اهرام مصر

رازهای کشف‌شده مصر باستان؛ از نحوه ساخت اهرام تا ارتش گمشده کمبوجیه

شنبه 16 فروردین 1404 - 22:30مطالعه 11 دقیقه
مصر باستان تمدنی اسرارآمیز بوده است که معماهای حل‌نشده بسیاری دارد. گرچه باستان شناسان از برخی از این اسرار پرده برداشته‌اند.
تبلیغات

تمدنی اسرارآمیزتر، جادویی‌تر و مرموزتر از مصر باستان وجود ندارد. اهرام جیزه، مجسمه ابوالهول بزرگ، بیابان‌های پهناور، فرعون‌های خداگونه که در کاخ‌های باستانی قدم می‌زدند، ثروت رود نیل و مجموعه‌ای عجیب از خدایان با سر حیوانات، همگی بخشی از این تمدن شگفت‌انگیز هستند.

سپس مقبره‌های طلایی وجود دارند که مومیایی‌های هزاران‌ساله را در تابوت‌های سنگی جای داده‌اند، ابزارهای عجیب‌وغریب مانند عصای سلطنتی و شلاق فرعون، هیروگلیف‌هایی که معانی سری در خود دارند و نام‌هایی تقریباً افسانه‌ای مانند توت‌عنخ‌آمون، رامسس، نفرتیتی و کلئوپاترا.

با وجود قرن‌ها بررسی‌های دقیق باستان‌شناسی، همچنان رازهای زیادی درباره مصر باستان باقی مانده است: آیا کارگران اهرام را با استفاده از شیب‌راهه‌ها، قرقره‌ها، روغن‌کاری (افزودن آب به ماسه برای راحت‌تر شدن حرکت سنگ‌ها) و سایر ابزارها ساختند؟ مجسمه ابوالهول دقیقاً به چه معناست و آیا سر ابوالهول ابتدا شبیه سر شیر بوده و بعد به سر فرعون تغییر داده شده است؟ کلئوپاترا واقعاً در اسکندریه دفن شده و مقبره‌اش به‌خاطر سیل ناپدید شده است؟ بدن ملکه نفرتیتی چه شد و چرا تاکنون پیدا نشده است؟ این سوالات همچنان بی‌پاسخ مانده‌اند و بخشی از اسرار بزرگ مصر باستان محسوب می‌شوند.

محققان از رشته‌ها و تخصص‌های مختلف به‌طور مداوم و با دقت، اطلاعات مربوط به مصر باستان را بررسی کرده‌اند. اولین قدم مهم در این مسیر، رمزگشایی سنگ رشید یا سنگ روزتا در سال ۱۸۲۲ بود که به محققان امکان داد تا خط مصری را بخوانند.

از زمان رمزگشایی سنگ روزتا، محققان توانسته‌اند بسیاری از رازهای دیگر مصر باستان را کشف کنند. به طور مثال، ماهیت «طلسم فرعون»، معمای ارتش ایرانی که در بیابان‌های مصر گم شد، دلیل وجود موهای قرمز در برخی مومیایی‌ها و اخیراً نحوه حمل مواد برای ساخت اهرام توسط سازندگان آن‌ها از اسراری بوده است که اخیرا آشکار شده است. در ادامه به چند مورد از اسرار مصر باستان اشاره می‌کنیم که سرانجام پرده از آن‌ها برداشته شده است.

چگونه خط‌ مصری را بخوانیم؟

امروزه می‌توان با جستجوی سریعی در گوگل، کلاس‌های آموزشی زیادی درباره نحوه خواندن هیروگلیف‌های مصری پیدا کرد. اما بسیاری از افراد نمی‌دانند هیروگلیف‌ها فقط تصاویر ساده نیستند، بلکه هر تصویر نمایانگر یک صامت (حرف بی‌صدا) است. در خواندن هیروگلیف‌ها، معمولاً نوشته‌ها یا از چپ به راست یا از راست به چپ خوانده می‌شوند، اما نکته مهم این است که مصریان واکه‌ها (حروف صدادار) را نمی‌نوشتند و فقط حروف بی‌صدا را به تصویر می‌کشیدند.

مصریان علاوه بر هیروگلیف‌ها، از دو نوع خط دیگر نیز بهره می‌بردند: دموتیک که شبیه خط عربی است و برای نوشتار روزمره به کار می‌رفت و هیراتیک که شکلی ساده‌تر از هیروگلیف‌ها بود و عمدتا برای نوشتار سریع‌تر استفاده می‌شد.

در دوران دودمان بطلمیوسی (که از حدود ۳۲۳ تا سال ۳۰ پیش از میلاد طول کشید)، برخی از مصریان از حروف یونانی برای نوشتن استفاده می‌کردند. علت آن بود طبقه حاکم در آن زمان از یونانی‌های مقدونی بودند. زبان مردم مصر در آن زمان قبطی  بود. به لطف همین زبان بود که ژان-فرانسوا شامپولیون فرانسوی در سال ۱۸۲۲ باقی‌مانده خطوط مصر باستان را رمزگشایی کرد.

کشف شامپولیون موجب بازنگری در تاریخ مصر شد. تصور کنید با هزاران پاپیروس و کتیبه‌های مختلف از مصر باستان روبه‌رو می‌شوید که به زبان‌های مختلفی نوشته شده‌اند (هیروگلیف، دموتیک، هیراتیک و قبطی)، اما نمی‌توانید آن‌ها را بخوانید.

برای رمزگشایی خطوط مختلف مصر باستان، به سنگ روزتا نیاز بود. این سنگ لوحی بود که فرمان بطلمیوس پنجم روی آن نوشته شده بود و به محققان کمک کرد خطوط مختلف مصر باستان را رمزگشایی کنند.

سنگ روزتا به سه زبان دموتیک، هیروگلیف و قبطی نوشته شده بود، به‌طوری‌که افرادی که به زبان‌های مختلف صحبت می‌کردند می‌توانستند آن را بخوانند. زبان قبطی به‌عنوان پلی بین خطوط مختلف عمل کرد و به محققان کمک کرد اسرار مصر باستان را رمزگشایی کنند.

چرا برخی از مومیایی‌ها موهای قرمز دارند؟

وقتی مرد جبلین در سال ۱۸۹۶ در گور کم‌عمق و خشکی در شن‌های بیابان کشف شد، پژوهشگران با معمایی پیچیده روبرو شدند.

مرد جبلین از قدیمی‌ترین مومیایی‌هایی است که در مصر باستان پیدا شده است و مربوط به حدود ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد، یعنی قبل از شروع سلسله‌های فرعونی در مصر است.  او به نام منطقه‌ای که در آن پیدا شد (جبلین) نام‌گذاری شده است. به‌نظر می‌رسد در زمان او، مومیایی‌کردن به شکلی ساده‌تر و ابتدایی‌تر انجام می‌شد؛ اما شن‌های خشک مصر و زمان، بیشترین سهم را در حفظ او داشتند. همچنین او احتمالاً به قتل رسیده بود، زیرا استخوان شانه و دنده‌هایش آسیب‌هایی نشان می‌دهند که با ضربه‌ی خنجر ۱۲٫۷ سانتی‌متری مطابقت دارد.

مرد جبلین به دلیل ویژگی عجیب، یعنی داشتن موهای قرمز به «زنجبیلی» معروف شد. موهای قرمز در آن زمان و منطقه نادر بود.

در مصر باستان، برای مومیایی کردن مردگان، از حنا استفاده می‌شد. حتی به‌نظر می‌رسد فرعون رامسس دوم از حنا برای رنگ‌کردن موهایش استفاده می‌کرد تا موهای سفیدش دیده نشود. همچنین، برخی از مومیایی‌های مصری به دلیل استفاده از همین ماده، ناخن‌های قرمز دارند.

موهای مرد جبلین نشان می‌دهند مصریان از حنا در فرآیند مومیایی‌کردن استفاده می‌کردند و این کار به قدری قدیمی است که به حدود ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد بازمی‌گردد.

چگونه سازندگان هرم به مصالح دست پیدا می‌کردند؟

برخی ادعا کرده‌اند انسان‌های پیش از دوران مدرن نمی‌توانستند کارهای شگفت‌انگیز مانند ساخت هرم‌های جیزه را انجام دهند، پس حتماً این کارها توسط بیگانگان انجام شده است.

در سال ۲۰۲۴، محققان کشفی مهم داشتند که کمک کرد بفهمیم چگونه سازندگان هرم‌ها توانستند بلوک‌های سنگی سنگین را به محل ساخت هرم‌ها منتقل کنند. این کشف گامی بزرگ در درک نحوه ساخت اهرام بود.

رودخانه نیل بهترین و منطقی‌ترین راه برای حمل مصالح به محل ساخت هرم‌ها به حساب می‌آید، اما رودخانه حدود ۶٫۵ کیلومتر از محل ساخت هرم‌ها فاصله دارد، بنابراین باید راهی برای حمل مصالح از رودخانه به محل ساخت هرم‌ها وجود می‌داشت.

گرچه فاصله مذکور ممکن است برای حمل چند بلوک قابل قبول باشد، ساخت هرم بزرگ جیزه به ۲٫۳ میلیون بلوک نیاز داشت که هر کدام وزن زیادی (بین ۲٫۵ تا ۱۵ تن) داشتند. بنابراین، حمل چنین تعداد و وزنی از بلوک‌ها از فاصله ۶٫۵ کیلومتری چالش بزرگی بوده است.

تحقیقات جدید شاخه‌ای گمشده از رود نیل را کشف کرده‌اند که دقیقاً در مسیری جریان داشته که تمام ۳۱ هرم مصری در آن قرار دارند. طبق کشفیات تازه دانشمندان، شاخه‌ای از رود نیل به نام «اهرامات» که در گذشته وجود داشته و اکنون زیر شن‌های صحرای مصر دفن شده، در ساخت هرم‌ها نقش مهمی داشته است. این شاخه، به طول ۶۳ کیلومتر مسیری را پوشش می‌داده که از هرم‌های لیشت در جنوب مصر تا اهرام جیزه در شمال مصر امتداد داشته و مصالح موردنیاز سازندگان هرم‌ها را به این مناطق منتقل می‌کرد.

علت نفرین فرعون چه بود؟

داستان‌هایی وجود دارد که ادعا می‌کنند هر کسی که مقبره فرعون یا مومیایی‌های مصری را برهم بزند یا به آنها دست بزند، دچار نفرین یا بدشانسی می‌شود. این افسانه‌ها به نوشته‌هایی مانند جمله‌ای که گفته شده روی یکی از مقبره‌های مصری حکاکی شده بود (نفرین بر کسانی که آرامش فرعون را برهم می‌زنند) نسبت داده می‌شوند.

افسانه‌ای وجود دارد که می‌گوید اگر کسی مهر و موم مقبره‌های فرعونی را بشکند، دچار بیماری مرگبار و ناشناخته‌ای خواهد شد. گرچه ممکن است نوشته مذکور واقعاً وجود نداشته باشد، حقیقت این است که بسیاری از کاوشگرانی که به مقبره‌های سلطنتی مصر وارد شده‌اند، دچار بیماری‌های ناگهانی و مرگبار شده‌اند و همین موضوع به تقویت افسانه نفرین فرعون کمک کرده است.

لرد کارناروون که هزینه‌های مالی کاوش مقبره توت‌عنخ‌آمون را تأمین می‌کرد، مدت کوتاهی پس از بازدید از مقبره به دلیل مسمومیت خونی درگذشت. همچنین طی ده سال پس از این کاوش، شش نفر از ۲۶ نفری که در این پروژه حضور داشتند، جان خود را از دست دادند. این موضوع باعث شد افسانه نفرین فرعون قوی‌تر شود، زیرا برخی این مرگ‌ها را به بازدید از مقبره مرتبط می‌دانستند.

هوای داخل مقبره‌های مصری به مدت هزاران سال بسته بوده و اجساد داخل مقبره‌ها به تدریج فاسد شده‌اند. در این مدت، قارچ‌ها و باکتری‌ها در مقبره‌ها رشد کرده‌اند. مومیایی‌ها معمولاً حاوی دو نوع قارچ خطرناک به نام‌های افشانک سیاه (آسپریژیلوس نیجر) و زردافشانکچه (آسپریژیلوس فلاووس) هستند که می‌توانند برای انسان‌ها خطرناک باشند. این قارچ‌ها می‌توانند علت بیماری‌هایی باشند که برخی از کاوشگران پس از ورود به مقبره‌ها به آن مبتلا شده‌اند.

قارچ‌ها سیستم ایمنی بدن را ضعیف می‌کنند و برای افرادی که وضعیت سلامتی خوبی ندارند، می‌توانند خطرناک باشند. ریه‌ها به‌ویژه درمعرض آسیب هستند و دیوارهای مقبره‌ها نیز پوشیده از باکتری‌ها هستند. علاوه‌بر‌این، هوای داخل مقبره‌ها حاوی مواد شیمیایی خطرناکی مانند آمونیاک، فرمالدهید و سولفید هیدروژن است. این مواد می‌توانند باعث بیماری‌هایی مانند ذات‌الریه و در برخی موارد حتی ممکن است باعث مرگ شوند.

خفاش‌ها گاهی در داخل مقبره‌ها زندگی می‌کنند و قارچی را به همراه دارند که می‌تواند به ریه‌ها آسیب بزند. درنهایت، پیام این جمله این است که نفرین فرعون‌ها بیشتر به دلیل هوای بدون تهویه در داخل مقبره‌ها است که برای افرادی که وارد آنجا می‌شوند خطرناک است، نه نفرین واقعی یا عوامل ماوراءالطبیعی.

برای ارتش گمشده کمبوجیه چه اتفاقی افتاد؟

آیا امکان دارد ارتش ۵۰ هزار نفره در بیابان گم شود و هیچ‌وقت پیدا نشود؟ این معما به ارتش کمبوجیه دوم، پادشاه ایرانی مربوط می‌شود که در تاریخ به‌طور مرموزی ناپدید شد. طبق نوشته‌های تاریخی، شاه کمبوجیه دوم در سال ۵۲۴ پیش از میلاد، ارتش خود را از بیابان‌های غربی مصر عبور می‌داد تا شهر آمون در مصر را فتح کند و مردم آن را به بردگی بگیرد.

در کتاب تاریخ هرودوت که بین سال‌های ۴۲۶ تا ۴۱۵ قبل از میلاد منتشر شده، آمده است که منابع غذایی ارتش کمبوجیه قبل از رسیدن به مقصد تمام شد و آن‌ها مجبور شدند حیوانات بارکش خود را بخورند و وقتی حیوانات تمام شدند، به خوردن همدیگر روی آوردند. درنهایت، تمامی اعضای ارتش در بیابان جان خود را از دست دادند.

هرودوت تنها داستانی را که از دیگران شنیده بود، نقل کرده و خود شاهد آن نبوده است. با وجود اینکه این روایت واضح به‌نظر می‌رسد، حقیقت آن هنوز پس از گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال همچنان معما باقی مانده است.

از قرن ۱۹ به بعد، افراد زیادی در بیابان‌ها به دنبال بقایای ارتش کمبوجیه رفته‌اند. در سال ۲۰۰۹ کشفی صورت گرفت که شامل صدها استخوان و تجهیزات ایرانی در نزدیکی مکان موردنظر بود، اما پس از آن مطالعه بیشتری در این زمینه انجام نشده است.

در سال ۲۰۱۴، پژوهشگران دانشگاه لیدن به کشف مهمی دست پیدا کردند. به‌گزارش ساینس‌دیلی، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد داریوش اول، جانشین کمبوجیه، ممکن است در مورد ناپدیدشدن ارتش پنهان‌کاری کرده باشد. طبق این نظریه، پتوباستیس سوم که بعدها فرعون مصر شد، در مسیر کمبوجیه به او حمله کرد و ارتش او را نابود کرد. داستان هم‌نوع‌خواری و گم شدن ارتش در بیابان به‌عنوان تبلیغات سیاسی استفاده شده بود تا داریوش اول بتواند کمبوجیه را به دلیل ناتوانی‌هایش مورد انتقاد قرار دهد.

 توت‌عنخ‌آمون چگونه مرد؟

با اینکه مصر بیش از ۳۰۰۰ سال تحت حکمرانی فرعون‌ها بود، تعداد کمی از آن‌ها را به نام می‌شناسیم. یکی از این فرعون‌ها، توت‌عنخ‌آمون است که به «پادشاه جوان» معروف است و فقط ۱۸ یا ۱۹ سال عمر کرد و در سال ۱۳۲۳ پیش از میلاد درگذشت.

بسیاری از مردم توت‌عنخ‌آمون را به‌دلیل مقبره‌ی مملو از گنجینه‌هایش ازجمله ماسک طلای مرگ او می‌شناسند (که در تصویر بالا مشاهده می‌شود).

دوره سلطنت کوتاه توت‌عنخ‌آمون بیشتر به اصلاحات در مسیر پدرش آخناتون اختصاص داشت که مذهب مصر را که هزاران سال قدیمی بود، با مذهب جدید به نام آتون (خدای خورشید) جایگزین کرده بود. توت‌عنخ‌آمون همچنین به دلیل ازدواج‌های درون‌خانوادگی مشکلات جسمی زیادی داشت.

مرگ ناگهانی توت‌عنخ‌آمون هنوز معما است. در سال ۲۰۱۰، پژوهشگران شواهدی از مالاریا در مومیایی او پیدا کردند که اگر با بیماری تحلیل استخوان ترکیب شده باشد، ممکن است دلیل مرگ او بوده باشد.

در سال ۲۰۲۳، سوفیا عزیز، مصرشناس، علت متفاوتی برای مرگ توت‌عنخ‌آمون پیشنهاد کرد. او به شکستگی پای توت‌عنخ‌آمون اشاره کرده که احتمالاً به دلیل تصادف با ارابه‌ای با سرعت بالا رخ داده بود.

پیشنهاد جدید سوفیا عزیز با نتیجه‌گیری سال ۲۰۱۰ تناقض دارد. تحقیقات قبلی نشان داده بود توت‌عنخ‌آمون به دلیل مشکل پایی که داشت، نمی‌توانست در ارابه بایستد. او همچنین مطرح می‌کند که احتمالا توت‌عنخ‌آمون حین رانندگی با ارابه مست بود. به دلیل ضعیف‌بودن سیستم ایمنی توت‌عنخ‌آمون، زخم باز و شکستگی می‌توانست باعث بروز عفونت و درنهایت مرگ او شود. این فرضیه به طور کامل پذیرفته نشده است، اما به حل یکی از معماهای قدیمی مصر باستان کمک می‌کند.

هدف از دالان‌های اهرام چیست؟

بحث را با یکی از معماهایی که سال‌ها باستان‌شناسان را گیج کرده بود، به پایان می‌رسانیم: دالان‌های هرم بزرگ جیزه. وقتی به هرم نگاه می‌کنیم، مجموعه‌ای دالان‌های‌ پیچیده و دقیق به چشم می‌خورد که از مقبره‌ها به سمت بیرون و هوای آزاد امتداد یافته‌اند. در قرن ۱۷ میلادی، پژوهشگران فکر می‌کردند این دالان‌های باریک و عمودی در اهرام به منظور ارتباط با فرعون خوفو در داخل هرم یا برای رساندن غذا به او ساخته شده‌اند.

تا قرن بیستم، توضیحاتی که برای دالان‌ها ارائه می‌شد، بیشتر به تهویه و نیاز به هوای تازه اشاره داشت. اما در دهه‌های اخیر، دلیل اصلی برای وجود این ساختارها مشخص شده است که به زندگی پس از مرگ یا دنیای زیرین که یکی از باورهای مهم مذهبی و فرهنگی در مصر باستان بود، مربوط می‌شود.

برای مصریان باستان، زندگی دنیوی شروع زندگی پس از مرگ بود. وقتی کسی می‌مرد، روح او باید از سفری پرخطر عبور می‌کرد تا به مکان نهایی آرامش خود برسد.

برخی دانشمندان می‌گویند دالان‌های یادشده در هرم بزرگ جیزه به سمت ستارگان خاص اشاره دارند؛ به ویژه ستارگان واقع در کمربند شکارچی که در مصر باستان به‌عنوان ستارگان جاودانه شناخته می‌شدند. هدف این مسیرها آن بود که به روح فرعون مرده کمک کنند در مسیر خود به آسمان یا زندگی پس از مرگ هدایت شود.

جزئیات بیشتری درباره دالان‌های هرم بزرگ جیزه وجود دارد که پیچیده‌تر از ایده اولیه است. برای مثال، در دهه ۱۹۶۰، الکساندر بدوی و ویرجینیا تریمبل مدعی شدند که یکی از دالان‌ها که از اتاق ملکه خارج می‌شود، به سمت ستاره‌ای در دب اکبر اشاره دارد، درحالی‌که دالان دیگر به سمت شباهنگ، درخشان‌ترین ستاره در آسمان، اشاره می‌کند.

برخی با این موضوع موفق نیستند که دالان‌های اهرام جیزه به سمت ستارگان خاصی اشاره دارند. اما اگر این نظریه درست نباشد، باز هم هم‌راستایی و هماهنگی فوق‌العاده‌ای که در موقعیت و طراحی دالان‌ها در اهرام جیزه وجود دارد، شگفت‌آور است.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات