نگاهی به رقبای آیپد اپل در ده سال گذشته
آیپد اورجینال اپل ده سال پیش عرضه شد. ایدهی کامپیوتر تبلت سالها قبل، بهویژه در داستانهای علمیتخیلی، مانند PADD در مجموعهی پیشتازان فضا، مدنظر قرار گرفته بود و بسیاری از شرکتها روی این طرح قمار کردند. برای مثال، میتوان به تلاشهای مایکروسافت در اواخر دههی ۱۹۹۰ اشاره کرد؛ اما این طرح نیز مانند بسیاری از طرحهای دیگر شکست خورد؛ زیرا تبلتهای تولیدی بسیار سنگین و گرانقیمت بودند و نرمافزار آنها هم مناسب تبلت نبود؛ اما با ظهور آیپد، تمام این مشکلات برطرف شدند. این روزها، چشمانداز تبلتها مانند گذشته عجیب و متنوع نیست: سامسونگ هنوز تبلتهای بزرگی تولید میکند؛ آمازون اغلب تبلتها را برای کودکان میسازد؛ و هواوی هم مدلهایی تولید میکند که در ایالات متحده عرضه نمیشوند.
آیپد بهخاطر نرمافزار بهتر یا نبود رقیبی شایسته، تبلت محبوب بسیاری از افراد است. بااینحال، اپل از بعضی لحاظ مدیون تبلتهای فراموششده و شکستخورده است. تبلتهای رقیب با ارائهی امکانات جدید و افزایش انتظارات مردم، اپل را مجبور کردند هرسال، آیپد بهتری تولید کند؛ بههمیندلیل، یک دهه پس از عرضهی اولین تبلت اپل، لازم است به رقبای گذشتهی آن اشاره کنیم. دلیل این کار، شکست رقبا نیست؛ بلکه انگیزهای است که به پیشرفت اپل و شکلگیری موفقیتهای این شرکت منجر شدند.
افزایش رقابت
اولین مدل آیپد اپل در سال ۲۰۱۰ عرضه شد؛ درحالیکه جنگ اپل و سامسونگ درزمینهی تلفنهای هوشمند مدتها قبل شروع شده بود. ازاینرو، بدیهی بود که سامسونگ بلندپرواز هم تبلت خود را بسازد. تبلت سامسونگ که گلکسی تب نامیده شد، اولین تبلت تولیدی این شرکت نبود؛ بلکه اولین محصول جدی با سیستمعامل اندروید بود.
تبلت سامسونگ از تمام لحاظ مانند تلفنهمراه گلکسی اس بود، با این تفاوت که فقط ابعاد بزرگتری داشت. در مدل اورجینال گلکسی تب مانند تلفن پرچمدار سامسونگ در آن زمان، از تراشهی Exynos 3110 و حافظهی رم ۵۱۲ مگابایتی استفاده شده بود. این امکانات برای اجرای بازیهایی مثل انگریبردز و دیگر اپلیکیشنهای اندروید و اجرای محتوای فلش مرورگر کافی بود؛ بهطوریکه قابلیت اخیر به نقطهی عطفی برای سامسونگ تبدیل شد؛ زیرا استیو جابز تصمیم گرفته بود فلش را از تمام دستگاههای موبایل اپل حذف کند.
همچنین، طراحی گلکسی درمقایسهبا آیپد باعث موفقیتش شد؛ زیرا سامسونگ بهجای صفحهنمایش بزرگ از پنل LCD هفتاینچی بهره برده بود که تبلت را به کتابی با جلد کاغذی شبیه میکرد. گلکسی تب سامسونگ برخلاف تبلت بدون دوربین اپل، به دو دوربین مجهز بود: یکی برای ثبت عکس سلفی و تماس ویدئویی کمکیفیت و دیگر برای ثبت تصاویر و ویدئو. سامسونگ از معدود شرکتهایی بود که با نگاهی رو به آینده جلو میرفت؛ درنتیجه، گلکسی تب بهسرعت زمینهساز تولید مدلهای بعدی ازجمله دستگاههایی مثل گلکسی تب ۷.۷ (اولین تبلت مجهز به صفحهنمایش Super AMOLED) و گلکسی نوت ۱۰.۱ شد. تبلت دوم توانست اپل را در همان سال شکست دهد.
دیگر شرکتهای رقیب بهاندازهی کافی خوشاقبال نبودند. ماهها پس از عرضهی گلکسی تب، سیلی از تبلتهای اندرویدی وارد بازار شدند؛ اما بهنظر میرسید از میان تمام آنها، تبلت موتورولا Xoom رقیب خوشاقبالتری بود. موتورولا بهلطف تلفنهای هوشمند موفق Droid، میتوانست به رقیب سرسختی در حوزهی تولید دستگاههای اندرویدی تبدیل شود و Xoom هم یکی از تبلتهای مجهز آن زمان بود. صفحهنمایش ۱۰.۱ اینچی تبلت یادشده کمی از آیپد بزرگتر بود و پردازندهی مرکزی Tegra 2 و رم یکگیگابایتی باعث میشدند همهی کارها بهسرعت در آن اجرا شود. از همه مهمتر، عمر باتری اغلب تبلتهای اندرویدی به پای عمر باتری Xoom نمیرسید و این تبلت نیز با نگاهی به آینده ساخته شده بود.
پس از عرضهی Xoom در فوریهی ۲۰۱۱، مدلهای مشخصی به استاندارد ارتباطی EV-Do Rev تحویل داده مجهز شدند که استاندارد شرکت Verizon بود. بااینحال، موتورولا اعلام کرد اگر مشتریان یکی از این مدلهای سلولی را خریده باشند، میتوانند آن را پس بفرستند تا قطعهی LTE جایگزین قطعهی کُندتر شود. البته فرایند ارتقا نیز آنطورکه موتورولا وعده داده بود، آسان نبود. بااینهمه، تبلت Xoom در آن زمان صرفا به یک دلیل بسیار محبوب بود: استفاده از نسخهی اندروید ۳ هانیکامب (Honeycomb)، اولین و تنها بهروزرسانی انحصاری این تبلت.
گلکسی تب و بهطورکلی تبلتهای مجهز به اندروید ۲ مانند تلفنهای هوشمند بزرگ عمل میکنند؛ اما با ظهور اندروید هانیکامب، گوگل متوجه شد تبلتها به ابزارها و قابلیتها و واسطهای منحصربه فردی نیاز دارند. بههمیندلیل، دارندگان Xoom اولینبار طعم طراحی به سبک Tron را میچشیدند که مزایایی مثل پردازندههای دوهستهای و چندوظیفگی داشت. هانیکامب را نمیتوان بهروزرسانی بینقصی دانست؛ اما حس انسجام را در تبلتهای اندرویدی افزایش داد. متأسفانه هیچیک از قابلیتهای Xoom باعث نشدند بهاندازهی آیپد موفق شود. تا چند ماه پس از عرضهی تبلت Xoom، موتورولا موفق شد چندهزار دستگاه از آن را بفروشد. در پایان سال ۲۰۱۱، این شرکت تبلت دیگری بهنام Xyboard را جایگزین Xoom کرد که متأسفانه چندان موفق نبود و موتورولا از رقابت تبلتها حذف شد.
بسیاری از تبلتهای رقیب آیپد به دلیل مشکلات نرمافزاری و سیستمعامل نامناسب حذف شدند
نکتهی جالب ماجرا این است که ماتیاس دوریت، رهبری بازطراحی اندروید، بخش زیادی از کارهای بصری webOS پالم را برعهده داشته است؛ درنتیجه، در تولید تبلت ناامیدکنندهی دیگری بهنام تاچپد اچپی هم ایفای نقش کرده است. تبلت تاچپد به دو دلیل در یادها ماند: ۱. از webOS پشتیبانی میکرد؛ ۲. عمرش بسیار کوتاه بود. مدل اولیهی تاچپد اول جولایی ۲۰۱۱ با حافظهی ۱۶ گیگابایتی و قیمت ۵۰۰ دلار عرضه شد که باتوجهبه صفحهنمایش ۱۰.۱ اینچی قیمت معقولی داشت. کمتر از دو ماه بعد، شرکت HP تولید کل سختافزارهای webOS را متوقف کرد. ناگفته نماند این شرکت در سال ۲۰۰۹ شرکت Palm را بهدلیل webOS تصاحب کرده بود. با توقف تولید سختافزارهای webOS بهسرعت قیمت تبلتها کاهش پیدا کرد؛ بهطوریکه مشتری میتوانست تنها با پرداخت ۱۰۰ دلار، تبلتی جدید و نامآشنا بخرد.
HP آیندهی تاچ پد را نابود کرد، گرچه بعید هم بود این مدل تبلت آیندهای داشته باشد. تاچپد به پردازندهی اسنپدراگن ۱.۲ گیگاهرتزی و یک گیگ رم حافظهی رم و صفحهنمایش یکپارچهای مجهز بود؛ اما هیچکدام از این قابلیتها برای حل مشکلات پلتفرمش کافی نبودند. استفاده از webOS لذتبخش بود؛ اما برای توسعهی نرمافزارهای باکیفیت و بلندپروازانه مناسب نبود. دلیل نامگذاری webOS این بود که اپلیکیشنهای آن با استفاده از HTML و CSS و جاوااسکریپت ساخته میشدند. این سیستمعامل فقط برای کلاینتهای توییتری مناسب بود؛ اما برای ارائهی انواع تجربیات در پلتفرمی جدید کافی نبود.
با تمام اتفاقات یادشده، اچپی تولید تبلتهای اندرویدی را ادامه داد. برای مثال، در یکی از محصولات خود از پردازندهی Intel Atom استفاده کرد که بنبست تکاملی دیگری برای دستگاههای موبایل بود؛ اما سرنوشت webOS، بزرگترین دارایی HP، چه شد؟ حالا میتوان این سیستمعامل را در تلویزیونهای هوشمند LG پیدا کرد.
HP، تنها تولیدکنندهی تبلتی نبود که بهخاطر نرمافزار نامناسب درنهایت به شکست محکوم شد؛ بلکه بهدلایلی بلکبری هم که بهدنبال تولید تلفنهای هوشمند تماملمسی بود، تصمیم گرفت تبلتهایش را تولید کند. تبلت Playbook آوریل ۲۰۱۱ منتشر شد و بهانهای برای شکایت باقی نگذاشت. این تبلت به تراشهی TI OMAP4430، یک گیگابایت حافظهی رم، باتری ۵۳۰۰ میلیآمپرساعتی و یک زوج دوربین مجهز بود. البته صفحهنمایش هفتاینچی آن بهاندازهی کافی عریض بود و آن را شبیه نوعی قاب دیجیتالی برای تصاویر میساخت تا ماشین.
یکی از دلایل اصلی انتقاد به Playbook استفاده از QNX یا سیستمعامل شبهیونیکس بود. ظاهر تبلت بهلطف طراحی فوقالعادهی شرکت TAT، کاربرپسند و دوستداشتنی بود؛ اما بهدلیل سیستم منحصربهفرد، این شرکت باید از صفر به ساخت اکوسیستم اپلیکیشنی پایدار میپرداخت؛ اما این روش نتیجه نداد. در زمان عرضهی Playbook، حدودا ۳،۰۰۰ اپلیکیشن برای آن موجود بود که برخی از آنها تبدیلهای نرمافزاری ناقص فلش بودند؛ بههمیندلیل، توسعهدهندگان ساخت اپلیکیشن برای Playbook را منطقی نمیدانستند.
Playbook از همان ابتدا، از برخی اپلیکیشنهای ضروری محروم بود. برای مثال، حتی با اپلیکیشنهای تماس یا ایمیل هم سازگار نبود. این نقص برای شرکتی که خود را دوستدار کسبوکارها میدانست، خندهدار بود. BlackBerry Tablet OS 2 شش ماه بعد با قابلیت اجرای اپلیکیشنهای اندرویدی عرضه شد؛ اما دیگر خیلی دیر شده بود؛ زیرا این شرکت از آیپد و دیگر رقبایش عقب افتاده بود.
گوگل و مایکروسافت وارد بازی میشوند
درحالیکه اچپی و بلکبری برای موفقیت تقلا میکردند، گوگل برای تولید تبلتهایش، در سکوت خبری با دیگر شرکایش همکاری میکرد. تبلتهای Nexus گوگل را میتوان از بسیاری لحاظ، همتای معنوی آیپد بهشمار آورد؛ زیرا در درجهی اول رابط نرمافزاری روانی داشتند و از ورودیهای سختافزاری گوگل بهره میبرند و استانداردهای رابط کاربری تبلتهای اندرویدی را نیز رعایت میکردند.
در سالهای گذشته، شرکتهای مختلف سختافزار تبلت Nexus را تولید کردند؛ در ابتدا، ASUS و سپس سامسونگ و HTC. اغلب دستگاههای تولیدی ماشینهای یکپارچهای بودند؛ اما دو مدل Nexus 7 از بهترین تبلتهای پیشنهادی سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ با قیمت منطقی ۲۰۰ دلار بودند؛ درنتیجه، تقریبا افراد با تمام بودجهها میتوانستند از آن استفاده کنند. این دو مدل، از مدلهای پرطرفدار Nexus بودند.
مدل Nexus 10 ساخت سامسونگ با قیمت ۵۰۰ دلار عرضه شد. وضوح صفحهنمایش این تبلت را میتوان با لپتاپهای رقیبش مقایسه کرد؛ اما سرعت آن در انجام برخی وظایف بهاندازهی رقبا نیست و عمر باتریاش هم متوسط است. Nexus 9 تولید HTC هم عملکرد چندان بهتری نداشت. این تبلت اولین تبلتی بود که طبق الگوی Martial Design طراحی شده بود و سیستمعامل آن هم اندروید لالیپاپ بود؛ اما سختافزار ضعیفی داشت و صفحهنمایش آن نیز درمقایسهبا مدل قبلی چنگی به دل نمیزد.
تبلتهای نکسوس گوگل قدرتمند شروع کردند؛ اما بهمرورزمان تأثیرگذاری خود را از دست دادند. نکسوس ۹ آخرین مدل این مجموعه بود؛ اما سال بعد، گوگل از صفر ساخت و طراحی تبلت جدیدی بهنام Pixel C را آغاز کرد. این تبلت اولین تلاش گوگل برای کپیبرداری از مفهوم کامپیوتر رومیزی تبدیلپذیر به دستگاهی اندروید بود و با اینکه پیکسل سی موفقیت چشمگیری کسب نکرد، زمینهساز تولید تبلتهای دیگر پیکسل شد.
مایکروسافت درزمینهی تولید تبلتهای مشابه کامپیوتر جایگاه مناسبی دارد. اولین مدل تبلت سرفیس این شرکت دستگاه زیبایی بود؛ اما سیستمعامل آن مانند سیستمعامل Playbook نواقص زیادی داشت. در این تبلت، همهچیز مانند ویندوز ۸ بهنظر میرسید؛ اما درحقیقت سیستمعامل آن نسخهی تقلیلیافتهای بهنام ویندوز RT بود که مخصوص تراشهی Nvidia Tegra 3 تولید شده بود. ازاینرو، امکان اجرای تمام نرمافزارها روی آن وجود نداشت. بسیاری از کاربرها این مشکل را نادیده گرفتند و سرفیسهای RT را خریدند که کاملا نمیتوانست نیازهایشان را رفع کند. بسیاری از افرادی هم که متوجه این نقص بودند، بازهم سرفیس را خریدند؛ ولی بعد از استفاده، با مشکل کاهش کیفیت اپلیکیشنهای سازگار روبهرو شدند. درنهایت، وضعیت برای مایکروسافت سخت شد.
مایکروسافت در تلاش است رابط کاربری سرفیس را به کامپیوترهای رومیزی نزدیکتر کند
مایکروسافت در تلاش است با سرفیس پرو ایکس تجربهی کاربری مشابهی ارائه دهد؛ اما باید دید و منتظر ماند میتواند شکست سرفیس RT را جبران کند یا خیر. تاریخچهی تبلتها با فرازونشیبهای زیادی همراه بوده و شاید بههمیندلیل موفقیت اپل معنادارتر شده است؛ اما نباید نکتهی مهمی را از خاطر برد: آیپد بهدلیل نوآوری رقبایش بهبود پیدا کرده است. تبلتهای HTC و سامسونگ قبل از آیپد پرو، از نوآوری قلم برخوردار بودند و اگر مایکروسافت ساخت سرفیس را ادامه نمیداد، iPadOS هم به جایگاه فعلی نمیرسید. صرفنظر از اینکه موافق یا مخالف تبلتهای اپل هستید، باید این حقیقت را بپذیرید که آیپدها مدیون دستگاههایی هستند که تلاش کردند؛ اما شکست خوردند.