آیا Tencent چین میتواند بر بازارهای جهانی نیز سلطه یابد؟
کمیته رهبران Tencent، غول اینترنتی چینی، جلسه سالانه خود را در خارج از شرکت و در یک تفریحگاه ژاپنی یا یک هتل در سیلیکونولی برگزار میکند. اما سال گذشته، آنها کار حماسیتری را انتخاب کردند؛ راهپیمایی دو روزه در آب و هوای سخت صحرای گوبی.
این کمیته به گونهای این راهپیمایی را انجام دادند که شایسته پرارزشترین شرکت چینی بود. کمککنندهها با آنها حرکت میکردند و چادرهای خود را برپا کرده بودند و آب برای دوشگرفتن در تانکرهایی حمل میشد. با این حال، در پایان راهپیمایی ۲۶ کیلومتری روز اول، برخی از اعضای کمیته در حال رایزنی برای پایان راهپیمایی بودند. مارتین لائو، رئیس Tencent و ما هواتنگ (ملقب به پونی)، بنیانگذار و مدیرعامل Tencent، اصرار داشتند راهپیمایی ادامه پیدا کند.
آنها روز دوم ۲۶ کیلومتر دیگر راهپیمایی کردند و خسته به دانهوانگ که زمانی یکی از مهمترین شهرها در جاده ابریشم بود، رسیدند. در حالیکه مدیران اجرایی در حال درنوردیدن صحراها بودند، سهام Tencent بهحدی افزایش یافته بود که آن را نهتنها به پرارزشترین شرکت چین، بلکه به پرارزشترین شرکت آسیا تبدیل کرد. این رکورد بارها بین Tencent و علیبابا، رقیب هموطنش، دست به دست شده است. تیم مدیران در یک هتل جشنی به این منظور برگزار کردند.
مدیران معتقدند که این جشن و شادی به دلیل بالا رفتن ارزش سهام نیست. سفر اهمیت بیشتری دارد. لائو چند ماه بعد در هتلی در هنگکنگ گفت:
سفر نشانی از فرهنگ کمپانی است. ما بیشتر بر فرایند و جهتی که میرویم متمرکز هستیم تا ارزش سهام.
در نهایت، Tencent هر جا که برود، خارج از چین خواهد بود. Tencent که در شنزن مستقر است، در زندگی چینیها حضوری گسترده دارد. بیش از دو سوم مردم چین از اپلیکیشنهای پیامرسان ویچت و QQ، برای هر کاری از جمله پیامدادن، خرید، تماشای ویدئو، بازی و سفارش غذا و تاکسی استفاده میکنند. براساس گفتههای یکی از سرمایهگذاران، مری کیپر، کاربران چینی روزانه ۱.۷ میلیارد ساعت در روز در اپلیکیشنهای Tencent وقت صرف میکنند که این میزان از زمانیکه صرف کلیه اپلیکیشنهای دیگر میکنند، بیشتر است.
ما هواتنگ ۱۹ سال پیش، با سه نفر از همکلاسیها و یکی از دوستانش، شرکت Tencent را در دفتری محقر در شنزن بنیان گذاشت. آنها یک اپلیکیشن پیامرسان رژیم صهیونیستی را کلون کردند و پس از انطباق آن با بازار چین، آن را بهعنوان اولین محصول خود عرضه کردند. برخلاف جک ما (جک ما نسبتی با ما هوانگ ندارد)، پونی ما (پونی لقب ما هواتنگ است) کمتر به خارج از کشور رفته بود، انگلیسی فقط در حد پایه بلد بود و چندان در مجامع عمومی ظاهر نمیشد. دوستان و همکاران میگویند که او مانند یک تاجر گواندانگ است؛ خجالتی و ترسان از مجامع عمومی. در یک عکس متعلق به سال ۲۰۱۵ که رئیسجمهور چین و ۲۸ مدیر مشهور دنیای تکنولوژی در آن هستند، همه لبخند میزنند و به دوربین نگاه میکنند، اما پونی ما به پاهایش نگاه میکرد.
در حالیکه ما هواتنگ آیندهنگر اصلی Tencent است، مارتین لائو، استراتژیست اصلی، مامور کارهای روزمره شرکت و مسئول پاسخدادن به سوالات تحلیلگران و سرمایهگذاران هستند. مارتین لائو، لاغر، عینکی، یک مسیحی معتقد و یک گیمر مشتاق است و کسانی که او را میشناسند، او را دوست داشته و احترام زیادی برای او قائلند. شین لیو، سرمایهگذار Vy Capital میگوید:
من فکر میکنم که بسیاری افراد در سیلیکونولی نمیدانند مارتین لائو کیست. این تکاندهنده است، چون مثل این میماند که کسی به فیسبوک علاقه داشته باشد، ولی شریل سندبرگ را نشناسد. تنها تفاوت این است که لائو قدرت و تأثیر بیشتری در Tencent و جامعه تکنولوژی چین دارد.
لائو تحصیلات خود را در دانشگاهی در ایالات متحده به پایان رساند، انگلیسی را به روانی صحبت میکند و از رسانههای غربی فرار میکند. اما دیگر راهی برای مخفیماندن وجود ندارد، چون لائو با یکی از ترسناکترین چالشهای کل تجارت خود روبهرو است؛ گسترش یک شرکت چینی در سطح جهانی.
لائو برای اولینبار در سال ۲۰۰۳ با Tencent روبهرو شد. Tencent در آن زمان پنجساله بود و لائو نیز در بانک آمریکایی گلدمن ساکس بهعنوان یک بانکدار مشغول به کار بود. در آن زمان، Tencent هزار کارمند داشت و بیشتر با اپلیکیشن پیامرسان QQ و نشان پنگوئن روسریدار و چشمکزنش شناخته میشد.
Tencent در آن سال با فروش تبلیغات و سرویسهای آپگریدشده (مانند فروش نام کاربری فانتزی) در QQ حدود ۱۰۸ میلیون دلار درآمد داشت و سرویس بازی خود را نیز کمکم راه انداخته بود. بسیاری از سرمایهگذاران اولیه QQ پس از بحران داتکام، نسبت به آینده آن بدبین شده بودند و سهم خود را به شرکت Naspers در آفریفای جنوبی فروختند. Tencent نیز در حال آمادهسازی خود برای عرضه عمومی سهام بود. لائو متخصص مخابرات و رسانه در بخش هنگکنگ بانک گلدمن ساکس بود. آنها مسئول جذب نظر مدیران Tencent برای سپردن عرضه عمومی سهام به گلدمن ساکس بودند. آنها قبل از جلسه با مدیران Tencent، نام کاربری خود را در QQ را روی کارت تجاریشان چاپ کردند.
گلدمن ساکس توانست عرضه عمومی سهام را به دست بگیرد (در فاینانس جهانی، هر شرکتی که قصد عرضه عمومی سهام خود را داشته باشد، کارهای آن را به یک بانک میسپارد). تیم مدیریت Tencent چنان تحت تأثیر عملکرد لائو قرار گرفته بودند که در راه رفتن برای عرضه سهام عمومی، به او پیشنهاد شغلی دادند. ما و همکارانش در زمینهی علوم کامپیوتر تحصیل کرده بودند، ولی تجربه کمی در امور بینالملل داشتند و میدانستند که برای ساختن یک تجارت پایدار، نیاز به کمک دارند. لائو فکر میکرد چون بانکدار آنها بود، پیشنهاد شغلی تضاد منافع حساب میشد. البته او تاحدودی پیشنهاد شغلی را جدی نمیدانست. لائو میگوید:
میخواستم ببینم که آیا این پیشنهاد واقعی است یا نه؟
Tencent در سال ۲۰۰۴ سهام خود را عرضه کرد و توانست ۱۸۰ میلیون دلار از این راه کسب کند. بخش بازی آینده خوبی داشت و درآمد حاصل از آن ۵۵ درصد افزایش یافته بود. در پایان سال ۲۰۰۴، ما و همکارانش که حالا میلیونر شده بودند، دوباره به لائو شغل پیشنهاد کردند.
