لوگو برند TSMC

داستان برند TSMC؛ غول تراشه‌ساز تایوانی که دنیا را می‌گرداند

سه‌شنبه 7 اسفند 1403
مطالعه 17 دقیقه
۹۰ درصد از پیشرفته‌ترین تراشه‌های دنیا در شرکت تایوانی TSMC ساخته می‌شود؛ این داستان شکل‌گیری و قدرت‌گرفتن یک غول یک تریلیون دلاری است.
تبلیغات

در یک دفتر کار با دیوارهای چوبی، مشرف به تایپه و کوه‌های پوشیده از جنگل اطراف پایتخت تایوان، موریس چانگ کتاب دانشگاهی قدیمی با عنوان «مقدمه‌ای بر سیستم‌های VLSI» را که پیچیدگی‌های طراحی تراشه‌های کامپیوتری را توضیح می‌داد، با احترام از داخل قفسه بیرون آورد و به تاریخ انتشار آن اشاره کرد: سال ۱۹۸۰.

چانگ تأکید کرد که تاریخ انتشار کتاب بسیار مهم است، چون این کتاب درسی که بیش از چهار دهه پیش منتشر شده بود، اولین قطعه از پازلی بود که در ذهن او کنار هم قرار گرفت و نه‌تنها مسیر حرفه‌ای‌اش، بلکه سرنوشت کل صنعت جهانی الکترونیک را متحول کرد.

این مطلب به‌مناسبت سالگرد تأسیس TSMC به‌روز شد.

بینشی که موریس چانگ از این کتاب به دست آورد، در عین سادگی، بی‌نهایت عمیق بود: این ایده که ریزپردازند‌ه‌ها که مغز کامپیوترها محسوب می‌شوند، می‌توانند در یک مکان طراحی و در جایی دیگر تولید شوند. این تفکر برخلاف رویه‌ی استاندارد صنعت نیمه‌هادی در آن زمان بود، چون بیشترین سود از طراحی و فروش تراشه‌ها به دست می‌آمد، نه از ساخت آن‌ها.

بدین‌ترتیب، چانگ در سن ۵۴ سالگی، زمانی که بسیاری از افراد بیشتر به بازنشستگی فکر می‌کنند، تصمیم گرفت بینش خود را به واقعیت تبدیل کند. او آمریکا را به مقصد تایوان ترک کرد و در آنجا شرکت صنایع نیمه‌هادی تایوان (TSMC) را بنیان گذاشت: شرکتی که خود، تراشه طراحی نمی‌کند، اما امروزه به بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی تراشه‌های پیشرفته برای مشتریانی مانند اپل و انویدیا تبدیل شده است.

شرکتی که تا حدی به‌خاطر ایده‌ی یک کتاب درسی به‌وجود آمد، حالا به قامت یک غول یک تریلیون دلاری درآمده است و ۹۰ درصد از پیشرفته‌ترین تراشه‌های دنیا را در دل آیفون، خودروهای برقی، ابرکامپیوترها و جنگنده‌های نظامی می‌گنجاند؛ این داستان تأسیس TSMC است.

کپی لینک

از چین تا آمریکا

داستان تأسیس TSMC، از موریس چانگ شروع می‌شود. او در سال ۱۹۳۱ در شهر نینگبو چین به دنیا آمد. در سال ۱۹۴۹، چانگ ۱۸ ساله به ایالات‌ متحده مهاجرت کرد. او ابتدا یک سال در دانشگاه هاروارد، ادبیات و علوم انسانی را با علاقه دنبال کرد، چون هنوز تصمیم داشت در آینده به چین برگردد و نویسنده یا روزنامه‌نگار شود؛ اما با پیروزی حزب کمونیست و عقب‌نشینی ملی‌گرایان به تایوان، تصمیم گرفت برنامه‌ی جدی‌تری برای آینده‌ی شغلی‌اش در آمریکا داشته باشد.

بدین‌ترتیب، چانگ با اصرار پدر، به دانشگاه MIT رفت و در رشته‌ی مهندسی مکانیک، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت. چانگ پس از دو بار مردود شدن در آزمون دکترا، تصمیم گرفت MIT را ترک کند و دانش خود را در دنیای واقعی به کار گیرد. او در سال ۱۹۵۵، پیشنهاد شغلی شرکت فورد موتور را به‌خاطر حقوق پایین‌تر رد کرد و به‌جای آن، به شرکت نیمه‌هادی سیلوانیا که اکنون دیگر وجود ندارد، پیوست.

از همان ابتدا، صنعت نیمه‌هادی صنعتی پرشتاب و بی‌رحم بوده است. اگر از رقبا عقب بمانید، جبران این فاصله به‌شدت دشوار خواهد بود.
- چانگ درباره‌ سقوط نهایی سیلوانیا

این مسیر چانگ را در سال ۱۹۵۸ به شرکت تگزاس اینسترومنتس رساند؛ جایی که او در طول ۲۵ سال حضور موفق، پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد. شرکت تگزاس اینسترومنتس برای چانگ فرصتی فراهم کرد تا دوباره برای مدرک دکترا تلاش کند. او درنهایت در سال ۱۹۶۱ دکترای مهندسی برق را از دانشگاه استنفورد دریافت کرد.

سال‌ها بعد، به این فکر کردم که رد شدنم در آزمون دکترای MIT، بزرگ‌ترین شانس زندگی‌ام بود!
- موریس چانگ

مأموریت اصلی چانگ در تگزاس اینسترومنتس، همانند سیلوانیا، بهبود بازده تولید بود؛ یعنی افزایش درصد تراشه‌های سالم تولیدشده در هر ویفر سیلیکونی. در صنعت نیمه‌هادی، بازده، عامل کلیدی موفقیت تولیدکنندگان محسوب می‌شود. مدیریت بازده اهمیت حیاتی دارد، زیرا نقص‌هایی در مقیاس اتمی می‌توانند کل ویفر را که در آن زمان، شامل چند ده یا چند صد تراشه بود، بی‌ارزش کنند؛ مشکلی که تگزاس اینسترومنتس تا پیش از ورود چانگ با آن دست به گریبان بود.

چانگ متوجه شد آینده‌‌ی تولید تراشه‌های پیشرفته در آسیا است، نه در غرب

در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰، چانگ درحالی‌که هنوز در تگزاس اینسترومنتس مشغول به کار بود، با یک واقعیت نگران‌کننده مواجه شد: کارخانه‌ی ژاپنی این شرکت، تعداد تراشه‌های سالم بیشتری نسبت به کارخانه‌ی تگزاس تولید می‌کرد و درنتیجه، بازده تولید در ژاپن بسیار بالاتر از آمریکا بود. این موضوع ذهن او را درگیر کرد. دلایل این تفاوت ساده، اما مهم بودند: نیروی کار ماهرتر، نرخ پایین‌تر جابه‌جایی کارکنان و فرهنگی از دقت وسواس‌گونه و سخت‌کوشی ژاپن که در آمریکا کمتر دیده می‌شد.

چانگ از این مشاهدات، به این نتیجه رسید که آینده‌ی تولید تراشه‌های پیشرفته در غرب نیست، بلکه در آسیا است.

چانگ با وجود شهرت جهانی و موفقیت‌های بی‌شمار در تگزاس اینسترومنتس، از ارتقاء به سمت مدیرعاملی محروم شد. این موضوع ضربه‌ی روحی بزرگی به او زد و باعث شد چند سال بعد، این شرکت را برای همیشه ترک کند و در سال ۱۹۸۴، به شرکت تراشه‌سازی جنرال اینسترومنت بپیوندد؛ شرکتی که امروزه بخشی از لنوو است، اما پیش از آن، نقش مهمی در توسعه‌ی اکوسیستم اندروید، ابتدا به‌عنوان شریک و سپس زیرمجموعه‌ی آلفابت، ایفا کرد.

کپی لینک

تکه‌های پازل

در مدت کوتاهی که چانگ در جنرال اینسترومنت مشغول به کار بود، با کارآفرینی آشنا شد که بعدها شرکتی تأسیس کرد که به‌جای تولید تراشه، فقط آن‌ها را طراحی می‌کرد؛ اتفاقی که در آن زمان کم‌سابقه بود، اما کم‌کم به روندی فراگیر تبدیل شد: امروزه، بیشتر شرکت‌های نیمه‌هادی تراشه طراحی می‌کنند، اما تولید آن را به شرکت‌های دیگر می‌سپارند.

در همین دوران که با مدرنیزه‌شدن رویکرد اقتصادی تایوان هم‌زمان شده بود، چانگ یک پیشنهاد غیرمنتظره، اما جذاب دریافت کرد و تکه‌ی دیگری از پازل در ذهن او تکمیل شد. سان یون‌سوان، نخست‌وزیر جمهوری چین که بر تایوان حکومت می‌کرد، از او خواست به آسیا بازگردد و رئیس مؤسسه‌ی تحقیقاتی فناوری صنعتی (ITRI) شود؛ مؤسسه‌ای غیرانتفاعی تحت حمایت دولت و مستقر در تایوان، که هدفش پیشبرد آرمان‌های فناورانه‌ی کشور بود.

مأموریتی که به چانگ سپرده شد، هم جاه‌طلبانه و هم چالش‌برانگیز بود: قرار دادن تایوان در صف اول تولید تراشه‌های پیشرفته در جهان با استفاده از حجم عظیمی از منابع. دولت تایوان تا حد زیادی به لطف دانش چانگ، زودتر از بسیاری از کشورهای دیگر اهمیت و پتانسیل تولید تراشه‌های پیشرفته را درک کرد و با وقت‌شناسی بی‌نظیر، در این حوزه سرمایه‌گذاری‌ کلانی انجام داد. این تصمیم دقیقاً در همان مقطعی گرفته شد که غرب، آسیا را به‌عنوان بهترین شریک برای برون‌سپاری ارزان‌قیمت تولید در حوزه‌هایی مانند الکترونیک مصرفی، منسوجات و پوشاک انتخاب کرده بود.

من اصلاً برنامه‌ نداشتم این همه وقت در تایوان بمانم. فکر می‌کردم چند سال بعد به آمریکا برمی‌گردم. اصلاً قصد نداشتم TSMC یا هر شرکت دیگری را در تایوان راه‌اندازی کنم.
- موریس چانگ

اما اوضاع برای چانگ در ITRI خوب پیش نرفت؛ برنامه‌های او برای اصلاح شرکت یکی پس از دیگری شکست خورد؛ تقاضایش برای دریافت بودجه رد شد و همکارانش به‌خاطر این شکست‌ها روی خوشی به او نشان نمی‌دادند. در نهایت، چانگ از مخالفت‌ها به‌ستوه آمد و ITRI را در سال ۱۹۸۸ ترک کرد.

البته در مدتی که چانگ در ITRI مشغول به کار بود، چند شرکت مختلف را هم تأسیس کرد که موفقیت هیچ‌کدام بلافاصله به چشم نیامد. از دل آن‌ها، یک پروژه بعدها به موفقیت چشمگیری رسید که نه‌تنها قوانین صنعت تراشه را بازنویسی کرد، بلکه نقشه‌ی فناوری جهان را نیز تغییر داد: تأسیس شرکت TSMC.

کپی لینک

تولد TSMC

در همان روزهای اولی که چانگ به ITRI پیوست، با درخواست سه شرکت تایوانی برای ساخت کارخانه‌های تراشه روبه‌رو شد؛ اما ITRI نمی‌توانست از پس هزینه‌ی سنگین احداث سه کارخانه‌ی مجزا برآید. برای همین، چانگ ایده‌ی یک کارخانه‌ی مشترک (فاندری) را مطرح کرد که بتواند برای هر شرکتی که مایل بود، تراشه بسازد، بدون اینکه خودش تراشه طراحی کند یا با مشتریانش وارد رقابت شود.

این ایده ابتدا با مخالفت روبه‌رو شد، چراکه در آن زمان بیشتر شرکت‌های نیمه‌هادی، طراحی و ساخت تراشه را خودشان انجام می‌دادند و در شرایطی که شرکتی تصمیم می‌گرفت ظرفیت مازاد کارخانه‌هایش را برای تولید تراشه‌های شرکت‌های دیگر به کار گیرد، این ریسک وجود داشت که طراحی تراشه‌های دیگران را تصاحب کند یا اولویت تولید را به تراشه‌های خودش بدهد. درواقع، شرکت تگزاس اینسترومنت به اتهام اولویت‌دادن به تولید تراشه‌های داخلی با شکایت‌هایی مواجه شد و تنها دلیل پیروزی‌اش در دادگاه این بود که چانگ برخلاف دستور رئیسش، از انجام چنین کاری سر باز زده بود.

چشم‌انداز چانگ برای ساخت فاندری درست از آب درآمد

در نهایت، چانگ موفق شد ITRI را با ایده‌ی ساخت فاندری همراه کند. چالش بزرگ بعدی، جذب سرمایه بود؛ اما شرکت‌های بزرگی چون تگزاس اینسترومنت، اینتل و موتورلا درخواست او را رد کردند. در نهایت، شرکت هلندی فیلیپس که بیشتر به دنبال گسترش حضور خود در تایوان بود تا سرمایه‌گذاری روی ایده‌ی چانگ، پذیرفت ۴۰ میلیون دلار روی میز بگذارد. دولت تایوان نیز ۷۰ میلیون دلار و سرمایه‌گذاران خصوصی ۳۵ میلیون دلار دیگر را تأمین کردند تا پروژه‌ی ساخت فاندری با سرمایه‌ی ۱۴۵ میلیون دلاری کلید بخورد.

بدین‌ترتیب، چانگ شرکت TSMC (مخفف Taiwan Semiconductor Manufacturing Company) را در ۲۱ فوریه سال ۱۹۸۷ و زمانی‌‌ که ۵۶ سال داشت، در شهر سینچو تایوان تأسیس کرد.

نمایی از داخل کارخانه تراشه‌سازی TSMC
نمایی از داخل کارخانه تراشه‌سازی TSMC
نمایی از داخل کارخانه تراشه‌سازی TSMC
نمایی از داخل کارخانه تراشه‌سازی TSMC

از همان ابتدا، چانگ می‌خواست TSMC را به یک بازیگر جهانی تبدیل کند. او سیستم‌های مدیریتی حرفه‌ای را که در تایوان چندان رایج نبودند، در این شرکت پیاده‌سازی کرد. برای ایجاد محیطی بین‌المللی، ارتباطات داخلی شرکت به زبان انگلیسی انجام می‌شد. او همچنین برای رهبری شرکت، سراغ فردی با ارتباطات قوی در بازارهای اروپا و آمریکا رفت و جیم دایکز، مدیر پیشین بخش نیمه‌هادی شرکت جنرال الکتریک را استخدام کرد. دایکز در سال ۱۹۸۷ و به فاصله کوتاهی پس از راه‌اندازی اولین کارخانه‌ی TSMC، به این شرکت پیوست.

چشم‌انداز چانگ برای ساخت فاندری در نهایت درست از آب درآمد. با پیچیده‌تر و گران‌تر شدن تولید نیمه‌هادی‌ها، تنها تعداد انگشت‌شماری از شرکت‌ها می‌توانستند از پس هزینه‌های سرسام‌آور ساخت تراشه برآیند. با گذشت سال‌ها، چانگ به مسیر خود ادامه داد، درحالی‌که بسیاری از رقبا یکی پس از دیگری از میدان خارج شدند. اگر TSMC می‌توانست مشتریان کافی جذب کند، این فرصت را داشت که غول‌هایی مانند اینتل و سامسونگ را پشت سر بگذارد.

در سال ۱۹۹۷، چانگ، چیانگ شانگ-یی را به‌عنوان مدیر جدید تحقیق‌وتوسعه جذب کرد. او به چیانگ گفت که TSMC باید به نقطه‌ای برسد که خود را با رهبر صنعت، اینتل، مقایسه کند. «هدف ما این است که شماره یک باشیم، بدون هیچ استثنایی.» چیانگ با تعجب پاسخ داد: «برای شماره یک بودن، باید سه برابر رقبا هزینه کنید.» و چانگ جواب داد: «شاید مجبور شویم سه برابر هزینه کنیم، اما می‌خواهم که شماره یک شویم.»

چانگ آماده بود که برای رسیدن به این هدف صبور باشد.

کپی لینک

گام‌های بلند؛ جذب مشتری و نوآوری‌های کلیدی

طبق انتظار، اولین مشتری‌های TSMC، شرکت‌های نیمه‌هادی تایوانی بودند. اما در اواخر سال ۱۹۸۷، این شرکت با یک بازدید غیرمنتظره از اینتل مواجه شد. اینتل قصد داشت تولید برخی از محصولات قدیمی‌تر و ساده‌تر خود را به TSMC بسپارد تا ظرفیت تولیدش را برای تراشه‌های پیشرفته‌تر آزاد کند.

اینتل ابتدا یک دوره‌ی آزمایشی برای سنجش بازده تولید TSMC در نظر گرفت. وقتی مشخص شد که کیفیت تولید TSMC مطابق با استانداردهای مورد نظر است، اینتل به اولین مشتری آمریکایی این شرکت تبدیل شد. البته، پیش از همکاری رسمی، اینتل از TSMC خواست برای تولید تراشه‌های این شرکت، ابتدا یک سیستم کنترل تولید دقیق شامل کنترل کیفیت، نگهداری پیشگیرانه و کنترل آماری فرایند را در کارخانه راه‌اندازی کند.

