فضانورد در جهان بیگانه ایستاده است

پارادوکس فرمی؛ موجودات فرازمینی کجا هستند؟

سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۰مطالعه 13 دقیقه
پارادوکس فرمی به تناقض بین احتمال بالای وجود هوش فرازمینی در جهان و این واقعیت اشاره دارد که ما هیچ مدرک قاطعی برای وجود چنین بیگانگانی نداریم.
تبلیغات

از تلاش ناسا برای مطالعه‌ی علمی یوفو یا اجسام پرنده ناشناس تا رونمایی از اجساد بیگانگان در مکزیک، این روزها هوش فرازمینی ظاهرا به موضوعی بیش از پیش جدی برای سیاستمداران، پژوهشگران و عموم تبدیل شده است. با وجود آنکه ده‌ها سال از رویت اولین بشقاب پرنده‌ها در آسمان‌ها می‌گذرد، هنوز هیچ شواهدی وجود ندارد که به‌طور قطعی به منشاء فرازمینی آن‌ها اشاره کند.

ما همچنین از تقریبا اواسط قرن گذشته درحال گوش‌دادن به سیگنال‌های رادیویی فضایی هستیم تا شاید پیامی از بیگانگان به‌دست آوریم. از سوی دیگر، ده‌ها سال است که با ارسال فضاپیماهای مختلف تلاش کرده‌ایم تا حیات فرازمینی را در شکل بسیار ساده‌اش در محله کیهانی خودمان پیدا کنیم؛ اما همچنان هیچ نشانه‌ی مطمئنی از وجود حیات فرازمینی نیافته‌ایم. اما چگونه ممکن است در جهانی چنین بزرگ واقعا تنها باشیم؟

پارادوکس فرمی چیست؟

با توجه به اینکه منظومه شمسی ما با سن تقریبا ۴٫۵ میلیارد سال، در مقایسه با جهان ۱۳٫۸ میلیارد ساله بسیار جوان است و در این مدت زمان طولانی، دستیابی به سفر میان‌ستاره‌ای ممکن است نسبتا آسان بوده باشد، بیگانگان باید تا به امروز با زمین ملاقات می‌کردند. اما تا آنجا که می‌دانیم، هنوز هیچ تماسی بین ما و موجودات فرازمینی اتفاق نیافتاده است. درنتیجه، این پرسش مطرح می‌شود که بیگانگان کجا هستند؟

تناقض بین احتمال بالای وجود هوش بیگانه و فقدان شواهد از وجود چنین بیگانگانی، پارادوکس فرمی نامیده می‌شود. این پارادوکس نام خود را از انریکو فرمی، فیزیکدان مطرح برنده جایزه نوبل گرفته است. فرمی ظاهرا نکات فوق را در سال ۱۹۵۰ درخلال گفتگویی معمولی در زمان صرف ناهار بیان کرد.

انریکو فرمی در آزمایشگاه خود
انریکو فرمی در آزمایشگاه خود.

موسسه جستجو برای هوش فرازمینی (SETI) در کالیفرنیا در توضیح پارادوکس می‌گوید: «فرمی دریافت که هر تمدنی با سطح متوسطی از فناوری موشکی و انگیزه‌های استعمارگرایانه می‌تواند به سرعت کل کهکشان را مستعمره کند. در طول چند ده میلیون سال، هر منظومه‌ی ستاره‌ای می‌تواند تحت سلطه‌ی امپراطوری قرار گیرد. ده‌ها میلیون سال ممکن است زمانی طولانی به‌نظر آید؛ اما در مقایسه با سن کهکشان (با عمر تقریبا هزار برابر بیشتر) بسیار کوتاه است.»

فرمی در سال ۱۹۵۴ از دنیا رفت؛ درنتیجه بررسی و توضیح ایده‌ی وی بر عهده‌ی دانشمندان دیگر قرار گرفت. یکی از این افراد، مایکل هارت، اخترفیزیکدان آمریکایی بود که در سال ۱۹۷۵ مقاله‌ای را با عنوان «توضیحاتی برای غیبت فرازمینی‌ها در زمین» در فصلنامه انجمن سلطنتی نجوم (RAS) منتشر کرد. به باور برخی، مقاله‌ی هارت اولین پژوهشی است که پارادوکس فرمی را بررسی می‌کند؛ هرچند اثبات این ادعا کمی سخت است.

