تقریبا ۶۰ سال پیش بود که جیمز تیل و یکی از همکارانش از دانشگاه ساسکاچوان، در بررسی نتایج یک پژوهش مورد غیرمنتظرهای مشاهده کردند که بهراحتی قابل چشمپوشی نبود. آنها خودشان در آن زمان از روند پیش رو آگاه نبودند؛ ولی این دو دانشمند در مسیر کشف سلولهای بنیادی و استفاده از پتانسیل بالای آنها برای درمان افراد نابینا در اثر آسیب نخاعی قرار داشتند.
تیل میگوید: «در آن لحظه که ما این موضوع را کشف کردیم، هر دو واکنش مشابهی داشتیم: اینکه به مورد جالب توجهی برخوردهایم.»
جیمز تیل در آزمایشگاه دانشگاه تورنتو در سال ۱۹۷۵
تیل در سال ۱۹۶۰ یک پژوهشگر در مؤسسهی سرطان اونتاریو بود. در همان زمان او و همکارش ارنست مک کولچ، هنگام مطالعهی اثرات اشعه روی موش حالتی غیر عادی را کشف کردند. در آن آزمایش، موشها تا اندازهای تحت تابش اشعهی ایکس قرار میگرفتند و طی ۳۰ روز در صورتیکه پیوند سلول مغز استخوان دریافت نمیکردند، از بین میرفتند. برای تعیین اینکه چه مقدار سلول میتواند موجود را زنده نگه دارد، به موشها مقادیر مختلفی از سلول تزریق میشد.
صبح روز یکشنبه و چندین روز پس از تزریق سلول، مک کلوچ نمونههای گرفتهشده از موشها را مورد بررسی قرار داد. این هماتولوژیست متوجه تودههای کوچکی روی طحال موشها شد؛ بهازای هر ۱۰ هزار سلول مغز استخوان ترزیقشده، یک توده وجود داشت. تیل میگوید:
جیمز تیل در سال ۲۰۱۷
تیل و مک کلوچ مشاهدات اولیهی خود را در سال ۱۹۶۱ در ژورنال Radiation Research منتشر کردند؛ اما خودشان بهدنبال تأیید این حدس رفتند. پژوهش آنها توسط اندی بکر و لو سیمینوویچ نیز دنبال شد و بهگفتهی تیل، کامل قانعکننده بود که آنها کلون بودند. این نتایج هم در سال ۱۹۶۳ در Nature منتشر شد.
در همان زمان سیمینوویچ، زیستشناس مولکولی و استاد راهنمای تیل، پژوهشگر اصلی مطالعاتی بود که نشان داد در میان نتایج سلولهایی که به کلونیها توسعه مییابند، سلولهایی هستند که خودشان میتوانند کلونیهای جدیدی به وجود بیاورند. بنابراین سلولهای تشکیلدهندهی کلونی میتوانند خودشان را تجدید کنند.
کار سیمینوویچ نیز در سال ۱۹۶۳ همراه با یافتههای قبلی منتشر شد و بهگفتهی تیل:
نظرات