اشتباهات متداولی که مانع موفقیت کارآفرینان می‌شوند

جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۰
مطالعه 8 دقیقه
اگر به وضعیت کسب و کار‌ها نگاهی بیندازیم، با آمار شکست‌های سرسام‌آوری مواجه می‌شویم. اکثر استارتاپ‌ها به دلایل مشترکی به دست خود شکست را رقم می‌زنند.
تبلیغات

با مراجعه به کسب‌ و کارهای شکست‌خورده که به‌سختی تلاش کرده‌اند، متوجه می‌شویم که ۷۰ درصد پروژه‌ها، ۸۰ درصد اولین کسب و کار‌ها و ۹۵ درصد محصولات عرضه‌شده در تحقق اهداف خود ناتوان بوده‌اند. بسیاری از این شکست‌ها به دلایل مشترکی رخ می‌دهند. دلایلی که با کمی توجه و درس گرفتن از اشتباهات دیگران به‌سادگی ‌می‌‌توان از آن‌ها اجتناب کرد. در ادامه تعدادی از این اشتباهات متداول را از دیدگاه گوردون ترگولد، کارآفرین موفق و مشاور بازرگانی بیان می‌کنیم.

فقدان هدف مشخص

اگر درک روشنی از هدف خود نداشته باشید، برنامه‌ریزی مناسب یا پیش‌بینی زمان درست برای تحقق آن غیر ممکن خواهد بود. اهداف باید واضح و شفاف باشند؛ زیرا در این صورت است که می‌توان برای دست‌یابی به آن‌ها برنامه‌ی واقع‌گرایانه‌ای پیاده کرد.

اگر به فرض ثروتمند شدن در چهل سالگی را در نظر بگیریم، آیا هدف کاملا مشخصی است‌؟ البته که نیست. آیا برای رسیدن به این هدف باید به دنبال شغل پردرآمد بود یا سرمایه‌گذاری سودآوری انجام داد؟ شاید باید به بخت و اقبال متوسل شد و در قرعه‌کشی‌های بانکی و بخت‌آزمایی شرکت کرد؟ هر کدام از مسیر‌های ذکر‌شده موضوعات متفاوتی هستند که نیاز به مسیر و نقشه‌ی متفاوتی برای دستیابی دارند. برای اطمینان از برنامه‌ریزی مناسب باید درک صحیح و روشنی از اهداف خود داشته باشیم.

درک نامناسب اهداف

درک نامناسب

آیا با اهدافتان ارتباط درستی برقرار کرده‌اید؟ این ارتباط تا چه اندازه بر افزایش انگیزه‌ی اعضای تیم برای دست‌یابی به آن تأثیر داشته است؟ ناتوانی در برقراری ارتباط با هدف بسیار بدتر از عدم شفافیت آن است.

همچنین باید بتوانید دلیل اهمیت هدف را برای خودتان و در صورت امکان ضرورت آن را برای همکاران شرح دهید. تفهیم اهمیت اهداف به همکاران برای انگیزه‌بخشی به آنان بسیار مهم است. وقتی اعضای تیم به اندازه‌ی کافی انگیزه و درک روشنی از هدف داشته باشند، خلاقیت و بازدهی آنان به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت که نه‌تنها منجر به دست‌یابی به برنامه‌های تعیین‌شده خواهد شد، بلکه شاهد نتایجی بسیار فراتر از آن خواهید بود.

تجربه‌ی من از این مورد به همکاری با مدیر عامل شرکت کوچکی با حدود ۲۰ نفر کارمند بر‌می‌گردد. او همواره از سرپیچی کارکنان از دستورات گلایه می‌کرد و می‌گفت حتی در صورت تعهد به انجام وظیفه‌ای، آن را بسیار دیرتر از موعد انجام می‌دهند. از او پرسیدم آیا اهداف و جایگاه آینده‌ی شرکت را برای کارکنان شرح داده است؟ واضح بود که پاسخی جز خیر نخواهد داشت.

اگر کارمندان درک درستی از اهداف و برنامه‌های طرح شده نداشته باشند، چگونه‌ می‌توانند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند؟ در این حالت امکان دارد که وظایف اصلی را بی‌اهمیت بدانند و به گمان خود به سایر وظایفی که مهم تشخیص داده‌اند، بپردازند.

ناتوانی در برقراری ارتباط با هدف و تفهیم آن به همکاران مانع مهمی در برابر خلاقیت و نوآوری مجموعه است. در واقع آن‌ها را در موقعیتی قرار می‌دهید که می‌توان آن را به مسابقه دو با چشمان بسته تشبیه کرد.

اجرای ضعیف اهداف

اجرای ضعیف

اجرای ضعیف دستورات شکایتی است که اغلب از اکثر مدیران شنیده می‌شود. در واقع مواردی این چنین، نشانه‌ای برای مشکلات ریشه‌ای هستند که دلایل زیادی می‌توانند داشته باشند. عواملی مانند کمبود انگیزه، شرایط نامناسب کاری یا عدم اطمینان به آینده‌ی شرکت می‌توانند اثرگذار باشند که باید همه‌ی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. برای حل این مشکلات باید برنامه‌ریزی درستی صورت بگیرد و راه‌کار‌های اساسی امتحان شود.

برنامه‌ی نامشخص

وقتی برنامه‌‌ی مشخص و دقیقی مدون نکرده باشید، در واقع بیش‌تر از خرد و استراتژی به بخت و اقبال تکیه کرده‌اید. در صورت فقدان برنامه‌‍‌ریزی مناسب، چگونه می‌خواهید درک وظایف و اهمیت مأموریت‌های لازم را برای پرسنل رقم بزنید.

مدیریت خلاقانه باعث می‌شود که به اقدامات لازم برای کسب موفقیت اعتماد‌سازی شود. وقتی کارمندان بتوانند مسیر موفقیت را درک کنند انگیزه به کار و اعتقادشان به مدیریت افزایش خواهد یافت. با تحریک و انگیزه‌بخشی به کارکنان شاهد سخت‌کوشی آنان خواهید بود. اکثر افراد هراسی از سخت‌کوشی ندارند؛ بلکه ناامیدی و بی‌انگیزگی است که مانع تلاش آنان می‌شود.

فرآیند برنامه‌ریزی به خودی خود ارزش بسیاری دارد؛ زیرا شما را مجبور می‌کند درباره‌ی آینده و چالش‌های پیش‌ رو تفکر کنید. همچنین وادار به پیش‌بینی نیاز‌های اقتصادی و طرح‌های مدیریتی برای برنامه‌های بازاریابی و رقابتی می‌شوید. 

شروع دیر هنگام

شروع دیر هنگام

بعضی از الزامات ضروری در دوره‌ی زمانی خاصی اهمیت دارند. اگر در تدوین طرح کسب و کار این موارد در نظر گرفته نشوند، عملا در یک پروژه‌ی محکوم به شکست قدم گذاشته‌اید. متأسفانه من به همین دلیل تعداد زیادی از مشتریانی را که با آن‌ها کار می‌کردم از دست داده‌ام. وقتی برای کنفرانس خبری برنامه‌ریزی می‌کنید و از آن عقب هستید، تمهیدات لازم برای تمام کردن پروژه سر موعد و حتی مدتی زودتر بیندیشید.

به‌عنوان مثال عرضه‌ی محصول جدید را در نظر بگیرید. هرگز نمی‌توان زمان دقیقی برای آن مشخص کرد. قبل از آن لازم است که از همه‌ی وظایف و تلاش‌های مورد نیاز آگاهی داشته باشید. در غیر این صورت وعده‌های شما پشت سر هم محقق نخواهند شد و مشتریان اعتمادشان را به شما از دست می‌دهند. رقیبان شما را لگدمال می‌کنند و از دور رقابت خارج می شوید. البته منظور این نیست که نباید عجله کرد، بلکه باید به زمان و قدم‌‌های مورد نیاز برای تحقق هر هدفی توجه داشت.

ناتوانی در تطبیق با تغییرات

توجه داشته باشید غفلت از این مورد قابل جبران‌ نیست. اگر تشخیص می‌دهید مسیری که در آن حرکت می‌کنید، منجر به موفقیت نخواهد شد در تغییر آن شک نکنید. همواره برای تطبیق با شرایط جدید بازار سریع عمل کنید.

تاریخ مملو از شرکت‌های بسیاری است که حتی با وجود این که متوجه تغییرات شده بودند، به مسیر اولیه‌ی خود تعصب و اصرار ورزیدند و امروزه دیگر وجود خارجی ندارند. در باب مثال کوداک را در نظر بگیرید. اولین دوربین دیجیتال را آن‌ها اختراع کردند. اما به جای بهره بردن از بازار بالقوه‌ی آن در‌حالی‌که دنیا روزبه‌روز دیجیتال‌تر می‌شد، به تولید فیلم‌های عکاسی قدیمی ادامه دادند و بسیار متضرر شدند. لازم است مدیران انعطاف‌پذیر باشند و در استفاده از فرصت‌های نوظهور حداکثر سرعت را داشته باشند.

مدیریت

مدیریت ناکارآمد

رهبران ممتاز همواره از قدرت مدیریت فوق‌العاده‌ای هم برخوردار هستند. آنان کسانی هستند که شرایطی ایده‌آل برای افزایش خلاقیت و بازدهی کارکنان فراهم می‌کنند. توانایی جذب و آموزش افراد لایق را دارند و با سپردن مسئولیت آن‌ها را رشد می‌دهند. هر رهبری باید مهارت‌ قابل توجهی در تفکر استراتژیک داشته باشد و قادر به پیش‌بینی تغیرات احتمالی در آینده و انطباق با آن‌ها باشد. بسیاری از رهبران با مدیریت متضاد و هیجانی، تیشه به ریشه‌ی کسب و کار می‌زنند. هر تجارتی اگر استراتژی ضابطه‌مندی نداشته باشد، محکوم به شکست است. در پاره‌ای موارد، ضرر مدیران ناکارآمد بسیار بدتر از ضعف مدیریتی است و آن‌ها به کشمکش با سایر مدیران برای تصاحب سهام و ثروت بیش‌تر یا لجبازی با ایده‌های خلاقانه‌ی آنان می‌پردازند. فراموش نکنید که موفقیت حاصل کار گروهی در یک هدف و مسیر واحد است.

سهل‌انگاری

ناخدایان کشتی عقیده دارند حجم پنهان کوه یخ در زیر آب، منجر به غرق کشتی می‌شود نه آن تکه‌ی کوچکی که روی آب شناور است. برای کسب موفقیت باید اطمینان حاصل کنید که سخت‌کوش هستید و وظایفتان را به نحو احسن انجام می‌دهید. قبل از برنامه‌ریزی هم باید درک درستی از اقدامات و پیش‌نیاز‌های لازم داشته باشید.

به تجربه‌ی من بیش‌ترین مورد سهل‌انگاری در دست‌ کم گرفتن تلاش مورد نیاز برای شکل‌دهی تغییرات است. فراموش نکنید که همواره در برابر تغییرات مقاومت می‌شود و این مقاومت تلاش بیش‌تری برای نتیجه‌بخشی طلب می‌کند. اکثر افراد بیش‌ از حد خوش‌بین هستند و تصور می‌کنند که تغییرات بنیادین و خلق محصولات جدید به‌آسانی امکان‌پذیر است.

عموما مواردی که نیازمند زمان و تلاش بیش‌تری هستند بیش‌تر دست کم گرفته می‌شوند و اگر بودجه و برنامه‌ی مناسبی برای آنان در نظر گرفته نشود اهداف مورد انتظار محقق نخواهند شد.

منابع ناکافی

منابع ناکافی

امروزه فقدان بودجه و منابع اعتباری مناسب به‌خصوص در موارد مرتبط با استارتاپ‌ها، به پاشنه‌ی آشیل هر کسب و کار‌ی تبدیل شده است. در خاطر دارم که در یکی از اولین کسب و کارهایم کمبود ذخایر مالی چگونه ما را به دردسر انداخته بود. مدل کسب و کار هوشمندانه طراحی شده بود و خدمات فوق‌العاده‌ای ارائه می‌دادیم. حاشیه‌ی سود مناسبی هم در نظر گرفته بودیم. اما در روند پرداخت مشتریان توجه کافی مبذول نکرده بودیم. هزینه‌های ما باید در روز اول هر ماه پرداخت می‌شد. اما مشتریان دوره‌ی پرداخت نود روزه‌ داشتند؛ به این معنی که پس از سه ماه درآمدی برای پرداخت هزینه‌ها نداشتیم که منجر به بحران‌ مالی شدیدی شد. با اینکه گمان می‌کردیم قرارد‌ادهای سودمندی منعقد کرده‌ایم؛ اما روز به‌ روز وضعیتمان بدتر می‌شد. خوشبختانه با قرضی که دوستان در اختیارم گذاشتند، توانستیم تا سر‌رسید اولین پرداخت‌ها دوام بیاوریم. در این مورد ما بسیار خوش‌شانس بودیم ولی همه‌ی کسب و کار‌ها چنین شانسی ندارند.

این کفایت منابع در مورد مواد خام، کارکنان و تجهیزات نیز صدق می‌کند و برای هر هدفی مجموعه‌ای از این عوامل در مقیاس مشخصی مورد نیاز است.

عدم شفافیت اجرایی

ما از تعداد زیاد شرکت‌هایی یا سازمان‌هایی که گزارش‌های دوره‌ای دقیق و شفافی نداشتند، شگفت‌‌زده شده بودیم. منظور از شفاف‌سازی جلساتی که مدیران سطح بالا در آن‌ها برای مشورت درباره‌ی مشکلات پیش‌آمده دور هم جمع می‌شوند نیست، بلکه مقایسه‌ی پیشرفت واقعی با برنامه‌ی زمان‌بندی و پیش‌بینی احتمالات آتی براساس آن، به‌منظور اطمینان از تحقق اهداف است. 

از اهمیت دیگر این جلسات حفظ مسئولیت‌پذیری افراد است و بازخورد‌های مثبتی برای انگیزش کارکنان فراهم ‌می‌سازد. هم‌چنین اهمیت اهداف و اراده‌ی شما برای تحقق آن را خاطر‌نشان می‌کند.

اگر بتوانید از اشتباهات ذکرشده اجتناب کنید، خود را در میان افرادی قرار خواهید داد که نه‌تنها یک بار موفق شده‌اند، بلکه همواره موفق می‌مانند. 

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات