۴ خط قرمز در مسیر جذب سرمایه گذار
در چند سال گذشته رقابت کمتری میان استارتاپها برای جذب سرمایهگذار وجود داشت. اغلب سرمایهگذاران روی هر ایدهی جالبی که به آنها پیشنهاد میشد سرمایهگذاری میکردند. اما این روزها تنوع ایدهی استارتاپها بسیار زیاد شده است. سرمایهگذاران سختگیر شدهاند و قبل از ابراز علاقهمندی تمام جوانب کار را میسنجند. البته این اوضاع در همه جای دنیا به همین شکل است. نتیجهی آخرین تحقیقات بلومبرگ نشان میدهد کل مبلغ سرمایهگذاری شده روی استارتاپها حدود ۲۰ درصد کاهش داشته است. بسیاری از کارآفرینان جوان مشکلات اقتصادی را دلیل اصلی کم شدن بودجهی سرمایهگذاری میدانند. در صورتی که عوامل بیشتری در این موضوع دخیل هستند.
دلیل اصلی ترسیدن سرمایهگذاران این است که کارآفرینان بیتجربه با اصول اولیهی کسبوکار آشنا نیستند. سرمایهگذاران پیش از انتخاب استارتاپ مورد نظر خود، یک سری خط قرمز را مورد بررسی قرار میدهند. ۴ موردی که در ادامهی مقالهی زومیت بررسی شده، از جمله خطوط قرمزی هستند که در جذب سرمایه گذار نباید از آنها گذشت.
۱- استفاده از اکسل برای بیان گزارشهای مالی
روی لوگاسی یک کارآفرین است که توانست سال گذشته مبلغ ۲ میلیون دلار برای اپلیکیشن موبایل خود به نام Weepo سرمایه جذب کند. او باز هم برای جذب سرمایهگذار تلاش کرد، اما نتوانست این مبلغ را افزایش دهد. لوگاسی قبول کرد که وضعیت حساب و کتاب مالی کسبوکارش به هم ریخته است. او هم مانند بسیار از استارتاپهای دیگر، از گوگل شیتز و اکسل برای بیان گزارشهای مالی استفاده میکرد. به عقیدهی خودش همین موضوع باعث شده بود که ۳۰ تا ۴۰ درصد شانس جذب سرمایهگذار را از دست بدهد. اکسل و گوگل شیتز، خط قرمز سرمایهگذاران هستند. این نرمافزارها جزئیات امور را نشان نمیدهند و غیر حرفهای به نظر میرسند.
سرمایهگذاران میدانند که نمیتوان با استفاده از اکسل گزارش دقیقی از مقیاس مالی داشت. درواقع آنها نمیتوانند منطق صفحاتی را که با استفاده از فرمول به هم متصل شدهاند، درک کنند. یک سیستم حرفهای حسابداری این مشکل را حل میکند. این نرمافزارها گزارشهای مالی دقیقی ارائه میدهند و رشد استارتاپ را بهخوبی بیان میکنند.
۲- عدم ارائهی گزارش دو دلیجنس
دو دلیجنس (Due diligence)، به ارزیابی و تحلیل سرمایهگذاران از وضعیت و پتانسیلهای سرمایهگذاری گفته میشود. سرمایهگذاران به این گزارش اهمیت زیادی میدهند. زیرا نشان میدهد که استارتاپها درک درستی از جریان سرمایه، درآمد و هزینههای متغیر خود دارند. نرمافزارهایی مانند Sage و Xero گزارشهای مورد نظر سرمایهگذاران را تهیه میکنند. وجود چنین گزارشهایی نشان میدهد که یک استارتاپ از دادههای معتبر برای تصمیمگیریهای خود استفاده میکند. گزارشهای فروش مستقیم، افزایش هزینه و حقوق و دستمزد از جمله مواردی هستند که سرمایهگذاران علاقهی زیادی به دیدن آنها دارند. از نظر سرمایهگذاران، یک طرح عملیاتی هزینه مبتنی بر اعداد و ارقام، واقعبینانهتر است.
۳- عدم توجه بنیانگذاران به حقوقی که میگیرند
سرمایهگذاران به استارتاپهایی علاقه دارند که اعضای آن تمام انرژی ذهنی و فیزیکی خود را بر استارتاپ متمرکز کنند. بهعنوان مثال زمانی که یک بنیانگذار سالیانه ۱۰۰ هزار دلار درآمد دریافت میکند، یعنی ارزش چندانی برای پیشرفت استارتاپ خود قائل نیست. سرمایهگذاران دوست دارند تمام پولی که هزینه میکنند برای پیشرفت استارتاپ هزینه شود؛ نه اینکه بنیانگذاران آن را صرف امور غیر ضروری کنند.
۴- معرفی نکردن رقبا در حوزهی کاری
بسیاری از استارتاپها اطلاعات خوب و جامعی در مورد رقبای خود ارائه نمیدهند. آنها بیشتر بر تجربهی کاربری خود تمرکز میکنند و همین موضوع نشان میدهد که چشمانداز خوبی از آیندهی بازار ندارند. پیش از برگزاری جلسه با سرمایهگذاران، جریان نقدی بازار را تجزیهوتحلیل کنید. همچنین گزارش خوب و جالبی از فعالیت کاری رقبا تهیه کنید و آن را برای سرمایهگذاران توضیح دهید. بهعنوان مثال، سرمایهگذاران مقدار موجودی رقبا را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند. اگر یک استارتاپ موجودی کمتری نسبت به رقبای خود داشته باشد، باید توضیح قانعکنندهای به سرمایهگذاران بدهد. استارتاپها باید اطلاعات خوب و جامعی در مورد هزینههای فروش و درآمد رقبای خود در بازار داشته باشند. نرمافزارهای مانند Qvinci، ابزاری هستند که به نرمافزار حسابداری شما متصل میشوند و اطلاعات خوبی در این زمینه به کارآفرینان میدهند.
استارتاپها با دوری کردن از این خطوط قرمز، میتوانند ارائهی بهتری برای سرمایهگذاران داشته باشند و درنتیجه شانس خود را بالا ببرند. رعایت این موارد موانع اولیه را از میان میبرد و فرصتهای جدیدی را در اختیار استارتاپها قرار میدهد.
نظرات