داستان کارمندی که از پنج مصاحبه خود با کمپانیهای بزرگ سیلیکون ولی، پیشنهاد همکاری گرفت
ژیائوهان زنگ، داوطلبی که داستان خود را در وبسایت مدیون منتشر کرده است، در مدت پنج روز از ۲۴ تا ۲۸ جولای سال ۲۰۱۷ با پنج شرکت لینکدین، سیلزفورساینشتین (Salesforce Einstein)، گوگل، ایربیانبی (Airbnb) و فیسبوک مصاحبه کرده و از همهی این پنج شرکت پیشنهاد کار دریافت کرده است. داستان او را در ادامه از زبان خودش میخوانیم:
این مصاحبه تجربهی بسیار خوبی بود و من فکر میکنم که تمام تلاشهایم به نتیجه رسیده است، بنابراین تصمیم گرفتم در این مورد مطالبی برای شما بنویسم. در این مقاله قصد دارم به شما بگویم که خودم را برای این مصاحبهها چگونه آماده کردم و روند مصاحبه را برای شما تشریح کنم و نظرم را در مورد این ۵ شرکت برای شما بگویم.
همه چیز از کجا و چگونه آغاز شد؟
من تقریبا ۳ سال در شرکت گروپون بودم و این اولین شغل من در زندگی بود. در آن دوره با تیم فوقالعادهای روی پروژههای عالی و جالبی کار میکردم. تیم ما چیزهای جالبی میساخت و در شرکت بسیار تأثیرگذار بود و مقالاتی نیز چاپ میکرد. اما من احساس کردم توانایی یادگیریام کم شده است؛ درحالیکه دوست داشتم روز به روز چیزهای بیشتری یاد بگیرم. من بهعنوان یک مهندس نرمافزار در شیکاگو، فرصتهای شغلی زیادی در شرکتهای بزرگ داشتم و شرکتهای بزرگ من را به سوی خودشان جذب میکردند.
زندگی کوتاه است و زندگی حرفهای کوتاهتر. پس از صحبت کردن با همسرم و گرفتن موافقت و رضایت او، تصمیم گرفتم دست به کار شوم و شغلم را برای اولین بار در زندگی تغییر دهم.
آمادهسازی
اگرچه من علاقهمند به موقعیتهای نرمافزاری و یادگیری ماشین هستم، ولی موقعیتهای شغلی این ۵ شرکت کمی با شغل مورد علاقهی من متفاوت هستند و روند مصاحبه بهنحو دیگری در حال پیش رفتن است. سه مورد از شرکتها به مهندس یادگیری ماشین (لینکدین، گوگل، و فیسبوک)، یکی از آنها به مهندس داده (سیلزفُرس) و یکی از آنها هم به مهندس نرمافزار عمومی (ایرایانبی) نیاز دارد. بنابراین من باید خودم را برای سه زمینه متفاوت آماده کنم: کدنویسی؛ یادگیری ماشین؛ طراحی سیستم.
چون من یک شغل تمام وقت داشتم، دو الی سه ماه طول کشید که خودم را برای این فرصتهای شغلی جدید آماده کنم.
کدنویسی
البته به نظر من نمیتوان با مصاحبه، تواناییهای خود را در این موقعیت شغلی نشان دهید و اگر هم بتوانید نخواهید توانست همه مهارتهای خود را نشان دهید. در واقع تقریبا هیچ راهی برای اینکه شما ثابت کنید یک مهندس خوب هستید وجود ندارد و دستیابی به این موقعیت شغلی از طریق مصاحبه بسیار سخت است.
