از آستانه انقراض تا بازگشت به اوج؛ چگونه جمعیت گرگها در اروپا افزایش یافت؟
گرگهای اروپایی پس از نزدیکشدن به آستانه انقراض، اکنون بازگشتی چشمگیر به قلب طبیعت را تجربه میکنند. در حالی که جمعیت گوشتخواران بزرگ جهان رو به کاهش است، جمعیت گرگها در اروپا طی یک دهه، نزدیک به ۶۰ درصد افزایش یافته و گرگها را به نمادی از موفقیت در حفاظت از حیاتوحش تبدیل کرده است. همزیستی با انسان، پذیرش خسارتهای موضعی، حمایت قانونی، سیاستهای جبرانی و ابزارهای پیشگیرانه، همه دست به دست هم دادهاند تا گرگها بتوانند به عنوان رکن اساسی زیستبوم، به حیات پررونق خود ادامه دهند.
گرگها، برای هزاران سال الهامبخش شگفتی انسانها بودهاند و در هنر و اسطورههای بشری، جایگاه ویژهای داشتهاند. امروزه نیز، اگر کوهنوردی در مسیر پیمایش خود با گرگی روبهرو شود، احتمالاً پیش از درآوردن گوشی هوشمند برای عکسگرفتن، احساس ترس یا شگفتی بسیاری را تجربه کند. بااینحال، واکنش کشاورزی که درصدد محافظت از دامهاست، احتمالاً با رفتار گردشگر شهرنشین کاملاً متفاوت خواهد بود.
بهگزارش مجله اسمیتسونیان، در سالهای اخیر، این احتمال که افراد بیشتری در اروپا خود را در مواجهه با گرگها ببینند، رو به افزایش رفته است. بر اساس یافتههای مطالعهای تازه، تا سال ۲۰۲۲ جمعیت گرگها در اروپا نسبت به یک دههی قبلی، نزدیک به ۶۰ درصد افزایش یافته است. در حالی که جمعیت گوشتخواران بزرگ در سراسر جهان روندی کاهشی داشته، گرگ خاکستری اروپایی (زیرگونهای از Canis lupus) برخلاف این مسیر حرکت کرده است. رشد چشمگیر جمعیت در حالی رقم خورده که گرگها، ناگزیر به زندگی در مناطقی شدهاند که عمدتاً در سیطرهی انسانها قرار دارد.
افزونبراین، بررسیهای تازه نشان میدهد که گرگها توانستهاند بهطرز شگفتآوری خود را با زندگی در مناطق شهری و کشاورزی تطبیق دهند و پس از نزدیکی به آستانه انقراض در قرنهای نوزدهم و بیستم، بازگشتی چشمگیر را تجربه کنند.
هرچند همزیستی با گرگها پیروزی چشمگیری برای حیاتوحش به شمار میرود، این روند در مواردی به ازدسترفتن دامهای کشاورزان منجر شده است؛ پدیدهای که گاه با کشتار غیرقانونی گرگها پاسخ داده میشود. خوشبختانه، وضع قوانین حمایتی و پرداخت غرامت به کشاورزان آسیبدیده، زمینهی همزیستی انسان و گرگ را در بخشهایی از اروپا فراهم کرده است.
گرگها، استادان سازگاری
لوییجی بویتانی، نویسندهی همکار در مطالعه و رئیس گروه تخصصی گوشتخواران بزرگ در کمیسیون بقای گونههای اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، توضیح میدهد: «گرگها میتوانند از هر چیزی که خوردنی باشد، تغذیه کنند.» بهگفتهی او، گرگها گوشتخوارانی همهچیزخوار هستند و بر اساس منطقه، از گوزن، خوک، گوسفند و دیگر پستانداران موجود تغذیه میکنند. بویتانی یادآوری میکند که در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، گرگهای ایتالیا برای بقا از زبالهها تغذیه میکردند. او میگوید: «به جای تعجب از موفقیت گرگهای اروپایی، باید پرسید: چرا که نه؟»
با وجود جمعیتی نزدیک به ۴۵۰ میلیون نفر در اتحادیه اروپا، جمعیت انسانی در محدودههای زیست گرگها بهطور میانگین، ۹۵ نفر در هر ۲٫۶ کیلومتر مربع است. اگرچه گرگها بیشتر در مناطق کوهستانی و روستایی دیده میشوند، از توانایی زندگی در حاشیهی شهرها نیز برخوردار هستند. همزیستی در فضایی پرجمعیت، این پرسش را مطرح میکند که آیا اروپا توانسته است فرمولی برای همزیستی با شکارچیان بزرگ بیابد؟
- سگ یا گرگ؛ کدامیک باهوشتر است؟13 08 02مطالعه '3
- این گرگ میخواهد بازی کند یا درصدد حمله است؟03 05 03مطالعه '3
بویتانی تأکید میکند که احیای جمعیت گرگها در سرزمینهای تحت تسلط انسان، بدون پذیرش سطحی از تعارض و تأثیرگذاری بر زندگی انسانی ممکن نیست. به باور او، پذیرش، راز موفقیت گرگهای اروپایی است: «باید آمادهی همزیستی باشیم.»
