چرا برخی فرهنگها عاشق مزههای ناخوشایند هستند؟
ورنیک گرینوود، روزنامهنگار آزاد و نویسنده، در مقاله پیشرو تجربهی سفر خود به شانگهای را بازگو کرده است. او میگوید وقتی که به آنجا سفر کرد، آموخت که باید در مسیر خود به سمت مترو از عبور از کوچههای خاصی جلوگیری کند. این کوچهها همیشه بهطور غیرقابلباوری بوی بدی میدادند، انگار که در پیادهرو یک مجرای فاضلاب باز بود. اما هیچوقت نمیتوانست هیچ منشائی را برای این بو پیدا کند. اما درنهایت این روزنامهنگار توانست سرچشمهی این بو را پیدا کند. این بو درواقع از یک مغازه اسنکفروشی میآمد که در ورودی کوچه قرار داشت. تخصص آنها در چودوفو (توفوی بدبو) بود، توفویی که برای ماهها در مخلوطی آبگی از گوشت، سبزیجات و شیر ترش نگهداری شده است. او در اینباره گفت:
برای بسیاری از غربیها مانند من، سخت است که بتوانم آن غذا را نزدیک دهان خود بکنم بدون اینکه ناخودآگاه دهان خود را ببندم. اما این مغازه یک صف بسیار طولانی داشت. من از آن موقع یادگرفتم که بسیاری از مردم چین نیز همین احساس انزجار را دارند وقتی عادت پنیر خوردن ما را میبینند.
اگرچه این روزها خوردن لبنیات در سرتاسر چین درحال افزایش است. اما از نظر آنها رها کردن شیر تا زمانیکه خراب شود و سپس اضافه کردن نمک و باکتریهای اضافی به آن هنوز ناخوشایند بهنظر میرسد. حتی پنیرهای بسیار ملایمتر مانند چدار یا جک دراصل از نظر آنها غیرقابل خوردن است. بهنظر میرسد که خوردن آنها با نان میتواند به این موضوع کمک کند، اما از نظر چینیها این کار مزه و طعم آنها را تغییر میدهد.
بسیاری از غیرآنتیپودینها طعم خمیری مانند وجمایت را ناخوشایند میدانند
این تفاوتهای فاحش در مورد آنچه که خوشمزه و آنچه که ناخوشایند است، وقتی نمایان میشوند که شروع به مقایسه عادتهای غذایی فرهنگهای مختلف کنید. آیا وجمایت (نوعی غذای استرالیایی) چیزی است که شما دوست دارید صبحها با نان تٌست بخورید؟ یا بنابر گفتهی یک آمریکایی این یک خوراکی شور و تلخ است که مزه غذا را بهطرز ناخوشایندی بد میکند. آیا سیرابی ازنظر شما یک غذای خوشمزه است که با رشتهفرنگی خورده میشود یا یک غذای غیر قابل خوردن با طعمی ناخوشایند؟
بااینحال، این تضادها نباید تعجبآور باشد: ما از اطرافیان خود یادگرفتهایم که چهچیزی قابل خوردن است و چهچیزی را نباید بخوریم، این دو دسته در بین مردم نواحی و کشورهای مختلف متفاوت است. اما این موضوع یادآور این است که مزه بسیار نسبی است.
گاهی اوقات تفاوتهای فرهنگی یک حالت کاملاً متفاوت از آنچه که غذا را خوب میکند، توصیف میکنند
متخصصان تغذیه در تلاش برای توصیف گسترهی تفاوتهای ذائقههای فرهنگهای مختلف، به مجموعهای از مزهها اشاره کردند که مردم آن فرهنگ به آنها اعتقاد دارند، ادویهها و طعمدهندههایی که احساس در خانه بودن را به آنها میدهد. ترکیب گوجه، سیر، پونهکوهی و روغن زیتون مشخصه ذائقهی ایتالیاییها است و یک ظرف حاوی میگوی خشک، فلفل چیلی، زنجبیل و روغن نخل نشاندهنده یک ظرف غذای برزیلی است. برای آلمانیها این بشقاب حاوی شوید، خامهی ترش، خردل، سرکه و فلفل سیاه است و برای یک فرد چینی شامل سس سویا، شراب برنج و زنجبیل میشود. بهنظر میرسد که این طعمها و سلیقهها یک منطقهی امن غذایی را برای مردم هر یک از این کشورها توصیف میکنند.
در پژوهشی که دربارهی ترجیحات غذایی توریستهای چینی در استرالیا انجام شده بود، آنها اظهار داشتند که غالباً از خوردن غذاهای غیرچینی ناراضی بودند. یکی از شرکتکنندگان در این پژوهش گفت:
کاش بتوانم سس سویا داشته باشم. در اینصورت اگر از غذا خوشم نیاید، میتوانم کمی سس سویا به آن اضافه کنم و با برنج آن را بخورم.
از نظر آنها وقتیکه مواد غذایی خارجی به سبک چینی پخته میشوند، مزه بهتری پیدا میکنند.
اما دستهبندیهایی کلی وجود دارند که آنچه را که راحتتر است توصیف میکند، نه آنچه که خوردنی است. درنهایت، تنوع فرهنگی گاهی حالت کاملاً متفاوتی از درک آنچه که باعث خوب شدن غذا میشود، توصیف میکنند. فیوشا دانلاپ، که دربارهی غذاهایی چینی و نحوهی پخت آنها مطلب مینویسد، در یادداشتهای خود بهنام «بال کوسهها و فلفل سیچوان» بیان میکند که این قلمرو بزرگ سلیقهی غذای چینی، جاذبهی اندکی حتی برای یک ذائقهی غربی ماجراجو دارد. بهعنوان مثال، روده غاز و خیار دریایی وقتیکه بهدرستی پخته شوند، طعم و بافتی مانند لوله لاستیکی ندارند.
غربیها پنیر را دوست دارند، اما بسیاری از مردم چین مزه آن را ناخوشایند میدانند
بااینحال خیار دریایی غذایی لذیذ است که هر کدام بیش از ۱۰۰ دلار (۷۰ پوند) هزینه دارد و حداقل برخی از دلایل این قیمت زیاد مربوطبه این واقعیت است که مردم واقعاً از خوردن آن لذت میبرند. دانلاپ در بین تمامی این موارد انگشت خود را روی یک عامل خاص قرار داد، او در اینباره نوشته است :«تنها خود خیار دریایی منطقی بهنظر میرسد.» او در ادامه به توصیف اهمیت «احساس دهان» در غذاهای چینی و تنوع کلمات برای آنچه که زبانآموزان انگلیسی فقط میتوانند آنرا «لاستیک» یا «ژلاتین» بنامند، پرداخت. او نوشت:
یک خوراکشناس چینی میتواند تفاوت بین کیفیت ژلاتین خیاردریایی، ژلاتین چسبناکتر و ضعیفتر ماهی مرکب خشکشده و ژلاتین جویدنی تاندونهای پای خوک را تشخیص دهد.
قطعاً شما میتوانید یاد بگیرید که در درجه اول از این غذاها بهخاطر بافت آنها لذت ببرید، همانطور که دانلاپ خودش هم این توانایی را کسب کرده است. اما قابل انکار نیست که این اولین چیزی بهشمار نمیرود که یک خوراکشناس غربی باید بلد باشد.
موضوع طعم و مزه
همانقدر که مقایسهی طعم و مزه در فرهنگهای مختلف هیجانانگیز است، بیشتر از سرگرمی ممکن است فرد را در معرض خطر قرار دهد. یافتن آنچه که شخص دیگری بهراحتی میخورد و شما حتی نمیتوانید آنرا به لبهای خود نزدیک کنید، میتواند بهنوعی توازن شما را بههم بریزد و احساس خلاء ایجاد کند. لوسی لانگ، فولکوریست در زمینهی غذا در کتاب خود بهنام «گردشگری آشپزی» مینویسد:
تفاوتهای بین آنچه که خوراکی و آنچه که خوشمزه است، احتمالاً بهوضوح در نحوهی استفاده از آنها توسط ما برای ارزیابی دیگر افراد دیده میشود. افرادی که غذاهایی که از نظر ما غیر خوراکی هستند را میخورند بهنظر عجیب یا حتی خطرناک میرسند درحالیکه آنها تنها سلیقهی غذایی متفاوت با ما دارند.
آیا گردشگری طعم و ذائقه در آینده بیشتر ممکن میشود؟
شاید این خلاء را بتوان از بین برد اگر با این حقیقت مواجه شویم که بسیاری از آنچه که برای ما خوشایند است بهطور خاص طبیعی نیست. بهعنوان مثال، تفکر کنونی این است که گیرندههای طعم تلخ تکامل یافتهاند تا به ما دربارهی چیزهای تلخ هشدار دهند که میتوانند سمی باشند. نوزدان تازه متولدشده واکنش منفی آنی به طعمهای تلخ دارند، که در این هنگام نسبت به واکنش آنها به چیزهای شیرین خیلی بیشتر گریه میکنند. بااینحال، بسیاری از مردم هر روز قهوه میخورند و شکلات تیره مورد علاقهی بسیاری از افراد است.
چارلز زوکر، یک متخصص زیستشناسی که پژوهشی دربارهی گیرندههای طعم در دانشگاه کلمبیا انجام میدهد، در اینباره گفته است که از نظر او دائقهی کنونی ما برای غذاهای تلخ ناشی از جستوجو برای هیجان و تازگی - شاید حتی خطر است. پاول روزین، یک روانشناس که پژوهشی دربارهی «مازوخیسم خوشخیم» انجام میدهد، تلخی را با فلفل تند و تماشای فیلمهایی که باعث گریه میشوند، بررسی میکند. همهی این موارد بدن شما را فریب میدهد تا گمان کند که در خطر است، اما دانستن این موارد باعث میشود بدانید که آنها خطری برایتان بهدنبال ندارند.
بسیاری از توریستها در هنگام بازدید از کشورهای دیگر غذاهای آنها را امتحان میکنند. اما آیا در آینده گردشگری ذائقه و طعم شدید بیشتر ممکن میشود؟ آیا شما حاضرید به یک تور مسافرتی بروید که در آن فقط باید غذاهایی را بخورید که از نظر شما شاید ناخوشایند هستند؟
شاید یک مدل باشگاه بهنام «هیجان ماه» بتواند موفقیت بیشتری داشته باشد؛ اگر شما چند روز در یک ماه یک چیز عجیب را بخوردید، ممکن است خودتان با این حقیقت شگفتزده شوید که چه چیزی واقعاً طبیعی و شاید حتی خوشمزه است.
این موضوع حتی ممکن است در شما باعث ایجاد بازتاب شود، زیرا شما فردی را میبینید که از یک غذایی لذت میبرد که شما از آن رو برگرداندید، بنابر انعطافپذیری بزرگ ذائقهی انسان که میتواند بهراحتی توفوی بدبو، وجمایت، خیار دریایی و حتی آنچه که از نظر اهالی چین وحشتانگیز است یعنی پنیر را بخورد.
نظرات