از جهتی لائو تمام عمرش در این جهت حرکت کرده بود. هر دو والدینش، مهندس برق چینی بودند که در خارج از چین متولد شده بودند (پدرش در هند و مادرش در اندونزی). آنها یکدیگر را در پکن ملاقات و ازدواج کردند. لائو و خواهر بزرگترش در آخرین سال انقلاب فرهنگی چین متولد شدند. خانواده آنها در زمان اصلاحات دنگ شیائوپینگ و زمانیکه لائو ۶ ساله بود، چین را به مقصد هنگکنگ ترک کردند. لائو میگوید:
تاریخ اتفاق افتاد و آنها باید آینده بهتری برای فرزندانشان رقم میزدند. این دوره تاریخی، دوره دردناکی بود.
لائو در کودکی وقت زیادی صرف بازیهای کامپیوتری و رویاپردازی در مورد ساخت راکت میکرد
لائو که اسم کاملش لائو چین پینگ است، بقیه کودکیش را در هنگکنگ گذراند. او در دوران کودکی بیشتر وقت خود را صرف بازی روی کامپیوتر اپل IIe و رویاپردازی در مورد ساخت راکت گذراند. والدین او معتقد بودند که اگر مهندس شود، میتواند از آشوبها و هرجومرجها نجات پیدا کند، چون همیشه مهارتهای یک مهندس کاربلد، مشتری دارد. او بهترین مقامها را دبیرستان کسب کرد و پس از آنکه فهمید که فقط آمریکاییها میتوانند در مسابقه فضا شرکت کنند، بنابراین به تحصیل مهندسی برق در دانشگاه میشیگان در آن آربر پرداخت.
آرتور یانگ پروفسور مدیریت که در نهایت مشاور Tencent شد، در فرودگاه متروپولیتن دیترویت به استقبال لائو آمد. یانگ اهل هنگکنگ بود و به هموطنانش در روزهای اول ورود به ایالات متحده کمک میکرد. او کلیسای نزدیک محوطه دانشگاه را به لائو نشان داد و لاس. مرتب به کلیسا رفتوآمد داشت. او در آنجا همسر آینده خود، میلی را که دانشچوی مدرسه تجارت بود، ملاقات کرد.
مطابق معمول باهوشها، لائو با رتبههای عالی مدرک مهندسی خود را دریافت کرد و سپس مدرک کارشناسی ارشد مهندسی خود را از استنفورد دریافت کرد و در نهایت، مدرک MBA خود را از مدرسه مدیریت کلوگ در دانشگاه نورثوسترن دریافت کرد. پس از دانشگاه، او برای مؤسسه مالی McKinsey & Co کار کرد و سپس به بانک گلدمن ساکس پیوست.
پیشنهاد شغلی دوم Tencent بیشتر مناسب لائو بود، چون به او اجازه میداد که از مهارتهای مهندسیش استفاده کند. او شغل را پذیرفت که باعث شد درآمدش بهشدت کاهش یابد. ما در ابتدا به لائو پست مدیر ارشد استراتژی را داد و او را مسئول رابطه با سرمایهگذاران و خریدها و ادغامها کرد. این دو حوزه در آن زمان در چین چندان شناخته نبودند.
لائو استانداردهای شرکتهای آمریکایی همچون ایجاد اهداف درآمدی را به Tencent آورد و برنامه پنجسالهای برای ورود به حوزههای جدید همچون بازیهای رایانهای و رسانههای دیجیتال توسعه داد. هانس تانگ، یکی از مدیران مؤسسه مالی GGV Capital و شریک سرمایهگذار Tencent در Didi، شرکت چینی تاکسی اینترنتی، میگوید:
این کارها برای شرکتی جوانی که به سرعت رشد میکرد، لازم بود.
در سال ۲۰۰۶، ما هواتنگ سمت لائو را ارتقا داد و او را رئیس شرکت کرد و مسئولیت کارهای روزمره را به او سپرد. گرچه درآمد Tencent در آن سال دو برابر شد، پنج بنیانگذار دریافتند که نیاز به مدیران حرفهای بیشتری دارند. آنها در یک تمرین داخلی، جانشینان فرضی خود را انتخاب کردند. ما، لائو را با عنوان جانشین فرضی خود انتخاب کرد.
Tencent در پنج سال پس از ۲۰۰۶ به سرعت رشد کرد، آسیا را برای یافتن بازیهای جدید درنوردید و آنها را برای QQ تطابق داد. این شرکت در سال ۲۰۱۱، پنج عنوان از برترین بازیهای چینی را در اختیار داشت و برای مدت کوتاهی زرههای مجازی، معجونهای شفادهنده و دیگر تجهیزات دیجیتالی را به گیمرها میفروخت. Tencent شبکه اجتماعی Qzone را در اختیار داشت. یوری میلنر، سرمایهگذار مشهور روسی میگوید:
آنها پیشرو ترکیب شبکه اجتماعی و بازی رایانهای بودند.
Tencent لقب پادشاه تقلید را نیز برای خود کسب کرده است و شرکتهای چینی هم از Tencent میترسند و هم از آن نفرت دارند، چون معتقدند که اگر محصول موفقی عرضه کنند، Tencent آن را کپی میکند. مجلات غربی همچون بیزنس اینسایدر خلاقیت و مدل تجاری Tencent را تحقیر میکردند. مجلی چینی چاینا کامپیوترورلد دریک شماره خود عکس یک پنگوین خونین را روی جلدش منتشر کرد. این کمپانی همچنین با شرکت چینی Qihoo 360 Technology وارد دعوای حقوقی شد و در نهایت نیز برنده شد.
در سال ۲۰۱۱، لائو و ما به این نتیجه رسیدند که نیاز به خویشتننگری سازمانی وجود دارد. Tencent حدود ۷۲ متخصص اینترنت و رایانه را به ۱۰ جلسه پشت درهای بسته دعوت کرد. کارمندان به این جلسات «کنفرانس خدایان» لقب دادند. از دعوتشدگان خواسته شد تا مدیران را مورد انتقاد و سرزنش قرار دهند و دعوتشدگان نیز دراینزمینه سنگ تمام گذاشتند. هو یانگپین، بنیانگذار شرکت DCCI & FutureLab که در این جلسات شرکت کرده بود، میگوید:
مدیران Tencent هیچ ایدهای نداشتند که این بازخوردها تا چه اندازه میتواند قوی باشد. این اولینبار بود که مدیران ردهبالای Tencent هدف رگبار انتقادات قرار میگرفتند.
این بازخوردها به مدیران نشان داد که مشکل آنها تنها روابط عمومی بد نیست. بهخصوص، Tencent دریافت که باید شهرت خود بهعنوان یک کپیکار بیرحم را تغییر دهد. خوشبختانه، جوابها برای این مشکلات در Tencent در حال توسعه بود. در اواخر سال ۲۰۱۰، برنامهنویسی با اسم آلن ژانگ، که یک استارتاپ ایمیلیش توسط Tencent خریداری شده بود، به ما هواتنگ پیام داد که آیا میتواند شبکه اجتماعی مناسب برای گوشیهای هوشمند توسعه دهد و ما پاسخ مثبت داد. ژانگ و همکارانش به اتاقی پر از تختهسیاه رفتند و ویچت را توسعه دادند.
در همین زمان، Tencent یاد گرفته بود چگونه ضعفهایش را جبران کند و از نقاط قوتش استفاده کند. در سال ۲۰۱۳، این شرکت بخش جستجوی خود را به رقیب خود، Sogou فروخت و در این شرکت ۴۴۸ میلیون دلار سرمایهگذاری کرد. در سال بعد از آن، بخش تجارت الکترونیک با نام JD.com فروخته شد و در عوض ۲۱۴ میلیون دلار JD.com سرمایهگذاری کرد.
قبل از این معاملات، Tencent در هر کاری سرمایهگذاری میکرد. بعد از این معاملات، بر کارهایی که به خوبی انجام میداد تمرکز کرد و بقیه کارها را به شرکا سپرد. ژانگ لی، بنیانگذار و مدیرعامل Hillhouse Capital Group، لائو را مسئول این رویکرد میداند. ژانگ لی میگوید:
مارتین لائو یک تحلیلگر تجاری خبره است. او میداند که در چه جبهههایی نباید جنگید.
ویچت در حال حاضر، ۹۳۷.۸ میلیون کاربر دارد که یک سوم آنها بیش از ۴ ساعت در روز از آن استفاده میکنند. در مقام مقایسه باید بدانید که بهطور متوسط یک فرد کمتر از سه ساعت در روز برای مجموع فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و اسنپچت وقت صرف میکند. سرویسهای Tencent بهحدی در چین نفوذ کردهاند که استارتاپها یا باید با Tencent شریک شوند یا از این شرکت سرمایهگذاری دریافت کنند. اندی ماک، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Red Pagoda Resources میگوید:
این مانند سخن مشهور دون کرلئون در فیلم گادفادر است که میگفت: «من پیشنهادی میدهم که نمیتوانی ردش کنی. اگر شما سرمایهگذاری این شرکت را رد کنید، آنها در شرکت رقیب شما سرمایهگذاری میکنند و این میتواند برای شما نابودکننده باشد.»
Tencent قصد دارد مانند یک رهبر جهانی تکنولوژی عمل کند
با گسترش ویچت، Tencent سعی کرده است مانند یک رهبر جهانی تکنولوژی رفتار کند. اواخر امسال، Tencent از دفتر مرکزی گرانقیمت خود که از دو ساختمان شیشهای تشکیل شده و توسط شرکت معماری سیاتلی NBBJ Design طراحی شده است، رونمایی میکند. این دو برج که با پلهای هوایی به یکدیگر متصل میشوند، شکلی شبیه ربات خواهند داشت. دفتر کار ما و لائو در کنار هم خواهد بود.
این روزها، ما هواتنگ بر توسعه تکنولوژی و محصول متمرکز بوده و جلسات دو هفتهای مدیران را که بیش از ۱۰ ساعت طول میکشد، مدیریت میکند. علاوه بر اینها، او مسئول ارتباط با دولت نیز است، چون دولت کمونیست چین اصرار دارد با مدیر اصلی در ارتباط باشد. ریشه هنگکنگی لائو در این مورد برای وی مشکل ایجاد کرده است. زمانیکه در سال ۲۰۱۰ رئیسجمهور سابق چین، هو جین تائو از Tencent دیدار کرد، براساس پروتکل دولتی تنها مدیرانی که جزئی از حزب کمونیست بودند، میتوانستند با او در یک آسانسور باشند.
لائو جستجوی زیادی برای شرکتهای مناسب در زمینهی خرید یا ادغام که منجر به افزایش شهرت Tencent شوند، انجام داده است. Tencent در بازار چین تقریبا به اشباع رسیده است و اگر میخواهد به همین سرعت رشد کند، باید به فکر مناطق دیگر باشد. او میگوید که در سال ۲۰۱۳ قصد داشت سرمایهگذاری استراتژیک در اسنپچت داشته باشد، اما به دلایلی مجبور شد سرمایهگذاری کمتری انجام دهد. او مقدار دقیق سرمایهگذاری در اسنپچت را اعلام نمیکند. لائو میگوید:
در آن زمان ایوان اشپیگل (بنیانگذار اسنپچت) نمیدانست سرمایهگذاری خوب است یا بد. در آخرین لحظات، تصمیم گرفت که نیازی به سرمایهگذار استراتژیک نیست.
اوایل سال ۲۰۱۴، Tencent قصد داشت پیامرسان واتساپ را خریداری کند. خرید اسنپچت شوکی به جهان وارد میکرد و باعث میشد که Tencent جهانی شود. اما در مراحل نهایی مذاکرات، ما هواتنگ با مشکلات در زمینهی کمردرد مواجه و مجبور شد خود را به تیغ جراحی بسپارد. این موضوع باعث شد تا سفر او به سیلیکونولی و ملاقات با جان کوم (بنیانگذار واتساپ) به تعویق بیفتد. مارک زاکربرگ از این فرصت استفاده کرد و با پیشنهاد مبلغ ۱۹ میلیارد دلار، مبلغی دو برابر پیشنهاد Tencent، واتساپ را تصاحب کرد.
سال گذشته، لائو بالاخره توانست یک معامله خوب خارجی انجام دهد. سافت بانک، غول سرمایهگذار ژاپنی، قصد داشت سوپرسل (سازنده بازی کلش) را بفروشد. لائو میگوید:
زمانیکه سافت بانک به ما گفت قصد فروش سوپرسل را دارد، ما یک نفس عمیق کشیدیم و به خود گفتیم که باید این معامله را جدی بگیریم.
Tencent وارد مذاکرات خرید سوپرسل شد و لائو با وجود تب شدید، به پروازی ۱۰ ساعته به هلسینکی، پایتخت فنلاند، رفت تا با مدیران سوپرسل دیدار کند. او برای آمادهشدن برای مذاکره کاری انجام داد که شاید هر مدیر ردهبالایی در موقعیت مشابه انجام میداد؛ او کلش رویال بازی کرد؛ تا آنجا پیش رفت که رتبه ۹۷ دنیا از نظر امتیاز را کسب کرد! لائو میگوید:
این روش من برای انجام تحقیقات لازم است. من هنوز هم کلش رویال بازی میکنم. اما در آن زمان، خیلی خورهی بازی بودم.
زمانیکه ایلکا پانانن، مدیرعامل سوپرسل، امتیاز لائو را فهمید، باور نکرد و از او خواست به رقابت با یکی از کارمندان و گیمرهای برجسته سوپرسل بازی کند. لائو برنده شد. کمی بعد، Tencent سهمی اساسی از سوپرسل را خرید.
Tencent همچنین سعی کرده است تا بهطور طبیعی و با عرضه سرویسهای خود در خارج از چین گسترش پیدا کند. اما برخی از سرویسهای که در چین Tencent را به غول اینترنتی تبدیل کرده است، در خارج از چین دست و پای این شرکت را بسته است. طراحی یک مثال خوب است. کاربران چینی دوست دارند تا در یک اپلیکیشن بزرگ همه امکانات، مانند خرید، تاکسی اینترنتی، بازی و ... را داشته باشند. اما عرضه این مدل در ایالات متحده که برای هر کار اپلیکیشنهای مختلف وجود دارد، شاید چندان موفق نباشد.
یکی از محصولات موفق دیگر که Tencent قصد دارد آن را در خارج از چین گسترش دهد، ویچت پی است که در چین ۶۰۰ میلیون نفر کاربر دارد و حتی رقیب دیرینهاش Qihoo نیز از آن استفاده میکند. ویچت پی از هزینه تراکنش کم بانکهای چینی استفاده کرده و به کاربران اجازه میدهد تا به یکدیگر هدیههایی کوچک پولی با نام بستههای قرمز (Red Packets) بفرستند. در غرب، هزینه تراکنش بانکها بسیار بالاتر است و به همین دلیل، پرداخت مبالغ کم عملی نیست.
مسئله دیگر، فیسبوک و واتساپ هستند که تقریبا در خارج از چین سلطه کامل دارند. لائو میگوید:
گسترش در خارج از چین چالش اصلی تمام شرکتهای چینی است. ما سعی کردیم ویچت را بینالمللی کنیم. اما واقعیت این بود که سرویسهای مشابه در بازار وجود داشت.
شاید بیشترین امید Tencent به کاربران چینی باشد که برای سفرهای کاری و تفریحی به خارج از چین سفر میکنند و در آنجا نیز از ویچت استفاده میکنند. اما در این مورد نیز چالش وجود دارد. محققان دانشگاه تورنتو دریافتهاند که Tencent کلمات و محتوا در مورد موضوعات بحثبرانگیز سیاسی را سانسور میکند، کاری که همه کمپانیهای چینی باید انجام دهند. Tencent حتی حساب کاربران چینی در خارج از چین اگر شماره تلفن خود را عوض کنند، سانسور میکند. Tencent دراینزمینه نظری نمیدهد، اما اگر یافتهها درست باشد، مشکلش بیشتر میشود. ماساشی کرتنیشیهاتا از دانشگاه تورنتو میگوید:
Tencent برای اینکه بتواند موفقیت خود را بیشتر کند، باید پایه خود در چین را حفظ کند و در حالیکه حد و حدود دولت چین را رعایت میکند، سعی کند تا کاربران بینالمللی را به استفاده از محصولاتش قانع کند.
لائو میگوید:
Tencent تابع این فکر است که اگر میخواهید در کشوری فعالیت کنید، باید به قوانین آن کشور پایبند باشید.
همه اینها بدان معنا است که کار لائو روزبهروز سختتر میشود. لائو و ما روی تکنولوژیهایی سرمایهگذاری میکنند که از تجارت اولیه Tencent بدور است. در این بهار، Tencent اعلام کرد که آزمایشگاههای هوش مصنوعی در سیاتل و شنزن راهاندازی میکند. این شرکت همچنین در حال توسعه یک اسپیکر هوشمند است که تا چند ماه دیگر روانه بازار میشود. بهعلاوه، Tencent اخیرا پس از چند جلسه لائو با ایلان ماسک، پنج درصد از سهام تسلا را خریداری کرده است که نشان از علاقه به آینده حملونقل دارد.
Tencent هنوز هم برای خود دشمنتراشی میکند
مثل همیشه، Tencent هنوز هم برای خود دشمنتراشی میکند؛ دشمنانی بزرگ و پولدار. اوایل سال جاری میلادی، این شرکت مینی-پروگرمها (mini-programs) را ایجاد کرد که به کاربران ویچت اجازه میدهد که از سرویسهای دیگر شرکتها استفاده کنند بدون اینکه نیازی باشد که اپلیکیشنهای آنها را دانلود کنند. بسیاری از ناظران معتقدند که Tencent با این کار قصد دارد ویچت را بهعنوان سیستمعامل موبایل معرفی کند و به قلمروی اندروید گوگل و اپ استور اپل حمله کند. چند ماه بعد اپل Tencent را وادار کرد تا ویژگی که به کاربران اجازه میداد به وبلاگنویسان انعام پرداخت کنند را غیرفعال کند، چون این سیستم از سیستم پرداخت اپل استفاده نمیکرد. آیا این نشان از آغاز جنگ بین این دو غول دارد؟ لائو مخالف است. او میگوید:
افراد از بیرون فکر میکنند که این جنگی بین دو غول است.
اما حتی با استاندارد چین، سرزمین حکومت تکحزبی دیکتاتوری، Tencent باید مواظب باشد تا رفتار تهاجمی نداشته باشد. این کمپانی در ماه مه با افزودن موتور جستجوی خود و چیزی شبیه نیوزفید فیسبوک به ویچت، سروصدای زیادی برانگیخت. کارشناسان معتقد بودند که این کار قدرت زیادی به Tencent در کنترل اخبار و محتوایی که پست میشود، میدهد. پس از این کار، پستهای ضد Tencent به سرعت در شبکههای اجتماعی چینی منتشر شد.
لائو مخالف این گفته است که Tencent بهصورت یک مهاجم عمل میکند. بنابر ادعای لائو، جستوجو و اخبار به این کمپانی اجازه میدهد تا با استفاده از هوشمصنوعی و کلان داده محتوای شخصیشدهی بیشتری در اختیار کاربران قرار دهد.
او سپس میخندد و به سمت گوشیش میرود تا ویچت خود را چک کند.
نظرات