آیا هدف‌گذاری برای کارآفرینان تازه‌کار بیهوده است

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۰
مطالعه 7 دقیقه
تعیین اهداف از پیش تعیین‌شده و مشخص برای کارآفرینان تازه‌کار و شرکت‌های تازه‌تاسیس، کار بیهوده‌ای است و معمولا نتیجه‌ی مطلوبی ندارد.
تبلیغات

وقتی کارآفرینان جاه‌طلب برای اولین بار وارد دنیای کسب‌وکار می‌شوند معمولا اولین کاری که انجام می‌دهند تهیه‌ی لیستی از اهدافشان است. شاید با خود فکر کنید که این کار بهترین راه برای رسیدن به موفقیت در کسب‌وکار جدید است؛ اما اگر کسی به شما بگوید که این طرز تفکر در دنیای امروز به کارتان نمی‌آید، نباید زیاد تعجب کنید.

البته این سخن به این معنی نیست که تعیین هدف برای فعالیت‌هایتان کار بیهوده‌ای است. ولی واقعیت این است که در اکثر کسب‌وکار‌ها‌ی جدید تهیه‌ی لیستی از اهداف و به‌روز‌رسانی مداوم آن، آن‌ گونه که فکر می‌کنید برای موفقیت مهم نیست.

برای یک لحظه به این موضوع فکر کنید: ما اغلب سرگرم ایجاد اهداف هوشمند هستیم؛ اهدافی که دقیق، قابل‌ سنجش، قابل دست‌یابی، مرتبط و بر مبنای جدول زمانی باشند. اما اگر شما در کسب‌وکار خود تازه‌‌وارد باشید، تشخیص این که چه اهدافی هوشمند محسوب می‌شوند، کار راحتی نخواهد بود.

البته هدف‌گذاری برای کسب‌وکار می‌تواند مشوق خوبی برای ادامه‌ی مسیر باشد، اما گاهی تاکید زیاد بر تعیین اهداف و به‌روز‌رسانی مداوم آن‌ها باعث می‌شود کارآفرینان فرصت‌های واقعی و بزرگ‌تری را از دست دهند. در این جا نگاهی نزدیک به بعضی از علت‌هایی می‌پردازیم که نشان می‌دهند چرا هدف‌گذاری برای کسب‌وکار جدید نباید لزوما اولویت اول شما باشد.

۱. اهداف نا‌مناسب بدتر از بی‌هدفی هستند

‌همان‌طور که قبلا اشاره شد تعیین اهداف از دست‌یابی به آن بسیار راحت‌تر است. این گفته به‌خصوص در کسب‌وکارهای جدید مشهود است، جایی‌ که کارآفرینان از میزان سرعت پیشرفت خود مطمئن نیستند. به‌همین دلیل تعیین اهدافی که باعث بهبود عملکرد آنها می‌شود، رفته‌رفته سخت‌تر می‌شود.

هدف‌گذاری باعث می‌شود بر معیارهای متغیر و برنامه‌های آینده متمرکز شوید

اهداف بیش از حد خوش‌بینانه، باعث می‌شود شما احساس موفقیت کنید؛ در حالی که شاید کسب‌وکار به سود واقعی نرسیده باشد. این احساس اعتماد‌به‌نفس کاذب سبب خواهد شد در آینده اشتباهات بیشتری در کسب‌وکار مرتکب شوید. از طرف دیگر، اهداف بیش از حد جاه‌طلبانه شما را تحت فشار نامتعارف قرار داده و سرخورده می‌کند؛ در این صورت حتی اگر پیشرفت فرد واقعی و قابل ملاحظه باشد، آن را احساس نخواهید کرد.

شان سیلورتون (Sean Silverthorne) در مقاله‌ای در ژورنال کسب‌وکار هاروارد نوشت:

از اثرات جانبی مخرب برنامه‌ی تعیین اهداف می‌توان به افزایش رفتار‌های به دور از اخلاق حرفه‌ای، افزایش تمرکز بر یک بخش از کسب‌وکار و نادیده گرفتن بخش‌های دیگر، معیار‌های ریسک‌پذیری نامعقول، تحلیل رفتن روحیه و اخلاق در سازمان و کاهش انگیزش درونی اشاره کرد.

همان طور که می‌بینید هیچ‌ کدام از این موارد برای موفقیت طولانی‌مدت مناسب نیستند.

هدف

۲. احتمال دارد اهمیت فرآیند‌ها نادیده گرفته شود

هدف‌گذاری باعث تمرکز بر آینده می‌شود؛ یعنی مواردی که سعی دارید در ماه‌ها و سال‌های پیش‌رو به آن‌ها دست یابید. اما مشکل این جاست که شما کنترلی بر آینده ندارید. شما نمی‌دانید که چه اتفاقاتی در آینده بر حوزه‌ی کسب‌وکار تاثیر خواهند گذاشت.

در بیشتر موارد تاکید فزاینده بر هدف‌گذاری منجر به نادیده گرفتن یکی از عناصر مهم موفقیت یعنی بهینه‌سازی فرآیند می‌شود. الکس نرنی یکی از بنیان‌گذاران Create and Go می‌گوید:

هدف‌گذاری باعث می‌شود بر معیارهای متغیر و برنامه‌های آینده متمرکز شوید. اما تاکید بر خود فرآیند انجام کارها باعث می‌شود در زمان حال و روی آن چیزی که رو‌به‌رویتان قرار دارد متمرکز شوید.

الکس نرنی و نامزدش از همین راه توانسته‌اند کسب‌وکاری راه بیاندازند که تنها از طریق وبلاگ‌نویسی ماهانه بیش از ۱۰۰ هزار دلار برای آن‌ها درآمد دارد و هم‌ اکنون مشغول جهان‌گردی هستند. او توصیه می‌کند:

زمان حال تنها چیزی است که شما می‌توانید کنترل کنید، بنابرین زندگی کردن و استفاده از آن باید کاری باشد که بیشتر وقت خود را به آن اختصاص می‌دهید.

پس برای رشد کسب‌وکار به‌جای این که اهداف بلندپروازانه در سر بپرورانید، باید انرژی خود را روی آن موردی متمرکز کنید که اکنون می‌توان انجام داد.

فرآیند پاکسازی مغز

۳. اینترنت همه چیز را تغییر می‌دهد

در دهه‌ی اخیر گسترش اینترنت تغییرات عمیقی در حوزه‌ی کسب‌وکارها به وجود آورده است. بسیاری از کارآفرینان بدون اینترنت و منابع عظیمی که در اختیار ما قرار داده است، نمی‌توانستند کسب‌وکار خود را راه بیاندازند.

از طرف دیگر تغییرات سریع و شدید دنیای دیجیتال به‌نحوی هدف‌گذاری برای کسب‌وکارها را به کاری منسوخ تبدیل کرده است. فقط به این موضوع فکر کنید که چند شرکت مجبور هستند همزمان با تغییر الگوریتم‌های فیس‌بوک، اهداف مد نظر خود در شبکه‌های اجتماعی مجازی را بازارزیابی کنند؛ و با در نظر گرفتن بحران بزرگ حال حاضر در شبکه‌های اجتماعی، مشخص نیست که پس از این چه اتفاقی خواهد افتاد.

اینترنت

پلت‌فرم‌های اینترنت مدام در حال تغییر هستند، از این رو تعیین اهداف بلند مدت در بسیاری از کسب‌وکارها تنها اتلاف وقت است. با در نظر گرفتن این موضوع سعی کنید تمرکز خود را بر زمان حال و کارهای پیش روی خود بگذارید تا این که خود را اسیر تعیین اهدافی کنید که در چند ماه آینده منسوخ خواهند شد.

۴. پاسخ به مشتری بر آینده‌نگری برتری دارد

شاید در این فکر باشید که شرکت تازه‌تاسیس خود را در مسیر خاصی قرار دهید؛ اما اگر خواسته‌های مشتریان در انتهای آن مسیر نباشد چطور؟ آیا واقعا تعیین آهداف برای آن مسیر لازم است؟ بسیاری از کارآفرینان رو به رشد، اهداف خود را بر مبنای تصور خود از آینده تعیین می‌کنند و از اهمیت پرداختن به نیازهای مشتری غاقل می‌شوند. کانر برت یکی از مدیران شناخته‌شده‌ی بازاریابی این گونه توضیح می‌دهد:

شرکت‌هایی که به مشتریان خود توجه نمی‌کنند و بر اساس ایده‌های خود جلو می‌روند، ریسک شکست بالاتری دارند. چشم‌پوشی از داده‌های به‌دست‌آمده از مشتریان به این معنی است که آن سازمان برای موفقیت تنها به فاکتور شانس تکیه کرده است. شرکت‌هایی که نیازهای مشتریان را برآورده نمی‌کنند، به احتمال زیاد وضعیت رضایت آنان از خود را بدتر می‌کنند.

شما نباید اجازه دهید که تعیین اهدافِ مبتنی بر آینده‌نگری بر جمع‌آوری بازخورد و پرداختن به موضوع نارضایتی مشتریان سبقت بگیرد. در غیر این صورت شرکت شما قابلیت سازگاری نخواهد داشت و از تولید محصول دلخواه مشتریان خود ناتوان خواهد شد.

ارتباط با مشتری

۵. ترس از شکست همیشه در کمین است

در حالی که تعیین اهداف می‌تواند برای یک کسب‌وکار الهام‌بخش باشد، اما در اغلب موارد نتیجه‌ای عکس می‌دهد؛ این حالت به‌خصوص برای کسب‌وکارهای تازه تاسیس اتفاق می‌افتد. به این فکر کنید که اگر در رسیدن به یکی از اهدافتان شکست بخورید چه اتفاقی می‌افتد. مهم نیست که آن هدف واقع‌بینانه باشد یا نباشد، نرسیدن به هدف باعث ایجاد احساس منفی در شما می‌شود و در روش کار شما تاثیر مستقیم می‌گذارد.

سوزان هث‌فیلد، کارشناس نیروی انسانی می‌گوید:

تعیین اهداف نامناسب باعث بدبینی افراد، اتلاف وقت و باعث گیجی آنها در مورد تخصیص انرژی و زمان برای کارهای مناسب و ضروری می‌شود.

اگر اهمیت زیادی به تعیین اهداف نامطلوب بدهید، اشتیاق خود برای انجام کار را از دست می‌دهید، احتمالا از اهداف خود به‌کلی دست می‌کشید و جاه‌طلبی مخصوص کارآفرینان را دست می‌دهید.

کمال گرایی و شکست کاری

۶. خلاقیت در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرد

شاید بدترین تاثیر جانبی تمرکز بیش از اندازه بر برنامه‌های تعیین اهداف این باشد که قوه‌ی تخیل کارآفرینان تحلیل می‌رود. برای رسیدن به موفقیت پایدار داشتن خلاقیت و ارائه‌ی راه‌حل‌های نوآورانه برای یک کارآفرین بسیار ضروری است.

وقتی دست به کار یافتن راه‌ حل برای یک موضوع می‌شوید، سعی می‌کنید ایده‌های جدیدی بپرورانید و خلاقیت خود را شکوفا کنید؛ و لذت کارآفرینی نیز در همین است. اما اگر از قبل برای رسیدن به یک هدف خاصی برنامه‌ریزی کنید، به‌احتمال زیاد این لذت را از بین می‌برید و از فرصت‌هایی که در طول مسیر به وجود می‌آیند، غافل می‌شوید.

افزایش خلاقیت

هدف‌گذاری اغلب باعث گرفتار شدن کارآفرین در یک پروسه‌ی از قبل تعیین‌شده یا یک ایده‌ی مشخص می‌شود. در این صورت میل شما برای تغییر کم‌تر می‌شود، حتی اگر وضعیت بازار حاکی از این باشد که برنامه‌ی فعلی موفقیت را تضمین نمی‌کند. اما اگر خود را محدود نکنید و به خلاقیت خود اجازه‌ی شکوفایی دهید، نه‌تنها از کاری که انجام می‌دهید لذت خواهید برد؛ بلکه کسب‌وکار شما با شرایط بازار بهتر سازگار می‌شود و شانس رسیدن به موفقیت بیشتر خواهد شد.

به دنبال روش‌های فعالانه‌تر باشید

البته این که بسیاری از افراد موفقیت خود را مدیون هدف‌گذاری می‌دانند غیرقابل‌ انکار است. اما در دنیای کارآفرینی یک راه‌حل جامع یا یک نسخه‌ی کلی برای موفقیت وجود ندارد. به‌عنوان یک صاحب کسب‌وکار نوپا، باید تلاش کنید تا از ایده‌های خود برای به پیش بردن شرکت استفاده کنید. شاید اجتناب از هدف‌گذاری در نظر شما کاری در تضاد با حس جاه‌طلبی وجودتان باشد؛ اما شاید همین کار باعث شود تا روی مواردی که اهمیت بیشتری دارند، متمرکز شوید.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات