بازیابی اعتمادبه‌نفس بعد از تجربه شکست

یک کارآفرین ممکن است در رهبری کسب‌وکار بارها شکست بخورد و از سوی دیگران سرزنش شود. اعضای تیم معمولا موفقیت را وظیفه‌ی رهبر می‌دانند و به ندرت بابت این موضوع از او قدردانی می‌کنند. اما زمانی که اشتباه کوچکی مرتکب می‌شود همه علیه او جبهه‌گیری می‌کنند و مشکل پیش آمده را بزرگ جلوه می‌دهند. رهبر کسب‌وکار ممکن است بارها به دلیل عملکرد ضعیف بازخواست شود و صلاحیتش زیر سوال برود. این مشکلات برای همه‌ی کارآفرینان وجود دارد و طرز برخوردشان با مشکلات است که وجه تمایز آن‌ها را مشخص می‌کند. افراد موفق کسانی نیستند که در طول زندگی شکست نمی‌خورند بلکه افرادی هستند که برای این شرایط استراتژی مناسبی در نظر گرفته‌اند. استراتژی که کمک می‌کند زودتر از این شرایط خارج شده و با قدرت پیش برود. در ادامه‌ی این مقاله‌ی زومیت به بررسی بیشتر کارهایی می‌پردازیم که کمک می‌کنند بعد از هر شکست اعتمادبه‌نفس خود را دوباره بازیابیم.

همه‌ی ما در زندگی افراد موفقی را الگو قرار می‌دهیم و سعی می‌کنیم مانند آن‌ها باشیم. یکی از بهترین راه‌ها برای بازیابی اعتمادبه‌نفس بعد از هر شکست این است که بدانیم الگوهای زندگی‌مان نیز بارها شکست را تجربه کرده‌اند. خواندن جمله‌های الهام‌بخش این افراد به ما یادآوری می‌کند که هیچ فردی کامل نیست و باید برای رسیدن به موفقیت باز هم تلاش کند. توییتر و اینستاگرام منبع خوبی از سخنان الهام‌بخش هستند که می‌توانید به راحتی جمله‌های مورد علاقه‌ی خود را ذخیره کرده و در شرایط بحرانی بخوانید.

احتمالا شنیده‌اید که نباید در گذشته زندگی کرد؛ اما مرور موفقیت‌های گذشته ایرادی ندارد و اعتمادبه‌نفس را افزایش خواهد داد. مرور موفقیت‌های گذشته عملکرد خوب شما را یادآوری می‌کند و اعتمادبه‌نفس را افزایش می‌دهد.

انکار کردن، توانایی انسان برای داشتن دیدی واضح را کاهش می‌دهد. فردی که در انجام کاری شکست می‌خورد باید دلیل شکست و نقاط ضعف خود را بررسی کند. یک رهبر خوب می‌داند چه کمبودهایی دارد و با روشی درست نسبت به رفع آن‌ها اقدام می‌کند.

اگر در انجام برخی امور مهارت ندارید یک دستیار شخصی استخدام کنید. با انجام این کار می‌توانید روی امور مهم‌تر تمرکز کنید و همچنین احتمال بروز اشتباه را کاهش دهید.

یادداشت کردن اتفاقات روزانه جنبه‌ی درمانی دارد اما برای عده‌ای چندان خوشایند نیست. البته نیازی به گنجاندن این استراتژی در لیست کارهای روزانه نیست اما انجام آن در شرایط نا امیدی مفید است. دغدغه‌ها و مشکلاتی که دارید را به صورت روزانه یادداشت کرده و بعد از سه ماه مرور کنید. در کمال ناباوری می‌بینید اتفاقاتی که تا این حد بزرگ کرده بودید به مشکل کوچکی تبدیل شده‌اند و اهمیت چندانی ندارند. این چشم‌انداز کمک می‌کند انگیزه و امید بیشتری برای حرکت رو به جلو داشته باشید.

مربی یا مشاورها منبع خوبی برای نصیحت و دلگرمی هستند. پیدا کردن چنین فردی در شرایط بحرانی آسان نیست زیرا معمولا سرشان شلوغ است و نمی‌توانند در شرایطی که به آن‌ها نیاز دارید زمان بگذارند. گاهی اوقات صحبت کردن با یک همکار قدیمی، دوست دوران دانشگاه یا حتی یک همسایه احساسات منفی را دور کرده و اعتمادبه‌نفسی که نیاز داریم را تأمین می‌کند.

ترجیحا فردی که برای صحبت انتخاب می‌کنید، نباید در شرکت فعلی شما مشغول به کار نباشد؛ تا نسبت به موضوع بی‌طرف بوده و بتواند دید بهتری نسبت به شرایط پیدا کند.