یک نظریه جنجالبرانگیز: جنگ باعث پیچیدگی تمدنهای بشری شد
تردیدی نیست که جنگ چیزی جز جهنم نیست: زندگیها از هم پاشیده و منابع طبیعی از بین برده میشود و انسانها مرتکب شنیعترین و هولناکترین خشونتها میشوند. بااینحال بهنقل از مجلهی ساینس، براساس تجزیهوتحلیل جدیدی از تاریخ بشر، ممکن است جنگ موجب بهوجودآمدن تمدنهای پیچیده و بزرگ شده باشد. ابداع کشاورزی و فنون نظامی بهویژه ساخت سلاحهای آهنی و سوارهنظام راه را برای ایجاد امپراتوریهای بزرگ و قدرتمند هموار کرد.
رابرت درنان، باستانشناسی از دانشگاه پیتسبورگ، یافتههای محققان را مجابکننده دانست. بااینحال، او و دیگر محققان عقیده دارند پژوهش اخیر نگاه نسبتاً محدودی به نحوهی اثرگذاری این عوامل در شکلدهی جوامع بزرگ داشته است. محققان تا حد زیادی روی این نکته توافقنظر دارند که کشاورزی یکی از دلایل اصلی شکلگیری جوامع پیچیده بوده است؛ چراکه اجازهی شکوفاشدن جمعیتهای کمتحرکتر را با تقسیم کار زیاد داد؛ اما دربارهی نقش جنگ اختلافنظرهای زیادی بین محققان وجود دارد.
پیتر تورچین، انسانشناس تکاملی از دانشگاه کنتیکت و نویسندهی اصلی پژوهش جدید، نیز با اشاره به همین موضوع اظهار کرد:
اکثر باستانشناسان مخالف نظریهی جنگ هستند. هیچکس این فرض مهیب را دوست ندارد؛ چون جنگ چهرهی وحشتناکی دارد و دوست نداریم فکر کنیم اثرات مثبتی هم میتواند داشته باشد.
بهگزارش نشریهی نیوساینتیست، نتیجهی تحقیقات مختلف در این زمینه به نحوهی سنجش عوامل مختلف و همینطور تعریف جوامع پیچیده بستگی داشته است. تورچین و همکارانش برای پژوهش جدید سه معیار سنجیدنی را برگزیدند: ۱. اندازهی جامعه و قلمرو تحتسلطه آن؛ ۲. پیچیدگی سلسلهمراتب؛ ۳. میزان تخصصیبودن دولت (از داشتن سربازان حرفهای و روحانیهای مذهبی و دیوانسالاریها تا قوانین حقوقی و نظام قضایی).
کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، درحدود سال ۵۴۰ قم سوار بر اسب وارد بابل میشود.
در مرحلهی بعد، محققان به پایگاه اطلاعات جامعی موسوم به «سِشات: پایگاه اطلاعات تاریخ جهان» رجوع کردند. گفتنی است تورچین، رئیس هیئتمدیره نهاد سشات است و برخی از همکارانش در این پژوهش ازجمله اعضای هیئتمدیره یا محققان ارشد مجموعه هستند. پروژهی سشات مورخان و باستانشناسان و محققان دیگری را با تخصصهایی در بیش از ۴۰۰ تمدن مختلف از سراسر جهان با بازهزمانی حدود ۱۰ هزار سالهای گردهم آورده است.
در این پروژه، از محققان مختلف خواسته شد تا خصوصیات زندگی باستانی را به متغیرهای مختلفی تقسیم کنند؛ متغیرهایی که به پرسشهایی ازایندست پاسخ میدادند: آیا سلطنت ایوبیان در قرن دوازدهم در جنوب یمن حکومتی منظم و اداری با دیوانسالاران تماموقت داشت؟ (پاسخ: بله) چند نفر در امپراتوری واری پرو بین سالهای ۶۵۰ تا ۹۹۰ میلادی زندگی میکردند؟ (پاسخ: بین ۱۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار نفر).
تورچین و همکارانش در پژوهش خود صدها جامعه مختلف را در دورههای تاریخی مختلف از ۳۰ نقطه جهان گروهبندی و متغیرهای اجتماعی را در ۱۷ دسته مختلف ازجمله فنون نظامی و مدت زمان کشاورزی در آن جامعه را مرتب کردند. محققان در گام بعدی الگویتم مخصوصی را بهکار گرفتند. این الگوریتم با استفاده از اطلاعات هرکدام از دستهها رشد جوامع مدنظر در هرکدام از سه شاخهی پیچیدگی اجتماعی را پیشبینی میکرد.
طبق برآوردهای الگوریتم، سوارهنظام از علائم ظهور حتمی امپراتوریها بود
از بین متغیرهای مختلف دو متغیر نقش پررنگتری داشتند. مطابق انتظار، در هر منطقهای که مدت طولانیتری کشاورزی وجود داشت، احتمال پیچیدگی و بزرگی جامعه بیشتر بود؛ اما عامل حتی پیشبینیپذیرتر فنون نظامی، بهخصوص سوارهنظام و سلاحهای آهنی بود.
طبق برآوردهای الگوریتم، سوارهنظام از علائم ظهور حتمی امپراتوریها بود. تورچین و همکارانش در هر منطقهای از اوراسیا که بررسی کرده بودند، ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال پس از پیدایش سوارهنظام، امپراتوریهای عظیمی سربرآوردند. برای مثال، امپراتوری هخامنشی درحدود ۹۰۰ قم به ساخت آهن روی آورد و پسازآن درحدود ۵۰۰ قم نیز نوبت به سوارهنظام رسید. قلمرو امپراتوری بزرگ هخامنشی در دوران اوج به بیش از ۳ میلیون کیلومترمربع میرسید.
بهباور تورچین، زمانیکه ملتی از سلاحهای آهنین برتر استفاده میکند و سوارهنظام میشود، میتواند از خود دربرابر رقبایش دفاع کند یا آنها را به زیر سلطه خود درآورد. همین رقابت عامل مهمی است که باعث پیچیدهترشدن جوامع بشری شد. بههمینترتیب، ارتشهایی با نظام سلسلهمراتبی بیشتر بهوجود میآمدند که میتوانستند پیروز جنگهای پیچیدهتری شوند و دولتهای منظمتری با سازماندهی بهتر را تشکیل دهند و به نحو مؤثرتری از منابع برای پشتیبانی از جامعهای پرجمعیتتر بهره ببرند.
تورچین میپذیرد که نتایج یافتههای او و همکارانش تا حدی زیادی به تعریفشان از پیچیدگی اجتماعی بستگی داشته است. در این پژوهش، پیچیدگی فرهنگی جوامع مدنظر قرار نگرفت. همین وجهتمایز پژوهش اخیر با سایر پژوهشهای مشابه است؛ چراکه جوامع پیچیده برای هزاران سال در نقاط مختلفی از صحرای بزرگ آفریقا تا آمریکا و جزایر اقیانوس آرام و نواحی دیگر شکوفا شدهاند. بااینحال، تعداد معدودی از این تمدنها توانستهاند قلمرو وسیعی را فتح کنند و به امپراتوریهای بزرگ تبدیل شوند.
این تمدنها اکثر اوقات کوچک بودند و دولتهای آنها دربرابر همتایان خود در اوراسیا و شمال آفریقا از حدود ۱۰۰۰ قم کمتر سلسلهمراتبی و تخصصی بودند. باوجوداین، وقتی اروپاییان آهن و اسب را با خود به این سرزمینها بردند، شاهد جهشی بزرگ در خصوصیات اجتماعی و پیچیدگی مدنظر این پژوهش در این جوامع بودیم.
یافتههای محققان نشان میدهد ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال پس از پیدایش سوارهنظام، امپراتوریهای عظیمی سربرآوردند.
تورچین از یک استثنا نیز صحبت میکند که آن امپراتوری اینکا است. اینکاها برای داشتن جمعیتی بزرگ و حکومتی پیچیده هیچ احتیاجی به آهن و اسب نداشتند؛ اما آنها لاما داشتند و استفاده از این شترسان بومی آمریکایجنوبی به آنها مزیتهای رقابتی زیادی درمقایسهبا رقبا داده بود. ویلیام تیلور، انسانشناسی از دانشگاه کلرادو، تاریخ بشر را با محور حیوانات مطالعه میکند. او میگوید:
از میان متغیرهای بیشماری که در این پژوهش مدنظر قرار گرفتند، تأثیر اسب از همه بیشتر است. تصور میکنم این پژوهش توانسته است اهمیت اسب را در تغییرات اجتماعی برجسته کند.
بااینحال، تیلور نیز با برخی از مفروضات تاریخی و باستانشناسی این پژوهش چندان موافق نیست. برای مثال، این پژوهش فرض خود را بر این گذاشته است که اسبسواری از حدود ۱۰۰۰ قم در منطقهی استپ پونتیک-کاسپین بهوجود آمده است. بااینحال، محققان هنوز پاسخ روشنی به این پرسش ندادهاند که اسبسواری دقیقاً از کجا و چه زمانی مرسوم شد.
در همین حال، بسیاری از جوامع اسبسوار باستانی سرنخهای باستانشناسی کمی از خود بهجا گذاشتهاند. ازاینرو، در مدلهایی مانند سشات که بهشدت به یافتههای باستانشناسی متکی هستند، کمتر از این جوامع صحبت بهمیان آمده است.
مقالههای مرتبط:
- اتفاقات باورنکردنی و ترسناک، ولی واقعی در بینالنهرین باستان
- آیا سوابق باستانی، وجود خشونت ذاتی را در انسان تأیید میکنند؟
مونیک بورگرهوف مولدر، متخصص بومشناسی رفتاری انسانی در دانشگاه کالیفرنیا، بهشدت از یافتههای تورچین و همکارانش دفاع کرد. مولدر محققان این پژوهش را بهدلیل «رویکرد نوآورانه و سطح کلان و سنجشپذیر به تاریخ» شایسته ستایش دانست؛ اما او فکر میکند که فاصلهی بین پیشرفتهای کشاورزی و فنون نظامی تا توسعهیافتن جوامع پیچیده بسیار طولانیتر از آن است که بتوان از تأثیر آن اطمینان حاصل کرد.
او میگوید فاصلهی ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساله بین بهکارگرفتن سلاحهای آهنی و اسبها تا ظهور امپراتوریها نشان میدهد که فنون نظامی را باید عامل پیشبینیکنندهی دور در نظر گرفت. نهایتاً اگر نتیجهگیری این پژوهش درست باشد، جنگ جوامع بشری را به سمتوسوی پیچیدگی اجتماعی برده است. تورچین میگوید نتیجه یافتههای او و همکارانش اصلاً بهمعنای ستایش از جنگ نیست؛ چراکه بهباور او، عنصر حیاتی تکامل جوامع نه خشونت، بلکه رقابت بود.