شرکت سگا

اگر سگا در فروش سهام انویدیا عجله نمی‌کرد الان یک تریلیون دلار دارایی داشت!

دوشنبه 17 آذر 1404 - 18:24مطالعه 6 دقیقه
زمانی که انویدیا در آستانه‌ نابودی بود، سگا ۵ میلیون دلار در این شرکت سرمایه‌گذاری کرد؛ اگر این سهام را نفروخته بود، الان یک تریلیون دلار ارزش داشت.
تبلیغات

این روزها، انویدیا با ارزش بازار فراتر از ۴ تریلیون دلار، ارزشمندترین شرکت جهان محسوب می‌شود؛ جایگاهی که بخش بزرگی از آن مدیون جهش هوش مصنوعی در سال‌های اخیر است. اما ‎وضعیت انویدیا در اواسط دهه‌ی ۹۰ میلادی بحرانی بود و تنها چند قدم با نابودی کامل فاصله داشت.

آن دوران، جنسن هوانگ، مدیرعامل جوان و ۳۳ ساله این شرکت، در موقعیتی قرار گرفته بود که کابوس هر کارآفرینی است: صندوق شرکت خالی بود، تکنولوژی‌شان کار نمی‌کرد و تنها امید برای بقا، قرارداد همکاری‌شان با سگا بود که به قول هوانگ، «شانسی» واردش شده بودند.

طی این قرارداد، انویدیا موظف بود پردازنده‌ی گرافیکی دریم‌کست، کنسول بعدی سگا را بسازد. اگر قرارداد فسخ می‌شد، به گفته‌ی خود هوانگ، آن‌ها «در یک لحظه دود می‌شدند و به هوا می‌رفتند». اما تکنولوژی‌ای که انویدیا بر پایه‌ی آن شرط بسته بود، در عمل کارایی نداشت و نمی‌توانست آنچه را که به سگا وعده داده بود، محقق کند.

انویدیا NV1، اولین پردازنده‌ی شتاب‌دهنده‌ی سه‌بعدی این شرکت بود و همان‌طور که هوانگ در پادکست جو روگن توضیح می‌دهد، نزدیک بود تنها پردازنده‌ای باشد که انویدیا در تمام عمرش طراحی می‌کند؛ چراکه حدود دو سال بعد متوجه شدند فناوری‌شان اصلا جواب نمی‌دهد.

مفاهیم معماری درست بودند، اما روشی که ما برای گرافیک کامپیوتری پیش گرفته بودیم، کاملا برعکس بود. ما به جای استفاده از مثلث‌ها، از نگاشت مستقیم تکسچر استفاده می‌کردیم. ما روی سطوح منحنی کار کردیم، درحالی که دیگران، روی سطوح تخت کار می‌کردند.

فناوری دیگری که درنهایت برنده شد و انویدیا همین حالا هم از آن استفاده می‌کند، دارای «Z-buffer» بود که کار مرتب‌سازی عمق را به‌صورت خودکار انجام می‌دهد. اما معماری اولیه‌ی آن‌ها، Z-buffer نداشت و خودِ نرم‌افزار باید کار مرتب‌سازی را انجام می‌داد که این کار فشار وحشتناکی روی پردازنده و برنامه‌نویس وارد می‌کرد و با یک اشتباه کوچک، تصاویر در هم و برهم می‌شد. به‌گفته‌ی هوانگ، آن‌ها چند رویکرد فناورانه و سه انتخاب بزرگ داشتند و «هر سه تا اشتباه بودند.»

جنسن هوانگِ جوان، که به گفته‌ی خودش در آن زمان هنوز با جوش‌های صورت و اندامی بسیار لاغر دست‌وپنجه نرم می‌کرد، باید تصمیمی سخت می‌گرفت. او می‌توانست حقیقت را پنهان کند و به اتلاف منابع سگا ادامه دهد، یا با شجاعت تمام شکست را بپذیرد. او راه دوم را انتخاب کرد و برای ملاقات با مدیرعامل افسانه‌ای سگا، شوییچیرو ایریماجیری (که هوانگ او را مردی بسیار بزرگ توصیف می‌کند)، عازم ژاپن شد.

ملاقات در دفتر سگا در ژاپن برگزار شد. در یک سوی میز، مدیرعامل باسابقه و مسن ژاپنی نشسته بود و در سوی دیگر، جوان ۳۳ ساله‌ای که باید بدترین خبر ممکن را به او می‌داد. هوانگ با فروتنی و صداقت تمام ماجرا را توضیح داد: «من خبرهای بدی برایتان دارم. اول اینکه تکنولوژی ما کار نمی‌کند. دوم اینکه ما نباید قرارداد شما را تمام کنیم، چون فقط پولتان را هدر می‌دهیم و درنهایت محصولی خواهید داشت که کار نمی‌کند. من پیشنهاد می‌کنم شریک دیگری برای ساخت کنسول خود پیدا کنید.»

این اعتراف به خودی خود برای نابودی رابطه بین انویدیا و سگا کافی بود، اما هوانگ پس از عذرخواهی بابت عقب انداختن برنامه‌های سگا، اضافه کرد: «با وجود اینکه از شما می‌خواهم مرا از قرارداد آزاد کنید، من هنوز به آن پول نیاز دارم. چون اگر پول را به من ندهید، ما یک‌شبه نابود می‌شویم.» او از ایریماجیری خواست که ۵ میلیون دلار باقی‌مانده از قرارداد را نه به‌عنوان دستمزد کار انجام شده، بلکه به‌عنوان سرمایه‌گذاری در انویدیا به آن‌ها بدهد.

پاسخ مدیرعامل سگا به این درخواست عجیب، کاملا منطقی بود: «حتی با سرمایه‌گذاری من هم به احتمال زیاد شرکت شما ورشکست خواهد شد.» و حق با او بود. در سال ۱۹۹۵، مبلغ ۵ میلیون دلار سرمایه‌ای عظیم محسوب می‌شد؛ کوهی از پول که برای سگا نیز بسیار باارزش بود. درحالی که رقبای قدرتمندی در بازار حضور داشتند، شانس اینکه انویدیا بتواند با این پول استراتژی خود را اصلاح کند و سگا به بازگشت سرمایه‌اش برسد، عملا صفر بود.

هوانگ نیز این واقعیت تلخ را تایید کرد: «اگر این ۵ میلیون دلار را سرمایه‌گذاری کنید، به احتمال زیاد از دست خواهد رفت. اما اگر این کار را نکنید، ما قطعا از بین می‌رویم.»

ایریماجیری فقط چون جنسن جوان را دوست داشت تصمیم گرفت به او کمک کند

ایریماجیری چند روز فرصت خواست و سپس با تصمیمی بازگشت که سرنوشت دنیای فناوری را تغییر داد: «ما این کار را انجام می‌دهیم.» دلیل او نه استراتژی بود و نه امید به سود مالی؛ او صرفا به این دلیل که «جنسن جوان را دوست داشت» تصمیم گرفت به او کمک کند.

بدین‌ترتیب، کنسول دریم‌کست هرگز از NV1 استفاده نکرد. در عوض، سگا به سراغ شرکت بریتانیایی VideoLogic و معماری گرافیکی PowerVR رفت. به نظر می‌رسید کار انویدیا تمام است، به‌ویژه وقتی سگا اعلام کرد که از طرح پیشنهادی NV2 برای کنسول بعدی‌اش استفاده نخواهد کرد.

اما انویدیا به‌طرز هوشمندانه‌ای از این مخمصه نیز جان سالم به در برد: جنسن با مهارت تمام، بندی را در قرارداد اولیه گنجانده بود که طبق آن، اگر انویدیا می‌توانست نمونه‌ی اولیه‌ی کارآمدی از تراشه بسازد که قابلیت نصب روی یک مادربرد مستقل را داشته باشد، سگا موظف به پرداخت یک میلیون دلار به آن‌ها بود.

پس از حدود یک سال کار روی پروژه، انویدیا توانست پروتوتایپ NV2 را دقیقا طبق مشخصات مدنظر سگا آماده کند. دستیابی به این هدف، باعث آزادسازی پرداخت یک میلیون دلاری شد؛ پولی که در آن دورانِ بحرانی، حکم طناب نجات را برای انویدیا داشت. این پول به‌همراه تعدیل نیروی گسترده، بودجه‌ی کافی برای تحقیق و توسعه‌ی NV3، یا همان Riva 128 را فراهم کرد؛ تراشه‌ای سریع و توانمند با فروش بسیار خوب که آینده‌ی انویدیا را تضمین کرد.

اگر سگا سهامش را نگه‌داشته بود، الان ۲۶۳ برابر ارزش کنونی‌اش، دارایی داشت

هوانگ اعتراف می‌کند که انویدیا سرِ بازی‌های ویدیویی، همه‌چیزش را قمار کرد. با توجه به اینکه انویدیا اکنون ۹۲ درصد از بازار پردازنده‌های گرافیکی مجزا را در اختیار دارد، این قماری است که با هر معیاری که بسنجید، جواب داده است.

درنهایت، سرمایه‌گذاری ۵ میلیون دلاری سگا به انویدیا فرصت تنفس داد تا مسیر خود را اصلاح کند و به غول تراشه‌سازی امروز تبدیل شود. سگا بعدها و پس از عرضه‌ی عمومی سهام انویدیا، سهم خود را به قیمت ۱۵ میلیون دلار فروخت؛ معامله‌ای که در آن زمان با توجه به ارزش‌گذاری ۳۰۰ میلیون دلاری انویدیا، یک پیروزی و معجزه‌ی مالی محسوب می‌شد.

اما تاریخ، بازی‌های عجیبی دارد. همان‌طور که هوانگ می‌گوید، اگر سگا آن سهم ۵ میلیون دلاری را نگه داشته بود و نمی‌فروخت، امروز ارزش آن سرمایه‌گذاری به‌جای ۱۵ میلیون دلار، احتمالا به بیش از یک تریلیون دلار می‌رسید؛ یعنی ۲۶۳ برابر ارزش کنونی شرکت، دارایی داشت!

با تمام این حرف‌ها، اعتراف شجاعانه‌ی جنسن هوانگ به شکست و پاسخ سخاوتمندانه‌ی مدیرعامل سگا، نه‌تنها انویدیا را از ورشکستگی نجات داد، بلکه مسیر آینده‌ی محاسبات کامپیوتری و هوش مصنوعی را نیز هموار کرد. شاید بتوان گفت جهان امروز فناوری، وام‌دار آن لحظه‌ای است که یک مدیر باتجربه ژاپنی تصمیم گرفت به جای اعداد و ارقام، به صداقت یک جوان اعتماد کند.

نظرات