من خودم برای رسیدن به این موقعیت شغلی بیشتر از لیتکد و گیکسفورگیکس استفاده کردم و دراین زمینهها تمرین کردم، اما هکررنک و لینتکد هم نمونههای خوبی هستند که شما میتوانید از آنها استفاده کنید. من در چند هفتهی ابتدایی روی ساختارها و الگوریتمهای دادهای مشترک کار کردم. سپس سراغ زمینههایی رفتم که کمتر با آنها آشنایی داشتم و در آخر هم برای رفع مشکلات عادی و پرتکرار تلاش کردم. به خاطر محدودیتهای زمانی که داشتم، مجبور شدم روزانه روی دو مورد مسئله کار کنم. برخی از تفکرات من در این زمینهها عبارتاند از:
- زیاد تمرین کردن. هیچ چیز بهتر از تمرین زیاد در یک زمینه برای استادی در آن نیست.
- به جای اینکه روی ۶۰۰ مسئلهی لیتکد کار کنم، ترجیح دادم تعداد مسئلهها را محدود کنم و روی هر مسئله خیلی زیاد کار کنم که کامل به آن مسلط شوم. من موفق شدم در مجموع روی ۷۰ مسئله کار کنم که فکر میکنم همین تعداد هم برای من کافی است. به نظرم اگر ۷۰ مسئله به شما کمک نکند و شما نتوانید از پس ۷۰ مسئله بربیایید، حتما در مواجهه با ۷۰۰ مسئله هم دچار مشکل خواهید شد.
- کار کردن روی سختترین مسائل. وقتی شما بر سختترین مسائل چیره شوید، بقیه برای شما آسان خواهند شد.
- اگر روی یک مسئله بیش از دو ساعت زمان صرف کردید، جواب و راه حل را بررسی کنید. ارزش ندارد زمانی بیش از دو ساعت صرف حل یک مسئله کنید.
- بعد از حل کردن مسئله، جواب را چک کنید. من گاهی اوقات وقتی جواب بعضی از مسائل را بررسی میکنم از هوشمندانه بودن آنها تعجب میکنم، مخصوصا جوابهای مربوط به پایتون.
- از زبانی استفاده کنید که بیشتر از همه زبانها به آن مسلط هستید؛ چراکه وقتی به یک زبان مسلط باشید، راحتتر خواهید توانست با فردی که از شما مصاحبه میگیرد، ارتباط برقرار کنید.
طراحی سیستم
این زمینه تشابه زیادی با تجربه کار واقعی دارد. هنگام مصاحبه سؤالات زیاد و متنوعی ممکن است از شما پرسیده شود: سؤالاتی در مورد معماری سیستم، طراحی شیءگرا، طراحی دیتابیس، طراحی سیستم توزیع، مقیاسپذیری و ...
منابع آنلاین زیادی وجود دارند که میتوانند به شما برای آمادهسازی کمک کنند. من بیشتر وقتم را صرف خواندن مقالههایی در مورد مصاحبههای طراحی سیستم، معماری سیستمهای بزرگ و مطالعات موردی کردم.
اگرچه مصاحبههای طراحی سیستم میتوانند شامل موضوعات زیاد و متنوعی باشند، ولی شما میتوانید با کارکردن و یادگیری چند زمینه کلی و عمومی، در مصاحبه بسیار قوی ظاهر شوید:
- ابتدا سعی کنید به درکی جامع از چیزهایی که به آنها نیاز دارید برسید. سپس به طراحیهای سطح بالا و در نهایت هم به جزئیات اجراسازی بپردازید. قبل از بررسی پیشنیازها، سمت جزئیات نروید.
- هیچ طرح کامل و بیعیب و نقصی از سیستم وجود ندارد. به دنبال برطرف کردن خواستههایی باشید که از طرح شما میخواهند، نه اینکه بخواهید سیستم را کامل کنید.
با توجه به مواردی که گفتیم، بهترین راه برای تمرین و یادگیری طراحی سیستم این است که یک سیستم را خودتان از نو طراحی کنید تا تجربه کسب کنید و این باید کار هر روز شما باشد. بهجای اینکه فقط بهکارهای کوچک بپردازید، بهصورت عمقی سراغ ابزارها، چارچوبها و سایر مواردی بروید که ممکن است از آنها استفاده کنید. بهعنوان مثال اگر شما از اچبیس استفاده میکنید، بهجای اینکه از کلاینت برای اجرای برخی از دیدیالها (زبان تعریف دادهها) استفاده کنید، سعی کنید در مورد ساختار و معماری کلی آن (مثل جریان خواندن یا نوشتن، چگونگی ثبات اچبیس، اینکه تراکمهای بزرگ و کوچک چه کار میکنند و اینکه از کَش الآریو و بلومفیلتر در کجای سیستم استفاده میشود) اطلاعات بیشتری کسب کنید.
کنجکاو باشید و سعی کنید شبیه به اسفنجی باشید که هرچه میبیند، به خود جذب میکند
شما میتوانید اچبیس و کاساندرا را باهم مقایسه کنید و شباهتها و تفاوتهای آنها در طراحی را بررسی کنید. اگر این کارها را انجام دهید، وقتی از شما بخواهند که یک فروشگاه پایگاهداده کلید-مقدار طراحی کنید، مشکلی نخواهید داشت. بسیاری از ,بلاگها هم هستند که میتوانند منبع قدرتمندی از دانش برای شما باشند، مثل هکر، نون و بلاگهای سایر شرکتها و همچنین مستندات رسمی پروژههای متن باز. مهمترین نکته برای شما این است که کنجکاو باشید و سعی کنید شبیه به اسفنجی باشید که هرچه میبیند به خود جذب میکند.
یادگیری ماشین
مصاحبههای یادگیری ماشین میتوانند به دو دسته تئوری و طراحی محصول تقسیم شوند.
اگر شما در زمینهی یادگیری ماشین تجربه داشته باشید و واقعا در دورههای آن بهخوبی کار کرده باشید نیازی به کتاب ندارید؛ ولی اگر بیتجربه باشید باید چندین کتاب در مورد آن بخوانید. کتابهای کلاسیک مثل عناصر یادگیری آماری، تشخیص و شناخت الگو و یادگیری ماشین، انتخابهای خوبی برای شما هستند و اگر شما به زمینهی خاصی علاقهمند هستید میتوانید حتی کتابهای بیشتری در آن مورد بخوانید.
شما باید مفاهیم پایهای مثل واریانس بدهبستان، بیشبرازش، گرادیان کاهشی، رگولاریزیشن ال۱ یا ال۲، قضیه بیز و ... را یاد بگیرید. سعی کنید فرمولهای رایج مثل قضیه بیز و مدلهای معروف و شناختهشده مثل رگرسیون لجستیک و ماشین بردار پشتیبانی (SVM) را یاد بگیرید. سعی کنید در ابتدای کار از مدلهای ساده مثل درختتصمیم، و خوشهبندی کی-میانگین استفاده کنید. اگر میخواهید چند مدل به رزومه خود اضافه کنید، سعی کنید مدلهایی اضافه کنید که بیشترین دانش را در مورد آنها دارید و میتوانید در مورد معایب و مزایای آن نظر دهید.
برای یادگیری ماشین طراحی محصول، سعی کنید روند کلی و عمومی ساختن آن را بررسی کنید و یاد بگیرید. من اقدامات زیر را برای این کار انجام دادم:
- بدانید که هدف شما چیست: پیشبینی، پیشنهاد و توصیه، خوشهبندی، جستوجو و ...
- از الگوریتم مناسب استفاده کنید: با نظارت در مقابل بدون نظارت، طبقهبندی در مقابل رگرسیون، مدل خطی تعمیمیافته؛ درخت تصمیم، شبکه عصبی و ... . سعی کنید برای انتخاب خود دلیل مناسب داشته باشید.
- استفاده از مشخصههای مهندسی مرتبط با موضوع بر اساس دادههای در دسترس.
- انتخاب معیار با توجه به عملکرد مدل.
- نظر دادن در مورد اینکه چگونه مدل را برای تولید، بهینهسازی کنید.
من دوباره قصد دارم شما را به داشتن کنجکاوی و یادگیری بیشتر دعوت کنم. سعی کنید دائم در حال یادگیری باشید. سعی کنید فقط از API برای اسپارک اماللیب یا ایکسجیبوست استفاده نکنید و در عوض سعی کنید بفهمید چرا گرادیان کاهشی تصادفی برای عملیات توزیع مناسب است یا اینکه بفهمید ایکسجیبوست چه تفاوتی با جیبیدیتی دارد.
روند مصاحبه
من ابتدا با پاسخ به پیامهای موجود در لینکدین و تقاضای پاسخ شروع کردم. بعد از اینکه نتوانستم یک استارتاپ قوی بزنم (که البته بعدا موفق شدم) ماهها به سختی تمرین کردم و با کمک فرد استخدامکننده توانستم برنامهای یک هفتهای در بیاِریا برای خودم ترتیب بدهم. من به مدت ۵ روز کامل در حال مصاحبه کردن با حدود ۳۰ نفر مصاحبهکننده از بهترین شرکتهای فناوری دنیا بودم و خوشبختانه پیشنهادات کاری زیادی از ۵ مورد از آنها دریافت کردم.
مصاحبهی تلفنی
تمام مصاحبههای تلفنی استاندارد هستند و تنها تفاوت میان آنها مدت زمان آنها است: بعضی از شرکتها مثل لینکدین یک ساعت طول میکشد و برای از شرکتهای دیگر مثل فیسبوک و ایربیانبی ۴۵ دقیقه.
مهارت و تخصص در مصاحبهی تلفنی بسیار مهم است و از آنجایی زمان، مسئله مهمی حین مصاحبهی تلفنی است، شما تنها یک بار میتوانید شانس خود را برای موفقیت در مصاحبه امتحان کنید. در این نوع مصاحبهها باید بهسرعت، نوع مسئله را شناسایی کنید و سریعا بهترین جواب را برای آن پیدا کنید. سعی کنید در مورد طرز تفکر و مقاصد خود با مصاحبهکننده حرف بزنید. البته این کار شاید در ابتدا از سرعت شما کمی بکاهد؛ ولی ارتباط برقرار کردن در مصاحبه از هر چیز دیگری مهمتر است. سعی کنید جواب را از حفظ برای مصاحبهکننده نگویید؛ چراکه او به احتمال زیاد متوجه این امر خواهد شد. شرکتها برای موقعیت شغلی یادگیری ماشین، از مهارتهای مربوط به آن سؤال میکنند، پس سعی کنید مهارتهای خود را در این زمینه افزایش دهید.
من برای اینکه از زمان بهترین استفاده را ببرم سه مصاحبهی تلفنی به فاصلهی یک ساعت در بعدازظهر انجام دادم. نقطهی مثبت کار این بود که با مصاحبهی اول، دست شما برای مصاحبه دوم گرم میشود و آمادهتر میشوید. نقطهی منفی این کار این است که اگر مصاحبهی اول خوب پیش نرود، شما برای مصاحبه بعدی احساس خوبی نخواهید داشت. به همین دلیل من این کار خودم را برای همهی افراد توصیه نمیکنم.
شرکتها برای موقعیت شغلی یادگیری ماشین، از مهارتهای مربوط به آن سؤال میکنند
اینکه شما با چند شرکت متفاوت بهطور همزمان مصاحبه کنید، مزایای خاص خودش را دارد. مثلا خود من وقتی با لینکدین و فیسبوک مصاحبه کردم و پس از اولین مصاحبه تلفنی قبول شدم، دیگر نیازی به مصاحبه تلفنی ایربیانبی و سیلزفرس نداشتم. جالب است که بدانید حتی گوگل هم بعد از اینکه متوجه شد من ۴ مصاحبهی دیگر نیز در هفته دارم، از گرفتن مصاحبهی تلفنی خودش با من چشمپوشی کرد و من را مستقیما به مصاحبهی اصلی دعوت کرد. البته من میدانستم که هفتهی خستهکنندهای در پیش دارم، ولی هیچ کس نمیتواند دعوت گوگل را نادیده بگیرد.
لینکدین
اولین مصاحبه اینترنتی من در سانیویل کالیفرنیا برگزار شد. ادارهی آنجا بسیار تمیز بود و افراد آن نیز بسیار حرفهای به نظر میرسیدند. هر کدام از جلسات یک ساعت بودند. سؤالات مربوط به برنامهنویسی و کدنویسی استاندارد بودند، اما بازارهای یادگیری ماشین کمی سخت بودند. من یک ایمیل از طرف منابع انسانی خود دریافت کردم که حاوی مطالبی برای آمادهسازی بود. این مطالب برای من بسیار مفید واقع شدند. من شنیده بودم که لینکدین در سیلیکون ولی بهترین غذاها را دارد و باید به شما بگویم که اگر بهترین غذا را نداشت، قطعا یکی از بهترین غذاها را داشت.
به نظر میرسد از زمان پیوستن لینکدین به مایکروسافت، سنگینی بار مالی این شرکت کم شده و اثرات خوبی روی لینکدین گذاشته است. ویدیوها و تبلیغات حرفهای لینکدین بسیار جذاب هستند. بههمان اندازه که یک شرکت روی رشد حرفهای خود کار میکند، لینکدین رشد کارکنانش را در اولویت قرار میدهد. بسیاری از تیمها از جمله تیمهای تبلیغاتی در حال گسترش و توسعه خود هستند و آنقدر سریع پیشرفت میکنند که شما علاقهمند میشوید به آنها بپیوندید.
سیلزفُرس انیشتین
پروژههای قوی و برتر، نیازمند تیمهای قوی و برتر هستند. پروژههای سیلزفرس اینگونه و توسط چنین تیمهایی اداره میشود. این تیمها جدید هستند و چیزی شبیه به استارتاپ هستند. محصول توسط اسکالا ساخته میشود، بنابراین کد تایپسیفتی واقعی و حقیقی در آنجا مورد استفاده قرار میگیرد. صحبتها و گفتوگوهای باشکوهی در کتابخانهی آپتیموسپرایم توسط متیو تاوبین در اسکالادیز شیکاگو سال ۲۰۱۷ و لیا مکگویر در اسپارکسامیتوست سال ۲۰۱۷ ما من انجام شد.
من در اداره پالوآلتو با آنها مصاحبه کردم. تیم آنها دارای فرهنگی منسجم و تعادل زندگی کاری در آنجا فوقالعاده است. همه به کاری که میکنند علاقه دارند و از انجام آن لذت میبرند. مصاحبهی آنها ۴ جلسه طول کشید و نسبت به سایر جاها کوتاهتر بود، ولی ای کاش میتوانستم مدت بیشتری در آنجا حضور داشته باشم. متیو بعد از مصاحبه من را به گاراژ اچپی برد.
گوگل
مسلما گوگل یک رهبر تمام عیار در این صنعت است و من چیز تازهای ندارم که در مورد آنها بگویم که تا به حال نشنیده باشید. این شرکت بسیار بسیار بزرگ است. ۲۰ دقیقه طول کشید تا با دوچرخه بتوانم نزد دوستانم در آنجا بروم. آنجا یکی از بهترین مکانها برای سازندگان و توسعهدهندگان است.
من در یکی از ساختمانهای این شرکت در مانتینویو مصاحبه کردم و نمیدانم که دقیقا کجا بود؛ چراکه آنجا بسیار بزرگ است. افراد مصاحبهکننده بسیار باهوش به نظر میرسیدند و وقتی شروع به صحبت کردن میکردند حتی باهوشتر از تصور بودند. کار کردن با چنین افرادی بسیار لذتبخش است.
من در حین مصاحبه خودم با شرکت گوگل متوجه شدم که تجزیه و تحلیل پیچیدگی الگوریتم برای آنها بسیار مهم است.
ایربیانبی
این شرکت با داشتن یک دفتر بسیار شیک، برای توسعهی سریع بسیار مناسب است. دفتر آنها در سیلیکون ولی است. این شرکت با داشتن محصولات جدید مثل Experiences، رزرو رستورانها، بازاری قوی و توسعهی خود در کشور چین، بسیار قدرتمند شده است. اگر فردی ریسکپذیر و خواهان پیشرفت سریع باشید، من این شرکت را به شما پیشنهاد خواهم کرد.
مصاحبه ایربیانبی در مورد کدنویسی کمی منحصربهفرد است؛ چراکه فرد باید در یک محیط یکپارچه توسعه نرمافزار کدنویسی کند، بنابراین کدها باید کامپایل شوند و پاسخ صحیحی ارائه دهند. بعضی از مسائل واقعا سخت هستند.
در مصاحبههای آنها باید بتوانید بهصورت متقابل با یک تیم همکاری کنید و همچنین مهارتهای مختلفی در زمینههای مختلف به طور همزمان داشته باشید. بنابراین حتی اگر فردی در کار خود فوقالعاده حرفهای هم باشد، ضمانتی وجود ندارد که حتما در مصاحبه پذیرفته شود. آنها از من دو عملکرد و مهارت متفاوت درخواست کردند که برای من بسیار لذتبخش بود. من پس از چند مصاحبه رضایت آنها را جلب کردم.
در مجموع من فکر میکنم که مصاحبهی اینترنتی ایربیانبی سختترین مصاحبه بود: مسائل آن بسیار سخت بودند، زمان مصاحبه بسیار طولانی بود و آنها از من چندین مهارت مختلف میخواستند. اگر شما به این شرکت علاقه دارید باید ارزشهای بنیادی آنها را درک کنید.
فیسبوک
یکی از غولهایی که هنوز هم به سرعت در حال رشد است و در مقایسه با گوگل کوچکتر و سریعتر است، فیسبوک است. آنها با سرمایهگذاری در رسانه اجتماعی، هوش مصنوعی و واقعیت مجازی به فکر ساختن آیندهای موفق برای خود هستند. فیسبوک با داشتن افراد موفقی مثل یانلیکون و یانگکینگ جیا، مکان بسیار مناسبی برای افرادی است که به دنبال یادگیری ماشین هستند.
من در ساختمان ۲۰ مصاحبه کردم. این ساختمان همانجایی است که دفتر زاکربرگ در آنجا است و باغی روی پشت بام آن و منظرهای از اقیانوس دارد.
وقتی من مصاحبه کردم، آنها به من نگفتند که جوابهای من درست هستند یا خیر؛ ولی خودم فکر میکردم که جوابهای درستی ارائه دادهام. ظهر چهار روز پیش سردرد گرفتم و هرچه گذشت بهتر نشدم. من تا بعدازظهر سعی کردم، ولی فکر میکردم درست پیش نرفتهام. وقتی متوجه شدم که آنها به من پیشنهاد شغلی دادهاند، کمی متعجب شدم.
من فکر میکنم افرادی که در فیسبوک کار میکنند، به بینش و آیندهی شرکت ایمان دارند و به کاری که میکنند افتخار میکنند. به نظرم فیسبوک بهعنوان یک شرکت با نیم تریلیون سرمایه، جایی عالی برای افرادی است که به دنبال موفقیت شغلی میگردند.
مذاکره
این مبحث بسیار طولانی است و من قصد ندارم آن را در این مقاله بهطور کامل توضیح دهم، اما بعضی از چیزهایی که فکر میکنم مهم هستند، عبارتاند از:
- حرفهای باشید
- قدرت و مهارت خود را بشناسید
- به تیمها و پروژهها علاقه نشان دهید
- صبور باشید و اعتماد به نفس داشته باشید
- قاطع و در عین حال مؤدب باشید
- هرگز دروغ نگویید
شکست من در مصاحبه با شرکت دیتابریکس
شکست مقدمه پیروزی است و این امر مشمول مصاحبه هم میشود. من قبل از اینکه در مصاحبه با ۵ شرکت موفق شوم در مصاحبه با شرکت دیتابرکیس شکست خورده بودم.
در ماه آوریل، شیانگروی از طریق لینکدین با من تماس گرفت و از من خواست به تیم اسپارک اماللیب ملحق شوم. من به چند دلیل بسیار هیجانزده بودم. اول اینکه من از اسپارک استفاده میکنم و عاشق اسکالا هستم، دوم اینکه مهندسان دیتابریکس بسیار خوب هستند و سوم اینکه اسپارک در حال ایجاد یک انقلاب در عرصه دنیای دادهها است. این موقعیتی بود که من نباید به همین راحتی از دست میدادم؛ بنابراین پس از چند روز شروع به مصاحبه کردم.
ولی روند مصاحبهی آنها بسیار طولانی بود که مشمول یک پرسشنامه قبل از مصاحبه، یک مصاحبهی تلفنی، تکلیفی برای کدنویسی و یک مصاحبهی کامل اینترنتی میشد. من موفق شدم به مصاحبهی اینترنتی آنها در دفترشان در سانفرانسیسکو برسم. فرد مصاحبهکننده بسیار باهوش و در عین حال متواضع بود. من در حین مصاحبه حس میکردم که سمت محدودیتها کشیده میشوم. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه یک جلسهی فاجعهبار برای من به وجود آمد. من در این جلسه بهدلیل عدم مهارت کافی و آمادگی قبلی شکست خوردم. شیانگروی بعد از شکست من با من بسیار مهربانانه رفتار کرد و من از گفتوگو با او لذت بردم.
جواب مصاحبهی من بعد از چند روز به دستم رسید و من رد شده بودم. البته انتظارش را هم داشتم، ولی با این وجود ناراحت شدم. اگرچه من فرصت کار کردن در آن شرکت را از دست دادم، ولی برای آنها از صمیم قلب آرزوی موفقیت میکنم.
صحبتهای نهایی
- عمر کوتاه است و عمرشغلی کوتاهتر. سعی کنید در زمان مناسب، بهترین حرکت را انجام دهید.
- مصاحبهکنندگان جدای از اینکه کارشان را انجام میدهند، میتوانند دوستان خوبی برای شما باشند.
- همیشه در حال یادگیری باشید و نسبت به همه چیز کنجکاوی نشان دهید.
- مذاکره برای رضایت شغلی بسیار مهم است.
- اینکه به شما پیشنهاد شغلی داده شود، تنها بخش کوچکی از زندگی شما است؛ پس سعی کنید روزبهروز بهتر از قبل شوید.
تغییر شغل من کار بسیار سخت و طاقتفرسایی بود؛ چون من همزمان کار میکردم و خودم را برای شغل جدید آماده میکردم. من شبها تا ساعت یک بیدار میماندم و صبحها ساعت هشت و نیم سر کار میرفتم. من خودم را کاملا وقف تغییر در زندگی کرده بودم.
اینکه شما با پنج شرکت بسیار بزرگ در پنج روز مصاحبه کنید، کاری ریسکی و پرتنش است و من این کار را به شما پیشنهاد نمیکنم؛ مگر اینکه برنامه بسیار دقیق و فشردهای داشته باشید. البته این سختیها مزایای خاص خودش را دارد.
من از اینجا از تمام افرادی که به من کمک کردند تشکر میکنم. این افراد وقت باارزش خودشان را برای من صرف کردند و در نهایت هم از خانوادهام به دلیل حمایتهایشان تشکر میکنم.
نظرات