داستان ویندوز ۲٫۰؛ دومین گام مایکروسافت در راه پادشاهی ویندوز
پس از انتشار ویندوز ۱٫۰ در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۵ (۲۹ آبان ۱۳۶۴)، تندی تروور (Tandy Trower) فرصت چندانی برای توسعهی نسخهی بعدی نداشت. او تنها حدود ۱۸ ماه زمان داشت تا ویژگیهای کلیدی مانند پنجرههای همپوشان و فونت سیستمی متناسب را که در نسخهی اول امکان پیادهسازی نیافته بودند، به ویندوز ۲٫۰ اضافه کند.
خوشبختانه، پیادهسازی نرمافزاری این ویژگیها با سرعت قابلقبولی پیش رفت، اما چالش اصلی، تضمین عملکرد بهینه بود، نه صرفاً پیادهسازی اولیه.
در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۶، مایکروسافت شرکت Dynamical Systems Research را که در زمینهی توسعهی رابطهای گرافیکی و سیستمهای مدیریت پنجره فعالیت میکرد، به مبلغ ۱٫۵ میلیون دلار (معادل تقریبی۴٫۳ میلیون دلار در سال ۲۰۲۵) خریداری کرد. این شرکت کوچک بیشتر بهخاطر توسعهی رابط گرافیکی چندوظیفهای Mondrian شناخته میشد که که محیطی کاربرپسندتر و کارآمدتر را نسبت به سیستمهای متنی آن زمان ارائه میداد.
نرمافزار Mondrian رقیب برنامهی مدیریت پنجرهی TopView از IBM محسوب میشد و تا حدودی نیز با آن سازگاری داشت، چرا که IBM برای توسعهی سیستمعامل OS/2، سازگاری بین گزینههای مختلف را الزامی کرده بود. اما تصاحب Dynamical Systems Research در بلندمدت برای مایکروسافت اهمیت بیشتری نسبت به IBM داشت، چرا که چندین نفر از متخصصان این شرکت، بعدها به چهرههای کلیدی در تیمهای توسعهی مایکروسافت تبدیل شدند.
تروور متعجب بود چرا اغلب برنامهنویسان ویندوز ۱٫۰، به پروژه دیگری منتقل میشدند
در حالی که تیم تندی تروور با سرعت در حال پیادهسازی پنجرههای همپوشان و فونت سیستم متناسب بودند، ایدهی کلی چنین سیستمعاملی با مخالفت غیرمنتظرهای از سوی IBM مواجه شد، زیرا این نوآوریها نوعی تعدی به قلمرو OS/2 تلقی میشد. قابلیتهای کوچکسازی، بزرگسازی و همپوشانی پنجرهها، طراحی گرافیکی ویندوز ۲ را به رابط کاربری Presentation Manager در سیستمعامل OS/2 نزدیکتر کرد که این موضوع کاملاً هدفمند بود.
تیم راهبری مایکروسافت، که در ظاهر متعهد به مشارکت OS/2 با IBM بود، در ابتدا بودجهی توسعهی ویندوز را محدود کرد. تروور بعداً در مصاحبههایی فاش کرد که او حتی در برههای مجبور شد از تیم مهندسانِ تضمین کیفیت نرمافزاری بهعنوان برنامهنویس استفاده کند تا از مهلت انتشار جا نمانند. این تغییر موقت تغییر منجر به پیامدهایی ناخواسته نظیر انتشار نسخههای پر از باگی شد که گاه و بیگاه سبب فریز شدن سیستم میشد.
باوجود برنامههای بلندپروازانهی تروور برای ویندوز، مایکروسافت و آیبیام همچنان OS/2 را بهعنوان آیندهی سیستمعاملها در نظر داشتند. این بدگمانی تا جایی پیش رفت که حتی استیو بالمر تصور میکرد نسخهی ۲٫x، آخرین ویندوزی باشد که مایکروسافت توسعه میدهد.
بااینحال، تغییرات سختافزاری و افزایش تقاضا برای رابطهای گرافیکی پیشرفته، تیم توسعهی ویندوز را وادار کرد تا مسیر خود را ادامه دهد. یکی از مهمترین چالشهای آنها، بازنویسی ساختار گرافیکی سیستمعامل بود تا بتواند از قابلیتهای جدید نمایشگرها و پردازندههای مدرن بهره ببرد. در همین راستا، مایکروسافت تصمیم گرفت بازسازی گرافیکی ویندوز را در اولویت قرار دهد.
استیو بالمر تصور میکرد نسخه ۲٫x، آخرین ویندوزی باشد که مایکروسافت توسعه میدهد
در مقطعی از توسعهی ویندوز ۲٫۰، تیم توسعه شاهد تغییرات مدیریتی بود. مدیر جدید، که پیشتر در گروه نرمافزارهای کاربردی مایکروسافت فعالیت میکرد، سکان هدایت را به دست گرفت. اگرچه تیم ویندوز در آن زمان مسیری متفاوت از اهداف کلی مایکروسافت را دنبال میکرد، اما دستاوردهای قابلتوجهی کسب کرد. آدریان کینگ، برنامهنویس تیم MS-DOS، با بازنویسی کد هستهی ویندوز ۲ و توسعهی الگوریتمی جدید برای شبیهسازی EMS (حافظهی گسترده)، مدیریت رم را بهبود بخشید. این الگوریتم از قابلیتهای آدرسدهی پردازندهی اینتل ۸۰۳۸۶ بهره میبرد و منجر به توسعهی Windows/386، نسخهای بهینهشده برای این پردازنده، شد.
با این حال، نوآوریهای کینگ مشکلاتی را در سازگاری با بخش مدیریت حافظهی MS-DOS، بهویژه CEMM و QEMM، ایجاد کرد. تداخل روالهای مدیریت حافظه با برنامههایی که در حالت محافظتشده (Protected Mode) توسعه یافته بودند، موجب ناپایداری سیستم و بروز خطا هنگام اجرای برنامههای MS-DOS در ویندوز میشد.
پس از ساعتها بحث و بررسی فنی، توسعهدهندگان دریافتند که لایهی شبیهسازی EMS بهطور ناخواسته محدودههای حافظهای را که برای سایر برنامهها ضروری بود، رزرو میکرد. جالب آنکه در ابتدا، مهندسان مایکروسافت توسعهدهندگان برنامهها را مقصر این ناسازگاریها میدانستند.
سرانجام مایکروسافت راهحلی پیدا کرد. هنگام اجرای برنامههایی که بهطور خاص برای DOS توسعه یافته بودند، کل محتوای حافظه را روی دیسک ذخیره و بهطور موقت عملکرد ویندوز را متوقف میکرد. سپس، سیستم به حالت آدرسدهی حقیقی حافظه (Real Mode) بازمیگشت تا برنامهی DOS اجرا شود. با بازگشت کاربر به ویندوز، دادههای ذخیرهشده از دیسک بارگذاری شده و اجرای ویندوز بدون اختلال ادامه مییافت.
ویندوز ۲٫x با ارتقای حافظه و بهینهسازیهای گسترده، گامی بلند در مسیر پیشرفت سیستمعاملهای مایکروسافت برداشت. درحالیکه ویندوز ۱٫x تنها از ۶۴۰ کیلوبایت حافظه پشتیبانی میکرد، نسخه ۲٫x با بهرهگیری از حافظه EMS، امکان اجرای برنامههای پیچیدهتر را فراهم کرد. این ارتقا، حاصل تلاشهای دیوید وایس و موری سارجنت بود.
علاوه بر حافظه، سایر بخشهای سیستمعامل نیز بهروز شد: ویژگیهای نسخه قبلی بهبود یافتند، APIهای جدید اضافه شدند و بخشهای کلیدی سیستمعامل از زبان اسمبلی به زبان C بازنویسی شدند. این تحولات، با حفظ حداقل نیازمندیهای سختافزاری، تجربه کاربری بهتری را رقم زدند: پردازنده 8086 یا 80386، ۵۱۲ کیلوبایت رم، دو درایو فلاپی یا یک هارد دیسک، کارت گرافیک Hercules، CGA، EGA یا VGA و سیستمعامل MS-DOS 3.0 یا بالاتر. همچنین، پشتیبانی از ماوس و درگاه PS/2 نیز به این نسخه اضافه شد.
با این حال، توسعه ویندوز ۲ خالی از چالش نبود. تیم توسعه با مقاومتهای داخلی و فقدان همکاری مؤثر بین گروههای برنامهنویسی مواجه بود. به گفته یکی از توسعهدهندگان، برنامهنویسان تمایلی به پذیرش اصلاحات پیشنهادی از سایر گروهها نداشتند که این امر، محیط توسعه جزیرهای را شکل داد.
طبق رویه معمول مایکروسافت، ویندوز ۲٫۰ به انتشار برنامهریزیشده در اوایل سال ۱۹۸۷ نرسید
در اوایل تابستان ۱۹۸۷، نسخهی آلفا برای توسعهدهندگان و آزمایشکنندگان ارسال شد. دو بهروزرسانی بتا نیز تا اواخر تابستان منتشر شد. ویندوز/۳۸۶ اندکی پیش از ویندوز ۲٫۰ تکمیل شد و همراه با کامپیوتر Compaq DeskPro 386 در سپتامبر ۱۹۸۷ منتشر شد. نسخهی کامل ویندوز ۲ و ویندوز/۳۸۶ در دسامبر ۱۹۸۷ با شمارهی ۲٫۰۳ منتشر شدند.
پس از انتشار اولیه، ویندوز ۲٫۰۳ بهسرعت جای خود را به ویندوز ۲٫۱ داد که در ۲۷ می ۱۹۸۸ در دو نسخهی ویندوز/۲۸۶ و ویندوز/۳۸۶ عرضه شد. ویندوز/۲۸۶ علاوهبر پردازندههای 80286، روی سیستمهای قدیمیتر مجهز به 8086/8088 نیز اجرا میشد، اما بدون پشتیبانی از HMA. این نسخه همچنین از بوردهای LIM 4.0 برای مدیریت بهتر حافظهی گسترده پشتیبانی میکرد.
ویندوز/۳۸۶ از ویژگیهای پیشرفتهتری مانند کش هارد دیسک بهره میبرد که عملکرد کلی را بهبود میبخشید. در هر دو نسخهی ۲٫۱، استفاده از هارد دیسک اجباری شد و حداقل حافظهی موردنیاز به ۱ مگابایت افزایش یافت. علاوهبراین، پشتیبانی از کارت گرافیک 8514/A اضافه شد و بهینهسازیهای متعددی در مدیریت حافظه و رفع اشکالات نرمافزاری صورت گرفت.
تا ژانویهی ۱۹۸۹، فروش نسخهی ۲٫۱ به بیش از یک میلیون واحد رسید. ویندوز به اندازهای محبوب شده بود که تبلیغات، بررسیها و مقالات فنی متعددی دربارهی نرمافزارها، درایورها و ابزارهای توسعه در مجلات تجاری منتشر شد. در ۱۳ مارس ۱۹۸۹، مایکروسافت، ویندوز ۲٫۱۱ را منتشر کرد که شامل بهبودهای مدیریت حافظه، پشتیبانی از شبکهی AppleTalk، بهبودهای پشتیبانی از پرینتر و افزایش قابلیتهای تنظیم زبان و ناحیهی زمانی کشورها بود.
تا پایان سال ۱۹۸۹، ویندوز ۲٫x به فروشی بالغ بر حدود دو میلیون نسخه رسید
ویندوز ۲٫x نسبت به قبل، پذیرای نرمافزارهای بیشتری شد و تروور مایکروسافت را متقاعد کرد سایر نرمافزارهایی را که برای پلتفرمهای رقیب مینوشت، به ویندوز منتقل کند. بدینترتیب، برنامههای کاربردی Word و Excel برای ویندوز منتشر شدند.
در دههی ۱۹۸۰، داشتن یک واژهپرداز قدرتمند و یک نرمافزار صفحهگستردهی مناسب برای هر پلتفرم نرمافزاری یا سختافزاری امری حیاتی محسوب میشد. بدون این دو نوع برنامه، سیستم بهسادگی نمیتوانست در بازار رقابت کند. راهکارهای مایکروسافت در این زمینه بسیار قوی بودند و بهراحتی میتوان تصور کرد که این دو برنامه، سبب افزایش فروش ویندوز شده باشند. البته نمیتوان با اطمینان گفت که این موضوع تنها عامل موفقیت ویندوز ۲٫x بود، زیرا سایر نرمافزارهای کاربردی نیز به ویندوز راه یافته بودند.
تروور کاملاً آگاه بود که استیو بالمر قصد داشت نسخهی ۲٫x را آخرین پیادهسازی ویندوز کند و به همین دلیل احساس میکرد که شاید دوباره مجبور شود به دنبال شغل جدیدی بگردد. او معتقد بود که مایکروسافت باید طراحی بصری نرمافزارهای خود را بهبود بخشد، بنابراین گروهی را برای این هدف تشکیل داد.
تیم گرافیکی جدید تروور دانشی از برنامهنویسی نداشت
تیم گرافیکی جدید تروور فقط شامل طراحان گرافیک بود که هیچ دانشی از برنامهنویسی نداشتند. تنها وظیفهی آنها، ایجاد بهبودهای بصری، پیشنهاد خدمات و امکانات لازم برای آزمایش و بررسی تجربهی کاربری، تولید یک استاندارد طراحی بصری برای ایجاد یکپارچگی در ظاهر و حس کاربری و همچنین پیشبینی طراحی بصری آینده بود. بیل گیتس با چنین ایدهی آیندهنگرانهای موافقت کرد.
موفقیت مایکروسافت در فروش میلیونی ویندوز و طرحهای آیندهدار تروور، گیتس را متقاعد کرد که ویندوز در مسیر درستی قرار دارد. درنتیجه،، تروور به گروه نرمافزارهای کاربردی تحت مدیریت مایک مِیپلز (Mike Maples) منتقل شد تا از استعداد و ایدههای او در سایر بخشهای دیگر نیز بهره ببرد.
همکارهای قدیم، رقیبهای جدید
مایکروسافت و اپل سابقهای طولانی در همکاری با یکدیگر دارند. مایکروسافت از زمان عرضه مکینتاش، به توسعهی نرمافزار برای این پلتفرم مشغول بود. برای مثال، درحالیکه کاربران ویندوز برای عرضه اکسل مدتی منتظر ماندند، کاربران مکینتاش در سال ۱۹۸۵ به این نرمافزار دسترسی داشتند. همچنین، مایکروسافت جایگزینی برای زبان برنامهنویسی Integer BASIC در کامپیوترهای اپل ۲ طراحی کرده بود.
بیل گیتس به سرعت به قدرت رابطهای گرافیکی پی برد و به جان اسکالی و ژان-لویی گَسِه از اپل پیشنهاد داد که رابط کاربری گرافیکی خود را تحت لیسانس به سایر شرکتها بفروشند. با این کار، انحصار اپل در ایجاد رابط گرافیکی از بین میرفت و راه برای سایر شرکتها باز میشد تا با همکاری با اپل، یک استاندارد واحد برای رابط گرافیکی توسعه دهند.
در یکی از ایمیلهایی که در ۲۵ ژوئن ۱۹۸۵ ارسال شده، گیتس چنین توضیحی ارائه داد:
هرچه سرمایهگذاری مستقل بر روی یک معماری «استاندارد» افزایش یابد، شتاب این معماری بیشتر خواهد شد. صنعت اکنون به نقطهای رسیده که اپل دیگر نمیتواند بدون حمایت و اعتبار ناشی از سایر تولیدکنندگان کامپیوترهای شخصی، از فناوری نوآورانهی خود یک استاندارد بسازد. بنابراین، اپل باید معماری مکینتاش را باز کند تا حمایت مستقل مورد نیاز برای کسب اعتبار و ایجاد یک استاندارد را به دست آورد.
در اپل، اسکالی آماده اجرای فرآیند صدور مجوز رابط گرافیکی بود و حتی مقدمات لازم را نیز فراهم کرده بود. با این حال، گَسِه با این طرح مخالفت کرد. او بر این باور بود که صدور مجوز، فروش کامپیوترهای مکینتاش را کاهش میدهد. در آن زمان، فروش مکینتاش نیز رو به کاهش بود.
با وجود اینکه گَسِه ویندوز ۱٫x را تهدیدی جدی برای اپل نمیدانست، اسکالی دیدگاه متفاوتی داشت. در همین راستا، و با چراغ سبز استیو جابز، جک براون، یکی از وکلای اپل، به مقر مایکروسافت رفت تا با گیتس دیدار کند و به طور جدی تهدید کرد که اپل علیه مایکروسافت اقدام قانونی خواهد کرد. گیتس از این تهدید چندان خرسند نشد.
البته در آن زمان، مایکروسافت نیز مانند اپل، برای استفاده از برخی عناصر گرافیکی مشابه سیستم استار زیراکس، حق امتیاز پرداخت میکرد. علاوه بر این، مایکروسافت میدانست که توسعه سیستمهای گرافیکی خود را پیش از دریافت مکینتاش آغاز کرده بود. از دیدگاه مایکروسافت، هیچ اقدام غیرقانونی یا نادرستی صورت نگرفته بود. با این حال، در آن سالها، اپل شرکت بسیار بزرگتری نسبت به مایکروسافت محسوب میشد و طبیعی بود که احساس قدرت و امنیت کند؛ قدرتی که گاهی به زورگویی نیز منجر میشد.
در واکنش به تهدیدهای حقوقی اپل، گیتس با اسکالی تماس گرفت و تهدید کرد که مایکروسافت تمام فعالیتهای خود در زمینهی توسعهی نرمافزار برای مکینتاش را متوقف خواهد کرد. این اتفاق میتوانست به ضرر هر دو شرکت تمام شود. درنهایت، دو طرف در تاریخ ۲۲ نوامبر ۱۹۸۵ تفاهمنامهای امضا کردند که به مایکروسافت اجازه میداد به توسعه و فروش ویندوز ادامه دهد و برای استفاده از برخی از طراحیهای بصری مکینتاش، به اپل حق امتیاز پرداخت کند.
اپل رو در روی مایکروسافت
ظاهرا تلاشهای حقوقی مایکروسافت برای رفع اتهام بینتیجه ماند و اپل به آن قانع نشد. برخلاف تفاهمنامه دو سال و نیم قبل، در تاریخ ۱۷ مارس ۱۹۸۸، اپل شکایتی علیه مایکروسافت تنظیم و ادعا کرد که ویندوز ۲٫x در ۱۸۹ مورد گوناگون از طراحی بصری سیستمعامل مکینتاش کپیبرداری کرده و حق نشر اپل را نقض کرده است.
اپل مایکروسافت را متهم کرد در ۱۸۹ مورد از طراحی بصری پلتفرم مکینتاش کپیبرداری کرده
در نهایت، در تاریخ ۲۵ جولای ۱۹۸۹، قاضی ویلیام شوارتزر رأی نهایی را به نفع مایکروسافت صادر کرد. او اعلام کرد که ۱۷۹ مورد از ۱۸۹ طراحی مورد بحث، تحت مجوزی قرار دارند که قبلاً به مایکروسافت داده شده بود و ۱۰ مورد باقیمانده نیز قابل ثبت به عنوان اثر دارای حق نشر نیستند. پس از چند دور تجدیدنظر و پیگیریهای قضایی، زمانی که دیوان عالی ایالات متحده درخواست اپل برای رسیدگی مجدد به پرونده را رد کرد، این پرونده در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۹۹۴ مختومه اعلام شد. مایکروسافت پیروز قطعی دادگاه بود و هزینههای دادرسی نیز بر گردن اپل افتاد.
در سال ۱۹۹۷ و سه سال پس از صدور رای دادگاه، در مذاکرات مستقیم بین اپل و مایکروسافت، تمامی مسائل باقیماندهی نقض حقوق مربوط به رابط کاربری گرافیکی لیزا و مکینتاش، و همچنین ادعای دزدی نرمافزار QuickTime، حل و فصل شد. مایکروسافت در این مذاکرات امتیازات مالی فراوانی به دست آورد.
باخت اپل در دادگاه، تاثیراتی بسیار چشمگیر در افزایش اعتماد به نفس مایکروسافت داشت
اپل موافقت کرد که اینترنت اکسپلورر را به مرورگر پیشفرض خود تبدیل کند، تصمیمی که به ضرر نتاسکیپ تمام شد. درمقابل، مایکروسافت پذیرفت که به توسعهی مایکروسافت آفیس و سایر نرمافزارها برای سیستمعامل مک در طول پنج سال آینده ادامه دهد. علاوه بر این، مایکروسافت ۱۵۰ میلیون دلار سهام از اپل خریداری کرد؛ البته با این شرط که در تصمیمات هیئت مدیرهی اپل، اجازهی دخالت نداشته باشد. و در نهایت هر دو طرف توافقنامهای را برای تبادل مجوزهای ثبت اختراع امضا کردند.
به گفته تروور، مکینتاش در طراحی ویندوز ۲٫x هیچ تأثیری نداشت. او شباهتهای میان ویندوز و رابط گرافیکی مکینتاش را ناشی از تأثیرپذیری هر دو شرکت از زیراکس میدانست. زیرا هر دو شرکت با زیراکس همکاری داشته و مدیرانشان فناوریهای این کمپانی را به مهندسان خود معرفی کرده بودند. تروور حتی در اینباره گفته بود:
به نظر من، این ادعا کاملاً توهینآمیز بود. اگر قصد داشتم مکینتاش را کپی کنم، قطعاً میتوانستم کار بهتری انجام دهم.- تندی تروور ، طراح و برنامهنویس اسبق مایکروسافت
ویندوز ۲؛ انقلابی در رابط کاربری یا شکستی تجاری؟
با بهبودهای صورت گرفته، ویندوز محبوبیت بیشتری کسب کرد و رابط کاربری آن نیز روانتر از قبل شد. استوارت آلسوپ، نویسنده مشهور مقالات فناوری، در ژانویه ۱۹۸۸ پیشبینی کرد که مهاجرت به محیط گرافیکی در رایانههای مبتنی بر IBM، روندی کند خواهد داشت و بازار، توسعهدهندگان را مجبور به تسریع این روند میکند. دلیل این امر، نقصهای رابط کاربری گرافیکی عنوان شد که کاربران را وادار میکرد برای بسیاری از وظایف به سیستمعاملهای کلاسیک با خط فرمان بازگردند.
مجله CNET نیز معتقد بود که ویندوز ۲ تفاوت چندانی با نسخه پیشین ندارد. با این حال، تمام نقدها منفی نبودند. برای مثال، مجله BYTE، ویندوز ۲ را در میان برندگان متمایز جوایز سال ۱۹۸۹ قرار داد و آن را رقیبی جدی برای OS/2 توصیف کرد، زیرا از قدرت پردازندهی 80386 بهره میبرد.
برخی معتقدند که ویندوز ۲ یک شکست تجاری بود، اما این برداشت درست نیست
برخی بهخاطر مشکلات سازگاری و درگیریهای حقوقی، ویندوز ۲ را یک شکست تجاری مینامند، اما این برداشت کاملا درست نیست؛ چراکه با انتشار ویندوز ۲، میلیونها نفر برای نخستین بار از محیط دسکتاپ گرافیکی با نرمافزارهای گرافیکی استفاده کردند، بدون آنکه محدود به سختافزارهای خاص باشند.
دیری نپایید که استفاده از ماوس به یک استاندارد تبدیل شد و سازندگان رایانههای شخصی تشویق شدند تا کارتهای گرافیکی قدرتمندتری را در سیستمهای خود به کار گیرند. همچنین، اگرچه در دههی ۸۰ میلادی، کاربران هنوز به خرید سیستمعامل از فروشگاهها عادت نداشتند (چرا که معمولاً سیستمعامل همراه با سختافزار ارائه میشد)، مایکروسافت توانست بیش از ۲ میلیون نسخه از ویندوز ۲ را به فروش برساند. این فروش خیرهکننده نشانهای جدی از تغییر مسیر بازار و پایان دوران سلطه MS-DOS بود.