اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی ؛ علل، علائم و درمان

چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۰
مطالعه 40 دقیقه
اگرچه باورها و نمایش‌های منفی و غیرواقعی درمورد بیماری اسکیزوفرنی وجود دارد، این بیماری قابل مدیریت بوده و فرد مبتلا به اسکیزوفرنی می‌تواند به‌عنوان عضوی از جامعه زندگی کند.
تبلیغات

اسکیزوفرنی (شیزوفرنی، جنون جوانی یا روان‌گسیختگی) یک بیماری روانی پیچیده است که روی نحوه‌ی تفکر، احساسات، رفتار و ارتباط با دیگران تأثیر می‌گذارد. این بیماری هم در مردان و هم زنان رخ می‌دهد اما میزان شیوع آن در مردان اندکی بیشتر است. نخستین اپیزود معمولا اواخر نوجوانی تا اوایل دهه‌ی سوم زندگی اتفاق می‌افتد. معمولا شروع این بیماری در مردان زودتر از زنان است. البته افراد ممکن است در مراحل بعدی زندگی نیز دچار این بیماری شوند. فراوانی اسکیزوفرنی در جامعه حدود یک درصد است.

اسکیزوفرنی ازنظر زندگی با آن و ازنظر درک آن، بیماری چالش‌برانگیزی است. علائمی مانند توهم و هذیان‌ ممکن است موجب شوند افراد تماس با واقعیت را از دست بدهند. این تجربه می‌تواند برای فرد مبتلا به اسکیزوفرنی گیج‌کننده و پریشان‌کننده باشد و نیز برای اعضای خانواده، دوستان و دیگرانی که اغلب نمی‌دانند چه چیزی درحال اتفاق افتادن است یا نمی‌دانند چگونه با فرد بیمار ارتباط برقرار کنند. همچنین ممکن است افراد مبتلا به اسکیزوفرنی تغییراتی را در طرز تفکر تجربه کنند و در ابراز خود و مدیریت وظایف اساسی روزانه دچار مشکل شوند. آن‌ها همچنین ممکن است گوشه‌گیر و منزوی شوند.

بهبودی از اسکیزوفرنی فرایندی تدریجی بوده که برای هر فرد منحصربه‌فرد است. علائم معمولا با گذشت زمان بهبود یافته و مدیریت آن‌ها آسان‌تر می‌شود؛ اگرچه همیشه ناپدید نمی‌شوند. در یک رویکرد درمانی برای درمان اسکیزوفرنی به‌نام رویکرد بازیابی‌محور ارزش امید، توانمندسازی و خوش‌بینی ترویج می‌شود. این بیماری معمولا با ترکیبی از داروها و حمایت‌های روانی‌اجتماعی مانند روان‌درمانی، آموزش و حمایت همتا به‌طور موثری تحت مدیریت درمی‌آید. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی می‌توانند بهبودی حاصل کنند و زندگی معنادار و رضایت‌بخشی را در پیش گیرند.

اسکیزوفرنی چگونه شروع می‌شود و دوره‌ی آن به چه شکل است؟

اسکیزوفرنی اغلب چنان به‌آهستگی آغاز می‌شود که فرد بیمار و خانواده‌ی او ممکن است برای مدت زمان طولانی از بیماری‌اش آگاه نباشند. اگرچه در برخی موارد، این علائم به‌سرعت ظاهر می‌شود و تشخیص آن بسیار ساده‌تر است. اسکیزوفرنی سه مرحله دارد: پیش‌درآمد (یا مرحله‌ی مقدماتی)، مرحله‌ی فعال و مرحله‌ی باقی‌مانده. این مراحل به ترتیب اتفاق می‌افتند و در چرخه‌هایی در طول بیماری تکرار می‌شوند. طول هر کدام از مراحل از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

۱. مرحله پیش درآمد

وقتی علائم به‌تدریج بروز می‌کند، ممکن است افراد بیمار علاقه‌ی خود را به فعالیت‌های معمول‌شان از دست بدهند و از دوستان و اعضای خانواده‌ کناره‌گیری کنند. آن‌ها ممکن است دچار سردرگمی شوند و در تمرکز دچار مشکل شده و احساس بی‌میلی و بی‌حوصلگی کرده و ترجیح دهند که بیشتر روزهای خود را در تنهایی سپری کنند. آن‌ها همچنین ممکن است به‌شدت مجذوب موضوعات یا ایده‌های خاصی شوند (مثلا شکنجه، دین، چهره‌های عمومی). خانواده و دوستان ممکن است از این رفتار ناراحت شوند و متوجه نباشند که علت این رفتار بیماری است. گاهی اوقات، این نشانه‌ها به حالت همواری می‌رسند و بیش از آن توسعه پیدا نمی‌کنند اما در بیشتر موارد، پس از آن، مرحله‌ی فعال بیماری رخ می‌دهد. دوره‌ی مقدماتی ممکن است چندین هفته، ماه یا حتی چندین سال طول بکشد.

توهم

۲. مرحله فعال

در جریان مرحله‌ی فعال یا حاد بیماری، افراد معمولا علائمی از روان‌پریشی مانند هذیان، توهم، افکار نابسامان و اختلالاتی را در رفتار و احساسات خود تجربه می‌کنند. اگرچه این علائم ممکن است دراثر بیماری‌های جسمی و روانی دیگر (مانند اختلال دوقطبی، روان‌پریشی ناشی‌از مصرف مواد، جراحت سر) نیز ایجاد شوند. بنابراین در تشخیص اسکیزوفرنی عوامل دیگری نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. مرحله‌ی فعال اسکیزوفرنی اغلب پس از دوره‌ی مقدماتی ظاهر می‌شود اما گاهی نیز ممکن است علائم به‌طور ناگهانی بروز کنند.

۳. مرحله باقی‌مانده

پس از مرحله‌ی فعال، زمانی‌که علائم فروکش کرد، افراد بیمار ممکن است بی‌حوصله و گوشه‌گیر شده و ازنظر تمرکز دچار مشکل شوند. علائم این مرحله شبیه علائمی هستند که در مرحله‌ی مقدماتی بروز می‌کند.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است فقط یک یا دو بار در طول زندگی وارد مرحله‌ی فعال بیماری شوند یا اینکه اپیزودهای زیادی را تجربه کنند. متاسفانه پس از هر مرحله‌ی فعال، علائم باقی‌مانده ممکن است افزایش پیدا کند و قدرت عملکرد طبیعی فرد تضعیف شود. این موضوع یکی از دلایلی است که چرا با شرکت در برنامه‌ی درمان و بازیابی باید تلاش کرد تا مانع عود بیماری (بازگشت علائم فعال) شد.

اسکیزوفرنی

علائم اسکیزوفرنی چیست؟

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی هذیان، توهم، افکار، گفتار یا رفتار نابسامان یا دیگر نشانه‌هایی را تجربه می‌کنند که توانایی عملکرد آن‌ها را در انجام فعالیت‌های روزانه تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. البته به یاد داشته باشید که این علائم مختص اسکیزوفرنی نبوده و می‌تواند نشانه‌ای از دیگر بیماری‌های جسمی و روانی نیز باشند. علائم اصلی اسکیزوفرنی به علائم مثبت و منفی و شناختی تقسیم می‌شوند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب علائم دیگری را نیز تجربه می‌کنند.

علائم مثبت

اصطلاح مثبت برای توصیف علائمی به کار می‌رود که به وسیله‌ی بیماری اضافه شده است. علائم مثبت شامل هذیان، توهم و افکار، گفتار و رفتار نابسامان است.

۱. هذیان

هذیان باورهای کاملا اشتباه و محکمی هستند که در واقعیت یا فرهنگ فرد هیچ پایه و اساسی ندارند. فرد چنان درمورد این باورها محکم است که تلاش دیگران را برای استدلال و رد آن باورها نمی‌پذیرد. هذیان‌ها گاهی اوقات به‌عنوان تحریفات شدید یا تفسیرهای غلط از ادراک یا تجارب شخص تعریف می‌شوند. هذیان‌های معمول در میان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شامل باورهایی می‌شود که:

  • افراد دیگر درحال دنبال کردن آن‌ها هستند یا آن‌ها را تحت نظارت قرار داده یا می‌خواهند به آن‌ها صدمه بزنند (به این وضعیت، پارانویا نیز گفته می‌شود)
  • افکار یا بدن آن‌ها به‌وسیله‌ی نیروهای خارجی کنترل می‌شود
  • رویدادهای معمولی مفهوم خاصی برای آن‌ها دارد (مثلا این باور که داستان روزنامه، اشعار یک شعر یا شخصیت تلویزیونی درحال انتقال پیام خاصی به آن‌ها است)
  • آن‌ها به‌طور خاص مهم بوده یا دارای قدرتی غیرعادی هستند
  • دیگران می‌توانند افکار آن‌ها را بخوانند

۲. توهم

توهمات آشفتگی در ادراک هستند. اگر فرد چیزهایی را ببیند، بشنود، مزه کند، ببوید یا احساس کند که درواقع وجود نداشته باشند، او دچار توهم است. شایع‌ترین توهمات درمیان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، توهمات شنوایی است؛ شنیدن صداهایی که اغلب با آن‌ها یا درباره‌ی آن‌ها سخن می‌گویند. این صداها ممکن است به‌صورت بی‌ضرر تجربه شوند. برخی صداها درمورد اشیاء یا افراد اطراف شخص سخن می‌گویند. برای برخی افراد، صداها حتی ممکن است آرام‌بخش باشد. اگرچه در اغلب موارد، صداها ترساننده یا تحقیرآمیز هستند و موجب آشفتگی فرد می‌شوند. صداها همچنین ممکن است به شکل دستور تجربه شوند یعنی به فرد دستور دهند که کاری را انجام دهد. اینکه صداها تا چه حد می‌تواند پریشان‌کننده باشد، به آنچه صداها می‌گویند و به برداشت فرد از آنچه می‌شنود، بستگی دارد.

