طرح هوش مصنوعی از پروژه اینترنت شوروی «اوگاس»

اینترنت گمشده شوروی: پرده‌برداری از پروژه محرمانه «اوگاس»، رقیب آرپانت آمریکا

دوشنبه 5 خرداد 1404
مطالعه 21 دقیقه
پروژه اوگاس، یکی از بلندپروازانه‌ترین و کمتر شناخته‌شده‌ترین طرح‌های شوروی برای رقابت با اینترنت آپارنت آمریکا بود؛ چرا این پروژه شکست خورد؟
تبلیغات

آیا می‌دانستید که اتحاد جماهیر شوروی، دهه‌ها قبل و همزمان با شکل‌گیری آرپانت (پدربزرگ اینترنت امروزی)، رویای ساخت یک شبکه کامپیوتری ملی عظیم به نام «اوگاس» (OGAS) را در سر می‌پروراند؟

بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۸۹، گروهی از دانشمندان برجسته‌ی اتحاد جماهیر شوروی بارها تلاش کردند تا یک شبکه‌ی ملی کامپیوتری را برای اهداف گسترده‌ی اجتماعی و اقتصادی ایجاد کنند. اگرچه زخم‌های عمیق جنگ جهانی دوم هنوز بهبود نیافته بود، شوروی به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های عظیم مدرن‌سازی ادامه داد تا یک ملت پراکنده و زراعت‌محور را در عرض چند دهه به یک قدرت علمی و اقتصادی بین‌المللی تبدیل کند.

کپی لینک

خلاصه پادکستی مقاله

خلاصه‌شده با هوش مصنوعی

داستان «اینترنت شوروی» یکی از «چه می‌شد اگر..»های بزرگ تاریخ تکنولوژی است. اگر اوگاس موفق می‌شد، شاید الان دنیای دیجیتال شکل دیگری داشت. پس با ما همراه شوید تا داستان تلاش دانشمندان شوروی را برای تحقق پروژه‌ی «اوگاس» مرور کنیم و ببینیم چرا تلاش‌های آن‌ها ناکام ماند.

کپی لینک

ماموریت ویکتور گلوشکوف برای ساخت اینترنت شوروی

صبح نخستین روز اکتبر ۱۹۷۰، ویکتور میکائیاوویچ گلوشکوف، دانشمند علوم کامپیوتر و ریاضیات، با عبور از ایست بازرسی‌های معمول، وارد کاخ کرملین شد تا با اعضای دفتر سیاسی شوروی ملاقات کند. او فردی با چشمان نافذ بود که عینکی ته‌استکانی به چشم می‌زد و به‌قدری باهوش بود که اگر یک مسئله به او داده می‌شد، حتماً روشی برای حل آن ابداع می‌کرد.

در آن زمان، اتحاد جماهیر شوروی با مشکلی جدی روبه‌رو بود. یک سال پیش از آن، ایالات متحده شبکه‌ی آرپانت (ARPANET) را راه‌اندازی کرده بود؛ اولین شبکه‌ی کامپیوتری توزیع‌شده مبتنی بر ارسال بسته‌های داده که بعدها پایه‌ای برای اینترنت کنونی شد. این شبکه به‌طور خاص برای پیشرفت ایالات متحده در برابر شوروی طراحی شده بود و به دانشمندان و رهبران دولتی اجازه می‌داد حتی در صورت وقوع حمله‌ی هسته‌ای بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در آن زمان، رقابت‌های تکنولوژیکی در اوج بود و شوروی باید به این نوآوری واکنش نشان می‌داد.

ایده‌ی گلوشکوف این بود که عصر جدیدی از سوسیالیسم الکترونیکی را آغاز کند. او این پروژه‌ی بلندپروازانه را «سیستم خودکار ملی» نامید. در این سیستم، همچنان قرار بود تصمیمات اقتصادی براساس برنامه‌های دولتی گرفته شود، نه رقابت‌های بازار؛ با این تفاوت که با کمک مدل‌سازی کامپیوتری و پیش‌بینی عرضه و تقاضا، تصمیم‌گیری‌ها سریع‌تر و هوشمندانه‌تر می‌شد.

گلوشکوف می‌خواست عصر جدیدی از سوسیالیسم الکترونیکی را آغاز کند

برنامه‌ریزی‌های گلوشکوف تا آنجا پیش رفت که او حتی به ایجاد ارز الکترونیکی بر بستر شبکه‌اش نیز فکر کرده بود؛ اما همه‌ی این ایده‌های انقلابی برای پیاده‌سازی تنها به یک چیز نیاز داشتند: بودجه‌ی کافی از دولت.

کپی لینک

سایبرنتیک؛ کتابی که ایده یک شبکه‌ ملی شد

ایده‌ی سیستم خودکار ملی شوروی به سال‌ها قبل و به عصر استالین‌زدایی باز‌می‌گردد؛ دهه‌ی ۵۰ میلادی.

پس از آنکه نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در سال ۱۹۵۶ کیش شخصیت استالین را محکوم کرد، موجی از امید در کشور پدیدار شد. در همین زمان، برای نخستین بار در دنیا، ایده‌ی ایجاد یک شبکه‌ی کامپیوتری ملی برای استفاده‌ی غیرنظامی مطرح شد: پیشنهادی جسورانه که از سوی یک محقق نظامی به نام آناتولی ایوانوویچ کیتوف ارائه شد.

کیتوف، جوانی ریزاندام اما با نبوغی کم‌نظیر در ریاضیات، در طول جنگ جهانی دوم به‌سرعت در ارتش شوروی ترقی کرد. او در سال ۱۹۵۲، در یک کتابخانه‌ی نظامی سری با کتاب «سایبرنتیک» (۱۹۴۸) اثر نوربرت وینر آشنا شد. عنوان این کتاب، واژه‌ای نوظهور با ریشه‌ای یونانی به معنای «راهنما» بود و به دانشی تازه درباره‌ی سیستم‌های اطلاعاتی خودمختار اشاره داشت.

کیتوف با حمایت دو دانشمند دیگر، سایبرنتیک را از کتاب به یک برنامه‌ی مستحکم برای توسعه‌ی سیستم‌های خودمختار با استفاده از کامپیوترها تبدیل کرد. واژگان منعطف برنامه‌ی سایبرنتیک طوری انتخاب شدند تا به دولت شوروی ایده‌ی یک جعبه‌ابزار پیشرفته‌ برای مدیریت عقلانی مارکسیستی بدهد که راه‌حلی در مقابل خشونت و کیش شخصیتی استالین بود.

چندین سال بعد و در اواسط ۱۹۵۹، زمانی که کیتوف به‌عنوان مدیر یک مرکز تحقیقاتی مخفی نظامی برای کامپیوترها فعالیت می‌کرد، توجهش به اختصاص «مقادیر نامحدودی از قدرت پردازش محاسباتی قابل اعتماد» برای برنامه‌ریزی بهتر اقتصاد ملی معطوف شد.

در آن سال‌ها، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات گریبان‌گیر پروژه‌های سوسیالیستی شوروی، ناهماهنگی اطلاعاتی بود. برای مثال، یک خطای محاسباتی در سرشماری سال ۱۹۵۹، پیش‌بینی جمعیت را تا ۴ میلیون نفر نادرست از آب درآورد. در روزگاری که جیره‌بندی سوسیالیستی براساس آمار جمعیت منطقه تعیین می‌شد، چنین اشتباهی می‌توانست به قحطی و مرگ شهروندان ختم شود!

کیتوف برنامه‌ سایبرنتیک را طوری تنظیم کرد تا از ظهور دوباره‌ی دیکتاتورها جلوگیری کند

کیتوف ایده‌های خود را در یادداشتی تحت عنوان «کتاب‌نامه‌ی سرخ» برای خروشچف ارسال کرد. او پیشنهاد داده بود سازمان‌های غیرنظامی بتوانند شب‌ها، یعنی زمانی که اکثر نظامیان در حال استراحت بودند و از کامپیوترها استفاده‌ای نمی‌شد، از «مجموعه‌های کامپیوتری نظامی» برای برنامه‌ریزی اقتصادی استفاده کنند.

به نظر کیتوف، برنامه‌ریزی‌های اقتصادی می‌توانستند از این قدرت محاسباتی اضافی برای حل مشکلات سرشماری به‌صورت لحظه‌ای بهره بگیرند و در صورت لزوم، برنامه‌ی اقتصادی را هر شب تنظیم کنند. او این شبکه‌ی کامپیوتری ملی نظامی-غیرنظامی را «سامانه‌ی مدیریت خودکار اقتصادی» نامید.

بااین‌حال، کتاب‌نامه‌ی سرخ کیتوف قبل از رسیدن به خروشچف، سر از دفتر سرپرست نظامی او درآورد. سرپرست از این پیشنهاد که ارتش شوروی منابع خود را با برنامه‌ریزی‌های اقتصادی غیرنظامی به اشتراک بگذارد، خشنود نبود، زیرا کیتوف، مدیریت فرمانده‌های نظامی را ناکارآمد نشان می‌داد. در عرض چند روز، یک دادگاه نظامی مخفی برای بررسی تخلفات کیتوف برگزار شد و او برای یک سال از عضویت در حزب کمونیست محروم و از ارتش به‌طور دائمی اخراج شد. به این ترتیب، پرونده‌ی اولین شبکه‌ی کامپیوتری ملی، مختومه شد.

با وجود این، ایده‌ی ایجاد شبکه‌ی ملی زنده ماند. در اوایل دهه‌ی ۱۹۶۰، دانشمند دیگری به نام گلوشکوف این پیشنهاد را دنبال کرد.

عنوان کامل طرح گلوشکوف، یعنی «سیستم خودکار سراسری برای جمع‌آوری و پردازش اطلاعات جهت حسابداری، برنامه‌ریزی و مدیریت اقتصاد ملی اتحاد جماهیر شوروی»، به‌خوبی گویای اهداف حماسی و بلندپروازانه‌ی آن است. این طرح که اولین بار در سال ۱۹۶۲ پیشنهاد شد، بیشتر با نام خلاصه‌ی اوگاس (OGAS) یا «سیستم خودکار سراسری» شناخته می‌شد. هدف اصلی اوگاس، ایجاد یک شبکه‌ی کامپیوتری ملی با دسترسی از راه دور و پاسخ‌دهی آنی بود که بر پایه‌ی خطوط تلفن موجود و جدید ساخته می‌شد.

هدف اصلی اوگاس، ایجاد یک شبکه‌ کامپیوتری ملی با دسترسی از راه دور و پاسخ‌دهی آنی بود

ایده اصلی اوگاس، ایجاد یک «مغز الکترونیکی» برای اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده شوروی بود. این سیستم قرار بود هزاران مرکز محاسباتی را در سراسر کشور به یکدیگر متصل کرده و اطلاعات اقتصادی را از کارخانه‌ها، مزارع و ادارات دولتی جمع‌آوری، پردازش و تحلیل کند.

پیش‌بینی می‌شد که با چنین سیستمی، برنامه‌ریزان دولتی بتوانند تصمیمات بهینه‌تری اتخاذ کرده، تخصیص منابع را بهبود بخشند و به سرعت به تغییرات و بحران‌های اقتصادی واکنش نشان دهند. در واقع، اوگاس نمونه اولیه‌ای از چیزی بود که امروز ما به عنوان سیستم‌های برنامه‌ریزی منابع سازمانی (ERP) در مقیاسی بسیار عظیم‌تر و ملی می‌شناسیم و حتی می‌توان رگه‌هایی از ایده‌های اولیه اینترنت را در آن مشاهده کرد، هرچند با فلسفه و ساختاری کاملاً متفاوت.

در بلندپروازانه‌ترین طراحی، اوگاس قرار بود بیشتر قاره‌ی اوراسیا را پوشش دهد و مانند یک سیستم اعصاب، در هر کارخانه و بنگاه اقتصادی در چارچوب اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده گسترش یابد. ساختار این شبکه براساس یک مدل هرمی سه‌سطحی، مشابه ساختار دولت و اقتصاد، بنا نهاده شد: یک مرکز کامپیوتری در مسکو به حدود ۲۰۰ مرکز در شهرهای بزرگ متصل می‌شد و این مراکز به نوبه‌ی خود به ۲۰ هزار پایانه‌ی کامپیوتری در سایت‌های تولیدی کلیدی اقتصاد ملی وصل می‌شدند.

در پیشنهاد اولیه‌، تخمین زده شده بود که راه‌اندازی کامل این سیستم بیش از ۳۰ سال طول بکشد و به حدود ۳۰۰,۰۰۰ نیروی انسانی نیاز داشته باشد. هزینه‌ی اجرای آن نیز تنها در ۱۵ سال اول، بالغ بر ۲۰ میلیارد روبل برآورد شده بود. بااین‌حال، هم گلوشکوف و هم حزب حاکم می‌دانستند که منافع اقتصادی چنین شبکه‌ای بسیار فراتر از هزینه‌های اولیه‌ی آن خواهد بود.

کپی لینک

اهداف شبکه اوگاس

مطابق تعهدات گسترده‌ی گلوشکوف در زمینه‌ی شفافیت، شبکه‌ی اوگاس عمداً غیرمتمرکز طراحی شده بود؛ به گونه‌ای که مسکو می‌توانست تعیین کند چه کسی چه مجوزهایی دریافت کند. البته هر کاربر مجاز می‌توانست بدون نیاز به اجازه‌ی مستقیم از هسته‌ی مرکزی، با سایر کاربران در شبکه، ارتباط برقرار کند. ایده‌ای مشابه ارتباط نقطه به نقطه در اینترنت امروزی.

به علاوه، شبکه‌ی غیرمتمرکز قرار بود به گونه‌ای عمل کند که اطلاعات به‌صورت آنی، در سراسر شبکه منتقل، اصلاح و مدیریت شود. این گزینه می‌توانست به کارگران در سطوح بالاتر و میانی کمک کند تا از زمان و امکانات به شکل بهینه‌ای استفاده کنند.

پروژه‌ اوگاس یک کپی سوسیالیستی از آپارنت آمریکا نبود

همچنین، دسترسی بدون آدرس از هر نقطه و وارد کردن اطلاعات از هر کجا، به بسیاری از کارگران اجازه می‌داد بدون نیاز به فرایندهای بوروکراتیک دست‌و‌پاگیر، اطلاعات را مطالعه کرده و به هر نوع داده‌ای دسترسی داشته باشند.

البته پروژه‌ی اوگاس یک کپی سوسیالیستی از آپارنت در ایالات متحده نبود؛ بلکه هدفی بسیار فراتر از انتقال داده‌ها و ارتباطات بین دانشمندان را دنبال می‌کرد. به بیان ساده، شبکه‌ی اوگاس قصد داشت یک سامانه‌ی متمرکز برای جمع‌آوری، پردازش و انتقال داده‌ها در سراسر اتحاد جماهیر شوروی فراهم کند که براساس سلسله‌مراتب و با تقسیم مسئولیت‌ها در سطوح مختلف طراحی شده بود.

کپی لینک

ساختار سلسله‌مراتبی شبکه اوگاس

شبکه‌ی اوگاس شامل سه‌ لایه‌ی اصلی بود: پایانه‌های محلی، مراکز میانی و مرکز اصلی در مسکو. اطلاعات ابتدا در پایانه‌های محلی جمع‌آوری می‌شدند و سپس از طریق شبکه‌های تلفنی به مراکز میانی منتقل می‌شدند.

این ساختار سلسله‌مراتبی به شبکه‌ی اوگاس اجازه می‌داد که داده‌ها را به‌صورت مرحله‌ای و با تقسیم وظایف در هر لایه، پردازش کند. به این ترتیب، حجم زیادی از داده‌ها که در سطح محلی جمع‌آوری شده بود، ابتدا در مراکز میانی پردازش و پالایش می‌شدند و سپس اطلاعات ضروری‌تر به مرکز اصلی در مسکو ارسال می‌شد.

کپی لینک

مرکز اصلی در مسکو

مرکز اصلی کامپیوتری در مسکو به‌عنوان مغز متفکر سیستم اوگاس عمل می‌کرد. مرکز محاسباتی مسکو قرار بود اطلاعات مربوط به تولید، مصرف، توزیع منابع و سایر اطلاعات مهم اقتصادی را از سراسر کشور جمع‌آوری و به‌سرعت پردازش کند تا سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی به‌صورت آنی انجام گیرد.

به‌ عبارت دیگر، مرکز اصلی کامپیوتری امکان نظارت دقیق روی فرایندهای اقتصادی کشور را برای مقامات فراهم می‌کرد. این امکان به‌طور بالقوه می‌توانست به شوروی کمک کند تا با بهینه‌سازی برنامه‌ریزی‌ها، بهره‌وری اقتصادی را افزایش دهد و هدررفت منابع را به حداقل برساند.

کپی لینک

مراکز میانی

لایه‌ی دوم شبکه‌ی اوگاس شامل ۲۰۰ مرکز میانی بود که در شهرهای بزرگ و مناطق اقتصادی مهم مستقر می‌شدند. این مراکز میانی به‌عنوان واحدهای واسط عمل می‌کردند و اطلاعات را از شبکه‌های محلی در مناطق خود جمع‌آوری کرده و آن‌ها را به مرکز اصلی در مسکو ارسال می‌کردند. آن‌ها نقش واسطه‌ای داشتند تا داده‌ها را به‌درستی از لایه‌ی پایین‌تر جمع‌آوری کنند و به لایه‌ی بالاتر تحویل دهند.

مراکز میانی از کامپیوترهای پیشرفته آن زمان استفاده می‌کردند

علاوه‌بر جمع‌آوری داده‌ها، این مراکز میانی نقش مهمی در پردازش مقدماتی اطلاعات داشتند. سایر وظایف مراکز میانی شامل مدیریت داده‌های محلی و تصفیه‌ی اطلاعات بود تا از بار پردازشی مرکز اصلی کاسته شود. همچنین در برخی موارد، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند توزیع منابع و برنامه‌ریزی تولید محلی، این مراکز می‌توانستند به‌‌صورت مستقل در مسائل اقتصادی خُرد منطقه‌ای وارد عمل شوند.

یکی از ویژگی‌های مهم این مراکز، استفاده از کامپیوترهای پیشرفته‌ی آن دوره بود. اگرچه قدرت پردازشی این کامپیوترها نسبت‌به استانداردهای امروزی ناچیز است، در دهه‌ی ۱۹۶۰ مراکز میانی با استفاده از کامپیوترهای بزرگ (Mainframes) می‌توانستند مقادیر زیادی از داده‌های اقتصادی را پردازش کنند.

کپی لینک

شبکه‌های محلی

لایه‌ی سوم سیستم اوگاس شامل حدود ۲۰,۰۰۰ شبکه‌ی محلی بود که در مناطق اقتصادی مختلف اتحاد جماهیر شوروی توزیع شده بودند. این شبکه‌ها مستقیماً در واحدهای اقتصادی نظیر کارخانه‌ها، معادن، مزارع و واحدهای تولیدی مستقر بودند و وظیفه‌ی اصلی آن‌ها جمع‌آوری داده‌های دقیق از تولید، مصرف و سایر فعالیت‌های اقتصادی بود. هر شبکه‌ی محلی به‌نوعی به‌عنوان یک حسگر اقتصادی عمل می‌کرد که اطلاعات را از عملیات روزانه جمع‌آوری و به مراکز میانی ارسال می‌کرد.

وظایف شبکه‌های محلی می‌توانست شامل ثبت اطلاعات تولید، مصرف انرژی، استفاده از مواد اولیه، وضعیت موجودی انبارها، وضعیت نیروی کار و بسیاری از پارامترهای دیگر اقتصادی باشد. به‌طور خاص، این شبکه‌ها به کاهش خطاهای انسانی و تسریع فرایند جمع‌آوری و پردازش داده‌ها کمک می‌کردند.

کپی لینک

زیرساخت‌های ارتباطی در دهه‌ ۱۹۶۰

در دهه‌ی ۱۹۶۰، شبکه‌های ارتباطی تلفنی آنالوگ همچنان رایج‌ترین روش برای برقراری ارتباطات در اکثر کشورهای دنیا از جمله شوروی به‌شمار می‌رفتند. این شبکه‌ها عمدتاً برای انتقال صدا بین تلفن‌ها طراحی شده بودند و و به همین دلیل، برای انتقال داده‌های دیجیتال کارایی لازم را نداشتند.

در طرح اوگاس، استفاده از زیرساخت‌های موجود در اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد یک شبکه‌ی ارتباطی یکپارچه و کارآمد از اهمیت بالایی برخوردار بود. یکی از جنبه‌های کلیدی این طرح، استفاده از سیستم‌های تلفنی موجود برای انتقال داده‌ها بین شبکه‌های محلی، مراکز میانی و مرکز اصلی بود. این رویکرد، باعث کاهش هزینه‌ها و افزایش سرعت در اجرای طرح می‌شد.

برای مقامات شوروی، استفاده از تکنولوژی بومی، مهم‌تر از به ثمر رسیدن پروژه بود

در سطح سخت‌افزار، گره‌های شبکه‌ی اوگاس از سیستم‌های بومی شوروی مانند مینسک-۲۲ و مینسک-۳۲ بهره می‌بردند. این کامپیوترهای بزرگ به‌جای استفاده از منطق «دودویی» بیشتر کامپیوترهای امروزی که فقط دو حالت صفر و یک را می‌شناسند، براساس منطق سه‌حالتی کار می‌کردند.

پردازنده‌های سِتون (Setun) و امیلیا-۱ (Emelya-1) که در این سیستم‌ها به کار رفته بودند، برای پردازش موازی و تحمل خطا در محیط‌های صنعتی بهینه‌سازی شده بودند. مسیریاب‌های این شبکه در مقایسه با استانداردهای امروزی بسیار ساده بودند و بیشتر شبیه سوئیچ‌های مداری عمل می‌کردند تا روترهای بسته‌ای.

ویکتور گلوشکوف و مؤسسه‌ی سایبرنتیک نقش مهمی در طراحی و توسعه‌ی کامپیوترهای موردنیاز برای چنین سیستم‌هایی داشتند. برای مثال، تیم گلوشکوف کامپیوترهای سری «MIR» (ماشین برای محاسبات مهندسی) را توسعه داد که جزو اولین کامپیوترهای شخصی در جهان محسوب می‌شدند و برای کاربردهای علمی و مهندسی طراحی شده بودند.

کپی لینک

استفاده از شبکه‌های تلفنی برای انتقال داده

ستون فقرات شبکه‌ی اوگاس، استفاده از خطوط تلفنی آنالوگ موجود به‌عنوان یک بستر برای انتقال داده‌های دیجیتال بود. مودم‌ها داده‌های دیجیتال را به سیگنال‌های صوتی تبدیل می‌کردند که می‌توانستند از طریق خطوط تلفنی منتقل شوند و در سمت دیگر خط، دوباره به داده‌های دیجیتال تبدیل می‌شدند.

ارتباطات داده‌ای بین لایه‌های مختلف شبکه از طریق سوئیچ‌های تلفنی اصلاح‌شده‌ای مانند واحدهای کوانت-۳ (Kvant-3) انجام می‌شد که می‌توانستند مدولاسیون پالس-کد (PCM) را در محدوده‌ی سرعت ۲٫۴ تا ۹٫۶ کیلوبیت‌برثانیه پردازش کنند. مراکز منطقه‌ای نیز به کامپیوترهای تخصصی ASVT (مخفف سامانه‌ی محاسباتی خودکار) مجهز بودند که از حافظه‌ی با هسته‌ی مغناطیسی و معماری‌های گذرگاه سفارشی برای مدیریت ترافیک داده، بهره می‌بردند.

کپی لینک

نرخ انتقال داده

یکی از محدودیت‌های اصلی استفاده از شبکه‌های تلفنی برای انتقال داده‌ها، سرعت نسبتاً پایین آن‌ها بود. در دهه‌ی ۱۹۶۰، مودم‌ها معمولاً قادر بودند داده‌ها را با سرعتی در حدود ۳۰۰ تا ۱۲۰۰ بیت‌بر‌ثانیه (bps) از طریق خطوط تلفنی آنالوگ منتقل کنند. برای مقایسه، در سیستم‌های مدرن امروزی، سرعت انتقال داده‌ها می‌تواند به چندین گیگابیت‌ در ثانیه برسد؛ اما در آن سال‌ها، نرخ انتقال داده‌های دیجیتال از طریق شبکه‌های تلفنی موجود به‌ اندازه‌ای بود که می‌توانست فقط داده‌های ضروری اقتصادی را به‌صورت بلادرنگ و با تأخیر کم منتقل کند.

کپی لینک

پروتکل‌های ارتباطی

یکی از چالش‌های اصلی پیاده‌سازی اوگاس، توسعه‌ی پروتکل‌هایی بود که بتوانند داده‌ها را از طریق خطوط تلفنی آنالوگ که عمدتاً برای انتقال صوت طراحی شده بودند، منتقل کنند. پروتکل‌های نخست انتقال داده در شبکه‌های آنالوگ، شامل روش‌هایی برای تقسیم داده‌ها به بسته‌های کوچک‌تر و ارسال آن‌ها به‌صورت متوالی بود. همچنین، این پروتکل‌ها باید به نحوی طراحی می‌شدند که در صورت بروز خطا در انتقال، داده‌ها مجدداً ارسال شوند تا از صحت اطلاعات اطمینان حاصل شود.

این پروتکل‌ها همچنین به سیستم‌های کنترل جریان و تصحیح خطا نیاز داشتند تا اطمینان حاصل شود که داده‌ها به‌درستی منتقل می‌شوند و در مسیرهای طولانی از بین نمی‌روند یا دچار تغییر نمی‌شوند. تکنولوژی‌های یادشده با استفاده از الگوریتم‌های پایه‌ای تصحیح خطا و ارسال مجدد بسته‌های گم‌شده یا ناقص، به افزایش کارایی و اطمینان در انتقال داده کمک می‌کردند.

پروتکل‌های مسیریابی اوگاس، مسیرهای قطعی مشابه الگوریتم مسیریابی XY در شبکه‌های توری دوبعدی را دنبال می‌کردند که با سلسله‌مراتب اداری شبکه هماهنگ بودند. برای مثال، یک کارخانه در کی‌یف اطلاعات مربوط به تولید خود را ابتدا به مرکز منطقه‌ای اوکراین ارسال می‌کرد، این مرکز داده‌های دریافتی از چندین گره مختلف را تجمیع و سپس آن را به هاب مرکزی منتقل می‌کرد.

فرمان‌های برگشتی نیز از همان مسیر اما در جهت معکوس به مقصد ارسال می‌شدند تا کنترل متمرکز بر شبکه حفظ شود. این روش، پیچیدگی مسیریابی تطبیقی را کاهش می‌داد، اما در عوض نقاط شکست بحرانی را به وجود می‌آورد، چراکه مراکز منطقه‌ای به‌عنوان گلوگاه‌های ارتباطی عمل می‌کردند.

گلوشکوف در جزئیات ایده‌های تیمش، نقش پررنگی داشت

برای کاهش ازدحام در شبکه، تیم گلوشکوف یک سیستم هیبریدی مبتنی‌بر انتقال توکن را پیشنهاد کرد که به داده‌های حیاتی اقتصادی، در ساعات پرترافیک، دسترسی اختصاصی به کانال‌های اصلی را می‌داد. در نسخه‌های بعدی، امکان استفاده از مسیریابی تطبیقی محدود برای داده‌های غیرحیاتی بررسی شد.

ایده‌ی تیم گلوشکوف، مفاهیمی از الگوریتم DyAD (مسیریابی تطبیقی-قطعی پویا) را به کار می‌گرفت، به این صورت که گزارش‌های آماری معمولی می‌توانستند در صورت اشباع شدن مسیرهای اصلی، از طریق مراکز منطقه‌ای جایگزین ارسال شوند، اما ترافیک حساس به فرمان‌ها همچنان مسیرهای ثابت را دنبال می‌کرد. بااین‌حال، به‌دلیل محدودیت‌های مالی، این اصلاحات هرگز در عمل آزمایش نشدند.

کپی لینک

تلاش‌ برای پیاده‌سازی اوگاس

پروژه‌ی اوگاس، به‌ویژه در اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰، از نظر بسیاری از مقامات دولتی و برنامه‌ریزان اقتصادی، پاسخی به یک پرسش قدیمی بود: همه در اتحاد جماهیر شوروی به آینده‌ی کمونیسم باور داشتند، اما از زمان مارکس و انگلس، کسی بهترین راه رسیدن به آن را نمی‌دانست.

گلوشکوف مؤسسه‌ی سایبرنتیک را با جوانان نابغه و بلندپرواز پر کرد

از دیدگاه گلوشکوف، رایانش شبکه‌ای می‌توانست کشور را به‌آرامی به سویی هدایت کند که سیستم اقتصادی کُند و دستوریِ مبتنی‌بر کاغذ و ارقام پیچیده، جای خود را به یک سیستم الکترونیکی و پرسرعت بدهد. در واقع، این پروژه نویدبخش ظهور چیزی نبود جز «سوسیالیسم الکترونیک».

تحقق چنین اهداف جاه‌طلبانه‌ای نیازمند افراد نابغه و متعهدی بود که جسارت فاصله‌گرفتن از الگوهای فکری کهنه را داشته باشند. در پس پرده‌های آهنین، این افراد در کی‌یف یافت می‌شدند. از سال ۱۹۶۲، گلوشکوف ریاست مؤسسه‌ی سایبرنتیک را در حومه‌ی کی‌یف به دست گرفت و این مسئولیت را به مدت ۲۰ سال ادامه داد. او مؤسسه‌اش را با جوانان بلندپرواز پر کرد؛ طوری که میانگین سنی پژوهشگران حدود ۲۵ سال بود.

گلوشکوف و کارمندان جوانش، زمان خود را به توسعه‌ی اوگاس و سایر پروژه‌های سایبرنتیک در خدمت دولت شوروی اختصاص دادند. او که به‌خاطر توانایی‌اش در نقل قول از پاراگراف‌های مارکس از حفظ، مشهور بود، نوآوری خود را به‌عنوان تحقق دقیق پیشگویی مارکسیستی درباره‌ی آینده‌ای بدون پول توصیف کرد.

البته همه‌ی ایده‌ها سرانجام موفقی نداشتند. به عنوان مثال، ایده‌ی ارز الکترونیک شوروی موجب ایجاد اضطراب بین سیاست‌مدارهای اولیگارش شد و در اواخر سال ۱۹۶۲ تأیید کمیته‌ی مرکزی را دریافت نکرد. اما، پروژه‌ی بزرگ شبکه‌ی اقتصادی گلوشکوف موفق به دریافت بودجه‌ی اولیه شد تا راه برای ایده‌پردازی بیشتر باز بماند.

پس از پایان روز کاری، دانشمندان سایبرنتیک در یک باشگاه کمدی گرد هم می‌آمدند که سرشار از تفریح و شوخی‌های عجیب بود. این باشگاه فراتر از محلی برای تخلیه‌ی هیجان، خود را نوعی کشور مجازی مستقل از حکومت مسکو می‌دانست. آن‌ها در یک جشن سال نو، گروه خود را «سایبرتونیا» نامیدند و رویدادهای اجتماعی منظم، سمپوزیوم‌ها و کنفرانس‌هایی در کی‌یف و لِویو برگزار می‌کردند. حتی مقاله‌های طنزآمیزی با عناوینی چون «در آرزوی ناپدید شدن، حداقل از دید مقامات» منتشر می‌کردند.

کشور خیالی سایبرتونیا توسط شورای ربات‌ها اداره می‌شد

دانشمندان سایبرنتیک به‌جای دعوت‌نامه‌های معمول برای رویدادها، گذرنامه‌های طنزآمیز، خبرنامه‌، ارزهای کاغذی و حتی قانون اساسی برای سایبرتونیا منتشر می‌کردند.

این کشور خیالی در تقلیدی از ساختار شوراهای حکومتی شوروی، توسط «شورای ربات‌ها» اداره می‌شد که در رأس آن، یک ربات نوازنده‌ی ساکسیفون ( اشاره‌ای طنزآمیز به فرهنگ جاز آمریکا) به‌عنوان «مدیر عالی گروه» قرار داشت.

گلوشکوف نیز در این سرگرمی‌ها شرکت می‌کرد و از حضور در این جمع جوان و پرشور، لذت می‌برد. او خاطرات خود را سال‌ها بعد با نام «علی‌رغم مقامات» به رشته‌ی تحریر درآورد، هرچند که در آن زمان رسماً معاون رئیس آکادمی علوم اوکراین بود.

این دانشمندان، سایبرنتیک را نوعی مدار عصبی هوشمند تصور می‌کردند که مانند یک سیستم عصبی برای اقتصاد شوروی عمل می‌کند. این قیاس بین شبکه‌ی کامپیوتری و مغز، تأثیر خود را بر دیگر نوآوری‌های تئوری محاسباتی در کی‌یف گذاشت. به عنوان مثال، به‌جای مشکلی که با نام «گلوگاه فون نویمان» شناخته می‌شود (که میزان داده‌های قابل انتقال در یک کامپیوتر را محدود می‌کند)، تیم‌ گلوشکوف مدل «پردازش ماکرو لوله‌ای» را پیشنهاد کردند که از شلیک همزمان سیناپس‌های متعدد در مغز انسان الگوبرداری شده بود.

جاه‌طلبانه‌ترین ایده دانشمندان، تئوری «جاودانگی اطلاعات» بود که امروز آن را «آپلود ذهن» می‌نامند

علاوه بر پروژه‌های بی‌شمار کامپیوترهای مرکزی، طرح‌های نظری دیگری نیز در دست بررسی بود؛ ازجمله تئوری آتوماتا، دفتر بدون کاغذ و برنامه‌نویسی زبان طبیعی که به انسان‌ها امکان می‌داد با کامپیوترها ارتباط معنایی برقرار کنند، نه صرفا نحوی، آن‌گونه که برنامه‌نویسان امروزی اغلب انجام می‌دهند.

اما جاه‌طلبانه‌ترین ایده، تئوری «جاودانگی اطلاعات» بود که امروز آن را به‌نوعی «آپلود ذهن» می‌نامند؛ مفهومی که با آثار نویسندگانی آیزاک آسیموف یا آرتور سی کلارک همخوانی دارد.

کپی لینک

ادغام سایبرنتیک با سایر مؤسسه‌ها

در سال ۱۹۶۳، مؤسسه‌ی سایبرنتیک گلوشکوف با مؤسسه‌ی مرکزی اقتصاد ریاضی (CEMI) برای پیشبرد پروژه‌ی اوگاس متحد شد. مؤسسه CEMI که در مسکو واقع بود، ابتدا در سال ۱۹۶۰ توسط واسیلی نمچینوف پیشنهاد تأسیس شد و سپس نیکلای فدورنکو مدیریت آن را بر عهده گرفت.

با جذب بودجه‌‌ی کافی از سال ۱۹۶۳ به بعد، این دو مؤسسه توانستند صدها پژوهشگر را جذب کنند و از مؤسساتی معمولی، به مراکز پژوهشی بزرگ با ساختمان‌های گسترده تا پایان دهه تبدیل شوند؛ هرچند در سال ۱۹۶۹، مؤسسه‌ی CEMI از پروژه‌ی اوگاس جدا شد و بر مدل‌سازی خطی در سطح خُرد در کارخانه‌های شوروی تمرکز کرد.

برای ساخت سیستم‌های استاندارد مدیریت اطلاعات، گلوشکوف در سال ۱۹۶۵ مفهوم سیستم‌عامل تخصصی را مطرح کرد، سیستمی که برای کارهایی با جریان منظم طراحی شده بود. این در حالی بود که سیستم‌عامل‌های کامپیوترهای IBM/360 برای حل کارهای تصادفی طراحی شده بودند و برای حالت دسته‌ای محاسباتی مناسب بودند.

پیاده‌سازی سیستم‌های خودکار مدیریت سازمانی برای شرکت‌ها از سال ۱۹۶۳ آغاز شد. در سال ۱۹۶۷، اولین سیستم اطلاعات مدیریت در کشور، با نام لووف، در کارخانه‌ی تلویزیون‌سازی «الکترون» شهر لووف به بهره‌برداری رسید و برای استفاده در دیگر شرکت‌های تولید انبوه توصیه شد.

بسیاری از اصولی که سیستم‌های اطلاعات مدیریت خودکار دیگر براساس آن‌ها توسعه یافتند، روی سیستم لووف آزمایش و به کار گرفته شد. سال‌ها بعد در ۱۹۷۰، گلوشکوف (به‌همراه تیم توسعه‌دهندگان) برای این دستاورد جایزه‌ی دولتی جمهوری سوسیالیستی اوکراینِ شوروی را دریافت کردند.

پس از پیاده‌سازی سیستم لووف، گلوشکوف به‌دنبال ایجاد نه یک سیستم تکی، بلکه یک سیستم استاندارد اطلاعات مدیریت برای شرکت‌های فعال در حوزه‌ی ماشین و ابزارسازی بود. در اوایل سال ۱۹۷۰، کار روی سیستم «کانتسفو» (برای کارخانه‌ی رادیوسازی) به اتمام رسید. گلوشکوف پیشنهاد داد این سیستم را به‌عنوان پایه‌ای برای ایجاد سیستم مدیریت اطلاعات در شرکت‌های مختلف تحت پوشش استفاده کنند.

البته همه‌ی تلاش‌های علمی، به پول نیاز داشت. این به معنای قانع کردن اعضای پولیتبورو بود تا این بودجه را در اختیار او قرار دهند. به همین دلیل بود که گلوشکوف در نخستین روز اکتبر ۱۹۷۰ در کرملین وارد دفتر نخست‌وزیری شد، درحالی‌که امیدوار بود با تزریق بودجه، کار روی پروژه‌هایش را ادامه دهد.

کپی لینک

و دوباره همان صبح سرد پاییزی

دوباره به همان صبح پاییزی برمی‌گردیم. گلوشکوف که وارد اتاق بزرگی شده بود، به‌جای دو تن از قوی‌ترین متحدانش، با تعدادی از وزیران جاه‌طلب مواجه شد. روی اولین صندلی روبه‌روی گلوشکوف، وزیر دارایی، واسیلی گاربوزوف، نشسته بود.

گاربوزوف علاقه‌ای به شبکه‌های کامپیوتری بهینه‌سازی‌شده برای کنترل اقتصاد کشور نداشت. او درعوض خواستار کامپیوترهای ساده‌ای بود که فقط چراغ‌ها را روشن کرده و در مرغداری‌ها موسیقی پخش کنند تا تولید تخم‌مرغ افزایش یابد؛ درست مطابق چیزی که در بازدید اخیر خود از مینسک دیده بود.

البته انگیزه‌های گاربوزوف نه از سر عمل‌گرایی عقلانی، بلکه در راستای تامین بودجه برای وزارتخانه‌‌اش بود. شایعه شده بود که او پیش از نشست اول اکتبر در گفت‌وگوی خصوصی، آلکسی کوسیگین، نخست‌وزیر وقت را تهدید کرده بود که اگر اداره‌ی مرکزی آمار، پروژه‌ی اوگاس را پیگیری کند، او و وزارت دارایی هرگونه تلاشی برای اجرای آن را ناکام خواهند گذاشت.

بدین‌ترتیب، گاربوزوف توانست اعضای پولیتبورو را متقاعد کند که پروژه‌ی اوگاس، با برنامه‌های بلندپروازانه‌اش برای مدل‌سازی و مدیریت بهینه‌ی جریان‌های اطلاعاتی در اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده، زودهنگام و بیش‌از‌حد بزرگ است.

تا ابتدای دهه‌ی ۱۹۸۰، هزینه‌ی برآوردی پروژه‌ی اوگاس به رقم سرسام‌آور ۱۶۰ میلیارد روبل (معادل ۲ تریلیون دلار امروزی) رسیده بود؛ مبلغی که از مجموع هزینه‌‌های‌ برنامه‌های فضایی و هسته‌ای شوروی نیز فراتر می‌رفت.

اعضای کمیته، که تقریباً تصمیم به ادامه‌ی حمایت از اوگاس را گرفته بودند، درنهایت صلاح را در آن دیدند که نظر خود را تغییر داده و از گاربوزوف حمایت کنند. درنتیجه، پروژه‌ی اوگاس که همچنان در طبقه‌بندی فوق سری قرار داشت، برای یک دهه‌ی دیگر در بلاتکلیفی بازبینی، باقی ماند.

هزینه‌ تخمینی اوگاس به ۲ تریلیون دلار رسید؛ بیشتر از مجموع هزینه‌ برنامه‌های فضای و هسته‌ای شوروی

بدون نظارت و حمایت مالی دولت، پروژه‌ی شبکه‌ی ملی برای گذار به سوسیالیسم الکترونیکی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی، به‌جای یک شبکه‌ی منسجم، به مجموعه‌ای از ده‌ها و سپس صدها سیستم محلی و غیرقابل تعامل تبدیل شد. شکست شوروی در ایجاد این شبکه‌ی ملی، نه به دلیل طراحی بیش‌ازحد خشک و دستوری آن، بلکه عمدتا به‌خاطر فاصله‌گرفتن از ایده‌های درست اولیه‌ی پروژه بود.

طنز تاریخ اینجاست: اولین شبکه‌های کامپیوتری در ایالات متحده به‌لطف حمایت‌های هدفمند دولتی و در محیط‌های پژوهشی همکاری‌محور ایجاد شدند؛ درحالی‌که تلاش‌های مشابه شوروی دقیقا به‌دلیل رقابت‌های مخرب و اختلافات درونی میان مدیران و نهادها با شکست مواجه شد.

کپی لینک

میراثی که باقی ماند

پروژه اوگاس، یکی از بلندپروازانه‌ترین و در عین حال کمتر شناخته‌شده‌ترین طرح‌های اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد بود. این پروژه که در دهه‌ی ۱۹۶۰ و به رهبری ویکتور گلوشکوف، ریاضیدان و پیشگام علوم کامپیوتر شوروی، مطرح شد، در پی ایجاد یک شبکه‌ی کامپیوتری سراسری برای مدیریت و برنامه‌ریزی متمرکز کل اقتصاد شوروی بود.

هدف اوگاس، بهینه‌سازی فرآیندها، افزایش بهره‌وری و درنهایت، اثبات برتری نظام سوسیالیستی از طریق قدرت محاسباتی بود. اگرچه اوگاس هرگز به طور کامل تحقق نیافت و در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ کنار گذاشته شد، میراث فکری و درس‌های آموخته از آن همچنان قابل تأمل است.

شوروی درنهایت نتوانست از اوگاس برای ایجاد سوسیالیسم الکترونیکی استفاده کند

بسیاری از اصول و ایده‌هایی که گلوشکوف مطرح کرده بود، بعدها در توسعه‌ی شبکه‌های ارتباطی و کامپیوتری در دنیا تأثیر گذاشت. شبکه‌های مدرن امروز نیز به نحوی وامدار نظریه‌های اولیه‌ی او و تیم سایبرنتیک هستند.

در نهایت، شکست اوگاس یک هشدار برای محققان است: حتی بهترین ایده‌ها نیز نیاز به محیط‌های حمایتی و قدرت تطبیق با واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی دارند. پروژه‌ی اوگاس فراتر از یک شکست فنی، درکی عمیق‌تر از پیچیدگی‌های اجرای طرح‌های بزرگ تحول‌آفرین در جوامع را به نمایش می‌گذارد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات