با مهمترین دلیل شکست برنامههای پرورش مدیر آشنا شوید
در طول یک سال گذشته، شاهد انواع مختلفی از برنامههای پرورش مدیر پروژه بودهام (نویسنده اصلی مقاله مایک مایت). و در این میان، مسأله ناراحتکننده این بوده که اکثر این برنامههای ساخت مدیر حتی به موفقیت، نزدیک هم نشدهاند. در ادامه به دلیل اصلی شکست برنامههای پرورش مدیر پروژه خواهیم پرداخت و با بیست نکته آشنا خواهیم شد که به شما کمک میکند با تغییر نگرش خود قربانی شکست پروژه نشوید.
بر اساس مستندات انجمن آمریکایی تمرین و توسعه، شرکتهای تجاری ایالات متحده، سالانه مبلغی معادل ۱۷۰ میلیارد دلار در زمینه آموزش افرادی که دورههای مدیریت و راهبری را میگذارند هزینه میکنند. اما یک مسأله وجود دارد: در زمینه ساخت یک مدیر و راهبر، مقوله تمرین و تست یا همان «آموزش» فاکتوری است که در طول این سالها همواره با شکست مواجه شده است. درواقع شما یک رهبر و مدیر را «آموزش» نمیدهید بلکه آن را «پرورش» میکنید. این جمله بیانگر تفاوتی ظریف اما مهمی است که در بسیاری موارد نادیده گرفته میشود. «آموزش» مدیریت و راهبری در حال حاضر سرزنده و پویا است، چیزی که باید مدتها پیش مرده باشد.
این جمله ممکن است باعث خشم بعضیها شود ولی باید گفت که مهمترین دلیل شکست برنامههای پرورش مدیر، «آموزش» است. در حالیکه «آموزش» اغلب به عنوان مولد شناخته میشود، در حقیقت این مسأله به ندرت اتفاق میافتد. عبارتهای «آموزش» و «پرورش» در مواردی که تعریف مشخصی ارائه نشده باشد، به صورت مترادف به کار میروند. اما این مسأله، چیزی فراتر از اختلاف در معانی لغات است، مسألهای است که میتواند دردناک و پرهزینه باشد. به احتمال زیاد من به خاطر موضعگیری منفی خود در مقابل برنامههای آموزشی مرتبط با پرورش مدیر و راهبر به دردسر خواهم افتاد. اما هنگامی که این منطق در مواردی، قابل تعمیم به چند مورد عینی و واقعی باشد، احتمالاً بر روی هزاران مدیر و رهبر هم عملی خواهد بود.
نگاهی به صورت مسأله
مشکل من با «آموزش» از آنجا شروع میشود که «آموزش» وجود روشها و تکنیکهای خاص را در یک سیستم و مشکل الزامی فرض میکند. علاوه بر این «آموزش» عقیده دارد که روشها و تکنیکها راه ۱۰۰٪ صحیحی برای رسیدن به هدف ترسیم میکنند. هنگامی که آموزشدهنده روش یا تکنیکی را به عنوان بهترین راهحل برای شما مشخص کند، شما به این نتیجه میرسید که مطمئناً سایر راهکارهای احتمالی اصلاً مطرح و مفید نخواهند بود و مشکل نیز از همین جا شروع میشود، «آموزش» بر روی بهترین روش تمرکز میکند در حالیکه «پرورش» بر روی سایر روشها تمرکز دارد. «آموزش» اغلب معرف مسیری یکطرفه و یکبعدی و تکسایز و روشی بدون انعطاف است که اطلاعاتی ثابت و منسوخ شده را به افراد تحمیل میکند. «آموزش»ها، اغلب به تکصدایی بیشتر از گفتگو و چندصدایی میپردازند. اما شاید بدترین مسأله این باشد که «آموزش» بر اساس تجربههای گذشته ارائه میشود نه نیازهای آینده.
راهحل مشکل
راهحل مشکل «آموزش» مدیریت، گرایش به سمت «پرورش» مدیر است. برای راهبری و مدیریت «آموزش» ارائه ندهید، بلکه برای آن مشاور و راهنما باشید، مربی باشید، استاد یا مربی باشید. فقط لطفاً آن را «آموزش» ندهید. جایی که «آموزش» تلاش میکند یک قاعده و روش خاص را استاندارد کرده و با شرایط حاکم خو بگیرد، «پرورش» با تکهتکه کردن مشکل درصدد یافتن راهکارهای متمایز و متفاوت است. «آموزش» چیزی است که رهبر و مدیر باید از آن بترسد، یا آن را انجام نداده و یا از آن بپرهیزد در حالیکه «پرورش» با در آغوش گرفتن همه اینها، به جلو مینگرد. «پرورش»، متنوع، قابل لمس، مشارکتی، انعطافپذیر و فراتر از همه اینها عملی است.
۲۰ نکتهای که در ادامه آمدهاند، به تفاوتهای موجود میان «آموزش» و «پرورش» اشاره دارند:
۱- «آموزش» به یک قاعده اشاره میکند، اما «پرورش» فراتر از یک قاعده خاص است.
۲- «آموزش» بر روی روش، محتوا و برنامههای درسی تمرکز دارد، اما تمرکز «پرورش» بر روی افراد است.
۳- «آموزش» صبر افراد را آزمایش میکند اما «پرورش» شجاعت آنها را میسنجد.
۴- «آموزش» بر روی حال و «پرورش» بر روی آینده تمرکز دارد.
۵- «آموزش» به استانداردها پایبند است، اما «پرورش» به دنبال حداکثرسازی پتانسیل و تواناییها است.
۶- «آموزش» یک تبادل و «پرورش» یک تحول محسوب میشود.
۷- «آموزش» بر روی حفظ و نگهداری و «پرورش» بر روی رشد تمرکز دارد.
۸- «آموزش» بر روی قانون و «پرورش» بر روی شخص متمرکز است.
۹- «آموزش» بهخاطرسپاری و «پرورش» شناخت و فراگیری است.
۱۰- «آموزش» وضع موجود را حفظ میکند اما «پرورش» به نوآوری سرعت میبخشد.
۱۱- «آموزش» نماینده یک فرهنگ کممحتوا و «پرورش» نماینده فرهنگی غنی است.
۱۲- «آموزش»، انطباق را تشویق و «پرورش» بر روی عملکرد تأکید میکند.
۱۳- «آموزش» به بهرهوری و «پرورش» به اثربخشی توجه میکند.
۱۴- «آموزش» بر روی مشکل و «پرورش» بر روی راهحل متمرکز است.
۱۵- «آموزش» به گزارشدهی و «پرورش» به توسعه نفوذ میپردازد.
۱۶- «آموزش» افراد را در جعبه قرار میدهد و «پرورش» آنها را از جعبه خارج میکند.
۱۷- «آموزش» مکانیکی و خشک و «پرورش» فکری و سیّال است.
۱۸- «آموزش» به دانستهها تکیه میزند و «پرورش» نادانستهها را کشف میکند.
۱۹- «آموزش» افراد در موقعیتهای بیدردسر و سهل الوصول قرار میدهد و «پرورش» آنها را فراتر برده و به چالش میکشد.
۲۰- «آموزش» محدود و «پرورش» نامحدود است.
اگر به دنبال تفکری ثابت و ماشینی هستید «آموزش» بدهید اما اگر در جستجوی نوآوری و تفکر انتقادی و سازنده هستید، «پرورش» کنید.
من همیشه بر این عقیده بودهام که یک سرمایهگذاری نمیتواند در حال رشد و تحول باشد وقتی مدیر آن اینگونه نیست. شما چه فکر میکنید؟ دیدگاه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید؟
نظرات