چرا لوگو اپل سالها برعکس بود؟ داستانی که احتمالا نمیدانستید
شاید یکی از گیجکنندهترین و بحثبرانگیزترین تصمیمات طراحی در تاریخ اپل، ماجرای لوگو وارونه باشد. برای کسانی که دوران پاوربوک و آیبوکهای قدیمی را به یاد ندارند، این موضوع شاید عجیب به نظر برسد. در گذشته، وقتی لپ تاپ اپل را باز میکردید، سیب گاززدهی پشت آن، رو به پایین و کاملاً برعکس دیده میشد!
اما چرا شرکتی که وسواسگونهترین تیم طراحی دنیا را داشت، چنین اشتباه عجیبی مرتکب شده بود؟ پاسخ کوتاه در تصمیم بحثبرانگیز استیو جابز خلاصه میشود.
معمای «کاربر» در برابر «تماشاگر»
جو مورنو، یکی از کارمندان سابق اپل، پرده از راز این تصمیم برداشت و ماجرایی را روایت کرد که نشاندهندهی عمق پیچیدگیهای طراحی تجربهی کاربری (UX) اپل است.
ماجرا از این قرار بود که تیم طراحی اپل (تحت نظارت مستقیم استیو جابز) در زمان طراحی پاوربوکها با یک دوراهی بزرگ مواجه شد که در سیستم داخلی اپل با نام رمز Can We Talk به بحث گذاشته شده بود: لوگو باید به کدام سمت باشد؟
لوگو اپل از سمتی که کاربر درِ لپتاپ را باز میکرد درست نمایش داده میشد
تیم طراحی متوجه یک مشکل رفتاری در کاربران شده بود: اگر لوگو طوری قرار میگرفت که هنگام بستهبودنِ درِ لپتاپ، برای کاربر وارونه باشد (یعنی حالتی که امروز میبینیم)، کاربر هنگام برداشتن لپتاپ گیج میشد و سعی میکرد آن را از سمت اشتباه (از سمت لولا) باز کند.
استیو جابز که همیشه بر «رضایت کاربر» تمرکز داشت، فلسفهای مشخص را دنبال میکرد: «اولویت با کسی است که دستگاه را خریده است و با آن کار میکند، نه کسی که از دور به دستگاه نگاه میکند.»
بنابراین، تصمیم گرفته شد که لوگو طوری طراحی شود که وقتی لپتاپ روی میز بسته است، به سمت کاربر «درست» باشد تا او جهت صحیح بازکردن دستگاه را بلافاصله تشخیص دهد.
لحظهای که ورق برگشت
تصمیم جابز، یک مشکل بزرگ در دنیای واقعی ایجاد کرد. به محض اینکه کاربر لپتاپ را باز میکرد، لوگو برای تمام اطرافیان برعکس دیده میشد.
طبق گفتههای کن سگال، نویسندهی کتاب Insanely Simple، مشکل زمانی حاد شد که لپتاپهای اپل راه خود را به فرهنگ عامه، کافیشاپها و بهویژه هالیوود باز کردند. در برخی فیلمها وقتی بازیگر لپتاپ را باز میکرد، بینندگان با لوگو برعکس مواجه میشدند. این موضوع برای برندی که میخواست نماد خلاقیت و زیبایی باشد، یک فاجعهی بصری بود.
عملاً لپتاپهای اپل وقتی باز میشدند، زشت به نظر میرسیدند. استیو جابز متوجه شد که اگرچه «بازکردن راحت لپتاپ» مهم است؛ اما مشکل فقط چند ثانیه طول میکشد؛ در حالی که مشکلِ «دیدن لوگو برعکس توسط جامعه»، تا زمانی که لپتاپ باز است (ساعتها) ادامه دارد.
درس بزرگ برای استیو جابز
در نهایت، جابز تصمیمش را تغییر داد. او پذیرفت که کاربر با یکبار اشتباه کردن یاد میگیرد لپتاپ را چگونه باز کند، اما برندِ اپل نباید هیچگاه واژگون دیده شود. این تغییر مسیر نشان داد که حتی نوابغ دنیای تکنولوژی هم ممکن است بار اول، بهترین تصمیم را نگیرند.
امروزه هر مکبوکی که با لوگو جدید میبینید، حاصل آن تغییر دیدگاه است: گاهی اوقات در طراحی محصول، زیبایی و نمای ظاهری به اندازهی راحتی کاربر اهمیت پیدا میکند.