فروتنی و تواضع از دیدگاه روانشناسان
متواضع باشید و خرسند؛ این توصیهی روانشناسان است. تواضع از ویژگیهای اصلی شخصیت افراد محسوب نمیشود، اما از ویژگیهای مهم شخصیتی به شمار میآید و تظاهر به داشتن چنین خصلتی کار دشواری است.
روانشناسان اصولا برای خدمت به دیگران و نیز برای پژوهش به عینک ایمنی و کلاه ایمنی احتیاجی ندارند و همچنین از شلاقهایی نظیر شلاق ایندیانا جونز استفاده نمیکنند. آنها هیچگاه بهدنبال یافتن متون باستانی که در زیر زمین دفن شدهاند ناگهان غارهای مدفون شدهای را کشف نمیکنند. به یقین که آنها در اعماق اقیانوس در محفظههای کروی غواصان به اینسو و آنسو نمیروند و در جستجوی ذرات زیر اتمی ناملموس با آهنرباهای غولپیکر سر و کار ندارند.
اما هنوز هم روانشناسان گاهی دست به کاوش عادات و خصایص تمدنهای قدیم که از بین رفته است می زنند. در آخرین مقالهای که در بررسیهای Current Directions در مجلهی Psychological Science منتشر شده است، گروهی از محققان مطالعهای را بررسی کردند که دربارهی یک ویژگی شخصیتی است که زمانی بسیاری از افراد را مجذوب خود کرده بود. ویژگیای که فرد را قادر میسازد تا بهطور دقیق به توانایی ها و محدودیتهای خود پی ببرد، درواقع این ویژگی به وضعیت رابطهی بین فردی مربوط میشود و رابطهی افراد همچون آینهای بازتاب دهندهی این ویژگی است بهطوریکه فرد در یک رابطه، محور اصلی را حول خود قرار نمیدهد؛ درست حدس زدید این ویژگی همان تواضع یا فروتنی است.
داریل ون تونگرن، روانشناس در کالج Hope در میشیگان و نویسندهی اصلی مقاله میگوید:
امروزه ما شاهد این هستیم که تحقیقات بیشتری دربارهی تواضع و فروتنی صورت میگیرد و تعداد این تحقیقات با سرعت زیادی رو به رشد است. حالا زمان آن فرا رسیده است که مردم بهروز شوند و سوالات باز مطرح کنند که پاسخ جامعی را طلب میکند تا محققین بتوانند در مطالعات خود به این سوالات پاسخ دهند. در چنین دوره و زمانهای که مورخان آینده نشاید نام آن را «عصر افتخار آفرین» بگذارند، مطالعهی فروتنی و تواضع امری متناقض به چشم می آید و درست بدان میماند که در کالیفرنیا به مبارزه با بازار مصرفکنندگان مواد مخدر برویم. امروزه، استفاده از کلمهی تواضع و فروتنی رایج شده است، بهطوری که تصور معنای واقعی کلمه که در دل این کلمه نهفته است و به آن روح می بخشد دشوار است؛ درست مثل شعبدهبازهایی که به شکل حرفهای خود را نامرئی میکنند.
اسکار وایلد میگوید پیش از آنکه به فروتنی دست پیدا کند ۲ سال را پشت میله های زندان سپری کرد و به تجربیات خاصی دست یافت. او مینویسد: «من غم و اندوه را تجربه کردم که با صدای بلند می گریست و ذلتی را تجربه کردم که هیچکس صدایش را نشنید». با خواندن نوشتهی او شاید فکر کنید این نوشتهها بیش از آنکه به یک پیروزی منجر شوند طعم شکست میدهند.
تواضع و فروتنی موضوع جدیدی در حوزهی روانشناسی فردی و اجتماعی محسوب میشود که دست کم بهعنوان یک ویژگی یا رفتار به حوزه روانشناسی راه پیدا کرده است و بهطور مجزا بررسی میشود. این موضوع درنتیجهی تلاشهایی که در اوایل دهه نود میلادی برای به پا داشتن روانشناسی مثبت انجام شده بود متولد شد؛ موضوعی که به درک عمیقتر و جامعتری از برخی خصوصیات نظیر سربلندی، بخشندگی، رضایت خاطر، خشنودی و استحکام و انسجام شخصیت رهنمون میشود و در راستای حفظ و نگهداری از این ویژگیها میکوشد.
اخیرا موضوع فروتنی جای پای خود را در پرکاربردترین آزمونهای سنجش ویژگیهای شخصیتی نظیر پرسشنامهی پنج عامل بزرگ شخصیت محکم کرده است. بهنظر میرسد اکنون تواضع همچون گلی سر به زیر، از خود جاذبه میپراکند و گویا در این کار موفق بوده است.