هر تمدنی با سطح متوسطی از فناوری موشکی و انگیزه‌های استعمارگرایانه می‌تواند به سرعت کل کهکشان را مستعمره کند

هارت در چکیده‌ی مقاله‌اش می‌نویسد: ما شاهد هستیم که هیچ موجود هوشمندی از فضا درحال‌حاضر روی زمین وجود ندارد. این واقعیت را می‌تواند با این فرضیه که هیچ تمدن پیشرفته‌ی دیگری در کهکشان ما وجود ندارد، توضیح داد.» او خاطرنشان کرد که برای تعیین دقیق پاسخ، به پژوهش‌های بیشتر در زمینه‌ی بیوشیمی، شکل‌گیری سیاره‌ها و اتمسفرها نیاز است.

هارت استدلال کرد که اگر بیگانگان هوشمند سفر میان‌ستاره‌ای خود را بیش از دو میلیون سال پیش آغاز کرده باشند، احتمالا قبلا در مقطعی از تاریخ سیاره‌ی ما، از زمین دیدن کردند. به باور او، فقدان ظاهری چنین بازدیدهایی به احتمال زیاد به دلیل فقدان موجودات بیگانه هوشمند است. بااین‌حال، هارت چهار توضیح بالقوه‌ی دیگر را نیز بیان کرد:

  • بیگانگان به دلیل یک مشکل فیزیکی که ممکن است مربوط به نجوم، زیست‌شناسی یا مهندسی باشد و سفر فضایی را غیرممکن می‌کند، هرگز به اینجا نیامدند.
  • بیگانگان صرفا ترجیح دادند که هرگز به سراغ ما نیایند.
  • تمدن‌های پیشرفته‌ی فراتر از زمین دیرتر از آن ظهور کردند که بتوانند به ما برسند.
  • بیگانگان در گذشته از زمین دیدن کرده‌اند؛ اما ما آن‌ها را مشاهده نکرده‌ایم.

فرانک تیپلر، استاد فیزیک در دانشگاه تولین، سال ۱۹۸۰ در مقاله‌ای با عنوان «موجودات هوشمند فرازمینی وجود ندارند»، استدلال هارت را دنبال کرد. بخش عمده‌ی مقاله‌ی او بر چگونگی به‌دست‌آوردن منابع برای سفرهای میان‌ستاره‌ای تمرکز دارد. به باور تیپلر، با داشتن نوعی هوش مصنوعی خودتکثیرشونده که حین حرکت از منظومه‌ای ستاره‌ای به منظومه‌ای دیگر، نسخه‌های متعدد از خود را به‌وجود می‌آورد، می‌توان به سفر میان‌ستاره‌ای دست یافت.

از آنجا که شواهد از چنین هوش پیشرفته‌ای هرگز روی زمین یافت نشده است، تیپلر استدلال می‌کند که احتمالا ما تنها موجودات هوشمند در جهان هستیم. وی همچنین در مقاله‌ای در سال ۱۹۸۰ نوشت کسانی که به هوش فرازمینی باور دارند، شبیه به علاقه‌مندان به بشقاب‌پرنده یا یوفو هستند؛ زیرا هردو معتقدند که «ما به‌واسطه‌ی مداخله‌ی معجزه‌آسای میان‌ستاره‌ای، از دست خودمان نجات خواهیم یافت.»

امروزه هوش فرازمینی موضوعی پرطرفدار است و هر ساله مقاله‌های متعددی از گروه‌های پژوهشی مختلف دراین‌باره منتشر می‌شود. این ایده که تمدن‌های پیشرفته ممکن است فراتر از زمین وجود داشته باشند، با انقلاب کنونی در زمینه‌ی کشف و مطالعه‌ی سیاره‌های فراخورشیدی تقویت شده است.

فراوانی جهان‌های بالقوه سکونت‌پذیر

چشم‌انداز سیاره فراخورشیدی دربرابر ستاره خود
چشم‌انداز سیاره‌ای بیگانه.

کیهان فوق‌العاده پهناور و قدیمی است. داده‌های جمع‌آوری‌شده با تلسکوپ‌های مختلف نشان می‌دهد که جهان مشاهده‌پذیر تقریبا ۹۲ میلیارد سال نوری وسعت دارد (و همواره سریع‌تر و سریع‌تر رشد می‌کند). همچنین اندازه‌گیری‌های جداگانه حاکی از آن است که جهان نزدیک به ۱۳٫۸۲ میلیارد سال قدمت دارد. درنتیجه، تمدن‌های بیگانه زمان زیادی برای ظهور و گسترش داشته‌اند؛ اما پیش از رسیدن به ما احتمالا باید از یک خلیج بزرگ کیهانی گذر کنند.

وقتی فرمی ایده‌ی معروف خود را بیان کرد، تنها جهان‌های شناخته‌شده برای دانشمندان سیاره‌های موجود در منظومه شمسی خودمان بودند. اما در سال ۱۹۹۲، اخترشناسان جهان‌هایی را دیدند که به دور جسد ستاره‌ای فوق‌متراکمی به نام تپ‌اختر می‌چرخیدند و چند سال بعد، اولین سیاره فراخورشیدی در اطراف ستاره‌ای شبیه به خورشید تایید شد.

درحال‌حاضر بیش از پنج‌هزار سیاره فراخورشیدی تاییدشده وجود دارد و هر ساله شمار بیشتری از آن‌ها یافت می‌شود. تعداد زیاد جهان‌های بیگانه نشان می‌دهد که حیات ممکن است در سرتاسر کیهان فراوان باشد.

تعداد زیاد جهان‌های بیگانه نشان می‌دهد که حیات ممکن است در سرتاسر کیهان فراوان باشد

اکنون با وجود ابزار پیشرفته‌ای مانند تلسکوپ فضایی جیمز وب، دانشمندان این امکان را یافته‌اند تا ترکیبات شیمیایی جو برخی از سیاره‌های فراخورشیدی مجاور را بررسی کنند. بااین‌حال «مجاور» اصطلاحی نسبی است. نزدیک‌ترین سیاره فراخورشیدی شناخته‌شده به نام پروکسیما بی، در فاصله‌ی ۴٫۲ سال نوری از ما قرار دارد که تقریبا معادل ۴۰ تریلیون کیلومتر است.

هدف نهایی این است که بفهمیم احتمال تشکیل سیاره‌های سنگی در «کمربند حیات» یا «منطقه سکونت‌پذیر» ستارگان چقدر است. این منطقه به‌طور سنتی به‌عنوان محدوده‌ای از فواصل مداری تعریف می‌شود که در آن‌ها آب می‌تواند روی سطح جهان‌ها وجود داشته باشد. بااین‌حال، سکونت‌پذیری فقط مربوط به آب نیست و سایر عوامل مانند فعالیت ستاره‌ی میزبان و ترکیب جوی سیاره نیز باید درنظر گرفته شوند. همچنین بنا به برخی دلایل، منطقه‌ی سکونت‌پذیر براساس تعریف یادشده بیش از حد ساده تلقی می‌شود. به‌عنوان مثال، قمرهای یخی در منظومه شمسی خودمان، مثل اروپای مشتری و انسلادوس زحل، بسیار فراتر از منطقه‌ی سکونت‌پذیر خورشید قرار دارند؛ اما همچنان ممکن است در دریاهای زیر سطح خود میزبان حیات باشند.

بااین‌اوصاف، به‌نظر می‌آید که سکونتگاه‌های بسیاری در جهان وجود دارند. به‌عنوان مثال، مطالعه‌ای در نوامبر ۲۰۱۳ با استفاده از داده‌های تلسکوپ فضایی کپلر ناسا نشان داد که از هر پنج ستاره‌ی شبیه به خورشید، یکی سیاره‌ای تقریبا ‌هم‌اندازه با زمین دارد که در منطقه‌ی سکونت‌پذیر به دور آن می‌چرخد. چند ماه بعد، دانشمندان کپلر از کشف ۷۱۵ جهان جدید خبر دادند. بسیاری از این سیاره‌ها با استفاده از تکنیک جدیدی به نام «اثبات چندگانه» که تا حدی براساس منطق احتمال کار می‌کند، تایید شدند. مثلا اجرامی که از نگاه تلسکوپ از مقابل ستاره‌شان گذر می‌کنند یا نیروهای گرانشی بر آن وارد می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که به‌جای ستاره‌ی همراه، سیاره باشند؛ زیرا با وجود دو ستاره در نزدیکی یکدیگر، کل منظومه به احتمال زیاد درطول زمان بی‌ثبات می‌شود.

تصویر هنری از تلسکوپ فضایی کپلر ناسا
تصویر هنری از تلسکوپ فضایی کپلر ناسا، یابنده سیاره‌های فراخورشیدی.

بااین‌حال، ستارگان شبیه به خورشید، جمعیت اقلیت در کهکشان ما هستند. تقریبا سه‌چهارم ستارگان راه شیری مشعل‌های کوچک و کم‌نور معروف به کوتوله سرخ هستند. اخترشناسان، چندین جهان سنگی را پیدا کرده‌اند که در منطقه‌ی سکونت‌پذیر کوتوله‌های سرخ می‌چرخند؛ مثل پروکسیما بی و سه سیاره‌ی واقع در تراپیست ۱؛ منظومه‌ای که حدود ۳۹ سال نوری از زمین فاصله دارد و درمجموع هفت جهان سنگی را در خود جای داده است.

اما معلوم نیست که سیاره‌های دور کوتوله‌های سرخ چقدر سکونت‌پذیر هستند؛ زیرا این ستارگان به‌خصوص در دوران جوانی به‌شدت ناپایدارند. درنتیجه فوران‌های ستاره‌ای آن‌ها ممکن است به سرعت اتمسفر نوپای سیاره‌های مجاورشان را از بین ببرد و موجب شود تا شکوفایی حیات بسیار دشوار شود. دانشمندان می‌گویند برای درک بهتر این ستارگان و توانایی حیات برای تداوم در اطراف آن‌ها، به مطالعات بیشتر نیاز است.

پژوهشگران درحال به‌دست‌آوردن ابزارهای بیشتر برای مطالعه‌ی ستارگان هستند. به‌عنوان مثال، ماهواره نقشه‌بردار فراخورشیدی گذران ناسا در آوریل ۲۰۱۸ با موفقیت پرتاب شد و به‌عنوان جانشین تلسکوپ کپلر، وظیفه‌ی کشف جهان‌های فراخورشیدی را برعهده گرفت. همچنین تلسکوپ فضایی جیمز وب که در دسامبر ۲۰۲۱ پرتاب شد، در کنار انجام وظایف متعدد، آثار زیستی را در جو سیاره‌های بیگانه مطالعه خواهد کرد. انتظار می‌رود که فضاپیمای پلاتو (گذر سیاره‌ها و نوسان‌های ستاره‌ها) از آژانس فضایی اروپا نیز در سال ۲۰۲۶ ماموریتش را آغاز کند.

ستارگان شبیه به خورشید، جمعیت اقلیت در کهکشان ما هستند

سه رصدخانه‌ی عظیم زمینی شامل تلسکوپ فوق‌العاده بزرگ، تلسکوپ غول‌پیکر ماژلان و تلسکوپ سی متری که برای کاوش جو سیاره‌های فراخورشیدی به اندازه‌ی کافی قدرتمند هستند، قرار است تا اواخر دهه‌ی جاری آغاز به کار کنند. در سوی دیگر، یکی از پروژه‌های بسیار جاه‌طلبانه که با عنوان «برکترو استارشات» شناخته می‌شود، می‌خواهد با انبوهی از نانوکاوشگرهای ریز هدایت‌شده با لیزر، پروکسیما بی و دیگر جهان‌های نزدیک را مطالعه کند. اگر فرایند ساخت فناوری به خوبی پیش برود، اولین فضاپیمای میان‌ستاره‌ای این‌چنینی ممکن است تا حدود سال ۲۰۵۰ پرتاب شود.

فضاپیماها و کاوشگرهای یادشده به دانشمندان کمک خواهند کرد تا درک نسبتا ابتدایی خود از اخترزیست‌شناسی را بهبود دهند. به‌عنوان مثال، ما هنوز نمی‌دانیم آیا در محله‌ی کیهانی خودمان جهان‌های میزبان حیات وجود دارند یا خیر. مطالعات انجام‌شده روی زمین حاکی از آن است که میکروب‌ها می‌توانند در محیط‌های نامساعد زنده بمانند؛ یافته‌ای که نشان می‌دهد حیات میکروبی ممکن است در مریخ، اروپا، انسلادوس یا تیتان، قمر غول‌پیکر زحل وجود داشته باشد. اما برای اطمینان از این مسئله، هیچ‌کدام از آن جهان‌ها را به اندازه کافی کاوش نکرده‌ایم.

معادله دریک

با وجود توضیحات ارائه‌شده، پارادوکس فرمی چشم‌اندازی بسیار بزرگ‌تر از میکروب‌ها را به تصویر می‌کشد. برای حل این پارادوکس، نه‌تنها باید بدانیم که حیات در سیاره‌های بیگانه چقدر متداول است، بلکه باید دریابیم که آن موجودات فرازمینی تا چه حد توانایی یا تمایل به برقراری ارتباط با سایر اشکال حیات هوشمند یا ماجراجویی در میان ستارگان را به‌دست می‌آورند.

تعداد تمدن‌های بیگانه‌ی هوشمند و شناسایی‌پذیر به‌وسیله‌ی معادله دریک تخمین زده می‌شود. به‌نقل از از موسسه ستی، معادله به صورت «N = R* • fp • ne • fl • fi • fc • L» نوشته می‌شود و متغیرهای زیر را دارد:

  • N: تعداد تمدن‌های کهکشان راه شیری که انتشارات الکترومغناطیسی آن‌ها قابل تشخیص است.
  • R*: میزان تشکیل ستارگان مناسب برای رشد حیات هوشمند (تعداد در هر سال).
  • fp: کسری از آن ستارگان با منظومه‌های سیاره‌ای.
  • ne: تعداد سیاره‌ها در هر منظومه خورشیدی با محیط مناسب برای حیات.
  • fl: کسری از سیاره‌های مناسب که حیات واقعا در آن‌ها ظاهر می‌شود.
  • fi: کسری از سیاره‌های حامل حیات که حیات هوشمند در آن‌ها پدید می‌آید.
  • fc: کسری از تمدن‌های برخوردار از فناوری‌های توانمند برای تولید نشانه‌های قابل تشخیص از وجود آن‌ها.
  • L: میانگین مدت زمانی که چنین تمدن‌هایی چنین نشانه‌هایی را تولید کنند (سال).

هیچ‌یک از مقادیر معادله دریک درحال‌حاضر با قطعیت شناخته نشده است؛ بدین معنا که پیش‌بینی تعداد تمدن‌های مایل به برقراری ارتباط دشوار است. درنتیجه، پارادوکس فرمی زمینی پرحاصل برای حدس و گمانه‌زنی است و دانشمندان و افراد عادی در طول سال‌ها صدها توضیح ممکن ارائه کرده‌اند.

فیلتر بزرگ

برخورد سیارک به زمین
برخورد سیارک به زمین.