اینتل اولین مشتری آمریکایی TSMC بود

همکاری با اینتل، اعتبار TSMC را در صنعت نیمه‌هادی به‌شدت افزایش داد. پس از اینتل، شرکت‌های بزرگ دیگری مانند موتورولا، تگزاس اینسترومنتس و فیلیپس نیز به جمع مشتریان پیوستند. در برخی موارد، نه‌تنها هزینه‌های تولید در TSMC کمتر از شرکت‌های اصلی بود، بلکه بازده تولید آن‌ها هم بالاتر بود.

تا سال ۱۹۸۸، TSMC به سودآوری عملیاتی رسید و چانگ پس از تلاش بسیار برای راضی‌کردن هیئت‌مدیره‌، پروژه‌ی ساخت دومین کارخانه‌ی شرکت را کلید زد. این کارخانه به چند دلیل نقطه عطفی در موفقیت TSMC محسوب می‌شد:

  • برخلاف کارخانه‌ی اول که یک ساختمان تغییرکاربری‌یافته از ITRI بود، کارخانه‌ی دوم کاملاً جدید و مدرن بود.
  • ظرفیت تولید آن ۳۰,۰۰۰ ویفر در ماه بود، درحالی‌که کارخانه‌ی اول فقط ۱۳,۰۰۰ ویفر در ماه تولید می‌کرد. این مقیاس بزرگ‌تر، هزینه‌ی تولید هر واحد را کاهش می‌داد.
  • اولین کارخانه‌ی نیمه‌هادی در جهان بود که از سیستم حمل ویفر (SMIF) استفاده کرد.

سیستم حمل ویفر SMIF (مخفف Standard Mechanical Interface)‌ پیش‌درآمدی برای توسعه FOUP بود که امروزه در فناوری‌های مدرن‌تر تولید تراشه مورد استفاده قرار می‌گیرد. این فناوری درواقع یک محفظه‌ی بسته و مهر‌وموم شده بود که به‌عنوان «اتاق تمیز» (Cleanroom) با ابعاد بسیار کوچک برای ویفرها عمل می‌کرد و از طریق بازوهای مکانیکی، به دستگاه‌های لیتوگرافی و سایر تجهیزات تولید تراشه متصل می‌شد. استفاده از SMIF به کاهش نقص در تولید و افزایش کیفیت محصولات TSMC منجر شد.

همچنین، TSMC تصمیمی جسورانه در انتخاب تجهیزات لیتوگرافی، قلب تپنده‌ی کارخانه‌های تراشه‌سازی، گرفت. درحالی‌که اکثر تولیدکنندگان نیمه‌هادی از دستگاه‌های نیکون یا کانن برای ساخت تراشه استفاده می‌کردند، TSMC به سراغ ASML رفت: شرکت هلندی تازه‌تأسیس که ماشین‌های آن عملکرد بالاتری داشتند، اما هنوز کاملاً آزمایش نشده بودند. یکی از دلایل این انتخاب این بود که ASML از فیلیپس، یکی از سرمایه‌گذاران اصلی TSMC، منشعب شده بود.

TSMC برای تجهیزات لیتوگرافی سراغ ASML رفت

شرط‌بندی‌های TSMC در نهایت جواب داد و شرکت به‌تدریج جایگاه خود را به‌عنوان پیشرو در صنعت تولید نیمه‌هادی تثبیت کرد؛ طی ۱۰ سال، درآمد آن به‌طور میانگین سالانه ۴۹ درصد افزایش یافت و تا سال ۱۹۹۵ از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد.

تا سال ۲۰۰۰، TSMC پنج کارخانه‌ی عملیاتی احداث کرده بود و سالانه بیش از ۳ میلیون ویفر تولید می‌کرد. درحالی‌که بخش زیادی از تولید آن به شرکت‌های نیمه‌هادی بزرگ مانند اینتل اختصاص داشت، پیش‌بینی چانگ در مورد رشد تولیدکنندگان بدون‌کارخانه و به‌اصطلاح «فب‌لس» (Fabless) نیز به حقیقت پیوست. تا سال ۲۰۰۰، ۶۰ درصد از درآمد TSMC از شرکت‌های فب‌لس مانند کوالکام، برادکام و انویدیا تأمین می‌شد.

کپی لینک

قراردادی که TSMC را نجات داد؛‌ دیدار تاریخی چانگ با تیم کوک

چانگ در سال ۲۰۰۵ از سمت مدیرعاملی TSMC کناره‌گیری کرد، اما همچنان به‌عنوان رئیس هیئت‌مدیره باقی ماند. این تصمیم، برخلاف آنچه برخی تصور می‌کردند، نه ناشی از فشار بلکه بخشی از یک برنامه‌ی جانشینی مدیریتی بود که چانگ شخصاً آن را طراحی کرده بود.

چانگ که در آن زمان ۷۴ ساله بود، به این نتیجه رسید که TSMC نیاز به یک مدیر اجرایی جوان‌تر دارد تا بتواند شرکت را در مسیر رشد بلندمدت هدایت کند. او ریک سای (Rick Tsai) را که پیش‌تر مدیر ارشد عملیات بود، به‌عنوان مدیرعامل منصوب کرد. سای مدیری توانمند بود، اما سبک مدیریتی‌اش در مواجهه با بحران‌های بزرگ، مؤثر نبود.

در آوریل ۲۰۰۹، گروهی از کارکنان خشمگین TSMC که بسیاری از آن‌ها اخیراً از شرکت اخراج شده بودند، در پارکی نزدیک محل سکونت موریس چانگ، تجمع کردند.

هنگام غروب، معترضان کیسه‌خواب‌هایشان را کنار سرسره و تاب پهن کردند و با پارچه‌ای بزرگ روی خود را پوشاندند که روی آن نوشته شده بود: «TSMC دروغ می‌گوید، دروغ، دروغ!» در بیش از دو دهه فعالیت، این شرکت هرگز کارمندان خود را اخراج نکرده بود. اما پس از بحران مالی ۲۰۰۸، ریک سای تعدادی از کارکنان را تعدیل کرد. در این زمان، سرمایه‌گذاران و کارمندان TSMC احساس کردند که این شرکت در حال از دست دادن جایگاه خود در بازار است.

در بیش از دو دهه فعالیت، TSMC هرگز کارمندان خود را اخراج نکرده بود

در نهایت چانگ ۷۷ ساله، تصمیم گرفت دیگر در حاشیه نماند. او با کنار گذاشتن ریک سای، دوباره سکان هدایت شرکت را به دست گرفت، استعدادهایی را که سای کنار گذاشته بود، بازگرداند و میزان سرمایه‌گذاری TSMC را بیش از دو برابر افزایش داد.

این تصمیم در دورانی سخت برای صنعت نیمه‌هادی‌ها گرفته شد و در ابتدا، سرمایه‌گذاران از آن استقبال نکردند. الیزابت سان، رئیس سابق روابط سرمایه‌گذاران TSMC، گفت با شنیدن این خبر «احساس کردم باید سرم را به دیوار بکوبم!»

اما این قمار هم نتیجه داد. در سال ۲۰۱۰، چانگ تماسی سرنوشت‌ساز دریافت کرد که بالأخره TSMC را از سامسونگ و اینتل جلو می‌انداخت. جف ویلیامز، معاون ارشد اپل، از طریق سوفی چانگ، همسر موریس چانگ که از اقوام تری گو (بنیان‌گذار فاکسکان و بزرگ‌ترین مونتاژکننده محصولات اپل) بود، با او تماس گرفت و پیشنهادی برایش داشت که نمی‌توانست آن را رد کند.

اپل پیش‌تر با سامسونگ برای تولید تراشه‌های خود برای آیفون همکاری کرده بود، اما وقتی این شرکت کره‌ای به رقیب بزرگی در بازار گوشی‌های هوشمند تبدیل شد، اپل تصمیم گرفت سراغ تراشه‌ساز دیگری برود. TSMC که برخلاف سامسونگ با مشتریانش رقابت نمی‌کرد، در جایگاه برتر برای بستن این قرارداد قرار داشت.

مذاکرات ماه‌ها طول کشید. چانگ بعدها گفت: «قرارداد بسیار پیچیده بود. این اولین بار بود که با چنین چیزی مواجه می‌شدیم.» در مقطعی، اپل اعلام کرد که مذاکرات را برای دو ماه متوقف می‌کند. چانگ شنید که اینتل ممکن است در این تصمیم دخیل باشد.

چانگ نگران از این اتفاق، به سان‌فرانسیسکو رفت تا با تیم کوک، مدیرعامل اپل، ملاقات کند. کوک او را آرام کرد و اطمینان داد که همه‌چیز طبق برنامه پیش می‌رود. در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۳، پل اوتلینی، مدیرعامل وقت اینتل، فاش کرد که او پیشنهاد ساخت تراشه‌های آیفون را رد کرده بود، زیرا اپل حاضر نبود مبلغ کافی بپردازد.

اما چانگ نمی‌خواست این اشتباه را تکرار کند. اپل خواهان شرایط بهتر و قیمت‌های پایین‌تر از سایر مشتریان بود، اما چانگ می‌دانست که مقیاس عظیم این قرارداد به TSMC کمک خواهد کرد تا رقبا را پشت سر بگذارد. این درسی بود که او از بیل بین، بنیان‌گذار شرکت مشاوره‌ی Bain & Company، در دوران فعالیتش در تگزاس اینسترومنت آموخته بود: اینکه هرچه شرکت میزان تولید را افزایش دهد، عملکرد بهتری خواهد داشت.

پس از نهایی شدن قرارداد با اپل، چانگ ۷ میلیارد دلار وام گرفت تا ظرفیت تولید میلیون‌ها تراشه برای آیفون را ایجاد کند. سال‌های بعد، اپل برای تراشه‌های آیفون برای مدت کوتاهی دوباره به سامسونگ روی آورد، اما در نهایت TSMC به تأمین‌کننده‌ی اصلی تراشه‌های اپل تبدیل شد. اپل حالا با تأمین حدود ۲۰ درصد از درآمد TSMC، بزرگ‌ترین مشتری این غول تایوانی است.

چانگ صنعت نیمه‌هادی را به مرزهای جدیدی سوق داد.
- جف ویلیامز، مدیر ارشد عملیاتی اپل

در سال ۲۰۱۸، چانگ در سن ۸۶ سالگی دوباره بازنشسته شد و سی‌سی وی (C.C. Wei) را به‌عنوان جانشین خود معرفی کرد. در آن زمان، TSMC موفق شده بود چیزی را که دیگران از آن عقب مانده بودند، به واقعیت تبدیل کند: تولید انبوه تراشه‌هایی به ضخامت یک تار موی انسان و هزار بار نازک‌تر از ورق کاغذ. این موفقیت به چانگ اطمینان داد که یکی از اصول اساسی TSMC را محقق کرده است: «شماره یک بودن، بدون هیچ استثنایی».

کپی لینک

قراردادی که انویدیا را نجات داد؛ دیدار تاریخی چانگ با جنسن هوانگ

در میان انبوه جوایز و عکس‌هایی که به دیوارهای دفتر موریس چانگ در تایپه آویخته‌اند، کمیکی قاب‌شده به چشم می‌خورد که رابطه‌ی نزدیک او با جنسن هوانگ، بنیان‌گذار شرکت انویدیا را به تصویر می‌کشد.

اگر اپل باعث رشد سریع TSMC شد، این موریس چانگ بود که به انویدیا کمک کرد به مهم‌ترین طراح تراشه‌های هوش مصنوعی در جهان تبدیل شود. کمیک روی دیوار، داستان را این‌طور روایت می‌کند: در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰، زمانی که انویدیا یک استارتاپ نوپا بود و تنها ۶۰-۵۰ کارمند داشت، جنسن هوانگ نامه‌ای به چانگ فرستاد و از او خواست که TSMC تراشه‌های این شرکت را تولید کند؛ تراشه‌ای که می‌توانست سرنوشت انویدیا را تغییر دهد.

چانگ بعدها درباره‌ی نامه‌ی هوانگ گفت: «نامه کنجکاوی مرا برانگیخت و کمی هم آزرده‌خاطرم کرد. من همیشه به تیم فروش خود گفته بودم که نباید هرگز در صحبت با مشتریان آینده کوتاهی کنیم، حتی اگر آن مشتری بسیار کوچک به نظر برسد.»

چانگ پس از خواندن نامه و تماس تلفنی با هوانگ، تصمیم گرفت او را از نزدیک ملاقات کند. در آن دیدار، هوانگ پیش‌بینی جسورانه‌ای کرد: او با اعتماد‌به‌نفس کامل گفت که تراشه‌ی جدید انویدیا (که چانگ نامش را از خاطر برده بود) نه‌تنها شرکت را نجات خواهد داد، بلکه انویدیا را به یکی از بزرگ‌ترین مشتریان TSMC تبدیل خواهد کرد.

چانگ از جنسون هوانگ خواست مدیرعامل TSMC شود

چانگ درباره‌ی پیش‌بینی هوانگ گفت: «این ادعای بسیار جسورانه‌ای بود. در آن زمان، ما یک شرکت میلیارد دلاری بودیم و برای اینکه انویدیا بتواند مشتری بزرگ ما محسوب شود، باید حداقل ۵۰ میلیون دلار درآمد سالانه برای ما ایجاد می‌کرد.»

چانگ با وجود مشکلات مالی انویدیا، به این شرکت اعتماد کرد و تصمیم گرفت که از آن حمایت کند. برخلاف تمام احتمالات، پیش‌بینی هوانگ به حقیقت پیوست. تراشه‌ی موردنظر به موفقیت عظیمی دست یافت و نه‌تنها انویدیا را از سقوط مالی نجات داد، بلکه آن را به یکی از بازیگران اصلی صنعت گرافیک و گیمینگ و بعداً، هوش مصنوعی تبدیل کرد. پیشرفت‌هایی که این‌ روزها در صنعت هوش مصنوعی مولد شاهد هستیم، به تعداد زیادی از تراشه‌های انویدیا متکی هستند که توسط TSMC ساخته می‌شوند.

طی دو تا سه سال، انویدیا به یکی از پنج مشتری اصلی TSMC تبدیل شد. امروزه، همکاری انویدیا و TSMC که ارزش آن به میلیاردها دلار می‌رسد، یکی از مهم‌ترین همکاری‌های صنعت نیمه‌هادی به‌شمار می‌رود. طبق پیش‌بینی مؤسسه‌ی برنشتاین، سهم انویدیا از درآمد TSMC از ۱۰-۵ درصد در سال ۲۰۲۳ به بیش از ۲۰ درصد در سال ۲۰۲۵ افزایش خواهد یافت و با سهم اپل برابری می‌کند.

جنسن هوانگ به موریس چانگ: حرفه‌‌ی شما یک شاهکار است؛ سمفونی نهم بتهوون

چانگ همچنین در کتاب زندگی‌نامه‌اش فاش کرد که در سال ۲۰۱۳، زمانی‌ که به دنبال جانشین بود، جنسن هوانگ را به‌دلیل شخصیت، تجربه‌ی حرفه‌ای و تخصصش در صنعت نیمه‌هادی، گزینه‌ی ایدئالی می‌دانست.

چانگ گفت: «من حدود ۱۰ دقیقه به‌طور خلاصه انتظاراتم از TSMC را توضیح دادم... هوانگ با صبر به حرف‌هایم گوش داد، اما پاسخ داد: «من همین حالا یک شغل دارم.»

پاسخ جنسن صادقانه بود: او همین حالا یک شغل داشت! و آن شغل این بود که انویدیا را به چیزی که امروز، تبدیل شده، برساند.
- موریس چانگ

در سخنرانی سال ۲۰۱۸، هنگام خداحافظی چانگ از TSMC، جنسن هوانگ اظهار داشت که انویدیا که اکنون ارزشی بالغ بر ۳ تریلیون دلار دارد، بدون همکاری با TSMC هرگز به این جایگاه نمی‌رسید. روی کمیک آویخته به دیوار که هوانگ به چانگ هدیه داده بود، این جمله‌ حک شده است: «حرفه‌ی شما یک شاهکار است: سمفونی نهم بتهوون.»

اما برای چانگ، هنوز آخرین نت‌های این شاهکار نواخته نشده است. او با وجود اینکه ۹۳ سال دارد، همچنان از سلامت خوبی برخوردار است و به‌طور منظم در محافل عمومی در تایوان ظاهر می‌شود تا درباره‌ی سیاست و اقتصاد جهانی صحبت کند. چانگ مانند بسیاری دیگر، نگران احتمال درگیری بین ایالات متحده و چین بر سر تایوان است؛ هرچند باور دارد که احتمال وقوع چنین درگیری‌ای بسیار کم است.

اگرچه چانگ از اینکه دیگر نمی‌تواند در دوران چالش‌های ژئوپلیتیکی TSMC، سکان هدایت شرکت را به دست بگیرد، تا حدی حسرت می‌خورد؛ اما معتقد است زمان بازنشستگی‌اش در سال ۲۰۱۸ منطقی بوده است.

چانگ در مورد آن زمان گفت: «کاملاً مطمئن بودم که ما به برتری فناوری دست یافته‌ایم. فکر هم نمی‌کنم آن را از دست بدهیم.»

درحال‌حاضر، ارزش بازار TSMC بیش از یک تریلیون دلار است و دهمین شرکت ارزشمند جهان به‌شمار می‌رود.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات