شما محصول خوبی برای عرضه دارید، دید خوبی از آیندهی تجارت خود دارید و تیمی متشکل از افراد مستعد و حرفهای تشکیل دادهاید. پس چرا اخلاق تیم در حد بالا نیست؟ چرا بهرهوری پایین است و اهداف فروش دستنیافتنی شدهاند؟ ممکن است دوست نداشته باشید این را بشنوید؛ ولی این به خاطر رفتار مدیریتی خود شما است. در این متن میتوانید ۵ اشتباه رایج مدیران را که باعث میشوند کارکنان، مشتریان و اعتبار خود را از دست بدهند، بدانید.
نمیدانید نیازتان چیست
خیلی پیش میآید که مدیران افراد بسیار شاخص و موفق را در تیمشان استخدام میکنند تا وظایف مهم را انجام دهند؛ ولی فراموش میکنند که ابزار لازم برای رسیدن به اهداف را به آنها بدهند. این باعث میشود که این کارکنان برتر، دچار فرسودگی و عدم رضایت شغلی شوند و دلیل این عدم رضایت نیز مشخص است. چطور کسی میتواند انتظارات را برآورده کند در حالی که نمیداند این انتظارات چیست؟
بهجای اینکه کسانی را با رزومه عالی استخدام کنید و آنها را پشت یک میز بنشانید و به حال خود رهایشان کنید تا کاری انجام دهند، زمانی را صرف این کنید که ساختار شرکت را برایشان توضیح دهید تا آنها اهداف و ارزشهای شرکت را بدانند. کاتالوگ شرکت را به آنها بدهید. فرهنگ شرکت، قوانین لباس پوشیدن، تعطیلات، قوانین اخلاقی را به آنها گوشزد کنید. کاری کنید که بدانند شما به کارتان علاقه دارید و انتظارات شما چیست. دید بلندمدت و کوتاهمدت خودتان را به آنها بگویید و اعلام کنید چه زمانی میخواهید به این اهداف دسترسی پیدا کنید. از آنها بازخورد بگیرید و انعطافپذیر باشید. میتوانید خودتان این کار را انجام دهید یا از افرادی دیگر در شرکت بخواهید این کار را برای شما انجام دهند.
به وظیفهی خود عمل نمیکنید
یک کار در دنیا خیلی خستهکننده است: ساعتها اضافه در محل کار خود حضور داشته باشید فقط برای اینکه بنشینید و منتظر خروجی از افرادی باشید که از آنها خواسته شده است در سررسید زمانی مقرر، پروژهی خود را تحویل دهند. واقعیتی وجود دارد که کارآفرینان نباید آن را نادیده بگیرند: لازم نیست مثل زمانی که تازه شروع به کار کردید، الآن هم کار کنید، ولی اگر فکر میکنید که استخدام افراد مستعد جهت انجام کارهای روزمرهی شرکت است و دیگر شما لازم نیست که خودتان کاری انجام دهید، حتی اگر برند شما ضربه نبیند، فرهنگ سازمانی شما دچار خدشه خواهد شد. البته مدیران و اعضای تیمی که استخدام کردهاید باید قادر باشند که کارها را بدون اینکه هر دقیقه با شما چک کنند، انجام دهند. ولی شما باید چند وقت یکبار به آنها سر بزنید و کار را با هم انجام دهید. به ایمیلها جواب دهید و کارهای انجامشده را در موعد مقرر تحویل دهید، به افراد راهنماییهای لازم را بدهید و جلسات منظم و مؤثر داشته باشید.
فرق مهربان بودن و خوب بودن را نمیدانید
مهربان بودن، با خوب بودن متفاوت است. مهربان بودن این است که شما به کارمندتان صادقانه بگویید چه میخواهید و نشان دهید که راههای مناسب برای بهبود کدام راهها هستند و مطمئن شوید که وقتی میخواهند کار را شروع کنند، آن را فهمیدهاند. خوب بودن، به این معنا است که شما لبخند بزنید و از افراد تمجید کنید در حالی که به عملکرد آنها انتقاد دارید. در واقع مهربان بودن بهنوعی توانمندسازی، مربیگری و کمک به کارکنان پرتلاش برای رسیدن به موفقیت است.
خوب بودن باعث ایجاد فرسودگی و آشفتگی میشود که اغلب منجر به فرار کارکنان پرانگیزه از شرکت میشود. بهجای اینکه به آنها لبخند بزنید؛ صحبتهای رودررو با کارکنان داشته باشید و آنها را از نقاط قوت خودشان آگاه کنید و از آنها بپرسید که برای بهتر کردن مهارتهایشان به چه چیزهایی احتیاج دارند. شما با این کار صداقت خود را به کارمندتان نشان میدهید. اینکه از کارکنان پرسیده شود چه چیزی به آنها در پیشرفت شغلیشان کمک میکند مصداق مهربان بودن بهجای خوب بودن است.
فرهنگ سازمان شما خوب نیست
آیا کارکنان سازمان شما باانگیزه هستند یا صورت آنها نشان میدهند که غمگین هستند و دوست دارند پشت میز خود بنشینند و در لاک خودشان فروروند؟ باید بدانیم که افراد، اکثر ساعتهایی که بیدار هستند در محیط کارشان میگذرانند. پس باید تغییراتی کوچک در محیط داد تا بتواند تأثیر عمیقی روی بهرهوری، وفاداری و شادی کارکنان داشته باشد. بهعنوان اولین قدم، نگاهی به محیط فیزیکی پیرامون خود داشته باشید، چطور به نظر میرسد؟ آیا افراد تیم به ملزوماتی که در طی روز نیاز پیدا میکنند دسترسی دارند؟ فضای کاری مربوط به هر نفر خوب است و احساس راحتی میکنند؟ همچنین به تعامل افراد در تیم دقت کنید. آیا آنها اظهارنظرهای ناشایست و لطیفه برای همدیگر میگویند؟ آیا شما برای موفقیتهایتان جشن میگیرید؟ تا به حال در چند سمینار تیمسازی موفق شرکت کردهاید؟ هر چقدر که محیط را امنتر، شفافتر و مثبتتر بسازید، تیم شما نیز بهرهوری بیشتر پیدا خواهد کرد.
به افراد اجازه نمیدهید خودشان کارشان را انجام دهند
شما وقت میگذارید که افراد مناسب را استخدام کنید، آموزش دهید و محیطی بسازید که افراد در آن احساس راحتی کنند. پس لازم نیست که هر دقیقه کنار آنها بایستید و با سؤالات و درخواستهای گوناگون، در کار آنها اختلال ایجاد کنید. مدیرانی که این روش را به کار میبرند، استرس و عدم اعتماد را به سازمان تزریق میکنند. کارکنان نیز انسان هستند و نمیتوان با آنها مثل ربات رفتار کرد. افرادی را استخدام کنید که میتوانید به آنها اعتماد کنید، به آنها راهنمایی بدهید و سپس کنار بروید و اجازه دهید که کارشان را به نحو احسن انجام دهند. وقتی که کارشان تمام شد، آن را به شما ارائه میدهند و آن موقع میتوانید به آنها بازخورد بدهید. اگر کسی صبحها نیم ساعت زودتر میآید یا عصرها بیشتر در دفتر میماند، وقتی که یک روز برای انجام کاری مرخصی میخواهد خیلی سختگیری نکنید. تعادل، احترام متقابل و درایت برای رسیدن به وفاداری و افزایش بهرهوری بینهایت تأثیرگذار است.
نظرات