چه آیندهای در انتظار ایران است؟ روایت اساتید آیندهپژوه از سناریوهای پیشرو
در مراسم مدیریت فناوری نوآوری که روز چهارشنبه، نوزدهم آذرماه برگزار شده بود اساتید دانشگاهی به موضوع آینده کشور در سناریوهای مختلف پرداختند.
امیر ناظمی، پژوهشگر و آینده پژوه در نشست تخصصی ایران آینده بر مدار نوآوری گفت: آن چیزی که برای من مهم است این است که سناریوهایی را شناسایی کنیم که این سناریوها آیندههایی باورپذیر هستند چراکه ایران دیر یا زود مجبور نرمالسازی خود در فضای جهانی می شود. ابتدا باید بدرسیم که در این صورت گفتمان حاکم ما کدام است؟ آیا گفتمان حاکم بر فضای سیاسی ایران یک گفتمان سوشال مارکت است یا لیبرال مارکت است؟ این ربطی به چارجوب سیاسی ندارد بلکه موضوع گفتمان جاکم بر مردم است.
در هر چهار سناریو، سرنوشت فناوری، بنگاهها و استارتاپها کاملاً متفاوت خواهد بود و هر بنگاه ناچار است آینده خود را بر اساس گفتمان مسلط آینده تعیین کند
ناظمی ادامه داد: در سوشال مارکت ما به سمت تعادل بین سمت آزادی و عدالت اجتماعی میرویم ولی در لیبرال تمرکز بر بهرهوری و رقابت و سطح فردی و اراده فردی است. نقش دولت در اولی بیشتر است و بیمه ها اهمیت بیشتری دارند اما در دومی دخالت دولت کمتر است. کشورهای شمال اروپایی یک سوشال مارکت هستند و آمریکا اما لیبرال مارکت است. در ایران تاکید بر کدام جبهه است؟
او ادامه داد: مسئله دوم این است که عرصه بازیگری ایران بیشتر متوجه مسائل داخلی است یا خارجی؟ در گفتمان اینترنشنال، بازیگر بهصورت فعال در منطقه نقشآفرینی میکند، اما در گفتمان اینترنال تمرکز اصلی بر شرایط داخلی قرار دارد.
او گفت: بر پایه این دو محور میتوان چند سناریو برای آینده ترسیم کرد. در سناریوی اول، بازیگری ایران اینترنشنال با اقتصاد لیبرالمارکت است؛ دولتی با حداقل مداخله که تلاش میکند به هاب تولیدی منطقه تبدیل شود و از مسیر نفوذ اقتصادی نقشآفرینی کند. ریسک این سناریو گرفتار شدن کشور در دست الیگارشیهای بزرگ اقتصادی است.
به گفته او سناریوی دوم دولت رفاه است. مدل اقتصادی آن شباهت زیادی به سیاستگذاری اروپایی دارد. قدرت اقتصادی و نظامی کمتر و قدرت فرهنگی بیشتر است و سرمایه اجتماعی توسط گروههای مرجع جذب میشود. ریسک این سناریو پایینتر بودن سطح رفاه و بروز عدم توازن است.
این پژوهشگر گفت: سناریوی سوم ترکیبی از سوشالمارکت و بازیگری اینترنال است. تمرکز اصلی آن بر بازسازی شکافهای اقتصادی و کاهش خط فقر قرار دارد. ریسک کلیدی این مسیر، رشد پوپولیسم است.همچنین سناریوی چهارم لیبرالمارکت با بازیگری اینترنال است که در آن مطالبات استقلالطلبانه افزایش پیدا میکند.
ناظمی ادامه داد: در هر چهار سناریو، سرنوشت فناوری، بنگاهها و استارتاپها کاملاً متفاوت خواهد بود و هر بنگاه ناچار است آینده خود را بر اساس گفتمان مسلط آینده تعیین کند.
منتظر ظهور یونیکورنهای تکنفره باشید
سخنران بعدی، مهدی محمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، با تمرکز بر هوش مصنوعی گفت: اگر قرار باشد درباره هوش مصنوعی اقدامی انجام دهیم، این اقدام یا باید کاملاً روشن باشد یا بر پایه سناریو شکل بگیرد. بدون سناریو، ورود به این حوزه معنا ندارد.
او ادامه داد: بهزودی احتمال ظهور یونیکورنهای تکنفره وجود دارد. رویدادهای بزرگی در راه است که کشورها را به سه دسته هوشمندان، پیشگامان و جاماندگان تقسیم میکند. نوآوری در حال دموکراتیزه شدن است و کنترل آن کمکم از دست شرکتهای بزرگ خارج میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بهرهوری با شتابی بیسابقه در حال افزایش است گفت: فرصتهای گسترده کسبوکار حتماً شکل میگیرد، اما همزمان یک دوقطبی جدی در حوزه هوش مصنوعی پدید میآید. ایالات متحده و چین اگر در جایگاه بالاتر بایستند، فاصلهای عمیق میان آنها و دیگر کشورها ایجاد میشود. همین روند جغرافیای اقتصادی جهان را دگرگون میکند.
اقتصاد توجه پیشران اصلی این تحولات است
او ادامه داد: تا افق ۲۰۳۰ ممکن است دوباره یک موتور محرک تازه شبیه نفت خام ظهور کند، اما در مقطع کنونی «داده» نقش موتور محرک را ایفا میکند. اقتصاد توجه پیشران اصلی این تحولات است. با چنین تغییری، هر سازمان مشاهده میکند که لایههای مختلف ساختار در معرض اثر قرار میگیرند.
محمدی گفت: پارادایم امروز دیگر صرفاً تحول عصر دیجیتال نیست، بلکه به مرحله هوشمندسازی رسیدهایم. دیجیتالی شدن بهتدریج جای خود را به هوشمند شدن میدهد. اتوماسیون ساده کنار میرود و اتوماسیون شناختی جای آن را میگیرد. سیستمها وارد فرایند یادگیری میشوند و ساختارهای سلسلهمراتبی به اکوسیستمهای شبکهای تغییر شکل میدهند.
او ادامه داد: حرکت مهم دیگر عبور مشتریمداری و رسیدن به همآفرینی است. مشتری دیگر صرفاً مصرفکننده نیست، بلکه شریک فعال توسعه به شمار میآید. تحول بعدی گذار تفکر بهینهسازی جزئی به سمت تفکر سیستمی است؛ یعنی رسیدن به نوعی یکپارچگی.
او گفت: گذار سوم عبور مفهوم ماشین و رسیدن به ایده ارگانیسم زنده است. در چنین نگاهی، سازمان موجودی پویا تلقی میشود نه یک ابزار مکانیکی.
پنجره فرصتی ایران بسیار کوتاه مدت است
محمدی ادامه داد: در ایران ظرفیتهای قابل توجهی وجود دارد؛ بازار بزرگ، منابع متنوع و همزمان ساختار حکمرانی ناکارآمد. اگر بخواهیم آینده را از پنجره فرصت ترسیم کنیم، باید بپرسیم این پنجره چه ویژگیهایی دارد. برداشت من این است که این پنجره بسیار کوتاه است.
او گفت: در یک مطالعه به ده پیشران رسیدیم که نقش متغیرهای سرنوشتساز را بازی میکنند. پرسش کلیدی این است که کدام عدمقطعیت میتواند مبنای تعیین سرنوشت ما باشد؟ سیاستهای کلان اقتصادی و ژئوپلیتیک، توسعه بازارهای منطقهای و پذیرش هوش مصنوعی کانونهای اصلی عدمقطعیت تلقی میشوند.
او ادامه داد: اگر دو عامل نخست روی یک نمودار قرار گیرند، چهار سناریو شکل میگیرد. سناریوی اول تداوم تحریم همراه با اتکا بر توان داخلی و تسلط بر بازار منطقه است. سناریوی دوم جهش اقتصادی و تبدیل شدن کشور به قطب فناوری محسوب میشود که در آن تحریم برداشته شده و اقتصاد پویایی شکل میگیرد.
این استاد دانشگاه گفت: سناریوی سوم قرار گرفتن در سایه، همراه با رکود و تداوم تحریم است که بدترین وضعیت ممکن به شمار میآید. سناریوی چهارم رویکردی محتاطانه دارد؛ وضعیتی که فرصتها بهطور کامل مورد استفاده قرار نگرفتهاند.
محمدی بیان کرد: برای این چهارسناریو باید ما سرمایهگذاری کنیم. اول اینکه نیروی انسانی را پرورش دهیم و دوم اینکه بر روی هوش مصنوعی سرمایه گذاری کنیم. همچنین برای عدم قطعیتها هم آماده تغییر باشیم.
شباهت مگاترندها در همه جای دنیا
در ادامه مهدی الیاسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با موضوع «ایران آینده و مگاترندهای جهانی» که در نوزدهمین کنفرانس ملی مدیریت فناوری و نوآوری برگزار شد، گفت: در شکلدهی آینده چند بازیگر بهطور همزمان نقش دارند. نهاد حاکمیت اثرگذاری بالایی دارد و حتی میزان تأثیر آن فراتر از تصور رایج است. جامعه آکادمیک نمیتواند کنار بایستد و صرفاً روند تخریب این فضا را تماشا کند.
او ادامه داد: در یک پژوهش، دیدگاه شرکتها درباره مگاترندها بررسی شد نتایج نشان داد مگاترندها فقط ماهیت اقتصادی یا اجتماعی ندارند، بلکه ترکیبی پیچیده میان اقتصاد، جامعه، سیاست و فناوری را شکل میدهند.
او گفت: در مگاترندهای جامعهـسیاست، در کشورهایی با افزایش جمعیت، رشد ناسیونالیسم و کاهش انسجام اجتماعی دیده میشود. در کلانروندهای سیاست و فناوری، توسعه حملونقلهای هوایی و گسترش جنگهای هوایی بهعنوان مگاترند شناسایی شدند. در حوزه محیطزیست، افزایش گازهای گلخانهای در بیشتر تحلیلها بهعنوان تم مشترک مطرح است و میان پژوهشها همگرایی بالایی دیده میشود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: پس از جمعبندی، مشخص شد موضوعات سیاست و فناوری بیشترین میزان تمرکز تحلیلی را به خود اختصاص داده است. موضوع این است که پدیدههای زیادی در جهان وجود دارد که بین آن در مگاترندها اشتراک زیادی وجود دارد. منظور این است که ما باید با پذیرش مگاترندها با مسائل روبرو شویم. جامعه تکنولوژی باید شناسایی مگاترندها را ماموریت خودد قرار دهد. حاکمیت و جامعه ایران باید به راه حلی به جز تعطیل کردن برای آلودگی هوا برسد.
دانشگاهها در آینده چه شکلی خواهند داشت؟
سروش قاضینوری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به آینده دانشگاه گفت: ما فهمیدهایم که امواجی از تغییرات در راه است. همه ما به این جمعبندی رسیدهایم که دانشگاه سنتی دیگر پاسخگو نیست. سالهاست گفته میشود دانشگاهها حذف خواهند شد، اما این نهادها ساختمان نیستند. زندگی اجتماعی آنها ممکن است تغییر کند، اما اصل آن ثابت میماند. بنابراین باید دانشگاه را یک نهاد اجتماعی و یک سیستم دید و برای آن به چارچوب فکری نیاز داریم.
دانشگاه امروز توان پاسخگویی به آینده را ندارد
او ادامه داد: کل بودجه دانشگاههای کشور حدود یک میلیارد دلار است.این رقمی است که در کشورهای غربی به هر دانشگاه اختصاص مییابد. نیروهای زیادی فشار وارد میکنند تا رژیم حاکم بر دانشگاه فروپاشد. پرسش اصلی این است که چه باید کرد تا دانشگاه آینده متناسب با آینده باشد؟ دانشگاه امروز توان پاسخگویی به آینده را ندارد. همه دانشگاهها شبیه یکدیگر شدهاند و چارچوبی یکسان دارند؛ گویی یک لباس دوختهایم و میخواهیم آن را تن همه کنیم. فرایند جذب استاد و سایر سازوکارها شباهت کامل دارد، در حالی که باید اجازه داد هر دانشگاه رنگ و بوی خاص خود را داشته باشد.
همه دانشگاهها شبیه یکدیگر شدهاند و چارچوبی یکسان دارند
قاضی نوری گفت: همین حالا بحثی جدی مطرح است که چرا سنوات دوره لیسانس تغییر میکند. دانشگاه بهعنوان یک هویت اجتماعی، خود را با شرایط تطبیق میدهد. دانشگاه باید انعطافپذیر باشد، با جامعه پیوند داشته باشد و استقلال کافی پیدا کند. هیچ نردهای نباید میان دانشگاه و جامعه وجود داشته باشد. آرزوی شخصی من این است که هیچ مرزی میان دانشگاه تهران و شهر تهران باقی نماند.
آرزوی شخصی من این است که هیچ مرزی میان دانشگاه تهران و شهر تهران باقی نماند
او ادامه داد: نظام تنظیمگری دانشجو باید دگرگون شود. وزارت علوم باید نقش رگولاتور دانشگاهها را داشته باشد و از جایگاه حکمرانی کنار برود. نظام ارزیابی و سنجش استادان باید بازطراحی شود. ساختاری که یک استاد را سی سال نگه میدارد، آینده نمیسازد. امروز مهمترین دغدغه بسیاری از رؤسای دانشگاه مسئله غذاست و این خود نشانه بحران نگاه راهبردی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: دانشگاه آینده نیازمند تفکر سیستمی است. بدون تصمیمهای شجاعانه، امکان ساختن آیندهای متفاوت برای دانشگاه وجود ندارد.