سیر تکامل چهره انسان‌تباران

تکامل انسان به زبان ساده؛‌ آیا ما از نسل میمون‌ها هستیم؟

سه‌شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۰مطالعه 12 دقیقه
یکی از مباحث بحث‌برانگیز در میان مردم موضوع تکامل انسان است که برپایه تئوری تکامل داروین قرار دارد. اما آیا واقعا این موضوع جای بحث دارد؟
تبلیغات

موضوع تکامل و به‌ویژه تکامل انسان با پرسش‌ها و سوءبرداشت‌های فراوانی همراه است: آیا انسان‌ها از میمون‌ها به وجود آمده‌اند؟ اگر تکامل واقعی است، چرا هنوز میمون‌ها وجود دارند؟ چرا همه نخستی‌ها به انسان تبدیل نشده‌اند؟ در این مقاله سعی کرده‌ایم به برخی از رایج‌ترین پرسش‌ها درباره تکامل انسان و خصوصا باورهای نادرست پیرامون آن بپردازیم. با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

رویکردهای مطالعه و درک تکامل انسان

دانشمندان دو رویکرد اصلی را برای مطالعه و درک تکامل انسان ارائه می‌کنند: رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا. رویکرد بالا به پایین بر تجزیه‌و‌تحلیل میمون‌های انسان‌نمای (ape) زنده مانند شامپانزه‌ها متکی است درحالی‌که رویکرد پایین به بالا، روی فسیل‌های میمون‌های انسان‌نمایی تمرکز دارد که عمدتا منقرض شده‌اند.

پژوهشگران استدلال می‌کنند میمون‌های انسان‌نمای فسیلی اطلاعات کلیدی را درمورد میمون‌های انسان‌نما و تکامل انسان ارائه می‌دهند و دانشمندان نمی‌توانند تصویر کاملی از تکامل را بدون نگاه کردن به هر دو رویکرد به دست آورند.

جمجمه انسان باستانی

وقتی کل شواهد یعنی همه میمون‌های انسان‌نمای زنده و فسیل‌شده و همچنین انسان‌تباران را درنظر بگیریم، واضح است که در داستان تکامل انسان براساس گونه‌های معدودی از میمون‌های انسان‌نما که درحال‌حاضر زنده هستند، تصویر کلی تکامل از دست می‌رود. از طرف دیگر، اگر تعداد بیشتری از این گونه‌های منقرض‌شده بخشی از معادله تکامل میمون‌های انسان‌نما و انسان‌ها باشند، این داستان کامل‌تر خواهد بود. میمون‌های انسان‌نمای فسیل‌شده برای بازسازی نقطه شروعی که انسان‌ها و شامپانزه‌ها از آن‌جا تکامل پیدا کردند، ضروری هستند.

البته، محدودیت‌هایی برای تکیه بر این رویکردهای متضاد وجود دارد. مطالعات بالا به پایین اغلب فرض می‌کنند گونه‌های مدرن میمون‌های انسان‌نما زیستگاه و ویژگی‌های گروه‌های قبلی را دارند، درحالی‌که مطالعات پایین به بالا معمولا برای میمون‌های انسان‌نمای فسیلی انفرادی نقش تکاملی بیشتری درنظر می‌گیرند.

اگر انسان‌ها از میمون‌های انسان‌نما تکامل یافته‌اند، چرا میمون‌ها هنوز وجود دارند؟

زیست‌شناسان تکاملی اغلب با این سوال روبرو می‌شوند که اگر انسان‌ها از میمون‌ها تکامل پیدا کرده‌اند، چرا میمون‌ها هنوز وجود دارند؟ به‌عبارت‌دیگر، چرا هیچ موجود نیمه‌شامپانزه نیمه‌انسانی روی زمین وجود ندارد که انتقال از میمون‌های بدون دم به انسان خردمند نشان دهد؟ اگرچه، این سوال‌ها مملو از پیش‌فرض‌های نادرست و تصورات غلط درمورد عملکرد تکامل است.

تصویر اشتباه از تکامل

نکته کلیدی این است که تکامل خطی نیست. نقاشی معروفی که در آن شامپانزه خمیده در کنار میمون انسان‌نمای راست‌قامت ایستاده و پس از آن انسان نیزه در دست قرار دارد، روش گمراه‌کننده‌ای برای نگاه کردن به تکامل انسان است. روش بهتر برای فکر کردن به تکامل (خصوصا تکامل انسان) این است که ما عموزاده‌های شامپانزه‌ها و سایر میمون‌های انسان‌نمای بزرگ هستیم، نه فرزند مستقیم آن‌ها.

در سال ۲۰۱۷، تیم آلن بازیگر و کمدین آمریکایی سوالی را در توییتر (ایکس) پست کرد که نشان می‌داد چقدر کم درباره تکامل می‌داند. البته به‌نظر می‌رسد او تنها نباشد، توییت او حدود ۵۰ هزار و ۱۳ هزار بازتوییت دریافت کرد. بنابراین، می‌توان حدس زد بسیاری از افراد که پست آلن را می‌خواندند، نیز می‌خواستند پاسخ این سوال را بدانند که: «اگر از میمون‌های انسان‌نما تکامل پیدا کرده‌ایم، چرا هنوز میمون‌ها وجود دارند؟»

میمون‌ها و انسان‌ها جد مشترکی دارند که هر دو حدود ۲۵ میلیون سال پیش از آن تکامل پیدا کردند

پاسخ کوتاه این است که ما از هیچ‌یک از حیواناتی که امروزه زنده هستند، تکامل پیدا نکرده‌ایم. انسان‌ها از گوریل‌ها یا شامپانزه‌هایی که در باغ وحش می‌بینیم، تکامل پیدا نکرده‌اند. این تصور غلط رایجی است که میمون‌های انسان‌نما یک قدم تا انسان شدن فاصله دارند.

چارلز داروین، طبیعت‌گرا که به خاطر تئوری‌های انتخاب طبیعی خود شناخته شده است، تکامل را «توارث همراه با تغییر» توصیف کرد. درحالی‌که ما و شامپانزه‌ها جد مشترکی داشته‌ایم، در طول میلیون‌ها سال تغییر کرده‌ایم و هر کدام با محیط‌ها یا شرایط خاص خود سازگار شده‌ایم.

درخت فیلوژنی

همه انسان‌ها از گروه میمون انسان‌نما هستند و به این ترتیب، همه انسان‌ها با میمون‌های انسان‌نمای دیگر مرتبط هستند. به‌عبارت‌دیگر، همه ما از نوادگان یک گونه هستیم که میلیون‌ها و میلیون‌ها سال پیش زندگی می‌کرد. همچنین به این معنا است انسان‌ها با نهنگ‌ها، درختان، کرم‌های خاکی و باکتری‌های ارتباط دارند. بسیاری از مواد ژنتیکی که خصوصیات ما را تعیین می‌کنند، همان‌ مواد ژنتیکی هستند که حیوانات دیگر را می‌سازند.

این سوال که چگونه می‌توانیم از نسل میمون‌ها به وجود بیاییم، اگر آن‌ها امروز وجود دارند، سوالی است که اغلب زیست‌شناسان تکاملی با آن مواجه می‌شوند. اما این سوال چندین سوء برداشت اساسی درمورد تکامل و نحوه عملکرد آن را آشکار می‌کند.

انسان‌ها از میمون‌ها تکامل پیدا نکرده‌اند. درعوض، میمون‌ها و انسان‌ها جد مشترکی دارند که هر دو حدود ۲۵ میلیون سال پیش از آن تکامل پیدا کردند.

رابطه تکاملی بین انسان‌ها و میمون‌ها هم توسط سوابق فسیلی و هم تجزیه‌و‌تحلیل دی‌ان‌ای حمایت می‌شود. مطالعه‌ای در سال ۲۰۰۷ نشان داد انسان‌ها و میمون‌های رزوس در حدود ۹۳ درصد از دی‌ان‌ای خود مشابه هستند. براساس شباهت‌ها و تفاوت‌های بین دو نوع دی‌ان‌ای، دانشمندان تخمین زده‌اند که انسان‌ها و میمون‌های رزوس حدود ۲۵ میلیون سال پیش از جد مشترک خود منشعب شدند.

آیا تکامل خطی است؟

این تصور که تکامل فرایندی کاملا خطی است، یعنی در خط مستقیم از ابتدایی تا پیشرفته رخ می‌دهد، درست نیست؛ دقیق‌تر آن است که تکامل را فرایند شاخه شدن بدانیم که در آن گروه جدیدی از موجودات ازطریق واگرایی از جد مشترک ایجاد می‌شود.

تکامل فرایند شاخه شاخه شدنی است که در آن یک گونه به دو یا تعداد بیشتری گونه تکامل پیدا می‌کند. نادرست بودن تکامل خطی را با این مثال می‌توان توضیح داد که: اگر عموزاده‌ها و پدربزرگ من هنوز زنده هستند، چگونه ممکن است پدربزرگ من و آن‌ها یکی باشد؟ پاسخ این است که پدربزرگ شما بیش از یک فرزند داشته است و هرکدام برای خود خانواده‌ای تشکیل دادند و شاخه‌های جدیدی از شجره خانوادگی را ایجاد کردند.

تکامل نه خطی، بلکه فرایندی شاخه شاخه شدنی است

در خانواده‌های تکاملی هم همین اتفاق می‌افتد. یک گونه می‌تواند به دو یا چند گونه اولادی تقسیم شود و آن‌ها می‌توانند در طول نسل‌ها بارها و بارها دوباره انشعاب پیدا کنند.

بااین‌حال، رونالد جنر، زیست‌شناس موزه تاریخ طبیعی لندن، در مقاله‌ای که سال ۲۰۱۸ منتشر شد، استدلال کرد که اندیشیدن به تکامل به صورت خطی آن‌قدرها هم بی‌ارزش نیست. او می‌نویسد: «افراد تاثیرگذار با به تصویر کشیدن تصویری نادرست از جنبه‌های خطی و شاخه‌ای تکامل که با هم در تضاد هستند، سال‌ها مخاطبان را گمراه کرده‌اند. در این تصاویر، بین خطی بودن تبار مشترک و روابط انشعابی که هنگام جداشدن دودمان اجداد مشترک حاصل می‌شود، تمایزی قائل نمی‌شود.»

آیا انسان‌های امروزی از میمون‌های انسان‌نما به وجود آمده‌اند؟

عده‌ای به اشتباه فکر می‌کنند، اگر تکامل درست باشد، پس انسان‌های امروزی از میمون‌های انسان‌نما به وجود آمده‌اند (نمودارهای زیادی را دیده‌ایم که میمون‌های انسان‌نما را به‌عنوان اجداد انسان نشان می‌دهند). بنابراین، ازآن‌جا که میمون‌های انسان‌نما هنوز وجود دارند، می‌توان گفت آن‌ها به انسان تبدیل نشده‌اند و تکامل‌گرایان به اشتباه ادعا می‌کنند میمون‌های انسان‌نما به انسان‌ها تکامل پیدا کرده‌اند.

درک اشتباه از تکامل انسان

این استدلال سوء برداشتی را از آنچه تکامل‌گرایان درمورد تکامل انسان باور دارند، نشان می‌دهد. مفهوم تکاملی منشا انسان براساس منشا گرفتن انسان‌ها از میمون‌های انسان‌نمای امروزی نیست، بلکه چنین استدلال می‌کند که انسان‌ها و میمون‌های انسان‌نمای امروزی جد مشترکی دارند.

بر اساس جهان‌بینی تکاملی، چندین میلیون سال پیش گروهی از موجودات وجود داشتند که درنهایت هم میمون‌های انسان‌نمای امروزی و هم انسان‌های مدرن از آن‌ها اشعاب پیدا کردند. در مقطعی از زمان، گروه کوچکی از موجودات ازنظر تولیدمثلی از گروه اصلی جدا شدند. سپس این دو گروه مسیرهای تکاملی متفاوتی را دنبال کردند که نتیجه‌ی آن میمون‌های انسان‌نمای امروزی و انسان‌های امروزی بود. بنابراین، درحقیقت وجود میمون‌های انسان‌نمای امروزی تئوری تکامل را نقض نمی‌کند. طرح این موضوع فقط نشان‌دهنده عدم درک افرادی است که معتقدند وجود میمون‌های انسان‌نمای امروزی می‌تواند تئوری تکامل را رد کند.

چرا همه نخستی‌ها به انسان تبدیل نشده‌اند؟

زمانی که ما انسان‌ها درحال مهاجرت به سراسر جهان، اختراع کشاورزی و بازدید از ماه بودیم، شامپانزه‌ها (نزدیک‌ترین خویشاوندان زنده ما) در درختان ماندند، در آن‌جا میوه می‌خوردند و میمون‌ها را شکار می‌کردند.

شامپانزه

شامپانزه‌های امروزی مدت‌ها بیش از انسان‌های مدرن روی زمین وجود داشته‌اند (کمتر از یک میلیون سال در مقایسه با ۳۰۰ هزار سال، طبق آخرین تخمین‌ها) اما ما به مدت ۶ تا ۷ میلیون سال است در مسیرهای تکاملی جداگانه قرار داشته‌ایم.

دلیل اینکه سایر نخستی‌ها به انسان تبدیل نمی‌شوند، این است که آن‌ها مشکلی ندارند. همه نخستی‌سان‌های زنده امروزی، ازجمله گوریل‌های کوهی در اوگاندا، میمون‌های زوزه‌کش در قاره آمریکا و لمورها در ماداگاسکار، ثابت کرده‌اند که به‌خوبی می‌توانند در زیستگاه‌های طبیعی خود رشد کنند.

انسان‌ها با شامپانزه‌ها چه ارتباطی دارند؟

انسان‌ها با شامپانزه‌ها و میمون‌های انسان‌نمای دیگر ارتباط نزدیک‌تری دارند، اما باز هم شواهد دی‌ان‌ای نشان می‌دهد از آن‌ها تکامل پیدا نکرده‌ایم. شامپانزه‌ها و انسان‌ها ازنظر ۹۸ تا ۹۹ درصد دی‌ان‌ای مشابه هستند که نشان می‌دهد جد مشترک ما در حدود ۶ میلیون سال پیش وجود داشته است.

انسان و شامپانزه

در درخت زندگی، شاخه ما مدت‌ها است از شامپانزه‌ها جدا شده است، ما در مسیری خطی به‌طور مستقیم از شامپانزه‌ها یا هر میمون انسان‌نمای دیگری که امروزه زندگی می‌کند، تکامل پیدا نکرده‌ایم. درعوض، انسان‌ها و شامپانزه‌ها هر دو از جد مشترکی تکامل پیدا کرده‌اند که حدود ۶ تا ۷ میلیون سال پیش زندگی می‌کرد. این جد منقرض‌شده به آرامی در طول زمان و در پاسخ به فشارهای مختلف تکامل پیدا کرد و درنهایت به دو گونه انسان خردمند و شامپانزه منجر شد.

بقایای فیزیکی قطعی آخرین جد مشترک هرگز پیدا نشده است

بقایای فیزیکی قطعی آخرین جد مشترک هرگز پیدا نشده است، زیرا سوابق فسیلی پراکنده است (همین موضوع درمورد کل اشکال حیات روی زمین صدق می‌کند). اگرچه می‌دانیم چنین موجودی وجود داشته است، زیرا ۹۸٫۸ درصد دی‌ان‌ای انسان‌ها و شامپانزه‌ها مشابه است.

دو شاخه انسان و شامپانزه بیشتر شبیه شاخه‌های فرعی هستند که هر دو به شاخه دیگری متصل می‌شوند که از آن شاخه‌های فرعی دیگری جوانه می‌زند که نشان‌دهنده سایر میمون‌های انسان‌نمای بزرگ مانند بونوبوها، گوریل‌ها و اورانگوتان‌ها هستند. در پایه این شاخه، می‌توانیم جد مشترک دیگری را پیدا کنیم که ما را به بقیه درخت خانوادگی میمون‌های انسان‌نمای بزرگ ارتباط می‌دهد (تصویر زیر).

روابط تبارزایی

اگر روی این تصویر در یک شجره خانوادگی بیشتر تمرکز کنیم، درمی‌یابیم که شاخه میمون‌های انسان‌نما درنهایت به شاخه جداگانه دیگری برخورد می‌کند که نشان‌دهنده جد مشترک با میمون‌ها است. واگرایی شاخه‌های میمون‌های انسان‌نما و میمون‌ها به دوران قبل‌تر و به ۲۵ میلیون تا ۳۰ میلیون سال پیش برمی‌گردد. دوباره، در طول میلیون‌ها سال، جد مشترک منقرض‌شده در پایه شاخه تکامل یافت و مجموعه‌ای از گونه‌های مختلف را به وجود آورد.

انسان‌ها و میمون‌ها چه ارتباطی با هم دارند؟

انسان‌ها و میمون ها هر دو نخستی‌سان هستند، اما انسان‌ها از میمون‌ها یا سایر نخستی‌سان‌هایی که امروزه زندگی می‌کنند، منشا نگرفته‌اند. ما با شامپانزه‌ها یک جد مشترک از نوع میمون انسان‌نما داریم که ۸ تا ۶ میلیون سال پیش زندگی می‌کرد. اما انسان‌ها و شامپانزه‌ها به شکل متفاوتی از همان جد مشترک تکامل پیدا کرده‌اند. همه میمون‌های انسان‌نما و میمون‌ها خویشاوند دورتری دارند که حدود ۲۵ میلیون سال پیش زندگی می‌کرد.

تکامل با اجداد مشترک سروکار دارد. این‌طور نیست که انسان‌ها از میمون‌های انسان‌نما و میمون‌های انسان‌نما از میمون‌ها منشا گرفته باشد، بلکه انسان‌ها و میمون‌های انسان‌نما دارای جد مشترکی هستند و جد مشترک آن‌ها از جد مشترک هر دو گروه با میمون‌ها جدیدتر است.

تکامل به معنای پیشرفت است؟

ازنظر دانشمندانی که تکامل را مطالعه می‌کنند، انسان‌ها نسبت‌به نخستی‌های دیگر تکامل یافته‌تر نیستند و ما بازی تکاملی را برنده نشده‌ایم. درحالی‌که سازگاری‌های شدید به انسان‌ها اجازه می‌دهد محیط‌های بسیار متفاوت را برای رفع نیازهای خود تغییر دهد، این توانایی برای قرار دادن انسان‌ها در بالای نردبان تکاملی کافی نیست.

به‌عنوان مثال، مورچه‌ها را درنظر بگیرید. مورچه‌ها موفق‌تر از ما هستند. تعداد مورچه‌ها در جهان بسیار بیشتر از تعداد انسان‌ها است و آن‌ها به‌خوبی با محل زندگی خود سازگار شده‌اند. درحالی‌که مورچه‌ها نوشتن را اختراع نکرده‌اند (اگرچه مدت‌ها پیش از حضور ما، کشاورزی را اختراع کرده‌اند)، حشرات بسیار موفقی هستند. البته آن‌ها به وضوح در همه چیزهایی که برای انسان‌ها مهم است، عالی نیستند.

انسان‌ها نسبت‌به نخستی‌های دیگر تکامل یافته‌تر نیستند

درحالی‌که ممکن است تصور کنیم «شایسته‌ترین» به معنای «قوی‌ترین» یا «سریع‌ترین» است، تنها کاری که باید برای برنده شدن در بازی تکاملی انجام دهید، این است که زنده بمانید و تولیدمثل کنید.

دانشمندان فکر می‌کنند که انسان‌های اجدادی زمانی شروع به تمایز از شامپانزه‌های اجدادی کردند که زمان بیشتری را روی زمین سپری کردند. شاید اجداد ما روی زمین دنبال غذا بودند و در همان حین زیستگاه‌های جدید را کاوش می‌کردند. تفاوت‌ در انتخاب زیستگاه احتمالا اولین تغییر رفتاری قابل‌توجه بوده است. اجداد ما برای ادامه حرکت روی دوپا، به زیستگاه‌هایی رفتند که سایبان متراکم درختان نداشتند. آن‌ها مجبور بودند بیشتر روی زمین در مکان‌هایی که درختان پراکنده‌تر داشتند، سفر کنند.

ماندن شامپانزه‌ها در درختان لزوما به این معنا نیست که تکامل آن‌ها متوقف شد. تجزیه‌و‌تحلیل ژنتیکی منتشرشده در سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد اجداد آن‌ها از بونوبوهای اجدادی ۹۳۰ هزار سال پیش جدا شدند و اجداد سه زیرگونه زنده ۴۶۰ هزار سال پیش از یکدیگر جدا شدند. شامپانزه‌های مرکزی و شرقی ۹۳ هزار سال پیش متمایز شدند. آن‌ها به وضوح در شامپانزه بودن عملکرد خوبی دارند. آن‌ها هنوز روی زمین هستند و تا زمانی که زیستگاه‌های آن‌ها را نابود نکنیم، احتمالا برای سال‌های طولانی همچنان وجود خواهند داشت.

انسان‌ها اوج تکامل هستند؟

ما تمایل داریم تکامل را انسان‌محور ببینیم، اما هدف از تکامل انسان شدن نیست و موجودی که ابتدایی‌تر به‌نظر می‌رسد، در مسیری قرار ندارد که به انسان تبدیل شود. انسان اوج تکامل نیست. این تصور اشتباهی است که هر چیزی که در حال تکامل است، به سمت انسان شدن حرکت می‌کند. تکامل چنین هدفی را دنبال نمی‌کند.

آیا انسان‌ها در یک خط مستقیم و یک گونه پس از دیگری تکامل یافته‌اند؟

تکامل انسان نیز همچون تکامل گونه‌های دیگر به شکل خط مستقیمی اتفاق نیفتاده است، بلکه گونه‌های مختلف مانند شاخه‌های یک درخت از اجداد مشترک تکامل پیدا کرده‌اند. گونه ما یعنی انسان خردمند تنها بازمانده گروه انسان‌تباران است. اما در گذشته بارها چندین گونه انسان اولیه به‌طور همزمان در کنار هم زندگی می‌کردند.

آیا تکامل متوقف شده است؟

تصور غلط رایج دیگری که وجود دارد این است که انسان‌ها دیگر درحال تکامل نیستند. اما همه حیوانات روی زمین به تکامل خود ادامه می‌دهند و انسان‌ها نیز همین‌طور هستند.

انسان‌ها از اجداد میمون‌های انسان‌نمای زنده تکامل پیدا کرده‌اند؟

آخرین جد مشترک میمون‌های انسان‌نما و ما، ویژگی‌های خاص خود را داشت و با ما و میمون‌های انسان‌نمای امروزی فرق داشت. چارلز داروین در کتاب تبار انسان در سال ۱۸۷۱ حدس زد انسان‌ها از آفریقا منشا گرفته‌اند و ما از جدی تکامل پیدا کرده‌ایم که با گونه‌های زنده کنونی فرق داشت. مطالعات جدید از نتیجه‌گیری داروین حمایت کرده است. براین‌اساس، احتمالا آخرین جد ما و میمون‌های انسان‌نما دارای ویژگی‌های متمایز خود بود که با صفات انسان‌های مدرن و میمون‌های انسان‌نمای مدرن تفاوت داشت.

گروهی از دانشمندان این تئوری را تایید می‌کنند که برخی از میمون‌های انسان‌نمای عصر میوسن تقریبا ۱۶ تا ۱۴ میلیون سال پیش، قبل از اینکه انسان‌تباران از میمون‌های انسان‌نما جدا شوند، از آفریقا به اوراسیا مهاجرت کردند. برخی از این میمون‌های انسان‌نما به تباری تبدیل شدند که اورانگوتان‌ها و میمون‌های بدون دم اروپایی را ایجاد کردند، درحالی‌که برخی به آفریقا برگشتند و به میمون‌های بدون دم آفریقایی مدرن و انسان‌تباران تکامل پیدا کردند.

فسیل‌های انسان‌تباران در شرق و مرکز آفریقا و احتمالا در اروپا پیدا شده است. فسیل‌های بیش از ۵۰ جنس از میمون‌های بدون دم باستانی در آفریقا و اوراسیا یافت شده‌اند، اگرچه درحال‌حاضر توافق علمی درمورد نقش تکاملی این میمون‌های بدون دم فسیل‌شده وجود ندارد.

تکامل چگونه عمل می‌کند؟

موجودات زنده برای اینکه زنده بمانند باید با محیط خود سازگار شوند. گاهی‌اوقات تنوع ژنتیکی به یکی از اعضای یک گونه برتری می‌دهد. آن فرد ژن‌های مفید خود را به فرزندانش منتقل می‌کند. افراد بیشتری با ویژگی جدید زنده می‌مانند و آن را به فرزندان خود منتقل می‌کنند. اگر بسیاری از آن ویژگی‌های جدید در طول زمان ظاهر شوند، گونه جدیدی تکامل پیدا می‌کند که برای مقابله با چالش‌های محیطی خود مجهزتر است.

چگونه تکامل موجودات پیچیده‌ای مانند انسان را توضیح می‌دهد؟

تکامل خصوصا در موجودات پیچیده‌ای مانند انسان، به‌یک‌باره رخ نمی‌دهد. انسان‌های مدرن محصول فرایندهای تکاملی هستند که به زمان آغاز حیات روی زمین برمی‌گردد. ما به‌تدریج تبدیل به انسان شدیم و علاوه بر صفاتی که از نخستی‌های اولیه، پستانداران، مهره‌داران و قدیمی‌ترین موجودات زنده به ارث رسیده بودند، ویژگی‌ها و رفتارهای جدیدی را به دست آوردیم.

منظور دانشمندان از «تئوری» تکامل چیست؟

مانند گرانش و تکتونیک صفحه‌ای (زمین‌ساخت صفحه‌ای)، تکامل نیز یک تئوری علمی است. در علم، تئوری منطقی‌ترین توضیح برای نحوه عملکرد پدیده‌ای طبیعی است. تئوری به خوبی آزمایش شده و با شواهد فراوانی پشتیبانی می‌شود. معنای حقیقی تئوری کاملاً برعکس کاربرد غیررسمی ما از کلمه تئوری است که دلالت بر نظر یا حدس آزمایش‌نشده دارد. تکامل به‌عنوان یک تئوری علمی، دانشمندان را قادر می‌سازد تا پیش‌بینی‌هایی انجام دهند و پژوهش‌هایی انجام دهند که به شواهد جدیدی منجر شود.

آیا تکامل در میان دانشمندان بحث‌برانگیز است؟

تکامل سنگ‌بنای زیست‌شناسی مدرن است. هیچ مناقشه علمی دراین‌باره وجود ندارد که آیا تکامل رخ داده است و آیا حیات روی زمین را توضیح می‌دهد. همان‌طور که در تمام زمینه‌های علم صادق است، با انجام پژوهش و بحث‌های جدی، دانش دانشمندان درباره تکامل افزایش پیدا می‌کند و آن‌ها به‌تدریج جزئیات بیشتری را از نحوه وقوع تکامل کشف می‌کنند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات