چرا مردم در فضای مجازی خشمگین هستند

چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۵
مطالعه 19 دقیقه
امروزه شبکه‌های اجتماعی، بستری ایده‌آل برای گفت‌وگو هستند؛ اما به نظر می‌رسد این روزها مردم در این فضا، بیش از قبل خشمگین می‌شوند و رفتارهای پرخاشگرانه نشان می‌دهند.
تبلیغات

شبکه‌ی اجتماعی (Social network)ساختاری است که از گروه‌هایی عموما شخصی یا سازمانی تشکیل می‌شود. این گروه‌ها توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی مانند ایده‌ها و تبادلات مالی، دوستان، خویشاوندان و دلایل مختلف، به یکدیگر متصل و با هم در ارتباط هستند. اصطلاح «شبکه‌ی اجتماعی» مفهوم جدیدی نیست. انسان‌ها از قرن‌ها پیش که گرد آتش می‌نشستند و برای یکدیگر داستان می‌گفتند، در حال تشکیل شبکه‌های اجتماعی بودند. مسئله‌ای که باعث شده است در این دوره، شبکه‌های اجتماعی بیشتر از همیشه مورد توجه قرار بگیرند، به وجود آمدن ابزارهای دیجیتال و تلفن‌های هوشمند و کمک آن‌ها به توسعه‌ی شبکه‌های اجتماعی است.

توییتر، فیسبوک، لینکدین، اینستاگرام و سایر رسانه‌های اجتماعی اینترنتی، بستری برای ساده کردن برقراری ارتباط هستند. بسیاری از ما از حضور در این فضاها لذت می‌بریم و راه دیگری برای بیان ساده و راحت افکار خود سراغ نداریم. اما یک اشکال مهم در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد و آن این است که این فضا، توانایی پخش افکار خشمگینانه‌ی مردم را نیز در کوتاه‌ترین زمان ممکن فراهم می‌کند. مردم در این فضا می‌توانند به طرز عجیب و نگران‌کننده‌ای خشمگین باشند و خشم خود را به فردی که ممکن است او را حتی یک بار از نزدیک ندیده‌اند، ابراز کنند. حتی ‌می‌توان دلیل این ابراز عصبانیت‌های شدید را اینگونه تفسیر کرد که افراد می‌توانند با خیال راحت به کسانی که امکان دیدنشان را در زندگی واقعی خود ندارند، فحاشی کنند. 

فقر، نابرابری‌ بسیار، بی‌اعتمادی به سیاست و سیاست‌مداران، محرومیت‌ اجتماعی، فاصله‌ی طبقاتی و بسیاری از مسائل دیگر، ممکن است تسریع‌کننده و حتی عامل اصلی خشم مردم در فضای مجازی باشند؛ مسائلی که موجب افزایش خشم، ناامیدی و دو قطبی شدن افراد در جامعه می‌شوند. سابق بر این و پیش از پیدایش فضای مجازی و گسترش استفاده از آن، اینگونه نبود که هرشخصی تریبونی در اختیار داشته باشد و بتواند از تمام محرومیت‌ها و کمبودهای خود پرده‌برداری کند. مردم به‌ندرت از اتفاقات شهر خود باخبر می‌شدند؛ چه برسد به اینکه بدانند در کل استان، کل کشور و کل دنیا چه اتفاقاتی در حال وقوع هستند. به‌تدریج با پیدایش پلتفرم‌های متفاوت، مردم تریبونی هرچند کوچک به دست آوردند تا در آن از خود و درد و غم‌های خود بنویسند و حتی شادی‌های خود را چ با دیگران به اشتراک بگذارند. اما این ابراز احساسات گاهی افسارگسیخته است و به رفتارهای مخربی منجر می‌شود.

خشم چیست

براساس تعریف دکتر چارلز اسپیلبرگر، روانشناسی که متخصص مطالعه‌ی خشم بود، خشم حالتی عاطفی است که از نظر شدت، از تحریک ملایم تا عصبانیت شدید تغییر می‌کند. خشم مانند سایر عواطف، با تغییرات فیزیولوژیکی و زیست‌شناختی همراه است. وقتی عصبانی می‌شوید ضربان قلب و فشار خون شما بالا می‌ر‌‌ود و سطوح هورمون‌های مربوط به انرژی مانند آدرنالین و نورآدرنالین افزایش پیدا می‌کند.

خشم از اساسی‌ترین هیجانات انسانی است که در حوزه‌ی هیجان، بیشترین مطالعات را بعد از ترس به خود اختصاص داده است. بسیاری از انسان‌ها برای کنترل خشم و چالش‌های مرتبط با آن به روانشناسان مراجعه می‌کنند. خشم موضوع مهمی برای گفت‌وگوی فلاسفه و روانشناسان در تاریخ بوده است و در طول تاریخ، تعاریف متعددی از آن ارائه داده‌اند. خشم در دایره‌المعارف روانشناسی و روانکاوی، به معنای یکی از هیجان‌های شدید انسان است که از حس محافظت از نفس ریشه گرفته و حالتی است که در آن شخص برای رویارویی با عوامل تهدیدآمیز آماده می‌شود.