الیزابت کومره مانچوسو از دانشگاه پپرپرین، طی مجموعه آزمایشهایی، داوطلبان را براساس معیاری که آنرا فروتنی خِرد نامید، مورد ارزیابی قرار داد. او در این آزمون، آگاهی این داوطلبان را را دربارهی مسائل اجتماعی و سیاسی ارزیابی کرد. هدف وی از این کار، این بود تا ببیند داوطلبان تا چه حد از نقایصی که در نظرات آنان وجود دارد آگاه هستند. الیزابت متوجه شد فروتنی و تواضعی که او مورد ارزیابی قرار میداد ارتباطی با آزمونهای سنجش هوش یا وابستگیهای سیاسی ندارد، بلکه این آزمایش، ارتباط مستقیمی با میزان کنجکاوی، تمرکز و تامل، مناعت طبع و بلندنظری و برخورداری از ذهنی باز که پذیرای اطلاعات باشد دارد.
طی مطالعهی دیگری که اکنون در دست اقدام است، دکتر کرومی مانچوسو با ارزیابی پرسشنامههای کامل شده توسط ۵۸۷ بزرگسال آمریکایی تصمیم گرفت تا سطح فروتنی خرد را در این افراد بسنجد. شرکتکنندگان برای پر کردن این پرسشنامه به میزان موافقت خود با مجموعهای از عبارات، رای میدادند. برای مثال، عباراتی مانند: «زمانیکه دیگران با موضوعی که من قلبا آن را قبول دارم مخالفت میکنند احساس حقارت می کنم» یا «در اغلب اوقات من مطالب بیشتری برای ارائه به دیگران دارم و بیش از آنکه من از دیگران چیزی بیاموزم آنها از من میآموزند» در این پرسشنامه گنجانده شده بود. افرادی که امتیاز بالایی از جهت داشتن ویژگی فروتنی کسب کرده بودند، در مقابل امتیاز پایینتری را در سوگیریهای سیاسی و قطبهای ایدئولوژیک چه در قطب محافظهکار و چه در قطب آزادیخواه کسب کردند.
اغفال کردن افراد فروتن کار دشوارتری است، چرا که این افراد تحت تأثیر باورهای خود قرار نمی گیرند.
مطالعات دیگری نشان میدهد که آن دسته از شرکتکنندگان که امتیاز بالایی را در فروتنی کسب کردهاند افرادی هستند که خشونت کمتری در آنان دیده میشود. همچنین، این افراد حتی پس از آنکه باورهای مذهبی خودشان توسط دیگران به چالش کشیده میشود، گروههای مذهبی دیگر را قضاوت نمیکنند. درحالیکه شرکتکنندگانی که امتیاز پایینی در ارزیابی فروتنی به دست آورده بودند بیشتر به قضاوت گروههای مذهبی پرداختند.
دکتر کرومی مانچوسو میگوید:
براساس این یافته ها میتوان به موضوع مهمی مهمی دربارهی انسانهای فروتن اشاره کرد؛ درواقع اغفال کردن افراد فروتن کار دشوارتری است، چرا که این افراد تحت تأثیر باورهای خود قرار نمی گیرند.
وی در ادامه افزود:
یافتههای ما دربارهی فروتنی ممکن است ارتباط میان فروتنی و باورهای عمیق انسانها را آشکار کند.
دکتر ون تونگرن و همکارانش در یک بررسی جدید، توضیحاتی مبنی بر اینکه چرا فروتنی -خواه از نوع خردی و خواه از هر نوع دیگر- بُعد مهمی از شخصیت افراد را تشکیل میدهد. برای مثال، متواضع بودن برای پایداری یک رابطه و حفظ تعهد، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چراکه از یاد بردن کینه ها، شکیبایی در برابر نادانیها و بخشش خود و دیگران که ذهن فرد را از بند کشمکشها میرهاند، نیازمند دریایی است که میتواند با امواج سهمگین خود تمام این کشمکشها را در خود غرق کند و این دریا همان دریای فروتنی است.
افرادی که واقعا نیازمند آموختن فروتنی هستند، احتمالا بیشترین مقاومت را از خود نشان دهند.
اکنون که موضوع فروتنی توجه محققین را به خود جلب کرده است، دکتر ون تونگرن میگوید چندین سؤال باز در این خصوص وجود دارد، مثلا «آیا فروتنی میتواند آموخته شود یا در جلسات روان درمانی گنجانده شود؟» اما یکی از مشکلاتی که با آن روبهرو هستیم این است که افرادی که از آموختن فروتنی استقبال میکنند و با آغوش باز پذیرای آن میشوند احتمالاً افرادی هستند که خود فروتن بوده و چندان نیازی به این آموزش ندارند. در مقابل، افرادی که واقعاً نیازمند آموختن فروتنی هستند، احتمالاً بیشترین مقاومت را از خود نشان دهند.
روانشناسانی که به درمان مراجعینی که از اختلال شخصیت مرزی یا اختلال شخصیت خودشیفته رنج میبرند نیز بر این موضوع صحه می گذارند. همچنین بسیاری از مراجعینِ این روانشناسان هم با این مسئله موافق هستند.
تاکنون هیچکس جنبه تاریکی از تواضع را گزارش نکرده است. اگرچه، شاید تواضع زیاد سبب انزوای اجتماعی، عدم اطمینان به خود و در مجموع دیده نشدن در اجتماع شود.
اکنون حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از بزرگسالان در ارزیابیهای فروتنی نمرهی بالایی را کسب کردهاند به عبارتی دستکم ۲۵ میلیون انسان متواضع فقط در آمریکا زندگی میکنند.