دلایل شکست بازاریابی دیجیتال از دیدگاه «لیدوما»؛ چرا بسیاری از برندها با وجود هزینه‌های بالا رشد نمی‌کنند؟

یک‌شنبه 2 آذر 1404 - 18:00
مطالعه 6 دقیقه
لیدوما
این مطلب صرفا جنبه تبلیغاتی داشته و زومیت هیچ مسئولیتی را در رابطه با آن نمی‌پذیرد
بسیاری از برندها با وجود هزینه‌های زیاد به رشد نمی‌رسند؛ جایی که لیدوما با ایجاد یکپارچگی، مسیر مؤثر بازاریابی دیجیتال را شکل می‌دهد.
تبلیغات

در سال‌های اخیر، دلایل شکست بازاریابی دیجیتال به یکی از دغدغه‌های اصلی مدیران تبدیل شده است. با وجود افزایش بودجه تبلیغات، رشد فعالیت‌های سئو و توسعه کانال‌های دیجیتال، بسیاری از برندها هنوز نمی‌دانند چرا بازاریابی دیجیتال نتیجه نمی‌دهد و چرا با وجود هزینه‌های سنگین، رشد واقعی شکل نمی‌گیرد. با این‌ حال، مدیران زیادی با یک تناقض روبه‌رو هستند: همه‌چیز انجام می‌شود، اما رشد واقعی اتفاق نمی‌افتد.

نمودارهای ترافیک رو به بالا هستند، فعالیت شبکه‌های اجتماعی منظم است و کمپین‌ها اجرا می‌شوند، اما وقتی نوبت به نتیجه نهایی یعنی فروش، درآمد یا افزایش سهم بازار می‌رسد، خروجی با میزان تلاش و هزینه هم‌خوانی ندارد. این مشکل معمولاً از ضعف ابزار یا کمبود فعالیت ناشی نمی‌شود؛ بلکه ناشی از نبود یکپارچگی در مسیر بازاریابی دیجیتال است.

بازاریابی جزیره‌ای؛ چالش پنهانی که هزینه‌ها را می‌ بلعد

یکی از ریشه‌های اصلی ناکارآمدی در دیجیتال مارکتینگ، «بازاریابی جزیره‌ای» است. در این وضعیت، هر بخش از سئو و محتوا گرفته تا طراحی سایت و تبلیغات به‌ صورت مستقل و بدون ارتباط سیستماتیک با دیگر بخش‌ها عمل می‌کند. در واقع بازاریابی جزیره‌ای زمانی رخ می‌دهد که تیم‌ها بدون استراتژی بازاریابی یکپارچه کار کنند و همین ناهماهنگی یکی از ریشه‌های شکست در کمپین‌های دیجیتال است.

برای نمونه، گاهی تیم تبلیغات کاربران را به صفحه‌ای هدایت می‌کند که برای نرخ تبدیل طراحی نشده، یا تیم سئو روی موضوعاتی کار می‌کند که به کمپین‌های بازاریابی ارتباطی ندارد. در نقطه‌ای دیگر، محتوا بدون شناخت دقیق رفتار مخاطب تولید می‌شود و پیام‌هایی منتشر می‌شوند که با نیاز واقعی کاربر فاصله دارند. حتی سایت نیز ممکن است بدون توجه به تجربه کاربر طراحی شده باشد و این مسئله باعث شود کاربران در همان چند ثانیه اول سایت را ترک کنند. در ظاهر همه فعال هستند، اما در عمل، هیچ ابزار و تیمی در مسیر مشترکی حرکت نمی‌کند. نتیجه این ناهماهنگی، اتلاف منابع و از بین رفتن هم‌افزایی میان کانال‌هاست. دلایل شکست بازاریابی دیجیتال چیست؟

بخش بزرگی از دلایل شکست بازاریابی دیجیتال به نبود یکپارچگی میان کانال‌ها، ناهماهنگی پیام برند، و تمرکز بیش‌ازحد روی ابزارها به جای استراتژی بازمی‌گردد. زمانی که مسیر مشتری مشخص نباشد، حتی بهترین کمپین‌ها هم نمی‌توانند به نتیجه تبدیل شوند. بخش بزرگی از مشکلات بازاریابی دیجیتال دقیقاً از همین نبود هماهنگی میان کانال‌ها آغاز می‌شود.

چرا با وجود هزینه‌های زیاد، نتیجه نمی‌بینیم؟

سه نقطه شکست وجود دارد که اگر یکی از آنها به‌درستی مدیریت نشود، نتیجه نهایی تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

۱. شروع از ابزار، نه از استراتژی

ورود بسیاری از کسب‌وکارها به دنیای دیجیتال با اقداماتی مانند ساخت سایت، فعالیت در اینستاگرام یا تولید محتوا آغاز می‌شود. اما مهم‌ترین سؤال، قبل از هر اجرا این است که: مخاطب هدف چه کسی است و چه نیازی دارد؟

وقتی شناخت مخاطب و تعریف جایگاه برند روشن نباشد، پیام‌ها پراکنده می‌شوند، لحن یکسان نمی‌ماند و محتوا نمی‌تواند پاسخ روشنی به نیاز کاربر بدهد. به همین دلیل است که برندهای بزرگ، مسیر خود را با تحلیل و استراتژی آغاز می‌کنند؛ نه با انتخاب ابزار. این موضوع اهمیت استراتژی در بازاریابی دیجیتال را نشان می‌دهد؛ جایی که تصمیم‌های اولیه می‌توانند مسیر کل سیستم را مشخص کنند.

۲. نگاه ابزاری به سایت؛ در حالی که سایت مرکز ثقل فعالیت دیجیتال است

وب‌سایت تنها یک خروجی دیداری یا فنی نیست. وب‌سایت جایی است که کاربر تصمیم می‌گیرد «بماند»، «بخواند» یا «خرید کند». اما همچنان در بسیاری از پروژه‌ها، سایت به‌عنوان یک محصول طراحی دیده می‌شود، نه بخشی از مسیر تجربه مشتری.

وقتی مسیر کاربر پیچیده است، پیام برند واضح نیست، سرعت صفحات پایین است یا صفحه محصول اطلاعات کافی ندارد، بهترین کمپین‌های تبلیغاتی هم نمی‌توانند کاربر را به مرحله تصمیم‌گیری برسانند. طراحی تجربه کاربری و معماری اطلاعات، بخش پنهان اما تعیین‌کننده وب‌سایت هستند بخش‌هایی که تعیین می‌کنند آیا تلاش‌های سئو و تبلیغات به نتیجه تبدیل می‌شوند یا نه. وقتی سایت بدون استراتژی یکپارچه طراحی شود، حتی بهترین محتوای سئو محور هم نمی‌تواند کاربر را در مسیر درست هدایت کند.

۳. تمرکز بر ترافیک به‌جای رفتار کاربر

افزایش ترافیک همیشه خبر خوبی نیست. آنچه اهمیت دارد این است که این ترافیک چه رفتاری دارد و در چه مرحله‌ای از قیف تصمیم‌ گیری قرار می‌گیرد.

خیلی از برندها روی رشد ورودی گوگل تمرکز می‌کنند، بدون اینکه بدانند این ورودی‌ها چقدر با نیت خرید وارد سایت شده‌اند. اگر معماری محتوا بر اساس مسیر تصمیم‌گیری کاربر طراحی نشده باشد یا اگر محتوای سایت پاسخی به دغدغه‌های واقعی کاربر ندهد، حتی رتبه یک گوگل هم نمی‌تواند ارزش‌آفرین باشد. این مسئله یکی از رایج‌ترین دلایل شکست بازاریابی دیجیتال است؛ جایی که برندها افزایش ورودی را موفقیت می‌دانند، اما رفتار کاربر و نیت جستجو را نادیده می‌گیرند. در چنین حالتی، سئو مبتنی بر درآمد اهمیت پیدا می‌کند؛ رویکردی که به جای حجم ورودی، روی رفتار واقعی کاربر تمرکز دارد.

راه‌حل: یکپارچگی واقعی در مسیر رشد دیجیتال

رشد پایدار زمانی اتفاق می‌افتد که تمام بخش‌های دیجیتال مارکتینگ مانند اجزای یک سیستم با هم کار کنند.  این یعنی:

  • هدف برند روشن باشد
  • مسیر مخاطب تعریف شود
  • پیام در همه کانال‌ها یک‌دست باشد
  • محتوا بر اساس نیاز واقعی کاربر تولید شود
  • سئو با استراتژی کلان هماهنگ باشد
  • سایت بر مبنای تحلیل رفتار کاربر طراحی شود
  • تبلیغات در ادامه طبیعی همین مسیر اجرا شود

وقتی این هماهنگی شکل بگیرد، اثربخشی هر ابزار چند برابر می‌شود. در بسیاری از پروژه‌های حرفه‌ای، آژانس‌هایی مانند توسعه کسب‌ و کار لیدوما نقش ایجاد این هماهنگی را برعهده می‌گیرند؛ نقشی که باعث می‌شود فعالیت‌های مختلف نه در کنار هم، بلکه در یک مسیر مشترک عمل کنند. در این رویکرد، سئو فقط افزایش ترافیک نیست؛ تبلیغات فقط جذب کلیک نیست؛ و طراحی سایت فقط زیبایی نیست. بلکه هر بخش در خدمت رسیدن کاربر به یک مقصد مشخص قرار می‌گیرد.

رفتار مصرف‌کننده دیجیتال در ایران؛ چرا تصمیم‌گیری سخت‌تر شده؟

بازار ایران طی چند سال گذشته دچار تغییرات مهمی شده است. کاربران امروز نه‌تنها اطلاعات بیشتری در اختیار دارند، بلکه پیش از خرید، مسیر پیچیده‌تری را طی می‌کنند. کاربر ایرانی معمولاً چندین بار جستجو می‌کند، قیمت‌ها را مقایسه می‌کند، نظرات دیگران را بررسی می‌کند و محتواهای ویدئویی و متنی را کنار هم قرار می‌دهد تا بتواند به تصمیم مطمئن‌تری برسد.

این الگوی رفتاری باعث شده مسیر خرید خطی نباشد و نقش هماهنگی میان کانال‌ها اهمیت بیشتری پیدا کند. اگر سئو، محتوا، تبلیغات، شبکه اجتماعی و سایت در یک مسیر مشترک نباشند، کاربر در میانه مسیر سردرگم می‌شود و تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازد—یا به سمت رقیب می‌رود. این موضوع نشان می‌دهد بخش قابل‌توجهی از مشکلات بازاریابی دیجیتال، نه به ابزار، بلکه به پیچیده‌تر شدن رفتار مصرف‌کننده مرتبط است؛ و این تغییرات، نیاز به یک استراتژی بازاریابی یکپارچه را بیشتر از گذشته برجسته می‌کند.

اهمیت تحلیل، داده و نقش مشاوره کسب‌وکار در جلوگیری از اتلاف بودجه

یکی از تفاوت‌های مهم میان برندهایی که رشد می‌کنند و برندهایی که صرفاً فعالیت انجام می‌دهند، میزان اتکا به تحلیل داده است. بررسی رفتار کاربران در سایت، شناسایی نقاط خروج، تحلیل مسیرهای ورود، مطالعه صفحات کم‌تعامل و شناخت الگوهای تصمیم‌گیری مشتری، از مهم‌ترین ابزارهایی هستند که می‌توانند از اتلاف بودجه بازاریابی جلوگیری کنند.

مشاوره کسب‌وکار در این بخش نقش مهمی دارد. حضور یک نگاه بیرونی می‌تواند شکاف‌هایی را آشکار کند که در فرایند اجرا دیده نمی‌شوند. مشاوران حرفه‌ای کمک می‌کنند اجزای بازاریابی دیجیتال از حالت جزیره‌ای خارج شوند و در قالب یک مسیر واحد و هدفمند عمل کنند. به همین دلیل است که در بسیاری از پروژه‌های حرفه‌ای، برندها پیش از ورود به فاز اجرا از تیم‌هایی مانند توسعه کسب‌وکار لیدوما برای تحلیل وضعیت موجود و طراحی مسیر استفاده می‌کنند تا فعالیت‌ها به نتیجه تبدیل شوند، نه فقط به افزایش کارهای روزمره. تحلیل داده و مشاوره تخصصی دقیقاً همان ابزارهایی هستند که از اتلاف بودجه بازاریابی جلوگیری می‌کنند.

از کجا باید شروع کرد؟

به‌جای افزایش بودجه یا فعالیت بیشتر، مسیر صحیح از بازنگری نگاه به کل سیستم دیجیتال آغاز می‌شود. این بازنگری شامل تحلیل وضعیت فعلی، شناسایی شکاف‌ها، تعیین هدف مشترک و طراحی نقشه راه است. در بسیاری از پروژه‌های موفق، همین مرحله اولیه باعث شده برندها مسیر خود را از فعالیت پراکنده به یک سیستم یکپارچه تبدیل کنند.

جمع‌بندی

نتیجه‌گیری در بازاریابی دیجیتال ارتباط مستقیمی با هماهنگی میان ابزارها دارد. وقتی استراتژی، محتوا، سئو، طراحی و تبلیغات با یکدیگر همسو باشند، اثر هر اقدام چند برابر می‌شود. اما اگر هرکدام در جهت متفاوتی حرکت کنند حتی با بودجه‌های سنگین نتایج نا امیدکننده خواهند بود.

اگر احساس می‌کنید تلاش‌های دیجیتال شما با نتایج هم‌خوان نیست، بررسی دوباره مسیر و تحلیل یکپارچه می‌تواند نقطه شروعی برای شکل‌ گیری رشد واقعی باشد؛ مرحله‌ای که معمولاً تفاوت میان فعالیت گسترده و رشد پایدار را مشخص می‌کند. اگر دلایل شکست بازاریابی دیجیتال را دقیق بررسی کنیم، می‌بینیم که نبود هماهنگی، ضعف تحلیل داده و نبود استراتژی یکپارچه در اغلب موارد عامل اصلی هستند.

تبلیغات
تبلیغات

نظرات