داستان هواپیماهای بدونسرنشین با ماموریت هستهای کابوسوار
در ژوئیه ۱۹۴۶، ایالات متحده دو بمب هستهای را در عملیاتی معروف به «عملیات تقاطع» در بیکینی آتول منفجر کرد. اولین بمب در هوا و دیگری زیر آب منفجر شد. بهنوشتهی بیبیسی، این دو آزمایش اولین آزمایشهای سلاحهای هستهای از زمان آزمایش ترینیتی پروژه منهتن در ژوئیه ۱۹۴۵ و اولین انفجارها از زمان تخریب ناگاساکی در ماه بعد بود و شامل نیروی ویژهای متشکل از بیش از ۴۲هزار پرسنل، ۲۵۰ کشتی و ۱۵۰ هواگرد بود تا آزمایشها را راهاندازی، اجرا، مشاهده، ثبت و تجزیهوتحلیل کنند.
اما چگونه میتوان آزمایش هستهای را مشاهده کرد و تحت نظارت قرار داد، درحالیکه انفجار و تشعشعات حاصل برای انسان بسیار خطرناک است؟ هواپیماهای بدون سرنشین این کار را انجام میدهند.
فیلم مستند انفجار بمب هستهای در بیکینی آتول، هواپیمای جنگنده تک موتورهای را نشان میدهد که از میان ابر قارچی رادیواکتیو پرواز میکند. هواپیمای مذکور هواگردی عادی نبود، بلکه هواپیمایی بدون خلبان بود و البته، تنها موردی نبود که در جریان این آزمایشها به کار رفت. خارج از دید دوربین، ناوگانی از جنگندههای گرومن هلکت و بوئینگ بی-۱۷ فلایینگ فورترس بدون خلبان وجود داشت. این هواپیماهای جنگی که در پایان جنگ جهانی دوم از خط تولید بیرون آمده بودند، با افزودن مجموعهای از ابزارهای کنترل رادیویی بدون سرنشین شده بودند تا به خلبان اجازه دهند هواپیما را از درون هواپیمای کنترلکننده در آن نزدیکی، هدایت کنند. برای اندازهگیری میزان رادیواکتیویته در ابر قارچی و اثر انفجار بر خود هواپیما، بمبها و تفنگها با ابزارهای اندازهگیری مختلفی جایگزین شده بودند.
برای اولین آزمایش عمومی، هواپیماهای بدون خلبان باید خطرناکترین پرواز را انجام میدادند. آنها باید از میان ابر قارچی پرواز میکردند.
نیکولا تسلا، دانشمند و اچجی ولز، پیشگام داستانهای علمیتخیلی، قبل از جنگ جهانی اول ایده سلاحهای پرنده با کنترل رادیویی را مطرح کردند. در سال ۱۹۱۷، زمانی که بریتانیا اولین هواپیمای بدون خلبان را به پرواز درآورد، این ایده گامی به واقعیت نزدیکتر شد. این هواپیما که «پهپاد هدف» نام داشت، هواپیمای یکباله آزمایشی حشرهمانند با کنترل رادیویی بود که توسط شرکت هواپیماسازی دهویلند طراحی شده بود. آمریکاییها نیز سال بعد یک اژدر هوایی به نام کترینگ باگ را آزمایش کردند. این وسیله به هواپیمایی دوباله شبیه بود و از ژیروسکوپ بهمنظور پرواز به سمت اهدافی تا فاصلهی ۱۲۱ کیلومتر دورتر استفاده کرد.
دادههایی که هواپیماهای بدون خلبان درمورد ماهیت ابر قارچی جمعآوری کردند، درک دانشمندان را از انفجارهای هستهای را افزایش داد
راجر کانر، متصدی بخش هوانوردی موزه ملی هوا و فضای اسمیتسونین میگوید: «در سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۰ بحثهایی درباره این ایده وجود داشت که هواپیمای رادیوکنترل ساخته و به سلاح تبدیل شوند. در جنگ جهانی اول، قدرتهای متخاصم در تلاش برای انجام این کار سرمایهگذاری کردند.»
پهپاد هدف و کترینگ باگ به جنگ جهانی اول نرسیدند، اما این امر مانع از توسعه فناوری نشد. در ۱۵ سپتامبر ۱۹۲۴ برای اولینبار در تاریخ ایالات متحده، هواگرد کنترل از راه دور از زمین بلند شد و پس از مانور به سلامتی بدون خلبان فرود آمد. یازده سال بعد، انگلیسیها DH.82B Queen Bee را از روی هواپیمای آموزشی تایگر موث ساختند و با استفاده از کنترل از راه دور به پرواز درآوردند. بیش از ۴۰۰ دستگاه از آنها تا سال ۱۹۴۳ ساخته شدند.
با الهام از موفقیت بریتانیا، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و نیروی دریایی ایالات متحده، پهپادهای هدف را توسعه دادند: نیروی هوایی از ماشینهای کوچکتر و نیروی دریایی از جنگندههای دوباله بوئینگ منسوخ استفاده کرد. در جنگ جهانی دوم، آنها ایده را به بمبافکنهای چندموتوره و پهپادهای جنگی کوچک گسترش دادند.
پهپادها میتوانستند به جایی بروند که هواپیمای دارای خدمه انسانی نمیتوانست وارد آن شود
در شروع، خلبان مجبور بود این ماشینهای سنگین را از باند فرودگاه به پرواز درآورد و سپس با چتر نجات به بیرون بپرد. در پایان، خلبان میتوانست کل عملیات را از راه دور کنترل کند. این هواپیماهای بدون سرنشین کوچک تکمنظوره میتوانستند یک بمب و یک اژدر را روی هدفی در فاصله ۶۴۸ کیلومتری بیندازند. اگرچه برخی از جنبههای عملیات تقاطع طبق برنامه پیش نرفت، پهپادها فراتر از انتظار کنترلکنندگان خود ظاهر شدند.
در هر دو آزمایش، پهپادها در جاهایی پرواز کردند که انسانها هراس داشتند. آنها از میان ابرهای قارچی و برفراز آنها، از شرق به غرب، در ارتفاعات ۳۰۴۰ تا ۸۵۳۴ متری پرواز میکردند. فقط وقتی ابر قارچی آزمایش دوم به اندازهای که انتظار میرفت، بالا نرفت، برخی از پهپادها تشعشعی را تشخیص ندادند.
ناوگان پهپادها در طول آزمایشها عملکرد خوبی داشتند. هلکتها با پرتابگر از یک ناوهواپیمابر پرتاب شدند و همه به جز یک مورد به سلامت به خشکی رسیدند. این اولین عملیات B-17 بود که در آن همه برخاستنها، پروازها و فرودها بدون خلبان انجام شد و ماموریت پهپادها بدون حوادث قابلتوجهی انجام شد.
دادههایی که هواپیماهای بدون خلبان درمورد ماهیت ابر قارچی جمعآوری کردند، درک دانشمندان را از انفجارهای هستهای را افزایش داد. کانر میگوید: «در این آزمایشها برای اولین بار پهپادها بهطور قابلتوجهی برای جمعآوری دادهها استفاده میشدند. پهپادها میتوانستند به جایی بروند که هیچ هواپیمای دارای خدمه انسانی نمیتوانست وارد آن شود.»
دو هفته بعد، دو پهپاد بوئینگ B-17 رکورد طولانیترین پرواز بدون سرنشین را با سفر ۳۵۰۰ کیلومتری از هاوایی تا کالیفرنیا به ثبت رساندند. نیویورکتایمز اعلام کرد هواپیماهای بدونسرنشین بهزودی به منظرهای آشنا در آسمان جهان تبدیل خواهند شد و ناوگان هواپیماهای بدون سرنشین تحت کنترل هواپیمای مادر که حامل بمب هستند، پدافند هوایی هر شهری را در اشغال خود درخواهند آورد.
اما آینده توصیفشده، در سال ۱۹۴۶ هنوز دور از دسترس بود. اسکادران پهپادهایی از هواپیماهای زمان تبدیلشده در زمان جنگ به هواپیمای بدون سرنشین همچنان برای نظارت بر آزمایشهای هستهای آمریکا و بهعنوان اهدافی برای موشکهای توسعهیافته در دههی ۱۹۵۰ استفاده میشد تا اینکه با جنگندههای جت پهپادشدهی سریعتر جایگزین شدند.
در طول جنگ کره، هلکتهای بدون خلبان پر از مواد منفجره سعی کردند به اهدافی که برای هواپیماهای خدمهدار حرکتی انتحاری بود، با موفقیتی محدود ضربه بزنند. سپس پهپادها بهطور گسترده در جنگ ویتنام مورد استفاده قرار گرفتند.
بهگفتهی کارشناسان، استفاده از هواپیماهای بی-۱۷ در بیکینی آتول، توسعه پهپادها را حداقل یک سال جلو انداخت. کانر میگوید: «آنها اغلب بهطور مخفی کار میکردند و سیستمهای تسلیحاتی جدید را اعتبارسنجی میکردند یا در مناطقی که عملیات آن برای هواگردهای دیگر بسیار دشوار است، عمل میکردند. همه اینها موضوعاتی است که هنوز دربارهشان صحبت نمیشود.»
نظرات