بازگشت چشمگیر در سراسر اروپا
گرنت اسپیکلمیر، مدیر اجرایی مرکز بینالمللی گرگها، میگوید: «مشاهدهی روند بهبود جمعیت گرگهای اروپایی واقعا حیرتانگیز بوده است. گرگها مقاوم و فرصتطلب هستند. تا زمانی که غذای کافی، زیستگاه مناسب و میزان رضایتبخشی از مدارای انسانی وجود داشته باشد، دوام خواهند آورد.» بهگفتهی او، افزایش جمعیت شکارهایی مانند گوزن و گراز وحشی نیز در این موفقیت نقشی کلیدی داشته است.
گرگها مقاوم و فرصتطلب هستند
در ادامهی پژوهش، دادههای مربوط به جمعیت گرگها در ۳۴ کشور اروپایی گردآوری و سیاستهای حفاظتی در طول سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، تحلیل شد. تا سال ۲۰۲۲، دستکم ۲۱٬۵۰۰ گرگ در اروپا زندگی میکردند که از این تعداد، ۱۹ هزار قلاده در کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار داشتند؛ افزایشی ۵۸ درصدی نسبت به حدود ۱۲ هزار قلاده در یک دهه پیش. در اغلب کشورها، جمعیت گرگها افزایش یافته و امروزه، فقط در کوچکترین کشورهای اروپا، مانند موناکو، سن مارینو و واتیکان، خبری از گرگها نیست.
در مجموع، نتایج نشان میدهد جمعیت گرگها در ۱۹ کشور افزایش یافته، در ۸ کشور ثابت مانده، در ۳ کشور نوسان داشته و در ۳ کشور کاهش یافته است. برخی کشورها نیز جهشهای چشمگیری را تجربه کردهاند. بهعنوان مثال، در آلمان، تعداد گروههای گرگ از یک گروه کوچک در سال ۲۰۰۰ به ۱۸۴ گروه در سال ۲۰۲۳ رسیده است. اتحاد دو آلمان در سال ۱۹۹۰ نیز زمینهی احیا را فراهم کرد؛ زیرا شکار گرگ در آلمان شرقی مجاز بود، در حالی که در آلمان غربی از آنها حفاظت میشد و پس از اتحاد، قوانین حفاظتی در سراسر کشور اجرا شد. به این ترتیب، در سال ۲۰۰۰، نخستین تولههای گرگ وحشی پس از ۱۵۰ سال در آلمان متولد شدند.
چالشهای پیش روی گرگها
در برخی مناطق، کاهش جمعیت گرگها به دلیل تعارض با دامداران گزارش شده است. حملهی گرگها به دامهایی مانند گوسفند و بز، میتواند برخی کشاورزان را به کشتن گرگها ترغیب کند؛ هرچند این کار در بیشتر نقاط اروپا بدون مجوز خاص، غیرقانونی تلقی میشود.
برآوردها نشان میدهد که گرگها، سالانه حدود ۵۶ هزار حیوان اهلی را در اتحادیه اروپا شکار میکنند، در حالی که مجموع دامها به ۲۷۹ میلیون رأس میرسد. بویتانی میگوید: «اگر این عدد را در مقیاس قاره در نظر بگیریم، تنها ۰٫۰۲ درصد از دامها تحتتأثیر قرار میگیرند. از نظر اقتصادی، خسارت بزرگی نیست.» با این وجود، او تأکید میکند که برای یک کشاورز، ازدستدادن ۳۰ یا ۵۰ گوسفند اتفاقی جدی و مهم است.
حفاظت قانونی، عامل مؤثری در احیای گرگهای اروپا بوده است
برای پاسخ به چالش، در برخی کشورها به دامداران غرامت پرداخت میشود. مجموع پرداختها سالانه به بیش از ۱۹ میلیون دلار میرسد؛ فرانسه، بیشترین مجموع پرداخت و فنلاند، بالاترین پرداخت سرانه به ازای هر گرگ را دارد. علاوهبراین، استفاده از ابزارهای بازدارنده مانند حصارهای الکتریکی و سگهای نگهبان نیز در حال گسترش است. پژوهشگران تأکید دارند که افزایش حمایت از این اقدامات، میتواند میزان تعارضات را کاهش دهد. در سهچهارم از کشورهای اروپایی، دولتها و نهادهای حفاظتی برای این ابزارها یارانه پرداخت میکنند.
علاوهبر حمایتهای مالی، حفاظت قانونی نیز عامل مؤثری در احیای گرگها بوده است. از سال ۱۹۷۹، گرگها بر اساس کنوانسیون برن به عنوان گونهای «به شدت حفاظتشده» ثبت شده بودند و شکار آنها فقط با مجوز ویژه امکانپذیر بود.
بااینحال، تغییراتی در سیاستها روی داده است. در دسامبر ۲۰۲۴، تقریبا همهی کشورهای اروپایی (به جز سه کشور) تصمیم گرفتند وضعیت حفاظتی گرگها را تنزل دهند. این تغییر که از مارس امسال اجرایی شد، به کشورها امکان میدهد بدون نیاز به مجوزهای ویژه، برای کنترل جمعیت گرگها اقدام کنند. بااینوجود، اتحادیه اروپا همچنان کشورها را به حفظ «وضعیت حفاظتی مطلوب» برای جمعیت گرگها، ملزم میکند.
- آیا برای نجات گونههای آسیبپذیر باید آنها را تکامل دهیم؟05 02 03مطالعه '8
هاکان سند، بومشناس در دانشگاه کشاورزی سوئد، بر این باور است که با توجه به قدرت بالای سازگاری گرگها، اکنون مدیریت جمعیت آنها اهمیت بیشتری یافته است. بهگفتهی او، ادامهی رشد چشمگیر گرگها میتواند دامداران را با چالشهای تازهای مواجه کند.
بویتانی نیز یادآوری میکند که آیندهی مدیریت گرگها بسته به سیاستهای هر کشور، متفاوت خواهد بود؛ برخی کشورها ممکن است کنترل جمعیت را در مناطق کشاورزی تشدید کنند، اما از نظر زیستی انتظار نمیرود که جمعیت گرگها با تهدید جدی مواجه شود.
گرگها، رکن اساسی زیستبوم
از نظر بومشناختی، حضور جمعیت سالمی از گرگها برای تعادل زیستبوم اهمیت ویژهای دارد. گرگها با کنترل جمعیت شکارهایی مانند گوزن، تأثیری زنجیرهای در شبکهی غذایی ایجاد میکنند.
بااینوجود، پژوهشگران هشدار میدهند که چالش بعدی، استمرار حمایتهای ملی و بینالمللی برای احیای جمعیت گرگها خواهد بود؛ زیرا با گسترش قلمروی گرگها، اهمیت همزیستی با انسانها بیش از پیش نمایان شده است.
حمله گرگ به انسان در اروپا بسیار نادر است و اصلاً مرگبار نیست
هرچند ترس از گرگها همچنان در نتیجهی بازنماییهای نادرست رسانهای ادامه یافته، آمارها نشان میدهد که حملهی گرگ به انسان در اروپا فوقالعاده نادر است. در طول ۴۰ سال گذشته، هیچ حمله مرگباری ثبت نشده است. اسپیکلمیر از مرکز بینالمللی گرگ تأکید میکند که آموزش عمومی، نقشی کلیدی در تصحیح باورهای غلط دارد.
سرانجام، مدیریت گرگها گاه از مرزهای علم فراتر رفته و وارد حوزههای عاطفی و سیاسی میشود. در اروپا، گرگها به نمادی از منازعات گستردهتر اجتماعی و سیاسی، از جمله تضاد منافع میان شهرنشینان و روستانشینان، تبدیل شدهاند.
اسپیکلمیر میگوید این وضعیت در ایالات متحده نیز دیده میشود. در ایالات متحده، بیش از ۵ هزار گرگ خاکستری در ۴۸ ایالت سرزمین اصلی پرسه میزنند. او میگوید: «مردم گرایش دارند که واکنشی بسیار احساسی نسبت به گرگها داشته باشند؛ چه مثبت و چه منفی. به نقطهای رسیدهایم که ارزشها و نگرشها بیش از دادهها و علم، تصمیمات مرتبط با حفاظت و احیای گرگها را هدایت میکنند. به همین دلیل، آموزش بسیار مهم است.»
علاوهبر آموزش، بویتانی بر اساس تجربههای خود، میگوید گردهمآوردن ذینفعان از طرفهای مختلف، میتواند در حل چالشها مؤثر باشد. برای مثال، یکی از پروژهها در اسپانیا و ایتالیا، کشاورزان، حافظان محیطزیست، دانشمندان و مقامات دولتی را گرد هم آورد تا دربارهی بهترین راههای مدیریت تعارض با گرگها گفتوگو کنند. این فعالیتها، افراد را به یادگیری مشترک و اعتمادسازی تشویق میکند.
در پایان، اسپیکلمیر میگوید: «میزان موفقیت گرگها برای بقا در یک سرزمین، به سطح تحمل و تمایل ما به پذیرش برخی اثرات حضور آنها بستگی دارد. از آنجایی که گرگها اهمیت زیستبومی بالایی دارند، ارزشش را دارد که برای دستیابی به تعادل میان بقای آنها و اثرگذاریشان بر همسایگان انسانی تلاش کنیم.»
مطالعه در نشریه PLOS Sustainability and Transformation منتشر شده است.