها بهخوبی کار نمیکنند و پدیدهی موشنبلر رخ میدهد؛ مثلا زمانیکه دستتان را جلوی هدست میگیرید یا سرتان را تکان میدهید، تصویر دچار لرزش می شود و گاهی در پردازش ارتفاع اشیا به مشکل برمیخورد.
از سوی دیگر، تولید رنگها صددرصد با واقعیت همخوانی ندارد. نمایشگر ویژن پرو بهگفتهی اپل ۹۲درصد طیف رنگی DCI-P3 را پوشش میدهد؛ بدین مفهوم که این هدست تنها میتواند ۴۹درصد از رنگهایی را که چشم انسان میتواند ببیند، نمایش دهد. میدان دید هم محدودتر از ۱۱۰ درجهی هدست کوئست ۳ بهنظر میرسد و انگار دارید از داخل عینک غواصی به محیط اطراف خود نگاه میکنید.
تمام محدودیتها زمانی بهچشم میآیند که بخواهید از ویژن پرو برای تجربهی واقعیت افزوده و تعامل با دنیای بیرون استفاده کنید. تیم کوک از سالها پیش واقعیت افزوده را ارزشمندتر از واقعیت مجازی میداند، چون تعامل انسانها با دنیای واقعی را از بین نمیبرد؛ اما فناوری ساخت نمایشگری بیعیبونقص برای هدست واقعیت افزوده هنوز وجود ندارد، بههمینخاطر ویژن پرو در حالحاضر بیشتر هدست واقعیت مجازی است که نقاب واقعیت افزوده را بر چهرهاش دارد.
تجربه ما با هدست ویژن پرو
در یک هفتهای که ویژن پرو را برای بررسی در اختیار داشتیم، لحظات دلپذیر و هیجانانگیزی را با این هدست تجربه کردیم؛ البته بهطور دقیقتر، فقط افراد غیرعینکی موفق به استفاده از هدست شدند، چون فضای داخلی ویژن پرو برخلاف بسیاری از هدستهای VR، برای عینک زیادی تنگ است.
اپل برای افراد عینکی چارهای اندیشیده است که البته به کارِ ما ایرانیها نمیآید! افراد عینکی میتوانند نمرهی چشمشان را به شرکت زایس بدهند تا با هزینهای بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار، لنزهایی برای اتصال مغناطیسی به دیسپلی هدست بسازد. لنزهای تماسی هم گویا کار را راه میاندازند. متاسفانه من بهخاطر عینکیبودن موفق به تجربهی ویژن پرو نشدم؛ اما در ادامه، از تجربهی بهزاد و کیوان به شما خواهم گفت.
تماشای فیلم با ویژن پرو
تماشای فیلم با ویژن پرو فوقالعاده سرگرمکننده است؛ یا دستکم، برای مدت کوتاهی که مشغول تست بودیم، همهچیز فوقالعاده پیش رفت، چون بعید نیست وزن سنگین و گرمای هدست پس از یکی، دو ساعت، بر لذت تماشای فیلم تأثیر منفی بگذارد.
تماشای فیلم با نمایشگر تقریبا 4K هدست با تراکم پیکسلی بینظیر ۳۳۸۵ پیکسلبراینچ، حیرتانگیز و احتمالا بهتر از تجربهی اکثر ما با تلویزیونهای معمولی است. با افزایش اندازهی پنجرهی پخش فیلم میتوانید تلویزیونی در ابعاد حدودا ۱۰۰ اینچ را جلوی چشمانتان داشته باشید. فقط یک نکته؛ اگر بخواهید از فیلم درحال پخش در اپلتیوی یا دیزنی پلاس اسکرینشات بگیرید، ویژن پرو فضای جلوی چشمتان را بهخاطر کپیرایت کاملا سیاه میکند؛ اتفاق ترسناکی که مرا یاد سریال دیستوپیایی Black Mirror میاندازد.
اسپیکرها که در دو طرف هدست قرار گرفتهاند، کیفیت و حجم صدای بسیار خوبی دارند و بهخوبی از پس پخش صدای فراگیر برمیآیند و البته در حجمهای بالا، افراد دیگر نیز صدای اسپیکرها را میشنوند. اگر نگران نشت صدا به بیرون هستید، میتوانید از هر هدفونی که میخواهید استفاده کنید؛ اما استفاده از ایرپادز پرو این امکان را میدهد تا محتوای صوتی بیاتلاف با سپملریت 48KHz را تجربه و احساس کنید در سالن سینما نشستهاید.
سیری، مرا ببر به ماه!
در سمت چپ محیط هوم، نوار تبی با سه گزینه وجود دارد که آخری، آیکون دوکوه را نشان میدهد. این گزینه Environments نام دارد و با انتخاب آن وارد پنلی برای انتخاب محیطهای مجازی ویژن پرو خواهید شد. مثلا میتوانید فضای کسالتبار اتاق را به پارک یوسیمیتی در کالیفرنیا، ماونت هود در اورگن یا حتی کرهی ماه تبدیل کنید.
قدمزدن در محیطهای مجازی دستکم برای روزهای اول، واقعا شگفتانگیز بود و مرا یاد بازی Heavy Rain انداخت. وقتی سرتان را به اطراف میچرخانید، نمای ۳۶۰درجهی خوشورنگولعاب و فوقالعاده باکیفیتی را از آسمان آبی و زمین برفی و دهانههای ماه را جلوی چشمهایتان میبینید؛ انگار که واقعا آنجا حضور دارید. وقتی اپلیکیشنهایی مثل سافاری یا اکسل را در این محیطهای مجازی باز میکنید، حسوحال بهتری برای کارکردن دارید؛ البته در محیطهای مجازی، فضای اندکی را برای قدمزدن در اختیار دارید.
میتوانید از سیری بخواهید شما را به ماه ببرد؛ فقط کافی است بگویید «Siri, take me to the Moon». یا با گفتن «Siri, make it daytime»، حالت روز را برای محیط مجازی فعال کنید. با نگاه کردن به آیکون Environments و چرخاندن دیجیتال کراون، میتوانید درجهی غوطهوری در محیط مجازی را کم و زیاد کنید. با نگاه به بالا و انتخاب آیکون فلش روبه پایین میتوانید کنترل سنتر را باز کرده و بعد با انتخاب آیکون دوکوه، حالت تاریک، روشن یا اتوماتیک را برای محیط مجازی انتخاب کنید.
تایپ با کیبورد مجازی؛ کابوس ادامهدار
قبلا تجربهی تایپ با کیبوردهای لیزری و هولوگرامی را داشتیم که دستکمی از کابوس نداشتند. تایپ با کیبورد مجازی ویژن پرو هم بهقول خارجیها، شبیه قدمزدن در پارک نیست؛ اما تاحدی بهتر از تجربههای گذشتهی ما ظاهر شد.
اگر کیبورد مجازی ویژن پرو را به سمت خود بکشید، دوربینها حرکت انگشتان اشاره را روی کلیدها ردیابی میکنند و بدینترتیب، میتوانید تاحدی مثل یک کیبورد فیزیکی با آن رفتار کنید، اما فقط بهصورت دو انگشتی و باسرعت بسیار پایین. هنگام تایپ نیز صدای ریز فشردن کلیدها شنیده میشود تا تجربهی تایپ اندکی به واقعیت نزدیکتر شود.
میتوانید کیبورد را از خود دور کرده و با نگاه کردن به کلیدها و فشردن سر انگشتها به هم آنها را انتخاب کنید؛ این روش مشکلات خودش را دارد و شاید برای وارد کردن رمزعبور مناسب باشد. درکل، ویژن پرو برای تایپ طولانی ساخته نشده است؛ نه فقط چون هیچ چیز جای کیبوردهای فیزیکی را نمیگیرد، بلکه چون مجبوریم بهخاطر سیستم کنترل هدست، بهجای تمرکز روی متن مدام به کلیدها توجه کنیم.
ساخت پرسونا در دو دقیقه
نه، این پرسونا ارتباطی با سری بازیهای فوقالعادهی Persona ندارد؛ بلکه همان آواتاری است که مارک زاکربرگ ایدهاش را برای متاورس خود در سر میپروراند، اما کوپرتینونشینها در پیادهسازی آن بهمراتب بهتر عمل کردهاند؛ البته منظور این نیست که پرسونای ویژن پرو هیچ عیبونقصی ندارد و کاملا مشخص است که چرا مهندسان اپل روی آن برچسب «بتا» زدهاند.
کاری ندارم پرسونای بهزاد چقدر به او شبیه است (بیشتر شبیه NPCهای بازی ویدیویی است)؛ آنچه دربارهی پرسونا مرا شگفتزده کرد، زمان بسیار کوتاه و مراحل اندکی است که هدست برای ایجادشان نیاز دارد. صرفا پشت و روی دستها را اسکن کنید و بعد با گرفتن هدست جلوی صورت، با دهان باز و بسته لبخند بزنید، ابروها را بالا بیندازید و چشمها را ببندید؛ همین. پرسونای شما در کمتر از دو دقیقه آماده میشود تا هنگام فیستایم یا در هر اپلیکیشنی که به دوربین جلویی نیاز دارد، از آن استفاده کنید.
قدم زدن میان پنجرهها
یکی از هیجانانگیزترین قابلیتهای ویژن پرو باز کردن پنجرههای مختلف دورتادور کاربر است. میتوانید هرچقدر که دوست دارید پنجره باز کنید و آنها را هرکجایی که میخواهید قرار دهید؛ مثلا میتوانید در آشپزخانه، پنجرهی یوتیوب درحال پخش ویدیوهای آشپزی باز کنید، بعد به اتاق نشیمن بروید و آنجا پنجرهای برای تماشای فیلم باز کنید و بعد به آشپزخانه برگردید و پنجرهی یوتیوب را دقیقا همانجایی که باز کرده بودید، پیدا کنید.
توجه داشته باشید که ویژن پرو نمیتواند چینش پنجره در چند محیط را بهخاطر بسپارد؛ یعنی شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که در محیط خانه، یک نوع چینش پنجره داشته باشید و وقتی مثلا به دفتر کارتان میروید، چینش متفاوت و متناسب با محیط کارتان داشته باشید؛ امیدوارم در آینده چنین قابلیت کاربردی و سودمندی به ویژن پرو اضافه شود.
میتوانید همزمان اپلیکیشنهایی از سه سیستمعامل متفاوت را جلوی چشمان خود داشته باشید؛ یک اپلیکیشن بومی visionOS، یک اپلیکیشن آیپد و پنجرهای از محیط مکاواس با اتصال مکبوک به هدست از طریق وایفای (فقط کافی است Keychain را فعال کنید و با نگاه به صفحهی روشن مک با هدست، گزینهی Connect را بزنید).
خبر خوب اینکه قابلیتهایی مثل Handoff و Continuity در چنین همزیستی مسالمتآمیز بهخوبی کار میکنند؛ خبر بد اینکه درحالحاضر نمیتوان بیش از یک پنجره از محیط مک را در فضای مجازی هدست شبیهسازی کرد و ایدهی بهبود قابلیت چندوظیفگی آن هم با نمایشگری باوضوح 4K کاملا بههدر میرود. شاید در آینده، این محدودیت ناامیدکننده برطرف شود.
عکس و ویدیوی سهبعدی
دوربین ویژن پرو توانایی ثبت عکسهایی با وضوح ۲۵۶۰ در ۲۵۶۰ پیکسل یا به عبارت دیگر، ۶٫۵ مگاپیکسلی و ویدیوهای ۳۰ فریمبرثانیه را دارد که درمقایسه با عکسها و ویدیوهایی که با آیفونهای جدید میتوان گرفت، حرف زیادی برای گفتن ندارد؛ اما وقتی تصویر یا ویدیوی ثبتشده با ویژن پرو را داخل خود هدست باز میکنید و ابعاد آن را افزایش میدهید، افکت سهبعدی تصویر واقعا حیرتزدهتان خواهد کرد؛ البته اگر با آیفون ۱۵ پرومکس ویدیوهای سهبعدی ضبط کنید و بعد آنها را در ویژن پرو به نمایش درآورید، نتیجه شگفتانگیزتر خواهد شد.
تماشای ویدیوهای سهبعدی که از اعضای خانواده و دوستان گرفتهاید، درستمانند اپیزودی از سریال Black Mirror هم هیجانانگیز است و هم کمی ترسناک؛ البته جنبهی تاریک قابلیت پخش ویدیوهای سهبعدی صرفا این است که مرور خاطرات را باید بهتنهایی انجام دهید و نمیتوانید همزمان با فرد دیگری بهاشتراک بگذارید. پیشبینی میکنم در آینده و با برطرف شدن محدودیتها، ثبت ویدیوهای سهبعدی بسیار رایجتر از ویدیوهای دوبعدی شود و شاید در آینده مانند آیفونها، امکان پخش همزمان یک ویدیو با دو کاربرِ ویژن پرو ممکن باشد.
بازی سهبعدی
برای تجربهی بازی سهبعدی سراغ عناوین بسیار محبوب Cut the Rope و Fruit Ninja در اپلآرکید رفتیم که زمانی در دنیای iOS و آیفون، غوغا کرده بودند. حالا میخواستیم با ویژن پرو این بازیهای نوستالژیک را بهصورت سهبعدی تجربه کنیم.
مکانیزم هر دو بازی مبتنیبر حرکات دست است و بهخوبی پیادهسازی شده؛ طراحی سهبعدی هر دو بازی نیز به میزان جذابیت و هیجان بازی اضافه میکند. درمورد بازی Fruit Ninja، حرکت خوک روی زمین و میوههای لهشده که به دیوار و روی زمین پاشیدهاند، تجربهی فوقالعاده جالبی بهحساب میآید و آن حس گیجی هنگام بازیهای واقعیت مجازی را ندارد.
بااینحال، احساس میکنم درمورد بازیهایی که سیستم ردیاب حرکات چشم را هم دخیل میکنند، با تجربهی چالشبرانگیزتری روبهرو شویم؛ چون گاهی پیش میآید بهطور غریضی به جایی نگاه کنیم که قرار است در آنجا تغییری ایجاد کنیم، نه جایی که میخواهیم با انگشتان انتخاب کنیم.
متاسفانه تنها راهی که میشود هیجان بازی با ویژن پرو را با دیگران شریک شد، نمایش ویدیوی ثبتشده از بازی است، نه تجربهی لحظهای. البته بازیهای تکنفره ذاتا تجربهی تنهایی هستند، اما در مورد ویژن پرو و تجربهی سهبعدی بازی، مدام دلت میخواهد دیگران هم در آن لحظات سرگرمکننده با شما همراه بودند.
رابط کاربری visionOS
اپل میگوید سیستمعامل visionOS برپایهی iPadOS توسعه یافته و برای رایانش سهبعدی و کاهش تاخیر حسابی بهینهسازی شده است. اپل با این اقدام موفق شد در همان ابتدای کار، رابط کاربری ویژن پرو را با تمام اپلیکیشنهای آیپد اشباع کند، حتی اگر اپلیکیشنهای اختصاصی هدست درحالحاضر انگشتشمارند. برای مقایسه، سالها طول کشید تا متا بتواند تمام قابلیتهای QuestOS مبتنیبر اندروید را توسعه دهد و فروشگاهش را از اپهایی پر کند که اکثرا بازیهای VR هستند.
طراحی با ویژن پرو اصلا تجربهی راحتی نیست
اپل از دستکم ۶۰۰ اپلیکیشن اختصاصی برای ویژن پرو صحبت میکند که در بین آنها، اپلیکیشن Adobe Lightroom، دیزنی پلاس، مایکروسافت ۳۶۵، تیکتاک و زوم بهصورت Native بهچشم میخورند. بااینحال، غیبت اپلیکیشن یوتیوب، اسپاتیفای و نتفلیکس کمی توی ذوق میزند (گوگل میگوید نسخهی اختصاصی اپلیکیشن یوتیوب درآینده به ویژن پرو خواهد آمد.)
میتوان از نسخهی وب اپلیکیشنها در سافاری و همچنین «اپلیکیشنهای سازگار» آیپد در ویژن پرو استفاده کرد، اما چون برای visionOS بهینه نشدهاند، سیستم ردیاب چشم و حرکات دست را به دردسر میاندازند. زیاد پیش میآمد هنگام انتخاب گزینهای در نسخهی وب یوتیوب، بهاشتباه گزینهی دیگری را انتخاب کنیم. درضمن، امکان ذخیرهکردن وباپ وجود ندارد و سافاری هیچ تجربهی سهبعدی حتی برای ویدیوهایی که از VR پشتیبانی میکنند، ارائه نمیدهد.
ویژن پرو بیشتر برای «مصرف» مناسب است تا «تولید»
بههمان اندازه که اپلیکیشن میتواند موفقیت ویژن پرو را تضمین کند، کمبود اپلیکیشن میتواند این هدست پیشرفته را زمین بزند. بهنظرم تازمانی که توسعهدهندگان دستبهکار نشدهاند و با ایدههای خلاق خود از تمام پتانسیل تکنولوژی رایانش سهبعدی استفاده نکردهاند، نمیتوان دربارهی امکان جایگزینی گوشی هوشمند و کامپیوتر با هدست صحبت کرد.
کار با مدلهای سهبعدی در اپل ویژن پرو
درمدتی که با اپلیکیشنهای مختلف ویژن پرو کار کردیم، به این نتیجه رسیدیم که هدست اپل بیشتر برای «مصرف» مناسب است تا «تولید»؛ چراکه انجام کارهایی مثل تایپ، طراحی، ویرایش و تدوین که برای تولیدمحتوا نیازشان دارید، برای سیستم ردیاب حرکات چشم و دست ویژن پرو چالشبرانگیز است. بهعبارت دیگر، نمیتوان با ویژن پرو مدل سهبعدی مغز را ساخت، اما میتوان با مدلی که قبلا در کامپیوتر ساخته شده، در محیط مجازی ویژن پرو تعامل کرد.
مشکلات و محدودیتهای ویژن پرو
در جایجای بررسی پیشرو، دربارهی محدودیتها و مشکلات ویژن پرو صحبت کردم، اما حالا میخواهم تمام این موارد را کنار هم جمع کنم تا دید مسنجمتری از وضعیت نسل اول پیشرفتهترین و نوآورانهترین محصول اپل در چند سال گذشته داشته باشید.
مشکل اول، بدونشک به قیمت اپل ویژن پرو بازمیگردد که در ایران به حداکثر ۳۰۰ میلیون تومان هم میرسد؛ البته ۳۵۰۰ دلار برای هدست در هرکجای این کرهی خاکی گران محسوب میشود، بهویژه وقتی با رقبا مقایسه میشود (هدست متا کوئست ۳ فقط ۵۰۰ دلار قیمت دارد). مقصر این قیمت نجومی هم نمایشگر فوقپیشرفتهی هدست است که اگرچه در نوع خود نظیری ندارد، هنوز مانده تا جای تلویزیونهای لوکس را برای تماشای فیلم یا چشمها را برای تماشای دنیای واقعی بگیرد.
ویژن پرو برخلاف بسیاری از هدستهای VR دیگر، برای افراد عینکی طراحی نشده است و هزینهای بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار را روی دست کاربرانی میگذارد که برای استفاده از هدست باید از لنزهای ساخت زایس استفاده کنند. طبیعتا برای کاربران ایرانی، گزینهی سفارش لنز از زایس وجود ندارد (هرچند امکان استفاده از لنزهای تماسی وجود دارد.) حتی اگر بتوانید عینک را بهنوعی داخل هدست جای دهید، حسگر ردیاب چشم کماکان نمیتواند از پشت لنز عینک بهدرستی عمل کند؛ درحالیکه هدست پلیاستیشن VR 2 فضای کافی برای عینک دارد و سیستم ردیاب چشم آن در بازیهای سازگار، برای افراد عینکی و غیرعینکی عملکرد یکسانی ارائه میدهد.
وزن سنگین هدست را هم نباید نادیده گرفت. تصور کنید یک آیپد پرو ۱۲٫۹ اینچی را روی صورتتان گذشتهاید؛ بیشک، پس از نیم ساعت غیرقابل تحمل میشود. اگر فیت هدست برای فرم صورت مناسب نباشد، حسابی روی پوست جا میاندازد. مشکل گرما و عرق کردن را هم به این لیست اضافه کنید تا استفاده از هدست برای مدت طولانی تقریبا عذابآور شود.
هنوز دربارهی باتری ویژن پرو حرفی نزدهام؛ اول اینکه باتری برای کاهش وزن دستگاه، بهشکل پاوربانکی خارج از هدست طراحی شده است که با کابل به دستگاه متصل میشود. ظرفیت ۳۵٫۹ واتساعتی باتری بهطور کلی تا ۲ ساعت دوام میآورد؛ البته اگر کنارتان منبع برق داشته باشید، عمر کم باتری زیاد بهچشم نمیآید، چون میتوان از هدست درحال شارژ استفاده کرد؛ اما در بیشتر موارد دسترسی به برق ممکن نیست و حتی با دسترسی به برق نیز، آزادی عملتان هنگام استفاده از هدست بهشده محدود خواهد شد.