ارسطو خشم را گرایش شدید و آشکار فرد برای انتقام‌جویی در برابر اهانتی که به وی شده است، تعریف می‌کند. هری استک سالیوان، روان‌پزشک آمریکایی، خشم را یکی از روش‌های حل اضطراب می‌داند که هدفش تخریب، نابودی یا به عقب راندن منبع اضطراب است. از تعاریف خشم می‌توان به دو نتیجه‌ی کلی دست یافت. یکی اینکه عامل اصلی بروز خشم تهدیدها، ناکامی‌ها و موانعی است که بر سر راه افراد قرار می‌گیرد. سولومون می‌گوید اگر موضوع ناکام‌کننده، اهانت‌آمیز یا قابل اعتراضی وجود نداشته باشد نمی‌توان احساس به‌وجودآمده را خشم نامید و دوم اینکه هدف خشم اغلب دفاع، جنگ و تخریب است از این رو آن را داغ‌ترین و خطرناک‌ترین هیجان می‌دانند.

راه غریزی و طبیعی بیان خشم، پاسخ دادن تهاجمی است. خشم یک پاسخ تطبیقی به تهدیدها و الهام‌بخش احساسات و رفتارهای قوی و اغلب تهاجمی است که به ما اجازه می‌دهد در صورت مورد حمله قرار گرفتن، بجنگیم و از خود دفاع کنیم. بنابراین می‌توان گفت یک مقدار عصبانیت برای زنده ماندن ما لازم است. از سوی دیگر، ما به‌طور فیزیکی نمی‌توانیم به هر شخصی یا هرچیزی که موجب ناراحتی ما شده است، حمله کنیم و ضربه بزنیم؛ قوانین، هنجارهای اجتماعی و عقل سلیم، برای میدان عمل خشم ما حد و حدودی می‌گذارند. مردم طیفی از فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه را برای دست‌و‌پنجه نرم کردن با احساسات خشم خود به کار می‌برند. اما بروز دادن خشم در دنیای مجازی، ساده‌تر از دنیای واقعی است و این یکی از دلایل بسیاری از پرخاشگری‌های بی‌حد‌ومرز در شبکه‌های اجتماعی است.

هری استک سالیوان خشم را یکی از روش‌های حل اضطراب می‌داند که هدفش تخریب، نابودی یا به عقب راندن منبع اضطراب است

ریشه ی خشم مردم در کجا است

می‌توان گفت ابراز خشونت در فضای مجازی، منحصرا به دنیای مجازی و پلتفرم‌های مجازی تعلق ندارد. یعنی این‌گونه نیست که فراگیر شدن محیط‌های مجازی را عاملی برای خشمگین شدن مردم بدانیم. بااین‌حال و با وجود اینکه این پلتفرم‌ها عامل اصلی ابراز خشونت نیستند، در ابراز خشونت نیز بی‌تأثیر و بدون نقش نیستند. تصور کنید در جامعه‌ای خشمگین زندگی می‌کنید؛ در نتیجه بازتاب اتفاقات این جامعه‌ی خشمگین می‌تواند تبدیل به اخبار خشمگینی در این پلتفرم‌ها شود و ناخواسته، عاملی برای افزایش خشم در مردم باشد.

مردم در فضای مجازی خشمگین نمی‌شوند؛ بلکه خشم خود را از دنیای واقعی به این فضا منتقل می‌کنند و بازتاب خشم به هزاران نوع مختلف و به وسیله‌ی هزاران نفر در این فضا، نقش مؤثری در تشدید خشونت ایفا می‌کنند. مردم فضای مجازی را بستر امن‌تری برای گفت‌وگو، نسبت به دنیای واقعی می‌بینند. بستری که می‌شود در آن گاهی خط قرمزها را رد کرد و از تابوها و مسائل کمتر گفته‌شده‌ی فرهنگی سخن گفت و در این میان خشم خود را که حاصل سکوت در دنیای واقعی است، ابراز کرد.

در تمام جوامع و در تمامی سطوح آن‌ها، می‌توان آثار خشم را در کیفیت‌‌های متفاوتی مشاهده کرد. تصور کنید که پدیده‌ی خشونت‌آمیزی در جامعه شروع می‌شود و بلافاصله و با سرعت این موضوع در شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا می‌کند. سپس این بازتاب وسیع تبدیل به یک کنش جمعی می‌شود. کنش جمعی که به یافتن همدرد‌ها و هم‌مسیر‌هایی که خط فکری مشابهی با ما دارند منجر می‌شود و حتی قابلیت این را دارد که در دنیای واقعی نیز نمود پیدا کند و به سطح جامعه کشیده شود.

بسیاری از افراد، برای تخلیه شدن و آرام شدن در دنیای واقعی است که در فضای مجازی فریاد می‌کشند و اعتراض می‌کنند. بااین‌حال، در بسیاری از مواقع این مورد اتفاق می‌افتد که به‌اشتراک‌گذاری خشم در پلتفرم‌های مجازی، به سرایت روانی خشم منجر شود. به‌طور طبیعی، وقتی فردی عصبانی می‌شود، از درصد پایینی از منطقی بودن بهره‌مند است. بنابراین هر وسیله و بستری که بتواند به‌سادگی در دسترس آن فرد قرار بگیرد، می‌تواند وسیله‌ای برای ابراز خشم آن فرد به بسیاری از انسان‌ها شود. و به اشتراک‌گذاری این خشم با افراد دیگر در فضای مجازی، منجر به سرایت روانی آن می‌شود.

علاوه بر اینکه بستر روان‌شناختی افزایش خشونت در سطح جامعه و فضای مجازی اهمیت دارد، بسترهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز در این راستا حائز اهمیت هستند. در روزگاری که زندگی می‌کنیم، اتفاقات بسیار زیادی وجود دارند که می‌توانند جرقه‌ای برای افزایش خشم در جامعه باشند. همچنین در سال‌های اخیر موضوع خشونت به دلیل سرعت انتشار پیام‌های خشونت‌آمیز و همچنین فراوانی و گستردگی این پیام‌ها در فضای مجازی و تأثیری که می‌توانند روی لایه‌های مختلف اجتماعی داشته باشند، پررنگ‌تر شده و از اهمیت بیشتری برخوردار است. در همین راستا، یونسکو مطالبی را تحت عنوان نفرت‌پراکنی در فضای مجازی تهیه کرده است. این سازمان نفرت‌پراکنی را مقدمه‌ی بسیاری از خشونت‌ورزی‌ها می‌داند.

خشونت به‌طور طبیعی از بطن جوامع متولد می‌شود و وقتی ارزش‌های اجتماعی سقوط می‌کنند، خشونت بیشتر افزایش پیدا می‌کند

خشونت به‌طور طبیعی از بطن جوامع متولد می‌شود و زمانی ‌که ارزش‌های اجتماعی سقوط می‌کنند، خشونت نیز بیشتر افزایش پیدا می‌کند. به‌طور کلی، وضع بسیار زیاد قوانین هنجاری برای هر امر جزئی و ساده در زندگی روزمره، می‌تواند به افزایش تخطی از این هنجارها و بیشتر خشمگین شدن مردم منجر شود. به همین دلیل است که در کنار زمینه‌های روانشناسی، بسترهای سیاسی و اجتماعی نیز در ابراز خشم بسیار مهم هستند و می‌توانند به بروز خشم در قالب مسائل اجتماعی و مهم منجر شوند.

از دیگر موارد مهم در ابراز احساسات خشم، احساس فقدان، کمبود و محرومیت است. محرومیت‌های متعددی از جمله محرومیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، هرکدام قابلیت این را دارند تا به تشدید احساس خشم بپردازند. همچنین زمانی‌که افراد فکر می‌کنند که کسی صدای درد و فقدان آن‌ها را نمی‌شنود، خشمگین می‌شوند. جامعه نیاز دارد تا در بزنگاه‌های حساس، احساساتی جز احساس رهاشدگی و تنها ماندن را تجربه کند؛ اما زمانی‌که به این مهم دسترسی پیدا نمی‌کند، سطح خشم در آن افزایش می‌یابد. همچنین فضای مجازی در جوامعی که فقدان آزادی بیان را نیز تجربه می‌کنند، یک پناهگاه مهم و ارزنده است که می‌توان مانند یک جلسه‌ی روانکاوی، در آن از نظر روانی تخلیه شد.

شبکه‌های اجتماعی چگونه باعث خشم می‌شوند

حتما شما هم حسکردهاید که شبکههای اجتماعی ما را بسیار عصبانی میکنند. هر بار که به تلفنهای خود نگاه میکنیم یا شبکههای اجتماعی خود را مورد بررسی قرار میدهیم، با بسیاری از توییتها و پستهای عصبانی و عناوینی که با عصبانیت همراه است، روبهرو میشویم. سؤالی که در این زمینه مطرح میشود، این است که چرا این‌قدر عصبانی هستیم و آیا میتوان گفت که فرهنگ باعث عصبانیت ما شده است؟ خشم بهعنوان احساس تعیین‌کننده‌ای در قرن بیست و یکم قدم برمیدارد. تمام کسانی که گوشی هوشمند دارند، میتوانند از قدرت زورگویی، سوءاستفاده از دیگران و تحقیر آنها نیز استفاده کنند.

رسانههای اجتماعی در عصر امروز، خشونت‌گرا‌تر از گروههای رودررو هستند؛ زیرا آنها مجموعه‌های بزرگتر و با منابع اطلاعاتی بیشتری هستند. همچنین در این مجموعههای بزرگ، احتمال مواجهه با افراد رادیکال بیشتر است. سومین دلیل رادیکالتر شدن شبکههای اجتماعی این است که در یک گروه رودررو، مخالفان را میتوان نادیده گرفت یا اخراج کرد؛ اما لازم است که بسیاری از لحظات ناخوشایند را در این مسیر تحمل کرد. بااینحال در شبکههای اجتماعی،تنها میتوان با لمس یک دکمه، مانع از حضور بسیاری از افراد در یک گروه شد.

 تمام کسانی که گوشی هوشمند دارند، می‌توانند از قدرت زورگویی، سوءاستفاده از دیگران و تحقیر آن‌ها استفاده کنند.

برخی از موارد رادیکال‌سازی رسانه‌های اجتماعی قبلا آشکار شده است. بهار عربی، انقلاب اوکراین در سال ۲۰۱۴، و انقلاب ارمنستان در سال ۲۰۱۸، در شبکه‌های اجتماعی تکامل یافت. جایی که ابتدا نظرات رادیکال شدند، و سپس به برنامه‌ریزی و هماهنگی اقدامات پرداختند. از دیگر موارد استفاده گروه‌های سیاسی از فضای مجازی می‌توان به استفاده‌ی داعش از رسانه‌های اجتماعی برای جذب مبارزان، همسران و حامیان خود در سراسر جهان اشاره کرد. شاید باورنکردنی به نظر برسد اما بسیاری از جوانان غربی با وعده‌های داعش به سوریه و عراق سفر کردند. همچنین می‌توان به تحریک روسیه اشاره کرد که تلاش کرد با استفاده از فیسبوک و توییتر و ارسال پست‌های رادیکال، موجب تغییر آرا در ایالات متحده آمریکا شود.

طبق آماری که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، بیش از دویست میلیون نفر در ایالات متحده آمریکا از تلفن‌های هوشمند استفاده می‌کنند و حتی عددی بزرگ‌تر از این نیز، از طریق رایانه‌های شخصی به رسانه‌های اجتماعی دسترسی دارند. کاربران شبکه‌های اجتماعی در ۵ تا ۶ سال گذشته چهار برابر شده‌اند و همچنان در حال افزایش هستند. مشکلات مربوط به رسانه‌های اجتماعی که از راه‌های منفی زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، روز‌به‌روز بیشتر توسط پزشکان بهداشت روان شناخته می‌شوند و مشاوران هر روز بیماران جدیدی را با اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی کشف می‌کنند.

خارج از مشکلات عادی و کاملا اذعان شدهای مانند سندرم تونل (سندروم تونل کارپال به گیر افتادگی و فشرده شدن عصب در داخل تونل کارپ میگویند. این سندروم همچنین به سندروم تایپیستها معروف است)، زندگی دروغین، دست‌کاری‌های متعدد در تصاویر شخصی، تنهایی و اعتیادی که در استفاده از شبکههای اجتماعی وجود دارد، مسئلهی دیگری نیز وجود دارد که در مورد آن زیاد صحبت نشده است و شاید به اندازهای که باید، آن را جدی نگرفتهاند؛ عصبانیت رو به رشد.

رسانههای اجتماعی در بسیاری از زمینهها، مانند کارزارهای سیاسی، تبلیغات و آموزش، به ابزاری برای ارتباطات تبدیل شدهاند. بااینحال، استفاده از رسانههای اجتماعی امروزه با مشکلات خاصی همراه است که اگر در اسرع وقت به آن پرداخته نشود، مضرات استفاده از آن، از فواید آنها پیشی میگیرد. طبق یک تحقیق روانشناسی اجتماع، خوانندگان باید دید جامعتری نسبت به رسانههای اجتماعی و تأثیرات آن داشته باشند. رفتارها و واکنشهای زیادی توسط شبکههای اجتماعی ایجاد میشوند؛ بااینحال، خشم مخربترین رفتاری است که از فضای مجازی به ما سرایت کرده است.

مسئلهی خشم و عصبانیت، موضوع بسیار مهم و قابل توجهی است. اگر کمی موشکافانه و آسیبشناسانه به این مسئله نگاه کنیم، در طول روز دلایل بسیاری برای خشمگین بودن و احساس سرخوردگی داریم. آیا فکر میکنید که لازم است تمام روز در جریان تمام اخبار سیاسی داخلی و خارجی باشیم؟ آیا لازم است بهطور مدام در جریان وضعیت هوا و ترافیک قرار بگیریم؟ آیا تماشای هرروزهی برنامهریزی غذایی و تغذیهی افراد در فضای مجازی، باعث نمیشود که احساس نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی و تغذیه خود داشته باشیم؟ آیا تماشای رابطههای خوب افراد با والدین و خانواده و همسرانشان، باعث ایجاد احساس ناامیدی، ناکامی و سرخوردگی در ما نمیشود؟ در کنار تمام اینموارد، آیا فکر میکنید افرادی که نمیتوانند آزادانه و بدون مورد حمله قرار گرفتن، تفکرات سیاسی، مذهبی و اقتصادی خود را بیان کنند، میتوانند احساسی مانند سلامت روان را تجربه کنند؟

درک این نکته مهم است که این انبوه اطلاعات باعث ایجاد نگرانی و فشار بسیاری در زندگی بسیاری از مردم می‌شود. در حال حاضر، ما با معیارهایی که در فضای مجازی از محبوبیت برخوردار هستند، سنجیده می‌شویم. ما ناخواسته در حال مقایسه‌ی خود با مدل‌های زیبایی هستیم. ثروت خود را با ثروت افرادی که در پانزده سالگی به فرزند خود یک موستانگ هدیه می‌دهند، مقایسه می‌کنیم. شاید حتی انسان باهوشی نیز باشیم؛ اما مدام خود را با کسی مقایسه می‌کنیم که با هوش خود توانسته است به گرفتن مدارک عالی متعددی دست پیدا کند؛ و در این مسیر، ما هیچ‌وقت به‌طور کامل به انسان‌‌های زیبا، باهوش و ثروتمندی که تنها یک بعد بی‌عیب‌ونقص از زندگی آن‌ها را در فضای مجازی می‌بینیم، تبدیل نمی‌شویم.

بسیاری از افراد در فضای مجازی به نقطه‌ای رسیده‌اند که نمی‌توانند اضطراب خود در مسیر رسیدن به توانایی‌های شایسته‌ی نمایش در شبکه‌های مجازی را توصیف کنند.

شبکههای اجتماعی احساسات دائمی و ناامیدکنندهای را در ما ایجاد میکنند. این شبکهها با خشمگین کردن و سرخورده کردن ما، موجب یادآوری این احساس میشوند که در زندگی ما خلأهای متعددی وجود دارد که باید آنها را با حوادث و فعالیتهایی پر کنیم و البته آن را به جهانیان نیز نشان دهیم. شبکههای اجتماعی، نوعی خودآگاهی ایجاد میکنند که باعث میشود تصور کنیم هرچقدر هم در این مسیر تلاش کنیم، کافی نیست. تلفنهای هوشمند ما، وصلهی جداییناپذیر ما شدهاند و ما گویی وظیفه داریم تمام لحظههای زندگی خود را، بی‌آنکه حتی ذرهای از آن از دست برود، در این شبکهها با دیگران شریک شویم و باز به کمبود و کاستیهای خود فکر کنیم. ما ناامید و سرخورده از ادامهدادن، همچنان هزینه میکنیم و با خشم ادامه میدهیم.

گویا زندگی ما به رویدادی رسانهای برای سرگرم کردن دیگران تبدیل شده است. بسیاری از افراد در فضای مجازی به نقطهای رسیدهاند که نمیتوانند اضطراب خود در مسیر رسیدن به تواناییهایی که شایستهی نمایش در شبکههای مجازی است را توصیف کنند. راز کثیف شبکههای اجتماعی این است که کاربران را به یک رقابت اجباری دعوت کرده است. رقابتی که در آن افراد دائما باید از خود و اقدامات خود دفاع کنند. در این مسیر، شاید حتی موردی اتفاق بیفتد که کاملا با آن مخالف باشید؛ اما همراه شدن جمع کثیری از دوستان و آشنایان و اعضای شبکههای اجتماعی با آن موضوع و موافقت آنها، کاری با شما میکند که برای از دست ندادن همراهی دیگران، شما نیز ناچار به موافقت شوید.

هرکدام از پلتفرم‌های مجازی، ویژگی‌های مهم و شاخصی دارند که به وسیله‌ی آن‌ها می‌توانند نقش تأثیرگذاری در ترویج یا مهار خشونت داشته باشند. فضای مجازی همان‌طور که می‌تواند امکان دسترسی ساده، آسان و سریع به بسیاری از اطلاعات را فراهم کند، به همین سادگی نیز می‌تواند شما را با بازخوردهای منفی و مثبت افراد نسبت به حرف‌های شما آشنا کند. شما در این فضا حتی می‌توانید اگر بازخورد منفی نسبت به سخنان خود مشاهده کردید، به‌سادگی مطلب را حذف کنید و راه گفت‌وگو و نظر دادن دیگران را به روی مطلب خود، مسدود کنید. این ویژگی‌ها برای کسانی که می‌خواهند محتوای خشونت‌آمیز تولید کنند، بستر مناسبی را فراهم می‌کند. نتایج یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که حدود ۵۹ درصد از نوجوانان جهان به‌نوعی تحت خشونت سایبری قرار گرفته‌اند و به همین دلیل هم نگرانی‌ها برای افزایش ترویج خشونت در فضای مجازی به‌شدت در حال افزایش است.

ترول‌ها چه کسانی هستند

یکی دیگر از دلایل عصبانی شدن ما در فضای مجازی، وجود اوباش مجازی یا ترول‌ها است. ترول به فردی گفته‌ می‌شود که با رفتار مخرب در فضای اینترنت، به‌دنبال جلب ‌توجه کاربران است. یک جمله‌ی قدیمی می‌گوید: «توجه منفی، بهتر از بی‌توجهی است.» این جمله، سرلوحه‌ی راه ترول‌ها است. آن‌ها با رفتارهای ناخوشایند و منفی و همچنین ایجاد تشنج و بیان مطالبی که تحریک‌کننده و توهین‌آمیز است، توجه منفی کاربران فضای مجازی را دریافت می‌کنند.

یک جمله‌ی قدیمی می‌گوید: «توجه منفی، بهتر از بی‌توجهی است.» این جمله، سرلوحه‌ی راه ترول‌ها است

این افراد در اتاقهای گفتوگو، فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و هر گوشه از فضای مجازی که اثری از کاربران آشکار باشد، پراکندهشدهاند و پیامهایی که حاوی مطالبی ناراحتکننده یا جنجالبرانگیز است را منتشر میکنند. شاید برای شما نیز اتفاق افتاده باشد که با حسن نیت و با هدفِ رسیدن به نتیجهای مشخص، بحثی را دنبال کنید. بااینحال، اوباش این‌گونه نیستند. آنها با هدف تحریک کاربران مجازی و پیش کشیدن بحثهای نامربوط یا توهین‌آمیز، به‌دنبال مطرح کردن خود و متشنج کردن فضای گفتوگو هستند. به عبارتی هدف این افراد، عصبانی کردن شما است.

بااینحال، نمیتوان نیز هر فردی را که نظری متفاوت با ما داشت، اوباش اینترنتی و ترول خطاب کرد. گاهی نوشتههای یک کاربر ممکن است از دید بخشی از کاربران، خرابکاری و اوباشیگری تلقی شود، ولی همان نوشتهها از دیدگاه عدهای دیگر، سازنده و مفید باشد. به همین دلیل، نسبت دادن این لفظ به کاربران امری نسبی است و در این موارد معمولا موضوع به اختلاف نظر میان افراد و لحن گوینده بازمیگردد.

یکی از چالش‌های بسیار زیادی که در شبکه‌های مجازی و هر کدام از صفحه‌هایی که توسط کاربران هدایت می‌شود وجود دارد، این است که با ترول‌ها برخوردی جدی داشته باشند و در عین حال، مانع برقراری آزادی بیان نیز نشوند. آزادی بی‌حدوحصر باعث تحمل اوباش‌ها می‌شود و در نهایت به برهم خوردن فضای آرام گفت‌وگو منجر می‌شود؛ از طرفی کنترل و حذف انتقادات هم به دیکتاتوری ختم می‌شود.

یکی از تکنیک‌های بازدارنده‌ای که سایت‌های شناخته‌شده‌ای مانند فیسبوک، برای مقابله با خرابکاری انجام می‌دهند. محدود کردن امکان فعالیت به کاربران ثبت نام کرده است. با این روش آمار خرابکاری تا حدی کاهش می‌یابد، چراکه خرابکاری را مشکل‌تر و ردیابی کاربر خاطی و خرابکار را آسان‌تر می‌کند. همچنین در بسیاری از شبکه‌های مجازی، می‌توان نوشتن بسیاری از کلمه‌هایی را که توهین تلقی می‌شوند، برای کاربران محدود کرد. به‌تازگی نیز فیسبوک، پست‌های حاوی توهین به کشورهای مختلف و نژادپرستی را، به‌سرعت حذف کرده و فرد پست‌گذار را نیز تا مدت معلومی، از فعالیت باز‌می‌دارد.

یکی از رایج‌ترین شیوه‌های اوباش‌گری و تبدیل شدن به ترول در اینترنت، حمله به شخصیت و ظاهر افراد است

یکی از رایجترین شیوههای اوباشیگری و تبدیل شدن به ترول در اینترنت، حمله به شخصیت و ظاهر افراد است. ترولها در این شرایط، بهجای آنکه استدلال شخص موردنظر را تحلیل کنند، ظاهر و شخصیت او را زیر سؤال برده یا با انگ زدن و فحاشی او را تحریک به مقابله‌به‌مثل میکنند. یک مطالعه نشان میدهد ممکن است کمی ترول در هر یک از ما وجود داشته باشد. حتما برای بسیاری از شما نیز اتفاق افتاده است که پیامی ناخوشایند از یک ترول دریافت کنید که حاکی از کنایه یا حملهی شخصی است. در این مواقع، بسیاری از انسانها تمایل پیدا میکنند تا با بدخلقی و عصبانیت رفتار شبیه به ترول را تقلید کنند و با او به‌مانند خودش رفتار کنند.

بسیاری از مواقع احساس کرده‌ایم که احساسات خود را در فضای مجازی، بسیار راحت‌تر ابراز می‌کنیم. به همین دلیل، می‌توان این‌گونه تفسیر کرد که بد بودن و ابراز خشم و عصبانیت نیز از پشت صفحه‌های تلفن‌‌های هوشمند و کامپیوترها راحت‌تر است. به عبارتی از پشت صفحه‌های تلفن هوشمند، راحت‌تر می‌توانیم به شخصی توهین کنیم و اسباب عصبانیت او را فراهم سازیم. چون مطلع هستیم که در انتهای صحبت‌های خود، ناچار نیستیم که به او نگاه کنیم و صدای او را بشنویم. این مسئله، یکی از دلایل ابراز خشم شدیدتر انسان‌ها در فضای مجازی است.

مردم ترجیح می‌دهند خشم را در رسانه‌های اجتماعی گسترش دهند تا مستقیما و در دنیای واقعی

یک حقیقت غیرقابل انکار، مسری بودن این رفتار در فضای مجازی است. از طرفی، هرچه مردم خشم بیشتری را در شبکههای اجتماعی مشاهده کنند، در نهایت این لحن و رفتار را به‌عنوان یک رفتار اجتماعی قابل قبول خواهند پذیرفت و مشاهدهی این رفتارها نیز عادی خواهد شد. مطالعهای که به بررسی چگونگی انتشار پیامهای حاوی احساسات مختلف در شبکههای اجتماعی پرداخته است، نشان میدهد که عصبانیت بیشتر از احساسات دیگر مانند شادی تأثیر دارد. به عبارتی، توییتهای عصبانی به‌سرعت و بهطور گسترده در شبکههای اجتماعی گسترش پیدا میکنند و این اتفاق، در مواقعی که کسی عکسی از یک فعالیت خیرخواهانه منتشر کرده است، چندان اتفاق نمیافتد.

وقتی از رسانه‌های اجتماعی برای گسترش خشم و نفرت در مورد موضوعاتی که برای ما مهم است استفاده می‌شود، ممکن است به‌راحتی توسط این خشم عمومی درگیر شویم. دلیل این مسئله نیز کمی قبل‌تر در همین مقاله ذکر شد. مردم ترجیح می‌دهند خشم را در رسانه‌های اجتماعی گسترش دهند تا اینکه مستقیما و در دنیای واقعی آن را بیان کنند. شاید بتوان گفت که یکی دیگر از دلایل این مسئله این است که در فضای مجازی، به علت همراهی افرادی که با آن‌ها دیدگاه مشترکی داریم و از همدردی آن‌ها برخورداریم، جرئت بیشتری نیز برای ابراز خشم پیدا می‌کنیم. 

راه آرام ماندن در فضای عصبانی شبکه‌های مجازی

عضویت افراد در شبکههای اجتماعی مجازی، به‌خودی‌خود اتفاق بدی نیست. بسیاری از افرادی که نمیتوانستند صدای خود را به گوش دیگران برسانند، بعد از پیدایش شبکههای مجازی، بستری برای اظهارنظر پیدا کردند. بااینحال، شبکههای مجازی نقش مهمی در رادیکالیزه کردن افکار شما ایفا کرده و عقاید شما را قویتر میکنند. برای مثال، اگر تفکرات نژادپرستانهای داشته باشید و در شبکههای مجازی آن را با دیگران به اشتراک بگذارید، امکان اینکه پستها و افرادی با این تفکرات را مشاهده کنید، بیشتر است. به عبارتی بعد از گذشت مدت‌زمانی، احساسات و تفکرات شما نسبت به آن موضوع، قویتر میشوند. در این فضا، حتی نمیتوان خود را از هجوم اخبار، کاملا ایزوله کرد؛ زیرا ممکن است خبری را که تمایلی به شنیدنش نداشتید، توسط یکی از دوستانتان که آن را به اشتراک گذاشته است، بخوانید و مجددا خشمگین شوید. پس حتی اگر تصمیم بگیرید که افرادی را که با آنها موافق هستید یا افرادی را که عقاید قوی ندارند، دنبال کنید، تقریبا غیرممکن است که با نوعی محتوا که باعث برآشفتگی و عصبانی شما میشود، روبهرو نشوید.

نیکلاس کریستاکیس، جامعهشناس دانشگاه ییل میگوید: «اگر کسی به شما لبخند بزند، شما نیز به او لبخند میزنید». این موضوع توضیحی بر مفهوم سرایت احساسات زودگذر از یک شخص به شخص دیگر است. به گفتهی این استاد دانشگاه، فقط شادی نیست که توانایی گسترش دارد؛ ناراحتی و عصبانیت نیز میتوانند مسری باشند. احساساتی مانند عصبانیت، میتوانند مانند آنفولانزا یا سرماخوردگی از طریق شبکههای اجتماعی پخش شوند و به دیگران سرایت کنند. پس باید مراقب باشیم که خودمان را در چه محیطی قرار میدهیم.

به‌عنوان مثال، تحقیقات کریستاکیس نشان داده است که اگر از زندگی خود احساس رضایت داشته باشید،  احتمالاً همسرتان نیز احساس بهتری خواهد داشت. حتی دوستی که در نزدیکی شما زندگی می‌کند نیز ۲۵ درصد شانس بیشتری برای خوشبخت شدن دارد. شادی حتی می‌تواند به افرادی که غیر مستقیم با آن‌ها ارتباط دارید نیز سرایت کند. همه‌ی ما زخم‌های ترمیم‌نشده‌ای در درون خود داریم. ماندن در هر محیطی از شبکه‌های مجازی که اسباب ناراحتی و عصبانیت ما را فراهم کند، قابلیت این را نیز دارد که زخم‌های ترمیم‌نشده‌ی ما را به سطح بیاورد و تحریک کند. پس باید از خود مراقبت کنیم و خود را از مواردی که اسباب ناراحتی ما را فراهم می‌کنند تا حد امکان دور نگه‌داریم.

شبکه‌های مجازی نقش مهمی در رادیکالیزه کردن افکار دارند 

از طرفی لازم نیست که از تمام اخبار فضای مجازی باخبر باشیم و اعلان‌های تمام شبکه‌های مجازی را روی گوشی‌های هوشمند خود روشن کنیم. می‌توانیم ساعاتی از روز را که از نظر روانی، آمادگی بیشتری برای حضور در فضای مجازی داریم، انتخاب کنیم و به این فضا سر بزنیم. حداقل مزیت این راه‌حل این است که تمام لحظه‌های خود را آغشته به اخبار و حوادث این فضا نکرده‌ایم.

شاید وقت آن رسیده باشد که برای حفظ آرامش خودمان هم که شده، صرفا افرادی را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنیم که باعث عصبانیت ما نمی‌شوند. به یاد داشته باشد که خشم و عصبانیت تا زمانی‌که شما را وادار به ایجاد تغییر نکنند، صرفا مانند یک اتلاف انرژی بی‌مورد و بی‌معنی است. این روزها بسیاری از نظرات آنلاین، با لحنی پرخاشگرانه نوشته می‌شوند؛ بی‌آنکه قصد داشته باشند گره از مشکلی وا‌کنند.

از طرفی دیگر نیز در گفت‌وگوهای واقعی و رودررو، امکان دیدن فرد و شنیدن لحن و حالت چهره‌ی او، می‌تواند موجب جهت‌دهی مناسبی به بحث موردنظر شود. تن صدا و ژست شما می‌تواند تأثیر زیادی در توانایی شما در درک آنچه شخص موردنظر می‌گوید، داشته باشد. هرچه از گفت‌وگوی رودررو و در زمان واقعی دورتر باشید، برقراری ارتباط دشوارتر است؛ بنابراین برای جلوگیری از خشم و عصبانیت، ترجیحا در مواردی بحث را آغاز کنید که امکان گفت‌وگوی رودررو وجود داشته باشد.

وقت آن است که نگرش درستی در مورد رسانه‌های اجتماعی داشته باشیم تا عامل تولید انرژی‌های منفی نباشیم. مسئولیت‌پذیری در شبکه‌های اجتماعی بی‌معنی مسئولیت‌پذیری در قبال خودمان است. شبکه‌های اجتماعی ما، آینه‌ای از خودمان می‌شوند. زمانی‌که در شبکه‌های اجتماعی عصبانی می‌شویم، نوع برخورد ما نمایانگر شخصیمان و منبع خشم در واقع به دلیل زخم‌های غیرقابل درمانی درون خودمان است. گاهی اوقات با دیدن تحریکات منفی در شبکه‌های اجتماعی احساس عصبانیت کرده و انرژی و وقت خود را صرف چیزی می‌کنیم که مطمئناً مفید نیست و در نهایت به خودمان و جامعه‌مان آسیب می‌رساند. وقت آن است که عادات آنلاین خود را بررسی کنیم و آن‌ها را برای بهتر شدن خود و جامعه‌ی خود تغییر دهیم.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات