مهم‌ترین اکتشافات اخیر باستان‌شناسی که تاریخ را بازنویسی کردند

پنج‌شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
مطالعه 19 دقیقه
شاید مهیج‌ترین خصوصیت باستان‌شناسی ماهیت دائماً در حال تغییر آن باشد که مرتب وادارمان می‌کند در باورهایمان درباره گذشته بازنگری کنیم. در این مقاله، با اکتشافات مهم باستان‌شناسی در سال‌های اخیر آشنا می‌شویم.
تبلیغات

کافی است چند کتاب تاریخی خوانده باشید تا بدانید این کتاب‌ها گذشته بشر را به شیوه‌ای نقل می‌کنند؛ گویی همه‌چیز درباره آن را به‌طور قطع می‌دانند. به‌نقل از تارنمای گرانج، این کتاب‌ها به‌گونه‌ای نوشته شده‌اند که به‌نظر می‌رسد دقیقاً می‌دانیم در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است و چه زمانی و چرا و چه کسانی هم درگیر آن بودند و چه عواقبی در انتظار آن‌ها بوده است.

بااین‌حال، جهان ما بسیار آشفته‌تر و پیچیده‌تر از آن است که در کتاب چند‌صد‌صفحه‌ای جا بگیرد. گاهی تنها کاری که از دست باستان‌شناسان و مورخان بر می‌آید، این است که شواهدی همچون مصنوعات و آثار باستانی که گاهی صدها سال و گاهی هم هزاران سال قدمت دارند، پشت‌سرهم‌ بچینند و به‌نوعی گمانه‌زنی علمی برسند. گاه‌گداری حق با آن‌ها است؛ اما گاهی اوقات هم فرضیه‌هایی که ارائه کرده‌اند، از اساس اشتباه از آب در‌می‌آيد. در همین حال، هرچند وقت کسی کشفی انجام می‌دهد که کاملاً طرز فکر و نگاه ما به اجدادمان را تغییر می‌دهد.

بدین‌ترتیب، تاریخ بازنویسی می‌شود و زمان‌بندی‌ها دستخوش تغییر و حتی مکان‌ها جابه‌جا می‌شوند تا دوباره به یاد ما آورده شود چقدر درباره گذشته جمعی خود اطلاعات اندکی دراختیار داریم. در سال‌های اخیر هم، شاهد برخی از جذاب‌ترین اکتشافات باستان‌شناسی بودیم که بسیاری از باورهای مهم ما درباره گذشته را به اشتباهات مهم تاریخی تبدیل کردند. برای آشنایی با برخی از این اکتشافات جذاب باستان‌شناسی با زومیت همراه باشید.

بقایای یک زن شکارچی

بقایای یک زن شکارچی

تعریف نقش‌های جنسیتی به دورانی بسیار دورتر از دهه ۱۹۵۰ برمی‌گردد و به‌نقل از نشنال جیوگرافیک، اساساً این تفکر به زمان اقوام شکارچی و خوراک‌جوی ماقبل تاریخی بازمی‌گردد. به باور قدیمی، مردان برای شکار از خانه‌ بیرون می‌رفتند و زنان هم مشغول کارهای دیگری مانند جست‌وجوی خوراک‌ ازجمله دانه‌های مغذی و میوه‌ها می‌شدند.

هرچند تمام پژوهشگران با تعریف کار بر طبق جنسیت موافق نبودند، پذیرفته‌شده‌ترین فرضیه همین بود و چنانکه دانسته می‌شود، همین تعریف‌ به باور امروزی تقسیم کار جنسیتی تبدیل شد. ناگفته نماند باور‌داشتن به این تعریف‌ها نه‌تنها با هر متر و خط‌کشی اسفبار، بلکه از اساس اشتباه هم بود.

سال ۲۰۱۸، باستان‌شناسان گورستانی باستانی در کشور پرو کنونی را حفاری کردند. محققان در ابتدا تصور می‌کردند به بقایای جسد یک مرد رسیده‌اند؛ زیرا در‌کنار استخوان‌های ۹ هزار ساله این فرد مجموعه‌ای از وسایل شکار و همین‌طور ابزارآلاتی برای تهیه پوست به‌چشم می‌خورد. این باستان‌شناسان بالاخره در سال ۲۰۲۰ نتیجه یافته‌های خود را منتشر کردند که نشان می‌داد بقایای باستانی که کشف کرده بودند، نه به یک مرد، بلکه به یک زن ماقبل تاریخی تعلق داشته است.