۳. نابسامانی در افکار و گفتار

اسکیزوفرنی می‌تواند توانایی ایجاد ارتباط شفاف و منطقی را با افکار و با دیگران تحت‌تأثیر قرار دهد. افکار بیمار ممکن است آشفته یا مسدود شود. این موضوع ازطریق گفتار او نشان داده می‌شود. برای مثال، این بیماران هنگام صحبت ممکن است:

  • از یک موضوع به موضوع دیگر بپرند
  • کلماتی بسازند که مفهومی ندارد
  • درمورد ایده‌های نامربوط حرف بزنند
  • سؤال‌هایی بپرسند که ارتباطی به موضوع ندارد
  • کلمات هم‌قافیه‌ای را به هم ببافند که مفهومی ندارد

۴. نابسامانی در رفتار

اسکیزوفرنی می‌تواند روی توانایی فرد برای انجام کارهای روزمره مانند رفتن به حمام، مسافرت محلی، وظایف مدرسه و محل کار و کارهای معمولی مانند خرید و آماده کردن غذا تأثیر بگذارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است نتوانند روزهای خود را برنامه‌ریزی کرده و کارهای عادی خود را دنبال کنند. آن‌ها همچنین ممکن است به‌گونه‌ای رفتار کنند که به‌نظر دیگران غیرعادی باشد. برای مثال، ممکن است بی‌دلیل پریشان شوند یا در موقعیت‌های اجتماعی، رفتار مهار‌نشده‌ای داشته باشند. اگرچه شیوع کمتری دارد، ولی فرد مبتلا ممکن است دارای علائم کاتاتونیک باشد. این علائم می‌تواند شامل وضعیت خشک بدن، بی‌تحرکی، حرکات تکراری بیش‌ازحد یا عدم واکنش به محیط اطراف باشد.

گوشه گیری

علائم منفی

علائم منفی اسکیزوفرنی موجب می‌شود که فرد نتواند کارهای معمول خود را انجام داده و از زندگی لذت ببرد. این علائم شامل کاهش انگیزه، گوشه‌گیری اجتماعی، کاهش بیان عاطفی، از دست دادن علاقه و لذت و کاهش ارتباط کلامی است. علائم منفی، نسبت‌به علائم مثبت ماندگارتر هستند و اغلب در توانایی فرد برای کار کردن، رفتن به مدرسه، مراقبت از دیگران و انجام وظایف روزمره اختلال ایجاد می‌کنند.

۱. کاهش انگیزه

فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است ازنظر به پایان رساندن کارها و برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌ها دچار مشکل شود. آن‌ها همچنین ممکن است هم قبل و هم پس از مرحله‌ی فعال بیماری انگیزه‌ی کم‌تری داشته باشند. برخی افراد این رفتار را به اشتباه به‌عنوان تنبلی یا عدم تمایل در تلاش کردن، تفسیر می‌کنند. آن‌ها ممکن است تصور کنند که این رفتار عمدی است و از فرد ناامید شوند، اما این رفتار مرتبط با بیماری و نه شخصیت فرد است.

۲. گوشه‌گیری اجتماعی

یکی از نخستین علائمی که بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آن را تجربه می‌کنند، تغییر در حساسیت نسبت‌به دیگران است. ممکن است فرد نسبت‌به دیگران حساس‌تر و مراقب‌تر شود یا اینکه کناره‌گیری کند و به دیگران توجهی نداشته باشد. فرد ممکن است در این مورد بدگمان و نگران شود که دیگران از او اجتناب می‌کنند، درمورد او صحبت کرده یا نسبت‌به او احساس منفی دارند. فرد ممکن است در تنهایی احساس امنیت و آرامش کند و چنان مجذوب افکار و احساسات خود شود که علاقه‌ی خود را به احساسات و زندگی دیگران از دست بدهد.

۳. کاهش ابزار احساسات

تمایل به ابراز احساسات در بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کاهش پیدا می‌کند. این وضعیت ممکن است به شکل فقدان حالات مختلف چهره برای بیان احساسات، صدای یکنواخت، خیره شدن ثابت یا طولانی‌مدت و نیز استفاده‌ی کمتر از زبان بدن باشد (نسبت به قبل).

۴. از دست دادن علاقه و لذت

در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی علاقه به موضوعاتی که زمانی موجب رضایت، لذت و شادی آن‌ها می‌شد، اغلب کاهش پیدا کرده یا از بین می‌رود. این موارد ممکن است شامل فعالیت‌هایی مانند بازی، ورزش و تفریحاتی باشد که قبلا فرد به آن‌ها علاقه داشته است. البته وقتی احساس این افراد بهتر می‌شود، این علایق بازمی‌گردند.

۵. کاهش ارتباط کلامی

مشکلات مربوط به افکار ممکن است موجب شود که فرد مبتلا به اسکیزوفرنی بسیار کم صحبت کند؛ حتی در موقعیت‌هایی که انتظار می‌رود در آن صحبت کنند. پاسخ به سوالات ممکن است به‌صورت عبارت‌های کوتاه با محتوای محدود باشد.

۶. تغییر در عادات و توانایی عملکرد

فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دیگر به ظاهر خود توجهی نکند (مثلا ازنظر لباس پوشیدن، بهداشت و حمام کردن). برای آن‌ها ممکن است انجام کارهای روزانه مانند خرید یا رفتن سر کار دشوار شود.

اسکیزوفرنی

علائم شناختی و علائم دیگر

۱. تغییر در عملکرد شناختی

اسکیزوفرنی روی نحوه‌ی عملکرد بخش تفکر مغز یعنی عملکرد شناختی تأثیر می‌گذارد. این تغییرات می‌تواند نامحسوس یا آشکار باشد و روی توانایی‌های زیر تأثیر بگذارد:

  • توجه، تمرکز و به‌یادآوری
  • تفسیر محیط پیرامون
  • استدلال و قضاوت
  • درک و پردازش اطلاعات
  • بیان خویشتن ازطریق زبان
  • خواندن سیگنال‌های اجتماعی و درک تعامل‌های اجتماعی
  • برنامه‌ریزی و سازماندهی وظایف

تأثیر اسکیزوفرنی روی تفکر می‌تواند بر توانایی فرد درزمینه‌ی کار کردن یا یادگیری، پیگیری فعالیت‌های روزمره و تعامل در موقعیت‌های اجتماعی تأثیر بگذارد. علائم شناختی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد زیرا معمولا ماندگار بوده و ممکن است داروها روی آن‌ها اثری نداشته باشد.

۲. اختلال در احساسات یا خلق‌و‌خو

بسیاری از علائم اسکیزوفرنی موجب می‌شود که شناسایی و بیان احساسات فرد دشوار شود. در مواردی، آن‌ها ممکن است دچار احساسات شدیدی شوند که مشخص نیست از کجا آمده‌اند، درحالی‌که گاهی اوقات ممکن است حس خالی بودن از عواطف را داشته باشند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همچنین ممکن است افسردگی را تجربه کنند که گاهی با افکار خودکشی همراه است. اضطراب نیز ممکن است رخ دهد؛ به‌خصوص اگر فرد به‌خاطر علائم خود احساس پریشانی کند. برخی نیز ممکن است احساس خشم کنند.

۳. دوسوگرایی

دوسوگرایی به‌معنای داشتن ایده‌ها، تمایلات و احساسات متناقض نسبت‌به یک شخص، موضوع یا موقعیت است. فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است احساس عدم اطمینان و تردید کند. ممکن است برای او دشوار باشد که ذهن خود را درمورد هرچیزی سازماندهی کند؛ حتی درمورد تصمیم‌های متداولی نظیر اینکه صبح چه لباسی بپوشد. اغلب، حتی وقتی می‌توانند تصمیمی بگیرند، پای‌بندی به آن برایشان دشوار است.

۴. فقدان بینش

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است آنچه را که تجربه می‌کنند، یک بیماری درنظر نگیرند. این فقدان بینش یا آگاهی که ممکن است در سرتاسر بیماری وجود داشته باشد، موجب می‌شود فرد برنامه‌ی درمانی توصیه‌شده را نپذیرد.

بیمار

اسکیزوفرنی چگونه تشخیص داده می‌شود؟

هیچ آزمایش آزمایشگاهی یا معاینه‌ی جسمی برای تشخیص بیماری اسکیزوفرنی وجود ندارد. اگرچه این نوع از بررسی‌ها ممکن است برای رد کردن احتمال وجود بیماری‌های دیگر که دارای علائم مشابهی هستند، انجام شود. هر پزشکی می‌تواند بیماری را تشخیص دهد اگرچه، بهترین حالت آن است که روانپزشک یا روانشناس بیماری را تشخیص دهد، زیرا این متخصصان سلامت روان آموزش‌های ویژه‌ای دیده‌اند و در زمینه‌ی ارزیابی، تشخیص و درمان اسکیزوفرنی تجربه دارند. روانشناسان می‌توانند بیماری‌های مرتبط با سلامت روان را ارزیابی، تشخیص داده و روان‌درمانی ارائه کنند اما دارو فقط به‌وسیله‌ی روانپزشکان و دیگر پزشکان تجویز می‌شود. برای رسیدن به تشخیص، پزشک یا روانشناس سؤال‌های ساختاریافته‌ای درمورد نحوه‌ی تفکر و رفتار فرد مطرح می‌کند. این گردآوری اطلاعات که ارزیابی نامیده می‌شود، می‌تواند طی یک جلسه یا چندین جلسه تکمیل شود. پزشک همچنین ممکن است اطلاعاتی را از اعضای خانواده یا دیگران که با سابقه‌ی فرد آشنا هستند، جمع‌آوری کند. تشخیص اسکیزوفرنی مبتنی‌بر موارد زیر است:

  • اطلاعات جمع‌آوری شده
  • رد دیگر علل ممکن
  • قضاوت بالینی پزشک یا روانشناس
  • وجود علائمی که به‌مدت حداقل ۶ ماه تداوم داشته‌اند و وجود حداقل یک ماه علائم فعال (مثبت /یا منفی)
  • وجود علائمی که به آن اندازه شدید باشد که روی عمکرد و توانایی‌های اجتماعی، تحصیلی و شغلی فرد تأثیر داشته باشد

نوع و شدت علائم می‌تواند در بین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی متغیر باشد. رسیدن به تشخیص می‌تواند چالش‌برانگیز باشد زیرا اختلالات مرتبط دیگری وجود دارند که اگرچه تفاوت‌های مهمی با اسکیزوفرنی دارند، برخی از ویژگی‌های آن‌ها با ویژگی‌های این بیماری مشترک است (مثلا هذیان و توهم).

اسکیزوفرنی اکنون به‌عنوان بخشی از طیفی از اختلالات روانی محسوب می‌شود که دارای روان‌پریشی هستند. مشکلات دیگری نیز وجود دارند که می‌توانند موجب بروز علائم مشابهی شوند. مهارت پزشک یا روانشناس برای تشخیص درست بسیار مهم است.

برخی از اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی (یا با علائم مشابه) عبارت‌اند از:

  • اختلال اسکیزوافکتیو
  • اختلال هذیان
  • اختلال اسکیزوفرنی فرم
  • اختلال دوقطبی
  • افسردگی همراه روان‌پریشی
  • اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
  • روان‌پریشی ناشی‌از مواد
  • اختلال روان‌پریشی گذرا

هرچه بیماری فرد زودتر تشخیص داده شود و زودتر تحت درمان قرار گیرد، نتایج بلندمدت بهتری حاصل می‌شود. مشارکت و حمایت خانواده می‌تواند کمک کند تا بیماری فرد در اسرع وقت تشخیص داده شده و تحت درمان قرار گیرد.

سیگار

مشکلات هم‌زمان با اسکیزوفرنی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب به‌طور هم‌زمان دچار مشکلات دیگری ازجمله مشکلات مرتبط با سلامت جسمی، مصرف مواد یا داشتن سابقه‌ی آسیب روانی در زندگی است. بهبودی از اسکیزوفرنی به‌خودی‌خود نیز می‌تواند چالش بزرگی برای فرد مبتلا به بیماری و خانواده‌اش باشد. وقتی مشکلات هم‌زمان دیگری نیز وجود داشته باشد، درمان آن‌ها باید در یک برنامه‌ی بهبودی کلی تلفیق شود.

۱. وضعیت ضعیف سلامت جسمی

به‌طور کلی، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از سطح سلامتی ضعیف‌تری برخوردار هستند و نسبت‌به جمعیت عمومی، بیشتر در معرض خطر مرگ زودهنگام قرار دارند. شایع‌ترین علت مرگ در این دسته از افراد، بیماری قلبی‌عروقی است. این امر تاحدودی ناشی از عوامل مرتبط با سبک زندگی مانند چاقی، سیگار کشیدن، دیابت، فشار خون بالا و کلسترول بالا است. علاوه‌براین، برخی از داروهای مورد استفاده در درمان اسکیزوفرنی می‌تواند موجب افزایش وزن یا بدتر شدن عوامل خطرساز دیگر و درنهایت منجر به دیابت و دیگر مشکلات جدی سلامتی شود.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ازنظر دسترسی به خدمات مراقبت‌های بهداشتی با مشکل مواجه هستند و مسائل سلامتی آن‌ها اغلب توجه پزشکی مناسب را دریافت نمی‌کند. برای افرادی که به هرگونه اختلال سلامت روان مبتلا هستند، ورزش منظم، رژیم غذایی سالم و مراجعه‌ی منظم به ارائه‌دهنده‌ی مراقبت‌های بهداشتی اولیه برای حفظ سلامت عمومی و بهبودی ضروری است.

۲. مصرف مواد و سیگار کشیدن

توضیح ساده‌ای دراین‌باره که چرا مصرف مواد و سیگار در میان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شایع‌تر است، وجود ندارد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مصرف مواد ممکن است موجب افزایش احتمال توسعه‌ی اسکیزوفرنی شود و نیز اسکیزوفرنی ممکن است احتمال توسعه‌ی اختلال مصرف مواد را افزایش دهد. علاوه‌بر‌این، برخی از افراد ممکن است دارای آسیب‌پذیری ژنتیکی باشند که هم موجب افزایش احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی و هم اختلال مصرف مواد می‌شود. برای درک این ارتباط باید پژوهش‌های بیشتری انجام شود.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است به دلایل زیر به مصرف مواد روی آورند:

  • خوددرمانی (تسکین علائم یا پریشانی)
  • آرامش، افزایش لذت، مقابله با بی‌حوصلگی یا ایجاد روابط اجتماعی
  • کنار آمدن با آسیب روانی گذشته، فقر، انزوای اجتماعی، بی‌خانمانی و ننگ

رابطه‌ی بین مشکلات مصرف مواد و اسکیزوفرنی پیچیده و مهم است. برای مثال:

  • استعمال سیگار در بروز مشکلات جسمی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نقش دارد
  • نیکوتین ممکن است با برخی از داروهای ضدروان‌پریشی اثر متقابل داشته باشد و از اثربخشی آن‌ها کم کند
  • مصرف کانابیس (ماده‌ی مخدری که با نام‌های حشیش و ماری‌جوآنا نیز شناخته می‌شود) در سنین پایین ممکن است خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را افزایش دهد
مصرف الکل

از پیامدهای مصرف مواد در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موارد زیر است:

  • تأثیر منفی روی روابط، اشتغال، امور مالی و سلامت جسمی
  • تشدید علائم روان‌پریشی
  • تشدید افسردگی و اضطراب
  • کاهش اثربخشی داروها و درمان‌های روانی‌اجتماعی
  • افزایش خطر عود، بستری شدن در بیمارستان، مشکلات مربوط به سکونت، رفتار مخرب و مشکلات رابطه

حتی با پیامدهای منفی زیاد ناشی‌از مصرف مواد، افراد ممکن است همچنان احساس کنند که مصرف مواد به طریقی به آن‌ها کمک می‌کند. آن‌ها ممکن است برای کاهش یا ترک مواد آماده یا مایل نباشند. اگرچه، ممکن است روش‌هایی را برای کاهش آسیب ناشی‌از مصرف مواد بپذیرند (مثلا مکان مصرف، چگونگی مصرف، مصرف همراه‌با چه کسی). این رویکرد می‌تواند در شروع گفت‌وگو درمورد مصرف مواد اثربخش باشد و به این افراد کمک کند تا در مسیر کاهش یا توقف مصرف مواد حرکت کنند. بهترین رویکرد برای کمک به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی درمورد ترک یا تغییر مصرف مواد این است که رابطه‌ی بین اسکیزوفرنی و مصرف مواد برای آن‌ها روشن شود.

۳. آسیب روانی (تروما)

آسیب روانی دوران کودکی، به‌خصوص سوء استفاده‌ی جنسی در زمان کودکی ممکن است موجب افزایش احتمال توسعه‌ی اسکیزوفرنی در شخصی شود که دارای عوامل خطرساز دیگری نیز است. برای برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، خود تجربه‌ی روان‌پریشی حاد (مثلا شنیدن صداها، باور به اینکه دیگران قصد آسیب رساندن به او را دارند) و بستری شدن می‌تواند آسیب‌زننده باشد.

ارتباط بین آسیب روانی و اسکیزوفرنی کاملا درک نشده اما مشخص شده که اثرات آسیب روانی (مخصوصا آسیبی که در سنین کم اتفاق افتاده باشد) می‌تواند بهبودی را پیچیده کند. در این مورد، بهترین رویکرد برای ارزیابی و برنامه‌ریزی بهبودی این است که مسئله‌ی آسیب روانی فرد نیز در فرایند درمان درنظر گرفته شود.

۴. فقر

فقر خطر اسکیزوفرنی و اسکیزوفرنی خطر فقر را افزایش می‌دهد. فقر تأثیری منفی روی سلامت روانی و جسمی دارد. مسکن مناسب، اشتغال و حمایت مالی و اجتماعی می‌تواند به محافظت از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دربرابر اثرات منفی ناشی از فقر کمک کند.

۵. ننگ

نگرش‌های عمومی، کلیشه‌ها و باورهای نادرست درباره‌ی اسکیزوفرنی می‌توانند موجب احساس ننگ در افراد مبتلا شوند. این نوع نگرش‌ها و باورهای منفی و نادرست تأثیر شدیدی روی افراد مبتلا به این بیماری دارد. این باورهای رایج که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی خطرناک و خشن یا غیرمسئول و تنبل هستند، روی کار، وضعیت مسکن و فرصت‌های اجتماعی این بیماران تأثیر منفی دارد. ننگ عمدتا نتیجه‌ای از درک نادرست افراد درمورد اسکیزوفرنی است. هنگامی که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به‌طور منفی و نادرست به‌وسیله‌ی دیگران مورد قضاوت قرار می‌گیرند، ممکن است درنهایت این نکات منفی را درمورد خودشان باور کنند. این امر منجر به ناامیدی، درماندگی و ایجاد تصویری منفی از خود می‌شود و می‌تواند مانع از بهبودی شود.

ننگ ناشی از بیماری

راهکارهایی که می‌تواند به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و خانواده‌ی آن‌ها کمک کند که با این ننگ مقابله کنند، عبارت‌اند از:

  • ایجاد یک برنامه‌ی بهبودی
  • ارتباط با همتایان و خانواده
  • حفظ امیدواری به آینده
  • آموزش خود و دیگران در مورد اسکیزوفرنی
  • به چالش کشیدن باورهای منفی درمورد خود
  • بازبینی منتقدانه درمورد اسکیزوفرنی که در رسانه‌ها به تصویر کشیده می‌شود و تشویق دیگران برای انجام همین کار
  • مشارکت در گروه‌هایی که با هدف مبارزه با این باورها تشکیل شده‌اند

اسکیزوفرنی و خشونت

خشونت نسبت‌به دیگران: یک باور رایج و نادرست درمورد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی این است که آن‌ها خشن هستند. درواقع، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بیش از اینکه خود عامل خشونت باشند، اغلب قربانی جرائم خشونت‌بار می‌شوند. بی‌خانمانی، مصرف مواد و علائم شدید، خطر قربانی شدن فرد مبتلا به اسکیزوفرنی را افزایش می‌دهد. اگرچه پرخاشگری و خصومت می‌تواند با اسکیزوفرنی همراه باشد، اینکه فرد مبتلا به‌طور ناگهانی یا بی‌اختیار به دیگران حمله کند، نادر است. نمی‌توان با قطعیت پیش‌بینی کرد که چه کسی ممکن است رفتار خشونت‌باری از خود نشان دهند، اگرچه عواملی که می‌توانند موجب افزایش این خطر شوند، عبارت‌اند از:

  • داشتن سابقه‌ی خشونت
  • مصرف مواد
  • عدم شرکت در برنامه‌ی درمان و بهبودی (مثلا عدم مصرف دارو)
  • تکانشگری (تمایل به عمل بدون فکر درمورد عواقب)
  • احتمال بروز خشونت در مردان دارای سن کمتر بالاتر است

اگرچه این وضعیت نادر است، برخی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی توهمات شنیداری را تجربه می‌کنند که به آن‌ها می‌گوید به دیگران آسیب برسانند یا هذیان‌هایی دارند که آن‌ها را مجبور می‌کند که ازطریق خشونت از خود محافظت کنند. داشتن این نوع هذیان‌ها یا توهم‌ها لزوما به این معنا نیست که فرد روی آن‌ها عمل خواهد کرد.

افسردگی

اسکیزوفرنی و خطر خودکشی

احتمال اقدام به خودکشی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت‌به جمعیت عمومی، ۶ برابر بیشتر است. اگرچه، این لزوما بدان معنا نیست که تشخیص اسکیزوفرنی منجر به رفتار خودکشی یا مرگ در اثر خودکشی می‌شود.

عوامل خطرساز خاصی برای خودکشی وجود دارند که عبارت‌اند از:

  • سابقه‌ی افکار خودکشی یا تلاش برای خودکشی
  • علائم مثبت (توهمات، هذیان‌ها، نابسامانی افکار، گفتار یا رفتار)
  • افسردگی هم‌زمان یا سوء مصرف مواد
  • فقدان بینش و آگاهی درمورد تأثیر اسکیزوفرنی بر وضعیت روانی بیمار
  • فقدان درمان یا پایین بودن سطح مراقبت
  • باورهای منفی درمورد داروها و عدم مصرف داروها طبق دستور پزشک
  • درد یا بیماری مزمن
  • ناامیدی
  • سابقه‌ی خانوادگی خودکشی
  • انزوای اجتماعی یا حمایت‌های خارجی محدود
  • بی‌قراری روانی و تکانشگری
  • آسیب روانی دوران کودکی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل افزایش خطر خودکشی درموارد زیر، نیاز به حمایت، توجه و درمان اضافی دارند:

  • بیمار درحال تجربه‌ی علائم روان‌پریشی شدید و فعال باشد
  • بیمار بسیار افسرده باشد
  • بیمار در مراحل اولیه‌ی بیماری باشد
  • بیمار تازه از بیمارستان مرخص شده باشد

افرادی که افکار خودکشی را تجربه می‌کنند، ممکن است سعی کنند به خودشان آسیب برسانند. افکار خودکشی باید جدی گرفته شده و درمورد آن با درمانگر صحبت شود.

علت اسکیزوفرنی چیست؟

به‌طور قطعی مشخص نشده است که چه چیزی موجب اسکیزوفرنی می‌شود اما پژوهشگران معتقدند مانند بسیاری از دیگر مشکلات سلامت روان، ترکیبی از عوامل بیولوژیکی و محیطی در توسعه‌ی این بیماری نقش دارند. از آن جایی که علل خاص اسکیزوفرنی هنوز ناشناخته است، نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که چه کسی به آن مبتلا خواهد شد. اگرچه پژوهشگران کشف کرده‌اند که عوامل خاصی موجب افزایش احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی می‌شود. این عوامل خطرساز عبارت‌اند از:

تئوری‌های بیولوژیکی

تئوری‌های بیولوژیکی درمورد علل اسکیزوفرنی چنین می‌گویند که:

۱. ژنتیک نقش دارد: خطر توسعه‌ی اسکیزوفرنی زمانی‌که یکی از اعضای خانواده دچار این بیماری باشد، بالاتر است.

۲. علائم اسکیزوفرنی ناشی از عدم تعادل مواد شیمیایی مغز است (مثلا انتقال‌دهنده‌های عصبی دوپامین و گلوتامات).

۳. تفاوت‌های ساختاری در مغز افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کشف شده است؛ اگرچه مشخص نیست که آیا این تفاوت‌ها علت اسکیزوفرنی هستند یا اسکیزوفرنی موجب ایجاد این تفاوت‌ها می‌شود.

۴. پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهند که اسکیزوفرنی ممکن است در مراحل اولیه‌ی زندگی تحت‌تأثیر فاکتورهای رشد مغز قبل و در نزدیکی زمان تولد و در جریان کودکی و نوجوانی قرار گیرد. تصور می‌شود که این تأثیرات متفاوت، زمینه را برای اسکیزوفرنی فراهم کند که معمولا در اواخر نوجوانی با اوایل بزرگسالی ظاهر می‌شود.

مغز

تئوری‌های محیطی

عوامل محیطی، عواملی هستند که در خارج از بدن یک فرد و در محیط پیرامونش وجود دارد. عوامل بیولوژیکی مانند داشتن یک عضو خانواده که مبتلا به اسکیزوفرنی است، از دیرباز به‌عنوان عامل مهم شناخته شده است. اگرچه، اکنون ما می‌دانیم که تصویر پیچیده‌تر است. رویدادهای استرس‌زای زندگی و دیگر عوامل محیطی موجب افزایش این احتمال می‌شود که فرد دارایِ آسیب‌پذیری ژنتیکی، به این بیماری مبتلا شود. پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه‌ی نقش عوامل محیطی نشان می‌دهند که:

۱. احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی در افرادی که به‌خصوص در دوران‌ کودکی آسیب روانی و مشکلات اجتماعی را تجربه کرده باشند (مثلا سوء استفاده جنسی یا جدا شدن طولانی‌مدت از والدین)، بیشتر است.

۲. مصرف کانابیس موجب افزایش خطر توسعه‌ی اسکیزوفرنی در افراد کم‌سن و نیز افزایش خطر شیوع زودتر بیماری در افرادی می‌شود که از نظر ژنتیکی آسیب‌پذیر هستند.

۳. به دنیا آمدن یا گذراندن دوران کودکی در محیط شهری (نسبت‌به محیط روستایی) موجب افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی می‌شود. علت این امر ممکن است مرتبط با عوامل محیطی مانند انزوای اجتماعی و شلوغی بیش‌ازحد باشد.

۴. نتایج برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد احتمال بروز اختلالات روان‌پریشی در میان برخی گروه‌های مهاجر یا پناهنده بیشتر است.

اینکه دقیقا چگونه این عوامل خطرساز در تعامل با هم موجب اسکیزوفرنی می‌شوند، هنوز کاملا درک نشده است. وجود یک یا چند مورد از این عوامل به این معنا نیست که فرد حتما دچار اسکیزوفرنی می‌شود. به‌نظر می‌رسد اسکیزوفرنی به‌جای اینکه در اثر یک عامل ایجاد شود، تحت‌تأثیر عوامل بیولوژیکی و محیطی مختلفی قرار می‌گیرد که به طرق پیچیده‌ای با هم در تعامل هستند.

درمان‌های اسکیزوفرنی

درمان اسکیزوفرنی اغلب با دارو آغاز می‌شود. حمایت‌های روانی مانند روان‌درمانی، آموزش و حمایت همتایان نیز می‌تواند به فرایند بهبودی کمک کند. در فرایند درمان باید به مشکلات سلامتی دیگر نیز توجه شود. خانواده‌ها می‌توانند نقش مهمی در بهبود فرد داشته باشند. مشاوره‌ی خانوادگی می‌تواند به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و خانواده‌های آن‌ها کمک کند تا چالش‌های مرتبط با بیماری را درک کرده و مدیریت کنند. درک درمان‌ها و حمایت‌های ارائه‌شده به فرد بیمار کمک می‌کند که با گروه درمانی خود گفت‌وگو کرده و در تهیه‌ی برنامه‌ی بهبودی خود نقش داشته باشد.

اعضای گروه درمانی

تیمِ درمانی می‌تواند شامل پرستاران، پزشکان (شامل روانپزشکان)، مددکاران اجتماعی، روانشناسان، داروسازان، کاردرمانگرها، متخصصان تفریح‌درمانی، متخصصان تغذیه، کارکنان حمایت همتایان و مشاوران معنوی باشد. نقش تیم درمانی، کمک به تهیه‌ی یک برنامه‌ی بهبودی برای بیمار است. داشتن رابطه‌ی همکارانه و قابل اعتماد با اعضای گروه می‌تواند به بیمار کمک کند که سلامتی خود را بازیافته و مجددا در فعالیت‌های معمول خود مشارکت کند.

مقاله‌های مرتبط:

    دارو

    داروهای اصلی مورد استفاده برای درمان علائم اسکیزوفرنی، داروهای ضدروان‌پریشی هستند. آن‌ها اغلب در ترکیب با داروهای دیگری مانند تثبیت‌کننده‌های خلق‌وخو، آرام‌بخش‌ها و ضدافسردگی‌ها و داروهایی که به تخفیف اثرات جانبی حاصل از داروهای ضدروان‌پریشی کمک می‌کنند، استفاده می‌شوند.

    داروهای ضدروان‌پریشی، می‌توانند علائم روان‌پریشی مانند هذیان‌ها و توهم‌ها را کاهش داده یا تسکین دهند. این داروها در فرد مبتلا به روان‌پریشی حاد، می‌توانند به کنترل علائم و نیز آرام کردن و برطرف کردن سردرگمی طی چندین ساعت یا روز کمک کنند اما برای رسیدن به اثربخشی کامل به ۶ هفته زمان نیاز است. طی یک دوره‌ی طولانی‌تر، داروهای ضدروان‌پریشی می‌توانند از بروز اپیزودهای روان‌پرشی بعدی پیشگیری کنند.

    درحالی‌که داروهای ضدروان‌پریشی به بیشتر مبتلایان به اسکیزوفرنی کمک می‌کنند، می‌توانند عوارض جانبی شدیدی داشته باشند. هدف درمان دارویی، کاهش و کنترل علائم و در همین حین حفظ اثرات جانبی ناشی‌از مصرف این داروها در حداقل مقدار ممکن است.

    نحوه اثر داروهای ضدروان‌پریشی

    اعتقاد بر این است که روان‌پریشی تا حدی در اثر فعالیت بیش‌ازحد نوعی ماده‌ی شیمیایی موجود در مغز ایجاد می‌شود که دوپامین نامیده می‌شود. داروهای ضدروان‌پریشی این اثر دوپامین را مهار می‌کنند. این امر به تسکین علائم مثبت روان‌پریشی کمک می‌کند اما ممکن است کاملا علائم را برطرف نکنند. فرد ممکن است هنوز صداهایی بشنود یا هذیان‌هایی را تجربه کند، اما بیشتر می‌تواند تشخیص دهد که چه چیزی واقعی نیست و روی فعالیت‌هایی مانند مدرسه، کار و خانواده متمرکز شود.

    انواع داروهای ضدروان‌پریشی

    داروهای ضدروان‌پریشی به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: داروهای نسل اول (داروهای ضدروان‌پریشی رایج) و داروهای جدیدتر نسل دوم و سوم (داروهای ضدروان‌پریشی آتیپیکال یا غیررایج). داروهای ضدروان‌پریشی جدیدتر یا نسل دوم شامل کلوزاپین، الانزاپین، کوئتیاپین، ریسپریدون، پالیپریدون، زیپراسیدون، لوراسیدون و آسناپین می‌شوند. آریپیپرازول به‌عنوان داروی ضد‌روان‌پریشی نسل سوم دسته‌بندی می‌شود. داروهای ضدروان‌پریشی نسل اولی که معمولا استفاده می‌شوند، شامل کلرپرومازین، فلوپنتیکسول، فلوفنازین، هالوپریدول، لوکساپین، پرفنازین، پیموزاید، تیوتیگزن، تری‌فلوئوپرازین و زوکلوپنتیکسول هستند.

    به‌طور کلی، داروهای جدید و داروهای قدیمی‌ ازنظر عملکرد یکسان هستند، اگرچه هیچ دارویی وجود ندارد که روی تمام افرادی که آن را مصرف می‌کنند، اثر مشابهی داشته باشد. قبل از پیدا کردن داروی مناسب، بیمار ممکن است نیاز باشد که چندین دارو را آزمایش کند. کلوزاپین اغلب حتی زمانی‌که داروهای دیگر بی‌اثر هستند، مؤثر است، اگرچه به‌علت اینکه مصرف این دارو نیازمند نظارت بر تعداد سلول‌های سفید خون است، گزینه‌ی اول درمان نیست.

    نحوه مصرف داروهای ضدروان‌پریشی

    بیشتر داروهای ضدروان‌پریشی به شکل قرص، برخی مایع و برخی تزریقی هستند. گاهی نیز داروها به شکل تزریق‌های طولانی‌اثر ارائه می‌شوند که بیمار یک بار در هفته یا یک بار در ماه آن‌ها را دریافت می‌کند. درمان با مقدار کم دارو شروع می‌شود و پاسخ بیمار به دارو ازنظر بروز عوارض جانبی به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرد. مصرف مواد (ازجمله الکل یا تنباکو)، حین مصرف داروهای ضدروان‌پریشی در درمان تداخل ایجاد کرده و موجب تشدید علائم می‌شود.

    دارو

    اثرات جانبی داروهای ضدروان‌پریشی

    برخی از افراد دچار عوارض جانبی نمی‌شوند. درصورت بروز، این عوارض ممکن است طی چندین ساعت، روز یا هفته پس از آغاز درمان دیده شوند. عوارض جانبی بسته به نوع دارو و فرد مصرف‌کننده، متغیر است. عوارض جانبی معمول شامل خستگی، خواب‌آلودگی، سرگیجه، خشکی دهان، تاری دید و یبوست می‌شود. اگرچه این عوارض آزاردهنده هستند، در اغلب موارد جدی نبوده و به مرور زمان کاهش پیدا می‌کنند. برخی افرد عوارض جانبی این داروها را درعوض تسکینی که دارو برایشان به‌همراه دارد، می‌پذیرند. برای برخی دیگر، این عوارض پریشان‌کننده بوده و درمورد گزینه‌های درمانی دیگر با پزشک خود مشورت می‌کنند. پزشک ممکن است مقدار دارو را کمتر کند و دارویی را برای کاهش عوارض جانبی تجویز کند یا به کلی داروی دیگری را برای بیمار تجویز کند.

    اگر بیماری نسبت‌به عوارض جانبی داروهای خود در رنج باشد، باید مصرف داروها را طبق تجویز پزشک ادامه داده و در اولین فرصت وضعیت خود را به پزشک اطلاع دهد. اگر عوارض جانبی غیر قابل تحمل باشند، بیمار باید به نزدیک‌ترین مرکز اورژانس مراجعه کند.

    درمان با داروهای ضدروان‌پریشی با خطر بروز برخی از عوارض جانبی شدیدتر که می‌توانند سلامت جسمی بیمار را تحت‌تأثیر قرار دهند، همراه است. پزشک از نظر وجود اثرات زیر بیمار را بررسی می‌کند و درمان می‌تواند تنظیم شود. بیشتر اثرات جانبی را می‌توان به کمک دیگر داروها به حداقل رساند. تغییر دارو نیز ممکن است مؤثر باشد. درمورد هرگونه عوارض جانبی که با مصرف داروها پیش می‌آید، باید با پزشک صحبت کرد.

    ۱. اثرات حرکتی

    برخی از افراد دچار رعشه، سفتی عضلات و تیک می‌شوند. معمولا هرچه مقدار دارو بالاتر باشد، این اثرات به شکل شدیدتری بروز می‌کنند. خطر بروز اثرات حرکتی (که عوارض خارج هرمی نیز نامیده می‌شود)، در داروهای نسل دوم نسبت‌به داروهای قدیمی‌تر کمتر است. پزشک ممکن است برای کنترل اثرات حرکتی داروهای دیگری (مثلا بنزتروپین) را تجویز کند.

    ۲. سرگیجه

    بیمار ممکن است مخصوصا هنگام بلند شدن از حالت نشسته یا دراز کشیده، به‌علت کاهش موقتی در فشار خون دچار سرگیجه شود. برخاستن آرام می‌تواند به پیشگیری از سرگیجه کمک کند.

    ۳. آریتمی قلب

    برخی از داروها می‌توانند موجب آریتمی قلب شوند یعنی ضربان قلب نسبت‌به حالت طبیعی، بسیار سریع‌تر یا بسیار آهسته‌تر شده یا دارای ریتم نامنظمی شود. آریتمی‌های قلبی می‌تواند موجب افزایش خطر بیماری قلبی شوند.

    ۴. افزایش وزن

    هنوز کاملا مشخص نشده است که چرا وزن افرادی که از داروهای ضدروان‌پریشی مصرف می‌کنند، افزایش پیدا می‌کند. علت هرچه باشد، افزایش وزن می‌تواند موجب افزایش خطر ابتلا به دیابت و بیماری قلبی شود. این اثرات به‌عنوان اثرات متابولیکی شناخته می‌شوند. پیروی از رژیم غذایی سالم و ورزش منظم می‌تواند به محدود کردن افزایش وزن کمک کند.

    ۵. دیابت

    اسکیزوفرنی یک عامل خطرساز برای دیابت است. داروهای ضدروان‌پریشی می‌توانند این خطر را افزایش دهند.

    ۶. بی‌قراری ‌روانی و خواب‌آلودگی

    داروهای ضدروان‌پریشی موجب می‌شود برخی از افراد احساس بی‌قراری کرده یا دچار ناتوانی در بی‌حرکت ماندن شوند. این عارضه‌ی جانبی آکاتیزیا (بی‌قراری حرکتی) خوانده می‌شود و ممکن است به اشتباه به‌عنوان نشانه‌ی تشدید بیماری درنظر گرفته شود‌ (در‌حالی‌که مربوط به دارو است). برای برخی از افراد، داروهای ضدروان‌پریشی دارای اثرات مخالفی هستند و موجب خستگی یا خواب‌آلودگی آن‌ها می‌شود. برخی از افراد ممکن است به‌طور هم‌زمان هر دوحالت را تجربه کنند.

    ۷. دیسکینزی تاخیری

    دیسکینزی تاخیری وضعیتی است که موجب می‌شود افراد دچار حرکات غیرارادی مکرر زبان، لب‌ها، فک یا انگشتان شوند. احتمال بروز این وضعیت درمورد داروهای ضدروان‌پریشی نسل اول بیشتر است اما درنتیجه‌ی مصرف داروهای جدیدتر نیز ممکن است، پیش آید. درصورت بروز این وضعیت روش‌هایی برای اصلاح درمان وجود دارد.

    ۸. عوارض جانبی هورمونی و جنسی

    برخی از داروهای ضدروان‌پریشی می‌توانند موجب ایجاد تغییراتی در میل جنسی و بروز دیگر مشکلات جنسی، تغییرات قاعدگی و تولید غیر طبیعی شیر (هم در مردان و هم در زنان) شود.

    ۹. سندرم نورولپتیک بدخیم

    این سندرم یک عارضه‌ی نادر ولی جدی است. علائم آن شامل تب، سفتی عضلات و روان‌آشفتگی (مثلا اختلال در موقعیت‌یابی و گیجی) می‌شود. سندرم نورولپتیک بدخیم نیاز به درمان فوری دارد.

    گاهی اوقات، وقتی پزشکان وضعیت ثابت بیمار را می‌بینند، تمایلی به تغییر داروها ندارند، اما ارزش یافتن داروی مناسب برای بیمار از عدم تغییر آن بیشتر است.

    مدت زمان مصرف داروهای ضدروان‌پریشی: به بیمار توصیه می‌شود که حتی پس از کنترل علائم، مصرف داروهای ضدروان‌پریشی خود را ادامه دهد. اگر مصرف داروها خیلی زود متوقف شود، احتمال بازگشت علائم زیاد است. ادامه‌ی مصرف دارو موجب کاهش خطر عود می‌شود و در صورت عود، از شدت علائم بیماری می‌کاهد. درمورد مدت زمان مصرف داروها باید با پزشک مشورت کرد.

    الکتروشوک درمانی

    درمان با شوک الکتریکی

    وقتی علائم اسکیزوفرنی با استفاده از دارو تسکین پیدا نکند یا وقتی فرد مبتلا به اسکیزوفرنی به‌شدت افسرده باشد، ممکن است برای درمان از روش درمان با شوک الکتریکی استفاده شود. این روش درمان شبیه شوک‌های برقی که برای درمان بیماران در فیلم‌های قدیمی و نمایش‌های تلویزیونی انجام می‌شود، نیست. اکنون، قبل از اینکه جریان الکتریکی خفیفی روی یک یا هر دو سمت مغز بیمار اعمال شود، به بیمار یک داروی شل‌کننده‌ی عضلات داده می‌شود و این عمل حین بیهوشی انجام می‌شود. فردی که تحت این نوع درمان قرار می‌گیرد، حرکات قابل مشاهده‌ی ناچیزی از خود نشان می‌دهد. یک دوره‌ی درمان با شوک الکتریکی متشکل از چندین نوبت درمان است که اغلب سه بار در هفته انجام می‌شود. درمورد تعداد کل درمان‌ها و دفعات آن پزشک تصمیم می‌گیرد.

    برخی از افراد ممکن است پس از بیداری دچار عوارضی مانند سردرد یا درد فک شوند. این مشکل معمولا نیاز به مسکن ملایمی مانند استامینوفن دارد. حین درمان، فرد بیمار ممکن است ازنظر حافظه‌ی اخیر یا تمرکز نیز دچار مشکل شود ولی این علائم طی چندین هفته پس از اتمام دوره‌ی درمان با شوک برطرف می‌شود. برخی افراد پس از تکمیل دوره‌ی درمان نیز از بروز مشکلات حافظه شکایت می‌کنند اما این مشکلات معمولا طی چندین هفته یا چندین ماه بهبود پیدا می‌کنند.

    تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه

    تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه

    تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه (TMS) شکل جدیدی از درمان است که در آن برای تحریک سلول‌های عصبی، از امواج مغناطیسی استفاده می‌شود. از این روش درمان درکنار مصرف دارو استفاده می‌شود. پژوهشگران همچنان درحال بررسی اثربخشی این روش درمان هستند.

    درمان‌های روانی‌اجتماعی و حمایت

    درمان‌های روانی‌اجتماعی و حمایت به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک می‌کند که مهارت‌های بهبودی مانند مراقبت از خود، دنبال کردن تحصیلات و یافتن یا تغییر شغل را در خود تقویت کنند. انتخاب درمان‌ها و حمایت‌ها به نیازهای خاص هر بیمار و امکانات جامعه بستگی دارد.

    آموزش روانی: آموزش روانی اطلاعاتی را برای کمک به افراد درمقابله‌با وضعیت سلامت روان مانند نحوه‌ی مدیریت علائم و عوارض جانبی دارویی و نحوه‌ی جلوگیری از عود فراهم می‌کند. این آموزش همچنین اطلاعاتی را درزمینه‌ی فرایند بهبودی مانند چگونگی حفظ حس بهزیستی و نحوه‌ی رشد مهارت‌ها برای مدیریت استرس و حل مشکلات ارائه می‌دهد. آموزش روانی می‌تواند به‌صورت فردی یا گروهی ارائه شود.

    درحال‌حاضر، چندین روش درمان روانی‌اجتماعی مؤثر برای اسکیزوفرنی، به‌صورت انفرادی یا گروهی، برای تکمیل درمان با دارو دردسترس است. گروه‌درمانی می‌تواند به فرد این امکان را بدهد که درمورد تجارب بیماران دیگر آگاهی کسب کند و به کاهش انزوا و پیشبرد بهبودی کمک می‌کند. بیمار باید درمورد نیازهای خود با ارائه‌دهندگان خدمات صبحت کند تا مشخص شود بهترین گزینه‌ی درمانی برای او کدام است.

    ۱. رفتاردرمانی شناختی برای درمان روان‌پریشی

    طرز تفکر فرد درمورد یک موقعیت، روی نحوه‌ی احساس و رفتار وی تأثیرگذار است. در رفتاردرمانی شناختی برای درمان روان‌پریشی ارتباط بین افکار، احساسات و رفتارها و تجربه‌ی بیمار از علائم اسکیزوفرنی مورد بررسی قرار می‌گیرد. این روش درمان می‌تواند به مدیریت بهتر علائم و استرس، درک تأثیر بیماری روی زندگی و درک نحوه‌ی تأثیر مصرف الکل و مواد دیگر روی علائم بیماری کمک کند. برای برخی از افراد، این رویکرد به کاهش علائم و پیشگیری از عود کمک می‌کند.

    ۲. آموزش سازگاری شناختی

    افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است علائم شناختی را داشته باشند که بر توانایی آن‌ها در به یادآوردن، تمرکز، توجه و حل مسائل تأثیر بگذارد. این علائم می‌تواند انجام کارهای روزمره مانند مصرف دارو و مراقبت از خود را دشوار کند. در آموزش سازگاری شناختی، برای کمک به افراد بیمار درجهت مدیریت وظایف روزانه‌ی خود از حمایت‌های شخصی‌شده مانند نشانه‌ها و چک لیست‌ها استفاده می‌شود. دراین‌زمینه، متخصصان به بیماران کمک می‌کنند که:

    • موانع اهداف خود را شناسایی کنند
    • فضای زندگی خود را سازماندهی کنند
    • روال‌های جدیدی را ایجاد و تمرین کنند
    • از انواع مختلف اعلان‌ها و یادآورها استفاده کنند

    هدف این نوع آموزش کمک به بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی است تا بتواند مستقل‌تر زندگی کرده و به اهداف خود در زندگی برسد.

    درمان اختلالات هم‌زمان

    مشکلات سلامت روان و مصرف مواد اغلب با هم اتفاق می‌افتند. در چنین وضعیتی، آن‌ها اغلب ارتباط نزدیکی با هم داشته و بر یکدیگر اثر می‌گذارند. به‌همین دلیل، روش درمانی مؤثرتر است که در آن به‌صورت هم‌زمان به هر دو مشکل پرداخته شود. درمان اختلالات هم‌زمان ممکن است شامل مشاوره، آموزش درباره‌ی مواد و تأثیر حاصل از مصرف مواد روی علائم، مدیریت دارو، مدیریت استرس و پیشگیری از عود باشد. همچنین ممکن است حمایت‌هایی در دیگر جنبه‌های زندگی مانند مسکن و اشتغال نیز در نظر گرفته شود.

    خانواده‌درمانی و حمایت

    داشتن یک خانواده‌ی حمایتگر، کمک بزرگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی است. اگرچه اعضای خانواده خود اغلب استرس قابل‌توجهی را تجربه می‌کنند. ‌این امر می‌تواند حمایت از بیمار و نیز مراقبت از خود را برای آن‌ها دشوارتر کند. مشاوره‌ی فردی و خانوادگی، کارگاه‌های آموزش روانی و گروه‌های حمایتی می‌توانند به افراد در ایجاد استراتژی‌های مقابله و مهارت‌های ارتباطی مؤثر کمک کنند تا آن‌ها از عضو خانواده‌ی خود حمایت بهتری کرده و خودمراقبتی را نیز تمرین کنند.

    درمان

    حمایت همتا

    اعضای گروه‌های حمایت همتا، افرادی هستند که دارای تجربه‌ی زندگی با یک مشکل سلامت روان هستند و برای ارائه‌ی حمایتی که مبتنی‌بر همدلی و درک است، آموزش دیده‌اند. این افراد پس از گذراندن مراحل بهبودی، می‌توانند به بیماران دیگر در برنامه‌ریزی و پیشبرد مراحل بهبودی کمک کنند. هدف این حمایت آن است که فرد بیمار به‌جای بیماری بر نقاط قوت خود تکیه کند.

    رویکردهای مکمل

    علاوه‌بر روش‌های درمانی سنتی، رویکردهای مکملی نیز وجود دارد که بیمار ممکن است بخواهد آن‌ها را دنبال کند. نمونه‌هایی از رویکردهای مکمل شامل استفاده از داروهای گیاهی، طب سوزنی، هومئوپاتی، طبیعی‌درمانی، مدیتیشن، یوگا، آیورودا (سیستم پزشکی باستانی هند)، مکمل‌های تغذیه‌ای و ویتامین‌ها است. اگرچه تأثیر هیچ‌کدام از این رویکردها روی علائم اسکیزوفرنی مورد بررسی قرار نگرفته است. اگر بیمار قصد دنبال کردن هرکدام از این روش‌ها را داشته باشد، لازم است با پزشک خود مشورت کند. این موضوع به‌خصوص درمورد داروهای گیاهی یا ویتامین‌ها و مکمل‌ها که ممکن است با داروهای تجویزی تداخل داشته باشند، اهمیت دارد.