فیلتر بزرگ ایده‌ای کلی است که تلاش می‌کند پارادوکس فرمی را توضیح دهد. براساس این فرضیه، حیات میان‌ستاره‌ای هوشمند برای تکامل باید گام‌های حیاتی زیادی را بردارد و دست‌کم یکی از این مراحل باید بسیار غیرممکن باشد. درواقع، فرض فیلتر بزرگ این است که دست‌کم یک مانع بسیار بزرگ وجود دارد که عملا هیچ گونه‌ای نمی‌تواند از آن بگذرد و به مرحله‌ی بعد برود. اما برای تبدیل‌شدن به یک تمدن واقعا پیشرفته و فضایی، چه موانع مهمی باید برطرف شود؟ در ادامه به چند مورد اشاره می‌شود:

  • سیاره‌ای که بتواند حیات را در خود جای دهد، باید در منطقه‌ی سکونت‌پذیر یک ستاره شکل بگیرد.
  • حیات باید در آن سیاره رشد کند.
  • اشکال حیات باید با استفاده از مولکول‌هایی مانند DNA یا RNA قادر به تولیدمثل باشند.
  • سلول‌های ساده (پروکاریوت‌ها) باید به سلول‌های پیچیده‌تر (یوکاریوت‌ها) تبدیل شوند.
  • موجودات چندسلولی باید رشد کنند.
  • تولیدمثل جنسی که تنوع ژنتیکی را به‌شدت افزایش می‌دهد، باید به‌وقوع بپیوندد.
  • موجودات پیچیده‌ای که قادر به استفاده از ابزار هستند، باید تکامل یابند.
  • آن موجودات باید فناوری پیشرفته‌ی مورد نیاز برای استعمار فضا را ابداع کنند. (این مرحله تقریبا همان جایی است که انسان‌های امروزی قرار دارند.)
  • گونه‌های فضانورد باید به استعمار سایر جهان‌ها و منظومه‌های ستاره‌ای ادامه دهند و درعین‌حال از نابودی خود اجتناب کنند.

فرض فیلتر بزرگ این است که دست‌کم یک مانع بسیار بزرگ وجود دارد که عملا هیچ گونه‌ای نمی‌تواند از آن بگذرد

اما فیلتر بزرگ واقعا کدام مرحله است؟ متاسفانه هیچ‌کس نمی‌داند. شاید نادر بودن حیات درواقع فیلتر بزرگ باشد. شاید حیات رایج است؛ اما اکثر موجودات به فراتر از تک‌سلولی‌ها تکامل نمی‌یابند. ممکن است فیلتر بزرگ فناوری نابودگری باشد که سازندگان پیشرفته‌ی خود را منقرض می‌کند. احتمال دارد عاملی بیرونی مثل برخورد سیارکی سرگردان عامل از بین‌رفتن حیات باشد.

اگر ما فیلتر بزرگ را پشت سر گذاشته باشیم، می‌توانیم به آینده‌ی خود امیدوار باشیم. شاید انسان خردمند همان گونه‌ای است که می‌تواند جهان را استعمار کند. اما اگر فیلتر بزرگ هنوز در پیش‌رو باشد، احتمالا محکوم به فنا خواهیم بود. در بخش بعدی به برخی از توضیحات فرضی برای پارادوکس فرمی اشاره می‌کنیم.

پاسخ‌های احتمالی برای پارادوکس فرمی

طیف بسیار گسترده‌ای از پاسخ‌ها را می‌توان برای پارادوکس فرمی درنظر گرفت. احتمالا واضح‌ترین و محتمل‌ترین پاسخ این است که به اندازه‌ی کافی برای یافتن حیات بیگانه جستجو نکرده‌ایم و سفر میان‌ستاره‌ای نیز دشوار است. همان‌طور که اشاره شد، اولین سیاره‌های فراتر از منظومه شمسی تازه همین ۳۰ سال پیش کشف شدند؛ درنتیجه در عرصه‌ی کاوش جهان‌های بیگانه هنوز در ابتدایی‌ترین مرحله به‌سر می‌بریم.