این کشف تیم تحقیقاتی را بر آن داشت تا به عقب برگردد و درباره‌ تحقیقات قبلی از تدفین‌های‌ شکارچیان باستانی که گمان می‌رفت به مردان تعلق دارند، تجدیدنظر کنند. بررسی‌های این محققان نهایتاً نشان داد بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از شکارچیان اقوام شکارچی و خوراک‌جو را زنان تشکیل می‌دادند. با این اوصاف، اکنون فرصت مناسبی است تا باردیگر نگاهی به گذشته بیندازیم و در تعریف خود از کار جنسیتی تجدیدنظر کنیم.

قدیمی‌ترین گورستان حیوانات خانگی

قدیمی‌ترین گورستان حیوانات خانگی

وقتی به رابطه مصریان باستان و حیوانات‌شان فکر می‌کنیم، دو نکته به ذهنمان می‌رسد: یکی پرستش گربه‌ها و دیگری مومیایی‌کردن این حیوانات. به‌نقل از تارنمای علمی لایوساینس، بسیاری از محققان برای مدت‌های مدیدی بر این عقیده بودند که در بیشتر تاریخ بشر، دلیل نگه‌داری از حیوانات در زمان حیات یا حفظ آن‌ها پس از مرگ، باورهای مذهبی یا فواید دیگر بوده است؛ اما یافته‌های تحقیقی که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، این باور قدیمی را هم کاملاً دستخوش تغییر کرد.

در پروژه تحقیقاتی به سرپرستی مارتا اوسیپینسکا، جانور باستان‌شناسی از آکادمی علوم لهستان در ورشو، باستان‌شناسان قدیمی‌ترین گورستان حیوانات خانگی کشف‌شده تا‌به‌امروز را حفاری کردند. این گورستان در حومه شهر برنیس مصر واقع بود و قدمت آن به سده‌های اول و دوم میلادی بازمی‌گشت. در این گورستان باستانی، بقایای اجساد صدها حیوان ازجمله میمون، گربه، سگ، روباه و حتی یک شاهین دیده می‌شد که کاملاً با احتیاط دفن شده بودند. برخی از این حیوانات با یقه‌های مهره‌دوزی‌شد و منجوق‌دوزی‌هایی که در زمان حیات داشتند، دفن شده بودند.

کشف اخیر می‌تواند درخت تکاملی خانواده انسان‌ها‌ را کاملاً بازنویسی کند

شاید به‌نظر شکاکان راحت باشد بگویند این محل صرفاً جایی برای تخلیه حیواناتی بود که برای کنترل آفات و دلایل سودمند دیگر نگه‌داری می‌شدند؛ اما اوسیپینسکا چنین عقیده‌ای نداشت.

بسیاری از اسکلت‌های کشف‌شده از سن زیاد صاحبانشان حکایت می‌کردند، تا جایی که حیوان برای انجام امور عادی و روزمره خود هم به مراقبت‌های ویژه نیاز داشته است. در سایر اسکلت‌ها نیز، ناهنجاری‌هایی دیده شد که به‌عقیده اوسیپینسکا دلیل آن واضح بود: کسی به این گربه‌های ظاهراً «بی‌مصرف» غذا می‌داد و از آن‌ها نگه‌داری می‌کرد. این کشف هم‌راستای تحقیقات امروزی نشان می‌دهد ما انسان‌ها از دیرباز نیاز عمیقی به هم‌نشینی با حیوانات داشته‌ایم.

مرد اژدهایی

مرد اژدهایی

اجازه دهید نگاهی به ارزیابی اخیر جمجمه فسیلی عظیم‌الجثه‌ای بیندازیم. به‌گزارش نیوساینتیست، این جمجمه ابتدا در دهه ۱۹۳۰ کشف شد؛ اما به‌دلایلی دوباره در جای دیگری دفن شد. کاشف این جمجمه تنها در بستر مرگ محل کشف خود را فاش کرد. تمام این ماجراها بدین‌معنا بود که این جمجمه معروف تا قبل از سال ۲۰۱۸ هیچ‌وقت تجزیه‌و‌تحلیل نشود. همچنان از آخرین گزارش محققان در سال ۲۰۲۱ مشخص نیست؛ اما قضیه از چه قرار است؟

درباره این موضوع دو فرضیه‌ای که مطرح شدند به‌اندازه کافی جالب و شگفت‌انگیز هستند. مختصر و مفید اینکه قدمت این جمجمه بین ۱۴۶ تا ۲۹۶ هزار سال تخمین زده می‌شود و احتمالاً به گروهی از انسان‌های امروزی (هومو ساپینس‌) بسیار بزرگ‌ تعلق داشته است. در همین حال، کارشناسان موزه تاریخ طبیعی لندن اصلاً موافق این تعریف نیستند و آن را به انسان‌های امروزی نسبت نمی‌دهند. این جمجمه به نئاندرتال‌ها هم تعلق ندارد؛ اما جمجمه متعلق به کیست؟

برخی گمان می‌برند این جمجمه دست‌نخورده احتمالاً متعلق به یکی از اعضای گروهی از انسان‌های منقرض‌شده مرموز به نام «دنیسووان‌ها» باشد. درباره این انسان‌تبارهای اسرارآمیز اطلاعات چندان زیادی وجود ندارد، جز این واقعیت که آن‌ها قطعاً زمانی روی کره خاکی ما‌ زندگی می‌کردند؛ اما اگر این جمجمه واقعاً به دنیسووان‌ها تعلق داشته باشد، این اولین‌بار در تاریخ خواهد بود که چهره حقیقی آن‌ها را می‌بینیم.

همچنان همه‌ موافق این فرضیه‌ها نیستند؛ اما برخی از محققان عقیده دارند کشف اخیر می‌تواند درخت تکاملی انسان‌ها را کاملاً بازنویسی کند. شیجون نی، استاد آکادمی علوم چین، در پی این کشف در مصاحبه‌ با بی‌بی‌سی ‌آن‌ها را «اعقاب خواهر گمشده ما» توصیف کرد.

چنانچه نظریه شیجون و همکارانش را بپذیریم، جایی در گذشته شاخه‌ای از درخت تکاملی خانواده انسان‌ها به انسان‌های کنونی تکامل پیدا کرد و شاخه دیگر هم به گونه جدیدی موسوم به «مرد اژدهایی یا هومو لونچی» تکامل یافت (از روی محل کشف جمجمه در رود هایلونگ شمال‌شرقی چین به‌معنای رود اژدها).

ردپای ۲۲ هزار ساله و غار چیکی‌هویت

ردپای ۲۲ هزار ساله و غار چیکی‌هویت

قبل از شروع بحث، بهتر است مختصر و مفید داستان پذیرفته‌شده‌ از نحوه سفر انسان‌ها به قاره‌ آمریکا را شرح دهیم. به‌نقل از نشنال جیوگرافیک، این باور قدیمی وجود دارد که مهاجرت انسان‌ها برای مدتی طولانی ناممکن بوده است؛ اما طی آخرین بیشینه یخچالی (حدود ۲۰ هزار سال قبل)، ورقه‌های یخی نواحی عمدتاً متشکل از کانادای کنونی را با برف و یخ ضخیمی پوشاندند. بالاخره پس از پایان این دوران یخچالی، انسان‌ها به قاره‌ آمریکا سفر کردند. به‌همین‌دلیل، مدت‌ها تصور می‌شد انسان‌ها حدود ۱۳ هزار و ۵۰۰ سال قبل به آمریکا مهاجرت کردند؛ اما دو کشف اخیر این فرضیه را رد کرد.

در سال ۲۰۲۱، مقاله‌ای منتشر شد که جزئیات یافته‌های گروهی از باستان‌شناسان در پارک ملی وایت‌سندز در نیومکزیکو ایالات متحده را نشان می‌داد. این محققان روی بازسازی ردپاهای باستانی باقی‌مانده در کرانه‌های دریاچه اوترو کار می‌کردند که حدود ۱۰ هزار سال قبل کاملاً خشک شد.

این دریاچه باستانی پیش از خشک‌شدن دریاچه وسیع ۴,۱۴۳ کیلومترمربعی بود که انسان‌ها و حیوانات زیادی را به خود کشانده بود. قدمت‌گذاری رادیوکربن دانه‌های شنی که درکنار ردپاها حفظ شده بود، قدمت آن‌ها را بین ۲۱ تا ۲۴ هزار سال قبل برآورد کرد. این تاریخ بسیار قبل‌تر از زمان‌ قبلی مهاجرت انسان‌ها به قاره آمریکا است.

این تمام ماجرا نیست؛ بلکه مقاله‌ دیگری که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، شواهدی را نشان می‌داد که بازهم مهاجرت انسان‌ها به قاره‌ آمریکا را عقب‌تر می‌برد. محققان در اکتشافات خود در غارهای چیکی‌هویت در مکزیک، به ابزارآلات و پرتابه‌هایی رسیدند که قدمت‌ آن‌ها به بیش از ۳۰ هزار سال قبل بازمی‌گشت. اگر نتایج این تحقیقات به اثبات برسد، برگ تازه‌ای از تاریخ بشر نوشته می‌شود.

موزائیک قرن پنجمی در بریتانیا

موزائیک قرن پنجمی در بریتانیا

ظاهراً کشف موزاییکی قرن‌پنجمی در خانه‌ای در گلاسترشایر (شهرستانی ناحیه‌ای در جنوب‌غربی انگلستان) نتواند کتاب‌های تاریخی را بازنویسی کند؛ اما به‌گزارش گاردین، کشف سال ۲۰۲۰ نور تازه‌ای بر دوره تاریخی معروف به «سده‌های تاریکی» (قرون وسطی اولیه) تاباند.

باور پذیرفته‌شده بر این بود که رومیان باستان پس از اینکه تصمیم گرفتند به فرومانروایی خود بر بریتانیا خاتمه دهند، در سال ۴۱۰ میلادی از این منطقه عظیم دست شستند و به‌سرعت دوره‌ای از تاریکی، هرج‌ومرج و آشفته‌بازاری پر از تقلای دیوانه‌وار برای زنده ماندن شروع شد. سرزمینی که بریتانیا بود، دیگر با هیچ‌ افسار و مهاری کنترل‌شدنی نبود و خیلی زود حاکمیت مرکزی سقوط کرد و اقوام محلی کنترل نواحی خود را به‌دست گرفتند.

اگر این تحقیق به اثبات برسد، برگ تازه‌ای از تاریخ بشر نوشته می‌شود

به‌نقل از سی‌ان‌ان، این امر همیشه با کمبود اسناد و سوابق و شواهد باستان‌شناسی از سده‌های تاریکی همراه بود؛ اما اکنون تردیدهای زیادی درباره آن به‌وجود آمده است. کشف موزاییک گُل‌ و گِره‌داری در ویلای چدورث (شبیه به آنچه در تصور بالا می‌بینید) به این شک‌ و تردیدها دامن زد.

ظاهراً ویلا رومی بود؛ اما موزاییک پس از خروج رومیان از بریتانیا نصب شده بود. مارتین پاپورث باستان‌شناسی از مؤسسه نشنال‌تراست این کشف را «بسیار هیجان‌انگیز» دانست. بنابراین، این کشف نشان می‌دهد زندگی مردمان مرفه با املاک لوکس دهه‌ها پس از سده‌های تاریکی تداوم داشته است.

استخوان‌های عصر برنز

استخوان‌های عصر برنز

همه ما در مقطعی باید برای همیشه با کسانی که دوستشان داریم خداحافظی کنیم؛ ازاین‌رو، تعجبی ندارد که ما انسان‌ها سنت‌های زیادی برای تدفین و گرامی‌داشت اجداد خود داشته باشیم. بااین‌حال، تشخیص سنت‌ها و آیین‌های مرگ در بین گذشتگان‌، تنها با اتکا به شواهد باستان‌شناسی بسیار دشوار است.

به‌نقل از مجله اسمیتسونیان، مورخان قبلاً تصور می‌کردند درک خوبی از این امر دارند؛ اما ظاهراً این‌طور نیست. گورهای عصر برنز برای مدت‌های مدیدی محلی برای یافتن اجداد انسان‌های امروزی بوده است. درباره این گورها فرضیه‌های انگشت‌شماری هم وجود داشت و یکی از پذیرفته‌شده‌ترین این فرضیه‌ها هم این بود که این گورها آثار باستانی به‌جامانده از برخی از شخصیت‌های افسانه‌ای و مهم را در خود جای داده‌اند؛ اما در سال ۲۰۲۰، یافته‌های باستان‌شناسان دانشگاه بریستول این فرضیه را رد کرد.

محققان با قدمت‌گذاری رادیوکربن تکه‌های استخوانی که در گورهای عصر برنز یافته بودند، متوجه شدند بیشتر این استخوان‌ها مربوط به افرادی است که بین ۲ تا ۶ نسل با فردی که نهایتاً با او دفن شدند، فاصله داشته‌اند.

این تحقیق محققان را به این نتیجه رساند که نه با آثار باستانی، بلکه با یادمان‌های مقدسی از اعضای نزدیک خانواده‌های باستانی سروکار دارند. ازاین‌رو، به‌نظر می‌رسد از استخوان‌های بزرگان اقوام طلسم و گردن‌بند ساخته می‌شد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد تا نهایتاً به‌همراه فرد دفن شوند. با این تفاسیر، مردمان عصر برنز هم ازطریق خویشاوندان نزدیک خود که چند دهه قبل مُرده بودند، حس هویت و تعلق می‌کردند.

پژک دندان آبی

پژک دندان آبی

وقتی به نسخ دست‌نویس زیبا و استادانه قرون وسطی فکر می‌کنیم، معمولاً تصویر راهبان باسواد و دانش‌آموخته‌ای به ذهن ما خطور می‌کند که پشت میزهای صومعه‌ها خمیده بودند و بی‌وقفه کار می‌کردند. این تصویر ذهنی تا مدت‌های مدیدی پذیرفته‌شده بود؛ اما یافته‌های دیرینه‌شناسان مؤسسه ماکس پلانک آلمان این فرضیه را رد کرد. این محققان بررسی‌های دقیقی روی اسکلت زن قرون وسطایی کشف‌شده در ماینتس با قدمت ۱۱۰۰ سال انجام دادند.

طبق گزارش سال ۲۰۱۹ نشنال جیوگرافیک، محققان در ابتدا به‌دنبال بررسی رژیم غذایی قرون وسطی و تأثیر آن روی سلامت افراد بودند؛ اما به یافته کاملاً متفاوتی دست پیدا کردند. آنچه توجه محققان را جلب کرد، پُژَک (پلاک) دندان فسیل‌شده‌ای حاوی برخی ذرات به رنگ آبی روشن بود. بررسی‌های انجام‌شده روی این ذرات نشان داد که این‌ها درواقع آثاری از لاجورد بودند. این‌جا بود که همه‌‌ی شواهد در جای درستش چیده شد. اسکلت این زن به‌تنهایی یافته چشمگیری بود؛ چراکه هیچ نشانی از فعالیت‌های جسمانی زنان آن دوران در او به‌چشم نمی‌خورد.

این کشف نشان می‌داد او نه‌تنها کاتبی معمولی، بلکه کاتبی با جایگاه‌ ویژه‌ای و محترم نزد مقام‌های صومعه و کلیسا بود؛ ازاین‌رو، به او اجازه استفاده از رنگ‌دانه‌ای کمیاب و گران‌بها داده می‌شد. این رنگ‌دانه‌ها معمولاً برای تصویرگری نسخه‌های خطی پراهمیت و شخصیت‌های مهم مذهبی همچون مریم باکره به‌کار می‌رفتند. این یافته‌‌ی مهم نیز نشان می‌داد زنان نیز در قرون وسطی باسواد بودند و از این جمع برخی به کاتبان برجسته و محترمی بدل شدند و از خود برخی از زیباترین آثار هنری قرون وسطی را معمولاً بدون امضا به یادگار گذاشتند.

محوطه باستان‌شناسی دیار

محوطه باستان‌شناسی دیار

باور قدیمی وجود دارد که براساس آن، وقتی فاتحان اسپانیایی در قرن پانزدهم وارد قاره آمریکا شدند، بیماری و خون‌وخونریزی را به‌همراه آوردند و باعث مرگ جمعی بومیان منطقه شدند؛ اما یافته‌های محققان دانشگاه واشنگتن در سنت‌لوئیس خلاف آن را نشان می‌دهد. این محققان محوطه باستانی دیار در گرین‌کانتی، ایالت جورجیا را بررسی کردند که قبلاً در دهه ۱۹۷۰ حفاری شده بود.

اساساً در عصر برنز خبری از عصر تاریک نبوده است

از زمان تحقیقات اولیه در دهه ۱۹۷۰، اتفاقات زیادی در دنیای باستان‌شناسی رخ داده است؛ ازجمله پیشرفت روش‌های قدمت‌گذاری به‌خصوص رادیوکربن که امکان تاریخ‌یابی تا محدود‌ه ۱۰ تا ۲۰ سال را فراهم می‌کند.

محققان با آزمایش دقیق ابزارآلات کشف‌شده در این محوطه متوجه شدند بومیان تا سال ۱۶۷۰ از آن‌ها استفاده می‌کردند. بنابراین، به‌نظر می‌رسد بومیان نه‌تنها دربرابر فاتحان اروپایی سر خم نکردند؛ بلکه این دوران سخت را تاب آوردند و توانستند تا ۱۳۰ سال پس از اولین برخورد با اروپائیان زنده بمانند و فرهنگ و شیوه‌های زندگی خود را حفظ کنند.

ژاکوب لولویچ، سرپرست تحقیق اخیر، عنوان کرد این محل، تنها محوطه باستانی نیست که بومیان پس از برخورد با اروپایی‌ها از آن استفاده می‌کردند؛ اما یافته‌های آن‌ها یکی از اولین اثبات‌های علمی است که نشان می‌دهد مردم بومی مدت طولانی‌تری درمقایسه‌با آنچه قبلاً تصور می‌شد دربرابر فاتحان ایستادگی کردند. این باستان‌شناس تاریخ گذشته‌ را افسانه‌هایی تعمداً نژادپرستانه دانست که خاطره جمعی بومیان را نادیده گرفتند.

هنر چهارهزار‌ساله

هنر ۴ هزار ساله

همه علاقه‌مندان تاریخ حتماً از تمدن‌های غنی باستانی مانند بابلی‌ها و هیتی‌ها شنیده‌اند. این تمدن‌ها در اوایل عصر برنز شکوفا شدند؛ اما به‌دلایلی به‌یک‌باره محو شدند. به‌نظر می‌رسد در این دوره‌ تمدن‌های بشری همگی به‌یک‌باره رو به انحطاط گذاشتند؛ به‌طوری‌که از اقتصاد جهانی و جاده‌های به‌هم‌پیوسته برای دادوستد و اشتراک‌ فرهنگی کار به جایی رسید که دیگر اصلاً هیچ‌ چیزی بین مردم جهان به‌اشتراک گذاشته نمی‌شد.

باوجوداین، در همین اواخر کشف آثار باستانی چهار‌هزار‌ساله‌ای مورخان را از این اشتباه مهلک تاریخی بیرون آورد که اصلا از عصر تاریک عصر برنز به آن صورتی که قبلا تصور می‌کردند، خبری نبوده است. پس از سقوط شهرهای بزرگ عصر برنز، سازه‌های عظیم بعدی که ساخته شدند، «دُلمن‌ها» یا «میزسنگ‌ها» نام داشتند. برای مدت‌های مدیدی تصور می‌شد این دلمن‌ها کار کوچ‌نشینان روستایی بوده است؛ اما تحقیقات متأخر روی این سازه‌های سنگی عظیم که برخی از آن‌ها بیش از ۴۰۰ تن وزن دارند، فرضیه دیگری را نشان می‌دهد.

ساخت دلمن‌ها علاوه‌بر نیروی کار، نیازمند دانش کافی برای سازمان‌دهی بود و البته این سازه‌ها نوعی آثار هنری به‌حساب می‌آیند. سال ۲۰۱۲، مورخی به نام گونِن شارون حکاکی‌هایی در دیواره‌های داخلی دلمن‌ها کشف کرد. چند سال بعد و در سال ۲۰۲۰، او و همکارانش پس از بررسی دلمن‌ها اعلام کردند حکاکی‌های بیشتری کشف کرده‌اند. همه این‌ها نهایتاً به این عقیده منتهی شد که اساساً در عصر برنز از عصر تاریک دست‌کم آن‌طور که قبلاً تصور می‌شد، خبری نبوده است و همچنان بسیاری از مردم جهان در تلاش بودند تا فرهنگ و تمدن خود را حفظ کنند و ساخت دلمن‌ها، این سازه‌های‌ عظیم‌الجثه با حکاکی‌های پیچیده، گواهی بر این مدعا است.

چاله‌های طاعون در انگلستان

چاله‌های طاعون در انگلستان

وقتی درباره همه‌گیری‌ها صحبت می‌شود، نام چند همه‌گیری مهم ازجمله مرگ سیاه به میان می‌آید. طاعون بوبونیک بیماری مهلکی است که اکثر مردم حتی نمی‌خواهند (شاید هم برعکس، می‌خواهند از صمیم قلب) آن را برای بدترین دشمنان خود آرزو کنند. وقتی به مرگ سیاه و فاجعه مرگ جمعی انسان‌ها فکر می‌کنیم، بلافاصله تصویرهای خیالی از گاری‌هایی با ده‌ها جسد و انداختن جنازه‌ها در چاله‌ها به ذهن خطور می‌کند؛ اما نکته واقعاً جالب درباره چاله‌های طاعون این است که با وجود تعداد فراوان قربانیان، هیچ‌وقت شواهد زیادی از آن‌ها پیدا نشده است.

هیو ویلموت، استاد باستان‌شناسی تاریخی اروپا از دانشگاه شفیلد، در این مورد به گاردین گفته است بیشتر این چاله‌‌ها در شهرهایی مانند لندن کشف شدند. سپس در سال ۲۰۲۰، باستان‌شناسان نتایج یافته‌های خود از یک گورستان روستایی در شمال لینکلن‌شایر را منتشر کردند. در این گورستان، جسد ۴۸ نفر با نهایت دقت و احتیاط کنار هم دفن شده بود. به‌گفته ویلموت، اگرچه صحبت از اوجِ فجایع اسفبار است، آن‌ها تاحدممکن حواسشان به جنازه‌ها بوده است.

شواهد دیگری هم پیدا شده است. از کمبود عجیب چاله‌های طاعون گفتیم، در سال ۲۰۲۱ مجله اسمیتسونیان گزارش داد دانشمندان روشی برای تشخیص طاعون بوبونیک در دندان بقایای اسکلتی کشف کرده‌اند. بدین‌ترتیب، پس از بررسی‌ها مشخص شد بسیاری از کسانی که با دقت و احتیاط در گورها دفن شده بودند، قربانیان طاعون بودند. ازاین‌رو، ظاهراً چاله‌های طاعون آن‌چنان که تصور می‌شد، عادی نبودند.

پایان عصر نئاندرتال‌ها

پایان عصر نئاندرتال‌ها

مدت‌ها است که صحبت از هم‌زیستی انسان‌های امروزی با اجداد دوست‌داشتنی ما، نئاندرتال‌ها می‌شود. به‌نقل از بی‌بی‌سی، باور دیرینه این بود که نئاندرتال‌ها حدود ۴۰۰ هزار سال قبل شکوفا شدند و ۴۰ هزار سال قبل هم مدت کمی پس از پاگذاشتن انسان‌های امروزی به زیستگاه‌شان برای همیشه از صحنه روزگار محو شدند؛ اما یافته‌های جدید کاملاً با این فرضیه هم‌خوانی ندارد. به‌گفته کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی لندن، خبری از شبیخون یک‌شبه انسان‌های امروزی نبود؛ بلکه اوضاع کمی ملایم‌تر بود.

در سال ۲۰۲۲، باستان‌شناسان دانشگاه تولوز نتایج کشفی شگفت‌آور را مخابره کردند: کشف دندان‌های انسان‌های امروزی و ابزارهای سنگی نئاندرتال‌ها در جنوب فرانسه با قدمت ۵۴ هزار سال. این تاریخ اساساً ۱۴ هزار سال پیش از دورانی است که قبلاً تصور می‌شد انسان‌های امروزی پای به قلمروی نئاندرتال‌ها گذاشتند. بدین‌ترتیب، این یافته‌ها نشان می‌داد انسان‌های امروزی و نئاندرتال‌ها دست‌کم برای ۱۴ هزار سال هم‌زیستی داشته‌اند.

طبق شواهد به‌دست‌آمده، انسان‌های امروزی ۵۴ هزار سال قبل برای مدت کوتاه ۲ هزار ساله‌ای پیش از بازگشت نئاندرتال‌ها به منطقه در آن نواحی ساکن شدند. سپس انسان‌های امروزی این سکونتگاه‌ها را رها کردند (شاید به‌دلیل تغییرات آب‌وهوایی) تا نئاندرتال‌ها دوباره وارد قلمرو خود شوند و نهایتاً انسان‌های امروزی حدود ۴۴ هزار سال قبل دوباره ساکن منطقه شدند و در همین بازه زمانی بود که نئاندرتال‌ها برای همیشه از صحنه روزگار محو شدند.

به‌‌هر‌حال، این اولین برخورد بین این دو گونه نبود؛ اما دقیقاً چه اتفاقی افتاده بود؟ ظاهراً کسی جواب این سؤال را نمی‌داند؛ اما استرینگر گمان می‌کند انسان‌های امروزی ممکن است به‌دلیل خصوصیت اجتماعی‌تر و قدرت خود در فعالیت‌های گروهی با نفرات زیاد موفق به بقا شدند و نئاندرتال‌های نگون‌بخت هم نهایتاً قافیه را به اجداد کهن ما باختند.

ریچارد سوم

ریچارد سوم

باور به اینکه آدم‌های خوش‌قیافه ذاتاً خوب و آدم‌های بدقیافه روح‌های پلیدی هستند که باید مستقیماً روانه جهنم شوند، چندان اندیشه تازه‌ای نیست. نشریه‌نیویورک تایمز قبلا در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۱ این اندیشه را نوعی «خطای هاله‌ای» دانسته بود؛ اما باید بدانید این باور در ایتالیای عصر رنسانس به‌عنوان یک واقعیت علمی تبلیغ می‌شد. همین‌‌جاست که ماجرا به ریچارد سوم، پادشاه انگلستان می‌رسد.

به‌نقل از لایوساینس، نزدیک‌ترین توصیفی که از چهره ریچارد سوم از زبان معاصرانش داریم، توصیف شکسپیر است که او را «وزغ گوژپشتِ سمی» خطاب کرده بود. شکسپیر در توصیفات خود در نمایش‌نامه‌ ریچارد سوم ادامه می‌دهد، او پیکری خمیده و گوژپشت داشت و به‌قدری زشت بود که سگ‌ها با دیدن او نمی‌توانستند از پارس دست بردارند و دست‌و‌پای شل و پژمرده او همه را از او گریزان ساخته بود؛ اما همه این‌‌ها تا زمانی بود که محققان دانشگاه لستر در سال ۲۰۱۳ موفق به کشف بقایای او شدند.

این محققان سپس ستون فقرات او را بازسازی کردند و بالاخره مشخص شد توصیفات شکسپیر کاملاً به دور از واقعیت بودند. در بقایای اسکلت ریچارد سوم نه‌تنها هیچ علائمی از ناهنجاری منجر به تغییر اساسی شکل دست و پا پیدا نشد؛ بلکه خبری از قوز هم نبود و تنها ستون فقرات او انحنا داشت که بیماری اسکولیوز تشخیص داده شد). همچنین، شانه راست او کمی بلندتر از شانه چپ بود. بدین‌ترتیب، این انحنا به‌راحتی می‌توانست زیر لباس‌های پادشاه پنهان شده باشد و به احتمال زیاد بیشتر مردم و چه بسا درباریان اصلاً از آن خبر نداشتند.

استخوان انسان‌های امروزی خارج از آفریقا

استخوان انسان‌های امروزی خارج از آفریقا

به‌نقل از دیسکاور، فرضیه اصلی از نحوه پراکندگی انسان‌های امروزی در خارج از آفریقا که از دهه ۱۹۸۰ مطرح شده، تا همین اواخر دست‌نخورده باقی‌مانده بود. طبق این نظریه، گروهی بین ۱۵۰ تا ۱۰۰۰ نفر از آفریقا از آفریقا خارج شده و به اوراسیا پا گذاشته‌اند. در این مورد همچنان بحث‌های داغی در جریان است؛ اما اجازه دهید چهارچوب زمانی ۶۰ هزار سال قبل را بپذیریم و به بقیه‌ ماجرا بپردازیم.

مقاله‌های مرتبط:

به‌نقل از لایوساینس، چندین کشف وجود دارد که نشان می‌دهد، انسان‌های امروزی مانند نوجوانان کم‌طاقت و شورشی امروز تصمیم گرفتند، پیش از آن بازه زمانی ۶۰ هزار ساله از خانه فرار کنند. باستان‌شناسان دانشگاه توبینگن آلمان در سال ۲۰۱۹ گزارش دادند، موفق به کشف قدیمی‌ترین استخوان‌های انسان امروزی خارج از آفریقا شده‌اند.

این کشف در جنوب یونان انجام شده بود و این استخوان‌ها متعلق به فردی بودند که حدود ۲۱۰ هزار سال قبل جان خود را از دست داده بود. جالب اینکه آن‌ها موفق به کشف جمجمه ۱۷۰ هزار ساله‌ای از یک نئاندرتال شدند. این دو کشف نشان می‌داد، اجداد اولیه ما در این مهاجرت باستانی ناکام ماندند و نئاندرتال‌ها جای آن‌ها را گرفتند.

این تنها استخوان باستانی انسان‌های امروزی پیش از مهاجرت اصلی به خارج از آفریقا نبود. بلکه در سال ۲۰۱۸ هم باستان‌شناسان موفق به کشف استخوان‌هایی با قدمتی بین ۱۷۷ هزار تا ۱۹۴ هزار سال شدند. به‌نظر می‌رسد انسان‌ها پیش از خروج موفقیت‌آمیز خود از آفریقا دست به تلاش‌های زیادی زدند؛ اما تا پیش از سفر نهایی خود، هیچ‌کدام از سفرهای‌شان فرجام خوشی نداشته است.

گونه مرموزی به نام دنیسووان‌ها

گونه‌ی مرموزی به نام دنیسووان‌ها

هرچند مدت‌ها است درباره تعامل و هم‌زیستی انسان‌های امروزی و نئاندرتال‌ها می‌شنویم؛ اما به‌گزارش نشنال جیوگرافیک، همین اواخر بود که کشف تکه‌ای از استخوان انگشت کوچک دست باعث شد تا متوجه حضور گونه‌ دیگری از انسان‌ها هم شویم. حالا عقیده بر این است که اعضای این گونه‌ ده‌ها هزار سال زندگی کردند؛ اما به‌طرز خارق‌العاده‌ای هیچ‌ شواهد فسیلی از آن‌ها باقی‌نمانده است. در سال ۲۰۱۹ گزارش شد که ما دی‌اِن‌ای این انسان‌های کهن را دراختیار داریم.

نمونه‌برداری گسترده از دی‌اِن‌ای اهالی ساکن جنوب شرق آسیا محققان را به این نتیجه رساند که دنیسووان‌ها اساسا به سه گروه متمایز تقسیم می‌شدند و یکی از این گروه‌ها چنان با سایر گروه‌ها تفاوت داشت که مقایسه آن‌ها با سایر دنیسووا‌ن‌ها همچون مقایسه انسان‌های امروزی و نئاندرتال‌ها بود. مشخص نیست دنیسوان‌ها تا چه مدت زنده بودند؛ اما گفته می‌شود، نهایتا در حدود ۱۵ هزار سال قبل برای همیشه از کره‌ خاکی رخت بستند. با‌‌توجه‌‌به این زمان‌بندی، دنیسووان‌ها مدت‌ها پس از مرگ جمعی نئاندرتال‌ها زنده بودند.

این دی‌اِن‌ای نشان می‌دهد، ۴۰۰ هزار سال قبل درخت تکاملی انسان‌ها شکافته شده است: نئاندرتال‌ها راهی خاورمیانه و اروپا شدند و دنیسووان‌ها به آسیای شرقی رفتند. جالب‌تر از این، بررسی‌های دیوید گوخمان است. این محقق توانست پس از تجزیه‌وتحلیل نشانگرهای ژنتیکی اثرگذار روی خصوصیات اسکلتی، چهره دنیسووان‌ها (تصویر بالا) را بازسازی کند. جالب‌تر از همه‌ اینکه، تمام این اطلاعات ارزشمند را تنها از یک تکه کوچک از انگشت کوچک دست داریم!

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات