کشف تاریخی در انگلستان: انسان ۳۵۰هزار سال زودتر از حد تصور بر آتش تسلط یافت

پنج‌شنبه 20 آذر 1404 - 13:45
مطالعه 4 دقیقه
تصویرسازی جرقه‌های سنگ چخماق و پیریت
۴۰۰هزار سال پیش، نخستین جرقه‌های پیریت بر سنگ چخماق در جنوب انگلستان، آتشی برافروخت که مسیر تکامل انسان را برای همیشه عوض کرد.
تبلیغات

حدود ۴۰۰هزار سال پیش، در دشت‌های مجاور جنگلی در منطقه‌ی کنونی جنوب انگلستان، اتفاقی مهم برای سرنوشت بشر رخ داد: در نزدیکی یک آبشخور قدیمی، گروهی از انسان‌های باستانی که احتمالاً نئاندرتال‌های اولیه یا اجداد آن‌ها بودند، با کوبیدن قطعاتی از پیریت آهن (کانی آتش‌زنه) به سنگ چخماق، جرقه ایجاد کردند و توانستند در نقطه‌ای مشخص، آتش برپا سازند. این عمل نه تنها یک نیاز روزمره، بلکه نشانه‌ای از یک جهش شناختی بزرگ در توانایی کنترل محیط اطراف بود.

براساس یافته‌های پژوهشی تازه در مجله‌ی نیچر، تجزیه و تحلیل‌های جدید از ابزارهای سنگی و رسوبات سوخته کشف‌شده در محوطه‌ی باستانی بارنهام، اکنون قدیمی‌ترین و قطعی‌ترین شواهد از برپایی عمدی آتش توسط انسان را آشکار کرده است؛ مهارتی که حدود ۳۵۰ هزار سال قدیمی‌تر از چیزی است که پیش از این تصور می‌کردیم.

تا پیش از این، قدیمی‌ترین مدرک برای ساخت آتش با پیریت و چخماق، به نئاندرتال‌هایی در شمال فرانسه با قدمت تنها ۵۰هزار سال بازمی‌گشت. اما کشف جدید، این گاه‌شمار را به شکل چشمگیری به عقب می‌برد و نشان می‌دهد اجداد ما بسیار زودتر از آنچه فکر می‌کردیم، به این فناوری سرنوشت‌ساز دست یافته بودند.

نیک اشتون، باستان‌شناس موزه‌ی بریتانیا و سرپرست پژوهش، می‌گوید این یافته حس شگفت‌انگیزی دارد، زیرا تغییری عمده در نحوه‌ی درک ما از آغاز فعالیت جوامع انسانی است.

توانایی روشن‌کردن عمدی آتش در زمان و مکان دلخواه، یک انقلاب تمام‌عیار بود

البته، باید میان «استفاده از آتش» و «ساختن آتش» تفاوت قائل شد. انسان‌ها و خویشاوندانشان شاید بیش از یک میلیون سال پیش به‌کارگیری از آتشی را آغاز کردند که احتمالاً از صاعقه‌ها یا آتش‌سوزی‌های طبیعی به دست می‌آمد. اما توانایی روشن‌کردن عمدی آتش در هر زمان و مکان دلخواه، یک انقلاب تمام‌عیار بود. مری سورسی، باستان‌شناس در دانشگاه لیدن، می‌گوید:

برای اولین بار، در محوطه‌ای با چنین قدمتی، شواهد بسیار قاطعی مبنی بر ساخت عمدی آتش توسط انسان‌ها در اختیار داریم، نه صرفاً استفاده‌ی فرصت‌طلبانه از آتش‌هایی که به‌طور طبیعی شعله‌ور شده‌اند. این قابلیت مهم، یعنی توانایی دسترسی به آتش به میل خود و در هر زمان که نیاز باشد، در واقع یک نقطه‌ی عطف و دگرگون‌کننده‌ی بنیادین در مسیر تکامل انسان محسوب می‌شود.
- مری سورسی

آتش گرما و نور به ارمغان می‌آورد، شکارچیان را دور نگه می‌داشت و فضایی امن برای تعاملات اجتماعی در تاریکی شب فراهم می‌کرد. از آن مهم‌تر، پختن غذا سموم را از بین می‌برد، ماندگاری آن را افزایش می‌داد و هضمش را آسان‌تر می‌کرد؛ تغییری که احتمالاً مسیر را برای رشد بیشتر مغز هموار کرده است.

سه سرنخ کلیدی از آتش ۴۰۰ هزار ساله

تیم باستان‌شناسان در محوطه‌ی بارنهام سه مدرک انکارناپذیر کشف کردند که در کنار هم، داستانی متقاعدکننده را روایت می‌کنند:

  • ۱. پیریت آهن: این کانی که با کوبیده‌شدن به سنگ چخماق جرقه تولید می‌کند، به‌طور طبیعی در این منطقه وجود ندارد. یعنی انسان‌های باستانی آن را آگاهانه از جای دیگری به این اردوگاه آورده‌اند. به گفته‌ی اشتون، «پیریت قطعاً عامل تعیین‌کننده است.»
  • ۲. رسوبات حرارت‌دیده: تحلیل‌های ژئوشیمیایی روی لایه‌ای از خاک رس قرمزرنگ نشان داد که این نقطه بارها تا دمای بیش از ۷۰۰ درجه سانتی‌گراد گرم شده است. حرارت مکرر، احتمال آتش‌سوزی طبیعی را تقریباً به صفر می‌رساند و حکایت از آن دارد که انسان‌ها بارها به همین نقطه بازگشته و آتش روشن کرده‌اند.
  • ۳. ابزارهای سنگی متلاشی‌شده: چندین تبر دستی از جنس سنگ چخماق در این محل پیدا شد که بر اثر حرارت شدید، ترک خورده و متلاشی شده بودند. این ابزارها احتمالاً به‌طور تصادفی در کنار آتش قرار گرفته و آسیب دیده‌اند که خود نشانه‌ای دیگر از وجود یک آتش‌دان کنترل‌شده است.

کشف قدیمی‌ترین آتش انسان‌ساخت، دیدگاه ما را نسبت به توانایی‌های شناختی نئاندرتال‌های اولیه یا گونه‌های خویشاوند آن‌ها به چالش می‌کشد؛ زیرا ساخت آتش فرآیندی پیچیده است و به دانش درباره‌ی منابع، انتخاب سنگ مناسب و پیداکردن آتش‌گیره‌ی خوب برای تبدیل جرقه به شعله نیاز دارد.

دنیس ساندگیت، باستان‌شناس از دانشگاه سایمون فریزر در بریتیش کلمبیای کانادا که در پژوهش مشارکت نداشته، معمولاً نسبت به ادعاهای بزرگ بدبین است؛ اما وی این بار شواهد را «بسیار متقاعدکننده» می‌داند و می‌گوید پیداشدن پیریت در کنار بقایای آتش، استدلال محکمی برای ساخت آتش است.

هنوز پرسش‌های زیادی باقی است. آیا این دانش به‌سرعت میان جمعیت‌های انسانی گسترش یافت یا بارها اختراع شد و به دلیل جمعیت کم آن دوران، از بین رفت؟ با این‌حال، واضح است که ما همیشه توانایی‌های اجدادمان را دست‌کم گرفته‌ایم. همان‌طور که اشتون نتیجه‌گیری می‌کند: «آن‌ها بسیار توانمندتر از چیزی بودند که اغلب اعتبارش را به آن‌ها داده‌ایم.»

تبلیغات
تبلیغات

نظرات