آموزش طراحی محصول؛ قسمت سوم

چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۰
مطالعه 11 دقیقه
طراحان محصول با ترکیب هنر و علم و فناوری، ایده‌ها را به محصولاتی جدید تبدیل می‌کنند که کاربردی و موردتقاضای کاربران است.
تبلیغات

در دو قسمت قبل آموزش طراحی محصول، فرایند طراحی محصول را کامل و با جزییات شرح دادیم. در آخرین بخش از این مجموعه، چک‌لیست طراحی محصول را بیان می‌کنیم که جمع‌بندی و فرمولاسیون مراحل قبلی است. چک‌لیست Koberg و Bagnell، مرجعی عالی برای تیم‌های طراحی است که روند رسمی تبدیل ایده به محصول نهایی قابل‌عرضه به بازار و ضروریات آن را فهرست می‌کند.

product design process

۱. فرایند طراحی محصول

آنالیزها

در ابتدای این فرایند، باید تحقیق گسترده‌ای درباره‌ی واقعیت‌ها و اشکال حقیقی مسئله انجام شود. داده‌هایی که از تحقیقات حاصل می‌شود، راه‌حل‌های احتمالی برای مشکلات را مطرح می‌کند و بهترین راهکار رسیدن به این راه‌حل‌ها را نشان می‌دهد. در این بخش، دو مرحله به‌طور رسمی دخیل هستند:

۱. پذیرش وضعیت: طراحان درمقابل پروژه و شناسایی راه‌حل متعهد هستند. برای دستیابی به این هدف، منابع دردسترس باید به‌طور مؤثر باهم تلفیق شوند؛

۲. تجزیه‌وتحلیل: تیم، تحقیقات را به‌منظور جمع‌آوری داده‌های مرتبط برای رسیدن به راه‌حل آغاز می‌کند.

مفهوم

وقتی محدوده‌ی مشکل و راه‌حل‌های بالقوه مشخص می‌شود، راه‌حل نهایی با جزییات شناسایی و تفهیم می‌شود. به‌عبارتی در این مرحله، تیم متوجه می‌شود راه‌حل تصویرسازی‌شده تا چه حد نیازهای مشتریان را برآورده می‌کند. در این بخش، با مرحله‌ی پایه‌ای فرایند طراحی محصول روبه‌رو هستیم. تیم، مسئله یا مسائل مهم را شناسایی می‌کند. تیم با استفاده از پارامترهای موقعیت و شرایط مشکل، پارامترهای اجرایی، یعنی اهداف و محدودیت‌ها را مشخص و اطلاعات را برهمین‌اساس تجزیه‌وتحلیل می‌کند.

Synthesis

هم‌گذاری

در این مرحله، راه‌حل‌ها به ایده‌ها تبدیل و بهترین آن‌ها متمایز می‌شوند. ایده‌های طراحی به ساخت پروتوتایپ‌هایی می‌انجامند که پایه‌ی محصول نهایی هستند. این بخش را می‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

۱. ایده‌پردازی: طی یک یا چندین جلسه‌ی بحث و تبادل‌نظر، همه‌ی ایده‌ها و راه‌حل‌های ممکن مطرح می‌شوند. بهترین بانک ایده، زمانی ایجاد می‌شود که هیچ سوگیری و قضاوت خاصی درباره‌ی ایده‌های ارائه‌شده وجود نداشته باشد؛

۲. انتخاب: از بین ایده‌های مطرح‌شده در جلسه‌ی ایده‌پردازی، چند ایده‌ی محدود انتخاب می‌شوند که احتمالا به بهترین نتایج ختم می‌شوند. از این مرحله، می‌توان برنامه‌ریزی‌های تولید محصول را آغاز کرد؛

۳. پیاده‌سازی: پروتوتایپ‌ها ساخته می‌شوند و برنامه‌ی تولید محصول به جلو حرکت می‌کند؛

۴. ارزیابی: در مرحله‌ی نهایی، پروتوتایپ‌ها باید آزمایش شوند و اصلاحاتی اعمال می‌شوند که به بهبود کار کمک می‌کنند. اگر پروتوتایپ عملکرد موردانتظار را نداشته باشد، احتمال تکرار مرحله‌ی ایده‌پردازی وجود دارد.

PRODUCT DESIGN STAGES

۲. مراحل طراحی محصول

برای طراحی محصولات موفق باید مراحلی را به‌طور نظام‌مند دنبال کنیم که در اولین بخش چک‌لیست ذکر کردیم. بنابراین در بخش دوم، با مراحل دیگری مواجه هستیم:

خلاصه‌ی طراحی

خلاصه‌ی طراحی درواقع بیانیه‌ای هدفمند است که مشکلی را شرح می‌دهد که باید حل شود. این بیانیه آغازی برای جهت‌یابی تیم محسوب می‌شود. بااین‌حال، خلاصه‌ی طراحی حاوی اطلاعات کافی برای ایجاد روند واقعی طراحی نیست.

مشخصات طراحی محصول (PDS)

PDS یکی از مراحل حیاتی طراحی محصول است که غالبا از آن غفلت می‌شود. سند PDS جزییات مشکل را مستندسازی می‌کند. پیش‌ازآنکه تیم کار خود را روی تولید راه‌حل شروع کند، باید درک عمیقی از مشکل شناسایی‌شده به‌دست آورد. این سند باید پس از گفت‌وگو با مشتری و تجزیه‌وتحلیل بازار و رقبا طراحی شود. تیم طراحی در همه‌ی مراحل بعدی، برای اطمینان از جهت حرکت یا تصحیح مسیر به PDS رجوع می‌کند.

The Concept Design

طراحی ایده یا مفهوم

تیم طراحی با استفاده از سند PDS به‌عنوان مرجعی راهنما، شکل و رئوس اجمالی راه‌حل را طراحی می‌کند. طراحی در این مرحله، کاملا مفهومی است (Conceptual Design) و صرفا چهارچوب اجزای مهم را مشخص می‌کند. جزییات کار، در محل طراحی نوشته می‌شود. توجه کنید جزییات کاملا به نوع محصول بستگی دارد. مهم این است که تیم، ترتیب اولویت‌های مرتبط‌با محصول را به‌خوبی درک کند. مزیت درک زودهنگام زنجیره ارزش این است که دوباره‌کاری‌ها را کاهش می‌دهد و مانع از تکرارهای اجتناب‌پذیر می‌شود.

عوامل حیاتی این مرحله که باید به آن‌ها توجه کرد، تولید و ارزیابی مفهوم (کانسپت) هستند. هریک از کانسپت‌های چندگانه، یک یا چند مورد از الزامات شناسایی‌شده‌ی محصول را شناسایی و ارزیابی می‌کنند تا بهترین تصمیم درباره‌ی انتخاب بهترین راه اتخاذ شود.

تولید کانسپت یا مفهوم

در این مرحله، تیم طراحی جمعیت بیشتری از مخاطبان را به همکاری و تبادل بازخورد دعوت می‌کند تا جزییات مفاهیمی روشن شود که در مرحله‌ی قبل به‌تصویر کشیده شده‌اند. وقتی از مخاطبان صحبت می‌کنیم، منظور گروهی متشکل از متخصصان حوزه‌های مختلف است که می‌توانند در موفقیت ایده‌ها و راه‌حل‌های خلاقانه تأثیرگذار عمل کنند. استقبال از ایده‌های متنوع، بخت نوآوری‌های بهتر را افزایش می‌دهد.

ارزیابی مفهوم

حالا باید از بین کانسپت‌های بالقوه‌ی موجود طراحی مناسب را انتخاب کنیم که مشخصات تعیین‌شده‌ی طراحی محصول را برآورده کند. از این طراحی به‌عنوان پایه‌ی تصمیم‌گیری‌های نهایی استفاده می‌شود. اینجا هم مجددا به تیمی با تخصص‌های متفاوت نیاز داریم که طراحی انتخاب‌شده را از زوایای مختلف ارزیابی کند. کانسپتی که بیش از سایرین به حل‌مسئله نزدیک است و بیشترین الزامات طراحی را برآورده می‌کند، به‌طور دقیق و با جزییات توسعه داده می‌شود.

طراحی مشروح و با جزییات

در این مرحله، کانسپت نهایی انتخاب‌ و اغلب انحرافات رفع شده‌اند. بنابراین، مفهوم انتخابی با جزییات و در ابعاد و مشخصات لازم طراحی می‌شود. یکی از قدم‌های ضروری این مرحله، تولید و آزمایش پروتوتایپی است که تا حد زیادی مشابه با محصول واقعی باشد. به‌منظور اطمینان از جنبه‌های عملی تولید و عرضه، تیم طراحی باید همکاری نزدیکی با واحدهای دیگر مانند تولید و تدارکات داشته باشد.

پایان‌دادن به تکرار طراحی‌ها

تکرار طراحی‌های محصول امری متداول است؛ اما با پاسخ‌دادن به سؤالات زیر می‌توان از برخی موارد غیرضروری اجتناب کرد:

  • ساخت: می‌توانیم محصول را با امکانات خودمان بسازیم؟
  • فروش: قادریم محصولی تولید کنیم که مشتری می‌خواهد؟
  • خرید: قطعات لازم را دراختیار و دردسترس داریم یا باید آن‌ها را سفارش دهیم؟
  • هزینه: برای ساخت یا ایجاد طراحی محصول باید چه هزینه‌ای بپردازیم؟
  • حمل‌ونقل: در‌حال‌ساخت محصولی هستیم که حمل‌ونقل آن از روش‌های معمول ممکن است یا نیاز به حمل‌ونقل ویژه‌ای نیاز دارد؟
  • پایان حیات محصول: این محصول در پایان حیات چگونه ازبین می‌رود؟
  • PRODUCT DESIGN STAGES

    ۳. انواع طراحی محصول

    اغلب طراحی‌ها در یکی از این دو گروه جای می‌گیرند:

    ۱. تقاضا و نوآوری کششی: وقتی طراحی محصول مستقیما از یکی از فرصت‌های بازار بهره می‌گیرد؛ یعنی با کشش تقاضا روبه‌رویم. محصولِ با طرح جدید مشکل محصولِ با طرح قدیمی را حل می‌کند. این اتفاق ازطریق تولید محصولی کاملا جدید یا تنوع‌بخشیدن به محصولات فعلی بازار رخ می‌دهد.

    ۲. اختراع: در این حالت، نوآوری از پیشرفت تکنولوژی و اطلاعات حاصل می‌شود. این اتفاق ازطریق تحقیقات جدید یا طراحی محصول خلاقانه‌ی جدید رخ می‌دهد.

     FACTORS AFFECTING PRODUCT DESIGN

    ۴. عوامل مؤثر در طراحی محصول

    ۱. هزینه: هزینه‌های تولید یکی از عوامل مهمی هستند که طراحی محصول را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. هزینه‌های تولیدی به دو بخش تقسیم می‌شوند: هزینه‌ی مواداولیه و هزینه‌ی نیروی کار. طبیعتا هزینه‌های تولید روی استراتژی قیمت‌گذاری تأثیر می‌گذارند. نکته‌ی مهم این است که قیمت تعیین‌شده باید با ارزش‌گذاری محصول ازطرف مشتریان مطابقت داشته باشد؛

    ۲. ارگونومی: محصول طراحی‌شده باید کاربرپسند باشد و مشتریان به‌راحتی با آن کار کنند. این احتمال وجود دارد که بسته به معیارهای ارگونومیک تغییرات جزیی یا عمده‌ای در طراحی اعمال شود؛ به‌طوری‌که نیازهای ضروری مشتریان برطرف شوند؛

    ۳. نیازهای مشتریان: بی‌تردید نیازها و خواسته‌های مشتریان هم تا حدود بسیار زیادی طراحی محصول را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. به‌همین‌دلیل باید در تمامی مراحل، یعنی از طرح‌های مفهومی گرفته تا پروتوتایپ‌های پیشرفته‌تر، به بازخورد مشتریان توجه کنیم. گاهی اوقات حتی برای راحتی مشتریان بهتر است برخی از پیشرفت‌های تکنولوژیکی محصول را حذف کنیم. همان‌طورکه پیش‌ازاین اشاره کردیم، کاربرپسندبودن محصول یکی از اولویت‌های اصلی فرایند طراحی است؛

    ۴. هویت شرکت: گاهی اوقات رنگ‌ها یا ویژگی‌های محصول، از هویت شرکت تولیدکننده (برند) متأثر می‌شود. برای مثال، لوگوی شرکت یا ویژگی‌های ظریف دیگر روی محصول به‌صورت پنهان یا آشکار درج می‌شود؛

    ۵. مد و فشن و اصول زیبایی‌شناسی: گاهی اوقات هم محصول باید در استایل یا فرم خاصی ظاهر شود. برخی اوقات محصولاتی که از فناوری خاصی استفاده می‌کنند، برای نشان‌دادن بهره‌گیری از این فناوری، طراحی ویژه‌ای دارند. به‌علاوه، روندهای زیبایی‌شناسی روز که اشتیاق مردم بیشتری را جلب می‌کند، روی طراحی تأثیر می‌گذارد؛

    ۶. فرهنگ و محیط: اگر محصولی صرفا برای بازار منطقه‌ای خاص طراحی شود، توجه به فرهنگ و محیط اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. گاهی طراحی محصول در فرهنگی اجتماعی جذابیت دارد؛ اما همان طراحی در کشوری دیگر برخلاف ارزش‌های اجتماعی تلقی می‌شود؛

    ۷. عملکرد: درنهایت، بسته به اینکه محصول چه مشکلی را به چه شیوه‌ای حل می‌کند و چه عملکردی دارد، باید به سبک خاصی طراحی شود.

    CONSIDERATION IN PRODUCT DESIGN

    ۵. ملاحظات و تأملات در طراحی محصول

    در دو قسمت قبل آموزش طراحی محصول، شاهد بودیم این فرایند از پیچیدگی‌ها و ملاحظات زیادی برخوردار است. به‌همین‌دلیل نیز آخرین عنوان چک‌لیست طراحی محصول، به این عنوان اختصاص داده شده است. برخی از عواملی که الزامات ناسازگار فرایند‌ طراحی به‌شمار می‌روند، عبارت‌اند از:

    ۱. حیات اقتصادی: در دنیای کسب‌وکار، هدف تولیدکننده این است که هزینه‌های تولید را به حداقل و سودآوری و فروش را به حداکثر برساند. افزون‌براین، محصولی که با مواد باکیفیت گران‌قیمت تولیدشده، طبیعتا قیمت گران‌تری خواهد داشت. این موضوع باعث می‌شود تولیدکننده بخشی از مشتریان خود را ازدست بدهد. این تناقض معمولا با کاهش کیفیت محصول به‌پایان می‌رسد؛

    ۲. قیمت و ظاهر و ارزش پرستیژ: مشتریان خواهان محصولی هستند که عملکرد و کارایی بسیاری داشته باشد. درعین‌حال، آن‌ها دربرابر جذابیت ظاهری محصول هم بی‌اهمیت نیستند. به‌علاوه، همه‌ی کاربران می‌خواهند محصول را با قیمتی مناسب خریداری کنند. واقعیت این است که ظاهر محصول درمقایسه‌با عملکرد آن در اولویت نیست و حتی نقشی حیاتی در کارایی زیاد محصول ندارد. باوجوداین، وقتی چندین محصول مشابه در بازار وجود دارند، ظاهر محصول هم مزیتی رقابتی محسوب می‌شود؛

    ۳. عملکرد: عملکرد محصول یا چگونگی کارکرد آن، یکی دیگر از عواملی است که باید در ملاحظات طراحی دوباره مطرح شود. به‌یاد داشته باشیم که شاید کاربران نهایی محصولی را به‌دلیل ظاهرش بخرند؛ اما رضایت بلندمدت آن‌ها و خرید دوباره‌ی همان محصول به عملکرد مطلوب آن بستگی دارد؛

    ۴. شرایط نگهداری محصول: محصولی که از قطعات کوچک‌تر ساخته‌شده، به‌دلایل مختلفی هواداران بیشتری بین طراحان و تولیدکنندگان و تعمیرکاران دارد. برای نمونه، یکی از این دلایل آن است که اگر قطعات محصول ساده و مستقل باشند، محصول نهایی انعطاف‌پذیری بیشتری خواهد داشت. چنین محصولی اگر به تعمیرات یا اصلاحات نیاز پیدا کند، ساده‌تر قابل‌تغییر و بهبودی است.

    مثال‌هایی از دنیای واقعی: تقابل طراحی خوب و طراحی بد

    The Bad: Parking Signs in Los Angeles

    تابلوی علائم پارکینگ در لس‌آنجلس

    برای سال‌ها، علائم پارکینگ لس‌آنجلس به‌عنوان نمونه‌ی طراحی اشتباه معرفی می‌شدند. مشکل این تابلوها تلاش برای انتقال اطلاعات بیش‌ازحد بود. رانندگان و مسافران همیشه در درک این تابلوها با مشکل مواجه می‌شدند؛ زیرا مسئولان سعی داشتند قوانین پیچیده‌ی ترافیک را ازطریق اطلاعات زیاد روی تابلوها در مناطق کوچک اطلاع‌رسانی کنند. به تصویر بالا نگاه کنید. این علائم چقدر گیج‌کننده هستند؟

    فرض کنید راننده‌ای هستید که روز سه‌شنبه ساعت نُه صبح، در آن جاده رانندگی می‌کنید. می‌توانید در اینجا پارک کنید؟ سؤالی که خیلی ساده به‌نظر می‌رسد؛ اما به پردازش ذهنی زیادی نیاز دارد. بسیاری از اوقات طراحان محصول باید اطلاعات زیادی را در فضایی کوچک جای دهند. شاید علائم جاده‌های LA مثالی افراطی باشد؛ ولی همه‌ی ما این مشکل طراحی را در بسیاری از اپلیکیشن‌های تلفن‌همراه دیده‌ایم. راه دیگری برای طراحان محصول وجود ندارد؟

    The Good: Nikki Sylianteng’s Parking Sign

    علائم پارکینگ Nikki Sylianteng

    این علائم به‌صورتی طراحی شده‌اند که همه‌ی اطلاعات را منتقل می‌کنند و درعین‌حال، درک آن‌ها ساده است. علائم پیشنهادی نیکی (طراح) سرانجام در لس‌آنجلس به‌صورت آزمایشی استفاده شدند. اما چرا این طراحی خوب عمل می‌کند؟

    در مرحله‌ی اول، این علائم کاربرمحور هستند. نیکی متوجه شده بود رانندگان به‌سادگی فقط می‌خواهند بدانند می‌توانند در جایی پارک کنند یا خیر. «بله یا خیر»: این‌ همه‌ی چیزی بود که رانندگان به آن احتیاج داشتند. در مرحله‌ی بعد، او از تصاویر برای انتقال اطلاعات استفاده کرده بود نه متن نوشتاری. رنگ سبز نشانگر «بله» (امکان پارک) و رنگ قرمز نشانگر «خیر» (نبود امکان پارک) بود. ضمن اینکه طراحی او برای افرادی نیز مفید بود که به کوررنگی مبتلا بودند؛ زیرا رنگ قرمز (نشانه‌ی پارک نکنید) حاوی هاشورهای واضحی بود. حالا وقتی به علامت نگاه می‌کنید، به‌سادگی می‌فهمید سه‌شنبه ساعت نُه صبح، پارک‌کردن مجاز نیست. هاشورها در چشم‌به‌هم‌زدنی پاسخ شما را می‌دهند.

    The Bad: LazorOffice.com

    وبگاه LazorOffice.com

    وبگاه LazorOffice.com نمونه‌ای از وبگاه‌هایی است که آن‌ها را MMN یا «ناوبری گوشت مرموز» می‌نامند. مشکل این دست وبگاه‌ها، لینک‌هایی است که تا وقتی کاربر روی آن‌ها کلیک نمی‌کند، مقصد خود را نمی‌داند. MMN در طراحی وبگاه عاملی منفی محسوب می‌شود؛ زیرا قابلیت کشف عناصر ناوبری را کاهش می‌دهد. درواقع MMN بار شناختی را به کاربران تحمیل می‌کند؛ چراکه آن‌ها باید حدس بزنند چگونه در وبگاه حرکت کنند یا اینکه با کلیک روی لینک احتمالاچه اتفاقی می‌افتد.

    اگر فکر می‌کنید این ویژگی منفیِ طراحی مختص وبگاه‌های قدیمی است، کافی است مدتی در برخی وبگاه‌های امروزی تأمل کنید تا شگفت‌زده شوید. برای مثال، Lazor Office یکی از شرکت‌های طراحی است که خانه‌های پیش‌ساخته را برای مشتریان کامل و آماده می‌کند. وقتی وارد این وبگاه می‌شوید، تصاویری مشاهده می‌کنید که شما را به تعامل دعوت نمی‌کنند. پایین صفحه نیز عکس‌های کوچک‌تری ردیف شده‌اند که اصلا مشخص نیست با کلیک روی آن‌ها به کجا می‌رسید.

    این موضوع را حتما به‌یاد داشته باشید که عبارتی مانند «کلیک کنید تا متوجه شوید» و نظیر آن، به‌هیچ‌عنوان پیشنهاد خوبی برای تجربه‌ی کاربری (UX) نیستند. پس، همیشه لینک‌های خود را برچسب‌گذاری کنید. هیچ کاربری دوست ندارد روی لینک‌های مرموز کلیک کند!

    تبلیغات
    داغ‌ترین مطالب روز

    نظرات

    تبلیغات