موانع پیش روی ایلان ماسک در راه کلون سازی مریخ
اسپیس ایکس نه تنها باید برخی موانع فنی را در نظر بگیرد، بلکه ابعاد اجتماعی و سیاسی، آلودگی زیست محیطی، تغییرات آب و هوایی و سیاستهای فضایی را هم در نظر داشته باشد. احتمالا خوانندگان زومیت با طرح مشهور کلون سازی مریخ ایلان ماسک به خوبی آشنا هستند. ماسک و کمپانی فضاییاش میخواهند به سرعت برنامههای خود را پیش ببرند. آنها اعلام کردهاند که در خلال پنج سال آینده، دو فضاپیما را به مریخ میفرستند و قصد دارند تا سال ۲۰۲۴، اولین انسانها را به سیارهی سرخ بفرستند. اسپیس ایکس همچنین برنامههایی برای ساخت یک مجتمع فضایی، یک شهر و در نهایت سنگ بنای سیارهای را پیریزی کنند که همان سیاره دوم ما انسانها لقب خواهد گرفت.
اگر ماسک و همکارانش در اسپیس ایکس در طرح خود موفق شوند، میتوانند تحول عظیمی در اکتشافات فضایی ما در منظومه شمسی پدید بیاورند و الهامبخش نسل جدیدی از دانشمندان و مهندسان شوند. اما ماسک برای این موفقیت، باید ریسکهای پیچیدهای و زیادی انجام دهد.
اگر ایلان ماسک در طرحش موفق شود، میتواند تحول عظیمی در اکتشافات فضایی ما در منظومه شمسی پدید بیاورد
بسیاری از این ریسکها، همانطوری که می دانید، فنی خواهند بود. راکتهایی (BFR، مخفف: Big F-king Rocket) که قرار است برای کلونسازی مریخ به کار بروند، هنوز ساخته نشدهاند و مشخصا، با شروع به ساخت این راکتها، موانع فنی جدیدی هم به وجود خواهد آمد. ایلان ماسک به حل مشکلات پیچیده مهندسی شهره است، اما باوجود برخی چالشهای فنی، کارشناسان شانس خوبی برای موفقیت این کمپانی فضایی قائل هستند. اما چیزی که واضح است اینکه واقعا اسپیس ایکس میخواهد چگونه با موانع متعدد غیر فنی پیش روی خود مقابله کند.
حفاظت سیارهای
تصور کنید در مریخ نوعی از حیات (شاید به حالت میکروارگانیسمی یا میکروبی) وجود داشته باشد؛ ممکن است ما انسانها با فضاپیماهای خود، هر گونه ردپایی از این موجودات را از بین ببریم. یا برعکس، تصور کنید همین ریزموجودات (شاید مضر) به طور ناخواسته از مریخ به زمین برسند. به نظر مفهوم آشنایی است، بله یک سناریوی علمی تخیلی واقعی!
اواخر دهه ۱۹۶۰ بود که با آغاز عصر فضایی، مفهوم تازه ای به نام « آلودگی بین سیارهای» به فرهنگ ما راه یافت. در همین سالها بود که نویسنده علمی تخیلی، مایکل کرایتون رمان مشهور خود «قضیه آندرومدا» را نوشت، در این رمان، یک میکروب فضایی (از طریق یک فضاپیما) وارد زمین میشود و شهر آریزونا را آلوده میکند.
اینها سناریوهایی هستند که موجب نگرانی متخصصان و کارشناسان حفاظت سیارهایاند. علاوه بر این، برخی قوانین و سیاستهای بینالمللی هم هستند که اسپیس ایکس ملزم به اجرای آنها است. با این حال، به نظر میرسد که برنامههای ماسک تا حد زیادی میتواند قوانین حفاظت سیارهای را دور بزند؛ چراکه اسپیس ایکس به عنوان یک کمپانی خصوصی، مستقیما با قوانین و مقررات حفاظت سیارهای ارتباطی ندارد و در حالی که برخی دولتها میتوانند از این لحاظ اسپیس ایکس را تحت فشار قرار دهند، اما بازهم به نظر نمیرسد بتوانند همان فشارهای مشابه مأموریتهای ناسا را روی این کمپانی خصوصی اعمال کنند.
ممکن است قابل تصور باشد، اما بعید است که چنین آلودگی (احتمالی) از جانب مریخ زمین را تهدید کند. اما خطر بزرگتر این است که این آلودگیها موجب شود فرصتهای ما برای کشف حیات مریخی از بین برود. ولی به نظر نمیرسد که ایلان ماسک بخواهد جامعه اخترفیزیکدانان را از خود ناراضی کند و رؤیای آنها برای کشف حیات فرازمینی را به یأس بدل کند.
تروریسم زیست محیطی
چشمانداز بلند مدت ماسک این است که مریخ را تبدیل به سیارهای کند که مکان مطلوبی برای تبدیل انسان به «گونهای چند سیارهای» باشد. با توجه به دشواری برخی اطلاعات مربوط به اکو تروریسم یا تروریسم زیست محیطی، به نظر نمیرسد بتوان دقیقا تخمین زد تا چه حدی این قوانین نقض میشوند. اما واقعیت این است که برخی افراد (دانشمندان ناسا یا دیگر دانشمندان و اخترشناسان) واقعا به اقدامات جدی برای عدم تخریب مریخ دست خواهند زد.
اما چطور ممکن است بتوان پایان داستان سفر به مریخ را حدس زد. اگرچه برخی رمانهای علمی تخیلی مانند رمانهای سه گانه مریخ، کیم استنلی رابینسون، نگاهی جالب توجه به آنچه میتواند پس از رسیدن ما به آنجا رخ دهد، انداختهاند؛ اما به احتمال زیاد، نیاز است که اسپیس ایکس برای برخی عملیات ساخت و ساز خود سیاستهای اولیه تروریسم زیست محیطی را به نحو مطلوبی انجام دهد.
قوانین و سیاستهای فضایی
بازگردیم به روزهایی که هنوز کمپانیهای خصوصی امکان فرستادن فضاپیما به خارج از جو زمین را نداشتند. در اواخر دههی ۱۹۶۰، معاهدهای موسوم به «پیمان فضایی ماورای جو» به تصویب سازمان ملل متحد رسید. در این پیمان به عنوان مثال ذکر شده بود که دولتها در چه زمینهای و به چه نحوی میتوانند در فضا فعالیت کنند؛ از جمله در ماه و دیگر اجرام کیهانی. در این پیمان استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در فضا ممنوع اعلام شده بود و هیچ کشوری میتوانست ادعای مالکیت ماه یا هر هیچ جرم کیهانی دیگر را داشته باشد.
این پیمان در سال ۱۹۶۷ تصویب شده بود؛ یعنی چهار سال قبل از تولد ایلان ماسک. اما با ظهور کمپانیهای فضایی جاهطلبی همچون اسپیس ایکس، بلو اوریجین و دیگر کمپانیهای فضایی خصوصی، چگونگی اجرای این معاهدهها و قوانین بینالمللی در هالهای از ابهام است. شاید این برای کوتاهمدت خبر خوبی برای اسپیس ایکس باشد؛ اما این عدم قطعیتها در نهایت تبدیل به قوانینی لازم اجرا شوند و مشخصا زمانی که چنین اتفاقی بیفتد، اسپیس ایکس هم از این قاعده مستثنا نخواهد بود.
البته این قوانین، به خودی خود قوانینی لازم الاجرا نیستند. اما بازیگران قدرتمندی در عرصه قوانین و سیاستهای بینالمللی فضایی وجود دارند. اگر در این موارد اشتباهی رخ دهد، شاید در نهایت همین بازیگران قدرتمند (که چیزی جز دولتها و ابرقدرتهای جهان نیستند)، تعیین میکنند که این قوانین چگونه بر اسپیس ایکس و دیگر کمپانیهای از این دست، تأثیر بگذارند.
تغییرات آب و هوایی
شاید بزرگترین مسئلهای که چشمانداز کلونیسازی مریخ ایلان ماسک را تحت تأثیر قرار میدهد، این است که در آن، زمین سیارهای در نظر گرفته شده که درحال ویرانی است و به این ترتیب دیگر جای مطلوبی برای زندگی نیست. بنابراین ما انسانها باید به دنبال خانه دیگری برای زندگی بگردیم. اما ممکن است که این ایده، انگیزه واقعی ایلان ماسک نباشد؛ اما در عصر تغییرات آب و هوایی قرار داریم و درک اهمیت چنین موضوعی حیاتی است. واقع بین باشیم، سفر به سیارهای جدید با از بین بردن سیارهی خانگی، نمیتواند در بین کسانی که در تلاش برای حفظ زمین هستند، هواخواهان زیادی داشته باشد و به یاد داشته باشیم که چنین افرادی (فعالان محیط زیست و دیگر افراد متنفذ) دارای قدرت اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی هستند؛ قدرتی که میتواند مشکلات زیادی پیش روی ایلان ماسک قرار دهد.
شاید با ایلان ماسک و اسپیس ایکس، در آستانه یک عصر فضایی تاریخی قرار داشته باشیم
در اینجا یک ریسک دیگر هم در میان است. وقتی ایلان ماسک به تازگی در مورد امکان استفاده از راکتهای BFR به عنوان یک سیستم حمل و نقل هوایی بین شهری نام برد، بسیاری مجذوب ایده او شدند؛ اما خیلیها نظر منفی نسبت به این ایده دارند. ایده او فضاپیمایی است که حدود ۱۰۰ نفر را به فضا پرتاب میکند. این فضاپیما قادر خواهد بود در عرض کمتر از ۶۰ دقیقه، هر فاصلهای در زمین را طی کند.
این بخشی از یک برنامه بزرگتر برای ساخت راکت BFR است که میتواند، برخی از هزینههای اکتشافات بین سیارهای را برای کمپانی فراهم کند. اما با وجود دیوانهوار بودن چنین ایدهای، مسئله تأثیرات زیست محیطی آن هنوز حل نشده باقی مانده است.
اگر چه ناوگانی از راکتهای BFR با فعالیت خود، مقادیر زیادی دیاکسید کربن منتشر کنند؛ اما ممکن است این میزان انتشار گازهای گلخانهای، تأثیر بیشتری از سفرهای هوایی فعلی نداشته باشد. البته همیشه در این مورد، برنامههایی برای استفاده از سوخت متان، اکسیژن و استفاده از انرژی خورشیدی و گازهای اتمسفری هم در میان بوده است. حتی تصور میشود که راکتهای BFR، روزی از کربن خنثی بهره ببرند.
اما در زمانی که انسان باید از همه داشتههای خود برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای بهره ببرد، چنین ایدهای هنوز خیلی خوب نیست. استفاده از چنین راکتهایی نمیتواند بدون برخی واکنشهای مخرب و پیامدهای احتمالی دیگر باشد.
الهامبخش یا مخرب
اتحاد جماهیر شوروی، شصت سال پیش، اسپوتنیک، اولین ماهواره مصنوعی جهان را به خارج از جو زمین فرستاد و دنیای ما را متحول کرد. این موفقیت، عصر جدید فضایی را پدید آورد و بسیاری کشورها را مجبور به تجدید نظر در برنامههای آموزشی خود کرد و الهامبخش نسلی از دانشمندان و مهندسان شد. شاید با وجود سفر انسان به نقاط دیگری در منظومه شمسی، اکنون در آستانه نقطه تاریخی مشابهی قرار داشته باشیم.
تصورات نادرست از کلونیسازی مریخ
شاید این موانع غیر فنی اسپیس ایکس و ایلان ماسک را از جاهطلبیهای خودشان دور کنند. ساده است که شیفته کارآفرین سیارهای باشیم که به دنبال راهی برای سفر انسان شاید به هر نقطهای از منظومه شمسی (مشخصا مریخ و اسکان در آنجا) باشد؛ اما هنگامی که مردم اسپیس ایکس را تهدیدی برای ارزشهای خود مانند محیط زیست در آنجا (مریخ) و اینجا (زمین) بدانند و آنها را در موقعیت نامطلوبی قرار دهد، چندان از اسپیس ایکس و برنامههایش حمایت نخواهند کرد. به عنوان مثال، یک سناریوی احتمالی (بخوانید: تئوری توطئه) را در نظر بگیرد، با هزینههای فعلی سفر به مریخ (که بیش از میلیونها دلار برای هر فرد هزینه خواهد داشت) تنها ثروتمندان میتوانند با چمدانهای پر از پول از سیاره مخروبه ما فرار کنند و بقیه انسانها را در تنهایی و دنیایی نیمه ویران باقی بگذارند.
این دقیقا نقطهای است که اسپیس ایکس و ایلان ماسک باید به همان اندازه که دارای استعداد فنی هستند، از سازگاری اجتماعی کافی هم برخوردار باشند تا از موانعی که میتواند به فاجعهای برایشان تبدیل شود، اجتناب کنند. ایلان ماسک، فرد جاهطلب و بسیار باهوشی است، همانطوری که میدانید، او به خوبی توانسته پروژه مشهور تبدیل انسان به گونهای چند سیارهای را به عموم معرفی کند؛ به طوری که هواخواهان زیادی در بین دانشمندان برجسته پیدا کرده و بسیاری از مردم را هیجانزده کرده است. بنابراین، قدمهای بعدی ماسک و کمپانی خصوصیاش، میتواند نقش تعیینکنندهای در تحقق رؤیای جمعی همه ما برای سکونت در سیارهای دیگر داشته باشد.