به پیروسن، عصر آتشسوزیهای سیاره زمین خوش آمدید
لسآنجلس در شعلههای آتش میسوزد؛ اما این اتفاق بیسابقه نیست. در سالهای اخیر آتشسوزیهایی در شهرهای کلرادو، جنوب کوههای آپالاچی، جزیره مائویی و همچنین در کانادا، استرالیا، پرتغال و یونان رخ داده است. آیا این اتفاقات خبر از آیندهای وحشتناک میدهد که هیچ شباهتی با دوران گذشته و حال حاضر نخواهد داشت؟
استفان پاین، تاریخنگار آتش، معتقد است که داستان مشابهی برای درک آینده وجود دارد. این داستان، تاریخ طولانی رابطه انسانها با آتش است که از آغاز تاریخ بشریت تا الان ادامه داشته و آتش همیشه در زندگی ما نقش داشته است.
رفتارها و استفادههای انسان از آتش در طول تاریخ به قدری گسترده شده که بهویژه در قرون اخیر، درحال ایجاد چیزی شبیه عصر یخبندان از لحاظ آتش هستیم (یعنی آتش و استفاده از آن به حدی افزایش یافته که ممکن است تاثیر چشمگیری همچون عصر یخبندان بر زمین بگذارد.)
آتش به عنوان اصل سازماندهنده
آتش از پایان آخرین دوران یخبندان (حدود ۱۱۵۰۰ سال پیش) تاکنون نقش مهمی در شکلدهی زمین داشته است. تغییراتی که انسانها و آتش در طول تاریخ ایجاد کردهاند، باعث شده است منظرهها و محیطهای طبیعی به گونهای تغییر کنند که بیشتر پذیرای آتش باشند. مقیاس این تغییر چشمگیر است.
کاهش شدید جمعیت انسانها، بهویژه در قاره آمریکا، بعد از ورود بیماریها و عوامل دیگر، باعث شد انسانها آتشسوزیهای کمتری به راه بیندازند و جنگلها دوباره احیا شوند. این تغییر باعث شد درختان کربن بیشتری جذب کنند و همین امر ممکن است کمک کرده باشد زمین وارد دورهای سردتر به نام «عصر یخبندان کوچک» شود که از اواسط قرن ۱۶ تا اواسط قرن ۱۹ ادامه داشت.
اما با سوختن گسترده سوختهای فسیلی، روند تغییرات در طبیعت سریعتر و متفاوتتر شد. آتشهایی که از سوختن سوختهای فسیلی ایجاد میشوند، مثل آتشهای طبیعی گذشته نیستند. این آتشها میتوانند هر زمانی و در هر مکانی رخ بدهند و اثرات آنها به راحتی در طبیعت جذب نمیشود. این نوع آتشها باعث گرم شدن جو زمین میشوند و از دلایل اصلی تغییرات اقلیمی هستند. تغییرات اقلیمی هم شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود آتشسوزیهای طبیعی بیشتر و شدیدتر شوند.
استفاده گسترده از سوختهای فسیلی نحوه زندگی، ساختوساز و تعاملات انسانها با طبیعت و محیطزیست را تغییر داده است. این تغییرات در همه چیز از طراحی شهرها گرفته تا روشهای کشاورزی و حتی نحوه برخورد با آتش اثرگذار بوده است.
آژانسهای دولتی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سیاستهایی را برای تشویق به آتشسوزیهای کنترلشده بازبینی کردند، اما هنوز به اندازه کافی از این روش استفاده نمیشود.
جوامع مدرن به جای اینکه برای مقابله با آتشسوزیهای طبیعی از آتش کنترلشده استفاده کنند، از ابزارهای صنعتی مبتنی بر آتش مثل پمپها، ماشینها و هواپیماها برای مبارزه با آتش در طبیعت بهره میبرند. بدین ترتیب، دو نوع آتش یعنی آتش انسانی و آتش طبیعی با هم وارد تعامل میشوند. این تعامل گاهی اوقات رقابتی و گاهی همجهت است.
احتمال افزایش آتشسوزیها به دلیل تغییر در استفاده از زمین و شیوههای آتشسوزی قبل از اینکه تغییرات اقلیمی بهعنوان نگرانی جدی در دهه ۱۹۹۰ مطرح شود، آشکار بود. سازمانهای زمینداری ایالات متحده عواقب منفی حذف آتش را شناسایی کرده و بیش از ۵۰ سال پیش سیاستهایی را برای بازگرداندن آتشهای مفید اصلاح کردند. اما آتشهای نامطلوب همچنان سریعتر از آتشهای مفید پیش میروند.
همانطور که جهان میسوزد
آتش به عاملی واحد وابسته نیست و از همه چیزهایی که در محیط وجود دارند، تاثیر میگیرد. به عبارت دیگر، آتش مانند اتومبیل بدون رانندهای است که در جاده حرکت میکند و به هر چیزی که در مسیرش باشد واکنش نشان میدهد.
آتش در مسیر خود گاهی با پیچ تندی به نام تغییرات اقلیمی روبرو میشود. گاهی هم با تقاطعی دشوار مثلا محل برخورد مناظر شهری و طبیعی مواجه میشود. گاهی نیز با خطراتی که از تصادفات گذشته باقی ماندهاند مثل بقایای قطع درختان، علفهای مهاجم یا محیطهای پس از آتشسوزی برخورد میکند.
تغییرات اقلیمی مانند تقویتکننده عمل میکند و چون اثرات آن در سطح جهانی است و دامنه آن فراتر از شعلههای آتش است، بیشتر موردتوجه قرار میگیرد. اما بحث بر سر این موضوع که آیا تغییرات اقلیمی یا تغییرات کاربری زمین مهمتر است، اشتباه است. چون هر دو از منبع مشترکی به نام جامعه صنعتی وابسته به سوختهای فسیلی ناشی میشوند. آتشسوزیهای عظیم و طوفانها مثالهایی از بحرانهای زیستمحیطی هستند که از همین تغییرات نشأت میگیرند.
در ایالات متحده، گذار به جامعه وابسته به آتش موجب ایجاد موجی از آتشسوزیهای عظیم شد که در مسیر گسترش سکونتگاهها حرکت میکردند. پاکسازی زمین و قطع درختان باعث آتشسوزیهای زنجیرهای شد که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم (دهههای پایانی عصر یخبندان کوچک) به اوج خود رسیدند. این ویرانیها باعث شد دولت وارد عمل شود تا از تخریب محیطزیست جلوگیری کند، منابع آب را حفظ کند و از جوامع دربرابر آسیبها محافظت نماید. این اقدامات که تحت عنوان محافظت از محیط زیست انجام شد، بعدها به پروژهای جهانی تبدیل شد.
در آن زمان، کنترل آتش بهعنوان هدف اصلی درنظر گرفته شد و معیار موفقیت، مهار آتش تعریف شد. تحت رهبری جنگلداران، این باور رواج پیدا کرد که آتش در طبیعت نیز میتواند مهار و جایگزین شود.
با حذف آتش طبیعی، تعداد آتشسوزیها به حدی کاهش یافت که آتشسوزیهای طبیعی نتوانستند وظایف اکولوژیکی خود را انجام دهند و مناظر به دلیل انباشت سوختها در طول دههها، درمعرض آتشسوزیهای وسیع بیشتری قرار گرفتند.
حال، مقدار زیادی از زیستتوده فسیلی در آتش میسوزد که دیگر نمیتواند در چارچوبهای اکولوژیکی قدیمی جذب شود. سوختها در طبیعت انباشته شده و مانند گذشته پاکسازی نمیشوند. اقلیم نیز از تعادل خارج شده است. وقتی آتش بازمیگردد، آتشسوزیهای گستردهای را در پی دارد.
به پیروسن خوش آمدید
اگر دیدگاه خود را کمی گسترش دهیم، میتوانیم تصور کنیم زمین وارد دوره آتشسوزی شده است که در آن آتش نقش مشابهی با یخ در دوران یخبندان پلیستوسن دارد. یعنی همانطور که یخها در آن دورهها نقشی کلیدی در شکلدهی به محیط و زندگی داشتند، آتش نیز میتواند به همان اندازه تغییرات عمدهای در اکوسیستمها، موجودات زنده و سطح دریا ایجاد کند.
قدرت انسانی در استفاده از آتش، شالوده دوران آنتروپوسن را تشکیل میدهد. این دوران نه تنها نتیجه دخالتهای انسانی است، بلکه نتیجه نوع خاصی از دخالت است که بهواسطه تسلط انسانها بر آتش ممکن شده است. حتی تاریخ تغییرات اقلیمی نیز به نوعی زیرمجموعهای از تاریخ آتش شده است.
- داستان کامل تکامل بشر؛ از میمونهای انساننمای باستانی تا انسان خردمند22 آذر 03مطالعه '26
- آنتروپوسین؛ آیا انسان عصر زمینشناسی جدیدی را آغاز کرده است؟2 دی 01مطالعه '10
- پس از ۱۵ سال بحث، آنتروپوسن بهعنوان عصر جدید زمینشناسی رد شد21 اسفند 02مطالعه '4
درک و مطالعه تعاملات بین آتشهای طبیعی و انسانی در طبیعت کار پیچیدهای است، بهویژه وقتی صحبت از نحوه تأثیر آتش در طبیعت و اکوسیستمها به میان میآید. انسانها، بهعنوان گونهای کلیدی برای آتش در زمین، درحال ادغام دو عرصه آتشسوزی هستند. این تعامل بین انسانها و آتش، بهطور مداوم و با تأثیر انفرادی و نیز تأثیر متقابل، درحال تغییر دادن کره زمین به شکلی است که گویی آرام آرام به سمت نابودی پیش میرود.
وقتی تمام اثرات آتشسوزیها را در کنار هم قرار دهیم، تصویری واضح از تغییرات بزرگ به دست میآید: یخهایی که توسط آتش از بین رفتهاند، مناطقی که درحال سوختن هستند، مهاجرتهای بیوجغرافیایی موجودات زنده برای سازگاری با تغییر شرایط، اثرات جانبی مانند آسیبهای وارد شده به حوزههای آبخیز و هوا، ازهم گسیختگی اکوسیستمها، قدرت فراگیر تغییرات اقلیمی، افزایش سطح آب دریاها، انقراض جمعی و اختلال در زندگی و زیستگاههای انسانی. نتیجه این فرآیندها پیروجئوگرافی (مطالعه توزیع گذشته، حال و آینده آتشسوزیهای طبیعی) است که بهطور عجیبی شبیه عصر یخبندان است، ولی این بار آتش نقش اصلی را ایفا میکند. این وضعیت نشانگر شکلگیری دوران جدیدی به نام «پیروسن» است.
اگر شک دارید، کافی است از کالیفرنیا بپرسید.