    مراقبت پزشکی، فعالیت جسمی و رژیم غذایی

    راه‌های مهمی که برای مدیریت مشکلات سلامتی و دستیابی و حفظ سلامتی جسمی وجود دارد، عبارت‌اند از:

    • مراجعه‌ی منظم به پزشک خانواده یا متخصص برای دریافت مراقبت‌های پزشکی
    • حفظ فعالیت جسمی
    • پیروی از رژیم غذایی سالم

    فعالیت جسمی تأثیر مثبتی روی هم سلامت جسمی و هم سلامت روانی دارد. بیمار باید فعالیت بدنی را که از آن لذت می‌برد، انتخاب کرده و آن را با وضعیت خود و عوارض جانبی داروها مطابقت دهد. رژیم غذایی سالم می‌تواند به بیمار در مدیریت مشکلات سلامتی مرتبط با اسکیزوفرنی کمک کند.

    بیمارستان، حمایت فشرده و حمایت جامعه

    به کمک دارو و حمایت مناسب، اسکیزوفرنی ممکن است مشکلات کمی در زندگی یک فرد ایجاد کند. اگرچه بیمار ممکن است در جریان مرحله‌ی فعال بیماری به‌مدت کوتاهی در بیمارستان بماند. هدف از بستری شدن در بیمارستان ارائه‌ی درمانی است که فرد برای بازیابی سلامت و بازگشت سریع به منزل به آن نیاز دارد.

    بستری شدن در بیمارستان

    گاهی ممکن است نیاز باشد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بیمارستان بستری شوند (برای مثال، اگر فرد پرخاشگر بوده یا در اندیشه‌ی خودکشی بوده یا به‌دنبال برآورده کردن نیازهای اساسی خود نیست).

    بیمار ممکن است به‌طور داوطلبانه در بیمارستان بستری شود. این بدان معنا است که او:

    • موافقت می‌کند که به بیمارستان برود
    • هرزمان که بخواهد می‌تواند بیمارستان را ترک کند

    همچنین، طبق قانون هر پزشکی می‌تواند فرد را به‌صورت غیر داوطلبانه نیز در بیمارستان بستری کند. در چنین شرایطی، فرد ممکن است قبول نداشته باشد که نیاز به کمک داد و نخواهد به بیمارستان برود. این حالت زمانی پیش می‌آید که پزشک فرد را مورد ارزیابی قرار داده است و معتقد است که خطر موارد زیر وجود دارد:

    • بیمار ازلحاظ جسمی به خود آسیب خواهد رساند
    • بیمار ازنظر جسمی به دیگران آسیب خواهد رساند
    • بیمار فاقد صلاحیت مراقبت از خود است

    اگر پزشک بیمار را ندیده باشد، خانواده‌ها نیز می‌توانند بخواهند که یک ارزیابی روانپزشکی انجام شود. آن‌ها باید شواهد قانع‌کننده‌ای ارائه دهند که نشان دهد بیماری فرد برای خودش و دیگران خطرناک است.

    درمان بیمار بستری‌شده

    مدت زمان معمول ماندن در بیمارستان چندین روز تا چندین هفته است. طی این مدت، اهداف، طرح‌های درمانی و بهبودی تعیین می‌شود. بیماران در برنامه‌های آموزشی و درمانی گروهی مشارکت می‌کنند و نیز جلسات انفرادی را با متخصصان برگزار می‌کنند. بسته به نیازها و موقعیت مکانی فرد، برنامه‌ها و خدمات ممکن است متفاوت باشد. درحالی‌که فرد در بیمارستان است، داروهایی او ممکن است تغییر کرده یا مقدار آن‌ها تنظیم شود. از خانواده‌ها ممکن است خواسته شود که با کارکنان سلامتی مرتبط ملاقات کنند. برنامه‌ریزی برای ترخیص از بیمارستان در اسرع وقت انجام می‌شود. وقتی علائم بیمار به قدری بهبود پیدا کرد که بتواند در خانه از خود مراقبت کند، بیمارستان را ترک می‌کند.

    بهبودی و پیشگیری از عود

    در طول زمان، روان‌پزشکی و همچنین نقش مورد انتظار افرادی که خدمات سلامت روان را دریافت می‌کنند، تغییر کرده است. ازنظر تاریخی، زمانی تصور می‌شد که اسکیزوفرنی یک بیماری مزمن و رو به‌ وخامتی است که افراد مبتلا به آن باید برای سایر عمر خود در مؤسسه‌های مراقبتی تحت مراقبت قرار گیرند. این طرز تفکر تغییر کرده است. در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰، براساس شواهد پژوهشی و فعالیت‌های حامیانی که دارای تجربه زندگی با اسکیزوفرنی بودند، طرز تفکر جدیدی درمورد بهبودی ایجاد شد. امروزه، بهبودی به‌جای از بین رفتن کل علائم، به‌عنوان فرایند «کنترل زندگی و یافتن معنا در زندگی» تعریف می‌شود.

    اکنون، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی می‌توانند در برنامه‌ریزی درمان و تصمیم‌گیری در مورد زندگی خود نقش داشته باشند. آن‌ها می‌توانند در جامعه زندگی کنند و زندگی معناداری را تجربه کنند. این مفهوم بهبودی اکنون یکی از اصول مهم هدایت‌کننده‌ی رویکردهای مراقبت از سلامت روان است.

    فرایند بهبودی

    بهبودی اغلب به‌عنوان یک سفر توصیف می‌شود. این مسیر، خطی مستقیم از بیماری به بهبودی نیست، بلکه مسیر پرپیچ‌و‌خمی است که تجارب منحصربه‌فرد هر بیمار را دنبال می‌کند. بنابراین بهبودی هر بیمار منحصربه‌فرد است. پنج فرایندی کلیدی بازیابی زیر از داستان‌های بهبودی شخصی اقتباس شده است. بهبودی به‌جای اینکه به‌عنوان «بدون علائم بودن» تعریف شود، به‌عنوان «حرکت به‌سوی این شرایط» دیده شود:

    • ارتباط داشتن: داشتن ارتباطات اجتماعی معنادار، روابط حمایتی، حمایت همتا و بودن به‌عنوان بخشی از جامعه
    • امیدواری و خوش‌بینی نسبت‌به آینده: داشتن آرزو و این باور که بهبودی امکان‌پذیر است؛ داشتن انگیزه برای تغییر
    • هویت: داشتن حس مثبت درمورد خود و غلبه بر تجربیات ننگ
    • داشتن معنا در زندگی: داشتن نقش، اهداف و ارزش‌های شخصی که به زندگی معنا می‌بخشند
    • توانمندسازی: شناسایی نقاط قوت خود و داشتن مالکیت، مسئولیت و کنترل روی زندگی خود

    تقویت سلامتی و جلوگیری از عود

    هر فردی که دچار یک مشکل سلامتی جدی است، باید به سلامت خود توجه کرده و راهکارهایی را برای حفظ سلامتی پیدا کرده و برای عود احتمالی آماده باشد. راهکارهای زیر می‌تواند به ارتقا و حفظ سلامتی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک کند.

    ۱. کسب دانش درمورد اسکیزوفرنی: بیمار باید درمورد علائم، درمان‌ها و پیامدهای ممکن دانش کسب کند و متوجه شود چه روش‌هایی برای او تأثیرگذار است. برای کسب آگاهی درمورد بیماری می‌توان از منابع معتبری که به‌صورت آنلاین دردسترس است، استفاده کرد یا از ارائه‌دهنده خدمات خود خواست تا کتاب‌ها، گروه‌های حمایتی یا کلاس‌های مفید را پیشنهاد کنند.

    ۲. حفظ ارتباطات اجتماعی و اجتناب از انزوا: ما همه در زندگی خود به افرادی نیاز داریم که ما را شناخته و به ما اهمیت بدهند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی گاهی علائمی را تجربه می‌کنند که منجر به قطع ارتباط آن‌ها از دیگران می‌شود. بیمار باید تلاش کند که ارتباطات خود را حفظ کرده و بخشی از جامعه باشد. علاوه‌بر‌این، رفت‌و‌آمد با دوستان از این نظر نیز برای بیمار مفید است که دوستان ممکن است بتوانند تغییر در رفتار را که نشانه‌ی اولیه‌ای از عود بیماری است، تشخیص داده و به او اطلاع دهند تا درجهت درمان اقدام کند.

    ۳. مشارکت در گروه‌های اجتماعی مختلفی که فرد به آن‌ها علاقه دارد.

    ۴. دنبال کردن سبک زندگی سالم و فعال: پیروی از رژیم غذایی متعادل و مغذی و رعایت وعده‌های غذایی یکی از بهترین راه‌ها برای محافظت از خود است. فعال‌بودن نیز بسیار اهمیت دارد. بیمار باید ورزش‌ها و فعالیت‌های جسمی را انتخاب کند که برای او لذت‌بخش باشد. خوابیدن به‌اندازه‌ی کافی نیز مهم است. اگر بیماری حس می‌کند به حد کافی نمی‌خوابد یا بیش از حد می‌خوابد، برای یافتن راه‌حل باید با متخصص مشورت کند.

    ۵. کاهش یا قطع مصرف مواد: لازم است بیمار از نقش الکل و مواد دیگر در زندگی و چگونگی تأثیر آن‌ها روی سلامت جسمی و روانی و روابط اجتماعی آگاه باشد. مصرف مواد دستیابی به بهبودی و حفظ آن را دشوار می‌کند.

    ۶. طراحی برنامه‌ی دارویی مؤثر: درمورد اسکیزوفرنی، حفظ بهبودی بستگی به مصرف بلندمدت داروها دارد. بیمار باید برای یافتن حداقل مقدار دارو که با کمترین عوارض جانبی، به کنترل علائم کمک کند، با پزشک خود همکاری کند. این فرایند ممکن است فرایندی مستمر باشد، زیرا نیازهای فرد طی زمان دچار تغییر می‌شود.

    ۷. ایجاد طرح سلامتی: داشتن یک برنامه‌ی شخصی برای حفظ سلامتی راه مهمی به‌سوی بهبودی است.

    جنبه‌های عملی بهبودی

    آیا بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی می‌تواند به مدرسه برود؟

    فرد مبتلا به اسکیزوفرنی می‌تواند به مدرسه رفته یا شغلی داشته باشد، اگرچه، برخی علائم اسکیزوفرنی ممکن است روی نحوه‌ی تفکر، درک و توجه به اطلاعات تأثیرگذار باشد، بنابراین ممکن است شرکت در این فعالیت‌ها پیوسته نباشد. تنظیم روال درمانی جدید ممکن است زمان ببرد و بیمار برای مدیریت وظایف خود به یادگیری مهارت‌ها یا استراتژی‌های جدید نیاز داشته باشد. اگر علائم بیماری در کار و مدرسه اختلال ایجاد می‌کند، می‌توان از متخصص کاردرمانی کمک گرفت. چنین فردی به بیمار کمک می‌کند تا نقاط قوت خود را شناخته و نیز راهکارهایی برای رفع مشکلات پیش روی او ارائه می‌کند.

    حمایت از بیمار

    حمایت خانواده و دوستان

    تشخیص اسکیزوفرنی برای یکی از عزیزان، می‌تواند عواطف مختلفی به‌همراه داشته باشد. اعضای خانواده و دوستان ممکن است حس از دست دادن، گناه، سردرگمی، ترس، اندوه یا خشم کنند؛ برخی ممکن است همه‌ی این احساسات را با هم داشته باشند. تمامی این احساسات طبیعی هستند. کمبود دانش درمورد اسکیزوفرنی و وجود داستان‌هایی که در این باره در رسانه‌ها به نمایش گذاشته می‌شود، به این احساسات پریشان‌کننده می‌افزاید. کسب آگاهی درمورد بیماری و درمان‌های موجود و نیز درمورد نحوه‌ی حمایت و مراقبت از بیمار، ضمن مراقبت از نیازهای خود، می‌تواند به ارتقای چشم‌انداز همه‌ی افراد درگیر کمک کند.

    نحوه‌ی تأثیر اسکیزوفرنی بر هر فرد بسته به فرد و مرحله‌ی بیماری متفاوت است. تأثیر درمان‌ها نیز ممکن است تفاوت داشته باشد. برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی برای زندگی در جامعه نیاز به حمایت مستمر دارند؛ برخی دیگر می‌توانند شغلی داشته باشند و به‌عنوان یک فرد مستقل زندگی کنند. داشتن خانواده و دوستانی که از آن‌ها حمایت کرده و به آن‌ها احترام بگذارند، می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی در زندگی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی داشته باشد و به آن‌ها در رسیدن به بهبودی کمک کند.

    فرد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز دارای نقاط قوت، استعداد و توانایی‌های خاص خود است؛ حتی وقتی علائم بیماری ویژگی‌های او را پنهان می‌کند. علائم ممکن است نیاز به درمان داشته باشد و ممکن است این عضو خانواده‌ نیاز به حمایت داشته باشد، اما او همچنان همان فرد است که امیدها و اهدافی برای آینده دارد.

    نگرانی‌های معمول

    آیا عضو خانواده‌ی من زندگی پربار و شادی خواهد داشت؟

    با درمان و حمایت، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی می‌توانند زندگی شاد و پرباری داشته باشند. کاهش استرس نسبی ممکن است در پیشگیری از بروز مرحله‌ی فعال دیگر کمک کند. مسئولیت‌های روزانه باید به‌تدریج افزایش یابد. صبر، درک و حمایت خانواده از بیمار به او کمک می‌کند تا به ظرفیت کامل خود دست پیدا کند.

    به دوستان و خویشاوندان خود چه چیزی بگویم؟

    این مسئله بستگی به سطح راحتی شما و خواسته‌های بستگان شما دارد. به‌دنبال فرصت‌هایی برای آموزش دوستان و خانواده درمورد اسکیزوفرنی و نحوه‌ی تأثیر آن روی فرد باشید. وقتی دیگران تجربه‌ی فرد را بهتر درک کنند، این به همدلی آن‌ها کمک کرده و موجب می‌شود آن‌ها وارد شبکه‌ی حمایتی بیمار شوند.

    اگر عضو خانواده‌ام باور نداشته باشد که اسکیزوفرنی دارد، چه کنم؟

    اسکیزوفرنی می‌تواند روی تفکر، احساس و رفتار فرد تأثیر بگذارد. گاهی این بیماری حتی می‌تواند روی توانایی درک بیمار بودن نیز تأثیر بگذارد. این موضوع برای خانواده‌ها که می‌خواهند به بیمار خود کمک کنند و نیز برای خود فرد مبتلا که از او خواسته می‌شود به‌دنبال کمک باشد، ولی او این نیاز را نمی‌بیند، دشوار است.

    اینکه بیمار درمورد بیماری خود بینشی به دست آورد، می‌تواند زمان‌بر باشد. صبور باشید و او را تشویق کنید که درمورد احساسات خود سخن بگوید. اگر فرد دربرابر صحبت درباره‌ی بیمار خود مقاومت می‌کند، با حوزه‌ای از زندگی او شروع کنید که تحت‌تأثیر بیماری قرار گفته است و از او درمورد راه‌های کمک کردن به او سؤال کنید.

    خانواده‌هایی که این شرایط را تجربه کرده‌اند، می‌گویند بهتر است افکار بیمار را به چالش نکشانید بلکه روی مسئله‌ای که مورد توافق هر دو طرف است، کار کنید. اگر به‌نظر می‌رسد که بیمار درحال درگیری با علائم است، اما درحال حاضر تحت درمان قرار ندارد، فقط همین که بداند کمک وجود دارد، ممکن است کافی باشد که او برای جستجوی درمان اقدام کند.

    برای برخی از افراد ممکن است، پذیرفتن ابتلا به بیماری که باید در کل طول عمر آن را مدیریت کرد، نیاز به زمان بیشتری داشته باشد. برخی از افراد ممکن است قبل از اینکه کمک پزشکان و درمانگران را به‌طور مستمر بپذیرند، چندین اپیزود از بیماری را تجربه کنند. این مسئله بسیار دشوار است که شاهد بیماری بود که درحال درگیری با بیماری خود است و تلاشی درجهت متقاعد کردن او برای مصرف دارو یا مراجعه به پزشک انجام نداد. اما تلاش مکرر برای متقاعد کردن وی می‌تواند منجر به مشاجرات شدید شود. اگر به فرد مبتلا به اسکیزوفرنی بسیار نزدیک هستید و احساس می‌کنید که او ممکن است پذیرای نظر شما نباشد، کمک گرفتن از فرد قابل اعتماد دیگری ممکن است اثربخش باشد.

    حمایت گروه

    برای کاهش انزوای بیمار چه کاری می‌توان انجام داد؟

    برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به این علت که بیماری انگیزه‌ی آن‌ها را از بین می‌برد، منزوی می‌شوند. برای برخی دیگر، علت ممکن است ترس از این باشد که دیگران به آن‌ها آسیب برسانند. علت هرچه باشد، دیدن انزوای عضوی از خانواده ناراحت‌کننده بوده و درک آن می‌تواند دشوار باشد. در این مورد که احساس بیمار از انزوا چگونه است، با او صحبت کنید و از او بپرسید که چه کاری می‌توانید انجام دهید که او از مشارکت با دیگران لذت ببرد.

    ساختار، روال و معنا می‌تواند به ایجاد انگیزه و کاهش انزوا کمک کند. درمورد کارهایی فکر کنید که بیمار از آن‌ها لذت می‌برد، مانند گوش دادن یا ساختن موسیقی، بازی کردن با حیوانات یا ورزش. فعالیت‌هایی را حول این علایق ایجاد کنید. برخی از افراد ممکن است از شرکت در برنامه‌های محلی، داوطلبانه یا ارائه‌ی حمایت همتا برای دیگر بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی لذت ببرند.

    اگر بیمار دچار افسردگی بوده و درمورد خودکشی صحبت کرد، چه کاری باید انجام دهم؟

    برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی احساس افسردگی، ناخوشایند بودن و ناامیدی می‌کنند. آن‌ها گاهی اوقات، درمعرض خطر جدی گرفتن جان خود هستند. افراد معمولا قبل از تلاش برای خودکشی، نشانه‌های هشداردهنده‌ای دارند که نشان می‌دهد آن‌ها به فکر خودکشی هستند. اگر بتوانید تفکر خودکشی و دیگر نشانه‌های هشداردهنده را تشخیص دهید، بهتر می‌توانید در هنگام بحران اقدام کنید. برخی از نشانه‌های هشداردهنده عبارت‌اند از :

    • تغییر ناگهانی در خلق‌و‌خو یا رفتار
    • داشتن حس ناامیدی و درماندگی
    • داشتن آرزوی مرگ
    • افزایش مصرف مواد
    • کناره‌گیری از فعالیت‌ها و افرادی که قبلا برای او لذت‌بخش بوده است
    • تغییر الگوی خواب
    • کاهش اشتها
    • بخشیدن دارائی‌های باارزش و آماده شدن برای مرگ

    این علائم باید جدی درنظر گرفته شود. از اینکه از بیمار درباره‌ی افکار یا برنامه‌ی خودکشی سؤال کنید، نترسید. با او درمورد احساساتش صحبت کنید و وی را تشویق کنید تا درمورد احساسات خودکشی با پزشک یا متخصص سلامت روان صحبت کند.

    تبلیغات
    داغ‌ترین مطالب روز

    نظرات

    تبلیغات