برخی از قابلیتهای ویژن پرو هنوز تا بیعیبونقص شدن فاصله دارند؛ ازجمله Eyesight که قرار است با نمایش ویدیویی از چشمان کاربر روی دیسپلی، حس تماس چشمی را به دیگران منتقل کند؛اما درعمل، تصویر آنقدر تاریک، بیکیفیت و غیرواقعی است که بودونبودش تفاوتی ایجاد نمیکند. میدان دید ویژن پرو هم بهنظر میرسد محدودتر از ۱۱۰ درجهی هدست کوئست ۳ باشد و این حس را منتقل میکند که دارید به دنیا از درون عینک غواصی نگاه میکنید.
سیستم کنترل ویژن پرو همیشه درست کار نمیکند
سیستم ردیاب چشم نیز اگرچه برای دفعات اول، شگفتزدهیتان خواهد کرد، در طولانیمدت باعث حواسپرتی خواهد شد؛ شاید چون ما عادت داریم هنگام کار با گوشی یا کامپیوتر، بهجای نگاه کردن به کیبورد یا ماوس، به محتوایی که جلوی چشممان درحال تغییر و شکلگیری است، نگاه کنیم؛ اما ویژن پرو مجبورمان میکند نگاهمان را مدام به نقاطی که میخواهیم انتخاب کنیم، متمرکز کنیم.
سیستم ردیاب حرکات دست هم اگرچهی دامنهی دید وسیعی دارد، فقط میتواند طول بازوها را بهصورت نیمدایره در جلوی بدن تشخیص دهد و مثلا اگر به پشتی صندلی تکیه دهید و دستانتان کنار بدنتان باشند، دوربینها نمیتوانند آنها را ببینند. اگر هم نور فروسرخ هدست نتواند به دستهایتان برسد، سیستم ردیاب حرکت در محیط تاریک به مشکل میخورد.
سیستم ردیاب چشم در طولانیمدت باعث حواسپرتی خواهد شد
شاید اساسیترین مشکل سیستم کنترل ویژن پرو این است که دستها و چشمهای ما هدست را کنترل نمیکنند، بلکه دوربینهایی هدست را کنترل میکنند که حرکات دستها و چشمهای ما را تماشا میکنند و بعد آنها را با سطح فهم خود، به ورودی قابلفهم برای هدست ترجمه میکنند. برای همین است که پس از مدتی تلاش برای تایپ با ویژن پرو ترجیح خواهید داد سراغ تایپ صوتی یا کیبورد بلوتوثی بروید؛ چون بدینترتیب میتوانید ورودی را خودتان مستقیما کنترل کنید.
سیستمعامل visionOS هنوز تا پختگی فاصله دارد و تازمانی که اپلیکیشنهای بومی بیشتری برایش توسعه نیافتهاند، نمیتوان از تمام پتانسیل هدست استفاده کرد. در بسیاری از موارد، دکمهها زیادی کوچک و فاصلهی بین آنها بسیار کم است و ردیاب چشم هدست نمیتواند بهدرستی آنها را انتخاب کند.
ویژن پرو برای تماشای فیلم فوقالعاده است؛ اما با وضعیت کنونی نمیتواند جایگزین تلویزیون شود. بزرگترین مشکلش به فقدان درگاه HDMI یا USB-C با استاندارد DisplayPort بازمیگردد؛ یعنی نمیتوانید هارد اکسترنال حاوی فیلم یا کنسول بازی خود را به آن متصل کنید و مجبورید دست به دامن استریم شوید. علاوهبراین، اپلیکیشنهای پخش فیلم مثل اپلتیوی و دیزنی پلاس بهخاطر کپیرایت، اجازهی ثبت اسکرینشات از محیط فیلم را به شما نمیدهند؛ اتفاقی که انگار از دل سریال دیستوپیایی Black Mirror بیرون آمده است.
و درنهایت، مشکل «تنهایی». ویژن پرو تجربهی تنهایی است، چون نمیتوان هیچیک از آن لحظات شگفتانگیز را با فرد دیگری به اشتراک گذاشت. آن همه پنجرهی شناور در گوشهوکنار خانه فقط برای کسی که هدست به صورت دارد، قابل مشاهده است. تماشای ویدیو و تصاویر ثبتشده از افراد خانواده و دوستان هم تجربهای انفرادی محسوب میشود.
هدست ذاتا برای لحظات تنهایی افراد ساخته شده و ایرادی هم ندارد؛ اما برای محصولی که میخواهد جایگزین تمام دستگاههای رایانشی دیگر شود و در اکثر لحظات زندگی بهکار رود، بحث تنهایی ممکن است بسیاری را از استفاده از ویژن پرو منصرف کند.
هدست متا کوئست امکان تجربهکردن بازیهای اشتراکی را فراهم میآورد؛ بدین مفهوم که افراد دارای هدست میتوانند در یک محیط مجازی یکسان بهصورت مجازی در کنار هم فعالیت کنند؛ بهعنوان مثال تصور کنید که با دوستتان در آنسوی کرهی خاکی، در حال انجام بازی پینگپنگ روی میزی مجازی هستید. ویژن پرو در حال حاضر چنین تجربهای را ارائه نمیدهد و بهشدت فقدان آن احساس میشود.
حرف آخر؛ ویژن پرو، آیندهی هدستهای واقعیت مجازی؟
سال ۲۰۱۰، بازی Heavy Rain برای پلیاستیشن ۳ عرضه شد. یکی از بهیادماندنیترین لحظات این بازی برای من زمانی بود که مامور FBI بهنام نورمن جیدن، عینک دودی مخصوصی به چشمهایش میزد که ARI (مخفف Added Reality Interface به معنی رابط واقعیت افزوده) نام داشت و به نورمن در جستوجوی دقیق صحنهی جنایت و بررسی مدارک و شواهد کمک میکرد.
اتاق کار جیدن دلگیر، کوچک و کسالتبار بود؛ اما استفاده از ARI به او اجازه میداد بهجای زلزدن به دیوارهای ترکخورده و بیرنگوروی اتاق، خود را وسط جنگل یا حتی سیارهی مریخ تصور کند. نورمن برای ضبط جزییات صحنهی جنایت به دوربین نیاز نداشت، چون تمام اطلاعات داخل عینک ذخیره میشد. او حتی نیازی به کامپیوتر هم نداشت، چون تمام فایلها بهصورت واقعیت افزوده جلوی چشمهایش ظاهر میشد.
ویژن پرو از بسیاری از جهات شبیه عینک ARI است و ۱۴ سال طول کشید تا گجت علمیتخیلی یک بازی ویدیویی، تا این حد به واقعیت نزدیک شود. بااینحال، حتی ARI هم مشکلات خودش را داشت و ویژن پرو قرار نیست در اولین نسل خود، تمام مشکلات هدستهای واقعیت مجازی، ازجمله بحث تنهایی و انزوا را حل کند.
البتهکه انسانها گاهی نیاز دارند وارد حباب شخصیشان شوند و با خود خلوت کنند؛ مثل زمانیکه نویز کنسلینگ هدفونشان را فعال میکنند یا درتنهایی، کتاب میخوانند، فیلم میبینند یا بازی میکنند. اگر از ویژن پرو فقط برای لحظههایی که نیاز به تنهایی دارید، استفاده کنید، مشکل انزوا آنقدرها هم ترسناک بهنظر نمیرسد؛ اما ۳۵۰۰ دلار برای دستگاهی که نتوان در اکثر موارد از آن استفاده کرد، واقعا نمیارزد؛ علاوهبراین، هنوز مانده تا هدست بتواند همزمان جای لپتاپ، تبلت، تلویزیون 4K، کنسول بازی و گوشی هوشمند را بگیرد.
بااینحال، احساس میکنم در آینده چنان به تعامل سهبعدی با اپلیکیشنها عادت کنیم که دیگر نخواهیم به محیط دوبعدی گوشی و لپتاپ برگردیم. کیوان میگفت وقتی پس از چندساعت کار با ویژن پرو به آیفون برگشت، احساس میکرد دارد با تکنولوژی قدیمی کار میکند. نسل اول اپل ویژن پرو مطمئنا نمیتواند جای باقی دستگاههای ارتباطی را بگیرد؛ اما شروع عصر «رایانش فضایی» از چند وقت پیش کلید خورده است.
نکات مثبت
- نزدیکترین قابلیت Passthrough بهواقعیت
- نمایشگرهای میکرواولد باوضوح فوقالعاده
- اسپیکرهای قدرتمند باصدای فراگیر
- تاخیر بسیار ناچیز پردازش تصویر
- محیطهای مجازی شگفتانگیز
- طراحی چشمنواز و مینیمال
نکات منفی
- قیمت نجومی
- باتری مجزا با عمر کم
- نامناسب برای عینکیها
- عملکرد ضعیف Eyesight
- وزن زیاد و نامناسب برای استفاده طولانی
- تعداد انگشتشمار اپلیکیشنهای اختصاصی
- باگهای سیستم ردیاب چشم و حرکات دست
نظرات