آیا در کشورهای دارای نرخ پایین تولد، سگ‌ها جای کودکان را گرفته‌اند؟

شنبه 10 خرداد 1404 - 17:00
مطالعه 3 دقیقه
سگ
در بسیاری از کشورهای غربی نرخ زاد و ولد رو به کاهش است و درمقابل، میزان نگهداری از سگ‌ها در بین مردم افزایش می‌یابد.
تبلیغات

در جوامع غربی، صرف‌نظر کردن از فشارها و هزینه‌های فرزندآوری و جایگزین کردن آن با نگهداری حیوانات خانگی، به‌سرعت درحال تبدیل شدن به هنجاری اجتماعی است. در این جوامع با وجود کاهش یا ثبات نرخ زاد و ولد، میزان نگهداری از سگ‌ها همچنان رو به افزایش است.

در ایالات متحده، کانادا، استرالیا و بخش زیادی از اروپا، یک‌سوم تا نیمی از خانوارها حداقل یک سگ دارند. همزمان با رشد تدریجی این آمار، بسیاری از کشورها با کاهش پیوسته نرخ باروری مواجه‌اند که پیش‌بینی می‌شود در دهه‌های آتی جمعیت آن‌ها را درمعرض خطر قرار دهد.

لورا گیلت و انیکو کوبینی از دانشگاه اوتووش لوراند مجارستان در مطالعه‌ی نظری جدیدی به بررسی علل فرهنگی این روند و پیامدهای آن برای مفهوم خانواده در آینده پرداخته‌اند.

سگ‌ها از دیرباز همراهان گران‌قدری برای انسان‌ها بوده‌اند. طی هزاران سال و احتمالا در چندین دوره مختلف، جوامع انسانی و گروه‌هایی از سگ‌های وحشی با هم پیوند خورده‌اند و این رابطه در طول نسل‌ها به‌تدریج مستحکم‌تر شده است. این رابطه روزگاری عمدتا کاربردی بوده و مبتنی بر رفتارهای متقابل سودمند بوده که برای هر دو طرف در شکار و نگهبانی مزیت‌هایی به همراه داشته است. امروزه، جایگاه سگ در میان مردم تغییر کرده و نقش آن از جنبه‌های کاربردی به سوی ارتباطی پرمحبت و مراقبتی‌تر گرایش یافته است.

وقتی در خیابان‌های معروف و پرجمعیت شهرهایی مثل لندن، پاریس، ملبورن یا نیویورک قدم می‌زنید و با صحنه‌هایی مواجه می‌شوید که در آن‌ها سگ‌ها همانند کودکان انسان، لباس به تن دارند و از خوراکی‌های ویژه بهره‌مند می‌شوند، ممکن است این فکر به ذهنتان برسد که این سگ‌ها بیشتر نقش جایگزین فرزندان را برای صاحبانشان بازی می‌کنند.

گرچه برخی از صاحبان سگ ممکن است آن را مثل فرزندشان ببینند و تفاوت چندانی بین آن‌ها قائل نشوند، پژوهشگران معتقدند این دیدگاه بیشتر استثنا است و در بیشتر موارد اینطور نیست. کوبینی می‌گوید: «برخلاف تصور عمومی، تنها تعداد کمی از صاحبان سگ‌ها، با حیواناتشان همانند فرزندان انسان رفتار می‌کنند. معمولا افرادی که سگ دارند، سگ را به این دلیل انتخاب می‌کنند که مانند کودک نیست. آن‌ها به نیازهای خاص سگ که مختص گونه خودش است، احترام می‌گذارند.»

گیلت و کوبینی بعد از مطالعه کامل و دقیق درباره این موضوع، می‌گویند تمایل و اشتیاق ما برای دوست‌داشتن و حمایت کردن، مختص موجود خاصی نیست. ما هم می‌توانیم سگ‌ها را دوست داشته باشیم و هم فرزندانمان را و هر دو جای ویژه‌ای در قلب ما دارند. اما شاید ازنظر مالی این امکان برایمان محدود باشد و نتوانیم همزمان هزینه‌های هر دو را تامین کنیم.

تعداد کمی از صاحبان سگ‌، با حیواناتشان همانند فرزندشان رفتار می‌کنند

فشارهای جامعه و فرهنگ برای داشتن فرزند باعث می‌شود بسیاری از جوانان تصمیم به فرزندآوری نگیرند. به همین دلیل، سگ‌ها جایگزین آن‌ها شده و از زمان، پول و محبت بیشتری که صاحبانشان به آن‌ها اختصاص می‌دهند، بهره‌مند می‌شوند. گیلت می‌گوید: «با اینکه سگ‌ها به شدت به مراقبان خود وابسته هستند، از دید بسیاری، مسئولیت‌های نگهداری سگ به مراتب کمتر از چالش‌ها و سختی‌های پرورش فرزند است.»

ازنظر مالی، هزینه‌های بزرگ‌کردن فرزند در ایالات متحده در سال‌های اخیر به طور پیوسته افزایش یافته است.  نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد در دو سال گذشته، این هزینه‌ها حدود ۳۵ درصد رشد داشته‌ است.

با توجه به نگرانی‌هایی که درباره آینده و جهانی که به نسل‌های بعدی تحویل می‌دهیم وجود دارد، همچنین احساس تنهایی والدین (خصوصا مادران) دراثر تغییراتی که در ساختار خانواده‌ها اتفاق می‌افتد و فشارهایی که زنان در محل کار تحمل می‌کنند، فرزند داشتن برای بسیاری از افراد در جوامع غربی به تصمیمی سخت و سرمایه‌گذاری‌ پرریسکی تبدیل شده است که تعداد کمتری حاضرند آن را انجام دهند.

سگ‌ها لزوما جای خالی فرزندان را پر نکرده‌اند، بلکه والدینی که فرزندانشان بزرگ شده و خانه را ترک کرده‌اند، حالا توان مالی و فرصت آن را دارند که سگ یا حیوان خانگی دیگری داشته باشند.

نگهداری و مراقبت از سگ می‌تواند همزمان با تربیت و مراقبت از فرزند انجام شود. ما انسان‌ها ممکن است به‌طور طبیعی طوری تکامل یافته باشیم که بتوانیم از موجودات دیگر، چه انسان یا چه حیوان، مراقبت کنیم و این مراقبت محدود به گونه‌ای خاص نیست.

با پیرتر شدن جامعه و افزایش افرادی که با بحران تنهایی مواجه‌اند، باید بدانیم سگ‌ها جایگزین فرزندانی که هرگز نداشته‌ایم، نیستند، بلکه اعضای ارزشمند خانواده‌اند که به شیوه‌های منحصر‌به‌فرد خود از ما مراقبت می‌کنند.

مطالعه در مجله‌ی European Psychologist منتشر شده است.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات