آیا انسان برای تعقیب طعمه در مسافتهای طولانی تکامل یافته است؟
پیش از ظهور سلاح گرم، مردم از فرهنگهای بسیاری در سراسر جهان، برای شکار طعمههایشان را در مسافتهای طولانی تعقیب میکردند. اکنون، محققان دریافتهاند که انرژی بهدستآمده از شکار از طریق تعقیب طعمه، میتواند بسیار بیشتر از انرژی صرفشده برای دویدن باشد و این استدلال را که بدن انسان برای «دو استقامت» تکامل یافته است، تقویت کند.
یوجین مورین از دانشگاه ترنت در کانادا، میگوید: «مقالهی ما، اهمیت دو استقامت در زمانهای گذشته را اثبات میکند. موضوعی که تصور میشد کمترین اهمیت را داشته باشد، اکنون به عنوان استراتژی رایجی در سراسر جهان اثبات داده شده است.»
انسانها به عنوان ورزشکارانی استقامتی، بسیار استثنایی هستند و در مسافتهای چند ده کیلومتری، حتی میتوانند از حیواناتی مانند اسب نیز پیشی بگیرند. ما عضلاتی داریم که به جای قدرت، برای استقامت ساخته شدهاند و با تعریق زیاد، میتوانیم بدن را خنک نگه داریم.
فرضیه دو استقامت میگوید انسانها برای تعقیب طعمه تکامل یافتهاند
مورین میگوید این ویژگیها، فقط در مفهوم دویدن توجیهپذیر هستند و به جز شکار، دلایل بسیاری برای دویدن انسان در مسافتهای طولانی وجود ندارد. بنابراین، نظریهای مطرح میشود که میگوید انسانها برای تعقیب طعمه تا زمانی که طعمه بیشازحد خسته یا گرمازده شود که دیگر قادر به دویدن نباشد، تکامل یافتهاند.
ایدهی فوق که با عنوان «فرضیه دو استقامت» شناخته میشود، یکی از بحثبرانگیزترین نظریهها محسوب میشود. یکی از نقدها این است که دویدن در مقایسه با پیادهروی، انرژی بسیار زیادی از انسان میگیرد. نقد دیگر، این است که تقریباً هیچ گزارشی از استفادهی انسانهای نوین از این روش برای شکار وجود ندارد، بدین معنی که این روش آنقدرها هم کارآمد نیست.
- چرا برخی افراد میتوانند سریعتر از بقیه بدوند؟25 02 03مطالعه '4
- چرا انسانها دوندگان بسیار خوبی در مسافتهای طولانی هستند؟16 06 02مطالعه '4
بنابراین، مورین به همراه بروس وینترهالدر از دانشگاه کالیفرنیا دیویس، برای اولین بار انرژی صرفشده در شکار طعمه با استفاده از روش «شکار پیگیرانه» را در مقابل انرژی بهدستآمده از صید طعمه در اندازههای متنوع، برآورد کردند. بر اساس مدلسازی مطالعهی مورین و وینترهالدر، دویدن به دنبال همهی طعمهها به جز طعمههای خیلی کوچک، پیادهروی را شکست میدهد.
انرژی صرفشده برای دویدن در هر کیلومتر، تفاوتی با انرژی صرفشده برای پیادهروی ندارد. اما دویدن میتواند مدتزمان صرفشده در تعقیبوگریز را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. به عنوان مثال، چهار کیلومتر دویدن برای شکار حیوان، از هشت کیلومتر پیادهروی کارآمدتر است.
شکار پیگیرانه اغلب بر اعمال نیروی ثابت به حیوان متکی است
مورین میگوید پیادهروی در عمل اصلاً کارساز نیست؛ زیرا شکار پیگیرانه اغلب بر اعمال نیروی ثابت به حیوان، به منظور حرکتدادن آن متکی است. طعمه باید به جلو حرکت کند، خسته و گرمازده شود. مورین میافزاید: «در بیشتر موارد، برای رسیدن به این هدف باید دوید.»
همچنین، مورین و وینترهالدر به جستجوی روایتهای مختلفی پرداختند که از دهه ۱۵۰۰ به بعد، توسط انسانشناسان یا مبلغان مذهبی نوشته شده بود. این دو به حدود ۴۰۰ روایت تشریحی از شکار پیگیرانه دست یافتند که قدمت بیشتر آنها، به پیشاز دههی ۱۸۵۰ میرسید.
- فسیلها باور عمومی درباره تکامل دوپایی انسان را به چالش میکشند03 09 01مطالعه '18
برای مثال، روایتی از مردم بیوتوک، بومیان منطقهی نیوفاوندلند در کانادا، به شرح و توصیف تعقیب طولانیمدت گوزن میپردازد. بر اساس این روایت، «گوزن در ابتدا به راحتی از تعقیبکنندهاش پیشی میگیرد، اما پساز چند کیلومتر دویدن، میایستد و سپس، دوباره به راهش ادامه میدهد. گوزن باز هم به راه میافتد، دوباره پیشی میگیرد، میایستد و این مراحل تکرار میشوند. در نهایت، گوزن از پا درمیآید و مغلوب میشود.»
روایت دیگری نیز به همین صورت، شکار پیگیرانهی گلهای از بزها را در هاوایی توصیف میکند.
دویدن روی برف
تمامی نمونههای شناختهشدهی قبلی متعلق به روایتهایی از مناطق گرم و خشک بود؛ اما در کمال تعجب محققان، گزارشهایی از مناطق سردسیر نیز وجود داشت. در یکی از روایتهای مردم گوییچین، بومیان آلاسکا و کانادا، آمده است که «ما با کفشهای برفی میدویدیم و موس (بزرگترین نوع گوزن بومی آمریکای شمالی) را شکار میکردیم و میتوانستیم تمام روز را مانند گرگها بدویم.»
مورین میگوید شرایط ایدهآل برای دویدن روی برف، پوشش برفی متراکم و انبوهی بود که پوستهای نسبتاً قوی را برای فردی که کفشهای برفی میپوشید، فراهم میکرد. اما این پوشش برای طعمههای سنگینتر، به اندازهی کافی قوی نبود.
پوشش برفی برای کفشهای شکارچیان قوی بود، اما شرایط برای دویدن طعمهها مناسب نبود
همچنین، مورین خاطرنشان میکند که دو استقامت، در زمانهای گذشته توانایی بسیار ارزشمندی محسوب میشد. روایتهای متعددی از برگزاری مسابقات دو استقامت، نشان میدهد که دویدن در سراسر جهان بخشی از فرهنگ مردم است.
حامیان و منتقدان چه میگویند؟
دنیل لیبرمن از دانشگاه هاروارد که یکی از حامیان فرضیهی دو استقامت است، میگوید نتایج تجزیهوتحلیل مورین و وینترهالدر، به وضوح از دیگر شواهد کالبدشناختی، فیزیولوژیکی، باستانشناسی و ژنتیکی مبنیبر تکامل بدن انسان برای دو استقامت با هدف شکار، پشتیبانی میکند. به همین دلیل، زیرسؤالبردن این نتایج دشوار است. پیش از اختراع فناوریهای نوین، دویدن استقامتی با هدف شکار پیگیرانه، بسیار متداول و موفقیتآمیز بود.
کرا والشفلر از دانشگاه سیاتل اقیانوس آرام که از منتقدین فرضیه است، میگوید: «به نظر من نقد این دو محقق، فوقالعاده جالب است.» بااینحال وی میافزاید فقط دو درصد از کل روایتهای بررسیشدهی مربوط به شکار، به دو استقامت پرداختهاند.
هنری بان از دانشگاه ویسکانسین مدیسن، میگوید همچنان نسبت به فرضیه تردید دارد. بان معتقد است این روش برای بوتهزارهایی که انسانها در آنها تکامل یافتهاند، عملی نیست؛ زیرا در این مکانها، شکارچیان به سرعت طعمههای فراری را گم میکردند. او همچنین فکر میکند که شکارچیان پیگیر، بیشتر به شکار حیوانات جوانتر یا پیرتر میپرداختند. تیم او در محوطهی باستانشناسی دو میلیون سالهای، دندانهای حیوانات قصابیشده را کشف کرد.
همچنین، اخیراً والشفلر بر اساس روایتهای مشابهی از شکار، استدلال کرد که نقش زنان در شکار، بسیار بیشتر از تصورات پیشین است.
مورین میگوید نمونههای فراوانی از زنان و دختران شرکتکننده در رقابتهای دو وجود دارد، اما او و همکارانش دریافتند که فقط دو درصد از روایتهای بررسیشده از شکار پیگیرانه، به توصیف نقش زنان در شکار میپردازد.
نتایج مطالعهی مورین و وینترهالدر، در مجلهی Nature Human Behaviour منتشر شده است.