چرا فیل ها با داشتن مغز بزرگ تر باهوش تر از ما نیستند؟
دیر زمانی است که به عنوان انسان، خود را در اوج تواناییهای شناختی نسبت به سایر جانوران تلقی میکنیم. اما در" اوج تکامل بودن" مفهوم متفاوتی به حساب میآید. همان طور که مارک تواین در سال ۱۹۰۳ اشاره کرده است تکامل یک مسیر طولانی است که انسان را به آخرین سطح از دستاورد خود میرساند.
هنوز هم حقیقت منحصر به فردی دربارهی ساختار مغز ما وجود دارد که میتواند به قوانین اساسی فکر کند و دلایلی در نظر بگیرد که مغز وی را حاکم بر مغز دیگر گونهها تلقی کند. از آنجا که انسان میتواند دیگر حیوانات را به زیر میکروسکوپ بکشاند، یعنی که مغز وی دارای قابلیتهایی است که مغزهای دیگر گونهها، آن را ندارد.
جرم خالص مغز یکی از موضوعات قابل توجه است. اگر مغز میتواند شناخت آگاهانه ایجاد کند، پس داشتن مغز سنگین تر منجر به تواناییهای شناختی بیشتر خواهد شد. این در حالی است که فیل مغز بزرگتری نسبت به مغز انسان دارد حال آن که بر خلاف انسان رفتارهای پیچیدهای از خود نشان نمیدهد و انعطاف پذیری فکری او را ندارد.
عامل دیگری که میتواند در این تفاوت لحاظ شود، تعداد نورونهای مغز است. از آنجا که نورونها باعث ایجاد "شناخت آگاهانه" میشوند، هر چه تعداد آنها بیشتر باشد قابلیتهای شناختی بیشتری ایجاد خواهد شد. قبلا تصور میشد تفاوتهای شناختی بین انسان و دیگر گونهها کیفی باشد. اما اکنون مشخص شده است که این تفاوتها کمیت را هم در بر میگیرند.
ابزارهای ساخت بشر ساختار پیچیده ای دارند و با استفاده از آنها ابزارهای پیچیدهتری هم ساخته میشوند. اما یک شامپانزه از شاخهی درخت به عنوان ابزاری برای حفاری موریانهها استفاده میکند. میمونها یاد میگیرند که چطور از ابزار چنگک برای برداشتن غذایی که با آنها فاصله دارد استفاده کنند و کلاغها هم نه تنها با شکل دادن به سیم از آن برای ابزار به دست آوردن غذا استفاده میکنند بلکه برای استفادههای بعدی آن را نگه میدارند. الکس، طوطی خاکستری آفریقایی که متعلق به روانشناسی به نام "آیرن پپربرگ" بود، یاد گرفت برای اشیا کلماتی نمادین بسازد. از طرفی شامپانزهها و گوریلها اگر چه نمیتوانند به علت شرایط آناتومی خود به صورت صوتی منظورشان را برسانند اما میتوانند یاد بگیرند که با زبان اشاره ارتباط برقرار کنند. روند یادگیری شامپانزه میتواند به شکل سلسله مراتبی یاشد: آنها میتوانند با لمس کردن مربعهایی که اعداد روی آنها نوشته شده است، به ترتیب افزایش اعداد آنها را به صورت عمودی مرتب کنند و به همان سرعت یادگیری انسان، آموزش ببینند.
شامپانزهها و فیلها برای امن نگه داشتن ذخیری غذایی دور دست خود همکاری میکنند. به نظر میرسد که شامپانزهها و دیگر پستانداران حتی این قابلیت را دارند که به وضعیت روانی دیگران پی ببرند یا متوجه فریب در رفتار آنها شوند. حتی این آگاهی ذهنی در زاغها هم دیده میشود. آنها غذای خود را آشکارا در حضور بقیه پنهان میکنند و پس از رفتن آنها دوباره محل غذای خود را تغییر میدهند! شامپانزهها، گوریلها، فیلها، دلفینها و همچنین کلاغهای زاغی میتوانند در آینه خود را تشخیص دهند و این تجربه را به خاطر بسپارند.
اینها یافتههای ابتدایی ما در مورد ظرفیتهای شناختی گونههای غیرانسانی است. اما سوالی که مطرح میشود این است که مغز هر گونهی خاص چطور عمل میکند که یک گونه صاحب توانمندیهای میشود که گونهی دیگر فاقد آن است.
در سال ۲۰۱۴ مطالعهای صورت گرفت تا بحث "کنترل خویشتن" (self-control) -که یک توانایی شناختی وابسته به قشر جلویی مغز است- بین گونههای مختلف جانوری بررسی شود. عمدهی این جانوران از دستهی نخستیسانان (گروهی از پستانداران مانند انسان و میمون) بودند اما گونههای دیگری چون جوندگان کوچک، فیل و انواع مختلف پرندگان هم در این بررسی قرار گرفتند. محققان به این نتیجه رسیدند که بهترین عامل مرتبط در آزمون خود کنترلی حجم مغز است. البته تنها استثنای این نتیجه فیل بود که علی رغم مغز بزرگش نتایج ناامید کنندهای از خود نشان داد.
از این رو محققان تصمیم گرفتند که روی مغز فیل مطالعاتی انجام دهند. در ایجا با یک سوال مهم روبرو بودیم: با توجه به این که مغز فیل آفریقایی سه برابر از مغز ما سنگینتر است، تعداد نورونهایش هم از نورونهای ما بیشتر است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، پس این فرضیه که توانایی شناختی به تعداد نورون بستگی دارد، نقض میشود. اما اگر تعداد نورونهای مغز انسان بیشتر از مغز فیل آفریقایی است، بخش دیگری از فرضیه نقض خواهد شد که تعداد نورونهای مغز به ابعاد مغز بستگی دارد.
نیمکرهی مغز یک فیل آفریقایی، بیش از ۲.۵ کیلوگرم وزن دارد. پس از شمارش دقیق نورونهای مغز فیل مشخص شد که تعداد این نورنها بیش از نورونهای مغز انسان است و این اختلاف به هیچ عنوان قابل اغماض نیست! در واقع مجموع این نورنها ۲۵۷ میلیارد نورون بود که نسبت به ۸۶ میلیارد نورون مغز ما سه برابر است. اما نکتهی مهم این بود ۹۸ درصد نورونهای مغز فیل در مخچه - که پشت مغز قرار دارد- واقع شدهاند. در هر پستانداری که تاکنون بررسی شده بود، موردی مشاهده نشده بود که بیش از ۸۰ درصد نورونهایش در مخچه قرار داشته باشد. این توزیع استثنایی از نورون در مغز فیل باعث شده بود که تنها مقدار ناچیز ۵.۶ میلیارد نورون سهم قشر مغز شود. از این رو این مقدار در مقایسه با ۱۶ میلیارد نورون واقع در قشر مغز انسان اختلاف خیلی زیادی دارد.
در واقع در اینجا بود که به پاسخ پرسش مطرح شده رسیدیم. در مجموع مغز انسان نورونهای بیشتری نسبت به مغز فیل ندارد بلکه نورونهای موجود در قشر مغز انسان است که سه برابر تعداد نورونهای فیل در این ناحیه از مغز است.
از این رو قابلیتهای برتر انسان در مقایسه با دیگر جانداران را میتوان به تعداد نورونهای قشر مغز آن نسبت داد.
نظرات