چرا افراد به آهنگ‌های غمگین گوش می‌دهند؟

دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۰
مطالعه 5 دقیقه
موسیقی غمگین
شاید دلیل اصلی گوش دادن به آهنگ‌های غمگین، لذت بردن از حس اندوه نباشد و افراد به‌خاطر حس ارتباط، این نوع موسیقی را گوش می‌کنند.
تبلیغات

تناقضی در موسیقی غمگین وجود دارد: ما از اندوه در زندگی واقعی لذت نمی‌بریم بلکه از هنری لذت می‌بریم که چنین احساسی به ما می‌دهد. پژوهشگرهای بی‌شماری از زمان ارسطو تلاش کردند این تناقض را حل کنند. شاید از طریق موسیقی، نوعی کاتارسیس از احساسات منفی را تجربه می‌کنیم. کاتارسیس در اینجا به معنی پالایش و تزکیه روح است. شاید هم مزیتی تکاملی در این احساس اندوه وجود دارد یا شاید میل داریم رنج خود را ارزشمند بشماریم. شاید بدنمان هورمون‌هایی در واکنش به بیماری آشفتگی، موسیقی‌ای تولید می‌کند که به احساس تسلی می‌انجامد.

به نوشته‌ی نیویورک‌ تایمز، دکتر نوب، فیلسوف تجربی و روانشناس دانشگاه ییل، در پژوهشی جدید که در مجله‌ی Aesthetic Education منتشر شده، با مطرح کردن این پرسش که «هدف موسیقی غمگین چیست؟» برای حل تناقض این نوع موسیقی تلاش کرده است. او در طی سال‌های متوالی به این نتیجه رسید که افراد اغلب دو ادراک از یک چیز دارند. برای مثال، می‌توانند افرادی را در صورتی که دارای مجموعه‌ای از ویژگی‌ها مثل استعداد ذاتی کار با قلم‌مو باشند هنرمند بدانند؛ اما اگر ارزش‌های انتزاعی مثل خلاقیت، کنجکاوی یا علاقه را نداشته باشند و صرفاً به بازآفرینی شاهکارهای قدیمی برای سوددهی بپردازند، می‌توان گفت هنرمند نیستند. به عقیده‌ی دکتر نوب و دانشجوی سابق او تارا ونکاتسان، دانشمند علوم شناختی، شاید موسیقی اندوهناک هم چنین ماهیت دوگانه‌ای داشته باشد.

دختری در حال شنیدن موسیقی غمگین

پژوهش یادشده نشان می‌دهد واکنش احساسی ما به موسیقی، چندبعدی است؛ شما لزوماً هنگام گوش دادن به آهنگی زیبا خوشحال نمی‌شوید و به همین شکل با گوش دادن به آهنگی اندوهناک، غمگین نمی‌شوید. بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۱۶، واکنش احساسی ۳۶۳ شنونده به آهنگ‌های غمگین به سه دسته تقسیم شد: غم و اندوه و احساسات قوی منفی مثل خشم، وحشت و ناامیدی، دلتنگی، اندوه آرام و دلسوزی به خود و در نهایت غم شیرین که درد خوشایند ناشی از تسلی و درک شدن است. بسیاری از پاسخ‌دهندگان ترکیبی از هر سه را گزارش دادند. پژوهشگرها این پژوهش را «پنجاه طیف آبی» نامیدند.

با توجه به لایه‌های احساس و عدم صراحت زبان، عجیب نیست که موسیقی غمگین باعث ایجاد پارادوکس می‌شود؛ اما مشخص نیست چرا حس لذت یا معناداری را القا می‌کند. برخی روانشناس‌ها بررسی کردند که چگونه ابعاد مشخصی از موسیقی مثل مقام، گام، ریتم و طنین به احساسات شنوندگان ربط دارند. بر اساس پژوهش‌ها، شکل‌های مشخصی از آهنگ‌ها تقریبا کارکرد جهانی دارند: برای مثال در میان کشورها و فرهنگ‌‌های مختلف، لالایی شاخصه‌های آکوستیک مشابهی دارند که باعث می‌شود کودکان و بزرگسالان حس امنیت پیدا کنند. توماس ایرولا، موسیقی شناس دانشگاه دورهام انگلستان و پژوهشگر بررسی «پنجاه طیف» می‌گوید:

در طول زندگی یاد گرفتیم روابطی را بین احساسات و آنچه می‌شنویم برقرار کنیم. ما بیان احساسی را در گفتار تشخیص می‌دهیم و اغلب این سرنخ‌ها به شکل مشابهی در موسیقی به کار می‌روند.

پژوهشگرهای دیگر مثل پاتریک جاسلین، روانشناس موسیقی از دانشگاه اپسالای سوئد معتقدند چنین یافته‌هایی ارزش موسیقی اندوهناک را آشکار می‌کنند. او در مقاله‌ای می‌نویسد، موسیقی اندوهناک ما را از این پرسش که چرا «بخش دوم سمفونی ارویکا از بتهوون حس اندوه را برمی‌انگیزد؟» به این پرسش می‌رساند که «چرا گام آرام به حس اندوه می‌انجامد؟»

بر اساس یافته‌های جاسلین و همکارانش، مکانیزم‌هایی شناختی وجود دارند که از طریق آن‌ها احساس غم به شنوندگان القا می‌شود. این مکانیزم‌ها عبارت‌اند از: واکنش‌های ناخودآگاه در ساقه‌ی مغز، همگام‌سازی ریتم با آهنگ داخلی مثل ضربان قلب، واکنش‌های مشروط به صداهایی خاص، برانگیخته شدن خاطرات، سرایت احساسی، سنجش انعکاسی موسیقی. شاید اندوه به این دلیل که احساسی قوی است می‌تواند واکنش همدلانه و مثبتی را برانگیزد. در واقع درک اندوه اشخاص دیگر، واکنش اجتماعی را برمی‌انگیزد.

هدف از شنیدن موسیقی غمگین لزوماً انتقال غم نیست؛ بلکه ایجاد حس ارتباط است.

دکتر نوب به همراه دکتر ونکاتسان و جورج نیومن،‌ روانشناس دانشکده‌ی مدیریت راتمن، برای بررسی فرضیه یک آزمایش دو مرحله‌ای را طراحی کردند. آن‌ها در بخش اول آزمایش، از میان چهار توضیح آهنگ، یکی از آن‌ها را به بیش از ۴۰۰ شرکت‌کننده دادند. در توضیحات آهنگ اول نوشته شده بود: «انتقال احساسات پیچیده و عمیق اما از نظر فنی پر از خطا». آهنگ دوم به این صورت توصیف شده بود: «موسیقی بدون خطای فنی که احساسات پیچیده و عمیق را منتقل نمی‌کند.» سومین آهنگ «به‌شدت احساسی و بدون نقص از نظر فنی» و چهارمین آهنگ «دارای نقص فنی و غیراحساسی» توصیف شدند.

دختر غمگین در حال گیتار زدن

از سوژه‌ها خواسته شد بر اساس مقیاسی هفت امتیازی، نشان دهند آیا آهنگشان هدف موسیقی را منتقل می‌کند یا نه. هدف آن‌ها این بود که نشان دهند بیان احساسی و به‌طور کلی شادی، غم، نفرت یا هر احساس دیگری برای موسیقی در سطحی شهودی چقدر مهم است. در مجموع بر اساس گزارش سوژه‌ها، آهنگ‌های عمیقاً احساسی اما از فنی ناقص، به بهترین وجه ماهیت موسیقی را منعکس می‌کنند. به عبارت دیگر، بیان احساسی ارزش برجسته‌تری نسبت به جنبه‌ی فنی داشت.

پژوهشگرها در دومین بخش آزمایش که شامل ۴۵۰ سوژه‌ی جدید بود، به هر شرکت کننده ۷۲ توضیح درباره‌ی آهنگ‌های احساسی دادند که احساساتی مثل «اهانت»، «خودشیفتگی»، «الهام‌بخشی» و «شهوت‌پرستی» را منتقل می‌کنند. آن‌ها برای مقایسه عبارت‌هایی را به شرکت‌کنندگان دادند که تعامل محاوره‌ای را در بیان احساسات افراد منتقل می‌کنند. برای مثال یکی از عبارت‌ها این بود: «یکی از آشنایان با شما درباره‌ی هفته‌‌ای که گذشت و احساس اشتیاق خود صحبت می‌کند». به‌طور کلی، احساساتی که سوژه‌ها دریافت می‌کنند به شدت ریشه در «هدف موسیقی» دارند و مشابه همان احساساتی هستند که باعث می‌شوند افراد در گفت‌وگو با یکدیگر احساس نزدیکی کنند: احساساتی مثل عشق، لذت، تنهایی، اندوه، خلسه و آرامش.

ماریو اتی پیکر، فیلسوف دانشگاه لولویال شیکاگو، نتایج این پژوهش را جذاب می‌داند. او پس از بررسی داده‌ها، ایده‌ی نسبتاً ساده‌ای ارائه داد: «شاید علت گوش دادن به موسیقی، صرفاً واکنش احساسی نباشد بلکه این کار را به‌خاطر درک ارتباط با دیگران انجام می‌دهیم؛ چرا که بر اساس گزارش بسیاری از سوژه‌ها، موسیقی غمگین با وجود ابعاد هنری لزوماً لذت‌بخش نیست. به بیان دیگر، بر اساس پارادوکس موسیقی غمگین، عشق ما به موسیقی نتیجه‌ی ستایش مستقیم غم و اندوه نیست؛ بلکه حاصل ارزشمند شمردن ارتباط با دیگران است.»

دکتر ایرولا هم در پژوهش خود به این نتیجه رسید که افراد همدل احتمالاً با موسیقی ناآشنای غمگین برانگیخته می‌شوند. آن‌ها تمایل دارند در این نوع اندوه خیالی مشارکت کنند. این افراد همچنین تغییرات هورمونی قابل‌توجهی را در واکنش به موسیقی غمگین بروز می‌دهند. اما موسیقی غمگین مانند پیاز دارای لایه‌های مختلف است و این توضیح می‌تواند زمینه‌ای برای پرسش‌های دیگر باشد. برای مثال با چه کسی ارتباط برقرار کنیم؟ هنرمند یا با گذشته‌ی خودمان؟ یا حتی با شخصی خیالی؟

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات