گوبکلی ‌تپه؛ قدیمی‌ترین نیایشگاه یا اولین رصدخانه جهان؟

سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰
مطالعه 10 دقیقه
افسانه‌ها و شایعات عجیب‌‌وغریب و اسرارآمیز بسیار زیادی حول گوبکلی ‌تپه، قدیمی‌ترین نیایشگاه جهان وجود دارد. آیا این محوطه‌ باستانی اولین رصدخانه‌ جهان است؟
تبلیغات

زمانی‌که گروهی شکارچی-گردآورِ ساکن منطقه‌ای که ‌اکنون جنوب کشور ترکیه است، شروع به ساخت اولین نیایشگاه جهان کردند، نیمکره شمالی کره زمین را یخچال‌های طبیعی زیادی از دوران یخبندان فرا گرفته بود. این محوطه که امروزه به آن «گوبکلی‌تپه» (Göbeklitepe) گفته می‌شود، حدود ۱۲ هزار سال قبل ساخته شد و ظاهرا برخی از قسمت‌های آن نسبت به بقیه قدیمی‌تر هستند. ازآنجاکه این نیایشگاه باستانی بسیار وسیع و دارای معماری پیچیده‌ای است، باستان‌شناسان از سال ۱۹۹۴ تاکنون در حال کاوش آن هستند.

در این مدت باستان‌شناسان کنده‌کاری‌های عجیبی از حیوانات مختلف، ستون‌های سنگی بلند و اولین شواهد شناخته‌شده از یادمان‌های سنگی (خَرسنگ) را در این محوطه‌ی ماقبل تاریخی کشف کرده‌اند. ولی باستان‌شناسان با وجود سال‌ها تحقیق و کاوش و حفاری‌های گسترده، همچنان در تلاشند تا پرده از بزرگ‌ترین راز این محوطه‌ی باستانی بردارند، اینکه چه کسانی و چرا آن را ساخته‌اند؟

کهن‌ترین رصدخانه‌ جهان؟

معماری و قدمت گوبکلی‌تپه ده‌ها سال است که توجه همگان را به خود جلب کرده. این عبادتگاه باستانی مورد توجه گسترده رسانه‌ها بوده است و مستندها و برنامه‌های تلویزیونی بسیاری از آن ساخته شده و البته مضمون فرضیات شبه‌علمی و نظریه‌های توطئه بی‌شماری از موجودات فضایی تا ادعاهای خارق‌العاده در مورد تمدن‌های باستانی بسیار پیشرفته بوده است. برخی از دانشمندانی که در کاوش این محوطه‌ی حضور نداشته‌اند، حدس می‌زنند گوبکلی‌تپه درواقع رصدخانه است یا شاید حتی همان «باغ عدن» که ذکر آن در کتاب‌های مقدس آمده.

خرابه‌های گوبکلی‌تپه در ترکیه‌ امروزی. این محوطه‌‌ی باستانی یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌ها و نیایشگاه‌های جهان به حساب می‌آید

کسانی که به‌ دنبال اثبات کارکردهای نجومی گوبکلی‌تپه هستند، عمدتا دو ادعا مطرح می‌کنند. یکی از این ادعاها این است که این محوطه با آسمان شب، به‌ویژه با «سامانه ستاره‌ای شباهنگ» یا «سیریوس» هم‌راستا بوده است؛ زیرا مردمان محلی اینجا همانند سایر فرهنگ‌های منطقه که هزار سال بعد ظهور پیدا کردند، این ستاره را پرستش می‌کردند. ادعای دیگر اینکه که کنده‌کاری‌های گوبکلی‌تپه یک رویداد برخوردی دنباله‌دار را ثبت و ضبط کرده که در حوالی پایان عصر یخبندان به زمین برخورد کرده است. چنانچه هر کدام از این ادعاها درست باشد و با توجه‌ به قدمت بالای گوبکلی‌تپه، این محوطه به ناگزیر بدل به کهن‌ترین رصدخانه جهان می‌شود.

گوبکلی‌تپه از قدیمی‌ترین تمدن‌های بشری قدیمی‌تر است

تیم کاوشگر گوبکلی‌تپه هرگونه ارتباط این محوطه‌ با آسمان شب را تا حد زیادی رد کرده است. به گفته این محققان، این محوطه باستانی به طرز چشمگیری دست‌نخورده است و بخش‌های زیادی از آن سالم مانده‌اند؛ ولی در گذر زمان بر اثر نیروهای مختلف تغییراتی در آن حاصل شده است. به‌عنوان مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که برخی از ستون‌های سنگی آن برداشته و در جای دیگری بازسازی شدند. علاوه بر این، تمدن‌های بعدی منطقه و اخیرا کشاورزان، بخش‌هایی از برخی ستون‌های خاص را مرتب و برخی را تکه‌تکه کرده‌اند.

 از زمان شروع اکتشافات تاکنون، محققان همواره در تلاش بودند تا ستون‌های گوبکلی‌تپه را به شکل اصلی بازگردانند، ولی طرح اولیه‌ی ساختمان‌ها و بناهای مدور و چشمگیر این نیایشگاه محل جدل و مناقشات بسیاری است. به این جهت، مشخص کردن کارکرد نجومی گوبکلی‌تپه برای باستان‌شناسان تقریبا غیر ممکن است. اما دلیل دیگری وجود دارد که تردیدهای زیادی در مورد هم‌راستایی ساختمان‌های این نیایشگاه باستانی با سامانه‌های ستاره‌ای به وجود می‌آورد.

باستان‌شناسان کاوشگر این محوطه‌ی باستانی، در یکی از مقالات خود عنوان داشته‌اند که با توجه ‌به اینکه احتمال مسقف بودن ساختمان‌های گوبکلی‌تپه بسیار بالا است، فرضیه‌ی رصدخانه بودن این بنای باستانی تقریبا تا حد زیادی قابل قبول نیست.

اجتماعی حاصل از کار جمعی

برای باستان‌شناسانی که مشغول کاوش محوطه‌ی گوبکلی‌تپه هستند، حقیقت ماجرای آن بدون ارتباط دادن به کارکردهای نجومی به‌تنهایی شگفت‌آور است. باستان‌شناسان قبلا تصور می‌کردند انسان‌ها تنها پس از ابداع کشاورزی به ساخت جوامع و بناها و سکونتگاه‌های پیچیده روی آورده‌اند. همچنین گمان می‌رود آئین‌ها و ادیان پیچیده پس از این وقایع پدیدار شدند. ولی گوبکلی‌تپه این نظریه‌ها را از اساس دستخوش تغییر کرده است.

این محوطه در مرکز «هلال حاصلخیز» واقع شده است؛ منطقه‌ای از خاورمیانه که به لحاظ تاریخی زادگاه کشاورزی، نوشتن و سایر امور محسوب می‌شود. نکته حائز اهمیت در مورد گوبکلی‌تپه این است که ما با این محوطه‌ی تاریخی درواقع با جامعه‌ای پیش از دوران کشاورزی سروکار داریم. یعنی گوبکلی‌تپه پیش از اینکه مردمان منطقه به کشاورزی روی بیاورند ساخته شده است.

در یک نگاه ساده، گوبکلی‌تپه مانند یک تپه‌ی معمولی بود. به همین جهت در ابتدای دهه‌ی ۱۹۶۰ که چند سازه‌ی سنگی ناچیز بر فراز تپه‌ای کشف شد، باستان‌شناسان چندان وقعی به آن نگذاشتند. در سال ۱۹۹۴ ورق برگشت. باستان‌شناس شهیر کلاوس اشمیت از مؤسسه باستان‌شناسی آلمان، مشغول اتمام اکتشافات در یک محوطه‌ی مربوط به عصر یخبندان در آن حوالی بود که تصمیم گرفت سری به گوبکلی‌تپه بزند و بررسی‌های جدیدی در آن انجام دهد. اشمیت در کمال حیرت دریافت که تنها اندکی از آثاری که روی زمین کشف شده‌اند دارای عناصر مشترک هستند. او این نکته را دال بر آن گذاشت که همچنان بخش چشمگیری از این محوطه‌ زیر خاک مدفون است.

با گذشت زمان ابعاد حیرت‌انگیز کشف اشمیت روشن شد. بله بعدا آشکار شد که در حقیقت کلِ این تپه‌ به دست انسان‌‌های عصر حجر ساخته شده است. این تپه‌ی خاکی درواقع سازه‌های پراکنده‌ای در محوطه‌ای به پهنای حدود ۳۰۰ متر و ارتفاع ۱۵ متر را در بر گرفته بود. سازندگان این محوطه‌ی باستانی سازه‌های سنگی پرابهت و بزرگی با تزئینات پیچیده‌ خلق کرده و سپس آن‌ها را در ماسه‌ها مدفون ساخته‌اند.

این کشف شوک بزرگی به دنیای باستان‌شناسی وارد کرد؛ زیرا گوبکلی‌تپه را کشاورزان نساخته بودند. در دورانی که این بناهای حیرت‌انگیز ساخته می‌شدند، اصلا کشاورزی وجود نداشت. به‌علاوه، بدون داشتن حیوانات اهلی یا ابزارآلات فلزی برای کاستن از بارهای سنگین، گوبکلی‌تپه باید با ابزارهای بدوی و دست انسان ساخته شده باشد.

نمای هوایی از گوبکلی‌تپه که وسعت آن را به‌خوبی نشان می‌دهد

گوبکلی‌تپه با قدمتی حدود ۱۲ هزار سال، از قدیمی‌ترین تمدن‌های شناخته‌شده بشری قدیمی‌تر است. نیایشگاه‌ها و یادبودهای سنگی این بنای کهن، هزاران سال قبل برخی از قدیمی‌ترین بناهای تاریخی از جمله اهرام مصر (با ۴۵۰۰ سال قدمت)، استون‌هنج در انگلستان (با ۵۰۰۰ سال قدمت) و نباتا پلایا در مصر (با ۷۰۰۰ سال قدمت که قدیمی‌ترین محوطه نجومی جهان به حساب می‌آید) از سنگ ساخته شده بودند.

 حتی به ‌نظر می‌رسد که کار ساخت‌وساز برخی از قسمت‌های گوبکلی‌تپه بین ۱۴ هزار تا ۱۵ هزار سال پیش آغاز شده باشد. بااین‌حال هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد کسانی به‌صورت دائمی در گوبکلی‌تپه زندگی کرده باشند. هیچ محل دفن یا خانه‌ای در این محوطه پیدا نشده است. بنابراین دانشمندان برای اینکه درک بهتری نسبت به کسانی که از این محوطه‌ی باستانی دیدن می‌کردند داشته باشند، ناگزیر سری به جوامع اطراف آن زده‌اند.

وقتی محققان چنین کردند، نشانه‌هایی یافتند که بر اساس آن، ظاهرا قرن‌ها قبل از اینکه گوبکلی‌تپه ظهور پیدا کند، شکارچی-گردآوران عصر حجر منطقه مشغول ساخت سکونتگاه‌های کوچک و دائمی بودند که به‌صورت مشترک در آن زندگی کنند و منابع را نیز با هم تقسیم می‌کردند. چنین اشتراکاتی ممکن است به ساختن یک جامعه کمک کرده باشد. بسیار خوب؛ ولی چرا باید تعداد زیادی از این شکارچی-گردآوران همکاری کردند تا گوبکلی‌تپه را بسازند؟ جواب این سؤال همچنان یکی از بزرگ‌ترین اسرارِ دنیای باستان است.

کنده‌کارهایی از یک رویداد برخوردی

تاکنون تنها معدودی اتاق‌ عظیمِ مدور و بیضی‌شکل در گوبکلی‌تپه حفاری شده‌اند؛ ولی بررسی‌ها نشان می‌دهد که هنوز بسیاری از این سازه‌ها زیرخاک مدفون هستند. در میان هر یک از این اتاق‌ها دوایر سنگی و ستون‌های T-شکل قرار گرفته‌اند. در اکثر ستون‌ها کنده‌کارهایی از حیوانات مختلف همچون مار، روباه، گراز و پرندگان و سایر حیوانات وجود دارد. در اتاق‌های مجزایی معمولا یک حیوان خاص مضمون کنده‌کاری‌ها است. به همین دلیل محققان عقیده دارند که شکارچی-گردآوران باستان اصطلاحا «اَنیمالیست» بودند؛ یعنی به این باور داشتند که تمامی موجودات زنده دارای روح هستند و آنان را پرستش می‌کردند.

اتمرکز بسیاری از ستون‌ها تنها روی یک حیوان است؛ ولی در سایر ستون‌ها کنده‌کاری‌های وجود دارد که نقوش پیچیده‌ای در آن با هم درآمیخته‌اند. ستون شماره‌ی ۴۳ گوبکلی‌تپه برجسته‌ترین این موارد است. روی این ستون نقوشی از یک کرکس بزرگ، عقرب و برخی نمادهای انتزاعی کنده‌کاری شده‌اند. اشمیت و همکارانش معنای روشن این نمادها را درنیافته‌اند؛ ولی حدس می‌زنند ک این ساختمان‌ها ممکن است عناصری از یک معماری خاص در خود داشته باشند.

گوبکلی‌تپه باعث شد تاریخچه‌ی بشریت از نو نگاشته شود

معنی این کنده‌کاری‌ها هرچه باشد، باستان‌شناسان می‌گویند این نقوش برجسته‌‌ که به طرز ماهرانه‌ای کنده‌کاری شده‌اند، بارها و بارها تکرار شده‌اند و حاکی از آن هستند که پیشه‌گرانی ماهر و آموزش‌دیده آنان را خلق کرده‌اند؛ پیشه‌گرانی که به‌درستی از ظاهر حیوانات مطلع بودند و به لحاظ فنی، توانایی بازآفرینی آنان در چنین نقوش پیچیده و زیبایی را داشته‌اند.

معنا و مفهوم ستون شماره‌ی ۴۳ همچنان چون رازی سَربه‌مُهر باقی‌ مانده است؛ ولی کلاوس اشمیت و همکارانش عقیده دارند که در این ستون‌ها به‌طور کلی یک نکته روشن است؛ شکل T به‌نوعی ترسیم شمایل انسان (انسان بدون سر) است. برخی از محققان حتی تا به اینجا پیش رفته‌اند که ممکن است کسانی که در این نیایشگاه به عبادت می‌پرداختند، به «فرقه‌ی جمجمه» تعلق داشته‌اند. اعضای فرقه‌ی جمجمه در دوران نوسنگی، سر مردگان را از بدن می‌بّریدند و پس از کَندن پوست، از آن‌ها در مناسک خود استفاده می‌کردند.

اشمیت در سمپوزیومی که در سال ۲۰۱۲ درباره‌ی تحقیقات گوبکلی‌تپه برگزار شد، گفته بود:

 [ستون‌] T-شکل واقعا پدیده‌ی منحصربه‌فردی از فرهنگ گوبکلی‌تپه و سکونتگاه‌های حوالی آن است و در هیچ جای دیگر کره‌ زمین و در سایر فرهنگ‌ها مشابه آن یافت نشده است.

بنابراین کشف معنای این ستون‌ها می‌تواند پرده‌ از اسرار کل این نیایشگاه باستانی بردارد.  باستان‌شناسانی که‌ ده‌ها سال از عمر خود را صرف اکتشاف گوبکلی‌تپه کردند، به گمانه‌زنی‌های محیرالعقول و عجیب‌وغریب در مورد معنای ستون شماره‌ی ۴۳ تمایلی نشان نداده‌اند؛ ولی این امر مانع از گمانه‌زنی‌های جسورانه‌ی دیگر محققان نشده است.

حدس و گمان‌های بی‌شماری در مورد مفهوم ستون شماره‌ی ۴۳ گوبکلی‌تپه وجود دارد

در سال ۲۰۱۷ دو مهندس شیمی، نقوش حیوانی کنده‌کاری‌شده روی ستون‌های گوبکلی‌تپه را به موقعیت سامانه‌های ستاره‌ای در آسمان شب هزاران سال قبل مرتبط دانستند. این محققان در مقاله‌ای که منتشر کردند، استدلال کرده بودند که کرکسی که روی ستون‌ شماره‌ی ۴۳ کنده‌کاری شده است، درواقع حکم یک «مُهر زمان» برای فاجعه‌ی برخورد دنباله‌داری دارد که ۱۳ هزار قبل به وقوع پیوسته است. این فرضیه بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ زیرا دانشمندان قبلا مشکوک بودند که یک دنباله‌دار در همان زمان به گرینلند برخورد کرده و آغازگر دوره ‌کوتاهی موسوم به «یانگر درایاس» بوده است.

مارتین سویتمن از دانشگاه ادینبرو در اسکاتلند که نویسنده اصلی این تحقیق است، در کنفرانس خبری در این خصوص گفت:

ظاهرا گوبکلی‌تپه در میان کارکردهای دیگرش، رصدخانه‌ای برای تماشای آسمان شب بوده است و همچون یادمانی از واقعه‌ی ویرانگر [برخورد دنباله‌دار به زمین] عمل کرده که احتمالا بدترین روز تاریخ از زمان پایان عصر یخبندان بوده است.

ولی تیم باستان‌شناسانی که وظیفه‌ی اکتشاف گوبکلی‌تپه را برعهده دارند، این فرضیه را رد کردند. این باستان‌شناسان در تکذیبیه‌ی خود عنوان کردند:

فرض اینکه چنین دانش پرقدمتی درباره‌ی یک رویداد کیهانی [باستانی] در آن روزگار وجود داشته، بسیار بعید است. این فرض که ستاره‌ها [الگوهای آشنای ستاره‌ای] در گذر زمان و در میان فرهنگ‌های مختلف و به انحاء متفاوتی پدیدار شده‌اند، اصلا قانع‌کننده نیست. بسیار بعید است که شکارچی-گردآوران دوران نوسنگی اولیه در بین‌النهرین علیا دقیقا همان صورت‌های فلکی را تشخیص داده باشند که دانشمندان مصری، اعراب و یونانیان باستان شرح داده‌اند.

اثرانگشت خدایان

این‌ها تنها ادعاهای محیرالعقولی نیستند که در مورد گوبکلی‌تپه و تمدن سازندگانش مطرح شده‌اندو حتی ادعاهای عجیب‌تری در مورد این نیایشگاه باستانی وجود دارد. یکی از این ادعاها را گراهام هنکوک نویسنده کتاب مشهور «اثر انگشتِ خدایان (Fingerprints of the Gods)» مطرح کرده است. او در کتاب شبه‌علمی خود بدون ارائه‌ی هیچ‌گونه مدرکی ادعا کرده که فرهنگ‌های باستانی نه‌تنها توانایی ردیابی ستارگان را داشته‌اند، بلکه توانسته‌اند این دانش را در قالب مجموعه‌ای از اعداد به نسل‌های بعدی انتقال دهند.

یکی از نمونه‌های مورد علاقه هنکوک گوبکلی‌تپه است. او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۵ با برنامه پادکست جو روگان که بیش از ۱۱ میلیون بار شنیده شد، گوبکلی‌تپه را «یک محوطه‌ی کاملا نجومی» نامیده است. اندیشه‌های هنکوک موجب افزایش علاقه به گوبکلی‌تپه به‌عنوان یک رصدخانه باستانی شده است. ولی او ادعای حتی خارق‌العاده‌تری در مورد کرکس و سایر کنده‌کاری‌های ستون شماره ۴۳ دارد. او باز هم بدون اینکه هیچ‌ مدرکی ارائه دهد، عقیده دارد این ستون درواقع یک نمودار صورت فلکی باستانی است که  انقلاب زمستانی را در پس‌زمینه‌‌ی آسمان شب در عصر کنونی نشان داده شده است.

هانکوک در این خصوص گفت:

این [ایده] ترسناک و وهم‌آور است؛ زیرا ظاهرا شواهد عدیده‌ای وجود دارد که سازندگان گوبکلی‌تپه دانش ژرفی از «حرکت تقویمی» داشته‌اند و ظاهرا تعمدا در این کپسول زمان، تصویری از آسمانِ عصر ما را [برایمان به آینده] فرستاده‌اند.

جزئیات اندیشه‌ها و فرضیه‌های هنکوک همان‌طور که جلوتر می‌رود، عجیب‌تر می‌شود. بااین‌حال‌ هیچ‌کدام از این‌ها مانع توجه زیاد به گفته‌های هنکوک نمی‌شود. درنتیجه‌ گوبکلی‌تپه درگیر ادعاهای شبه‌علمی و فرضیه‌های عجیب‌وغریب بسیار زیادی شده است که با آنچه باستان‌شناسان می‌خواهند به گوش عموم مردم برسد کاملا از اساس فرق دارد.

در همین حال، کلاوس اشمیت، باستان‌شناس آلمانی که کمک زیادی به اکتشاف این محوطه‌ی باستانی کرد، در سال ۲۰۱۴ درگذشت. ولی با وجود از دست دادن اشمیت، تیم او همچنان به اکتشاف چنددهه‌ای خود در گوبکلی‌تپه ادامه می‌دهد تا سرانجام روشن کند چه کسانی و چرا این مکان را ساخته‌اند. تا این لحظه‌ هیچ مدرک قابل ‌اتکایی وجود ندارد که نشان دهد گوبکلی‌تپه یک رصدخانه‌ی باستانی بوده است؛ ولی شاید جایی در زیر ماسه‌ها مدارکی دال بر این موضوع نهفته باشد.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات