برای زنده‌ماندن به چه میزان از مغز خود نیاز داریم؟

جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۰
مطالعه 5 دقیقه
مغز انسان
گزارش‌های موردی از افرادی با مغزهای غیرمعمول، توانایی شگفت‌انگیز مغز انسان را در تطبیق با آسیب نشان می‌دهند.
تبلیغات

شاید شنیده باشید که انسان‌ها فقط از ۱۰ درصد مغز خود استفاده می‌کند. این ادعا کاملاً نادرست است، چرا که بیشتر افراد در تمام لحظات از تمام بخش‌های مغز خود استفاده می‌کنند؛ اما برای کسانی که دچار سکته مغزی، آسیب‌های شدید مغزی یا جراحی برداشتن بخشی از مغز شده‌اند، موضوع پیچیده‌تر می‌شود. در واقع، بسیاری از این موارد نشان می‌دهند که یک فرد برای زنده‌ماندن و حتی برای عملکرد عادی نیازی به ۱۰۰ درصد مغز خود ندارد.

پس واقعاً چقدر از مغز خود را برای زنده‌ماندن نیاز دارید؟ دانشمندان علوم اعصاب همچنان در حال بررسی این سؤال هستند و احتمالاً پاسخ قطعی و یکسانی برای همه وجود ندارد. اینکه یک فرد پس از آسیب مغزی یا در صورت نداشتن بخشی از مغز چقدر خوب عمل می‌کند، به عوامل متعددی مثل ناحیه‌ای از مغز که تحت تأثیر قرار گرفته، چگونگی و علت آسیب و سن فرد در زمان وقوع آسیب بستگی دارد؛ اما میزان بخشی از مغز که می‌توان بدون آن زندگی کرد و همچنان عملکرد طبیعی داشت، ممکن است شما را شگفت‌زده کند.

کپی لینک

زندگی عادی با مغزی غیرعادی

نمونه‌ی EG را درنظر بگیرید؛ زنی که برای حفظ حریم خصوصی‌اش تنها با حروف اول نامش شناخته می‌شود. وقتی ای‌جی برای اسکن پزشکی که ارتباطی به مغزش نداشت مراجعه کرد، متوجه نبود بخش لوب گیجگاهی در مغزش شد؛ بخشی بزرگ از مغز که در نزدیکی گوش قرار دارد و مسئول پردازش شنوایی، حافظه و زبان است. پزشکان معتقدند که این ناهنجاری ناشی از یک کیست (کیسه‌ای پر از مایع) بوده که در اوایل کودکی‌اش شکل گرفته و باعث آسیب مغزی شده است.

مغز انسان چنان انعطاف‌پذیر است که برخی افراد حتی می‌توانند بدون نیمی از آن زندگی کنند

ای‌جی با وجود از دست دادن بخش بزرگی از مغزش، زندگی کاملا عادی داشت. در حالی که لوب گیجگاهی چپ معمولاً مراکز کلیدی زبان را در خود جای داده است، او قادر به خواندن بود، دایره‌ی واژگانش حتی از حد متوسط بالاتر بود و حتی به عنوان زبان دوم به روسی سخن می‌گفت.

اولینا فدورنکو، استادیار علوم مغز و شناخت در MIT، متوجه شد که مغز ای‌جی خود را بازسازی کرده تا نبود آن ناحیه را جبران کند. درحالی‌که در افراد دارای مغز معمولی، فعالیت‌های زبانی در لوب گیجگاهی چپ انجام می‌شود، در مغز ای‌جی فعالیت‌های عصبی مربوط به زبان به سمت راست مغز منتقل شده بود.

کپی لینک

زندگی با نیمی از مغز

مغز انسان چنان انعطاف‌پذیر است که برخی افراد حتی می‌توانند بدون نیمی از آن زندگی کنند. دکتر ویلیام بینگامان، جراح مغز و اعصاب در کلینیک کلیولند، بیش از ۵۰۰ عمل هِمیسفِرِکتومی انجام داده است؛ نوعی جراحی که در آن یک نیم‌کره‌ی مغز به‌طور کامل از بقیه‌ی مغز و بدن قطع می‌شود. این جراحی معمولاً برای موارد شدید صرع که به درمان‌های دیگر پاسخ نمی‌دهند، انجام می‌شود.

در روش فوق، جراحان رشته‌های عصبی متصل‌کننده‌ی یک طرف مغز به طرف دیگر و به سایر بخش‌های بدن را قطع می‌کنند که باعث می‌شود آن نیم‌کره عملاً غیرفعال شود. نیم‌کره‌ی قطع‌شده در جای خود باقی می‌ماند، زیرا برداشتن کامل آن به جراحی پرخطرتر و پیچیده‌تری نیاز دارد.

دوره‌ی ریکاوری پس از این جراحی ممکن است دشوار باشد، اما بسیاری از بیماران به‌تدریج عملکرد خود را بازیابی می‌کنند. یکی از بیماران بینگامان، مورا لیب، در دوران نوزادی روزانه ۵۰ بار دچار تشنج می‌شد. او به‌سرعت به‌عنوان کاندید مناسب برای همیسفرکتومی شناسایی شد و در ۹ ماهگی تحت این جراحی قرار گرفت و پس از عمل، به مهارت‌های یک نوزاد عادی بازگشت.

مورا باید دوباره یاد می‌گرفت که لبخند بزند و غلت بزند. پیشرفت او بسیار آهسته بود؛ اما با کمک متخصصان گفتاردرمانی و فیزیوتراپی، توانست مهارت‌های زبانی و حرکتی خود را توسعه دهد. اکنون که به سنین نوجوانی رسیده است، هنوز با سرعتی کمتر از حد معمول صحبت و زبان را پردازش می‌کند، اما نیم‌کره‌ی باقی‌مانده‌ی مغزش توانسته وظایف نیم‌کره‌ی ازدست‌رفته را بر عهده بگیرد. بینگامان می‌گوید با وجود ساده‌بودن این جراحی، پزشکان هنوز به‌طور دقیق نمی‌دانند که بیماران چگونه تا این حد بهبودی پیدا می‌کنند. او افزود:

من بیمارانی داشته‌ام که پس از همیسفرکتومی به دانشگاه رفته‌اند، ازدواج کرده‌اند، فرزنددار شده‌اند و با تنها یک نیم‌کره‌ی مغز یک زندگی کاملاً طبیعی از نظر شناختی داشته‌اند. چنین چیزی ممکن است؟ هنوز نمی‌دانیم.
کپی لینک

بخش‌هایی از مغز که بدون آن‌ها نمی‌توان زنده ماند

بااین‌حال، برخی بخش‌های مغز هستند که بینگامان هرگز به آن‌ها دست نمی‌زند. به‌عنوان مثال، او ساقه‌ی مغز، تالاموس یا گانگلیون‌های قاعده‌ای را قطع نمی‌کند. این ساختارها که در اعماق مغز قرار دارند، به‌ترتیب مسئول عملکردهای اساسی مانند تنفس و ضربان قلب، پردازش حسی و کنترل حرکتی هستند. این بخش‌ها برای بقا حیاتی‌اند. فدورنکو توضیح می‌دهد:

سکته‌های مغزی در ساقه‌ی مغز معمولاً کشنده هستند. سکته‌ها یا آسیب‌هایی که افراد از آن‌ها جان سالم به در می‌برند، معمولاً در لایه‌ی بیرونی مغز، یعنی قشر مغزی رخ می‌دهند. همچنین سن فرد هنگام آسیب مغزی تأثیر مهمی در میزان بهبودی او دارد. به‌طور کلی، هرچه آسیب مغزی در سن پایین‌تری رخ دهد، احتمال بهبودی بیشتر است.

برخی از بخش‌های مغز برای بقا حیاتی هستند

برای مثال، همیسفرکتومی‌ها (برداشتن یک نیم‌کره مغز) در کودکان زیر ۲ سال معمولاً نتایج بهتری دارند؛ اما یک استثنا در این قاعده، آسیبی است که به مخچه وارد می‌شود؛ بخشی از مغز که برای حرکت، تعادل و هماهنگی ضروری است. فدورنکو توضیح داد که آسیب به مخچه در کودکان می‌تواند مشکلات جدی‌تری ایجاد کند؛ زیرا این بخش در دوران کودکی به‌سرعت رشد می‌کند و در مراحل مختلف رشد نقش کلیدی دارد.

بااین‌حال، موارد مستند کمی از افرادی که بدون مخچه متولد شده‌اند، وجود دارد. برای مثال، زنی تا دهه‌ی ۲۰ زندگی خود متوجه نشده بود که بدون مخچه به دنیا آمده است؛ هرچند که در گفتار و حرکت با مشکلاتی مواجه بود. در واقع، این احتمال وجود دارد که تعداد افراد دارای مغزهای غیرمعمول بیشتر از آن چیزی باشد که دانشمندان تاکنون تصور می‌کردند؛ زیرا بسیاری از ناهنجاری‌های مغزی فقط در اسکن‌های تصادفی پزشکی کشف می‌شوند.

با درنظر گرفتن این موارد، فدورنکو معتقد است که زمان آن رسیده تا نگاه خود را نسبت به عملکرد مغزهای غیرمعمول گسترش دهیم. او می‌گوید:

ما هنوز از مغزهایی که با نمونه‌های معمولی تفاوت زیادی دارند اما همچنان قادر به حفظ توانایی‌های شناختی انسانی هستند، درک کاملی نداریم.
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
تبلیغات
در حال مطالعه لیست مطالعاتی هستی
0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
تبلیغات

نظرات