ما هنوز سیاره‌های چندانی را پیدا نکرده‌ایم که دقیقا شبیه به زمین باشند و به دور ستاره‌ای خورشیدمانند بچرخند. بااین‌حال حتی اگر به چنین موفقیتی دست پیدا کنیم، فاصله‌ی بین منظومه‌های ستاره‌ای بسیار زیاد و سفر به آن‌ها به‌شدت دشوار است. برای مثال، نزدیک‌ترین منظومه‌ی ستاره‌ای به ما به نام آلفا قنطورس چهار سال نوری از زمین فاصله دارد. برای مقایسه فاصله‌ی زمین تا نپتون فقط ۰٫۰۰۰۵ سال نوری است؛ درنتیجه رسیدن به نزدیک‌ترین ستاره‌ی همسایه با فناوری کنونی ده‌ها سال طول می‌کشد.

بیگانگان هنوز پیشرفته نیستند

در سال ۲۰۱۵ دانشمندانی که داده‌های تلسکوپ فضایی هابل و تلسکوپ فضایی کپلر را تجزیه‌وتحلیل می‌کردند، بدین نتیجه رسیدند که زمین درمقایسه با بقیه، یکی از اولین جهان‌ها در سرتاسر کیهان بود که دارای حیات شد. به‌گفته‌ی پژوهشگران، فقط ۸ درصد از تمام جهان‌های بالقوه سکونت‌پذیر که در کل عمر کیهان پدید خواهند آمد، در زمان شکل‌گیری زمین در حدود ۴٫۵ میلیارد سال پیش، وجود داشتند. درنتیجه، این یک توضیح ممکن است برای پارادوکس است: بیگانگان خواهند آمد؛ اما فعلا نه.

حیات شکننده است

شاید حیات آن‌قدر شکننده است که نمی‌تواند برای مدت طولانی دوام آورد. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ در نشریه‌ی استروبایولوژی نشان داد که بخش اولیه‌ی تاریخ یک سیاره‌ی سنگی می‌تواند برای حیات بسیار مطلوب باشد؛ بدین معنا که حیات معمولا ممکن است از ۵۰۰ میلیون سال یا بیشتر پس از سردشدن سیاره و در دسترس قرارگرفتن آب مایع ظهور کند. به‌نظر می‌رسد که تاریخ زمین خودمان این نتیجه‌گیری را تقویت می‌کند. شواهدی (بحث‌انگیز) وجود دارد که نشان می‌دهد حیات درحدود ۴٫۱ میلیارد سال پیش روی زمین پدید آمد و به‌طور قطع در ۳٫۸ میلیارد پیش تثبیت شد. اما آن روزهای خوب ممکن است درنتیجه‌ی اثر گریز گلخانه‌ای (همان‌طور که مدت‌ها پیش در سیاره زهره رخ داد) یا سایر تغییرات اقلیمی چندان دوام نیاورند.

شاید حیات آن‌قدر شکننده است که نمی‌تواند برای مدت طولانی دوام آورد

آدیتیا چوپرا و چارلی لاین‌ویور، پژوهشگران مطالعه سال ۲۰۱۶ می‌گویند: «بین تکانه‌های گرمایی اولیه، انجماد، تغییرات محتوای ناپایدار و بازخوردهای مثبت خارج از کنترل، حفظ حیات در سیاره‌ی جوان سنگی و مرطوب واقع در منطقه‌ی سکونت‌پذیر مانند تلاش برای سوارشدن بر گاو وحشی است. حیات اغلب سقوط می‌کند.» نویسندگان می‌افزایند حیات ممکن است در جهان نادر باشد؛ اما نه به دلیل اینکه شروع آن دشوار است، بلکه بدین دلیل که حفظ محیط‌های سکونت‌پذیر درطول میلیارد سال اول دشوار است.

حیات هوشمند خود را نابود می‌کند

ممکن است شرایط منجر به فروپاشی حیات خیلی دیرتر پیش بیاید. برخی متفکران باور دارند که تمدن‌ها ممکن است اندکی بعد از آنکه از نظر فناوری توانمند شوند، خود را از بین ببرند. باز هم زمین از این فرضیه پشتیبانی می‌کند: بشریت درجریان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ به‌طرز نگران‌کننده‌ای به جنگ هسته‌ای نزدیک شد. همچنین ما هم‌اکنون احتمالا ازطریق تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های خودمان یا توسعه‌ی فناوری‌های خطرناک نظیر هوش مصنوعی درحال نابودی خود و بسیاری از دیگر انواع حیات زمینی هستیم.

پاسخ‌های دیگر

عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید درنظر گرفته شوند. به‌عنوان مثال، آلن استرن، دانشمند سیاره‌شناس و مدیر ماموریت نیوهورایزنز ناسا باور دارد که اقیانوس‌های مدفون مانند دریاهای انسلادوس و اروپا، احتمالا رایج‌ترین محیط‌های میزبان حیات در کهکشان راه شیری هستند. درنتیجه بعید به‌نظر می‌آید که موجودات تکامل‌یافته در چنین مناطقی، به فناوری لازم برای ساخت فضاپیما دست یابند. درواقع، بسیاری از آن‌ها ممکن است حتی ندانند که جهان‌های دیگری نیز برای کاوش وجود دارند.

روانشناسی بیگانه نیز می‌تواند تاثیرگذار باشد. به‌عنوان مثال، شاید تمدن‌های بیگانه‌ی پیشرفته زیادی در جهان وجود داشته باشد؛ اما بیشتر آن‌ها تمایلی به برقراری ارتباط با ما یا بازدید از زمین ندارند. شاید زمین و ساکنانش صرفا آن‌قدر جالب نیستند که بیگانگان وقت خود را برایشان هدر بدهند و تا وقتی بشر به اندازه کافی هوش و شایستگی برای پذیرفته‌شدن در «باشگاه کهکشانی» از خود نشان ندهد، توجه فرازمینی‌ها را جلب نخواهد کرد.

ممکن است اغلب بیگانگان هوشمند به‌عنوان یک قاعده کلی تمایل به سکوت داشته باشند؛ زیرا نگران این هستند که تماس با همسایگان کیهانی آن‌ها را به بردگی یا مرگ بکشاند. برخی از پژوهشگران، ازجمله استیون هاوکینگ فقید با این استدلال که بشر نباید حضور خود را فعالانه نشان بدهد، به چنین احتمالاتی استناد کرده‌اند.

ممکن است اغلب بیگانگان هوشمند به‌عنوان یک قاعده کلی تمایل به سکوت داشته باشند

علاوه‌بر تمام فرضیات یادشده، یافتن بیگانگان هوشمند در جهانی بسیار بسیار پهناور و قدیمی با مشکلات لجستیکی پیچیده همراه است. بشر تازه همین ۲۰۰ هزار سال پیش روی زمین به‌وجود آمد و صرفا از سال ۱۹۶۰ گوش‌دادن به سیگنال‌های رادیویی احتمالی از فرازمینی‌ها را شروع کرد. درنتیجه احتمال اینکه از نظر زمانی و مکانی با تمدن بیگانه‌ای قابل تشخیص همپوشان باشد، چندان زیاد به‌نظر نمی‌آید.

اکثر پژوهشگران می‌گویند احتمالا هیچ راه‌حل واحدی برای پارادوکس فرمی وجود ندارد. ترکیبی از عوامل، ازجمله شاید برخی از مواردی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، احتمالا مسئول سکوت بزرگی هستند که درحال‌حاضر در جهان حکم‌فرما است. ماهیت آن عوامل احتمالا نسبتا به‌زودی مورد توجه واضح‌تر قرار خواهد گرفت.

به‌عنوان مثال، فرض کنید دانشمندان شواهدی از حیات میکروبی باستانی یا کنونی را در مریخ، اروپا یا هر جرم دیگری در منظومه شمسی خودمان پیدا کنند. کشف چنین موجوداتی در نزدیکی زمین که با حیات زمینی کاملا متفاوت هستند، از «پیدایش دوم» حکایت می‌کند و رایج‌بودن حیات در سرتاسر کیهان را به‌طور قطع نشان می‌دهد. در آن زمان، پژوهشگران می‌توانند یک توضیح احتمالی را در فهرست توضیحات بلندبالای پارادوکس فرمی خط بزنند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات