کدامیک از جنبههای عملکردی و احساسی زمانی که نادیده گرفته میشوند مردم را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهند؟ چه چیزی باعث میشود مردم نتوانند مشکلات خود را بهخوبی ابراز کنند؟ سه احساس مهم در زندگی هر فردی وجود دارد که اگر بهخوبی به آنها رسیدگی شود کمک میکند ارتباط بهتری با اعضای خانواده، والدین، کارمندان یا کارفرماهای خود داشته باشند. درک کردن این احساسات شاید ساده به نظر برسند؛ اما در تکتک تصمیمهایی که میگیریم دخیل هستند. در ادامهی این مقالهی زومیت به بررسی این احساسات و تأثیری که روی زندگی ما دارند میپردازیم.
اشتباه کردن
همهی انسانها بهطور طبیعی بعد از اشتباه کردن، احساس غم و اندوه میکنند. به جای اینکه از خودمان بپرسیم «آیا امکان دارد در این قسمت اشتباه کرده باشم؟» همهی ما دوست داریم با واقعیت بجنگیم تا ثابت کنیم که اشتباه نکردهایم. اینکه خودتان را زیر سؤال نبرید، ممکن است عواقب فاجعهآمیزی روی حرفهی کاری و فرصتهای زندگی شما داشته باشد. موضوع را با شرح یک مثال بیشتر توضیح میدهیم: فرض کنید آلیسون یک معمار است و میخواهد شغلش را تغییر دهد. او به اندازهی کافی درآمد ندارد و شغل فعلی به هیچ عنوان نمیتواند او را راضی نگه دارد. اما او احساس میکند که گیر افتاده است و توانایی انجام هیچ کار دیگری را ندارد. او فکر میکند تواناییهایش محدود است و نمیتواند برای ورود به صنعت دیگری از آنها استفاده کند؛ درصورتیکه اشتباه فکر میکند.
آلیسون قادر نیست خودش را در نقش دیگری تصور کند و خودش را قانع کرده است که از عهدهی انجام کار دیگری برنمیآید. او میتواند یک مدیر پروژهی عالی در طراحی محصولات نرمافزاری باشد؛ اما از آنجایی که هیچ شناختی از این سمت شغلی ندارد، نمیتواند خودش را در این نقش تصور کند. آلیسون باید احساس اشتباه کردن را کنار بگذارد و مطمئنا به محض اینکه خودش را از شغل فعلی نجات دهد، فرصتهای بیشماری برایش مهیا خواهد شد.
آسیب زدن به دیگران
یکی از بدترین احساسات دنیا این است که متوجه شویم ما دلیل درد و رنج کشیدن دیگران هستیم. این یک واقعیت است که انسانها از اینکه به دیگران آسیب وارد کنند متنفر هستند. متأسفانه برخی برای جلوگیری از احساس عذاب وجدان، انکار میکنند که به شخصی آسیب وارد کردهاند. درحالیکه انکار این موضوع روی روابط و پیشرفت موقعیت شغلی تأثیرگذار است. بهعنوان مثال فرض کنید راجر مدیر ارشد یک شرکت مدیریت داده است. او ۱۵ کارمند دارد که گزارش شغلی خود را برای او ارسال میکنند. یکی از اعضای تیم به نام سارا با رئیسش راجر مشکل دارد. تحقیقات بیشتر نشان داده است که سارا روابط خوبی با پدرش ندارد و برخی رفتارهای راجر او را به یاد پدرش میاندازد. رفتارهای راجر از طرف کارمندان دیگر قابل قبول است؛ اما باعث اختلال استرس در سارا میشود. راجر خیلی راحت میتواند منکر این قضیه شود و ادعا کند که هیچ آسیبی به سارا وارد نمیکند؛ اما این رفتار هیچ سودی برای بهبود روابط آنها نخواهد داشت. مطمئنا این رفتار راجر از روی عمد نیست؛ اما نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که باعث ناراحتی سارا میشود. او باید با سارا صحبت کند و ببیند دقیقا کدام رفتارش باعث ناراحتی او میشود و سپس سعی کند رفتارش را تغییر دهد. مسئولیتپذیری راجر در این شرایط از چشم هیچ شخصی مخصوصا مدیر اجرایی پنهان نخواهد ماند.
احساسات دردناک
اغلب ما انسانها تمایلی به درک احساسات دردناکمان نداریم. داد میزنیم، مبارزه میکنیم و میجنگیم؛ اما به این فکر نمیکنیم که دقیقا چه چیزی ما را تا این اندازه اذیت کرده است. اگر یاد بگیریم چگونه میتوانیم احساسات دردناک خود را ابراز کنیم، تقریبا تمام مشکلات حل نشدنی زندگی حل خواهد شد. بهعنوان مثال زندگی عمر را در نظر بگیرید. همسر او گفته است که دوستش دارد؛ اما نمیتواند بیشتر از این به زندگی مشترک با او ادامه دهد و درنتیجه از یکدیگر جدا شدهاند. تجربههای ناموفق زندگی شخصی میتوانند روی سایر قسمتهای زندگی فرد تأثیر بگذارند. در این مثال عمر نمیتواند تصمیم همسرش را عوض کند و باید کاری کند که بتواند با واقعیت زندگی خود کنار بیاید. اگر از عهدهی چنین کاری برنیاید، باید عواقب ناشی از این موضوع بر سایر جنبههای زندگی خود را بپذیرد.
برای عبور از مشکلات زندگی باید با احساسات دردناک روبهرو شوید و آنها را درک کنید. گریه کنید، عصبانی شوید و احساسات شخصی خود را با صدای بلند بیان کنید. اشخاص دیگر را درگیر احساسات خود نکنید این کار فقط شرایط را از چیزی که هست پیچیدهتر میکند. تنها درصورتی با دیگران درد دل کنید که خودشان از شما خواسته باشند. برای گذر از هر نوع احساسی باید آنها را درک کنید تا سریعتر بتوانید از آنها عبور کنید.
نظرات